دین پیامبر اسلام(ص) قبل از نبوت / عقاید / نبوت / نبوت خاصه / اثبات نبوت پیامبر(ص) /

تخمین زمان مطالعه: 10 دقیقه

دین پیامبر اسلام(ص) قبل از نبوت چه بود؟  


آیت الله ناصر مکارم شیرازی در تفسیر نمونه ذیل آیات 52 و 53 سوره مبارکه «شوری» به انواع وحی و آیین پیامبر اعظم(ص) قبل از نبوت اشاره کرده است که متن آن در ادامه می آید؛ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ «وَ کَذلِکَ أَوْحَیْنا إِلَیْکَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا ما کُنْتَ تَدْرِی مَا الْکِتابُ وَ لاَ الإِیمانُ وَ لکِنْ جَعَلْناهُ نُوراً نَهْدِی بِهِ مَنْ نَشاءُ مِنْ عِبادِنا وَ إِنَّکَ لَتَهْدِی إِلی صِراط مُسْتَقِیم* صِراطِ اللّهِ الَّذِی لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الأَرْضِ أَلا إِلَی اللّهِ تَصِیرُ الأُمُورُ؛ همان گونه (که بر پیامبران پیشین وحی فرستادیم) بر تو نیز روحی را به فرمان خود وحی کردیم، تو پیش از این نمی دانستی کتاب و ایمان چیست، ولی ما آن را نوری قرار دادیم که به وسیله آن هر کس از بندگان خویش را بخواهیم هدایت می کنیم، و تو مسلماً به سوی راه راست هدایت می کنی. راه خداوندی که تمام آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است از آنِ اوست، آگاه باشید که همه کارها تنها به سوی خدا باز می گردد». (شوری/ آیات 52 و 53) قرآن روحی است از جانب خدا در آیات مورد بحث، از نزول وحی بر شخص پیغمبر گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله) سخن گفته، می فرماید: «همان گونه که بر پیامبران پیشین، از طرق مختلف، وحی فرستادیم، بر تو نیز روحی را به فرمان خود وحی کردیم» (وَ کَذلِکَ أَوْحَیْنا إِلَیْکَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا). تعبیر به «کَذلِکَ» (این گونه) ممکن است اشاره به این باشد که تمام انواع سه گانه وحی، که در آیه قبل آمده، برای پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) تحقق یافت، گاه، مستقیماً با ذات پاک پروردگار، ارتباط می یافت، و گاه از طریق فرشته وحی و گاه، با شنیدن آوازی شبیه امواج صوتی، چنان که در روایات اسلامی نیز اشاره به همه اینها شده، و شرح آن را ذیل آیه گذشته بیان کردیم. در این که منظور از «روح» در اینجا چیست؟ دو قول در میان مفسران دیده می شود: نخست، این که، منظور، از آن «قرآن مجید» است که مایه حیات دل ها و زندگی جان ها است، این قول را غالب مفسران برگزیده اند. «راغب» در «مفردات» نیز می گوید: سُمِّی الْقُرْآنُ رُوحاً فِی قَوْلِهِ وَ کَذلِکَ أَوْحَیْنا إِلَیْکَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا وَ ذلِکَ لِکَوْنِ الْقُرْآنِ سَبَباً لِلْحَیاةِ الاُخْرَوِیَّةِ: «قرآن در آیه وَ کَذلِکَ أَوْحَیْنا... روح نامیده شده زیرا سبب حیات اخروی است». این معنی، با قرائن مختلفی که در آیه وجود دارد مانند تعبیر به «کَذلِکَ» که اشاره به مسأله وحی است و تعبیر به «أَوْحَیْنا» و همچنین تعبیراتی که درباره قرآن در ذیل همین آیه آمده است، کاملاً سازگار است. گر چه «روح» در سایر آیات قرآن، غالباً به معانی دیگری آمده است ولی با توجه به قرائن فوق، ظاهر این است که روح در اینجا به معنی قرآن است. در تفسیر آیه 2 سوره «نحل» «یُنَزِّلُ الْمَلائِکَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلی مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ» نیز گفتیم که قرائن نشان می دهد «روح» در آن آیه، نیز به معنی «قرآن و وحی و نبوت» است، و در حقیقت این دو آیه، یکدیگر را تفسیر می کنند. چگونه «قرآن» به منزله «روح» نباشد، در حالی که در آیه 24 سوره «انفال» می خوانیم: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکُمْ لِما یُحْیِیکُمْ: «ای کسانی که ایمان آورده اید! اجابت کنید دعوت خدا و پیامبرش را هنگامی که شما را به سوی چیزی فرا می خواند که مایه حیات شما است»! تفسیر دوم این که: منظور «روح القدس» است (و یا فرشته ای که حتی از جبرئیل و میکائیل برتر بوده و همواره پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) را همراهی می کرد). مطابق این تفسیر، «أَوْحَیْنا» به معنی «أَنْزَلْنا» (نازل کردیم) می باشد یعنی «روح القدس» یا آن فرشته عظیم را بر تو نازل کردیم (گر چه «أَوْحَیْنا» به این معنا در آیات دیگر قرآن دیده نمی شود). در بعضی از روایات، که در منابع معروف حدیث آمده، نیز تأییدی بر این تفسیر دیده می شود، ولی همان گونه که گفتیم، تفسیر اول با قرائن متعدد موجود در آیه هماهنگ تر است، لذا ممکن است این گونه روایات که روح را به معنی «روح القدس» یا فرشته بلند مقام خدا تفسیر کرده، اشاره به معنی باطن آیه باشد. به هر حال، در دنباله آیه می افزاید: «تو پیش از این، از کتاب و ایمان آگاه نبودی، ولی ما آن را نوری قرار دادیم که به وسیله آن هر کس از بندگان خویش را بخواهیم هدایت می کنیم» (ما کُنْتَ تَدْرِی مَا الْکِتابُ وَ لاَالْإِیمانُ وَ لکِنْ جَعَلْناهُ نُوراً نَهْدِی بِهِ مَنْ نَشاءُ مِنْ عِبادِنا). این لطف خدا بود که شامل حال تو شد، و این وحی آسمانی بر تو نازل گشت، و ایمان به تمام محتوای آن پیدا کردی. اراده خداوند، بر این تعلق گرفته بود، که علاوه بر هدایت تو به این کتاب بزرگ آسمانی، و تعلیمات آن، بندگان دیگرش را در پرتو این نور آسمانی، هدایت کند، و شرق و غرب جهان، بلکه تمام قرون و اعصار را تا پایان، زیر پوشش آن قرار دهد. بعضی از کج اندیشان، چنین پنداشته اند که، این جمله نشان می دهد: پیامبر(صلی الله علیه وآله) قبل از نبوت، ایمان به خدا نداشت، در حالی که معنی آیه روشن است، می گوید: قبل از نزول قرآن، قرآن را نمی دانستی، و به محتوای و تعلیمات آن آگاهی و ایمان نداشتی، این تعبیر هیچ منافاتی با اعتقاد توحیدی پیامبر(صلی الله علیه وآله)، و معرفت عالی او و آشنائیش به اصول عبادت و بندگی او ندارد، خلاصه، عدم آگاهی به محتوای قرآن مطلبی است و عدم «معرفة اللّه» مطلب دیگر. زندگی شخص پیامبر(صلی الله علیه وآله)، قبل از دوران نبوت که در کتب تاریخ آمده است، نیز گواه زنده این معنی است، و از آن روشن تر، سخنی است که از امیرمؤمنان علی(علیه السلام) در نهج البلاغه آمده: وَ لَقَدْ قَرَنَ اللَّهُ بِهِ(صلی الله علیه وآله) مِنْ لَدُنْ أَنْ کَانَ فَطِیماً أَعْظَمَ مَلَک مِنْ مَلائِکَتِهِ یَسْلُکُ بِهِ طَرِیقَ الْمَکَارِمِ وَ مَحَاسِنَ أَخْلَاقِ الْعَالَمِ لَیْلَهُ وَ نَهَارَهُ: «از همان زمان که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) از شیر باز گرفته شد، خداوند بزرگ ترین فرشته از فرشتگانش را با او قرین ساخت تا شب و روز، وی را به راه های مکارم، و طرق اخلاق نیک سوق دهد». در پایان آیه، می افزاید: «به طور مسلّم تو به سوی راه مستقیم، مردم را هدایت می کنی» (وَ إِنَّکَلَتَهْدِی إِلی صِراط مُسْتَقِیم). نه تنها قرآن نوری برای تو است که نوری برای همگان است، و وسیله هدایتی برای جهانیان به سوی صراط مستقیم، این یک موهبت عظیم الهی است برای رهروان راه حق و آب حیاتی است برای همه تشنه کامان. همین معنی به تعبیر دیگری در آیه 44 سوره «فصلت» آمده: قُلْ هُوَ لِلَّذِینَ آمَنُوا هُدی وَ شِفاءٌ وَ الَّذِینَ لایُؤْمِنُونَ فِی آذانِهِمْ وَقْرٌ: «بگو این کتاب برای کسانی که ایمان آورده اند، مایه هدایت و شفا است، و کسانی که به آن ایمان نمی آورند، گوش هایشان سنگین است»! سپس، به عنوان تفسیری بر «صراط مستقیم» می افزاید: «راه خداوندی که تمامی آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است، از آن او است» (صِراطِ اللّهِ الَّذِی لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ). چه راهی مستقیم تر از راهی است که به مبدأ عالم هستی منتهی می شود؟ چه راهی صاف تر از راهی است که به خالق عالم هستی می رسد؟ سعادت واقعی، سعادتی است که خدا به آن دعوت می کند، و راه وصول به آن، تنها راهی است که او برای آن انتخاب کرده است. آخرین جمله این آیه، که در عین حال آخرین جمله سوره «شوری» است در حقیقت دلیلی است برای این معنی که راه مستقیم، تنها راهی است که به سوی خدا می رود، می فرماید: «آگاه باشید! بازگشت همه کارها به سوی خدا است» (أَلا إِلَی اللّهِ تَصِیرُ الْأُمُورُ). از آنجا که او مالک عالم هستی، و حاکم و مدبر آن است، و از آنجا که برنامه های تکاملی انسان، باید تحت عنایت این مدبر بزرگ قرار گیرد، بنابراین راه مستقیم تنها راهی است که به سوی او می رود، و جز این راه، هر طریق دیگر انحرافی است، چرا که به سوی باطل است، مگر حقی جز ذات پاک او، در عالم وجود دارد؟! این جمله، در عین حال، بشارتی است برای پرهیزگاران، و تهدیدی است برای ظالمان و گنهکاران که بازگشت همه آنها به سوی خدا است. و نیز دلیلی است، بر این که، وحی باید تنها از سوی خدا باشد، چرا که بازگشت همه اشیاء و تدبیر آنها به سوی او است، و به همین دلیل، او باید مبدأ وحی بر پیامبران باشد، تا هدایت واقعی صورت گیرد، و به این ترتیب، صدر و ذیل این آیات، با یکدیگر مربوط و منسجم است، و پایان سوره، نیز با آغاز آن، و خط کلی حاکم بر آن، هماهنگ است. پیامبر اسلام(ص) قبل از نبوت چه آئینی داشتند؟ در این که پیغمبر گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله) قبل از بعثت، هرگز برای بت سجده نکرد و از خط توحید منحرف نشد، شکی نیست، و تاریخ زندگی او نیز به خوبی این معنی را منعکس می کند، اما در این که بر کدام آئین بوده؟ در میان علما گفتگو است: بعضی او را پیرو آئین مسیح(علیه السلام) می انند، چرا که قبل از بعثت پیامبر(صلی الله علیه وآله) آئین رسمی و غیر منسوخ آئین او بوده است. بعضی دیگر، او را پیرو آئین ابراهیم(علیه السلام) می دانند، چرا که «شیخ الانبیاء» و پدر پیامبران است و در بعضی از آیات قرآن آئین اسلام به عنوان «آئین ابراهیم» معرفی شده: «مِلَّةَ أَبِیکُمْ إِبْراهِیمَ». بعضی نیز، اظهار بی اطلاعی کرده و گفته اند: می دانیم آئینی داشته، اما کدام آئین؟ بر ما روشن نیست! گر چه هر یک از این اقوال وجهی دارد، اما هیچ کدام مسلّم نیست، و مناسب تر از اینها قول چهارمی است و آن این که: پیامبر(صلی الله علیه وآله) شخصاً برنامه خاصی از سوی خداوند داشته که بر طبق آن عمل می کرده، و در حقیقت آئین مخصوص خودش بوده، تا زمانی که اسلام بر او نازل گشت. شاهد این سخن، حدیثی است که در «نهج البلاغه» آمده، و در بالا ذکر کردیم که می گوید: «خداوند از آن زمان که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) از شیر باز گرفته شد، بزرگ ترین فرشته اش را قرین وی ساخت، تا شب و روز او را به راه های مکارم، و طرق اخلاق نیک سوق دهد». مأموریت چنین فرشته ای، دلیل بر وجود یک برنامه اختصاصی است. شاهد دیگر این که: در هیچ تاریخی نقل نشده است که پیغمبر اسلام(صلی الله علیه وآله) در معابد«یهود» یا «نصاری» یا مذهب دیگر مشغول عبادت شده باشد، نه در کنار کفار در بتخانه بود، و نه در کنار اهل کتاب در معابد آنان، در عین حال پیوسته خط و طریق توحید را ادامه می داد و به اصول اخلاق و عبادت الهی، سخت پایبند بود. روایات متعددی نیز ـ طبق نقل «علامه مجلسی» در «بحار الانوار» ـ در منابع اسلامی آمده است که، پیامبر(صلی الله علیه وآله) از آغاز عمرش مؤید به «روح القدس» بود و با چنین تأییدی، مسلماً بر اساس الهام «روح القدس» عمل می کرد. «علامه مجلسی» شخصاً معتقد است: پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) قبل از مقام رسالت دارای مقام نبوت بوده، گاه فرشتگان با او سخن می گفتند، و صدای آنها را می شنید، و گاه در رؤیای صادقه به او الهام الهی می شد، و بعد از چهل سال، به مقام رسالت رسید، و قرآن و اسلام رسماً بر او نازل شد، او شش دلیل بر این معنی ذکر می کند که بعضی از آنها با آنچه در بالا آوردیم هماهنگ است (توضیح بیشتر را می توانید در جلد 18 بحار الانوار صفحه 277 به بعد مطالعه کنید). .

پایگاه اطلاع رسانی حوزه

مرجع:

ایجاد شده در 1401/04/17



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image