تخمین زمان مطالعه: 4 دقیقه
دعوت پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله پس از بعثت، تا سه سال، به طور مخفیانه انجام گرفت و پس از آن، رسول اکرم، مأموریت یافت که به طور علنی، مردم را به اسلام دعوت کند و رسالت خویش را آشکارا، اعلام نماید. از این زمان بود که مخالفتهای مشرکان با توسل به روشهایی چون شکنجه و آزار پیامبر صلی الله علیه و آله و یارانش، تطمیع و تهمت و ناسزاگویی به آن حضرت، شروع شد و سرانجام، این مخالفتها موجب مهاجرت گروهی از مسلمانان به حبشه و سپس هجرت کلّی مسلمانان به مدینه شد. مدت سیزده سالی که حضرت در مکه بودند؛ کوچکترین خشونتی با مشرکان نداشتند و در برابر همه شکنجه ها و مرارت ها، بردبار و شکیبا بودند.
هنگامی که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وارد مدینه شد و جامعه نو بنیاد اسلامی را متشکّل و متّحد نمود؛ یهودیان اطراف، به رویدادهای مدینه چشم دوخته بودند؛ امّا مخالفتی از جانب آن ها دیده نمیشد. بعدها که نیروی مسلمانان، تقویت و سازماندهی گردید؛ آن ها نگران شدند و به طور پنهانی با مشرکان ـ که منتظر فرصتی برای از میان بردن جامعه اسلامی بودند ـ روابطی برقرار کردند. نتیجه این خیانتها منجر به دستور جنگ علیه آنان شد.
پیامبر(ص) که از قبل، حمله مشرکان را پیشبینی کرده بود؛ قبل از هر چیز، به تشکیل گروهی مسلح و رزمنده، اقدام نمود. پس از آن، دستههای گشتی شناسایی و رزمی ویژهای به اطراف مدینه اعزام داشت تا آخرین اخبار و اطلاعات از تحرّکات و فعّالیتهای دشمن را به ایشان برسانند. این اقدامات نظامی، سرآغاز نبردهای اسلامی بود که از همان ماه هشتمِ نخستین سال هجرت، شروع شد.
حال به اصل جواب سؤال می پردازیم: اندیشمندان بسیاری بر این باورند که اصولاً اساس گسترش و پیشرفت اسلام، بر مبنای صلح و دعوت به آن بوده است که از طریق پیامبر اکرم(ص) صورت میگرفته است. دعوت اوّلیه رسول خدا به مدت سیزده سال در مکه و نامههایی که پس از هجرت به اُمرا و سلاطین و رؤسای قبایل و شخصیتهای برجسته معنوی و سیاسی نوشته است؛ حاکی از روش صلحآمیز مبتنی بر منطق و برهان پیامبر اکرم(ص) در دعوت و تبلیغ برای گرویدن به اسلام بوده است؛ نه توسّل به جنگ و شمشیر.
پیامبر صلی الله علیه و آله تنها تحت شرایط و اهداف خاصی دستور به جهاد میدادند. امّا هدف نهایی وی در نهایت، استقرار صلح و ایجاد زندگی مسالمتآمیز بود. به طوری که از جنگ بدر تا آخرین نبرد پیامبر، هیچ کدام تهاجمی نبودهاند. بلکه هر کدام بر اساس اهداف خاصی به وقوع پیوستهاند.
این امری طبیعی است که گاهی برای پارهای از جوامع بشری؛ شرایطی پیش میآید که هیچ راهی جز توسّل به جنگ برای آنان باقی نمیماند. در این صورت، جنگ، نه تنها غیر انسانی نیست؛ بلکه ترک آن نیز جز ذلّت، چیز دیگری به همراه نخواهد داشت. قرآن کریم، نبرد و جنگ را در شرایط ویژه و با حدود معین و مشخص، تجویز کرده و سستی در آن را گناهی بزرگ میداند. دین اسلام، تا جایی به صلح اهمیت میدهد که طرف مقابل هم حقّ دوستی را نگه دارد. امّا وقتی موجودیت یک کشور اسلامی از سوی دشمن، در معرض خطر قرار میگیرد؛ نه تنها آن را رد نمیکند؛ بلکه جنگ را ارزشی میداند که با نام جهاد در راه خدا، به عنوان یکی از ارکانها و آرمانهای مقدّس اسلامی به حساب میآید.
نگرشی به نبردهای پیامبر صلی الله علیه و آله: پیامبر اسلام هرگز نمیخواست که آغازگر جنگ باشد و تا میتوانست؛ از آن دوری میکرد. همان گونه که بیان شد؛ در مرحله دعوت علنی، اشراف مکّه و قبایل عرب، علیه پیامبر و نهضت اسلام، به مقابله برخاستند و پس از تهدید و آزار و شکنجه مسلمانان، آنان را مجبور به ترک مکّه نمودند. مسلمانان در این مرحله، شکنجههای سختی را از سوی دشمنان تحمّل کردند که با هجرت پیامبر(ص) به مدینه، پایان پذیرفت و بعد از این مرحله بود که دوران جنگ مشرکان علیه مسلمانان شروع شد.
در حقیقت، مشرکان و ریاستطلبان قریش بودند که بنای جنگ را گذاشتند و پیامبر(ص) مجبور بود از خود و یارانش و در واقع، از جامعه اسلامی دفاع کند. مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر المیزان، میگوید: اگر پیامبر اسلام را به حال خود گذاشته بودند؛ هرگز فرمان(هیچ) جنگی را صادر نمیکرد و این همه جنگهایی که در اسلام واقع شد؛ همهاش تحمیل به اسلام بود.[1]
بنا بر این، اگر دشمنان جامعه اسلامی، به مسلمانان کاری نداشتند و به عناوین و تمهیدات گوناگون، به تهدید و ارعاب و تجاوز آن ها مبادرت نمیکردند؛ جنگی صورت نمیگرفت و خونی ریخته نمیشد.[2]
.
پایگاه اطلاع رسانی حوزه
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.