مرگ عزیزان و راهکارهای مقابله /

تخمین زمان مطالعه: 16 دقیقه

من حدود ۳۵روز است که برادر جوانم را ازدست دادم کاهی اصلا ًنمی توانم ارام با شم و دلهره و اضطراب دارم و بیقرارم کاهی هم اکر حالم خوب باشد عذاب وجدان می کیرم لطفا من را راهنمایی کنید با تشکر


پرسشگرگرامی، ابتدا تسلیت ما را بخاطر فوت برادر عزیزتان از راه دور پذیرا باشید، احساسات شما در قبال مرگ برادر جوان تان طبیعی می‌باشد، ولی نه تا آن حد که زندگی شما را مختل کند. مرگ عزیزان یکی از واقعیتهای گریز ناپذیر و یکی از مهم ترین رویدادها در زندگی است و باعث بحران عاطفی شدید می شود مرحله «بهبود» و آرام یافتن تدریجی است، زیرا پذیرش واقعیت مشکل است و انسان دچار سردرگمی می شود. اگرشما مرگ را به عنوان واقعیت زندگی بپذیرید، غم و اندوهتان کمتر می شود. شما باید بپذیرید که می توانید و باید با مرگ و شرایط جدید سازگار شوید . کنار آمدن با مرگ برای سلامت روانی انسان اهمیت زیادی دارد وعلیرغم اینکه بسیاری به هیچ عنوان آنرا دوست ندارند ولی وجود دارد وبه قول معروف «شتری است که درب خانه هرکسی میخوابد» و به طور معمول وبدون در نظر گرفتن اتفاقات خاص، این پروسه از پدر ومادر ها وبزرگترها شروع می شود ودر وقت مقتضی دامان مارا خواهد گرفت، پس با توجه به این واقعیت که وقایع روزگار آنرا برای ما یاد آوری میکند ما راه فراری از آن نداریم و به فرموده ی قرآن کریم مرگ و رحلت از این جهان به جهان دیگر از چیزهایی است که با نفس انسانها عجین گشته است. ودیر یا زود ناچار به درک آن خواهیم شد، و اگر با نگرشی واقع گرایانه به آن نگاه نکنیم تمام عمرمان را از ترس آن تباه خواهیم کرد وبه قول بزرگان: «اگر تمام شب را برای خورشید گریه کنید لذت دیدن ستاره ها را نیز از دست خواهید داد». اگر شما مرگ را به عنوان واقعیت زندگی بپذیرید، خدمت بزرگی به خود کرده اید ویقینا غم واندوه ونگرانی‌تان کمتر می شود.شما باید بپذیرید که می توانید با مرگ وشرایط جدید سازگار شوید. با پشت سرگذاشتن مرحله رشد روان شناختی، شما می توانید در مقابل رویدادهای سخت زندگی مقاوم شوید. پس شایسته است که خوب زندگی کنید وقدر لحظات باهم بودن را بدانید ووظیفه خود را درقبال والدین که حق زیادی به گردن تان دارند به خوبی انجام دهید. با آگاهی از مراحلی که بعد از فقدان برای انسان رخ می دهد، می توان این واقعه را بخوبی و بدون ترس و وحشت مدیریت نمود و آنرا بخوبی پشت سرگذاشت. غم و اندوه پس از مرگ عزیزان شامل مراحل زیر می شود : 1-    انکار و ناباوری در ابتدا پذیرش مرگ عزیز بسیار مشکل است. فرد فکر می کند که این اتفاق تلخ و دردناک برای او روی نداده است و خواب می بیند. اصلاً آن را باور نمی کند . ولی وقتی افکار و احساسات خود را در مورد مرگ و عزیز از دست رفته بیان می کند به تدریج واقعیت را می پذیرد . 2-    خشم در این مرحله فرد از خود می پرسد:«چرا من؟». فرد از تلخی و بی عدالتی در تقدیر مرگ عصبانی است. از این رو رفتار تند و خشنی با دیگران دارد . حمایت اجتماعی، عاطفی، احترام و توجه دیگران باعث می شود فرد راحت تر این مرحله را پشت سر گذارد . 3-    معامله ، در این مرحله فرد حاضر است هر چه را که دارد ببخشد تا عزیز از دست رفته باز گردد و زندگی به روال سابق بازگردد. 4-گناه فرد دچار عذاب وجدان و گناه می شود، احساس می کند در حق عزیز خود کوتاهی کرده است. در این مرحله فرد باید خود را ببخشد و بداند انسان جایزالخطا است 5- افسردگی فرد غمگین و گوشه گیر می شود و نوسانات خلقی در رفتارش مشاهده می شود. ولی با گذشت زمان به تدریج فرد به روال عادی بازمی گردد و فعالیت اجتماعی خود را از سر می گیرد. در این مرحله تشویق فرد اصلاً مؤثر نیست .  6- تنهایی در پی مرگ عزیز و تغییرات زندگی، فرد احساس تنهایی و ترس می کند. هرچه با دیگران ارتباط بیشتر داشته باشد، احساسات منفی او کاهش می یابد 7-پذیرش، پذیرش مرگ به معنی بازگشت فرد به شادی نیست. بلکه فرد به مرحله سازگاری و رویارویی با واقعیت می رسد. او به تدریج می پذیرد که به زندگی خود بدون حضور عزیز از دست رفته ادامه دهد. در این مرحله ارتباط با دوستان باعث می شود که فرد احساس بهتری داشته باشد 8- . پایان اندوه زمان کاملاً مشخصی برای پایان اندوه وجود ندارد، این مرحله در افراد متفاوت است. به گفته کارشناسان، معمولاً این مرحله یک سال به طول می انجامد . البته این امر به رابطه فرد با عزیزان از دست رفته، حمایت اطرافیان و عوامل فردی بستگی دارد. هرچه رابطه فرد با متوفی صمیمی تر باشد، مرحله بهبود طولانی تر است . 9- امید و بازگشت به زندگی، فرد به مرحله ای می رسد که با یادآوری خاطرات عزیز خود، کمتر ناراحت می شود. به آینده چشم می دوزد و امیدوار است. ( البته مراحل پس از مرگ عزیزان، بسته به فرهنگ های مختلف تفاوت می کند. مثلاً مراحل 2، 3 و 4 را بسیاری از ما ایرانیان به دلیل اعتقادات مذهبی تجربه نمی کنیم و یا به صورت بسیار خفیف با آن مواجه می شویم.     در جهان بینی اسلامی مرگ به معنی نابودی نیست بلکه سفر کردن از یک مکان به مکان دیگری است، و مثل اینست که مثلا به شما و یا به پدر و یا  مادر شما بگویند شما باید از یزد به رامسر کوچ کنید و دراین سفر فعلا نمی توانید کسی را با خود ببرید اما  عزیزانتان نیز بتدریج پیش شما خواند آمد و بشرط اینکه اعمالتان در یزد مورد تایید خداوند باشد  می توانید تا ابد در کنار هم به بهترین نحو زندگی زندگی کنید. جناب مولانا در تبیین نگرش اسلامی به مرگ و اینکه ترس از مرگ بیمعنی است می فرماید: که انسان در چرخه طبیعت اول از جمادات بوده و سپس تبدیل به گیاه شده و بعد تبدیل به حیوان شده و آنگاه تبدیل به انسان شده و در تمام این مراحل با مرگ خویش تبدیل به چیز بهتر و برتری از مرحله قبل شده است و آنگاه می فرماید که : بار دیگر من بمیرم از بشر===== از ملائک من درآرم بال وپر= کی بترسم من ز مردن==== کی زمردن کم شدم، یعنی اینکه در طی مراحلی که گفته شد انسان نیز می میمرد و با مرگ خود به مرحله ای بهتر و برتر از مرحله قبل خود وارد می شود، و آنگاه می فرماید که پس به چه دلیلی من از مردن بترسم زیرا هر مرحله از مرگ باعث شده که من به مرحله بالاتر و بهتری برسم. یاد مرگ، در نگرش اسلامی نقش بسیار مهمی در اصلاح اعمال انسان دارد. چون با یاد مرگ انسان تمام هستی اینجهانی و آنجهانی خود را در نظر می گیرد و تصمیمات و طرز برخوردش با دنیا متناسب با گستره وجودیش می شود. با این نوع نگاه اگر چه انسان از بعضی لذت ها می گذرد، اما این لذت ها، لذتهایی هستند که خوشبختی انسان را تباه می کنند و باید از آنها گذشت تا به سعادت ابدی رسید و کسی که به این گونه لذتها دلخوش می کند، مانند کسی است که می خواهد با خوردن غذای سمی، از مزه آن لذت ببرد امام صادق علیه السلام می فرماید: «یاد مرگ، خواهش های نفس را می میراند ورویشگاه های غفلت را ریشه کن می کند ودل را با وعده های خدا نیرو می بخشد وطبع را نازک می سازد وپرچم های هوس را درهم می شکند وآتش آزمندی را خاموش می سازد ودنیا را در نظر کوچک می کند.» امام علی علیه السلام می فرماید: «هرکس به یاد مرگ باشد، از دنیا به اندک خشنود شود.» همین اثرات نیک یاد مرگ سبب ارج و قرب در درگاه الهی می شود که در روایتی از پیامبر خدا صلى الله علیه و آله آمده است: «هر کس زیاد به یاد مرگ باشد، خداوند دوستش دارد.» و کسی که به جای محاسبات صحیح در زندگی، سر به زیر برف می کند تا حقایق را نبیند، نباید توقع داشته باشد که ندیدن حقایق آن ها را تغییر می دهد:امام على علیه السلام می فرماید: «پیشینیان شما، در حقیقت، به سبب آرزوهاى دراز و از یاد بردن مرگ به هلاکت در افتادند، تا آن که مرگ بر آنها فرود آمد؛ مرگى که عذر پذیر نیست و مجال توبه باقى نمى گذارد و مصیبت و کیفر با خود مى آورد.» امام على علیه السلام: «شما را سفارش مى کنم که به یاد مرگ باشید و از آن کمتر غفلت ورزید؛ چگونه از چیزى غفلت مى کنید که او از شما غافل نیست؟»و البته اثر طبیعی چشم بستن بر روی واقعیت ها، قساوت قلب است که رمز شکستن این قساوت ها نیز در یاد مرگ است. بنا بر آنچه که در روایات آمده یاد مرگ بودن خوب است ولی نه هر یاد مرگی به عبارت دیگر یاد مرگ در صورتی خوب است که باعث شود انسان با تلاش دنیا را بسان مزرعه ای برای آخرت بسازد و با تلاش و پشت کار از امکانات این جهان استفاده کند تا جهان دیگرش را که ابدی در آن خواهد زیست را آباد کند. به عبارت دیگر اگر به شما  بگویند که بعد از چند روز می خواهی به زیباترین نقطه عالم  مسافرت کنی آیا شما غمگین می شوی و یا با نشاط و بی صبری شروع به جمع کردن وسایل لازم برای مسافرت می کنی؟! با این نگرش که برخاسته از متن آیات و روایات ماست، نباید انسان نگاه منفی به مرگ داشته باشد و یا بطور کلی به عنوان یک واقعیت حتمی زندگی از یاد آن غفلت کند، یاد مرگ از نظر اسلام وقتی سازنده است که   انسان را از تلاش وعمل باز ندارد بلکه او را به تحرک و تلاش مضاعف و بیشتر از دنیا پرستان وادارد زیرا دنیا پرستان به خاطر مال دنیا که پایدار و ماندگار نیست به دنیا چسبیده اند اما مومن بخاطر اینکه می داند  نوع زندگی اُخروی او که ابدی است، بستگی کامل به عملکرد او در این جهان دارد و به عبارت دیگر سرنوشت آخرتش در دنیا رقم می خورد با جدیت بی حد وحصر به صورت مثبت و سازنده به دنیا می پردازد تا آخرت خویش را آباد نماید و پر واضح است که انگیزه او بسیار قوی تر از انگیزه دنیا پرستان است. این نگرش به مومن کمک می‌کند که خوب زندگی کند وقدرتک تک فرصت ها را بداند.     راهی را که روانشناسان برای برون رفت از اینگونه افسردگی ها تجویز می کنند، تکنیک مواجهه و نیز تکنیک دی بریفینگ است، مواجهه در این خصوص بدین معنی است که انسان آنقدر با مرگ وموضوعات مربوط به آن روبرو شود که آنرا بصورت واقعیتی از واقعیات زندگی بپذیرد و برای مقابله و مدیریت آن آماده شود لذا در این راستا پیشنهاد می شود که: 1-      برنامه ای بریزید که  گاهی اوقات سری به قبرستانها بزنید و در میان قبرها قدم بزنید و تفکر کنید، تا کم‌کم متوجه شوید که مرگ و به عبارت دیگر سفر کردن از این جهان به آن جهان سرنوشت محتوم هر انسانی است. این برداشت شما از مرگ باعث می شود که به جای ترس مرضی از مرگ، ترس مثبت و اضطراب  سازنده از مرگ داشته باشید و سعی نمایید که در زندگی توشه‌ای در خور برای آخرت فراهم کنید تا همانطور که در سیاحت غرب آمده اعمال نیکتان در آنسوی، به دادتان برسند. 2-        راهکار دیگر اینست که سعی نمایید در تشییع جنازه ها شرکت کنید زیرا این نیز باعث می شود انس و الفت بیشتری با واقعیتی به نام مرگ و یا همان هجرت به سوی دیگر پیدا کنید. و بعد از مدت مدیدی که با این واقعیت کنار آمدید سعی نمایید بر سر بالین مرده نیز حاضر شوید تا ببینید که مرگ هیچ ترس و واهمه ای در بر ندارد، این امر باعث می شود که مسئله مرگ عادی تر برایتان جلوه کند  و هضم آن برایتان راحتر شود. 3-      راهکار دیگر خواندن کتابهایی در مورد کسانی است که به نحوی چشمشان به عالم دیگر باز شده و یا مکاشفاتی در باره آن داشته‌اند. ترس از رانندگی تا زمانی دوام دارد که شخص اقدام به رانندگی نکرده است و بمجرد درگیرشدن شخص با رانندگی و نشستن او پشت فرمان، کم کم ترس او نیز می ریزد.      راهکار دیگر که روانشناسان از آن به دی‌بریفینگ یاد می کنند اینست که بریفینگ ( briefing ) به معنی خلاصه‌سازی است و دی بریفینگ ( debriefing ) ضد خلاصه‌سازی است. همانند   واژة شارژ و دشارژ ، ضدخلاصه‌سازی یعنی بیان با تفصیل و جزئیات یعنی درمانگر از مُراجع می‌خواهد آن حادثه را با جزئیات بیان کند، این تکنیک از تکنیکهای گشتالت درمانی است، درمانگران گشتالتی می‌گویند: وقتی برای ‌شخصی‌حادثة وحشتناکی اتفاق می‌افتد و مشکلات روحی و روانی برای او ایجاد می‌کند، اگر آنرا با جزئیات برای روان درمانگر تعریف کند و روان درمانگر مترصد این باشد که از آن جزئیات دوباره سوالات ریزتری طرح کند تامراجع با جزئیات ریزتر آنرا جواب دهد، به طوری که جزئیات ریز آن حادثة وحشتناک کاملا و با تمام ابعاد  و زوایا در ذهن مُراجع بیاید، محال است که دیگر آن حادثه برای آن مراجع آزار دهنده و اختلال‌زا شود. زیرا اساس در گشتالت درمانی اینست که هیچ تجربه ای بر ما وحشتناک نیست و مکا نیزمی ‌که ذهن ما دارد اینست که اگر اموری که اتفاق می‌افتد، هزار بار هم وحشتناک باشد، چندش آور باشد شما وقتی که آنرا از همة ابعاد و زوایا ببینی، آن واقعه نمی‌تواند اثر بیماری‌زا داشته باشد، و علّت اینکه اثر اختلال‌زا دارد برای اینست که شما به تمام جزئیات آن اشراف پیدا نمی‌کنید و فقط مثلا یک بعد را می‌بینید وابعاد دیگر را نمی‌بینید و برای همین از آن وحشت می‌کنید، برای تقریب به ذهن شاید بشود، مثال فردی را زد که برای اوّلین بار می خواهد پشت فرمان بنشیند و رانندگی یاد بگیرد، وی ابتداء وحشت ودلهرة زیادی دارد و می ترسد که یک نفر را زیر بگیرد و یا تصادف وحشتناکی بکند که منجر به کشته شدنش شود ویا ماشین اش صدمه ببیند، امّا کم کم که با ماشین اُخت می‌شود و به تمام زوایای آن وارد می‌شود و احاطه و اشراف به آن پیدا می‌کند این ترس و وحشت او هم به همان نسبت کم می‌شود، تا آنجا که براحتّی در خیابان ویراژ داده و گاهی لایی می‌کشد و با سرعت 180 هم در اتوبان می رود.       مثال دیگر: وقتی در جنوب شرق آسیا سونامی اتفاق می‌افتد مثلاً بچه‌ای که در خیابان راه می‌رود را در نظر بگیرید، ناگهان می‌بیند که در پشت سرش یک موج هفتاد متری می‌آید، این صحنه وحشتناک همانند کابوسی وحشتناک روح و روان او را بهم می ریزد و او را دچار اختلالی می کند که روانشناسان از آن به PTSD یاد می‌کنند، روان درمانگر می‌آید و از این بچه و بچه‌های دیگر می‌خواهد صحنه را با جزئیات تصور کنند و نقل کنند تا در آخر کار این بچه صحنه را آن‌طورکه هست، برایش جا بیافتد، وقتی آن طور که بوده جا افتاد میزان آزاردهندگی آن کم می‌شود مثلا فرض کنید ما از این بچه بخواهیم آن صحنه را با جزئیات نقل کند سپس از همان جزئیاتی که نقل می‌کند سوالات ریزتر و جزئی‌تری برایش نقل می‌کنیم تا بیشتر بگوید و سپس در حضور او از دیگر افرادی که شاهد جریان بوده‌اند سوالاتی می‌کنیم و از جزئیاتی که تعریف می‌کنند باز جزئیات دیگری را استخراج کرده و مورد سوال قرار می‌دهیم و به این وسیله تما ابعاد و زوایای آن صحنه برای بچه «ری تریپ» شود و رو بیاید و این باعث می‌شود که میزان آزار دهندگی و اختلال کاهش پیدا می‌کند. روان درمانگران ابتدا این تکنیک را روی PTSD   ها اجرا کردند و بعد درافراد و خانواده‌ هایی که با صحنه‌های وحشتناک و اختلال‌زا روبرو شده بودند، بکار گرفتند.و اما در مورد تکنیک بعدی نیز باید بگویم که،   EMT [1] یعنی درمان از طریق حرکات چشم و EMD [2] هم گفته‌اند که به معنی حساسیت زدایی از طریق حرکات چشم می باشد و EMDR [3] هم گفته شده که به معنی باز فرآوری و از نو پردازش کردن است. این تکنیک در راستای تکنیک «دی بریفینگ»( debriefing ) است و کاربرد زیادی هم در خانواده درمانی و هم در رابطه بازوجین وهم افرادی دارد که به خاطر داشتن تجارب وحشتناک و تلخ، دچار مشکل شده‌اند. ما در این بحث به شما می‌گوییم که چگونه می‌شود آن تجارب را تا حدّودی کم رنگ کرد تا موجب اختلال جدی در کار کرد خانواده، و یا زوجین ویا  افرد نگردد. واژة «شستوشوی مغزی» که گفته می شود، همین است، البته ما در مغز و ذهن انسان چیزی به نام دلیت( delete ) نداریم، که مثل رایانه اطلاعاتی را حذف کنیم و مغز ما طوری طراحی شده که هرگز نمی‌تواند چیزی را بطور کامل پاک کند و فقط می‌توانیم آنرا کم‌رنگ و کم‌اثر بکنیم. پس در این راستا قلم و کاغذی برگیرید و جزئیات مرگ مادرتان و نیز خاطراتی را که با وی داشته اید به تفصیل یاداشت نمایید و هر روز زمانی را برای این کار اختصاص دهید و دوباره از آن جزئیات نیز جزئیات بیشتری در بیاورید بعد از مدتی به شرط مداومت بر این کار خواهید دید که سبک شده اید و تدریجا به حال نرمال باز خواهید گشت [1]   e ye m ovment t herupy [2]   e ye m ovment d esentisization [3]   e ye m ovment d esentisization r eprocessing .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image