تخمین زمان مطالعه: 2 دقیقه
اشخاصي كه علاوه بر دو شرط شناخت اسلام و عدالت، واجد سومين شرط يعني توان اجراي قانون باشند، در غير زمان حاكميّت آن بزرگواران نيز همواره وجود داشتهاند و مقتضاي برهان، وجود داشتن چنين اشخاصي است نه تحقق حكومت اسلامي؛ زيرا تحقق حكومت، بستگي به شرايطي و من جمله پذيرش مردم دارد؛ چنانكه اميرالمؤمنين (عليهالسلام) چه پيش از رجوع مردم و چه پس از آن، رهبر الهي بود و عدم پذيرش مردم در آن رُبع قرني كه در مظلوميت به سر ميبرد، آسيبي به شايستگي و صلاحيت رهبري ايشان نميزد؛ آنچه تغيير كرد، امت بود نه امام؛ يعني مردم كه قبلا ً «امّت بالقوه» بودند، پس از مدّتي به رشد رسيده، «امّت بالفعل» گشتند، ولي حضرت امير (عليهالسلام) پيش از رجوع آنان نيز از سوي خداوند «امام بالفعل» بود كه شرايط رهبري را بالفعل داشت. تذكر: 1ـ مهم، وجود شخصيت حقوقي رهبران الهي است كه گاهي با شخصيّت حقيقي آنان همراه است و زماني با نائبان و اوصياي خاص و گاهي نيز با نائبان و اوصياي عام؛ پس هرگز خلأ رهبري نبوده و نيست. 2ـ مفهوم اضافيِ امامت و امت، متقابلاند؛ يعني تا امّت بالفعل وجود نداشته باشد، امام بالفعل نيز وجود نخواهد داشت و بالعكس؛ ليكن از لحاظ شرائط علمي و عملي، تفكيك ممكن است؛ يعني ممكن است شخصي واجد همه شرائط علمي و عملي رهبري باشد، ولي مردم در اثر جهل و غفلت يا تجاهل و تغافل، امامت او را نپذيرند و پس از آنكه به بلوغ سياسي بار يافتند و جهل و غفلت آنان به علم و درايت تبديل شد و تعامي آنان به تعامل سياسي و مشاهده شكوفائي رهبري مبدل شد، امامت وي را پذيرا شوند. در اينجا، آنچه از قوّه به فعليّت آمده، رشد سياسي امت است نه امام؛ گرچه مفهوم اضافي امامت، قبلا ً بالقوه بود و اكنون بالفعل است. مأخذ: ( آیةالله جوادی آملی ، ولايت فقيه، ص 368، 369) .
راسخون
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.