تخمین زمان مطالعه: 2 دقیقه
باسلام به شما دوست گرامی اولا در هر روایتی دو مطلب باید رعایت شود یکی جنبه دلالی که آیا آن حدیث به مطلب مورد نظر ما لالت می کند یا نه و دیگری جنبه صدوری آن است یعنی اینکه آیا آن حدیث واقعا از امام معصوم صادر شده است یا خیر، که این امر باید توسط مجتهدین در این امر بررسی شود و به صرف دیدن یک حدیث نمی توان به آن عمل کرد با این حال اگر هم این روایات که فرمودید هر دو جنبه را داشت و صحیح بود باید بدانیم که ما احادیث دیگری در این باب داریم که با این ها مخالفند: عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّی بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِی مَرْیَمَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ الْجَارِیَةُ الْبِکْرُ الَّتِی لَهَا أَبٌ لَا تَتَزَوَّجُ إِلَّا بِإِذْنِ أَبِیهَا وَ قَالَ إِذَا کَانَتْ مَالِکَةً لِأَمْرِهَا تَزَوَّجَتْ مَتَی شَاءَت[1]امام صادق(ع) فرمودند کنیز باکره ای که پدر دارد بدون اذن پدرش ازدواج نمی کن...الی آخر.
در ثانی مطلقات در روایات گاهی با روایا ت دیگر تخصیص می خورند و باید توجه کنیم که ما در این گونه امور تابع رای مراجع تقلیدیم که در این امور متخصص هستند در پایان نظر دو تن از مراجع عظیم شأن را بیان می کنیم:امام خمینی بنا بر احتیاط واجب اذن پدر و جد را شرط می داند[2]
، و لا علی البالغة الرشیدة إذا کانت ثیبة، و أما إذا کانت بکرا ففیه أقوال:
استقلالها و عدم الولایة لهما علیها لا مستقلا و لا منضما، و استقلالهما و عدم سلطنة و ولایة لها کذلک، و التشریک بمعنی اعتبار إذن الولی و إذنها معا، و التفصیل بین الدوام و الانقطاع إما باستقلالها فی الأول دون الثانی أو العکس و الأحوط الاستئذان منهما، نعم لا إشکال فی سقوط اعتبار إذنهما إن منعاها من التزویج بمن هو کفو لها شرعا و عرفا مع میلها، و کذا إذا کانا غائبین بحیث لا یمکن الاستئذان منهما مع حاجتها إلی التزویج
.
پایگاه اطلاع رسانی حوزه
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.