تخمین زمان مطالعه: 10 دقیقه
براى روشن شدن جواب به این مطالب توجه بکنید : قرآن ، داستان ذوالقرنین را در سوره کهف ، آیات 83 تا 98 بیان کرده و براى او ویژگىهایى را بر شمرده است . مفسران در این که ذوالقرنین کیست ؟ ! اختلافنظر دارند برخى او را اسکندر مقدونى و عدهاى او را شین هوانک تى و . . . دانستهاند و هر یک کوشیدهاند تا این ویژگىهاى قرآنى را به آنها تطبیق دهند امّا نظرى را که علامه طباطبایى محتمل مىدانند ، این است که ذوالقرنین همان کورش کبیر ، پادشاه هخامنشى است . قرینههایى که ایشان براى تأیید نظر خود مىآورند از این قرار است : . 1 ذوالقرنین شخصیتى است که خداوند به او تمکن در روى زمین و قدرت و اختیار داده است و این با شخصیت کورش که بر بخش عظیمى از آسیا و اروپا دست یافته و نخستین امپراتورى بزرگ تاریخ را تأسیس کرده است ، توافق دارد . . 2 ذوالقرنین مطرح شده در قرآن خداشناس و موحد است و کورش هم خداشناس و یکتاپرست بوده است و معقولترین تاریخى که براى ظهور زرتشت یاد مىشود ، بین قرن ششم پیش از میلاد با تاریخ حیات کورش توافق دارد . . 3 ذوالقرنین سفر یا لشکرکشى به غرب یا مغرب خورشید داشته است و این با لشکرکشى کورش به سیرى در آسیاى صغیر و تسخیر آن سرزمین انطباق دارد . . 4 ذوالقرنین سفر یا لشکرکشى به شرق یا مشرق خورشید داشته است و این با لشکرکشى کورش به جنوب شرقى و ( مکران و سیستان ) و شمالشرقى ( حدود بلخ ) انطباق دارد . . 5 ذوالقرنین با قومى وحشى مواجه شده است و این با رفتن کورش به سمت شمال و نبرد با اقوام وحشى سکا که به عبارتى همان یأجوج و مأجوج هستند ، انطباق دارد . در این جا کورش اقوام وحشى را عقب مىراند و در معبر داریال سدّى با آهن و مس مىسازد که هنوز بقایاى این سد برپاست . ( . ک : داستانهاى قرآن و تاریخ انبیا در المیزان ، حسین فعال عراقى ، ج 1 ، ص 447 ، نشر سبحان ، و نیز : مجله بینات ، ش 14 ، ص . 105 ) . ( براى آگاهى بیشتر . ک : تفسیر المیزان ، علامه طباطبایى ، ج 13 ، ص 355 364 ، مؤسسه اعلمى بیروت / تفسیر نمونه ، ج 12 ، ص 150 532 ، دارالکتب الاسلامیه . ) آیا ذوالقرنین پیامبر بود ؟ در این باره باید گفت : از قرآن کریم استفاده مىشود که ذوالقرنین داراى صفات ممتازى بود : - خداوند اسباب پیروزیها را در اختیار او قرار داد . - او سه لشگرکشى مهم داشت : نخست به غرب : سپس به شرق و سرانجام به منطقهاى که در آنجا یک تنگه کوهستانى وجود داشته ، و در هر یک از این سفرها با اقوامى برخورد کرد . او مرد مؤمن و موحّد و مهربانى بود ، و از طریق عدل و داد منحرف نمىشد ، و به همین جهت مشمول لطف خاص پروردگار بود . او یار نیکوکاران و دشمن ظالمان و ستمگران بود ، و به مال و ثروت دنیا علاقهاى نداشت . او هم به خدا ایمان داشت و هم به روز رستاخیز . - او سازنده یکى از مهمترین و نیرومندترین سدها است ، سدى که در آن به جاى آجر و سنگ از آهن و مس استفاده شد ( و اگر مصالح دیگر در ساختمان آن نیز به کار رفته باشد تحت الشعاع این فلزات بود ) و هدف او از ساختن این سد کمک به گروهى مستضعف در مقابل ظلم و ستم قوم یأجوج و مأجوج بوده است . او کسى بوده که قبل از نزول قرآن نامش در میان جمعى از مردم شهرت داشت ، و لذا قریش یا یهود از پیغمبر ( ص ) درباره آن سؤال کردند ، چنانکه قرآن مىگوید : « یسئلونک عن ذى القرنین از تو درباره ذوالقرنین سؤال مىکنند » ، ( کهف ، 83 همان ص 544 و 545 ) . اما از قرآن چیزى که صریحا دلالت کند او پیامبر بوده استفاده نمىشود ، هر چند تعبیراتى در قرآن هست که اشعار به این معنى دارد . در بسیارى از روایات اسلامى که از پیامبر ( ص ) و ائمه اطهار ( ع ) نقل شده نیز مىخوانیم « او پیامبر نبود بلکه بنده صالحى بود » ، ( الحویزى ، على بن جمعه العروسى نورالثقلین ، قم : مطبعه الحکمه ، الجزء الثالث ، بىجا ، بىتا ، ص 294 و 295 ) . هردوت مورخ یونانى مىنویسد : « کوروش » فرمان داد تا سپاهیانش جز به روى جنگجویان شمشیر نکشند ، و هر سرباز دشمن که نیزه خود را خم کند او را نکشند ، و لشکر کوروش فرمان او را اطاعت کردند بطورى که توده ملت ، مصائب جنگ را احساس نکردند . و نیز مورخ دیگر « ذى نوفن » مىنویسد : کوروش پادشاه عاقل و مهربان بود و بزرگى ملوک با فضائل حکماء در او جمع بود ، همتى فائق ، وجودى غالب داشت ، شعارش خدمت انسانیّت و خوى او بذل عدالت بود ، و تواضع و سماحت در وجود او جاى کبر و عجب را گرفته بود ، ( همان ، ص 547 و 548 ) سفرهاى سه گانهاى که در قرآن براى ذىالقرنین ذکر شده است . به نوعى سفرهاى کوروش با آن انطباق دارد : نخستین لشکرکشى کوروش به کشور « لیدیا » که در قسمت شمال آسیاى صغیر قرار داشت صورت گرفت و این کشور نسبت به مرکز حکومت کوروش جنبه غربى داشته است . قرآن مىگوید ذوالقرنین در سفر غربیش احساس کرد خورشید در چشمه گلآلودى فرو مىرود . این صحنه همان صحنهاى بود که کوروش به هنگام فرو رفتن قرص آفتاب ( در نظر بیننده ) در خلیجکهاى ساحلى مشاهده کرد . لشکرکشى دوم کوروش به جانب شرق بود ، چنانکه هردوت مىگوید : این هجوم شرقى کوروش بعد از فتح « لیدیا » صورت گرفت ، مخصوصا طغیان بعضى از قبایل وحشى بیابانى کوروش را به این حمله وا داشت . تعبیر قرآن « حتى اذا بلغ مطلع الشمس وجدها تطلع على قوم لم نجعل لهم من دونها سترا » ، ( کهف ، 90 ) . اشاره به سفر کوروش به منتهاى شرق است که مشاهده کرد خورشید بر قومى طلوع مىکند در برابر تابش آن سایبانى ندارند اشاره به اینکه آن قوم بیابان گرد و صحرانورد بودند ، ( مکارم شیرازى ، ناصر با همکارى جمعى از نویسندگان ، تفسیر نمونه ، ج 12 ، انتشارات دارالکتب الاسلامیه ، ج سوم ، 1362 ، ص 548 ) . « کوروش لشگرکشى سومى داشت که به سوى شمال ، به طرف کوههاى قفقاز بود ، تا به تنگه میان دو کوه رسید ، و براى جلوگیرى از هجوم اقوام وحشى با درخواست مردمى که در آنجا بودند در برابر تنگه سدّ محکمى بنا کرد . این تنگه در عصر حاضر تنگه « داریال » نامیده مىشود که در نقشههاى موجود میان « ولادى کیوکز » و « تفلیس » نشان داده مىشود ، در همانجا که تاکنون دیوار آهنى موجود است . این دیوار همان سدى است که کوروش بنا نموده زیرا اوصافى که قرآن درباره سد ذوالقرنین بیان کرده کاملاً بر آن تطبیق مىکند » ، ( همان ، ص 549 ) . گرچه بعضى میل دارند که این سد را با دیوار معروف چین که هم اکنون برپاست و صدها کیلومتر ادامه دارد منطبق بدانند ولى روشن است که دیوار چین نه از آهن و مس ساخته شده ، و نه در یک تنگه باریک کوهستانى است ، بلکه دیوارى است که از مصالح معمولى بنا گردیده ، و همانگونه که گفتیم صدها کیلومتر طول آن است که هم اکنون موجود است . برخى دیگر اصرار دارند که این همان سد « مأرب » در سرزمین یمن مىباشد در حالى که سد مأرب گرچه در یک تنگه کوهستانى بنا شده ولى براى جلوگیرى از سیلاب و به منظور ذخیره آب بود و ساختمان آن از آهن و مس نیست ( همان ، ص 550 ) . ولى طبق گواهى دانشمندان در سرزمین قفقاز میان دریاى خزر و دریاى سیاه سلسله کوههایى است همچون یک دیوار که شمال را از جنوب جدا مىکند ، تنها تنگهاى که در میان این کوهها دیوار مانند وجود دارد تنگه « داریال » معروف است ، و در همانجا تاکنون دیوار آهنین باستانى به چشم مىخورد ، و به همین جهت بسیارى معتقدند که سد ذوالقرنین همین سد است . جالب اینکه در آن نزدیکى نهرى است بنام « سائرس » که به معنى « کوروش » است ( یونانیان کورش را سائرس مىنامیدند ) . در آثار باستانى ارمنى از این دیوار به نام « بهاگ گورائى » یاد شده و معنى این کلمه « تنگه کوروش » یا « معبر کوروش » است ، و این سند نشان مىدهد که بانى این سد او بوده است » ، ( همان ، ص 550 ) . درست است که در این نظریه نقطههاى ابهامى وجود دارد ، ولى فعلاً مىتوان از آن به عنوان بهترین نظریه درباره تطبیق ذوالقرنین بر رجال معروف تاریخى نام برد . جاى این سوال مطرح است که چرا قرآن به طور بارز به نام این فرد اشاره مستقیم نکرده است در پاسخ گفتنى است « قرآن کریم درباره پیامبران و مطالبى که به آنان مربوط مىشود ، آیات فراوانى دارد ، این آیات بخش عمدهاى از نگرشهاى تاریخى قرآن را تشکیل مىدهد . گفتنى است که محور بحثهاى دانشمندان تاریخ چه آنان که وقایع نگار بوده و حوادث تاریخى را نگاشتهاند و چه کسانى که بحثهاى تحلیلى درباره تاریخ کردهاند شؤون مادى بشر بوده است . وقایعنگاران معمولاً محور تاریخ را پادشاهان و حکام قرار داده و تاریخ را بر حسب احوال آنان نگاشتهاند و تنها به تبع آنها از احوال جوامع و ملتها سخن گفتهاند . مىتوان گفت در این گونه تاریخها ، که عمده تاریخ نگاریها را تشکیل مىدهد ، محور بحث حکومت است . اما کسانى که بحثهاى تحلیلى درباره تاریخ کردهاند ، بیشتر تأکیدشان بر مردم و تحلیل ویژگىهاى رفتارى مردم و قهرمانان تاریخ است . و از ذکر نام افراد و جزئیات داستانها اجتناب مىکنند . ازاینرو ، قرآن کتاب تاریخ نیست ، تا تمام جزئیات موارد تاریخى را بیان نماید . علامه طباطبایى در المیزان نظریه ابوالکلام آزاد هندى را تایید مى کند و نظریه او این است که صفاتى که در قرآن براى ذوالقرنین ذکر شده بر کورش تطبیق مى کند نه اسکندر مقدونى . براى مطالعه بیشتر رجوع کنید به : . 1 ترجمه تفسیر المیزان ، ج 13 ، تفسیر آیات 83 تا 102 سوره کهف ، صص 496 544 دفتر انتشارات اسلامى ، بىتا ، بىچا . . 2 تفسیر نمونه ، ج 12 ، ذیل آیات 82 تا 102 سوره کهف ، ص 523 557 ، دار الکتب الاسلامیه ، چ سوم ، . 3 . 1362 لغتنامه دهخدا ، واژه ذوالقرنین ، صص 92 . 4 . 123 کورش کبیر ( ذوالقرنین ) ، ابو الکلام آزاد ( ترجمه : باستانى پاریزى ) ، انتشارات کوروش ، چ پنجم ، . 5 . 1369 قصص قرآن با فرهنگ قصص قرآن ، صدر بلاغى ، تهران ، مؤسسه انتشارات امیرکبیر ، ج چهاردهم ، . 1368 از انچه گذشت معلوم شد که ذوالقرنین پیامبر نبوده و اگر کورش همان ذوالقرنین باشد در این صورت او پیامبر نیست واگر کورشذوالقرنین نباشد در این صورت هم پیامبر نخواهد بود . ] .
پرسمان دانشگاهیان
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.