تخمین زمان مطالعه: 8 دقیقه
در عصر پرتب و تاب اصلاح، اصلاحمداري و اصلاحگري و اصلاح طلبي اگر الگوي اصلاحات و شاخصههاي آن فرا راه انسان نباشد، چه بسا در ساية ابهام اين اصطلاح همانند ساير واژهها، هر كسي طبق سليقه و ميل خود آن را تعريف و تبيين نمايد. كه در اين صورت ممكن است اصلاح سر از افساد برآورد.[1] دقيقاً در يك چنين اوضاع و احوالي، الگوهاي حسنه ميتواند راهنماي افراد و جوامع باشد هر چند در سؤال مشخص نشده كه كدام بُعد از ابعاد اصلاحات علوي مراد است. در اين جا به برخي ابعاد اشاره ميكنيم: حقيقت و مفهوم اصلاح: اصلاح در لغت به معناي سامان دادن، سازش دادن و ... ضد فساد و تباهي به كار ميرود.[2] در فرهنگ سياسي نيز به معناي «رفرم» در برابر انقلاب استعمال ميشود.[3] اما اصلاح در فرهنگ قرآني به همان معناي لغوي (يعني سامان بخشي و زدودن فساد و تباهي) و فراتر از اصلاح در فرهنگ سياسي است چنانكه رهبر معظم انقلاب اسلامي فرمودند: «وقتي ما ميگوييم اصلاح معناي خاص آن را كه امروز در اصطلاح سياسي به كار ميرود، نميگوييم بلكه منظور هر گونه مبارزه با فساد و رفع مفاسد است، خواه به صورت تدريجي باشد (رفرم) خواه به صورت دفعي و انقلابي ... خود انقلاب اسلامي يك اصلاح بود، با اين كه در اصطلاح سياسي امروز به آن اصلاح نميگويند.[4] بنابراين اصلاحات از منظر فرهنگ اسلامي زوايا و ابعاد گوناگون فردي و اجتماعي، مادي و معنوي و در عرصه اجتماعي نيز انواع سياسي، فرهنگي، اقتصادي، نظامي، اداري، و... را دربر ميگيرد. كه بررسي همه آنها در اين جا مقدور نيست. در خصوص اصلاح فردي آيات و روايات متعددي داريم.[5] همين طور در زمينه اصلاحات به معناي به هنجار درآوردن ناهنجاريها و اصلاح تباهيها.[6] تذكر اين نكته ضروري است كه اصلاحات از اين منظر در جايي است كه كاستي وجود داشته باشد و پيامبران الهي نيز به عنوان مصلحان اجتماعي درصدد بودند كه كاستيها را از جامعه انساني برطرف كنند و به زندگي مردم سامان و نظم عادلانه بدهند و اين اصلاحات بايستي بر نظام توحيدي و الهي استوار باشد. دريافت ما از اصلاحات در گفتار و كردار امام علي-عليه السلام- و ديگر امامان معصوم -عليهم السلام- نيز به همان معناي قرآني اصلاحات است. يعني آنان نيز به عنوان مصلحان اجتماعي رسالتشان را احياي ارزشهاي ديني و انساني و مبارزه با فساد و تباهي در همه زواياي اجتماعي ميدانستند. چون كه اسلام براي ماندگاري خود جامعهاي مبتني بر اصول و قوانين اسلامي اصل امر به معروف و نهي از منكر را تاسيس كرده است كه دايرهاي وسيع و گستردهاي دارد و شامل حوزه فردي و اجتماعي است. زيرا منكر هر زشتي و معروف هر نيكي را دربر ميگيرد بنابراين هر رفتار و كردار طرح و برنامهاي كه جامعه را سالم سازي كند خير و نيكي را ترويج نمايد. و با شر و بدي مبارزه كند. معروف است: و هركار و رفتار و برنامهاي كه جامعه را به اختلاف، آلودگي زشتي بكشاند منكر است. اصلاحات شاخه يا مصداقي از اصل امر به معروف و نهي از منكر است. به گفتة شهيد مطهري (ره) اصلاح طلبي يك روحيه اسلامي است هر مسلماني به حكم اين كه مسلمان است اصلاحطلب و يا لااقل طرفدار اصلاح طلبي است. زيرا اصلاح طلبي به عنوان يك شأن پيامبري در قرآن و هم مصداق امر به معروف و نهي از منكر است كه از اركان تعليمات اجتماعي اسلامي است ... پس هر مسلمان آشناي به وظيفة از آن جهت كه خود را موظف به امر به معروف و نهي از منكر ميداند نسبت به اصلاح اجتماعي حساسيت خاصي دارد.[7] اقسام اصلاحات علوي: اصلاحات در انديشه علوي در دايره بسيار وسيع مطرح است و نگاه امام علي -عليه السلام- به اصلاحات چنان فراگير است كه تمام زوايا و ابعاد زندگي اجتماعي و فردي را دربر ميگيرد، و با همه كاستي و كج انديشيها در ستيز است تا انسانها را در حوزه انديشه و عمل اصلاح سازد. اصلاحات علوي شاخصههايي دارد كه تنها با تحقق آنها اصلاحات اسلامي در جامعه ميتواند پا بگيرد: امام علي -عليه السلام- در اين زمينه ميفرمايد: اللهم انك تعلم انه لم يكن الذي كان منا منافسه في سلطان و لا التماس شئ من فضول الحطام و لكن لنرد المعالم من دينك و نظهر الاصلاح في بلادك فيأمن المظلومون من عبادك و تقام المعطلة من حدودك.[8] «خدايا تو خود ميداني كه هدف از آنچه ما انجام داديم، نه به دليل رغبت در قدرت بود و نه از دنياي ناچيز طمع داشتن، بلكه ميخواستيم نشانهها و شعاير دين را به جاي اصلي آن قرار دهيم. و اصلاحات را در شهرهاي تو ظاهر سازيم، تا بندگان ستمديدهات در امنيت زندگي كنند و حدود به تعطيل كشيده شده است اجرا گردد.» امام علي-عليه السلام- در اين فراز از گفتارش، چهار شاخصه براي اصلاحات برشمرده و حركت اصلاحي خود را بر اين اصول استوار ساخته است، كه در واقع بيانگر ابعاد و اقسام اصلاحات از ديدگاه امام علي ـ عليه السّلام ـ است؛ به طور مختصر به آن اشاره ميكنيم: 1. عرضه اسلام ناب محمدي ـ صلّي الله عليه و آله ـ و زدودن پيرايههاي غلط: آشكار و نمايان ساختن نشانههاي ناپديد شده دين خدا، اصول بنيادين واقعي اسلام راستين و بازگشت به اسلام ناب محمدي -صلي الله عليه و آله و سلم-. بدعتها را از ميان برداشتن و سنتهاي الهي را جايگزين كردن يعني اصلاحات در حوزه فكر و انديشه و ايجاد تحول در روحهاي خفته و رهايي آنها از دام بدعت و خرافه. 2. غلبه صلاح بر فساد: اصلاح بنيادين و چشم گير كه بيانگر بهبودي وضع زندگاني مردم باشد، تأمين وضع معيشتي مردم يعني اصلاحات اقتصادي و تنظيم روابط عادلانه آن. اصلاحات اقتصادي مهمترين برنامه حكومت علوي است. 3. حاكميت ملي براساس دين: رهايي بندگان دربند و ستمديده از شر ستمگران (اصلاحات در روابط اجتماعي) به گونهاي كه احساس امنيت مستضعفان در برابر مستكبران تأمين شود. 4. قانون محوري: به پا داشتن حدود و قوانين الهي و حاكم نمودن آن بر ابعاد گوناگون زندگي بشر. يعني دگرگوني ثمر بخش در نظام حاكم و نهادهاي مدني و اداره آنها براساس قوانين الهي. امام حسين -عليه السلام- نيز حركت اصلاحي خود را براساس اين قوانين و اصول تبيين ميكند و هدف از آن را اصلاح امت و حركت براساس سيره رسول الله -صلي الله عليه و آله و سلم- و امام علي -عليه السلام- اعلام ميدارد.[9] از ديدگاه قرآن نيز اصلاحات تنها در سايه كتاب خدا و آموزههاي الهي امكان پذير است «آنان كه به كتاب تمسك جستند و نماز به پا داشتند پاداش خود را خواهند يافت كه ما پاداش اصلاح گران را تباه نخواهيم ساخت.[10] امام علي -عليه السلام- براساس شاخصههاي مزبور آغاز اصلاحات اجتماعي را در حوزه رابطه مردم و حكومت ميداند و ميفرمايد: پس رعيت اصلاح نميشود جز آنكه زمامداران اصلاح گردند، و زمامداران اصلاح نميشوند جز با درستكاري رعيت و آنگاه كه مردم حق رهبري را اداء كنند، و زمامدار حق مردم را بپردازد، حق در آن جامعه عزت يابد، و راههاي دين پديدار نشانههاي عدالت برجا و سنّت پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ چنان كه بايد اجرا گردد. پس روزگار اصلاح شود و مردم در تداوم حكومت اميدوار و دشمن در آرزوهايش مأيوس ميگردد.[11] نتيجه: با توجه به آنچه گفته شد اصلاحات در نگاه امام علي -عليه السلام- همسويه و فراگير بوده، ناظر به تمام ابعاد و زواياي گوناگون زندگي انسان و جامعه انساني است. و اصلاحات علوي در ادامه فعاليتهاي اصلاحي انبياي الهي به خصوص پيامبر گرامي اسلام- صلي الله عليه و آله و سلم- رسالتي است الهي. از اين منظر هر مسلماني وظيفه شناس بايد اصلاح طلب يا لااقل طرفدار آن باشد. البته اصلاحات علوي شاخصههايي دارد كه بايد در حركت اصلاح گرايانه مسلمانان مورد توجه قرار بگيرد. و چنين تلاش اصلاح گرايانه از منظر امام علي -عليه السلام- كمال سعادت به شمار ميآيد: حضرت مي فرمايند من كمال السعاده السعي في صلاح الجمهور[12]. تلاش براي اصلاح توده مردم از نشانههاي كمال سعادت انسان است. معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر: 1. مرتضي، مطهري، نهضتهاي اسلامي صد ساله آخر، قم، صدرا، 1367. 2. مجله حوزه شمارة، 101 ـ 102 (سال 1379) ويژه اصلاحات علوي، همان، شمارة 98. 3. مجله كتاب نقد، شمارة 16، پائيز 1379، (ويژه اصلاحات).--------------------------------------------------------------------------------[1]. بقره/11. [2]. دهخدا، علي اكبر، لغت نامه، ج 2، ص 2803، المفردات في غريب القرآن، ص 284. [3]. دهخدا، همان. [4]. سخنان مقام معظم رهبري در تاريخ 19 / 4 / 1379. [5]. انعام/56، شعراء/152، اعراف/142، حجرات/10، نساء/34، بقره/182، انفال/1. [6]. اعراف/56، شعراء/152، اعراف/142، يونس/81، بقره/220، هود/88، نمل/45 و 48 و 53. [7]. مطهري، مرتضي، نهضتهاي اسلامي درصد ساله آخر، تهران، انتشارات صدرا، 1367، ص 8. [8]. نهج البلاغه، خطبه 131. [9]. شريف القرشي، باقر، حياه الامام الحسين بن علي، مدرسة الايرواني، 1371، ص 464. [10]. اعراف/170. [11]. نهجالبلاغه، خطبة 216. [12]. غرر الحكم و درر الكلم آمدي، ج 6، ص 30. .
راسخون
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.