تخمین زمان مطالعه: 182 دقیقه
شب و شب زنده داری
عبادت و راز و نیاز با تنها معبود جهان هستی، آن هم در دل تاریک شب، برای «اهل دل» لذّتی فوق العاده و غیر قابل وصف دارد!.
آنان که توفیق شب زندهداری نصیبشان میشود و قطرهای از محبت پروردگار بر مشام جانشان رسیده است، تمام دنیا و آنچه در آن است، در نظرشان کوچک و حقیر است.
سیّد السّاجدین امام زین العابدین (ع) در مناجات با حضرت حق، عرضه میدارد:
«ای معبود من! کیست که شیرینی محبّتت را چشیده باشد و آنگاه از تو رویگردان گشته و دیگری را به جای تو مقصد و محبوب خود قرار دهد؟!.
و کیست که با قُرب تو مأنوس گشته باشد و آنگاه آرزوی دل به دیگری بستن و به غیر تو پیوستن را به سّر ضمیر خویشتن راه دهد؟!».
آری هنگام «شب» برای خلوت با «محبوب» و راز و نیاز با «معبود» و قرار دادن جان در رهگذر نفحات اهلی و تقرب یافن به پروردگار و عرض نیاز عاشقانه به درگاه خدا بهترین فرصت است.
رمز موفقیت همه انبیاء و اولیاء و صالحان و علماء مناجات در دل شب بوده است، اکثر عنایات ربّانی بر انبیاء عظام در سحرگاهان روی داده است.
پیامبر گرامی اسلام (ص) در چهل شب، در وادی طور به لقاء پروردگار نائل شد.
آری عاشقان حضرت حق، پیوسته انتظار میکشند که وقت شب فرا رسد و پرده ظلمت شب بین آنان و دیگران حائل گردد تا خلوتخانه اُنس با حضرت معبود تشکیل دهند.
خداوند مهربان به تمامی بندگان خود نظر لطف فراوانی دارد تا آنجا که به بنده خود میگوید:
«بنده من! نماز شب بخوان که آن یازده رکعت است».
اما بنده به خدا میگوید: خدایا! خستهام نمیتوانم نیمه شب یازده رکعت بخوانم.
بنده من! دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر را بخوان.
اما بنده به خدا میگوید: خدایا! خستهام برایم مشکل است نیمه شب بیدار شوم.
بنده من! قبل از خواب این سه رکعت را بخوان.
اما بنده به خدا میگوید: خدایا! سه رکعت زیاد است.
بنده من! فقط یک رکعت نماز وَتر را بخوان.
اما بنده به خدا میگوید: خدایا! امروز خیلی خسته شدهام آیا راه دیگری ندارد؟
بنده من! قبل از خواب وضو بگیر و رو به آسمان بکن و بگو یا الله.
اما بنده به خدا میگوید: خدایا! من در رختخواب هستم و اگر بلند شوم خواب از سرم میپرد!.
بنده من! همانجا که دراز کشیدهای تیمم کن و بگو یا الله.
اما بنده به خدا میگوید: خدایا! هوا سرد است و نمیتوانم دستانم را از زیر پتو بیرون بیاورم.
بنده من! در دلت بگو یا الله، ما نماز شب برایت حساب میکنیم.
اما بنده اعتنای نمیکند و میخوابد.
پس خداوند به ملائکه خود میگوید: ملائکه من، ببینید من اینقدر ساده گرفتم اما بنده من بیاعتنا است و خوابیده است. چیزی به اذان صبح نمانده او را بیدار کنید دلم برایش تنگ شده است امشب با من حرف نزده است.
خداوند، دو بار او را بیدار کردیم اما باز هم خوابید.
ملائکه من، در گوشش بگوید پروردگارت منتظر توست.
پروردگارا باز هم بیدار نمیشود!
اذان صبح را میگویند هنگام طلوع آفتاب است.
ای بنده بیدار شو نماز صبحت قضا میشود.
خورشید از مشرق سر بر میآورد خداوند رویش را بر میگرداند و میگوید:
ای ملائکه من، آیا حق ندارم که با این بنده قهر کنم؟
شبانگاه
شب هنگام است که افراد خانواده از تلاش و کوشش روزانه، خسته به خانه برمیگردند.
در هنگام شب، افراد خانواده یکی یکی گرد هم میآیند و همدیگر را پس از ساعتها دوری و فراق میبینند و با تازه شدن دیدار و ملاقات با عزیزان خویش و اعضای خانواده انبساط خاطر پیدا کرده و رفع خستگی میکنند. دور هم جمع میشوند و به انتقال تجربیات و بیان مشکلات خود میپردازند و با همدلی و همفکری سعی میکنند تا همدیگر را یاری و کمک نمایند.
همچنین زن و شوهر پس از چندین ساعت دوری از هم، در هنگام شب دوباره همدیگر را ملاقات میکنند و خاطره عشقها و دوست داشتنها و محبتهایشان را با دیدن هم، تجدید میکنند و با مؤانست و همزبانی خستگیهای روزانه را از تن به در میکنند.
شب فرصت خوبی برای دیدار با اقوام و انجام صله رحم است. در این دیدارها و شب نشینیها افراد فامیل و دوستان و آشنایان فرصت خوبی برای ملاقات و با خبر شدن از هم و همفکری و همکاری و همیاری دارند.
یکی از مواهب دیگر شب، استراحت و تجدید قوای انسان است.
کارهای روزانه، باعث خستگی بدن و روح انسان میشود و قوای انسان در پایان روز تقریباً رو به اتمام است و خستگی ناشی از کار و فعالیت بر وجود انسان چیره شده است. استراحت و خواب شبانه فرصت منحصر بفردی برای استراحت جسمی و روحی انسانها و تجدید قوای بشر است. از آیه هم استفاده میشود که شب مناسبترین زمان برای آسایش و استراحت انسانها است. مؤید این مطلب بیماریهایی است که در افراد شب کار بروز میکند. کسانی که در شب به جای استراحت و تجدید قوا به کار و فعالیت میپردازند در معرض بیماریهای متعددی قرار میگیرند به عنوان مثال: کار در شیفت شب و زیر نور لامپ، احتمال ابتلا به سرطان سینه را در زنان افزایش میدهد. نتایج دو تحقیق جداگانه و مستقل نشان داده است که کار کردن در ساعات شب و زیر لامپهای قوی، باعث کاهش ترشح هورمون ملاتونین و افزایش سطح استروژن در زنان شده و در نتیجه احتمال ابتلا به سرطان سینه را تا 60 درصد افزایش میدهد.
بر اساس این مطالعات، قرارگرفتن در این شرایط به مدت طولانی، احتمال دچار شدن به این بیماری را بیشتر میکند. در یکی از این تحقیقات که توسط مرکز مطالعات سرطان «فردهاچینسون» سیاتل به سرپرستی دکتر اسکات دیویس انجام شده، سابقه کار 763 زن مبتلا به سرطان سینه و 741 زن سالم مورد مطالعه قرار گرفت. نتیجه این مطالعه نشان داد در زنانی که حدود سه سال در ساعات شب کار کردهاند، احتمال ابتلا به سرطان سینه در حدود 40 درصد بیشتر بوده و در کسانی که بیش از سه سال در این شرایط قرار داشتهاند، این احتمال به 60 درصد میرسد.
یکی دیگر از بیماریهایی که افراد شب کار به آن دچار میشوند بیماری «ناکرولپسی» است. بیماران مبتلا به این بیماری بدون اختیار در روز چرت میزنند و به خواب میروند و با توجه به اینکه این حالت ناگهانی و در حالات مختلف مثلا هنگام عبور از خیابان یا در حین انجام کار بروز میکند. برای مبتلایان به آن، خطرناک است. بعد دیگر و پر اهمیت شب، تهجد و راز و نیاز با آفریدگار بینیاز است. بسیاری از امور مهم در شب اتفاق میافتد.
از بعد دیگر نیز این مطلب قابل توجه است که در قدیم که وسایل امروزی نبود و مسافرت در روز به دلیل گرمای زیاد و طاقت فرسا بود، کاروانهای تجارتی و مسافرتی از شب برای حرکت و مسافرت استفاده میکردند. لشکریان در شب بسوی دشمن حرکت کرده شبیخون میزدند و ...
حضرت علی (ع) در نامه 11 نهج البلاغه خطاب به زیادبن نصر حارثی و تشریح بن هانی که همراه با لشکر آن حضرت بسوی شام میرفتند چنین توصیه فرمودهاند:
«... و چون تاریکی شب شما را پوشاند، نیزه داران را در اطرف لشکر (برای محافظت) بگمارید و جز اندکی نخوابید ...
فواید و آثار شب در زندگی انسانها، حیوانات، گیاهان و حتی آفرینش آنقدر زیاد است که قابل شمارش نمیباشد.
فضلیت سحر خیزی و نماز شب
باید توجه داشت که وقت سحر، وقت بسیار مبارکی است، وقت تهجّد و عبادت خدا است. وقت انس گرفتن با محبوب حقیقی در خلوت شب است. وقتی است که پیشوایان معصوم اسلام (سلام الله علیهم) مسلمانان را به بیداری و تهجّد در آن ترغیب مینمودند، وقتی است که علمای بزرگ و صالحان روزگار همیشه در آن وقت از خواب برمیخاستند و در پیشگاه حضرت حق به نماز خواندن و تلاوت قرآن و استغفار میپرداختند و حل مشکلات زندگی و قضای حوایج مهم خود را در این ساعت از ذات مقّدس حق تعالی میخواستند و به مقصود میرسیدند.
خداوند در دو جای قرآن، کسانی را که در سحرگاهان به استغفار میپردازند و از خداوند کریم و رحیم بخشایش گناهان خود را میخواهند مورد تمجید قرار داده است. (وقت سحر، آخرین قسمت از یک ششم شب میباشد. هر چند وقت نماز شب از نصف شب به بعد آغاز میشود و تا طلوع فجر ادامه پیدا میکند، ولی هر چه به طلوع فجر نزدیکتر باشد، ثواب بیشتری دارد).
در روایات آمده است که خداوند متعالی، هنگام سحر درهاى آسمانها را میگوشاید و مقرّبان به درگاه خداوند آیند و تسبیح و تهلیل و تکبیر گویند و نغمات ذکر ایشان عالم قدس را بگیرد و در این ساعت است که خداوند هر حاجتى از او خواسته شود اجابت مىکند و وقت انتشار برکات بر زمین است و آنگاه که نسیم سحر از مطلع خویش عاشق وار نفس سرد برآرد، آن ساعت درهاى بهشت باز شود و آن باد سحرگاهى با آن لطافت و راحت و لذت از جانب بهشت عَدَن روان باشد.
از داود پیغمبر پرسیدند: کدام وقت شب فضیلت بیشتر دارد؟ گفت: ندانم لیکن دانم که وقت سحر، عرش مجید به جنبش درآید.
محمد مصطفى (ص) را فرمان آمد که اى محمد: مقام شفاعت در قیامت مقامى بزرگوار و مقامى محمود و تو را مسلم است و راهش این است که به شب برخیزى و نماز کنى. اى محمد، اگر خشنودى ما خواهى، روز را به رسالت بگذران و اگر «مقام محمود» خواهى، شب را به عبادت گذران و نماز شب کن.
از این آیه برمىآید که نماز شب بر پیامبر واجب بوده است و این بخاطر نتیجهاى است که به دنبال دارد. یعنى خدا او را به مقام محمود مبعوث مىکند. مقام محمود، مقام بسیار برجستهاى است که ستایش همگان را بر مىانگیزد. از این رو در روایات آمده که همان مقام «شفاعت کبرى» است. زیرا همه خلایق بخاطر آنکه پیامبر بزرگترین شفیع در عالم آخرت است، او را حمد مىکند. اما نماز شب براى همه مفید است.
و نیز گفتهاند که اول شب، منادى ندا کند که پرستندگان خدا برخیزید و عبادت کنید. نیمه شب ندا کند: اى مطیعان برخیزید و خدا را یاد کنید و هنگام سحر ندا کند:
آمرزش خواهان کجایند که استغفار کنند؟.
پس خوشا به حال کسانى که به وقت سحر استغفار کنند و شراب مهر به جام عشق در آن وقت بنوشند که خداوند فرموده: محبوبترین مردم نزد من کسانى هستند که هنگام سحر از من آمرزش خواهند.
انسان،با تداوم نماز شب و تهجّد و عبادتهاى شبانه، مى تواند به مقامى از کمال و صفاى نفس و قرب به خدا برسد که چشم و گوش و دست خدایى پیدا کند (جز حق نبیند، جز حق نشنود و جز حق، عمل نکند) و به آنجا برسد که هر دعایى کند، مستجاب گردد.
تهجّد عبارت است از شب زندهدارى و به ذکر و مناجات و استغفار پرداختن و مؤاخذه نفس.
کسانى که در مقامات علمى و معنوى و دینى به جایى رسیدهاند، از سحر خیزها بودهاند. در سحر، آمادگى فکرى و روحى و امکان ارتباط با خدا بیشتر است.
هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ *** از یمن دعاى شب و ورد سحرى بود
مرا در این ظلمات آن که رهنمایى کرد نیاز نیم شب و درس صبحگاهى بود رو به خواب که حافظ به بارگاه قبول زد ورد نیمه شب و درس صبحگاهى بود.
دانستنیهای جالب:
خروس اذان صبح را چندین نوبت میخواند؟
خروس اذان ظهر و مغرب را نمیخواند اما اذان صبح را در چندین نوبت میخواند.
الف) 40 دقیقه قبل از اذان صبح حدود 15 بار بانگ میزند.
ب) 25 دقیقه بعد دو باره 15 بار تکبیر میگوید. سپس سکوت میکند تا کسانیکه مشغول نماز شب هستند نماز شفع و وتر را تمام کنند و دقیقاً موقع اذان در حدود 21 بار اذان میخواند و بلافاصله دو دقیقه از هر بانگی تا چهل بار مشغول تکبیر میشود.
نماز شب و سحر خیزی از منظر قرآن مجید
نماز شب از منظر قرآن: در تفسیر کشف الاسرار چنین آمده که خدای تعالی در سوره مزمل فرمود: «ای محمد به دوستان ما بگوی چون که خواهید با ما راز و نیاز کنید روی به قبله شرع آرید و قدم در حضرت نماز نهید».
در قرآن کریم ۱۱۲ مرتبه در ۴۵ سوره درباره نماز اوامری آمده است و نیز در ۱۷ آیه آیاتی درباره نماز شب و دعوت بندگان برای برپا داشتن آن آمده است و این همه نشان از اهمیت فراوان خلوت شبانه با معبود محمود دارد.
این آیات عبارتند از: (اسرا ۷۹، فرقان ۶۴، سجده ۱۶و ۱۷، طه۳۰، ص ۳۷ و ۳۸، زمر ۹، ذاریات ۱۷و ۱۸، طور ۴۸، مزمل۲و۳و۴و۶، دهر ۲۵ و ۲۶، فجر۳).
در میان نوافل، «نماز شب » جایگاه خاصى دارد و تاکید فراوانى که در آیات قرآن و احادیث درباره آنست،به مراتب بیش از نمازهاى دیگر مستحب است و به همین جهت، اولیاء خدا بر آن مداومت و مواظبت داشتند و به تهجد و عبادت نیمه شب مى پرداختند. تا آنجا که نماز شب را خداوند، بر بنده محبوبش حضرت محمد (ص) واجب ساخته و چنین فرمان داده بود:
«و من اللیل فتهجد به نافلة لک ».
بخشى از شب را بعنوان نافله به تهجد بپرداز و سحر خیزى کن.
قرآن، در توصیف کسانى که نیایشگران شب و اهل نماز شب اند، چنین می فرماید:
«و المستغفرین بالاسحار».
استغفار کنندگان در سحرها.
«و الذین یبیتون لربهم سجدا و قیاما».
آنانکه در حال سجود و قیام، براى خدا شب زنده دارى می کنند.
«کانوا قلیلا من اللیل ما یهجعون ».
مردان خدا، مقدار کمى از شب را می خوابیدند.
در قرآن کریم بارها خداوند به سحرگاهان قسم میخورد، خداوند در سوره فجر، آیات 1 تا 4 و در سوره تکویر، آیه 17 که میفرماید (و اللّیل اذا عسعس) سوگند به شب، چون پشت گرداند. و همین طور در سوره مدّثّر، آیه 33 و 34.
همه این سوگندها نشانه عظمت پایان شب و سحر است و آن موقع که تاریکیها در حال تمام شدن و نور روشنى در حال بازگشتن است.
در سوره مزّمّل آیه 2، خداوند میفرماید: (یقم اللّیل إلاّ قلی) و در همین سوره اشاره به ترتیل قرآن در این وقت دارد.
در سوره بنی اسرائیل، بعد از آیه 78، که مربوط به نمازهاى یومیه است، در آیه 79 میفرماید:
«و من اللّیل فتهجّد به نافلة لک عسى أن یبعثک ربّک مقاماً محموداً».
و پاسى از شب را زنده بدار تا براى تو به منزله نافلهاى باشد.
امید که پروردگارت تو را به مقامى ستوده برساند.
و در سوره مزّمّل، به دنبال همان توصیه شب زنده دارى و قرائت قرآن میفرماید:
«یإنّ ناشئة اللّیل هى أشدّ و طناً و أقوم قی».
مسلّماً نماز و عبادت شبانه پا برجاتر و با استقامتتر است.
و دلیل آن را در آیه 7 میآورد که: «یإنّ لک فى النّهار سبحاً طوی».
و تو را در روز، آمد و شدى دراز است.
نتیجه این که، نماز شب و شب زنده دارى و قرائت قرآن در شب، دستور مؤکّد قرآن کریم است و باعث بیدارى قلب و تزکیه و تهذیب انسان میشود.
خداوند در قرآن کریم میفرماید:
«و هوالذی جعل لکم الیل لباسا و النوم سباتا...»
او (خداوند سبحان) کسی است که شب را برای شما لباس (و پوشش) قرارداد و خواب را مایه استراحت و... شما قرارداد.
کلمه «لیل» بیش از بیست بار در آیات قرآن کریم ذکر شده است و در این آیه هم خداوند متعال به شب و فوایدی که انسانها از این نعمت خداوندی میبرند اشاره فرموده است. از آیه استفاده میشود که شب بنابر مصالحی که برای انسانها داشته قرار داده شده است: «جعل لکم الیل لباسا...».
یعنی: شب را برای پوشش شما قرار داد و این کار هم فقط توسط پروردگار قادر متعال و بنابر حکمت و مصلحت و مهر و محبت بیبدیل او انجام شده است.
و در جایی دیگر از قرآن خداوند میفرماید: «اناانزلناه فی لیله القدر».
ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم.
نزول قرآن در شب قدر بوده است و شب قدر شبی است که از هزار ماه یعنی حدود 84 سال که یک عمر میباشد، برتر است.
معراج پیامبر اسلام (ص) هم در شب اتفاق افتاده است:
«سبحان الذی اسری بعبده لیلا من المسجدالحرام الی ...».
پاک و منزه است خداوندی که بندهاش را در یک شب از مسجدالحرام به ...
خداوند متعال به پیامبر اکرم (ص) سفارش فرمودهاند که در شب به پا خیز و قرآن بخوان زیرا امرسنگین نبوت را بزودی بر تو القاء خواهیم کرد و باید برای آن آماده شوی.
«یا ایها المزمل قم الیل الا قلیلا نصفه اوانقص منه قلیلا. اوزد علیه ورتل القرآن ترتیلا. انا سنقلی علیک قول ثقیلا».
نیمی از شب را یا کمی از آن کم کن. یا بر نصف آن بیفزا و قرآن را با دقت و تأمل بخوان زیرا ما به زودی سخنی سنگین به تو القا خواهیم کرد.
سپس در آیه بعد از عبادات شبانه به عنوان عباداتی بسیار ارزشمند یاد فرموده است:
«ان ناثئه الیل هی اشد و طاوا قوم قیلا».
مسلماً نماز و عبادت شبانه پا برجاتر و با استقامتتر است و ...
در قرآن کریم یک سوره به نام «اللیل» یعنی شب وجود دارد که در این سوره خداوند سبحان به شب قسم یاد فرموده است: (والیل اذا یغشی). و قسم به شب وقتی جهان را بپوشاند. بسیاری از بزرگان و عرفا در عرصه شب با ذکر و تلاوت قرآن و نماز و تهجّد و تفکر در آفرینش به درجات بالای انسانی رسیدهاند. نه فقط رزق و روزی مادی دریافت کردهاند بلکه بر سفرههایی نشستهاند که سرشار از مائدههای آسمانی و روزیهای روحانی بوده است و از این رهگذر احتیاجات مادی و معنوی دنیا و آخرت خویش را تأمین کردهاند:
«ان المتقین فی جنات و عیون اخذین ما اتاهم ربهم انهم کانوا قبل ذالک محسنین. کانوا قلیلا من الیل مایهجعون و بالاسحارهم یستغفرون ...».
به یقین پرهیزکاران در باغهای بهشت و در میان چشمه سارها قرار دارند و آنچه پروردگارشان (از نعمتها) به آنها بخشیده را دریافت میکنند (زیرا در دنیا) از نیکوکاران بودند. آنها کمی از شب را میخوابیدند و در سحرگاهان استغفار میکردند و...
سپس خداوند متعال به رابطه راز و نیاز شبانه با گسترش و وسعت رزق و روزی اشاره میفرمایند و دریچهای از حق و حقیقت را به روی مؤمنان میگشایند که بدانید و آگاه باشید که برخلاف آنچه تصور میکنید که روزی و وسایل امرار معاش شما در دست این و آن یا در این انبار و آن انبار است بدانید که روزی شما در آسمان است و توسط خداوند متعال و بنابر مصلحت و حکمت او که بستگی به معنویت و شایستگی و اطاعت شما از حق و ظرفیت ظرف وجودتان دارد تقسیم میشود:
«و فی السماء رزقکم و ماتوعدن. فورب السماء والارض انه لحق مثل ما انکم تنطقون».
و روزی شما در آسمان است و آنچه به شما وعده داده میشود سوگند به پروردگار آسمان و زمین که این مطلب حق است همانگونه که شما سخن میگویید.
«الحمدللّه ربّ العالمین و صلّى اللّه على سیّدنا محمّد و آله اجمعین لاسیّما بقیّة اللّه فى الا رضین و اللّعن الدّائم على اءعدائهم من الا ن إلى قیام یوم الدین».
یکى از امورى که باید همه مسلمانان مورد عنایت قرار دهند، سحرخیزى و تهجّد و راز و نیاز سحرگاهان است.
در قرآن کریم بیش از ده مورد، این مسأله یاد شده و با عباراتِ گوناگون از سحرخیزان و شب زندهداران، تجلیل و تمجید شده است.
«تَتَجافى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمضاجِعِ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ مِمّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ، فَلا تَعَلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْیُنٍ جَزاءً بِما کانُوا یَعْلَمُونَ».
پهلوهاى آنان از بسترها، تهى مىشود و از جایگاه خودشان بر مىخیزند و پروردگارشان را از روى بیم و امید مىخوانند و از آنچه به آنان دادهایم انفاق مىکنند، کسى نمىداند که به پاداش اعمال آنها چه چیزهایى که باعث چشم روشنى است، براى آنها ذخیره شده است.
پس خوشا به حال کسانى که به وقت سحر استغفار کنند و شراب مهر به جام عشق در آن وقت بنوشند که خداوند فرموده: محبوب ترین مردم نزد من کسانى هستند که هنگام سحر از من آمرزش خواهند.
و در سوره قدر میفرماید: «انا انزلناه فی لیله القدر».
ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم.
نزول قرآن در شب قدر بوده است و شب قدر شبی است که از هزار ماه یعنی حدود 84 سال که یک عمر میباشد، برتر است.
در قرآن کریم یک سوره به نام «اللیل» یعنی شب وجود دارد که در این سوره خداوند سبحان به شب قسم یاد فرموده است: «والیل اذا یغشی» و قسم به شب وقتی جهان را بپوشاند.
بسیاری از بزرگان و عرفا در عرصه شب با ذکر و تلاوت قرآن و نماز و تهجد و تفکر در آفرینش به درجات بالای انسانی رسیدهاند. نه فقط رزق و روزی مادی دریافت کردهاند بلکه بر سفرههایی نشستهاند که سرشار از مائدههای آسمانی و روزیهای روحانی بوده است و از این رهگذر احتیاجات مادی و معنوی دنیا و آخرت خویش را تأمین کردهاند.
شب بهترین زمان برای تماشای ستارگان و سیارهها و کهکشانها و مطالعات نجومی و پیبردن به رمز و راز سایر کرات و کهکشانها است. در عرصه شب منظر بدیع ستارگان و کهکشانها برای هر انسان اندیشمند و صاحب تفکری تماشاگه راز است:
«ان فی... اختلاف الیل والنهار لایات لالی الالباب الذین یذکرون الله قیاما و قعودا و علی جنوبهم و یتفکرون فی خلق السماوات والارض ربنا ما خلقت هذا باطلا سبحانک فقنا عذاب النار».
مسلماً در... اختلاف شب و روز نشانههای روشنی برای خردمندان است. همان کسانی که خدا را در حال ایستاده و نشسته و آنگاه که بر پهلو خوابیدهاند یاد میکنند و در اسرار آفرینش آسمانها و زمین میاندیشند و میگویند: بارالها! اینها را بیهوده نیافریدهای؛ منزهی تو، ما را از عذاب آتش نگهدار.
خداوند در آیههای آخر سوره بنی اسرائیل میفرماید:
به آنهایی که نماز شب میخوانند و تهجد میکنند من مقام محمود و پسندیده میدهم.
«و من الیل فتهجد به نافله لک عسى ان یبعتک ربک مقاماً محمودا».
به شب بر خیز (اى محمد) و نمازگزار، این افزونى است براى تو، امید که خداوند تو را به ایستادن گاهى پسندیده بر پا دارد، که پیشینیان و پسینیان، تو را در آن کار (نماز نافله) بستایند.
مقام محمود چیست ؟
مقام محمود چنانکه از لفظش پیداست معنى وسیعى دارد که شامل هر مقامى که درخور ستایش باشد میشود ولى مسلماً در اینجا اشاره به مقام ممتاز و فوق العادهاى است که براى پیامبر در سایه عبادتهاى شبانه و نیایش در دل سحر حاصل میشده است.
مفسرین در مورد مقام محمود گفتهاند که این مقام همان شفاعت کبراى پیامبر است.
این تفسیر در روایات متعددى نیز وارد شده است: در تفسیر عیاشى از امام باقر (ع) یا امام صادق (ع) میخوانیم که در تفسیر جمله «عسى ان یبعثک ربک مقاما محمودا» فرمود: «هى الشفاعة».
بعضى از مفسران کوشش کردهاند که از مفهوم خود آیه این حقیقت را دریابند: آنها معتقدند که جمله «عسى ان یبعثک» دلیل بر این است که این مقامى است که خدا در آینده به تو خواهد داد. مقامى است که ستایش همگان را برمىانگیزد، زیرا سودش به همگان میرسد، (چرا که محمود در جمله بالا مطلق است و هیچگونه قید و شرطى ندارد).
از این گذشته حمد و ستایش در برابر یک عمل اختیارى است، و چیزى که واجد همه این صفات باشد چیزى جز شفاعت عامه پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم) نیست.
این احتمال نیز وجود دارد که مقام محمود همان نهایت قرب به پروردگار است که یکى از آثارش شفاعت کبرى میباشد.
گرچه مخاطب در این آیه ظاهراً پیامبر (ص) است، ولى از یک نظر میتوان حکم آن را تعمیم داد و گفت همه افراد با ایمان که برنامه الهى روحانى تلاوت و نماز شب را انجام میدهند سهمى از مقام محمود خواهند داشت، و به میزان ایمان و عمل خود به بارگاه قرب پروردگار راه خواهند یافت، و به همان نسبت میتوانند شفیع و دستگیر واماندگان در راه شوند.
زیرا مىدانیم هر مؤمنى در شعاع ایمان خود از مقام شفاعت برخوردار خواهد بود، ولى مصداق اتم و اکمل این آیه شخص پیامبر (ص) است.
به همین دلیل دوستان خدا همیشه از عبادتهای آخر شب برای تصفیه روح و حیات قلب و تقویت اراده و تکمیل اخلاص نیرو میگرفتهاند.
در آغاز اسلام نیز پیامبر (ص) با استفاده از همین برنامه روحانی مسلمانان را پرورش داد و شخصیت آنها را آن قدر بالا برد که گویی آن انسان سابق نیستند، یعنی از آنها انسانهای تازهای آفرید مصمم، شجاع، با ایمان، پاک و با اخلاص و شاید مقام محمود که در آیات فوق به عنوان نتیجه نافله شب آمده است اشاره به همین حقیقت نیز باشد.
بررسی روایاتی که در منابع اسلام در فضیلت نماز شب وارد شده نیز روشنگر همین حقیقت است؛ به عنوان نمونه:
1ـ پیغمبر اکرم (ص) میفرماید:
«خیرکم من اطاب الکلام و اطعم الّطعام و صلَّی باللیل و الناس نیام».
در سوره الزمر (آیه 9) آمده: آیا انسان ناسپاس بهتر است یا انسانی که در دل شب سجده میکند و خدای را سپاس میگوید، و قنوت خوان است و او از وحشت عذاب آخرت به امید رحمت خداوند برپا میایستد و نماز میخواند.
و همچنین در سوره ذاریات (آیه 17) آمده است: آن پرهیزکارانی که بیگمان در بهشت مکان داده شدهاند آنهایی هستند که شبها کم میخوابند و سحرگاهان به استغفار و طلب آمرزش میپردازند. این عبادات شب زندهدار شب را کم میخوابند و به عبادت مشغول میشوند، اما به عبادت خود مغرور نیستند و در هنگام سحر از خداوند طلب آمرزش میکنند.
در سوره سجده (آیه 16) آمده است که: آنها پهلوهای خود را از بستر گرم برمیگیرند، و از خوابگاه خوش دوری میگزینند و خالق و ربّ خویش را میخوانند و از ترس گناهان خویش به رحمت او چشم میدوزند و از آن چیزی که خدا قسمت آنها کرده و روزیشان نموده است انفاق میکنند.
(دو تفسیر در روایات اسلامى وارد شده: تفسیرى به نماز عشاء و اشاره به اینکه مؤمنان راستین بعد از نماز مغرب و قبل از نماز عشاء به بستر نمىروند مبادا خواب آنها را بگیرد، و نماز عشایشان از دست برود زیرا در آن زمان معمول بوده که در آغاز شب به استراحت میپرداختند و نماز مغرب و عشاء را طبق دستور استحباب جدائى میان (نمازهاى پنجگانه) از هم جدا مىکردند و هر کدام را در وقت فضیلت خود بجا میآورند. هرگاه بعد از نماز مغرب و قبل از وقت عشا مىخوابیدند ممکن بود براى نماز عشا بیدار نشوند).
در سوره مزمل (آیه 6) آمده است: خواندن آیات و نماز و راز و نیاز کردن با خداوند و هم صحبت شدن با او در دل شب استوارتر و بهتر است.
در سوره دهر (آیه 26) آمده است که: خواندن آیات و نماز و راز و نیاز کردن با خداوند و هم صحبت شدن با او در دل شب استوارتر و بهتر است.
در سوره آل عمران (آیه 17) آمده است که: این بندگان، صابر و شکیبا در بلایا و سختیها، راست گفتار و فرمانبر در هر حال و انفاق کنندگان از اموال و آمرزش خواهان در سحرگان. (پس بندگان واقعی خداوند هم صابرند و هم صادق و هم فرمانبر از امر خدایند و هم انفاق کننده و هم استغفار کننده در سحرگاهان و ما میدانیم در نماز شب و در نماز وتر مستحب است هفتاد بار استغفار شود.
در سوره آل عمران (آیه 112) آمده است که: اهل کتاب همه یکسان نیستند، بلکه عدهای از آنها هستند که قیام به حق و ایمان میکنند و پیوسته در اوقات شب آیات خداوند را تلاوت مینمایند در حالیکه سجده مینمایند.
در سوره فرقان (آیه 64) آمده است که: و آنان که برای رضای پروردگار خویش شبها یا در حال سجده هستند و یا اینکه ایستادهاند آنها شب را تا به صبح بیدارند و خدایشان را عبادت میکنند.
در سوره المزمل (آیه 2) آمده است که: برخیز شب (برای عبادت و نماز) مگر اندکی (که در این اندک فقط بخواب) نیمی از آن را یا کم کن از آن اندکی.
در سوره الفجر (آیه 3) آمده است که: سوگند به شَفع و سوگند به وَتر. (کلمات شفع و وَتر را معانی مختلفی کردهاند که از جمله معانی، شفع اشاره به نماز دو رکعتی و وَتر نماز یک رکعتی در این فریضه الهی است.
در قرآن مجید از پاداش بزرگ و نفیسی که خداوند به زاهدان شب عنایت میکند، خبر داده، میفرماید: «فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْیُنٍ جَزاءً بِما کانُوا یَعْمَلُونَ».
هیچ کس نمیداند که در ازای کاری که انجام دادهاند، چه (پاداش مهم) و چشم روشنیای برای آنها نهفته شده است.
حضرت امام صادق (ع) در تفسیر این آیه شریفه فرمود:
«ما مِنْ حَسَنَةٍ إِلاّ وَ لَها ثَوابٌ مُبَیَّنٌ فِی الْقُرْانِ إِلّا صَلاةُ اللَّیْلِ فَإِنَّ اللهَ عَزَّ اسْمُهُ لَمْ یُبَیِّنٌ ثَوابَها لِعِظَمِ خَطَرِها قالَ: فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ».
هیچ کاری نیکی نیست جز آنکه پاداشش در قرآن بیان شده است مگر نماز شب که خداوند به خاطر عظمت شأن آن ثوابش را برملا نکرده و فرموده است: «فَلا تَعلَمُ نَفس».
ممکن است در اینجا این سؤال پیش آید که چرا پاداش عظیم نماز شب مخفی نگاه داشته شده است؟ این سؤال را به سه شکل میتوان پاسخ داد:
1. کارهای ارزشمند و عظیم چنان است که حقیقت آنها به سادگی قابل درک نیست، در عین حال پنهان داشتن پاداش آنها نشاط انگیزتر است.
2. قرّةالعین و چشم روشنی، آن قدر بزرگ و گسترده است که دانش انسان از رسیدن به تمام خصوصیات آن ناتوان است.
3. چون «نماز شب» مخفیانه و دور از چشم دیگران انجام میگیرد، پاداش آن نیز پنهان و دور از چشم مردمان است.
نماز شب از منظر ائمه معصومین (علیهم السلام)
از رسول خدا (ص) نقل شده است:
«أشرف اُمَّتی حملةُ الْقرانِ و اصْحاب اللَّیلِ».
بزرگان و اشراف امّت من دو گروهاند: حاملان (حافظان) قرآن، و شب زندهداران.
مهمترین نکتهای که بایستیکه به آن توجه زیادی داشته باشید این است که اعمال مستحبه و نوافل در صورتی مفید و مؤثر است که استمرار و تداوم داشته باشد، چنانکه در احادیث آمده است: هر عمل نیکی را که شروع میکنید حداقل آن را تا یک سال ادامه دهید که تأثیر عمل در تداوم آن است.
در حدیثی از پیامبر (ص) آمده است که: دو رکعت نماز در دل شب پیش من از دنیا و آنچه در آن است محبوتر است.
همچنین رسول خدا (ص) فرمود:
«نزد من دو رکعت نماز در دل شب از دنیا و آنچه در اوست، بهتر است».
نیز آن بزرگوار فرمود: «خداوند، ابراهیم را دوست نگرفت، مگر به خاطر خوراندن طعام (به مردم) و خواندن نماز در شب، درحالی که مردم در خواب بودند».
ما نمیدانیم که این دوستی که خداوند آن را به ابراهیم داده است، چه مقام با عظمتی است. تمام بهشتها را اگر به ابراهیم خلیل بدهند، در آن نظر نکند. نعمتهای آن عالم را با این جهان مقایسه نکن، و بدان که اهمیت پاداش نمازگزاران در دل شب را خداوند میداند؛ اما افسوس که ایمان ما سست است؛ والا چگونه شب را تا صبح به غفلت سپری میکردیم.
آن حضرت در جایى مىفرمایند: آنقدر جبرئیل مرا سفارش به نماز شب کرد که گویا نیکویان امتم شب نمىخوابند. دو رکعت نماز در شب را بر همه دنیا ترجیح مىدهم.
و نیز فرمود: شریفترین امت من اهل قرآن و شب زنده دارند.
و در حدیت دیگری آمده است که: «شرف المؤمن صلاته باللیل ».
شرف مؤمن به نماز شب اوست.
در حدیثی آمده است: «کذب من زعم انه یحبنى فاذا جنه اللیل نام عنى،الیس کل محب یحب خلوة حبیبه؟» دروغ می گوید آنکه مدعى محبت من است، ولى وقتى شب او را فرا می رسد، مى خوابد،آیا مگر نه اینکه هر عاشقى، خلوت با معشوقش را دوست دارد؟...
تفسیر نمونه جلد 12 صفحه 230 آمده است که: «اى محمد هر چه مىخواهى عمر کن اما بدان که سرانجام خواهى مرد، و به هر چه مىخواهى دل ببند اما بدان سرانجام از آن جدا خواهى شد، و هر عملى مىخواهى انجام ده ولى بدان سرانجام، عملت را خواهى دید، و نیز بدان که شرف مؤمن نماز شب او است، و عزتش خود دارى از ریختن آبروى مردم است».
این اندرزهاى ملکوتى جبرئیل که همه حساب شده است نشان میدهد که نماز شب آنچنان شخصیت و تربیت و روحانیت و ایمانى به انسان میدهد که مایه شرف و آبروى او است همانگونه که ترک مزاحمت نسبت به مردم، سبب عزت خواهد شد.
روزی رسول اکرم (ص) به یکی از اصحابش فرمود: اگر مایلی راههای خیر را به تو نشان بدهم. سپس فرمود: «... قیام الرّجل فی جوف اللّیل یبتغی وجه الله».
(یکی از راهها) برخاستن مرد در دل شب در پی یافتن رضای خداست.
حضرت على (ع) فرمود: هرگاه رسول خدا (ص) براى نماز شب بر مىخاست، نخست مسواک مىکرد، سپس به آسمان مىنگریست و این آیات را زمزمه مىکرد: «إِنَّ فِى خَلْقِ السَّمواتِ وَ الاَْرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ لاَیاتٍ لاُِوْلِى الاَْلْبابِ ...».
مسلّماً در آفرینش آسمانها و زمین و آمد و رفتِ شب و روز، نشانههاى (روشنى) براى خرمندان است.
حضرت علی (ع) هم در وصف شب زنده داران فرموده است: شب زنده داری خواب را از چشم او ربوده و به امید ثواب ...
پرهیزکاران در شب بپا ایستاده مشغول نمازند. قرآن را جزء جزء و با تفکر و اندیشه میخوانند و با قرآن جان خود را محزون و داروی درد خویش را مییابند... بکوشید در دل شبها با شب زنده داری و ...
کجایند یاران شهیدی که رنگ صورتشان از شب زندهداری زرد شده بود ... ای نوف! همانا داوود پیامبر در چنین ساعتی از شب بر میخاست و ...
امام صادق (ع) فرمود: «ازجمله سفارشهای پیامبر (ص) به علی (ع) این بود که ای علی! تو را به صفاتی در خودت سفارش میکنم؛ پس آنها را حفظ کن. سپس گفت: «خداوندا! او را یاری نما! تا این که فرمود: بر تو باد نماز شب! برتو باد نماز شب! بر تو باد نماز شب».
حضرت علی (ع) به پسر عمران میفرماید: ای پسر عمران، دروغ میگوید آن کسی که گمان میکند مرا دوست دارد در حالیکه چون شب فرا میرسد از من چشم میپوشد و به خواب میرود! آیا نه مگر چنین است که هر عاشقی خلوت با معشوقش را دوست میدارد؟
هان ای پسر عمران، این منم که بر دوستانم مطّلعم؛ چون شب آنان را فرا گیرد چشم دلشان را دگرگون میسازم (که جز من چیزی نمیبینند) و عقوبتم را در مقابل دیدگانشان مجسّم میکنم (بدان گونه که) از راه شهود و رویا رویی با من به مخاطبه میپردازند و حضوراً با من به گفتگو مینشینند. ای پسر عمران، در دل شبهای تار از دلت خشوع و از تنت خضوع و از چشمانت قطرات اشک نثار من بنما و مرا بخوان که مرا به خود نزدیک و اجابت کننده دعوتت خواهی یافت. (بحار الانوار، ج 78، ص 139).
امام باقر (ع) میفرماید: هیچ قطرهای نیست که نزد خدای عزوجل محبوبتر باشد از قطره اشک در ظلمت شب که از خوف خدا باشد و جز برای او منظوری نباشد.
حضرت علی (ع) فرمود: «طُوبی لِنَفْسِ اَدَّتّ اِلی رَبِّها فَرْضَها، وَ عَرَکَتْ بِجَنْبِها بُؤْسَها، وَ هَجَرَتْ فِی اللَّیْلِ غُمْضَها، حَتّی اِذا غَلَبَ الْکَری عَلَیْها اِفْتَرَشَتْ أرَضَها، وَ تَوسَّدَتْ کَفَّها، فی مَعْشَرٍ اَسْهَرَ عیُونَهُمْ خَوفٌ مَعادِهِمْ، تَجافَتْ عَنْ مَضاجِعِهِمْ جُنُوبُهُمْ وَ هَمْهَمَتْ بِذِکْرِ رَبِّهِمْ شِفاهُهُمْ وَ تَقَشَّعَتْ بِطُولِ اسْتِغْفارِهِمْ ذُنُوبُهُمْ أولئِکَ حِزْبُ اللهِ ألا اِنَّ حِزْبَ اللهِ هُمُ الْمُفْلِحُون».
خوشا به حال آن کس که مسؤولیتهای واجب را در پیشگاه خدا به انجام رسانده و در راه خدا هرگز سختی و تلخی را به جان خریده و به شب زندهداری پرداخته است و اگر خواب بر او چیره شد بر روی زمین خوابیده و کف دست را بالین خود قرار داده و در گروهی است که ترس از معاد، خواب را از چشمانشان ربوده و پهلو از بسترها گرفته و لبهایشان به یاد پروردگار در حرکت و با استغفار طولانی گناهان را زدودهاند: «آنان حزب خداوندند و قطعاً حزب خدا رستگار است».
حضرت رسول اکرم (ص) در ضمن وصیتهای خود به حضرت امیرالمؤمنان علی (ع) فرمودند: «عَلیکَ بِصَلوهِ اللّیلِ، بِصلوهِ الّلیلِ، بِصلوهِ اللّیلِ» یعنی سه مرتبه فرمودند:
نماز شب خواندن را بر خود لازم بشمار.
امام صادق (ع) میفرماید: «لَیْسَ مِنْ شِیْعَتِنا مَنْ لَمْ یُصَلِّ صَلوة اللّیل».
کسى که نماز شب نمىخواند، از شیعیان ما نیست.
در حدیثى از امام صادق (ع) چنین مىخوانیم: «أَبْغَضُ الْخَلْقِ إلى اللّه جِیْفَةٌ بِاللَّیلِ، بطالٌ بِالنَّهار».
مبغوض ترین و ناپسندترین مردم نزد خداوند، کسى است که [شب را سراسر به خواب رود] بسان مردارى گندیده و در روز بیکار و تنبل باشد.
امام صادق (ع): به یکى از یارانش فرمود: «لا تدع قیام اللیل فان المغبون من حرم قیام اللیل».
دست از قیام شب برمدار، مغبون کسى است که از قیام و عبادت شب محروم گردد.
ابن ابی یعفور (راوی حدیث) میگوید به حضور امام صادق (ع) عرضه داشتم قربانت شوم بفرمائید آن ساعتی که نزدیکترین ساعات انسان به خدا و خدا به او نزدیک است کدام ساعت است؟ فرمود: چون آخر شب برخیزد در حالی که چشمها در خوابند، وضوئی شاداب گرفته و در عبادتگاه خود بایستد و با توجه قبلی به خدا، تکبیر نماز گفته و با تلاوت فرازهایی از قرآن دو رکعت نماز به جای آورده و آنگاه برخیزد برای ادامه نماز، در این هنگام از سوی آسمان از جانب عرش، این ندا برخیزد:
ای بنده خدا خوان، الآن، احسان و خیز از جانب عالم ملکوت بر سرت در حال فروریختن است، و فرشتگان از کنار قدمهایت تا عَنان آسمان اطرافت را گرفتهاند و خدای مهربان ندا میکند: ای بنده من، اگر بدانی با که در حال گفتگو و راز و نیازی، انفتال از خود نشان نمیدهی.
روای میگوید: عرض کردم ای فرزند پیامبر (ص) قدایت شوم مقصود از (انفتال) چیست؟
امام (ع) در حالی که صورت خود را به سمت پشت سر میچرخانید، فرمود: انفتال این است که صورت و بدنت را برگردانی. (محتمل است کنایه از انصراف دل و توجه به غیر خدا باشد).
حضرت صادق (ع) فرمودند: شرافت مؤمن در نماز شب خواندن و عزّت مؤمن در این است که متعرض اعراض مردم چیزهایی که مردم عنایت به پنهان ماندن آن دارند، نشود، به این معنا که تفحص در امور مردم نداشته باشد و غیبت آنان را نکند.
و نیز حضرت صادق (ع) فرمودند: «مال دنیا و فرزندان، زینت زندگی این دنیا و نماز شب، زینت آخرت است».
اسحق بن عمار ضمن روایتی از امام صادق (ع) نقل میکند که ایشان از پدران بزرگوار و آنان از رسول خدا (ص) نقل میکنند که فرمود: خدای تعالی به بندهای که نماز شب را در روز قضا بکند مباهات میکند و میفرماید: ای فرشتگان من، این بنده من چیزی را که به او واجب نکردهام قضا میکند گواه باشید که من او را آمرزیدم».
اگر مردم میدانستند که (در اثر نخواندن نماز شب) چهار ثواب بزرگ و پاداش همیشگی را از دست دادهاند، گریههایشان بر از دست دادنش طولانی میشد.
امام صادق (ع) به سلیمان دیلمى فرمود:
اى سلیمان! نماز شب را ترک نکن، همانا زیانکار کسى است که از نماز شب محروم بماند.
امام صادق(ع) فرمود: «نَوْمَة ُالغَداةِ مَشُومَةٌ، تَطْرُدُ الرِّزْقَ وَ تُصَفِّرُ اللَّوْنَ وَ تَقْبحُهُ وُ تُغَیِّرُهُ، وَ هُوَ نَومُ کُلِّ مَشُومٍ، اِنَّ اللهَ تَبارکَ وَ تَعالی یَقَسِّمُ الاَرْزاقَ ما بَیْنَ طُلُوعِ الْفَجْرِ اِلی طُلُوعِ الشَّمْسِ فَاِیّاکُمْ وَ تِلْکَ النَومَة َ».
خواب صبح و بین الطّلوعین ضررهای ذیل را دارد:
خواب نَحْس و نامبارکی است؛ رزق را دور میکند؛ رنگ را زرد و زشت کرده و چهره را تغییر میدهد و آن خواب هر بدخویی است.
به راستی که خداوند سبحان رزقهای بندگان را بین طلوع فجر [ اوّل وقت نماز صبح] تا طلوع خورشید تقسیم میکند؛ پس از چنین خوابی جدّاً بپرهیزید.
«عن حمران بن اعین عن ابی عبدالله قال: کان علی بن الحسین قاعداً فی بیته اذ قرع قوم علیهم الباب فقال یا جاریة انظری من بالباب؟ فقالوا قوم من شیعتک فوثب عجلان حتی کاد ان یقع فلما فتح الباب و نظر الهیم رجع و قال کذبوا فاین السمت فی الوجوه؟ این اثر العبادة؟ این سیماء السجود؟ انما شیعتنا یعرفون بعبادتهم و شعثهم قد قرحت العبادة منهم الاناف و دثرت الجباه والمساجد خمص البطون ذبل الشفاه قد هیجت العبادة وجوههم و اخلق سهر اللیالی وقطع الهواجر جثثهم المسبحون اذا سکت الناس و المصلون إذا نام الناس و المحزونون اذا فرح الناس یعرفون بالزهد کلامهم الرحمة و تشاغلهم بالجنة».
حمران بن اعین روایت میکند:
ابو عبدالله امام صادق (ع) فرمود: امام سجاد در خانه خود نشسته بود که در زدند امام به کنیز خود فرمود ببین چه کسی در میزند آنها (که پشت در بودند) گفتند ما از شیعیان شما هستیم امام (از خوشحالی) چنان با عجله برخاست که نزدیک بود به زمین بیفتد وقتی امام در را باز کرد و به آنها نگاه کرد برگشت و فرمود آنها شیعه نیستند و دروغ میگویند نشانه (بندگی در) سیمایشان کجا است؟ اثر عبادت کجا است؟ نشانی سجود کجاست؟ شیعیان ما به عبادت و به ظاهرشان شناخته میشوند عبادت بینی آنها را (که بسیار به خاک ساییده شده) زخم کرده پیشانی و جای سجده آنها پینه بسته است. آنها از روزه بسیار لاغرند و لبهایشان (از ذکر فراوان) خشکیده است.
عبادت، چهرههایشان را دگرگون کرده و شب بیداری، جوانی را از آنها گرفته است. و روزه گرفتن در روزهای گرم، بدنشان را تکیده کرده است. آنها هنگامی که مردم خاموشند تسبیح خدا را میگویند و وقتی مردم در خوابند نماز میگزارند؛ و زمانی که مردم (به خاطر غفلت) شادمانند (از خوف خدا) اندوهناکند. آنها را دیگران به زهد (دلبستگی به دنیا نداشتن) میشناسند سخن آنها رحمت است. و آنان برای بهشت در کار و تلاشند.
امام صادق (ع) میفرماید: «لیس من شیعتنا من لم یصل صلاة اللیل».
کسی که نماز شب نخواند شیعه کامل نیست.
امام صادق (ع) میفرماید: «عن ابی بصیر قال: قال الصادق uشیعتنا اهل الورع و الاجتهاد و اهل الوفا و الامانة و اهل الزهد و العبادة و اصحاب احدی و خمسین رکعة فی الیوم و اللیلة والقائمون باللیل الصائمون بالنهار یزکون اموالهم و یحجون البیت و یجتنبون کل محرم».
ابو بصیر میگوید: امام صادق (ع) فرمود شیعیان ما پارسا، کوشا در پرستش خدا، وفادار، امانتدار، زاهد و عابدند آنها در شبانه روز پنجاه و یک رکعت نماز (واجب و مستحب) میگزارند و نماز شب میخوانند و روزه میگیرند و زکات اموال خود را میدهند و حج میگزارند و از هر حرامی دوری میکنند».
حضرت رضا (ع) فرمود: «بدانید که نمازهای نافله به خاطر تفاوت مردم در توانشان تشریع شده است؛ زیرا برخی از برخی، قویترند، نمازهای واجب برای پایین ترین سطح وضع شده، سپس مستحبات در پی آن آمده است تا قوی و ضعیف در حد توانشان عمل نمایند، بنابراین هیچ کس فراتر از توانش مکلّف نشده است ... همچنین است روزه و حج و برای هر واجبی، مستحبی بدین معنا وجود دارد.
حضرت رضا (ع) فرمود: «حَسِّنُوا نَوافِلَکُمْ وَ اعْلَمُوا أَنَّها هَدِیَّةٌ إِلَی اللهِ عَزَّوَجَلَّ».
نمازهای نافله را زیبا ادا کنید و آگاه باشید که آنها هدیهای به پیشگاه خدای بزرگ است.
انجام مستحبات و ترک مکروهات
یکی از نقطههای آغاز در رسیدن به کمال، التزام به نوافل و مستحبات است. نوافل و سنن صالحه چندان مهم است که بعضی از فقها ترک جمیع سنن را از آن جهت که دلیل بر بیاعتنایی به آداب شرع مقدس است حرام دانستهاند.
التزام و استمرار بر نوافل و مستحبات سه اثر مهم دارد:
1. گناهان انسان را محو میسازد، چنانکه خداوند متعال میفرماید: «وَ أَقِمِ الصََّلاةَ طَرَفَیِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّیْلِ إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ».
نماز بگذار در آغاز و انجام روز و ساعاتی از شب. زیرا نیکیها بدیها را از میان میبرد...
و در حدیث آمده است که نماز مؤمن در شب گناهان روز او را از بین میبرد. و در بعضی نقلها آمده است که نماز وِتْر گناهان را از بین میبرد.
2. نواقص و کمبودهایی را که بر اثر غفلت یا قصور در فرایض و واجبات رخ داده است، جبران میکند. مثلاً نوافل یومیه ـ خصوصاً نوافل شب (نماز شب)، نواقص نمازهای یومیه را مرتفع میسازد، روزههای مستحبّی نواقص روزههای ماه رمضان را برطرف میکند، صدقات مستحبّه کمبودهای واجبات مالی از قبیل زکات و خمس را رفع مینماید و ... احتمال دارد که اعمال مستحبه مطلقاً در رفع نواقص کلیه فرایض و واجبات مؤثر باشد. در این مورد به چند حدیث اشاره میشود.
از امام باقر (ع) نقل شده است که فرمود: «إنَّما جُعِلْتَ النّافلةُ لِیَتُمَّ بها ما یَفْسُد منَ الْفریضةِ».
نماز نافله برای آن قرار داده شده است که فساد و نقص فرایض را جبران کند.
و در حدیث دیگر آمده است:
«إنَّ تبارکَ و تعالی أتمَّ صلوةَ الْفریضةَ بصلوةِ النّافِلةِ».
خداوند تبارک و تعالی نماز واجب را با نماز نافله کامل کرده است.
ابو حمزه ثمالی میگوید که امام (ع) فرمود: هیچ نمازی بدون حضور قلب قبول نیست. من عرض کردم: فدایت شوم، همه ما هلاک شدیم؟ فرمود: نه، زیرا خداوند متعال این گونه عبادات را به وسیله نافلهها کامل میگرداند.
3. موجب تقرّب به خداوند سبحان میشود، چنانکه میفرماید: «تَتَجافی جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْیُنٍ جَزاءً بِما کانُوا یَعْمَلُونَ».
مؤمنان حقیقی شبها پهلو از بستر بر میدارند و خدای را با بیم و امید میخوانند و از آنچه روزیشان کردهایم انفاق میکنند. پس هیچ کس نمیداند به پاداش اعمالشان چه نعمتها به عنوان چشم روشنی برای آنها در عالم غیب آماده شده است.
و در حدیث قدسی آمده است: «... و ما تقرَّب إلیَّ عبدٌ بشیْ ءٍ احبُّ إلیَّ ممّا افْترضْتُ علیهِ و انَّهُ لیتقرَّبُ إلیَّ بِالنّافلةِ حتی اُحبَّهُ فَإذا احْبیْتُهُ کُنْت سَمْعَهُ الّذی یسْمع بِهِ، و بصرهُ الَّذی یُبْصرُ بِهِ و لِسانَهُ الّذی ینْطقُ بِهِ وَیَدَهُ التَّی یَبْطِشُ بها، إنْ دعانی أجبتُهُ، و إنْ سَئلنی أعْطَیْتُهُ...».
هیچ بندهای به عبادتی بهتر از فرایض و واجبات به من تقرّب نجسته است و او به وسیله نوافل به من تقرب میجوید تا جایی که من او را دوست بدارم؛ آنگاه که دوستش داشتم من گوش شنوای او و دیده بینای او و زبان گویا و دست توانای او خواهم بود، اگر مرا بخواند پاسخش میدهم و چنانچه چیزی از من بخواهد ارزانیاش میدارم.
در حدیث دیگر آمده است: «صلوةُ النَّوافِلِ قُربانُ کلِّ مؤمنِ ...».
نماز نافله وسیله نزدیک شدن مؤمنان به خداوند است ...
از امیرالمؤمنین (ع) روایت است که دل آدمى اقبالى دارد و ادبارى (گاه رو کند و در نشاط باشد و گاه پشت کند و خسته و ملول بود) هرگاه در حال نشاط بود به نوافل بپردازید و چون پشت کند به واجبات اکتفا نمائید. در حدیث دیگر فرمود: اگر نافله به نماز فریضه لطمه زند آن نافله شما را به خدا نزدیک نسازد.
امام صادق (ع) فرمود: بسا شود که یک نماز جز نیمى از آن یا ثلث یا ربع یا یک پنجم آن بالا نرود زیرا از نماز آن بالا رود و پذیرفته گردد که به دل در آن توجه شده باشد. و اینکه به ما دستور دادهاند نافله بخوانیم تا بدین وسیله کمبود قبولى نماز واجب جبران شود.
از آن حضرت رسیده که کوتاه خواندن نماز واجب (که حسب معمول به جماعت ادا مىشود) و طولانى خواندن نافله خود نوعى عبادت است.
از امام باقر (ع) روایت شده که اگر نماز واجبى بدهکار بودى تا آن را قضا نکنى به نافله مپرداز. در حدیث آمده که پیغمبر (ص) از خواندن نافله در این سه وقت نهى نمود:
هنگام طلوع خورشید و هنگام غروب آن و موقعى که آفتاب در وسط آسمان باشد.
و در حدیث دیگر آمده است: مداومت بر کار خیر آثار خوبی از آن ناشی میشود از جمله: ترک کارهای زشت، پرهیز از لغزش و گناه، حصول یقین، حبّ نجات، طاعت خدای رحمان، تعظیم منطق و برهان، دوری از وسوسه شیطان و پذیرفتن عدل و گفتار حق. اینها چیزهایی است که شخص خردمند از تداوم بر کار خوب به دست میآورد.
و در حدیث دیگر در اهمیت مداومت بر کار خیر از امام باقر (ع) نقل شده است که آن حضرت همواره میفرمود: هنگامی که بر کار خوبی خود را عادت میدهم دوست دارم که بر آن مداومت داشته باشم.
چنانچه نتوانم آن را در شب انجام دهم قضای آن را در روز بجا میآورم و اگر در روز از من فوت شود در شب آن را قضا میکنم. به راستی محبوبترین عمل نزد خدا عملی است که دوام داشته باشد.
مقصود از التزام به نوافل و مستحبات آن نیست که انسان تمام مستحبات را بجا آورد که چنین چیزی نه ممکن است و نه جایز، زیرا نه امکانات اجازه میدهد و نه سایر تکالیف و مسئولیتها برای انسان این همه وقت باقی میگذارد بلکه مقصود آن است که انسان در حدود شرایط و امکانات فردی و اجتماعی اعمالی را انتخاب کند و ملتزم به انجام آن باشد.
در شرع انور نسبت به پارهای از عبادات و مستحبات و خدمات و صدقات و سنن صالحه بیشتر تأکید شده و سیره و روش اولیای دین و ائمه معصومین (علیهم السّلام) بر التزام به این گونه سنن بوده است مانند: قرائت قرآن، تهجّد و شب زندهداری و مناجات و راز و نیاز در دل شب (آنگاه که چشمها همه در خوابند)، التزام به اوّل وقت در نمازهای واجب، بجا آوردن پنجاه و یک رکعت نماز در شبانه روز که هفده رکعت آن واجب و بقیه مستحب است به ویژه نماز شب و دو رکعت نافله صبح و دو رکعت نافله عشاء و همواره در روز و شب با وضو بودن، رعایت آداب و سنن و حضور قلب در عبادات، تعقیبات نماز، شرکت مداوم در نماز جمعه و جماعات، طولانی کردن قنوت و سجدههای نماز، و سه روز روزه در هر ماه، زیارت قبور اولیاء و شهدا خصوصاً پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و ائمه معصومین (علیهم السّلام).
در روایتى از امام باقر (ع) چنین مىخوانیم که به یکى از یارانش فرمود: «الا اخبرک بالاسلام اصله و فرعه و ذروة سنامه».
آیا ریشه و شاخه و بلندترین قله اسلام را به تو معرفى کنم؟
راوى عرض کرد بفرمائید: فدایت شوم.
فرمود: اما اصله الصلوة، و فرعه الزکاة، و ذروة سنامه الجهاد!: ریشهاش نماز است و شاخهاش زکات، و قله مرتفعش جهاد است.
سپس افزود: اگر بخواهى تمام ابواب خیر را به تو معرفى کنم.
راوى میگوید: بفرمائید فدایت شوم.
امام فرمود: «الصوم جنة، و الصدقة تذهب بالخطیئة، و قیام الرجل فى جوف اللیل بذکر الله، ثم قرأ تتجافى جنوبهم عن المضاجع».
روزه سپرى است در مقابل آتش و صدقه محو کننده گناه است، و برخاستن انسان در دل شب او را به یاد خدا مىاندازد، سپس آیه تتجافى جنوبهم عن المضاجع را تلاوت فرمود.
در تفسیر مجمع البیان از معاذ بن جبل چنین نقل شده که در غزوه تبوک در خدمت رسول خدا (ص) بودم، گرما همه را سخت ناراحت کرده بود. (تفسیر نمونه ج: 17 ص: 156).
و هر کس به گوشهاى پناه میبرد، ناگهان دیدم که پیامبر (ص) از همه به من نزدیکتر است، خدمتش رفتم عرض کردم: اى رسول خدا (ص) عملى به من بیاموز که مرا وارد بهشت کند، و از آتش دوزخ دور سازد.
فرمود: سؤال بزرگى کردى، اما پاسخ آن براى کسى که خدا بر او آسان کرده است مشکل نیست سپس افزود: «تعبد الله و لا تشرک به شیئا و تقیم الصلوة المکتوبة و تؤدى الزکوة المفروضة و تصوم شهر رمضان».
خدا را پرستش کن و چیزى را شریک او قرار نده نمازهاى واجب را انجام ده و زکات واجب (حق مستمندان) را اداء کن و ماه رمضان را روزه بگیر.
بعد فرمود: و اگر بخواهى از ابواب خیرات به تو خبر میدهم عرض کردم اى پیامبر بفرمائید فرمود: «الصوم جنة من النار و الصدقه تکفر الخطیئه و قیام الرجل فى جوف اللیل یبتغى وجه الله ثم قرأ هذه الایه تتجافى جنوبهم عن المضاجع».
روزه سپرى است در برابر آتش و انفاق در راه خدا کفاره گناهان است، و قیام انسان در دل شب براى خشنودى خدا.
سپس آیه تتجافى جنوبهم را قرائت فرمود.
گرچه هیچ مانعى ندارد که آیه مفهوم وسیعى داشته باشد، هم بیدار ماندن در آغاز شب را براى نماز عشاء شامل شود، و هم برخاستن در سحرگاه را براى نماز شب، ولى دقت در مفهوم تتجافى معنى دوم را بیشتر در ذهن منعکس مىکند، زیرا ظاهر جمله این است که قبلاً پهلوها در بستر آرام گرفته سپس از آن دور مىشود و این مناسب قیام در آخر شب براى انجام نماز است، بنابر این دسته اول از روایات از قبیل توسعه در مفهوم و الغاء خصوصیت است.
گرچه درباره اهمیت این نماز پر برکت همان چند روایت فوق کافى به نظر میرسد، ولى این نکته قابل ذکر است که در روایات اسلامى آن قدر اهمیت به این عبادت داده شده است که درباره کمتر عبادتى چنین سخن گفته شده است.
دوستان حق، و رهروان راه فضیلت به این عبادت بىریا که قلب را روشنائى و دل را نور و صفا میبخشد همواره اهمیت بسیار میدادند.
ممکن است بعضى همیشه توفیق بهرهگیرى از این عبادت پر برکت را نداشته باشند، ولى چه مانعى دارد که در بعضى از شبها که این توفیق حاصل است بهرهگیرند، و در آن هنگام که خاموشى همه جا را فرا گرفته، و اشتغالات روزانه همه تعطیل است، کودکان در خواب، و محیط آماده حضور قلب و راز و نیاز با خدا است، بر خیزند و به در خانه خدا روند و دل را به نور عشق دوست روشن سازند.
استاد شهید، میگوید:
ما یک سلسله لذّتهاى معنوى داریم که معنویّت ما را بالا مىبرد. براى کسى که اهل تهجّد و نماز شب است جزو صادقین و صابرین و مستغفرین بالاسحار باشد، نماز شب لذّت و بهجت دارد، آن لذّتى که یک نفر نماز شب خوانِ حقیقى و واقعى از نماز شب خودش مىبرد، از آن (استغفراللّه ربّى و اتوب و الیه) ها میبرد، از آن (العفو گفتنها) و یاد کردن و دعا کردنهاى حدّاقل چهار مؤمن مىبرد، و آن لذّتى که از آن (یا ربّ یا ربّ) گفتنها مىبرد، هیچ وقت یک آدم عیّاش که در کابارهها میگردد، احساس نمیکند.
لذّت آن نماز شب خوان خیلى عمیقتر، نیرومندتر و نشاط بخشتر است.
ولى اگر ما خودمان را غرق در لذّت مادّى دنیا کنیم مثلاً سر شب بنشینیم دور هم و شروع کنیم به گفتن و خندیدن و فرضاً غیبت هم نکنیم که حرام است، صرفاً شوخیهاى مباح هم بکنیم و بعد هم سفره را پهن کنیم و آنقدر بخوریم که نفس کشیدن برایمان دشوار شود، بعد مثل یک مرده در رختخواب بیفتیم. آیا در این صورت توفیق پیدا مىکنیم که سحر از دو ساعت مانده به طلوع صبح بلند شویم و بعد، از عمق روح خودمان (یا ربّ یا ربّ) بگوییم؟ اساساً بیدار نمىشویم و اگر هم شویم مثل مستى که چند جام شراب خورده است، تلو تلو مىخوریم.
پس اگر انسان بخواهد لذّتهاى معنوى و الهى را در این دنیا درک کند، چارهاى ندارد جز این که از لذّتهاى مادّى کسر کند. به خدا قسم لذّتى که یک مرد با ایمان در آن وقت شب که بلند مىشود و چشمش مىافتد به آسمان پر ستاره و آیات آخر سوره آل عمران را که صداى هستى است و از قلب وجود برخاسته است، مىخواند و با هستى هم صدا مىشود، احساس میکند برابر است با یک عمر لذّت مادّى در این دنیا.
یک چنین آدمى، نمیتواند مثل ما زندگى کند نمیتواند سر سفره شام بنشیند در حالى که ظهر غذاهاى سنگین، انواع گوشتها، روغنهاى حیوانى و نباتى، انواع شیرینیها و انواع محرّک اشتهاها را خورده است؛ تازه مقدارى سوپ بخورد تا اشتهایش تحریک شود این روح خود به خود میمیرد، این آدم نمیتواند در نیمههاى شب بلند شود و اگر هم بلند شود نمىتواند لذّت ببرد.
فواید دنیوی نماز شب
خداوند مشتاق کیست؟
خداوند متعال به یکی از صدیقین وحی نمود که برای من بندگانی هستند که مرا دوست میدارند و من هم آنها را دوست میدارم، آنان مشتاق من، و من هم مشتاق آنها هستم، و آنها مرا در یاد دارند و من هم به یاد آنان هستم، آنها به من نظر دارند، و من هم به آنها نظر دارم، پس اگر تو قدم جای قدم آنها بگذاری، تو را هم دوست خواهم داشت و اگر از راه آنها منحرف شوی عقوبتت خواهم نمود.
آن صدیق گفت: معبود من! نشانه آنها که مورد توجّه تو هستند چیست؟
خطاب رسید: آنان روزها همچون چوپان مهربانی که مواظب گوسفندان خود هست به سایه مینگرند و منتظر آمدن شب هستند، و همان گونه که پرندگان هنگام غروب با شور و شوق عازم آشیانه خود میگردند. اینان هم با همین حال به استقبال غروب خورشید میروند، پس آنگاه که شب فرا رسید، و تاریکی همه جا را فرا گرفت، و فرشها پهن و همه گرد هم جمع شدند و هر دوستی با دوست خود خلوت نمود اینان در برابر من به پای میایستند و صورتهای خود را بر خاک مینهند، و با تلاوت آیات قرآن به مناجات و گفتگوی با من برمیخیزند، و نعمتهای مرا سپاس میگویند. پس آنان را میبینی که گاه گریه میکنند، و گاه شیون سر میدهند، گاه آه میکشند، و گاه از معاصی و گناهان شکوه میکنند، گاه ایستاده و گاه نشسته، و گاهی در حال رکوع، و گاه در سجده هستند، و آنچه را که به خاطر من تحمل آن میکنند، همه را میبینم، و شکوههائی که از محبت من بر لب دارند میشنوم.
اولین چیزی که به آنها عطا کنم سه چیز است یکی اینکه نور خودم را در دلهای آنها بیفکنم در نتیجه همانگونه که من از آنها آگاهم، آنها نیز از من با خبر خواهند بود، دوم اینکه اگر آسمانها و زمینها و آنچه را که در این میان هستند در میزان آنها ببینم باز آن را کم خواهم دانست، سوم رو سوی آنها میکنم، و آیا اگر کسی من رو سوی او آورم، احدی میتواند بداند که چه به او عطا خواهم نمود. (اسرار الطلوة، حاج میرزا ملکی تبریزی، ص 455).
1) رسول خدا (ص) در مورد فواید دنیوی نماز شب میفرماید:
پیامبر (ص) فرمودند: یا علی پنج چیز دل را روشن میکند. ۱- بسیار قل هو الله خواندن،۲- کم خوراکی، ۳- مجالست با علما، ۴- نماز شب، ۵- رفتن به مسجد برای نماز.
- رسول خدا (ص) فرمود: هنگامیکه آخر شب فرا میرسد خداوند منزّه میفرماید: آیا دعا کنندهای هست تا اجابتش کنم؟ آیا درخواست کنندهای هست تا حاجاتش را عطا کنم؟ آیا استغفار کنندهای هست تا او را بیامرزم؟ آیا توبه کنندهای هست تا توبهاش را بپذیرم؟
- از پیامبراکرم (ص) نقل است که فرمودند: هر بندهای که توفیق نماز شب را پیدا کند از روی اخلاص وضو بگیرد و با نیت پاک و قلب سلیم و بدن خاشع و چشم گریان، پروردگار را بخواند، خداوند نه صف از ملائکه بیشمار را پشت سر او قرار میدهد و به عدد آنها درجات معنوی او را بالا میبرد.
- پیامبر فرمود: «مَن کثر صلاته باللیل حسن وجهه بالنهار».
هر کس در شب زیاد نماز بخواند، صورت او در روز زیبا میشود.
شاید مراد از روایات آن است که خداوند شادابی چهره و آبرویی به آنها میدهد که مردم آنان را دوست دارند و جذب آنان میشوند و به آنان تمایل پیدا میکنند. توجه و اقبال مردم به آنان باعث جلب رزق و روزی میشود. بدیهی است که فردی به هر شغلی مشغول باشد، وقتی که به خاطر نماز شب وجهه خوبی نزد مردم پیدا کرد، مردم کارهایشان را به او واگذار میکنند و رزق و روزی او فراوان میشود.
- پیغمبر اکرم (ص) فرمود :آنقدر جبرئیل مرا درباره شب خیزى سفارش نمود که گمان کردم نیکان امتم در شب نخسبند.
- پیامبر (ص) به جبرئیل فرمودند: مرا پند ده.
جبرئیل گفت: ای محمد، هر چه میخواهی عمر کن اما بدان که سر انجام خواهی مرد، و به هر چه میخواهی دل ببند اما بدان که سرانجام از آن جدا خواهی شد و هر عملی که میخواهی انجام بده ولی بدان سرانجام عملت را خواهی دید و نیز بدان که شرف مومن نماز شب اوست و عزتش در خود داری از ریختن آبروی مردم است.
- رسول اکرم (ص) فرمود: ای ابوذر سفرش پیامبرت را حفظ کن که برایت سود آور است: هر کس آخر کارش با نماز شب باشد و بمیرد، بهشت برای اوست.
- نماز شب وسیلهای است برای خوشنودی خدا و دوستی ملائکه.
- سه گروهند که خداوند از آنان خوشنود است:
الف) کسی که نماز شب میخواند.
ب) جمعی که نماز جماعت تشکیل میدهند.
ج) دستهای که در برابر دشمن، در راه خدا صف آرایی کردهاند.
- هنگامیکه بنده از خوابگاه لذّت بخش خود برای اقامه نماز شب به خاطر جلب خشنودی خدایش برخیزد در حالیکه بقایای خواب در چشمانش میباشد، خداوند بر فرشتگان مباهات میکند و درباره او میفرماید: آیا نمینگرید این بندهام را که از خواب شیرین خود دست برداشته و به نمازی که بر او واجب نکردهام برخاسته است؟! گواه باشید که من او را آمرزیدم.
- در شب ساعتی است که بنده مومن در آن دعا نمیکند مگر اینکه مستجاب شود.
از حضرت پرسیدند: و آن چه هنگام است؟
حضرت فرمودند: ما بین نصف شب تا ثلث باقی مانده از شب.
احتمال دیگر این است که وقتی انسان نماز شب میخواند و دعا میکند و از خدا حاجات خود را میطلبد، مخصوصاً اگر دعا کند که خدایا روزی مرا زیاد بگردان، دعایش مستجاب میشود.
در هر صورت برای رزق و روزی غیر از عوامل مادی از قبیل تلاش برای کسب رزق و روزی، عوامل معنوی نیز مانند دعای پدر و مادر، نماز شب، دعا کردن و صدقه دادن مؤثر است.
نباید همه عوامل را مادی بدانیم، بلکه یک سری عوامل معنوی نیز میتواند علّت یا جزء علّت باشد.
- اگر مردم میدانستند که (در اثر نخواندن نماز شب) چهار ثواب بزرگ و پاداش همیشگی را از دست دادهاند، گریههایشان بر از دست دادنش طولانی میشد.
- در حدیثی از رسول اسلام (ص) آمده است: هیچ چیز به اندازه گناه کردن انسان را دچار خستگی نمیکند. هر چقدر که شب هنگام از خوابتان برای نماز شب بزنید، اگر اخلاص داشته باشید به همان اندازه خستگی از شما دور میشود.
- دو رکعت نماز در دل شب از دنیا و آنچه در آن است نزد من محبوبتر است.
- رسول خدا میفرماید: خدا رحمت کند مردی که در شب بیدار شود و نماز شب بخواند و همسرش را نیز بر این عمل تشویق نماید و اگر بیدار نشد (با اجازه قبلی او) به صورت وی آب بپاشد و او را بیدار کند و خدا بیامرزد زنی را که در شب برخیزد و نماز شب بخواند و شوهرش را نیز بدین عمل وادار کند و اگر از جای برنخواست (با اذن قبلی او) آب به صورتش بپاشد تا او را بیدار کند.
- کسی که به نیّت بیدار شدن برای نماز شب بخوابد خواب او نوعی صدقه بشمار میآید و خداوند متعال برای او پاداش نماز شب را مقرّر میدارد.
- هر بندهاى که توفیق خواندن نماز شب پیدا کند (مرد یا زن) و با اخلاص آخر شب از خواب برخیزد و وضوى کاملى بگیرد و با نیت پاک و قلبى سالم و بدنى با خشوع و چشمى اشک بار نماز بخواند، خداى تعالى پشت سر او نه صف فرشته قرار مىدهد که عدد هر صفى را غیر از خدا هیچ کس نمىتواند بشمارد؟ یک طرف صف در مشرق و دیگرى در مغرب است، پس هنگامى که از نماز فارغ شد، به عدد تمام فرشتهها براى او درجه نوشته مىشود.
- پیامبر اکرم (ص) به امیر المؤمنین (ع) فرمود: سه چیز مایه انبساط خاطر و باعث شادی مؤمن است:
1- دیدار دوستان
2- افطار کردن روزه
3- عبادت و شب زندهداری در پایان شب.
- بهترین شما کسانی هستند که در سخن گفتن مودبند، گرسنگان را سیر می کنند و در شب آن هنگام که مردم همگی در خوابند، نماز میخوانند.
- پیامبر (ص) به حضرت علی (ع) فرمودند: یا علی پنج چیز دل را روشن میکند.
۱- بسیار قل هو الله خواندن.
۲- کم خوراکی.
۳- مجالست با علما.
۴- نماز شب.
۵- رفتن به مسجد برای نماز.
- امام علی (ع) فرمودند: قیام شب موجب صحّت جسم و خشنودی پروردگار و در معرض رحمت او قرار گرفتن و تَمَسّک به اخلاق پیامبران است.
- سروران ارجمند روشنترین مصداق این حدیث امیرالمؤمنین علی (ع) است، روایت دیگرى است که در بحارالانوار، از علل الشرایع به سندى از على بن محمد نوفلى نقل شده است که مىفرماید:
«قال سمعته یقول ان العبد لیقوم فى اللیل فیمیل به النعاس یمینا و شمالا و قد وقع ذقنه على صدره فیاءمر الله تعالى ابواب السماء فتنفتح ثم یقول الملائکة انظروا الى عبدى ما یصیبه فى التقرب الى بما لم افترض علیه راجیا منى لثلاث خصال ذنبا اغفره له او توبة اجددها له اورزقا ازیده فیه اشهدوا ملائکتى انى قد جمعتهن له».
شنیدم امام صادق (ع) فرمود: به درستیکه گاهى بنده خدا آخر شب بیدار مىشود، درحالیکه از کسالت خواب به چپ و راست خم مىشود و یا سرش را خم کرده و چانهاش را به سینه مىچسباند، پس در این هنگام، خداى تعالى امر مىکند، تا درهاى آسمان باز مىشود، سپس به فرشتگان مىفرماید: به بنده من نگاه کنید، با آن که نماز شب را بر او واجب ننمودهام، ولى به سبب تقرب به من، خود را به چه زحمتى وادار نموده است و یکى از این سه خواسته را از من مىخواهد: یا گناه او را بیامرزم و یا تجدید توبه نموده با من رابطه برقرار کند و یا آن که روزى بیشترى مىخواهد اى فرشتگان! شما شاهد باشید هر سه جهت را به او بخشیدم.
- حضرت امام صادق (ع) در مورد نماز شب میفرمایند: «تتجافى جنوبهم عن المضاجع یدعون ربهم خوفا و طمعا و مما رزقناهم ینفقون - فلا تعلم نفس ما اخفى لهم من قرة اعین جزاء بما کانوا یعملون».
آنها شب هنگام از بسترها برمیخیزند و پروردگارشان را با بیم و امید میخوانند و از آنچه به آنها روزی دادهایم انفاق میکنند، اما هیچکسی نمیداند خداوند چه پاداشهائى که موجب روشنى چشمها میشود در برابر اعمالشان قرار داده است.
- «نماز شب» باعث زیبایی سیما، و نیکویی اخلاق و خوشبویی بدن و فراوانی رزق و مایه ادای «قرض» و موجب از بین رفتن غم و باعث تقویت نور چشم است.
- «لانهم خلوا بالله فکساهم الله من نوره».
کسى که اهل نماز شب است روى او نیکو و نورانى مى شود. زیرا آنها با خدا خلوت نمودند در عوض خدا آنها را به کسوت نور خود درآورد.
- نماز شب، روى انسان را نیکو و خلق او را خوب و بویش را پاکیزه و رزق را زیاد مىکند و موجب ادا شدن قرض و برطرف شدن غم و اندوه و باعث زیادى نور چشم میگردد.
توضیح آنکه روزی رسان خدا است و او به خاطر این که این افراد نماز شب میخوانند، این پاداش (رزق فراوان) را به آنان عطا میکند. احتمال دیگر این است: وقتی انسان نماز شب میخواند و دعا میکند و از خدا حاجات خود را می طلبد، مخصوصاً اگر دعا کند که خدایا روزی مرا زیاد بگردان، دعایش مستجاب میشود.
در هر صورت برای رزق و روزی غیر از عوامل مادی از قبیل تلاش برای کسب رزق و روزی، عوامل معنوی نیز مانند دعای پدر و مادر، نماز شب، دعا کردن و صدقه دادن مؤثر است.
نباید همه عوامل را مادی بدانیم، بلکه یک سری عوامل معنوی نیز میتواند علّت یا جزء علّت باشد.
- محبوب القواب مردم مىشود و مؤید مردم میشود و زنى که شوهرش به او مایل نباشد از برکت نماز شب، بسیار به او مایل میشود.
- روایت دیگرى بحارالانوار از ثواب الاعمال، به سندى از امام صادق (ع) چنین نقل میکند که:
«جاء رجل الى ابى عبدالله علیه السلام فشکا الیه الحاجة فاء فرط فى الشکایة حیت کاد ان یشکو الجوع فقال له ابوعبدالله علیه السلام یا هذا اتصلى فقال الرجل نعم فالتفت ابوعبدالله علیه السلام الى اصحابه فقال کذب من زعم انه یصلى باللیل و یجوع بالنهار ان الله تبارک و تعالى ضمن صلاة اللیل قوت النهار».
شخصى خدمت امام صادق (ع) آمد و اظهار فقر و تنگدستى کرد و از حال خود بسیار بد گفت (حتى آنکه گفت اکنون گرسنهام و غذا نخوردهام) حضرت به او فرمود: ببینم تو نماز شب مىخوانى؟ راوى گفت: آن شخص پاسخ داد: آرى، پس امام صادق (ع) رو کردند به اصحاب و فرمودند: هر کس خیال کند که نماز شب میخواند و روز گرسنه باشد، او دروغ میگوید: زیرا خداوند متعال ضمانت فرموده که در برابر نماز شب، رزق و روزى روز را بدهد.
- امام صادق (ع) فرمود: مرا خوش نیاید از آن بنده که قرآن خوانده (و فضیلت نماز شب را دریافته) و شب هم بیدار بشود ولى برنخیزد تا بامداد که نماز صبحش بخواند. از آن حضرت رسیده که نماز شب کفاره گناهان روز است.
- مفضل بن عمر از حضرت صادق (ع) و آن بزرگوار از پدرش، از پدران بزرگوارش (ع) نقل میکند که رسول خدا (ص) فرمود:
خداوند جّل جلاله به دنیا وحی کرد: هر کس در خدمت تو باشد، تو او را به رنج و تعب بیانداز و هرکسیکه تو را رها کند، تو در خدمت او باش و هرگاه بنده در دل شب تار، با مولای خود خلوت کند و با او به راز و نیاز بپردازد، خداوند نور را در دل او جایگزین فرماید.
و چون بگوید: ای ربّ و ای ربّ من، خداوند جلیل جلّ جلاله، صدایش کرده و گوید لبّیک (بله، بله) ای بنده من، بخواه از من تا عطایت کنم، به من توکّل نمای تا کفایتت کنم، سپس خداوند جلّ جلاله به فرشتگانش میفرماید: ای فرشتگان من، بندهام را بنگرید، در دل این شب تیره با من خلوت کرده است. در حالیکه بطالت پیشگان به لهو و لعب مشغولند و غفلت زدگان در بستر خواب خفتهاند، اینک گواه باشید که من طور حتم او را آمرزیدم.
- امام صادق (ع) فرمود: «علیکم بصلاة اللیل فأنّها سنّة نبیّکم و دأب الصالحین قبلکم و مطردة الداء عن اجسادکم».
بر شما باد به نماز شب خواندن، زیرا سنت پیامبرتان است و روش صالحان قبل از شما بوده و دردها را از جسم شما برطرف میکند.
- باز از حضرت نقل شده است: «صلاة الیل تبیّض الوجه و صلاة اللیل تطیّب الریح و صلاة الیل تجلب الرزق».
نماز شب چهره را شاداب میکند و باعث خوشبویی بدن میگردد و باعث رزق و روزی میشود.
- نماز شب موجب مباهات خداوند بر ملائکه و فرشتگان مىشود.
- این آیه شریف «و الذاکرین الله کثیرا و الذاکرات» شامل او مىشود کسانیکه زیاد ذکر خدا را میگویند از مرد وزن هر که باشد (خداوند بهشت را براى آنها مهیا میکند).
- مشرف به جواب لبیک از جانب پروردگار عالم میشود زیرا خداوند مجیب الدعوات است و دعاى بندگان مخلص را اجابت میکند و نور خدا در قلب او ثابت میشود و گناهان او آمرزیده میشود.
- زینت آخرت است، چنانکه مال و فرزندان زینت دنیا هستند.
- نور چهره و جمال او در قیامت طبق روایتى پانصد سال راه و طبق روایت دیگر سه هزار سال راه میرود و روشنى میدهد. و هفت صف از ملائکه که هر صفى از مشرق تا مغرب باشد در عقب او صف میبندند و به عدد هر ملک و فرشتهاى به او درجه و مقام دهند.
- هنگامیکه نماز شب نصیب زن یا مردی شود، و او برای خدا بپا خیزد و وضو بگیرد، با نیت راستی و قلب سلیم و چشم گریانی نماز شب گذارد، خداوند پشت سر او هفت صف از ملائکه که هر صفی را شماره نتوان کرد مگر خود خدا، قرار دهد. یک جانب هر صف به مشرق و دیگری به مغرب است. پس وقتی از نماز فارغ شود خداوند به تعداد آن ملائکه، برای نماز گذارنده درجاتی مینویسد.
- از امام زین العابدین (ع) سؤال کردند: چرا متهجدان (عبادت کنندگان) در شب، خوش چهرهترین مردم هستند؟ حضرت فرمود: «برای این که آنان با خدا خلوت می کنند و خداوند از نور خودش به آنان عطا میکند».
فواید اخروی نماز شب
در سوره سجده (آیه 17) خداوند میفرماید: «فلا تعلم نفس ما اخفى لهم من قرة اعین ».
مردان خدا براى انجام نیایش سحرگاهان و نماز شب، از بستر گرم فاصله مى گیرند و به نماز شب مشغول مى شوند، پاداش آنان، غیر از بهشت و حوریان و ... چیزهایى است که خداوند برایشان ذخیره کرده که موجب روشنى دیدگانشان است.
1) رسول خدا (ص) در مورد فواید اخروی نماز شب میفرماید:
- نماز شب برای صاحبش چراغی میشود در تاریکی قبر.
- پیامبر اکرم (ص) فرمود: نور مؤمن در روز قیامت، نماز در دل شب میباشد.
- همچنین در بحارالانوار، از مجالس صدوق به سندى از ابن عباس نقل میکند:
«قال رسول الله صلى الله علیه و آله فى حدیث فمن رزق صلاة اللیل من عبد او امة قام لله مخلصا فتوضا وضوءا سابغا و صلى الله عزوجل بنیة صادقة و قلب سلیم، و بدن خاشع و عین دامعة جعل الله تعالى خلفة تسعة صفوف من الملائکة فى کل صف ما لایحصى عددهم الا الله احد طرفى کل صف فى المشرق و الاخر بالمغرب قال فاذا فرغ کتب الله عزوجل له بعددهم درجات».
هر بندهاى که توفیق خواندن نماز شب پیدا کند (مرد یا زن) و با اخلاص آخر شب از خواب برخیزد و وضوى کاملى بگیرد و با نیت پاک و قلبى سالم و بدنى با خشوع و چشمى اشک بار نماز بخواند، خداى تعالى پشت سر او نه صف فرشته قرار میدهد که عدد هر صفى را غیر از خدا هیچ کس نمیتواند بشمارد؟ یک طرف صف در مشرق و دیگرى در مغرب است، پس هنگامیکه از نماز فارغ شد، به عدد تمام فرشتهها براى او درجه نوشته میشود.
- رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:
در قیامت پس از آن که خداوند همه انسانها را جمع کند، منادى ندا مىکند و مىگوید:
پیش آیند کسانى که در نیمههاى شب از بستر خواب دور مىشدند و خدا را مىخواندند و از خشم و غضبش بیمناک و به رحمتش امیدوار بودند.
آنگاه جمعى پیش روند و قبل از دیگران به جایگاههاى خود (در بهشت) وارد شوند و بعد از آنان به حساب مردمِ دیگر رسیدگى نمایند.
- پیامبر اکرم (ص) میفرماید: وقتی روز قیامت شد، نماز شب شخص ظهور میکند و این آثار برای اوست: نماز در بالای سرش سایهبان است. بر سرش چون تاجی است. لباس بدن نمازگزار است (آنجا که همه عریانند) نوری است که در برابرش میتابد. میان شخص و آتش حائل و فاصله میشود. در برابر خداوند متعال برای مؤمن برهان میباشد. در میزان اعمال انسان سنگین است. جواز عبور از صراط است. کلید بهشت است.
2) حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) که در مورد فضیلت نماز شب فرمودهاند: نماز شب بر طرف کننده وحشت قبر است.
- امیرالمونین علی (ع) فرمود: هر کس یک شب تمام به عبادت به سر برد، در حالی که قرآن شریف را تلاوت کند و هم در رکوع و سجود و ذکر خدا باشد، مشعلی از نور در قبر او بزنند و تیرگی گناه و حسد را از قلب او بر طرف سازند، او را از عذاب قبر ایمن گردانند و بیزاری و برات آزادی از جهنم بدو عطا کنند.
3) امام صادق (ع) فرمود: هر عمل نیکى در قرآن ثوابى برایش مقرر شده جز نماز شب که خداوند عز و جل به جهت اهمیت آن ثوابى برایش ذکر ننموده و فرمود: (تتجا فى جنوبهم).
- نماز در آخر شب افتخار مؤمن و زینت او در دنیا و آخرت است.
- امام صادق (ع) مىفرماید: «ثلاثة هن فخر المؤ من و زینة فى الدنیا و الاخرة، الصلوة فى آخر اللیل و یاسه مما فى ایدى الناس و ولایة الامام من آل محمد».
سه چیز است که افتخار مؤمن و زینت او در دنیا و آخرت است نماز در آخر شب، و بیاعتنائى به آنچه در دست مردم است، و ولایت امام از اهلبیت پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم).
- امام صادق (ع) فرمودند: در روز قیامت همه چشمها گریان است مگر سه چشم:
1- چشمی که از (دیدن و نظر به) آنچه خداوند حرام کرده بر هم نهاده شده.
2- چشمی که در راه طاعت خداوند بیداری کشیده.
3- چشمی که در دل شب از ترس خدا گریسته است.
4) حضرت رضا (ع) فرمود: بر شما باد به نماز شب که هر آن بنده در آخر شب برخیزد و هشت رکعت (نماز شب) و دو رکعت شفع و یک رکعت وَتر بخواند و در قنوت خود هفتاد بار استغفار کند از عذاب قبر و عذاب دوزخ ایمن گردد و عمرش دراز شود و روزیش وسعت یابد.
- حضرت رضا (ع) فرمودند: «نماز شب خواندن را بر خود لازم بدانید زیرا هر بنده مؤمنی که هشت رکعت نماز شب و دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر بخواند و در قنوت وتر 70 مرتبه استغفار کند، خداوند او را از عذاب قبر و از عذاب آتش نجات میدهد و عمرش را در دنیا طولانی میکند و در زندگی اقتصادی خداوند به او وسعت و گشایش میدهد و در هر خانهای که در آن نماز شب خوانده شود، آن خانه برای مردم آسمان روشنایی میدهد همانطوریکه ستارگان آسمان برای مردم روی زمین روشنایی میبخشند».
چگونه برای نماز شب بیدار بشویم؟
1) در طول روز مراقب چشم و زبانتان باشید تا گناهی نکنید. (تا توفیق اللهی از تو گرفته نشود).
مردی حضور حضرت علی (ع) مشرّف شد و عرض کرد:
«یا أمیرَالْمُؤْمِنینَ، اِنّی قَدْ حُرِمْتُ الصَّلاةُ بِاللَّیْلِ؟ قالَ: فَقال أمیرُالمؤمنینَ (ع): أنْتَ رَجُلٌ قَدْ قَیَّدَتْکَ ذُنُوبُک».
ای امیرالمؤمنین، چرا من از فیض نماز شب محروم میشوم؟ آن حضرت (ع) فرمود: تو مردی هستی که گناهانت تو را در بند و [زنجیر] کشیدهاند».
امام صادق (ع) فرمود: «اِنَّ الرَجُلَ یَذْنِبُ الذَّنْبَ فَیَحْرُمُ صَلاة َاللَّیْلِ وَ اِنَّ الْعَمَلَ السَّیّیءَ اَسْرَعُ فی صَاحِبِهِ مِنَ السِّکِین فِی اللَّحْمِ».
کسی که مرتکب گناهی شود از نماز شب محروم میگردد و به درستی که نفوذ اثر کار ناپسند در انجام دهنده آن از نفوذ چاقو در گوشت سریعتر است».
2) شبها غذای سبک و مختصری بخورید.
حضرت امیر المؤمنین علی (ع) فرمودند: «در سه چیز با سه چیز طمع مکن:
1- در بیداری شب با پرخوردن.
2- در نور صورت با خوابیدن در جمیع شب.
3- در امان ماندن در دنیا با همنشینی با فاسقان و فاجران».
3) در طول روز، تقوا پیشه کنیم، از گناهان صغیره و کبیره پرهیز کنیم، تا توفیق بلند شدن برای نماز شب را بیابیم.
4) هنگام خوابیدن با وضو باشیم، از تلاوت قرآن، دعا و تسبیحات حضرت زهرا (س) و خواندن آیة الکرسی و سوره توحید غافل نشویم و از خدا و ائمه اطهار (ع) بخواهیم به ما توفیق بیدار شدن را بدهد.
5) سعی کنید تمام کارهایتان را قبل از خواب انجام داده باشید و زود بخوابید. قبل از خواب حتماً با وضو باشید. و در رختخواب خود، از خداوند مهربان بخواهید که توفیق بیدار شدن برای نماز شب را به شما عنایت کند.
6) سعی کند شب، مخصوصاً شبهای تابستان که کوتاه است، زودتر بخوابد و یا در روز کمی استراحت نماید تا در شب بتواند راحتر برای نماز برخیزد. بهتر است رو به قبله بخوابید و به صورت روی زمین نخوابید.
امام صادق (ع) فرمود: «مَنْ رَأَیْتُُمُوهُ نائِماً عَلی وَجْه فَانْبِهُوهُ».
کسی را که دیدید به صورت روی زمین خوابیده، بیدارش کنید.
برای بیداری در وقت معین از شب:
برای اینکه بتوانید از وقت معینی از شب از خواب بیدار شوید میتوانید یکی از کارهای زیر را انجام دهید:
1) میتوان با کوک دادن ساعت در وقت بخصوصی از شب بیدار شد.
2) برای اینکه بتوانید بیدار شوید، آیات و احادیثی وجود دارد که بایستیکه آنها را در رختخواب خود بخوانید که عبارتند از:
الف) روایات متعددی در فضیلت تلاوت آخرین آیه سوره کهف به هنگام رفتن به بستر خواب آمده است که نوری از رختخواب تلاوت کننده تا مسجد الحرام و کعبه و بیت المعمور تا صبح پرتو افشانی میکند و ملائکه برای او استغفار میکنند؛ در حدیث است که «هر کسی بخواهد برای نماز شب برخیزد و بترسد از این که خواب بر او غالب شود آیه آخر سوره مبارکه کف را سه مرتبه بخواند:
«قُل اِنَّما اَنَا بَشَرٌ مِثلُکُم یُوحی اِلَیَّ اَنَّما اِلهُکُم اِلهٌ واحِدٌ فَمَن کانَ یَرجُو لِقاءَ رَبِّهِ فَلیَعمَل عَمَلاً صالِحاً وَلا یُشرِک بِعِبادَةِ رَبِّهِ اَحَداً».
ب) جهت بیدار شدن براى نماز شب از حضرت صادق (ع) منقول است که حضرت رسول (صلى الله علیه و آله) فرمود این آیه را در رختخواب خود بخوانید: «اَللّهُمَّ لاتُؤْمِنّى مَکْرَکَ» (خدایا مرا ایمن از مکر خود مفرما).
ج) حضرت امام صادق (ع) فرمود: هرگاه خواستی در وقت معینی از شب برخیزی این آیه را بخوان:
«وَ اَللّهُمَ لاتُؤمِنی مَکرَکَ وَ لا تُنسِنی ذِکرَکَ وَلاتَجعَلنی مَعَ الغافِلینَ اَقُوُ ساعَةَ کَذا و کَذا».
(هرگاه و ذکرت را فراموشم منما و قرارم مده از بىخبران، بپا خیزم در فلان، فلان ساعت).
و به جای کذا و کذا ساعت بیدار شدن را بگوید. ملکی را خدا موکل گرداند که او را بیدار نماید.
چنین گفت حقّ تعالى موکّل فرماید به او ملکى که او را بیدار کند در آن ساعت
د) عارف بزرگوار مرحوم سید جزایری (ره) فرمودند: هر کس که جهت انجام کاری پسندیده بخواهد که خوابیدن او در شب کمتر شود، هنگامی که به بستر میرود از ابتدای آیه 54 تا انتهای آیه 56 سوره اعراف را (با نیت پاک و توجه به حضرت دوست و توجه به معنی 3 آیه) بخواند و از خداوند متعال بخواهد خواب او کمتر شود مطلوب او حاصل شود و حتی بر قیام عبادت شب نیز قادر گردد.
دوستان چون این عمل آسان است امیدوارم چندین شب مداومت کنید تا اثر عجیب آنرا مشاهده کنید. مثل اعمال مجربی که تا به حال گفتیم این عمل نیز تجربه شده است.
بعد از بیداری از خواب:
بعد از اینکه از خواب بیدار شدید، سُستی و خواب آلودگی و کِسلی شدیدی را در تمام وجود بدن خود احساس میکنید. بهتر است که برای رفع خواب آلودگی و کسلی کارهای زیر را انجام دهید:
1) بهتر است که یک دوش آب بگیرید (آب سرد خیلی بهتر است و باعث سرحال آمدن شما میشود). و بعد از آن یک غسل هم انجام دهید.
2) و یا اینکه مختصری چای و یا یک خوراکیای که دارید بخورید مثلاً مقداری انگور یا یک میوه دیگری.
3) در فضای باز خانه بروید و چند تنفس عمیق بگشید و هوا را در ریاهایتان جمع کنید و بعد از 15 ثانیه که نگاه داشتید، هوای بازدهم را از دهانتان خارج کنید. این کار باعث سرحال آمدن شما و رفع خواب آلودگی و کِسلی در آن وقت از شب است.
4) پس از بیدار شدن از خواب حتماً مسواک بزنید.
امام صادق (ع) فرمود: وقتی برای نماز شب بلند شدی مسواک بزنید و سپس وضو بگیرید و خود را به عطریات معطر کنید که پیامبر (ص) فرمود: دو رکعت نمازی که شخص متعطر میخواند افضل است از هفتاد رکعت نماز که غیر متعطر بجای میآورد.
دعاء هنگام بیدار شدن در شب
و نیز آن حضرت فرمود: هرگاه یکى از شما برخواست در شب از خواب بگوید:
«سُبْحانَ اللَّهِ رَبِّ النَّبِییّنَ وَ اِلهِ الْمُرْسَلینَ وَ رَبِّ الْمُسْتَضْعَفینَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ».
(منزه است خدا پروردگار پیمبران و معبود رسولان و پروردگار ناتوان شمردگان ستایش خدایى را).
«الَّذى یُحْیىِ الْمَوْتى وَ هُوَ عَلى کُلِّشَىْءٍ قَدیرٌ».
(پس بدرستى که چون این را گفت که زنده کند مردگان را و او بر هر چیز توانا است).
راه رسیدن به نماز شب
خواندن نماز شب و یا انجام دادن فریضههای دیگر دینی، در بعضی از ما انسانهای سُست ایمان بَسا سنگین و مشکل است.
اما طبق روایاتی که غالباً توصیه به انجام فرایض دینی مستحبی و یا واجبات شده است، بهتر است که اینگونه امور به صورت تدریجى و زمان بندی شده دقیق انجام شود. تا بدن عادت به اینگونه فرایض کند. بسیارى از عزیزان مؤمنی هستند که دوست دارند نماز شب بخوانند، ولى موفق نمىشوند از خواب دِل چسب شبانگاه خود برخیزند.
برنامهای که میتوان برای خواندن نماز شب به صورت تدریجی به شما پیشنهاد داد این است:
بدین ترتیب که انسان از همان ابتدا بنا را بر این نگذارد که یازده رکعت را با سیصد بار «العفو» گفتن و دعا کردن براى چهل مؤمن و اذکار و دعاهاى مفصلِ تشهد و قنوت و سجده را که وارد شده بخواند.
چنین نمازِ با آداب و تفصیلى براى روزهاى نخست سنگین است و زمان و فرصت زیادى مىخواهد تا آمادگى حاصل شود. بهتر است در ابتداى کار، شبها که به خواب مىرود تصمیمش بر این باشد که نیمه شب برخیزد و وضو بگیرد و فقط دو رکعت نماز بدون سوره (فقط با حمد) بخواند. شایان توجه است که سوره در نماز شب شرط صحّت نیست. قنوت را با ذکرى مختصر به جاى آورد؛ مثلاً بگوید: «اللّهم اغفرلى» یا فقط یک صلوات بفرستد و حتى مىتواند آن را ترک کند. چنین نماز مختصرى براى روزهاى اول بسیار مناسبتر است.
در مراحل بعدى اگر دید حال بیشترى دارد این دو رکعت را به چهار رکعت افزایش مىدهد و مدتى این گونه نماز شب بخواند تا به سحرخیزى و شب زندهدارى عادت کند. این شیوه نماز شب خواندن از نظر تمرینى اشکالى ندارد و مسأله آن در جواهر الکلام نیز آمده است.
افرادى که به شب خیزى عادت ندارند و تازه مىخواهند به آن روى آورند اگر این شیوه را به کار گیرند، موفقیّتشان به مراتب بیشتر خواهد بود. در حقیقت با این تمهید به جاى آن که شیطان انسان را اغوا کند و از فضیلت راز و نیاز شبانه با خدا باز دارد، ما او را فریب دادهایم و او را از عملى کردن مقصودش باز داشتهایم.
چنین تدبیرى زمینه را براى استفاده از خاصیت «عادت پذیرى» در امور خیر فراهم مىکند. دیگر امور نیک مانند درس خواندن، درس دادن، مطالعه، کتاب نوشتن و نیز کارهاى بد عادت بردار است و اگر انسان خاصیت عادت پذیرى را در جهت صحیح به کار برد، میزان موفقیتش به مراتب بیشتر خواهد شد.
علت محرومیت از شب زنده داری
شاید کمتر مسلمانی را بتوان یافت که ادعّا کند: من آرزوی شب زندهداری و مناجات با خدا را ندارم. اگر در طول عمرش، حتّی یک شب هم، این توفیق عظیم را نیافته، اما این آرزو هرگز از دلش بیرون نرفته است.
آنهایی که اهل مطالعه و یا شرکت در جلسات مذهبی هستند، همواره خوانده و یا شنیدهاند که شب زنده داری و راز و نیاز با آفریدگار بیهمتا، نشأت و حلاوتی پایدار دارد. امّا بسیاری از آنها نیز این توفیق معنوی را نیافته و یا کمتر یافتهاند. راستی علّت این محرومیّت بزرگ در چیست؟
مردی از حضرت امیرالمؤمین علی (ع) پرسید: «یا أمیرَالْمُؤْمِنینَ، اِنّی قَدْ حُرِمْتُ الصَّلاةُ بِاللَّیْلِ؟ قالَ: فَقال أمیرُالمؤمنینَ (ع): أنْتَ رَجُلٌ قَدْ قَیَّدَتْکَ ذُنُوبُک».
من از نماز شب محروم شدم.
حضرت فرمود: تو کسی هستی که گناهان تو مقیّدت نموده است. (یعنی تو آزاد نیستی و در قید و بند گناهانت هستی).
امام صادق (ع) فرمود: «اِنَّ الرَجُلَ یَذْنِبُ الذَّنْبَ فَیَحْرُمُ صَلاة َاللَّیْلِ وَ اِنَّ الْعَمَلَ السَّیّیءَ اَسْرَعُ فی صَاحِبِهِ مِنَ السِّکِین فِی اللَّحْمِ».
کسی که مرتکب گناهی شود از نماز شب محروم میگردد و به درستی که نفوذ اثر کار ناپسند در انجام دهنده آن از نفوذ چاقو در گوشت سریعتر است».
همان گونه که کارد در گوشت نفوذ کرده، آن را قطعه قطعه می کند، گناه نیز اطاعت را قطعه قطعه میکند. البته گاهى انسان، گناه می کند و با کار خیر و اطاعت، آن گناه را ترمیم می کند، ولى این در صورتى است که روح ایمانى شخص، قوى و آن گناه، ضعیف باشد، اما در حال عادى براى توده مردم، گناه مانع انجام کار خیر می شود. در نتیجه خود گناه رشد می کند و آنگاه نه تنها برکات معنوى بلکه برکات مادى هم از انسان گرفته می شود.
آنچه در قرآن کریم آمده است: «و لو ان اهل القرى امنوا و اتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء و الارض و لکن کذبوا فاخذناهم بما کانوا یکسبون ».
این دو مطلب را به همراه دارد و یک نوع تلازم وجودى و عدمى را بازگو مى کند، یعنى، بین ایمان و تقوا از یک سو و بین نزول برکات الهى از سوى دیگر، تلازم وجودى و بین ترک تقوا از یک سو و بین قطع رحمت و برکات الهى از سوى دیگر تلازم عدمى برقرار است.
امام صادق (ع) می فرماید: «ما من سنة اقل مطرا من سنة ولکن الله تعالى یضعه حیث یشاء، ان الله تعالى اذا عمل قوم بالمعاصی، صرف عنهم ما کان قدره لهم من المطر فی تلک السنة الى غیرهم و الى الفیافی و البحار و الجبال...».
خداوند هر سال باران را به اندازه لازم می فرستد، ولى اگر مردم سرزمینى، تبهکار باشند، دستور می دهد که این باران در مناطقى فرو بریزد که به حال آنها سودمند نباشد.
باری، توفیق شب زنده داری و با شبروان هم سفر شدن، و با شب آفرین سخن گفتن، نصیب گنه کاران روز نخواهد بود.
کسی که در روز؛ چشمانش به گناه آلوده است، شب سعادت اشک ریختن در کنار سجّاده را ندارد.
کسی که در روز؛ زبانش به تبهکاری باز شد، شب به یاد حق، و به زمزمه حقّ گویا نخواهد بود.
گوهر پاک بباید که شود قابل فیض *** ورنه هر سنگ و گِلی، لؤلؤ و مرجان نشود
ممکن نیست که سیه دلِ روز، شب زنده دار سحر باشد.
ممکن نیست که تبهکار روز، پارسای شب باشد.
ما بندگان غفلت زده و اسیر هواهای شیطانی، از نشأت شب زندهداری و حلاوت سِحر انگیز تلاوت قرآن در نیمههای شب، تنها نامی شنیدهایم و بس. ما در آغاز هیچ شبی، شاید در این اندیشه نبودهایم که مقدّماتی را فراهم نماییم تا در نیمههای شب، از بستر خود جدا شده، و دست نیازی بسوی تو دراز کنیم. و به همین خاطر، هرگز آن حلاوت رؤیایی را نچشیده و آن نشأت معنوی را درک نکردهایم.
ای پروردگار مهربان! ما آن حدیث قدسی را شنیدهایم که به موسی بن عمران، خطاب فرمودی که: «ای پسر عمران! دروغ میگوید کسی که میپندارد مرا دوست دارد، و آنگاه که تاریکی شب همه جا را فرا میگیرد، میخوابد و مرا از یاد میبرد. آیا هر دوست و دلدادهای در پی خلوت با محبوب خود نیست».
باری نماز شب، و شب زنده داری در برابر حضرت حق، توفیقى می خواهد که آنرا هم باید از خدا طلبید.
گاهى گناهان و دروغهایی که در روز از زبانمان جاری میشود، سبب محرومیتمان از نماز شب میگردد و شیرینى عبادت و نیایش، را در دل شب از انسان میگیرد.
در حدیث است:
«ان الرجل لیکذب الکذبة فیحرم بها عن صلاة اللیل »
گاهى کسى دروغ می گوید، و به همین سبب از نماز شب محروم می شود.
مردى نزد على امیر مؤ منان (ع) آمد و عرض کرد، من از نماز شب محروم شدم، على (ع) فرمود: «انت رجل قد قیدتک ذنوبک».
تو کسى هستى که گناهانت تو را به بند کشیده است.
در حدیث دیگرى از امام صادق (ع) مىخوانیم:
«ان الرجل لیکذب الکذبة و یحرم بها صلوة اللیل فاذا حرم بها صلوة اللیل حرم بها الرزق».
انسان گاهى دروغ مىگوید و سبب محرومیتش از نماز شب مىشود، هنگامیکه از نماز شب محروم شد، از روزى و مواهب مادى و معنوى نیز محروم مىشود.
توسّل به اهل بیت (علیهم السلام)
برای اینکه سحر خیزان بتوانند از مبدا فیض بیشتر و بهتر بهره بگیرند به دستور حضرت حقّ باید خاندان رسالت را واسطه قرار دهند که فرموده است: «وَابْتَغو اِلیهِ الوَسیلةِ»
و از طرفی عبادت عابدان مقبول حضرت باری تعالی نمیگردد. مگر با داشتن ولایت و محبّت خاندان رسالت که در زیارت «جامعه کبیره» میخوانیم: «بِمُوالاتِکُم تُقْبَلُ الطّاعةُ المُفتَرِضَه».
به سبب ولایت و دوستی شما اعمال واجب و مستحب مقبول درگاه احدیّت میگردد.
امام صادق (ع) فرمودند: هنگامیکه خواستی به نماز شب بایستی بگو: بار خدایا من به وسیله پیامبرت که نبی رحمت است و به وساطت خاندان پیامبر، رو به سوی تو میآورم و آنان را پیشاپیش حوائجم مقّدم میدارم. خداوندا مرا به حرمت آن پاکان آبرومند در دنیا و آخرت، از مقرّبین درگاهات قرار بده.
بار پروردگارا، به عظمت آنان بر من ترحّم فرما، و به احترام آنان عذابم مفرما، و به سبب آنان هدایتم کن و گمراهم نفرما، و به برکت آنان رزقم داده و محرومم مگردان، و حوایج دنیا و آخرتم را برآور، چه آنکه تو بر هر چیز توانایی و به چیز دانا.
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند *** اندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
در مورد آثار و برکات نماز شب در دنیا و آخرت فکر کنم موضوع برای همه روشن شده باشد. اما مشکلی وجود دارد که اکثرا از آن گله دارند و آن هم توفیق نیافتن برای بیدار شدن و خواندن نماز شب است و یا حتی عدهای از اینکه نماز شبشان دارای حس و حال نیست شکایت دارند حال میخواهیم جواب این مشکلات را از هادیان الهی که امامان معصومند بپرسیم.
امام صادق (ع) میفرماید: چون مرد گناه کند،از نماز شب محروم گردد و عمل زشت، از چاقویی که در گوشت فرو رود، سریعتر در کسی که مرتکب آن شده، فرو میرود.
همچنین روایت شده که شخصی نزد سلمان فارسی آمد و گفت: من توان آن را ندارم که در شب نماز به جای آورم. سلمان گفت: در روز گناه مکن.
امام صادق (ع) فرمود: «اَبْغَضُ الْخَلْقِ اِلَی اللهِ جیفَهٌ بِاللَّیْلِ بَطّالٌ بِالنّهارِ».
مبغوض ترین مردم نزد خداوند سبحان، کسی است که شب، مانند مرده به خواب میرود (و یکسره تا صبح میخوابد) و روز بیکار است».
گوهر پاک بباید که شود قابل فیض *** ورنه هر سنگ گلی لولو و مرجان نشود
تنبلی و وسوسه شیطان برای نماز شب
رسول خدا (ص) فرمود: «اِسْتَعینُوا بِطَعامِ السَّحُرِ عَلی صِیامِ النَّهارِ وِ بِالْقَیْلُولَةِ عَلی قِیامِ اللَّیْلِ، وَ ما نامَ اللَّیْلَ کُلَّهُ اَحَدٌ اِلاّ بالَ الشَّیْطانُ فی اُذُنَیْهِ وَ جاءَ یَوْمَ الْقِیامَة ِمُفْلِساً وَ ما مِنْ اَحَدٍ اِلاّ وَ لَهُ مَلَکٌ یُوقِظُهُ مِنْ نَوْمِهِ کُلَّ لَیْلَهٍ مَرَّتَیْنِ یَقُولُ یا عَبْدَاللهِ! اُقْعُدْ مُتََذَکِّراً رَبَّکَ، فَفِی الثّالِثَهِ اِنْ لَمْ یَنْتَبِه یَبُولُ الشَّیْطانُ فی اُذُنِهِ».
با غذا خوردن در سحر برای روزه گرفتن نیرو بگیرید و با خواب قیلوله (در روز) برای نماز شب یاری بجویید؛ هیچ کس تمام شب را نمیخوابد (و برای نماز شب بر نمیخیزد) مگر اینکه شیطان او را وسوسه کرده است و کسی که در شب برای نماز برنخیزد، روز قیامت، فقیر محشور میشود و هیچ کسی نیست مگر اینکه فرشتهای دارد که در هر شب، دو بار او را بیدار میکند و میگوید: ای بنده خدا! برای نماز و یاد پروردگارت برخیز، و اگر در دفعه سوم بیدار نشود، شیطان در گوشش بول میکند شیطان او را فریب میدهد و از فیض بزرگ و ثواب نماز محروم میسازد).
در مفاتیح الجنان آمده است که: ابن ابى جمهور از رسول خدا (ص) نقل کرده که آن حضرت روزى به اصحاب خود فرمود که هرگاه کسى خوابیده شیطان بر پشت سر او سه گره مىزند، و بر هر گرهاى گوید علیک لیل طویل فارقد یعنى شب دراز است بخواب، پس هرگاه بیدار شد و ذکر خدا نمود یک گره باز شود و اگر وضوء گرفت گره دیگر گشوده شود و اگر نماز خواند گره دیگر باز شود آنگاه داخل صبح شود با نشاط و پاکیزه نفس وگرنه در حالى صبح مىکند که خبیث النفس است و با کسالت است و این روایت در کتابهاى اهل سنت نیز ذکر شده است.
روایت دوم: قطب راوندى روایت کرده که: حضرت عیسى (ع) مادر خود حضرت مریم (ع) را پس از مردنش صدا زد و گفت: مادر با من تکلم کن، آیا مىخواهى بدنیا برگردى؟ مادرش گفت: بلى دوست دارم به دنیا برگردم براى نمازگزاران در شبهاى بسیار سرد و روزه گرفتن در روزهاى بسیار گرم، اى پسر جان این راه بیمناک است.
وقت نماز شب
1) وقت خواندن نماز شب، بعد از نصفه شب (ساعت 12 نیمه شب) تا طلوع صبح صادق و هر چه به سحر نزدیک اذان صبح (نماز صبح) نزدیکتر باشد، بهتر است.
2) (افضل) بهتر است که نماز شب به هنگام سحر خوانده شود و هنگام سحر و شب از دیدگاه شرع عبارت است از یک سوم آخر شب و هر قدر به صبح نزدیکتر باشد بهتر است و فواید آن بیشتر خواهد بود.
3) وقت نماز شب؛ نماز شب را در هر موقع شب میتوان خواند، ولی بهتر است که در نزدیکی اذان صبح خوانده شود. وقت نماز شب از نیمه شب تا فجر صادق است و هنگام سحر از سایر مواقع بهتر است.
کیفیت نماز شب (نوع اول)
نماز شب یازده رکعت است: چهار تا دو رکعت (مثل نماز صبح) به نیت نماز شب و یک نماز دو رکعت به نیت نماز شَفْعْ و یک نماز یک رکعتی به نیت نماز وَتْر
نیت: دو رکعت نماز شب میخوانم قُربة اِلی الله
- در رکعت اول: یک بار سوره حمد + یک بار سوره قول هو الله احد + رکوع + سجده
- در رکعت دوم: یک بار سوره حمد + یک بار سوره قول هو الله احد + قنوت + رکوع + سجده + تشهد + سلام.
(نماز شبی که در قست بالا آمده است را چهار بار تکرار کنید که جمعاً هشت رکعت نماز شب میشود).
نیت: دو رکعت نماز شَفْعْ میخوانم قُربة اِلی الله
- در رکعت اول: یک بار سوره حمد + یک بار سوره قول هو الله احد + یک بار سوره قول اعوذ برب الناس + رکوع + سجده.
- در رکعت دوم: یک بار سوره حمد + یک بار سوره قول هو الله احد + یک بار سوره قول اعوذ برب الفلق + قنوت + رکوع + سجده + تشهد + سلام.
نیت: یک رکعت نماز وَتْر میخوانم قُربة اِلی الله
- در رکعت اول: یک بار سوره حمد + سه بار سوره قول هو الله احد + یک بار سوره قول اعوذ برب الفلق + یک بار سوره قول اعوذ به رب الناس
- در قنوت: خواندن کامل قنوت + در حالیکه دستهایتان در حالت قنوت است، (با انگشتان دست راست یا با تسبیح) چهل بار بگویید ( اَللّهُمَّ اِغْفِر لِلْمومِنینَ وَ اَلْمومِناتْ وَ اَلْمُسلِمینَ وَ اَلْمُسلِماتْ ) «خدایا ببخش جمیع مؤمنین مرد و مؤمنین زن را». و بعد از آن هفتاد بار بگویید ( اَسْتَغْفِرُ اللهَ رَبی وَ اَتُوبُ اِلَیه) «آمرزش میطلبم از خدایی که پروردگارم است و بسویش باز میگردم». سپس هفت بار بگویید (هذا مَقامُ الْعائِذِ بِکَ مِنَ اَلْنار) «این است مقام کسی که از آتش قیامت به تو پناه میبرد». سپس سیصد مرتبه بگویید ( اَلْعَفو ) «ببخش». + و سپس یک بار بگویید ( رَبّ اغْفِرْلى وَ ارْحَمْنى وَ تُبْ عَلىََّ اِنَّکَ اَنْتَ التّوابُ اَلْغَفُورُ الرّحیم ) «پروردگارا ببخش مرا و رحم کن به من و توبه مرا بپذیر به راستی که تو، توبه پذیرنده، بخشنده و مهربانی». + رکوع + سجد + تشهد + سلام + (پایان نماز) + تسبیحات فاطمة زهرا (س)
(تسبیحات حضرت زهرا (سلام الله علیها): (34 مرتبه، الله اکبر، 33 مرتبه، الحمد لله و 33 مرتبه، سبحان الله)
در حدیثی آمده: خواندن تسبیحات فاطمه زهرا (سلام الله علیها) از هزار رکعت نماز مستحب، نزد خداوند بهتر است).
بهترین و کاملترین آموزش نماز شب
کیفیّت نماز شب به صورت مفصّل
چون از خواب برخاستید، سجده کنید براى خداوند تعالى و نیکو است در این حال یا در حال برداشتن سر از سجده بگوید:
(اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى اَحْیانى بَعْدَ ما اَماتَنى وَ اِلَیْهِ النُّشُورُ اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى رَدَّ عَلَىَّ رُوحى لاَِحْمَدَهُ وَ اَعْبُدَهُ).
و چون برخاستید و ایستاید بگویید:
(اَللّهُمَّ اَعِنّى عَلى هَوْلِ الْمُطَلَّعِ وَ وَسِّعُ عَلَىَّ الْمَضْجَعَ وَارْزُقْنى خَیْرَ ما بَعْدَ الْمُوتِ).
و چون صداى خروس شنیدید بگوید:
(سُبُّوْحٌ قُدُّوْسٌ رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَ الرُّوْحِ سَبَقَتْ رَحْمَتُکَ غَضَبَکَ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ عَمِلْتُ سُوَّْءً وَ ظَلَمْتُ نَفْسى فَاغْفِرْلى اِنَّهُ لا یَغْفِرُ الذُّنُوبَ اِلاّ اَنْتَ فَتُبْ عَلَىَّ اِنَّکَ اَنْتَ التَّوّابُ الرَّحیمُ).
و چون نگاه کنید به اطراف آسمان بخوانید:
(اَللّهُمَّ اِنَّهُ لا یُوارى مِنْکَ لَیْلٌ ساجٍ وَ لا سَماَّءٌ ذاتُ اَبْراجٍ وَ لا اَرْضٌ ذاتُ مِهادٍ وَلا ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ وَلا بَحْرٌ لُجِّىُّ تُدْلِجُ بَیْنَ یَدَىِ الْمُدْلِجِ مِنْ خَلْقِکَ تُدْلِجُ الرَّحْمَةَ عَلى مَنْ تَشاءُ مِنْ خَلْقِکَ تَعْلَمُ خائِنَةَ الاْ عْیُنِ وَ ما تُخْفِى الصُّدُوْرُ غارَتِ النُّجُوْمُ وَ نامَتِ الْعُیُونُ وَ اَنْتَ الْحَىُّ الْقَیُّومُ لاتَاْخُذُکَ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ سُبْحانَ اللّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ اِلهِ الْمُرْسَلینَ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ).
پس بخواند پنج آیه آل عمران:
(اِنَّ فى خَلْقِ السَّمواتِ وَ الاَْرضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ لاََّیاتٍ لاُِولِى الاَْلْبابِ الَّذینَ یَذْکُرُونَ اللّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً و َعَلى جُنُوبِهِمْ وَ یَتَفَکَّرُونَ فى خَلِقِ السَّمواتِ وَ الاَْرْضِ رَبَنّا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَکَ فَقِنا عَذابَ النّارِ رَبَّنا اِنَّکَ مَنْ تُدْخِلِ النّارَ فَقَدْ اَخْزَیْتُهُ وَ ما لِلظّالِمینَ مِنْ اَنْصارٍ رَبَّنا اِنَّنا سَمِعْنا مُنادِیاً یُنادى لِلاْیمانِ اَنْ امِنُوْا بِرَبِّکُمْ فَامَنّا رَبَنّا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَکَفِّرْ عَنّا سَیِّئاتِنا وَ تَوَفَّنا مَعَ الاَْبْرارِ رَبَّنا وَ اتِنا ما وَعَدْتَنا عَلى رُسُلِکَ وَ لاتُخْزِنا یَوْمَ الْقِیامَةِ اِنَّکَ لاتُخْلِفُ الْمیعادَ).
دندانهایتان را مسواک بزنید، و بعد از آن وضو بگیرید و خود را خوشبو سازید، پس برخیزد به نماز شب.
ابتدا شروع مىکنید به هشت رکعت نماز شب و بعد از هر دو رکعت، سلام مىدهید، و خوبست که در دو رکعت اوّل بعد از حمد سى مرتبه توحید بخواند، (که در دو رکعت مجموعاً شصت مرتبه توحید خوانده شود) از اثرات ثواب آن این است که: تا منصرف شود از نماز نبوده باشد میان او و خداى عزّوجلّ هیچ گناهى.
و یا آنکه در رکعت اوّل آن توحید و در رکعت دوّم (قُلْ یا اَیُّهَا الْکافِرُونَ) را بخواند.
در شش رکعت دیگر حمد و هر سوره که خواهد بخواند و کافى است حمد و (قُلْ هُوَ اللّه اَحَدْ) در هر رکعتى.
و چنانکه سنّت است قنوت در نمازهاى واجبى، در هر رکعت دوّمى از نافلهها نیز سنّت است.
و کافى است در قنوت سه بار (سُبْحانَ اللّهِ) گفتن.
و یا آنکه گفته شود: (اَللّهُمَّ اغْفِرْلَنا وَ ارْحَمْنا وَ عافِنا وَاعْفُ عَنّا فِى الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ اِنَّکَ عَلى کُلِّ شَى ءٍ قَدیرٌ).
و یا آنکه بگوید: (رَبِّ اغْفِرْ وَارْحَمْ وَ تَجاوَزْ عَمّا تَعْلَمُ اِنَّکَ اَنْتَ الاَْعَزُّ الاَْجَلُّ الاَْکْرَمْ).
و روایت شده که حضرت امام موسى (ع) چون شب در محراب عبادت مىایستاد مىخواند:
(اَللّهُمَّ اِنَّکَ خَلَفْتَنى سَوِیّاً ...) و این دعاء پنجاهم صحیفه کامله است.
و چون فارغ شود از هشت رکعت نماز شب پس بجا بیاورد دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر.
و مىخواند در این سه رکعت بعد از حمد (قُلْ هُوَ اللّه اَحَدْ) تا بمنزله آن باشد که یک ختم قرآن کرده باشد، زیرا که سوره توحید ثلث قرآن است، و یا آنکه بخواند در نماز شَفْع در رکعت اوّل حمد و (قُلْ اَعُوذُ بِرَبِّ النّاسِ) و در رکعت دوّم حمد و (قُلْ اَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقْ).
و چون از نماز شَفْع فارغ شد مستحب است آنکه بخواند: (اِلهى تَعَرَّضَ لَکَ فى هذَا اللَّیْلِ الْمُتَعَرِّضُوْنَ ...) و این دعائى است که در اعمال شب نیمه شعبان در مفاتیح الجنان مذکور شد.
و چون از دو رکعت شَفْع فارغ شد برمىخیزد به جهت یک رکعت وَتر و مىخواند در آن حمد و سوره توحید و یا آنکه مىخواند بعد از حمد (قُلْ هُو اللّهُ اَحَدٌ) سه مرتبه، و معوذّتین یعنى (قُلْ اَعُوذُ بِرَبِّ النّاسِ و قُلْ اَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقْ)، پس دست بر مىدارد براى قنوت و دعا مىخواند آنچه بخواهد.
شیخ طوسى رحمه الله علیه فرموده: دعاهائى که در قنوت نماز وَتر خوانده مىشود از زیادى به شمارش نمىآید.
مستحب است که انسان در قنوت نماز وتر گریه کند از خوف خدا و ترس از عقاب خدا، یا خود را به حال گریه در آورد و دعا کند براى برادران مؤمن، و مستحب است که ذکر شود چهل نفر، پس بدرستیکه کسیکه دعا کند براى چهل مؤمن دعایش مستجاب مىشود انشاء اللّه تعالى. و دعا کند به آنچه خواسته باشد.
(علامت و نشانه شقاوت و پلیذی انسان آن است که چشمانش از گریستن بخشکد و گریه نکند. گریه نکردن در اثر سنگدلی و پلیدی دل است و پلیدی و آلودگی دل نشانه زیادی گناه و معصیت خداست و گناه و معصیت خدا نشانه علاقه و محبت به دنیاست).
شیخ صدوق رحمه الله علیه فرموده که: حضرت رسول خدا (ص) در قنوت وَتر مىخواند: (اَللّهُمَّ اهْدِنى فیمَنْ هَدَیْتَ وَ عافِنى فیمَنْ عافَیْتَ و تَوَلَّنى فیمَنْ تَوَلَّیْتَ وَ بارِکْ لى فیما اَعْطَیْتَ وَ قِنى شَرَّ ما قَضَیْتَ فَاِنَّکَ تَقْضى وَ لایُقْضى عَلَیْکَ، سُبْحانَکَ رَبَّ الْبَیْتِ، اَسْتَغْفِرُکَ وَ اَتُوبُ اِلَیْکَ وَ اُوْمِنُ بِکَ وَ اَتَوَکَّلُ عَلَیْکَ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِکَ یا رَحیمُ).
سزاوار است آنکه هفتاد مرتبه بگوید: (اَسْتَغْفِرُاللّهَ رَبّى وَ اَتُوبُ اِلَیْهِ).
سزاوار است که دست چپ را به دعا بلند کرده باشد و استغفار را به دست راست بشمارد روایت شده که حضرت رسول خدا (ص) استغفار مىکرد در نماز وَتر هفتاد مرتبه و هفت مرتبه مىگفت: (هذا مَقامُ الْعاَّئِذِ بِکَ مِنَ النّارِ).
روایت شده که حضرت امام زین العابدین (ع) در سحر، در نماز وتر سیصد مرتبه مىگفت: (اَلْعَفْوَ الْعَفْوَ). و بگوید بعد از این:
(رَبِّ اغْفِرْلى وَارْحَمْنى وَ تُبْ عَلَىَّ اِنَّکَ اَنْتَ التَّوّابُ الْغَفُورُ الرَّحیمُ).
و سزاوار است آنکه طول دهد قنوت را و چون فارغ شد از قنوت به رکوع رود و چون سر از رکوع برداشت بخواند این دعا را که شیخ در تهذیب از حضرت موسى بن جعفر (ع) نقل کرده:
(هذا مَقامُ مَنْ حَسَناتُهُ نِعْمَةٌ مِنْکَ وَ شُکْرُهُ ضَعیفٌ وَ ذَنْبُهُ عَظیمٌ وَ لَیْسَ لِذلِکَ اِلاّ رِفْقُکَ وَ رَحْمَتُکَ فَاِنَّکَ قُلْتَ فى کِتابِکَ الْمُنْزَلِ عَلى نَبِیِّکَ الْمُرْسَلِ صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ کانُوا قَلیلاً مِنَ اللَّیْلَ ما یَهْجَعُونَ وَ بِالاَْسْحارِهُمْ یَسْتَغْفِرُوْنَ طالَ هُجُوعى وَ قَلَّ قِیامى وَ هذَا السَّحَرُ وَ اَنَا اَسْتَغْفِرُکَ لِذُنُوبى اِسْتِغْفارَ مَنْ لا یَجِدُ لِنَفْسِه ضَرّا وَ لا نَفْعاً وَ لا مَوْتاً وَ لاحَیوةً وَ لا نُشُوْراً).
پس به سجده رود و نماز را تمام کند و بعد از سلام تسبیح حضرت زهرا علیها السلام بخواند، پس بگوید:
(اَلْحَمْدُ لِرَبِّ الصَّباحِ اَلْحَمْدُ لِفالِقِ الاِْصْباحِ).
و بگوید سه مرتبه:
(سُبْحانَ رَبِّىَ الْمَلِکَ الْقُدُّوْسِ الْعَزیزِ الْحَکیمِ).
پس بگوید:
(یا حَىُّ یا قَیُّومُ یا بَرُّ یا رَحیمُ یا غَنىُّ یا کَریمُ ارْزُقْنى مِنَ التِّجارَةِ اَعْظَمَها فَضْلاً وَ اَوْسَعَها رِزْقاً وَ خَیْرَها لى عاقِبَةً فَاِنَّهُ لا خَیْرَ فیما لا عاقِبَةَ لَهُ).
پس به سجده رود و بگوید پنج مرتبه: (سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَالرُّوْحِ). پس بنشیند و بخواند آیه الکرسى را، دوباره به سجده رود و ذکر سابق را پنج مرتبه بخواند.
(إ نَّ رَبَّکَ یَعْلَمُ تقُوم أ دنى من ثُلْثَىِ اللَّیْلِ وَ نِصْفَهُ و ثُلُثَهُ وَ طائِفَةٌ مَّنَ الَّذِینَ مَعَکَ).
(اى پیامبر!) پروردگارت مىداند که تو و گروهى از آنها که با تو هستند نزدیک دو سوّم شب یا نصف یا ثلث آن را به پا مىخیزند.
- تذکر (اول): بعد از فراغ از نماز شَفْعْ خواندن دعاى «الهى تعرض لک فى هذا اللیل المتعرضون...» مستحب است که برای دیدن این دعا به کتاب مفاتیح در اعمال شب نیمه شعبان مراجعه کنید.
- تذکر (دوم): در نماز وَتر، مستحب است قنوت آن را طول داد و براى چهل مؤمن دعا کرد و هفتاد مرتبه استغفار نمود و سیصد مرتبه اُْلعَفو گفت و هفت مرتبه هذا مقام العائذ بک من النار ناگفته نماند، اینها تمام استحباب در استحباب است. یعنى اگر خوانده نشود هیچ اشکالى ندارد و ثواب نماز شب را داریم. حتى اگر یازده رکعت بدون سوره و حتى نشسته بخوانید ثواب نماز شب را مىبرید.
- تذکر (سوم): بهتر این است که قنوت نماز وَتر را به این ترتیب بجا بیآورید:
1- دعای فرج آقا امام زمان (ع) که این دعا است:
(لاالهالله الحلیم الکریم لاالهالاالله العلی العظیم سبحان الله رب السموات السبع و سبحان الله رب الارضین السبع و ما فیهن و ما بینهن و رب العرش العظیم و سلام علی المرسلین).
2- هفت مرتبه بگوید: (استغفر الله الذی لاالهالا هو الحی القیوم ذوالجلال و الاکرام من جمیع ظلمی و جرمی و اسرافی علی نفسی و اتوب الیه).
بعد از آن 70 مرتبه بگوید:
(استغفر الله ربی و اتوب الیه).
پس از آن 300 مرتبه بگوید:
(العفو).
سپس برای چهل مؤمن دعا کند (به زبان غیر عربی هم اشکال ندارد، مثلاً بگوید: خداوندا! فلانی را بیامرز).
از آن پس برای خود و پدر و مادر خود دعا کند و در خاتمه قنوت 7 مرتبه بگوید: (هذا مقامُ الغائذِ بکَ مِنَ النارِ).
3- بخوانید بعد از هر دو رکعت از نماز شب و شَفْع و بعد از دعاهاى وَتر دعاهایى را که شیخ و سید نقل کردهاند سیزدهم بجا آورد سجدهها و دعاهایى را که از رسول خدا (ص) روایت شده از جمله روایتى است که شیخ از حماد بن عیسى از ابان بن تغلب روایت کرده که گفت حضرت صادق (ع) فرمودند: شب نیمه شعبانى داخل شد و بود رسول خدا (ص) در آن شب نزد عایشه همین که نصف شب شد برخاست رسول خدا (ص) از رختخواب خود براى عبادت پس چون بیدار شد عایشه یافت که پیغمبر (ص) بیرون رفته از رختخواب او و داخل شد بر او آنچه که فرو مىگیرد زنها را یعنى غیرت و گمان کرد که آن حضرت رفته پیش بعض زنهاى خود پس برخاست و پیچید بر خود شمله یعنى چادر خود را و قسم به خدا که شمله او از ابریشم و کتان و پنبه نبود و لکن تار آن مو و پود آن از کرکهاى شتر بود و جستجو مىکرد رسول خدا (ص) را در حجرههاى زنهاى دیگرش حجره به حجره پس در این بین که در جستجوى آن حضرت بود به ناگاه نظرش افتاد بر رسول خدا (ص) که در سجده است مثل جامهاى که چسبیده شده بر روى زمین پس نزدیک آن حضرت شد شنید که مىگوید در سجده خود: (سَجَدَ لَکَ سَوَادِی وَ خَیَالِی وَ آمَنَ بِکَ فُؤَادِی هَذِهِ یَدَایَ وَ مَا جَنَیْتُهُ عَلَى نَفْسِی یَا عَظِیمُ [عَظِیما] تُرْجَى [یُرْجَى] لِکُلِّ عَظِیم اغْفِرْ لِیَ الْعَظِیمَ فَإِنَّهُ لا یَغْفِرُ الذَّنْبَ الْعَظِیمَ إِلا الرَّبُّ الْعَظِیمُ).
پس بلند کرد سر خود را و دوباره برگشت به سجده و شنید عایشه که میگوید:
(أَعُوذُ بِنُورِ وَجْهِکَ الَّذِی أَضَاءَتْ لَهُ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرَضُونَ وَ انْکَشَفَتْ لَهُ الظُّلُمَاتُ وَ صَلَحَ عَلَیْهِ أَمْرُ الْأَوَّلِینَ وَ الآْخِرِینَ مِنْ فُجْأَةِ نَقِمَتِکَ وَ مِنْ تَحْوِیلِ عَافِیَتِکَ وَ مِنْ زَوَالِ نِعْمَتِکَ اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی قَلْبا تَقِیّا نَقِیّا وَ مِنَ الشِّرْکِ بَرِیئا لا کَافِرا وَ لا شَقِیّا).
پس بر خاک نهاد دو طرف روى خود را و گفت: (عَفَّرْتُ وَجْهِی فِی التُّرَابِ وَ حُقَّ لِی أَنْ أَسْجُدَ لَکَ).
پس همینکه خواست رسول خدا (ص) برگردد شتافت عایشه به سوى رختخواب خود پس رسول خدا (ص) آمد به رختخواب او و شنید که نفس بلند مىزند فرمود چیست این نفس بلند آیا ندانستهاى که چه شبى است امشب این شب نیمه شعبان است که در آن قسمت مىشود روزیها و در آن نوشته مىشود اجلها و در آن نوشته مىشود روندگان به حج و بدرستى که خداى تعالى مىآمرزد در این شب از خلق خود بیشتر از عدد موهاى بزهاى قبیله کلب و مىفرستد خداى تعالى ملائکه خود را از جانب آسمان به سوى زمین در مکه.
- تذکر (چهارم): حضرت موسى بن جعفر (ع) بعد از فراغ از نماز شب در حال سجده می گفت:
(لَکَ الْمَحْمَدَةُ إِنْ أَطَعْتُکَ وَ لَکَ الْحُجَّةُ إِنْ عَصَیْتُکَ لا صُنْعَ لِى وَ لا لِغَیْرِى فِى إِحْسَانٍ إِلا بِکَ یَا کَائِنُ [کَائِنا] قَبْلَ کُلِّ شَىْ ءٍ وَ یَا مُکَوِّنَ کُلِّ شَىْ ءٍ إِنَّکَ عَلَى کُلِّ شَىْ ءٍ قَدِیرٌ اللَّهُمَّ إِنِّى أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْعَدِیلَةِ عِنْدَ الْمَوْتِ وَ مِنْ شَرِّ الْمَرْجِعِ فِى الْقُبُورِ وَ مِنَ النَّدَامَةِ یَوْمَ الْآزِفَةِ فَأَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّىَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَجْعَلَ عَیْشِى عِیشَةً نَقِیَّةً وَ مِیتَتِى مِیتَةً سَوِیَّةً وَ مُنْقَلَبِى مُنْقَلَبا کَرِیما غَیْرَ مُخْزٍ وَ لا فَاضِحٍ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْأَئِمَّةِ یَنَابِیعِ الْحِکْمَةِ وَ أُولِى النِّعْمَةِ وَ مَعَادِنِ الْعِصْمَةِ وَ اعْصِمْنِى بِهِمْ مِنْ کُلِّ سُوءٍ وَ لا تَأْخُذْنِى عَلَى غِرَّةٍ وَ لا عَلَى غَفْلَةٍ وَ لا تَجْعَلْ عَوَاقِبَ أَعْمَالِى حَسْرَةً وَ ارْضَ عَنِّى فَإِنَّ مَغْفِرَتَکَ لِلظَّالِمِینَ وَ أَنَا مِنَ الظَّالِمِینَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِى مَا لا یَضُرُّکَ وَ أَعْطِنِى مَا لا یَنْقُصُکَ فَإِنَّکَ الْوَسِیعُ رَحْمَتُهُ الْبَدِیعُ حِکْمَتُهُ وَ أَعْطِنِى السَّعَةَ وَ الدَّعَةَ وَ الْأَمْنَ وَ الصِّحَّةَ وَ الْبُخُوعَ وَ الْقُنُوعَ وَ الشُّکْرَ وَ الْمُعَافَاةَ وَ التَّقْوَى وَ الصَّبْرَ وَ الصِّدْقَ عَلَیْکَ وَ عَلَى أَوْلِیَائِکَ وَ الْیُسْرَ وَ الشُّکْرَ وَ اعْمُمْ بِذَلِکَ یَا رَبِّ أَهْلِى وَ وَلَدِى وَ إِخْوَانِى فِیکَ وَ مَنْ أَحْبَبْتُ وَ أَحَبَّنِى وَ وَلَدْتُ وَ وَلَدَنِى مِنَ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُؤْمِنِینَ یَا رَبَّ الْعَالَمِینَ).
ابن اشیم گفته: این دعا بعد از هشت رکعت نماز شب و پیش از نماز وَتر است آنگاه سه رکعت وتر را بجا می آورى پس چون سلام دادى بگو در حالتى که نشسته باشى: (الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِى لا تَنْفَدُ خَزَائِنُهُ وَ لا یَخَافُ آمِنُهُ رَبِّ إِنِ ارْتَکَبْتُ الْمَعَاصِىَ فَذَلِکَ ثِقَةٌ [ثِقَةً] مِنِّى بِکَرَمِکَ إِنَّکَ تَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِکَ وَ تَعْفُو عَنْ سَیِّئَاتِهِمْ وَ تَغْفِرُ الزَّلَلَ وَ إِنَّکَ [فَإِنَّکَ ] مُجِیبٌ لِدَاعِیکَ وَ مِنْهُ قَرِیبٌ وَ أَنَا تَائِبٌ إِلَیْکَ مِنَ الْخَطَایَا وَ رَاغِبٌ إِلَیْکَ فِى تَوْفِیرِ حَظِّى مِنَ الْعَطَایَا یَا خَالِقَ الْبَرَایَا یَا مُنْقِذِى مِنْ کُلِّ شَدِیدَةٍ [شِدَّةٍ] یَا مُجِیرِى مِنْ کُلِّ مَحْذُورٍ وَفِّرْ عَلَىَّ السُّرُورَ وَ اکْفِنِى شَرَّ عَوَاقِبِ الْأُمُورِ [فَإِنَّکَ ] فَأَنْتَ اللَّهُ عَلَى نَعْمَائِکَ وَ جَزِیلِ عَطَائِکَ مَشْکُورٌ وَ لِکُلِّ خَیْرٍ مَذْخُورٌ ).
و بدانکه علما از براى هر شب این ماه نماز مخصوصى ذکر فرموده اند مقام را گنجایش نقل آن نیست.
دعای وسعت رزق در نماز شب
دعایی از امام علیه السلام در سجده نماز شب سوّم از ابوبصیر منقول است که شکایت کردم بسوى حضرت صادق (ع) از حاجت خود و خواستم از آن حضرت که مرا تعلیم فرماید دعائى بجهت رزق پس حضرت این دعا را تعلیم من فرمود که از زمانى که من خواندم آن را دیگر محتاج نشدم فرمود بگو در نماز شب در حال سجده:
(یا خَیْرَ مَدْعُوٍّ وَ یا خَیْرَ مَسْئُولٍ وَ یا)
اى بهترین خوانده شده و اى بهترین درخواست شده و اى
(اَوْسَعَ مَنْ اَعْطى وَ یا خَیْرَ مُرْتَجىً اُرْزُقْنى وَ اَوسِعْ عَلَىَّ مِنْ رِزْقِکَ وَ)
وسیعتر کسى که عطا کند و اى بهترین مایه امید روزیم ده و فراخ گردان بر من از روزیت و
(سَبِّبْ لى رِزْقاً مِنْ قِبَلِکَ اِنَّکَ عَلى کُلِّ شَیْئٍ قَدیرٌ )
وسیله سازى کن روزیم را از جانب خود که تو بر هر چیز توانایى
دعای دیگر:
این دعا را در سجده آخر رکعت هشتم نافله شب در مصباح ذکر فرموده. دعاء از حضرت رسول اسلام (ص): روایت شده که حضرت رسول صلى الله علیه و آله این دعا را براى طلب روزى تعلیم فرمود:
(یا رازِقَ الْمُقِلّینَ وَ یا راحِمَ الْمَساکینَ وَ یا وَلِىَّ الْمُؤْمِنینَ وَ یا ذَا الْقُوَّةِ)
اى روزى ده نداران و اى مهرورز به مسکینان و اى سرپرست مؤمنان و اى صاحب نیروى
(الْمَتینَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ اَهْلِ بَیْتِهِ وَارْزُقْنى وَ عافِنى وَ اکْفِنى ما اَهَمَّنى)
محکم درود فرست بر محمّد و خاندانش و روزیم ده و عافیتم ده و کفایتم کن آنچه مهم است بر من
دعاى حزین که بعد از نماز شب خوانده مىشود:
دعای شریف بعد از نماز شب خوانده مى شود و آن دعاء مطابق آنچه در مصباح متهجّد است این است:
«اُناجیکَ یا مَوْجُوداً فى کُلِّ مَکانٍ لَعَلَّکَ تَسْمَعُ نِدائى فَقَدْ عَظُمَ جُرْمى».
(راز گویم با تو اى که هستى در هرجا و مکان تا شاید فریادم را بشنوى چونکه جرم و گناهم بزرگ)
«وَ قَلَّ حَیآئى مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ اَىَّ الاَْهْوالِ اَتَذَکَّرُ وَ اَیَّها اَنْسى وَ لَوْلَمْ یَکُنْ».
(و شرمم کم است مولایم اى مولایم کدامیک از هراسهایم را یادآورى کنم و کدامیک را فراموش کنم و اگر نباشد)
«اِلا الْمَوْتُ لَکَفى کَیْفَ وَ ما بَعْدَ الْمَوْتِ اَعْظَمُ وَ اَدْهى مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ حَتّى».
(جز همان مرگ تنها مرا بس است چسان! با اینکه جهان پس از مرگ بزرگتر و سخت تر است مولاى من اى مولایم تا چه)
«مَتى وَ اِلى مَتى اَقُولُ لَکَ الْعُتْبى مَرَّةً بَعْدَ اُخْرى ثُمَّ لا تَجِدُ عِنْدى صِدْقاً وَ لا».
(وقت و تا کى بگویم که (من گنهکارم و) تو حق باز خواستم دارى نه یک بار بلکه بارها ولى باز هم تو راستى و)
«وَفاءً فَیاغَوْثاهُ ثُمَّ واغَوْثاهُ بِکَ یا اَللَّهُ مِنْ هَوىً قَدْ غَلَبَنى وَ مِنْ عَدُوٍّ قَدِ».
(وفا از من نبینى، پس اى فریاد و باز هم اى فریاد به درگاه تو خدایا از هواى نفسى که بر من چیره گشته و از دشمنى که)
«اسْتَکْلَبَ عَلَىَّ وَ مِنْ دُنْیا قَدْ تَزَیَّنَتْ لى وَ مِنْ نَفْسٍ اَمّارَةٍ بِالسُّوءِ اِلاّ ما رَحِمَ».
(بر من حمله ور شده و از دنیایى که خود را برایم آراسته و از نفس فرمانده به بدى جز آنکه پروردگارم رحم کند)
«رَبّى مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ اِنْ کُنْتَ رَحِمْتَ مِثْلى فَارْحَمْنى وَ اِنْ کُنْتَ قَبِلْتَ».
(مولاى من اى مولایم اگر به کسى چون من رحم کردهاى پس به من نیز رحم کن و اگر کسى را مانند من پذیرفتهاى)
«مِثْلى فَاقْبَلْنى یا قابِلَ السَحَّرَةِ اقْبَلْنى یا مَنْ لَمْ اَزَلْ اَتَعَّرَفُ مِنْهُ الْحُسْنى یا».
(مرا هم بپذیر اى پذیرنده ساحران (فرعون) مرا هم بپذیر اى که تا بوده از او نیکى دیدهام اى)
«مَنْ یُغَذّینى باِلنِّعَمِ صَباحاً وَ مَسآءً اِرْحَمْنى یَوْمَ اتیکَ فَرْدَا شاخِصا اِلَیْکَ».
(که غذایم دادى به نعمتهاى خود در هر صبح و شام رحم کن به من روزى که به نزدت آیم تنها در حالى که بلند کردهام)
«بَصَرى مُقَلِّداً عَمَلى قَدْ تَبَرَّءَ جَمیعُ الْخَلْقِ مِنّى نَعَمْ وَ اَبى وَ اُمّى وَ مَنْ کانَ لَهُ».
(بدرگاهت دیدهام را و نامه عملم به گردنم افتاده و همه مردم از من بیزارى جویند حتى پدر و مادرم و حتى کسى که رنج و)
«کَدّى وَ سَعْیى فَاِنْ لَمْ تَرْحَمْنى فَمَنْ یَرْحَمُنى وَ مَنْ یُونِسُ فِى الْقَبْرِ وَحْشَتى».
(تلاشم براى او بوده پس اگر تو نیز به من رحم نکنى پس چه کسى به من رحم کند و کیست که مونس وحشت قبرم باشد)
«وَ مَنْ یُنْطِقُ لِسانى اِذا خَلَوْتُ بِعَمَلى وَ سآئَلْتَنى عَمّا اَنْتَ اَعْلَمُ بِهِ مِنّى فَاِنْ».
و کیست که زبانم را گویا کند آنگاه که با عملم خلوت کنم و بپرسى از من آنچه تو بدان داناترى از خودم پس اگر)
«قُلْتُ نَعَمْ فَاَیْنَ الْمَهْرَبُ مِنْ عَدْلِکَ وَ اِنْ قُلْتُ لَمْ اَفْعَلْ قُلْتَ اَلَمْ اَکُنِ الشّاهِدَ».
(بگویم آرى کجا از عدل تو گریز گاهى است و اگر بگویم نکردم جواب دهى آیا من گواه تو نیستم)
«عَلَیْکَ فَعَفوَکَ عَفْوَکَ یا مَوْلاىَ قَبْلَ سَرابیلِ الْقَطِرانِ عَفْوَکَ عَفْوَکَ یا مَوْلاىَ»
(پس گذشتت را گذشتت را خواهانم اى مولایم پیش از پوشیدن پیراهن آتش زا گذشتت گذشتت را خواهم اى مولاى من)
«قَبْلَ جَهَنَّمَ وَالنّیرانِ عَفْوَکَ عَفْوَکَ یا مَوْلاىَ قَبْلَ اَنْ تُغَلَّ الاَْیْدى اِلَى الاَْعْناقِ».
(پیش از گرفتار شدن جهنم و آتش سوزان گذشتت گذشتت را خواهم اى مولاى من پیش از آنکه دستها به گردنها با زنجیر بسته شود)
«یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ وَ خَیْرَ الْغافِرینَ».
(اى مهربانترین مهربانان و بهترین آمرزندگان).
احکام نماز شب
1) نماز شب مجموعاً یازده رکعت میباشد که ده رکعت آن هر دو رکعت به یک سلام خوانده میشود و یک رکعت به یک سلام.
هشت رکعت از یازده رکعت را باید به نیّت نماز شب و سپس دو رکعت دیگر به نیّت نماز شَفع و آنگاه یک رکعت نماز وَتر، که با فضیلترین نماز شب، نماز وَتر و شَفع است و دو رکعت شَفع برتر از وَتر است.
2) نافله شب پیش از نماز صبح خوانده می شود. و وقت آن بعد از گذشتن از نصف شب، به مقدار خواندن یازده رکعت نماز شب است. ولى احتیاط آن است که قبل از فجر اول نخوانند، مگر آن که بعد از نافله شب بلافاصله بخوانند، که در این صورت مانعى ندارد.
3) برای نماز شب میتوان به نماز شَفْع و وَتر اکتفا کرد، بلکه هنگام تنگی وقت میتوان تنها به نماز وتر اکتفا نمود.
4) وقت نماز شب از نیمه شب (ساعت 12 نیمه شب) تا فجر صادق است. و هنگام سحر از سایر مواقع بهتر (پُر فضیلتتر) است و تمامی ثلث آخر شب سحر محسوب میشود. و افضل از آن خواندن نماز شب نزدیکیهای سحر خوانده شود.
5) جایز است انسان نماز شب را نشسته بخواند حتی در حال اختیار.
ولی اگر میخواهد نشسته بخواند بهتر آن است که هر دو رکعت نشسته را یک رکعت ایستاده حساب کند. بنابراین باید هشت بار دو رکعت نشسته و هر دو رکعت به یک سلام که جمعاً شانزده رکعت میشود به نیت نماز شب بخواند و دوباره دو رکعت هر دو رکعت به یک سلام به نیت نماز شفع و دو بار یک رکعت هر یک رکعت به یک سلام به نیت نماز وتر، ولی در حال اضطرار و مریض همان یازده رکعت کفایت میکند.
6) مسافر و کسى که براى او سخت است نافله شب را بعد از نصف شب بخواند، مى تواند آن را در اول شب بجا آورد.
7) جوانی که میترسد خواب بماند و نماز شب از او فوت شود میتواند نماز شب را پیش از نیمه شب (ساعت 12 نیمه شب به بعد) بخواند.
8) کسانی که برای خواندن نماز شب بعد از نیمه شب عذری دارند مانند پیر مردان و یا کسی که از سرد شدن هوا میترسد و یا از جنب شدن در خواب میترسد ... میتوانند نماز شب را قبل از نیمه شب بخوانند.
9) خواندن سوره در رکعتهای نماز شب لازم نیست و میتواند فقط به خواندن سوره حمد اکتفا کند. (گرچه با سوره فضیلت دیگرى دارد) هم چنین قنوت در رکعتهای دوم مستحب است و میتواند بدون قنوت بخواند.
10) نماز وَتر یک رکعت است و میشود آن را بدون قنوت به جا آورد.
11) لازم نیست همه یازده رکعت را در یک مجلس بخواند، بلکه میتواند در دو سه نوبت بخواند، بلکه تفریق افضل است، همان طور که رسول خدا تهجد میکرد.
12) مستحب است که نماز شب را بلند بخواند تا اگر از خانوادهاش کسی میخواهد برای به نماز شب برخیزد بیدار شود.
بدیهی است که استحباب بلند خواندن نماز شب در جایی است که امن از ریا و سُمعه باشد و اگر خدای ناخواسته خوف ریا و سُمعه در بلند خواندن باشد باید آهسته بخواند.
13) بعد از فراغ از نماز شفع خواندن دعاى «الهى تعرض لک فى هذا اللیل المتعرضون ...» مستحب است که در مفاتیح در اعمال شب نیمه شعبان آمده است.
14) مستحب است که انسان در قنوت آن از خوف خدا گریه کند و اگر گریه اش نیاید تباکى کند؛ یعنى انسان حالت گریه را به خود بگیرد.
15) مستحب است در قنوت نماز (وتر) براى چهل تن، از مؤمنان چنین دعا (که کسى که براى چهل مؤمن دعا کند دعایش مستجاب مى شود) کند: (اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِفُلاٰن) و به جاى کلمهٴ (فلان) مؤمنى را نام ببرد. و مستحب است، در قنوت، هفتاد بار استغفار کند، در حالى که دست چپ خود را بلند نموده و با دست راست، استغفار را مىشمارد: (اَسْتَغْفِرُاللهَ رَبّی وَ أتوبُ إلَیْهِ) گرچه صد بار بهتر است. همچنین مستحب است، هفت بار بگوید: (هٰذٰا مَقٰامُ العٰائِذِ بِکَ مِنَ النٰارِ) و سیصد بار بگو: (اَلْعَفْو) و اگر کلمات (اَلْعَفْو) را به یکدیگر متصل کند بهتر است، و آخر کلمه را به فتحه بخواند: (اَلْعَفْوَ اَلْعَفْوَ اَلْعَفْوَ ...).
16) میتوانید در قنوت نماز وَتْر با استفاده از تسبیح یا (با انگشت دست راستتان) چهل مؤمن را به اینگونه دعا کنید: مثلاً ( اللّهمَّ اغْفِرْ لِرُوح الله الخمینى و ...).
17) در نماز مستحب، شک میان رکعت اول و دوم، نماز را باطل نمی کند و نمازگزار می تواند تصمیم بر هر کدام بگذارد.
18) انجام کم و زیادهاى اشتباهى در نماز مستحب، سجده سهو ندارد.
19) میتوان نماز شب را کوتاهتر و خلاصه تر نیز خواند به این صورت: دو رکعت به نیت شَفع و یک رکعت به نیت نماز وَتر یا اینکه فقط به یک رکعت نماز وتر اکتفا کرد.
20) براى نمازهاى واجب، بهتر است انسان به مسجد برود ولى در باره نوافل، چنین دستورى نیست.
(این ساده گیریها براى تشویق افراد به این عبادت هاى سازنده است. حتى اگر نماز مستحب را کسى در وقتش نتوانست بخواند، قضاى آنرا مى تواند انجام دهد،که در اینصورت، طبق حدیث، خداوند به فرشتگان مباهات کرده و می فرماید: به بنده ام بنگرید! چیزى را که بر او واجب نکرده ام، قضا مى کند! (و در حدیث دیگرى افزوده شده که: شما را شاهد مى گیرم که او را آمرزیدم).
21) در روایت صحیح از عبدالرحمن بن ابى نجران از آن حضرت علیه السلام نقل شده که مىگوید: «درباره نماز شب هنگام در سفر، میان کجاوه پرسیدم، فرمود: هرگاه روبه قبله نبودى به سوى قبله برگرد، سپس تکبیر بگو و نماز بخوان به هر جا که شترت تو را برد مانعى ندارد». در روایت صحیح از معاویة بن عمار از آن حضرت نقل شده است که فرمود: «باکى نیست که در سفر انسان نماز را در حال رفتن بخواند و اشکالى ندارد اگر نماز شبش را که از او فوت شده، روز در حال رفتن رو به قبله کند و همان طور که راه مىرود قضایش را بخواند. و هرگاه خواست رکوع برود، رو به قبله کند و رکوع و سجود را انجام دهد سپس راه برود.
22) قضای نماز شب را نیز فضیلت بسیار است، چنانکه از امام صادق (ع) روایت است که شخصی به آن حضرت عرض کرد: فدایت شوم چه بسا اتّفاق میافتد که یک، دو، یا سه ماه نماز شب از من فوت میشود و من آن را به روز قضا میکنم. آیا این کار جایز است؟ فرمودند: به خدا قسم این کار مایه روشنی چشم تو است. و آنی جمله را سه بار تکرار کرد.
رسول خدا (ص) فرمودند: خدای تعالی به بندهای که قضای نماز شب را بجای میآورد مباهات میکند و میفرماید:
ای فرشتگان، این بنده چیزی را که به او واجب نکردهام قضا میکند. گواه باشید که من او را آمرزیدم.
در روایت صحیح از حماد بن عثمان از امام کاظم (ع) نقل شده است که درباره مردى که نماز نافله مىخواند در حالى که روى مرکبش بین شهرها حرکت مىکند، سؤ ال شد. فرمود: اشکالى ندارد).
در روایت صحیح از عبدالرحمن بن حجاج از آن حضرت نقل است که مىگوید: «درباره نماز نافله در وطن، بر پشت مرکب پرسیدم؛ هرگاه پگاه از کوفه خارج شدم و یا در شهر کوفه شتابان در پى کار بودم (چه کنم؟) فرمود: اگر شتابزده بودى و نتوانستى از مرکب پیاده شوى و مىترسى که اگر سواره نماز را نخوانى فوت شود، سواره بخوان، اگر نه نماز خواندنت روى زمین نزد من پسندیدهتر است».
در روایت صحیح از عبدالرحمن بن ابى عبداللّه به نقل از امام صادق علیه السلام آمده است که مىفرماید: «روى مرکب کسى حق ندارد نماز واجب را بخواند مگر مریض که مىباید رو به قبله باشد و به قرائت (فاتحة الکتاب) اکتفا کند و در نماز واجب بر هر چه ممکن باشد صورتش را بنهد و در نماز نافله اشاره مخصوصى بکند».
در روایت صحیح از جمیل به دراج از آن حضرت نقل شده که مىگوید: شنیدم که مىفرمود: «رسول خدا صلى اللّه علیه و اله نماز واجب را در یک روز گل آلود و بارانى در کجاوه خواند».
23) اگر مشغول نماز شب بود و صبح طلوع کرد، اگر چهار رکعت از نماز شب را خوانده است و بعد صبح شد، بقیه نماز شب را به طور مخفف و بدون مستحباب میخواند و اگر هنوز چهار رکعت از نماز شب نخوانده بعد صبح شد، همان دو رکعتی را که شروع کرده تمام میکند و پس از آن دو رکعت نافله صبح را میخواند و سپس دو رکعت نماز صبح واجب را میخواند و پس از آن، باقیمانده نماز شب را قضا میکند. اگر اصلا به نماز شب شروع نکرده و بعد صبح طلوع کرده باشد دو رکعت نماز نافله صبح را اول میخواند و پس از آن نماز صبح را و پس از آن قضای نماز شب را بجا میآورد.
تذکر: اگر نماز شب را در بین الطلوعین (یعنی بعد از اذان صبح و پیش طلوع آفتاب) میخواند، بهتر است که نیت ادا یا قضا نکند، بلکه به نیت (ما فی الذمه) بخواند.
توضیح اینکه: (ما فی الذمه) به آن معنی است که نیت کند نماز شب میخوانم (قربه الی الله) خواه ادا باشد خواه قضا، هر چه خدا و رسولش فرمودهاند.
24) در مواردى که تقدیم نماز شب جایز است سزاوار است که نیّت اداء نکند بلکه به نیّت (تعجیل) و جلو انداختن بخواند.
25) شخصی به امام صادق (ع) عرض کرد: فدایت شوم؛ من گاهى به خواندن نماز شب موفّق نمىشوم، آیا اجازه مىفرمائید پس از خواندن نماز صبح پیش از آنکه آفتاب طلوع کند قضاى نماز شب را بخوانم؟
فرمود: آرى؛ امّا اهل خانهات را از این کار با خبر مکن زیرا آنان هم از تو یاد مىگیرند و این کار را سنّت قرار مىدهند.
26) قضاى نماز شب را بر تقدیم آن یعنى پیش از نیمه شب خواندن رجحان دارد. بنابر این اگر مىداند که قضاى نماز شب از او فوت نخواهد شد قضا اولویت دارد.
27) اگر وقت براى اداى نماز شب تنگ نباشد ولى انسان مىخواهد نماز وَتر را بخواند باید آن را (رجائا) بخواند.
28) نماز وتر یک رکعت است، و کافى است در قنوت سه بار تسبیح گفتن.
29) مستحب است سوره هاى بزرگ، در رکعت اول و سوره هاى کوتاه را در رکعت دوم بخواند و در نماز (شفع) و (وتر) سوره هاى فلق، ناس و توحید، قرائت کند و یا اینکه، در همهٴ آنها سورهٴ (قل هوالله احد) بخواند.
30) در نماز شَفع و وَتر بهتر است بعد از حمد سوره توحید را بخواند تا ثواب یک ختم قرآن را ببرد.
. عبادات شبانه بزرگان
اول: عبادت پیغمبر (ص)
عبادت پیغمبر (ص) هم استثنایی بود. نماز شب که بر پیغمبر واجب بوده و خدا از او خواست که «نِصْفه اوانقص منه الا قلیلا» که نیمی از شب یا اندکی کمتر از آن را قرآن و نماز بخواند. خداوند در قرآن میفرماید: «ان ربک یعلم أنک تقوم ادنی من ثلثی اللیل و نصفه و ثلثه و طائفة من الذین معک» (مزمّل 20).
حضرت علی (ع) در یکی از جنگها میگوید که همه خوابیده بودند اما پیغمبر مشغول عبادت بود «لقدر أیتنا و ما فینا قائم الا رسول الله ص تحت الشجرة یصلّی و یبکی حتی اصبح».
در میان ما تنها کسی که ایستاده و زیر یک درخت نماز میخواند و تا صبح گریه میکرد، پیامبر بود. ابوذر هم که خود آیتی در زهد و عبادت بود میگوید: «صلیت مع النبی فی بعض اللیل فقام یصلی فقمت معه حتی جعلت اضرب رأسی الجُدُرات من طول صلاته».
یک شبی با آن حضرت نماز میخواندم، آن قدر ایستاد و نماز خواند که من خسته شده سرم را به دیوار گذاشتم. همین نماز شب بود که پیامبر را به مقام محمود، یعنی مقام شفاعت رساند و این سفارش حق تعالی بود که «و من اللیل فتهجد به نافلة لک عسی أن یبعثک مقاما محمودا».
نافله شب را به جای آر باشد که خداوند تو را به مقام محمود برساند.
(عطاء بن ابى ریاح) مىگوید: روزى نزد عایشه رفتم، از او پرسیدم: شگفت انگیزترین کارى که در عمرت از پیامبر اسلام (ص) دیدى چه بود؟ گفت:
کار پیامبر همهاش شگفت انگیز بود، ولى از همه عجیبتر اینکه: شبى از شبها که پیامبر به استراحت پرداخته بود، هنوز آرام نگرفته بود که از جا برخواست و وضو گرفت و به نماز ایستاد و آن قدر در حال نماز اشک ریخت که جلوى لباسش از اشک چشمش تَر شد، سپس سر به سجده نهاد و چندان گریست که زمین از اشک چشمش تَر شد و همچنان تا طلوع صبح منقلب و گریان بود. هنگامى که (بلال) او را به نماز صبح خواند، پیامبر را گریان دید. عرض کرد: چرا چنین گریانید؟ شما مشمول لطف خدایید؟ فرمود: آیا نباید بنده شکر گزار خدا باشم؟
دوم: عبادت حضرت امیرالمؤمنین علی (ع)
از کنیز امیرالمؤ منین، (ام سعید) پرسیدم که امیرالمؤمنین در ماه رمضان چگونه و چه مقدار نماز مىخواند؟ او گفت: رمضان و شوال حضرت فرقى نداشت؛ او تمام شب را به نماز خواندن مىگذراند.
همچنین از خصال نقل مىکند و در نهج البلاغه نیز همین مضمون وارد شده است به سندى از نوف بکالى:
قال: «بت لیلة عند امیرالمؤ منین علیه السلام فکان یصلى اللیل کله و یخرج ساعة بعد ساعة فینظر الى السماء و یتلوا القرآن»:
قال: «فمربى بعد هدء من اللیل فقال لى یانوف اراقد انت ام رامق؟ فقلت رامق ارمقک ببصرى یا امیرالمؤ منین! قال یا نوف! طوبى للزاهدین فى الدنیا الراغبین فى الاخرة اولئک الذین اتخذوا الارض بساطا و ترابها فراشا و ماءها طیبا و القرآن شعارا و الدعاء دثارا و قرضوا من الدنیا قرضا على منهاج عیسى بن مریم ان الله عزوجل اوحى الى عیسى بن مریم: قل للملاء من بین اسرائیل لایدخلوا بیتا من بیوتى الا بقلوب طاهرة و ابصار خاشعة، واکف نقیه و قل لهم: «اعلموا انى غیر مستجیب لاحد منکم دعوة ولاحد من خلقى قبله مظلمة».
نوف مىگوید: یک شب تا صبح در خدمت امیرالمؤمنین علی (ع) بیدار بودم. دیدم حضرت تمام شب را به نماز گذرانید، و هر ساعت بیرون مىرفت و نگاه به آسمان مىنمود و قرآن تلاوت مىکرد. او گفت: پس از آن که سکوت شب فراگیر شد، امیرالمؤمنین علیه السلام از کنارم گذشت و فرمود:
اى نوف! خوابى یا بیدار؟ گفتم: بیدارم یا امیرالمؤ منین! و توجهم کاملا به شما است.
فرمود: اى نوف! خوشا به حال آنان که از دنیا بریدند، و به آخرت دل بستند. آنهایى که زمین را براى خود فرش و خاکش را زیر انداز و آب آن را بهترین خوراک و قرآن را زینت و لباس و دعا را شعار خود قرار دادند و چنان از دنیا دل کندند که عیسى بن مریم علیه السلام دل برید.
به درستى که خداى عزوجل به عیسى خطاب کرد که به گروهى از بنى اسرائیل بگو: به هیچ خانهاى وارد نشوند، جز با دل پاک، و چشم اشکبار، و دست پاکیزه، و به آنان بگو: که بدانند به درستى که من دعاى فردى که به بنده گانم ستم کرده است را مستجاب نمىکنم.
سوم: علّت گریه حضرت علی (ع)
ابود رداء روایت کرده که «شب امیرالمؤمنین علی (ع) را دیدم که از مردم کناره گرفته و در مکان خلوتی مشغول مناجات با پروردگار است در حالیکه او در محراب عبادت ایستاده بود اشکهایش بر روی صورتش میغلطید مانند مارگزیده به خود میپیچید و مانند مصیب دیدهها گریه میکرد و میگفت: «آه! آه! از توشه اندک و سفر طولانی و انیس و همنشین کم! آه از آتش که جگرها را بریان کند و پوست بدن را پُر کند، آن از آتشی که خرمن گستراند».
ناگاه دیدم صدا خاموش شد. گفتم حتماً حضرت را خواب برده است رفتم تا آن حضرت را بیدار کنم چون ایشان را حرکت دادم دیدم همچون چوب خشک شده است، گفتم بلکه امام از دنیا رفته است و به خانه آن حضرت رفتم و فاطمه (س) را از این امر آگاه ساختم، ایشان فرمودند:
«این حالتی است که از ترس خدا هر شب بر او عارض میشود».
پس وای بر حال ما که اینگونه به نمازهای واجبمان کم توجّهی کمی میکنیم چه رسد به سایر عبادات.
و ای به حال ما که هنوز باور نکردهایم باید توشه فراوانی برای راه طولانی برداریم.
چهارم: درخواست مهلت امام حسین (ع) براى خواندن نماز
- درخواست مهلت براى خواندن نماز و ... در عصر روز تاسوعا وقتى که دشمن تصمیم گرفت حمله بر لشکریان امام حسین (ع) را آغاز کند، حضرت به برادرش (اباالفضل علیه السلام) فرمود: (به سوى آنان برو و اگر مىتوانى کار را به فردا واگذار، تا امشب را به نماز و نیایش و طلب آمرزش از او سپرى کنیم، خدا مىداند که من نماز، تلاوت قرآن، بسیارىِ دعا و درخواست آمرزش را دوست دارم).
- امام حسین (ع) و یارانش در شب عاشورا در شرح حال امام حسین علیه السلام و یارانش (در شب عاشورا) چنین مىخوانیم: آن شب، صداى ناله و زمزمه و نیایش حسین و یارانش تا بامداد همچون آواى زنبور عسل به گوش مىرسید، گروهى در رکوع بودند و برخى سجده مىکردند و دیگران ایستاده و یا نشسته به عبادت سرگرم بودند.
آن شب سى و دو نفر از سربازان (عمر سعد) که گذارشان به خیمههاى امام حسین (ع) افتاد تحت تأثیر این شور و حال قرار گرفتند.
پنجم: نماز شب حضرت زهرا (س)
امام حسن مجتبی (ع) میفرماید: «در دوران کودکی شب بیدار ماندم و به نظاره مادرم زهرا (س) درحلیکه مشغول نماز شب بود، گذراندم.
پس از آنکه نمازش به پایان رسید، متوجّه شدم که در دعاهایش یک یک مسلمین را نام میبرد و آنها را دعا میکند، خواستم بدانم که درباره خودش چگونه دعا میکند. اما با کمال تعجّب دیدم که برای خود دعای نکرد.
فردا از او سؤال کردم: «چرا برای همه دعا کردی، امّا برای خودت دعا نکردی؟».
فرمود: «پسرم، اول همسایه بعد خودت».
پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «اما دخترم فاطمه (س) پس به راستیکه او سیّده زنان عالیمان از اوّلین و آخرینشان میباشد».
تا آنجا که فرمود: «زمانیکه در محرابش در مقابل پروردگار (جلّ جلاله) میایستد، نورش برای ملائکهها پرتوافکنی میکند، آنچنانکه ستارگان آسمان برای اهل زمین نورافکنی مینمایند و خداوند متعال به ملائکههایش میفرماید: «ای ملائکه من! بنگرید به اَمَه و کنیز من فاطمه سیّده کنیزانم، که در مقابل من به عبادت ایستاده، به طوری که بدنش از ترس مقام من میلرزد. و با تمام وجود و قلبش بر عبادت و اطاعتم روی آورده، شما فرشتگانم را شاهد میگیرم که خواهیم شد!».
- فاطمه زهرا (س) از پدر بزرگوار خود درخواست انگشتری نمود. آن جناب فرمود: بهتر از انگشتری به تو نیاموزم؟ هنگامی که نماز شب خواندی، از خداوند بخواه، به آرزوی خود میرسی».
در دل شب، پس از ادای نافله، دست به درگاه خدا دراز کرد و درخواست انگشتری نمود. هاتفی گفت: «فاطمه! آنچه خواستی، در زیر مصلّی آماده است».
دختر پیغمبر (ص) دست به زیر جانماز برد. انگشتری بیمانند از یاقوت مشاهده کرد، آن را برداشت.
همان شب در خواب دید وارد قصرهای بهشتی گردید در سوّمین قصر تختی را دید که بر سه پایه ایستاده است.
فرمود: «این قصر متعلق به کیست؟».
گفتند: «از آن دختر پیغمبر فاطمه زهرا (س) است».
جواب دادند: «چون صاحبش در دنیا انگشتری خواسته است، به جای آن پایهای از این سریر کسر گردیده است».
در این هنگام از خواب بیدار شد.
فردا صبح، خدمت پیامبر (ص) شرفیاب گردید و داستان خواب را شرح داد.
حضرت فرمود: «ای بازماندگان عبدالمطلب برای شما دنیا جایز نیست. شما را بهشت جاویدان سزاوار است. وعدهگاهتان آنجاست.
دنیای فانی را برای چه میخواهید؟».
سپس رو به زهرا (س) کرده، فرمود: «دخترم، انگشتر را به جای خود برگردان».
همان شب فاطمه زهرا (س) انگشتر را زیر مصلی نهاد. در خواب دید وارد قصرهای شب گذشته شد، ولی تخت را با چهار پایه مشاهده فرمود.
پس از سوال گفتند: «چون انگشتر را برگردانیدی، پایه تخت نیز به جای خود برگشت».
ششم: امام هادی (ع) و نماز شب
قطب راوندی گفته در اخلاق و حالات حضرت امام هادی (ع) که وقتی شب فرا میرسد رو میکرد به قبله و مشغول عبادت میگشت و ساعتی از عبادت باز نمیایستاد. و بر تن شریفش جبهایی بود از پشم و سجّادهاش بر حصیری بود و پیوسته لب مبارکش در تسبیح ذکر خدا بود.
و همچنین آمده است چندین نوبت که متوکّل ملعون افرادی را برای تفتیش و بازرسی به منزل آن حضرت فرستاد بود، مأموران متوکّل در هر دفعه که وارد خانه میشدند میدیدند که اما بر روی سجّاده حصیریاش مشغول عبادت و نماز خواندن بود. و یا قرآن تلاوت میکرد.
نماز شب امام هادى (ع) هنگام شب به درگاه خدا وى مىآورد و شب را با حالت خشوع، به رکوع و سجود سپرى مىکرد و بین پیشانى نورانىاش و زمین، جز سنگریزه و خاک حایلى وجود نداشت و پیوسته با خدایش در مناجات بود و عرض مىکرد: (اِلهى مُسیى ءٌ قَدْ وَرَدَ وَ فَقیرٌ قَدْ قَصَدَ...) پروردگارا! گنهکارى بر تو وارد شده و تهیدستى به تو روى آورده است؛ تلاشش را بىنتیجه مگردان و او را مورد عنایت و رحمت خویش قرار ده و از لغزشش در گذر.
هفتم: جوانی که با نماز قلبش منوّر بود
از حضرت امام صادق (ع) روایت شده که روزی حضرت رسول اکرم (ص) به عنوان نماز صبح به مسجد تشریف بردند، بعد از نماز جوانی را دیدند به نام (حارثة بن مالک) که رنگی زرد و بدنی ضعیف داشت، آنقدر بیخوابی کشیده و گریه کرده بود که چشمهایش در حدقه فرو رفته بود.
حضرت به او نزدیک شد و فرمود: «گونه صبح کردهای و حالت چگونه است؟».
عرض کرد: «یا رسول الله صبح کردم در حالیکه یقین دارم».
حضرت با تعجّب فرمود: «هر چیزی علامتی دارد، علامت یقین شما چیست؟».
عرض کرد: «نشانه یقین من بیخوابی شبهای من است که بیدار میمانم برای نماز و عبادت (هر شب را نماز برپا میدارم) و روزهای گرم روزه میگیرم و دلم از دنیا روی گردانیده و به متاع دنیا کراهت میورزم، یا رسول الله! یقین من، به مرتبهای رسیده که گویا میبینم عرش خداوند را که برای برای حساب در محشر نصب کردهاند و مردم محشور شده من نیز در میان ایشان هستم و میبینم اهل بهشت را که متنعّم به انواع نعمتها هستند و بر کرسیها نشسته و با هم تعارف میکنند. و همچنین میبینم اهل جهنّم را که در میان جهنّم معذّبند و گویا در گوشم زفیر آتش است.
حضرت به اصحاب فرمود: «این بندهای است که خداوند دل او را به نور ایمان منّور گردانیده است». بعد فرمود «ای جوان به همین حال باش.»
عرض کرد: «یا رسول الله دعا کن که خداوند متعال شهادت را نصیب من گرداند». حضرت دعا کرد و پس از چند روزی با جناب جعفر به جهاد رفت و بعد از نُه نفر شهید شد.
هشتم: شب زنده داریهای حضرت زینب (ع)
از برخی تاریخ نگاران دیگر نقل شده که مینویسد: «تهجد و شب زندهداری زینب (ع) در تمام مدت عمرش، حتی شب یازدهم محرم، ترک نشد. از حضرت سجاد (ع) روایت شده که فرمود: در آن شب عمهام زینب را دیدم در جامه نماز نشسته و مشغول عبادت است.
مرحوم بیرجندی در کبریت احمر میگوید: از برخی مقاتل معتبر از امام سجاد (ع) نقل شده که فرمود: عمهام زینب با تمام مصیبتهایی که بر او وارد شده بود از کربلا تا شام هیچگاه نوافل خود را ترک نکرد.
نیز روایت کرده که چون امام حسین (ع) برای وداع زینب آمد از جمله سخنانی که به او فرمود این بود:
«یا اختاه! لا تنسینی فی صلاه اللیل». خواهر جان مرا در نماز شب فراموش نکن.
درباره شب عاشورای زینب (ع) از کتاب مثیرالاحزان از فاطمه دختر امام حسین (ع) نقل شده که درباره حضرت زینب میگوید:
«و اما عمتی زینب، فانها لم تزل قائمه فی تلک اللیله - ای عاشره من المحرم- فی محرابها تستغیث الی ربها، و ما هدأت لنا عین و لا سکنت لنا زفره».
و اما عمهام زینب، پس وی همچنان در آن شب در جایگاه عبادت خود ایستاده بود و به درگاه خدای تعالی استغاثه میکرد، و در آن شب چشم هیچ یک از ما به خواب نرفت و صدای ناله ما قطع نشد».
- حضرت زینب (س) در عبادت، شبیه مادرش حضرت فاطمه (س) بود، شبها با تلاوت قرآن و نماز شب سیر میکرد و نماز شب آن حضرت هیچگاه ترک نشد؛ حتی در شب یازدهم محرم نماز شب را خواند. امام سجاد (ع) فرموده: «رأیتها تلک اللیله تصلی من جلوس».
دیدم زینب (س) آن شب (شب یازدهم محرم) نشسته نماز میخواند. و نیز میفرماید: «ان عمتی زینب مع تلک المصائب و المحن النازله بها فی طریقنا الی الشام ما ترکت نوافلها اللیلیه».
عمهام زینب با آن آزارها و اندوهها که به او رسید، در راه ما به سوی شام نافلههای شب را ترک نکرد. و نیز میفرماید: «ان عمتی زینب (س) کانت تؤدی صلواتها من قیام الفرائض و النوافل عند سیرالقوم بنا من الکوفه الیالشام و فی بعض المنازل کانت تصلی من جلوس فسألتها عن سبب ذلک، فقالت».
«اصلی من جلوس لشده الجوع والضعف منذ ثلاث لیال، لانها کانت تقسم ما یصیبها من الطعام علی الاطفال لان القوم کانوا یدفعون لکل واحد منا رغیفا واحدا من الخبز فیالیوم واللیله».
عمهام زینب هنگامی که لشگر، ما را از کوفه به شام میبرد نمازهای واجب و مستحب خود را ایستاده بجا میآورد و در برخی منازل نشسته نماز میخواند، سبب و علت آن را از او پرسیدم، گفت: نشسته نماز میخوانم چون سه شب است بسیار گرسنه بوده و ضعف و سستی مرا در برگرفته، برای اینکه آنچه از طعام و خوراک به او میرسید میان کودکان قسمت مینمود. چون لشگر به هر یک از ما در روز و شب یک گرده نان میداد.
فاطمه دختر امام حسین (ع) نیز میگوید: عمهام زینب در شب دهم محرم (شب عاشورا) همه شب را در محراب و جایگاه نمازش ایستاده و استغاثه میکرد و از پروردگار کمک و یاری میخواست که بر اثر آه و ناله او هیچیک از ما نخوابیدیم.
گفتهاند که امام حسین (ع) در آخرین وداع به خواهرش زینب (س) فرمود: «یا اختاه لاتنسینی فی نافله اللیل».
ای خواهر، مرادر نافله شب فراموش نکن. از دعایی که از زینب (س) به یادگار مانده است میتواند دریافت که دریای دل او چه امواج مصیتبی را تحمل کرده است؛ و کوهسار ارادة پولادین او در برابر چه توفانهای کوبندهای ایستاده است. با خدای خود میگوید: «یا عماد من لا عمادله و یا سند من لاسند له یا من سجد لک سواد اللیل و بیاض النهار و شعاع الشمس و خفیف الشجر و اوی الماء یا الله یا الله یا الله».
ای پناهگاه کسی که جز تو پناهی ندارد. ای تکیهگاه کسی که جز تو پشتوانهای نمیشناسد ای خدایی که سیاهی شب و سپیدی روز و روشنایی خورشید و صدای آرام درخت و آب برای تو سجده میکنند. ای خدا! ای خدا! ای خدا!.
نهم: نماز شبهای شهید آیت الله مرتضی مطهری
یکی از دوستان شهید مطهری درباره ایشان میگوید: از ویژگیهای آن مرحوم، تقیّد و علاقه مفرط ایشان بود به ذکر و دعا و شب بیداری.
به یاد دارم که در همان اوایل آشنایی ما با یکدیگر او به نماز شب مقید بود و مرا نیز بدان امر میکرد و من به بهانه اینکه آب حوض مدرسه شور و کثیف و برای چشمانم مضرّ است از آن شانه خالی میکردم تا اینکه شبی در خواب، دیدم که در خواب هستم و مردی مرا بیدار کرد و گفت:
من «عثمان بن حنیف» نماینده حضرت امیرالمومنین، علی (ع) میباشم. آن حضرت به تو دستور دادهاند بپاخیز و نماز شب بپادار و این نامه را نیز آن حضرت برای تو فرستادهاند.
در آن نامه با آن حجم کوچکی که داشت با خط سبز روشن نوشته شده بود «هذه براءة لک من النّار» این برای تو وسیله رهایی از آتش دوزخ است من در عالم خواب با توجه به فاصله زمانی دوران حضرت علی (ع) با زمان ما متحیّر نشسته بودم که در همان حالت تحیّر، مرحوم آیت الله مطهری مرا از خواب بیدار کرد و در حالی که ظرف آبی در دست داشت گفت: این آب را از رودخانه تهیه کردهام برخیز و نماز شب بخوان و بهانه مجوی.
یکی از رموز موفقیت شهید مطهری جنبههای عرفانی و اخلاقی ایشان است که به تعبیر رهبر انقلاب فصل بسیار شورانگیزی از زندگی شهید مطهری است. آن بزرگوار اهل تهجد و مناجات، تلاوت و انس با قرآن و توجهات عرفانی بود.
التزام ایشان به نوافل و شب زنده داری آنچنان بود که حتی در ایام تحصن علماء و روحانیون در دانشگاه تهران که به عنوان اعتراض به نظام ستمشاهی صورت پذیرفت، نماز شب ایشان ترک نشد و در خلوت شب در گوشه ای از فضای دانشگاه تهران تهجد شبانه خویش را انجام دادند.
در همین رابطه فرزند استاد شهید مطهری میگوید: در آن شبی که ایشان به شهادت رسیدند، پس از آنکه ما از محل ترور و بیمارستان با هزار حسرت و اندوه به منزل بازگشتیم ساعت دو بعد از نیمه شب بود که زنگ ساعت ایشان به صدا درآمد. معلوم شد که استاد برای اقامه نماز شب قبلا ساعت را کوک کرده بودند.
حضرت آیت الله خامنهای رهبر بزرگوار انقلاب اسلامی ایران چنین میفرماید:
«مرحوم مطّهری یک مرد اهل عبادت و اهل تسویه و تزکیّه اخلاق و روح بود. من فراموش نمیکنم. ایشان وقتی به مشهد میآمد خیلی از اوقات به منزل ما وارد میشد گاهی ورودشان در منزل خویشاوندان همسرشان بود.
هر شبی که ما با مرحوم مطهّری بودیم، این مرد نیمه شب، تهجّد با آه و ناله داشت. یعنی نماز شب میخواند و گریه میکرد به طوریکه صدای گریه و مناجات او افراد را از خواب بیدار میکرد. یک شب ایشان منزل ما بودند. نصب شب از صدای گریه ایشان خانواده ما از خواب پریده بودند. البتّه اول ملتفت نشده بودند صدای کیست، امّا بعد فهمیدند که صدای آقای مطهرّی است.
بله ایشان نصب شب نماز شب میخواند همراه با گریه، با صدایی که از اطاق میشد، آن را شنید».
یکی از خصوصیّات استاد مطهّری عنایت زیاد به تهجّد و شب زندهداری بود و از دوران طلبگی تا آخر عمر، بدان پایبند بودند. یکی از دوستانش درباره ایشان میگوید:
از زبان استاد شهید مرتضی مطهّری نقل شده که:
«ما یک سلسله لذّتهای معنوی داریم که معنویّت ما را بالا میبرد. برای کسی که اهل نماز شب باشد، جزو صادقین و صابرین و مستغفرین باشد، نماز شب لذّت و بهجت دارد. لهذا کسانی که چنین توفیقاتی داشتهاند و ما چنین اشخاصی را دیدهایم، به لذّتهای مادّی که ما دل بستهایم هیچ اعتنا ندارند. چه مانعی دارد که من ذکر خیری از پدر بزرگوار خود بکنم.
از وقتی که یادم میآید (حدّاقل از چهل سال پیش) من میدیدم که این مرد شریف هیچ وقت نمیگذاشت و نمیگذارد که وقت خوابش از سه ساعت از شب گذشته تأخیر بیفتد.
شام را سر شب میخورد و سه ساعت از شب گذشته میخوابید و حدّاقل دو ساعت به طلوع صبح مانده و شبهای جمعه از سه ساعت به طلوع صبح مانده بیدار میشود و حدّاقل دو ساعت به طلوع صبح مانده بیدار میشود و حدّاقل قرآنی که تلاوت میکند یک جزء است. و با چه فراغت و آرامشی نماز شب میخواند.
حالا تقریباً صد سال از عمرش میگذرد و هیچ وقت من نمیبینم که یک خواب نا آرامی داشته باشد، و همان لذّت معنویست که این چنین نگهش داشته، یک شب نیست که پدر و مادرش را دعا نکند. یک نامادری داشته که به او خیلی ارادتمند است و میگوید: خیلی به من محبّت کرده است. شبی نیست که او را دعا نکند. یک شب نیست که تمام خویشاوندان و ذی حقّان و بستگان دور و نزدیکش را یاد نکند. اینها دل را زنده میکند.
آدمی اگر بخواهد از چنین لذّتی بهرهمند شود، ناچار از لذّتهای مادّی تخفیف میدهد تا به آن لذّت عمیق الهی برسد».
دهم: نماز شب در همه جا و همه وقت
شیخ جعفر کاشف الغطاء این عالم جلیل القدر روزی پس از تدریس فرمودند:
«من یک دختری دارم که موقع ازدواج اوست، اگر یک آقای متدیّن با اخلاقی باشد دخترم را به او میدهم». یکی از فضلای جلسه بلند شد و نشست، همین برخاستن یعنی خواستگاری؛ شیخ فرمود: «به منزل ما بیا» و خود نیز به خانه رفت، این طلبه هم آمد، مرحوم شیخ او را میشناختند که طلبه فاضل و متدیّن است ولی از نظر مالی هیچ مکنتی ندارد.
مرحوم شیخ به دخترش فرمود: «دخترم شوهری برایت پیدا کردم، چیزی ندارد. امّا علم دارد، اخلاق دارد، تقوی و وَرَع دارد. حاضری با او ازدواج کنی؟».
دختر در جواب گفت: «اختیار من در دست شماست»، همان وقت خطبه عقد را خواندند، یکی از اطاقهای منزل خودشان را حجله کردند و دختر را همان شب برای شوهرداری مهیّا کردند و دختر و پسر به اتقاق زفاف رفتند. قبل از اذان صبح که مرحوم کاشف الغطاء برای نافله شب برخاست، آمد دَر اطاق عروس و داماد را زد و فرمود: «آب را گرم کردهام (آن موقع حمّام داخل خانهها نبود) در فلان اتاق است. بروید و برای نماز شب غسل کنید». آن دو برخاستند و غسل کردند و نماز شب را با هم خواندند.
یازدهم: در حالات مرحوم کاشف الغطاء
در حالات مرحوم شیخ جعفر کاشف الغطاء که از بزرگان علماء در قرن سیزدهم و ساکن نجف اشرف بوده، آمده است:
در یکی از شبها که برای «تهجّد» برخاست، فرزند جوانش را از خواب بیدار کرد و فرمود: «برخیز به حرم مطّهر مشرّف شده در آنجا نماز بخوانیم. فرزند جوان که برخاستن از خواب در آن ساعت شب برایش دشوار بود، در مقام اعتذار برآمد و گفت من فعلاً مهیّا نیستم شما منتظر من نشوید، بعد، مشرّف میشوم».
فرمود: «نه، من اینجا ایستادهام؛ برخیز، مهیّا شو که با هم برویم».
آقا زاده، به ناچار از جا برخاست و وضو ساخت و با هم به راه افتادند. کنار درب صحن مطّهر که رسیدند، آنجا مرد فقیری را دیدند نشسته و دست سؤال از برای گفتن پول از مردم باز کرده است.
آن عالم بزرگوار ایستاده و رو به فرزندش فرمود: «این شخص در این وقت شب برای چه اینجا نشسته است؟» گفت: «برای تکدّی از مردم». فرمود: «آیا چه مقدار ممکن است از رهگذران، عاید او گردد؟».
گفت: «احتمالاً مقداری ناچیز».
فرمود: «درست فکر کن ببین، این آدم برای یک مبلغ بسیار اندک کم ارزش دنیا آن هم محتمل، در این وقت شب از خواب و آسایش خود دست برداشته و آمده در این گوشه نشسته و دست تذلّل به سوی مردم باز کرده است!
آیا تو، به اندازه این شخص، اعتماد به وعدههای خدا درباره شب خیزان و متهجّدان نداری که فرموده است:
«احدی نمیداند که به پاداش عملشان چه چشم روشنیها برای آنان، ذخیره گردیده است». (سوره سجده، آیه 17)
گفتهاند آن فرزند جوان از شنیدن این گفتار از آن دل زنده و بیدار، آن چنان تکان خورد و تنبّه یافت که تا آخر عمر از شرف و سعادت بیداری آخر شب برخوردار بود و نماز شبش ترک نشد!».
دوازدهم: در حالات علاّمه بحر العلوم
مرحوم ملاّ زیر العابدین سلماسی که از ملازمین و خواصّ علاّمه بحر العلوم است، اظهار میدارد که: «علامه بحر العلوم هر شب در کوچهای نجف، گردش میکرد و برای بینوایان غذا میبرد!.
اتّفاقاً چند روزی درس را تعطیل کرد، طلاّب مرا شفیع کردند که علّت این امر را سؤال کنم، وقتی از ایشان خواست درس را شروع بفرمایند و درباره سبب ترک تدریس از ایشان سؤال کردم، پاسخ دادند: «درس نمیگویم!».
پس از چند روز دوباره ماجرا تکرار شد و من انگیزه ترک تدریس را سؤال کردم. علاّمه فرمودند: «نیمههای شب هرگز نشنیدم که این طلاّب با خداوند متعال مناجات کنند و به تضرّع و زاری مشغول باشند، با اینکه نیمه شبها در کوچههای نجف گردش میکنم. این گونه طلبهها سزاوار نیستند که آنان را درس دهم!».
وقتی طلاّب از گفته علاّمه آگاه شدند، همه مشغول تضرّع و زاری گشتند و شبها صدای گریه و مناجات آنان، از هر سو بلند شد و ایشان مجدداً، تدریس را آغاز کردند.
سیزدهم: در حالات عالم بزرگوار حجة الاسلام شفتی
این عالم بزرگوار و شخصیّت ربّانی پیوسته خود را در محضر باری تعالی میدید و چیزی او را از حالت حضور و مراقبت، باز نمیداشت! گوشههای چشم او از کثرت گریستن در مقام تهجّد مجروح شده بود! یکی از نزدیکان این بزرگوار گفته است، با آن مرحوم به یکی از روستاها رفتم، شب را در راه گذارندیم، سیّد به من فرمود:
«نمیخوابی، برخاست و مشغول نماز شد، به خدا سوگند دیدم بندهای دوش و اعضایش میلرزید، به طوریکه کلمات نماز را از شدّت حرت فکّین و اعضاء مکرّر مینمود تا آن را صحیح ادا کنید!».
گویند از شدّت حضور قلبی که در پیشگاه خداوند داشت، بندهای دوشش میلرزید و به محض اینکه مجلس از مردم خالی میشد، اشکش جاری میگشت!
چهاردهم: شبهای پرشور حجة الاسلام شفتی
این بزرگوار نیمه شب تا صبح به گریه و زاری و تضرّع اشتغال داشت و در صحن کتابخانهاش مانند افراد مجنون، حرکت میکرد و دعا و مناجات میخواند و تا صبح بر سر و سینه میزد!
چنان صدای گریه او بلند بود که اگر همسایگان بیدار میشدند، میشنیدند!.
بالاخره از کثرت گریه و زاری در اواخر عمر بیمار شده و پزشگان او را از گریه منع کردند و گفتند گریستن بر شما حرام است! زیرا موجب افزایش بیماری خواهد شد.
هنگامی که سیّد به مسجد میرفت تا وقتی که در مجلس حضور داشت ذاکرین منبر نمیرفتند و اگر اتّفاقاً در حضور او ذکری بالای منبر میرفت او بر نمیخاست و باز گریه میکرد.
پانزدهم: قافله سحر خیزان
چند نفر از علماء نزد استادی رفتند تا از مقام علمی او استفاده کنند. ولی دیدند استاد مانند مصیبت زدهها نشسته و حال پریشانی دارد. از او پرسیدند چه شده؟ مگر کسی از شما مرده است؟ استاد گفت:
«دیشب آن چنان خوابیدم که نماز نافله شب از من فوت شد، دیشب سحرخیزان، نماز شب گزاران و استغفار کنندگان رفتند ولی من بدبخت امروز قضای آنرا خواندم، آیا مصیبتی از این بالاتر میشود.
شانزدهم: تسبیح در و دیوار همراه با عراف وارسته ملاّ محمد کاشی
در شرح حال آخوند ملاّ محمد کاشی، (استاد آقا نجفی قوچانی و حاج رحیم ارباب اصفهانی و بسیاری دیگر از اعاظم) آوردهاند:
«هر نیم شب، نمازی چنان به سوز و گداز میخواند و بدنش به لرزه میافتاد که از بیرون حجره، صدای حرکت استخوانهایش احساس میشد!!.
روزی پس از ختم درس، یکی از طلاّب به درس آن بزرگوار آمد و گفت: «آقا این شیخ میگوید که دیشب به وقت سحر دیدم که از دَر و دیوار مدرسه صدای «سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبٌّنا وَرَبُّ الْمَلائِکَةِ وَ الرُّوح».
برمیآید! آخوند فرمود:
«اینکه در و دیوار به ذکر من متذکّر میباشند، امری نیست، مهمّ آنست که او از کجا محرم راز گشته است».
هیفدهم: دعای پدری بزرگ در حق پسر در هنگام
صاحب (مرآت الاحوال) مینویسد: «از بعضی ثقات شنیدم که آخوند ملاّ محمد تقی مجلسی نقل کرده که:
شب از شبها بعد از نماز و تهجّد و گریه و زاری به درگاه قادر متعال، خود را به حالتی دیدم که دانستم هر چه بخواهم عنایت میفرماید و در اندیشه بودم که چه بخواهم؟ دنیوی یا اخروی؟ که ناگاه صدای گریه محمد باقر از گهواره بلند شد، من گفتم: الاهی به حق محمد و آل محمد (ص) این طفل را مروّج دین و ناشر احکام سیّد المرسلین گردان و موفّق کن او را به توفیقات بینهایت خود».
هیجدهم: میرزا سلیمان تنکابنی
صاحب کتاب قصص العلماء درباره پدرش مرحوم میرزا سلیمان تنکابنی که از شاگردان حکیم بزرگ، آخوند ملاّ علی نوری است، مینویسد:
«پدرم، مواظب نماز اول وقت و نوافل وارده بود و هر روز یک جزء از قرآن را تلاوت میکرد و هر روز صبح سوره یس و صد مرتبه ذکر «لا اِلهَ اِلاِّ اللهُ الملکُ الحَقُّ المُبینْ» و برخی اوراد و اذکار دیگر را قرائت میکرد و سوره واقعه را در قنوت نماز (نافله عشاء) میخواند و نماز شبش هیچ وقت ترک نشد.
شبی، هنگام سحر از خواب بیدار شدم، دیدم پدرم نشسته است و به شدّت گریه میکند. بعد از پایان گریهاش، سئوال کردم علّت گریه چیست؟
فرمود: «در قنوت نماز وتر، مناجات (خمس عشره) را میخواندم و میگریستم، ناگاه شنیدم که از سقف اتقاق، آوازی برآمد که: «ایُّها العالم العالم ... ».
مرحوم والد، بیش از این سخنی نفرمود و دنباله صدایی را که شنیده بود اظهار نکرد، سپس فرمود: «وقتی آن آواز را شنیدم، چنان گریه بر من غالب شد که نتوانستم نماز را تمام کنم، بیاختیار نشستم و گریستم. و تا من زنده هستم، راضی نیستم این راز را به کسی بگویید».
نوزدهم: مقامات مقدّس اردبیلی از برکت نماز شب
مقدّس اردبیلی (اَعَلی الله مَقامَه) که مکرّر خدمت حضرت حجّة (ع) مشرف شد، کارش به جایی رسیده بود که بر سر قبر حضرت امیر (ع) با آقا حرف میزد است از خودش نقل شده که سبب رسیدن من به این درجات آن بود که در ابتدای تحصیل با طلبهای هم حجره بودم و با او عهد بستم که هر چه برای ما پیش آید به کسی نگوید. بلاخره وقتی پیش آمد که هیچ نداشتم، بدنم در اثر فقر و گرسنگی خیلی ضعیف شده بود و به واسطه عهدی که کرده بودم با کسی صحبت نمیکرد.
روزی یک نفر به مدرسه آمد و در غیاب من علّت ضعف را از رفیقم پرسیده بود، او نخست نگفت. بعد که او را قسم میدهد حقیقتش را میگوید که از شدّت فقر و گرسنگی، من و رفیقم این طور ضعیف شدهایم.
آن شخص فوراً میرود طعام میآورد و کیسه پولی هم برای هر دو نفر میآورد. وقتی که ملاّ احمد (مقدّس اردبیلی) میآید به رفیقش اعتراض میکند که چرا گفتی مگر نه ما عهد کرده بودیم. خلاصه غذا را با هم میخوردند و پول را هم نصف مینمایند. مقدّس اردبیلی شب میخوابد نیمههای شب بیدار میشود میبیند محتلم گردیده به سوی حمّام میآید تا غسل نماید. حمامی در را از داخل بسته بود. مقدّس اردبیلی اصرار کرد حمامی در را باز نکرد گفت دو برابر پول، گفت باز نمیکنم، گفت سه برابر ...
خلاصه حاضر شد تمام پولهایی که روز گذشته به دستش آمده بود بدهد تا حمامی در را باز کند و مقدّس اردبیلی غسل بکند تا نماز شبش از او فوت نگردد.
از همان شب خداوند اَلطاف خاصّی به او فرمود که نتیجهاش همین بروز کرامات از اوست.
بیستم: نمازهای ملاّ هادی سبزواری
حاج ملاّ هادی سبزواری در تمام عمر، یک سوم آخر شب را بیدار و به راز و نیاز و خواندن دعای جوشن کبیر و نماز شب سرگرم بود و با ناله و گریه و مناجاتهای نیمه شب خانواده وی که در حجرههای بالا خانه در خواب بودند از خواب بیدار میگشتند و صدای حکیم را میشنیدند و در تمام مدّت تدریس ممکن نشد که بانگ مؤذّن بلند شود و ایشان درسی را قطع ننموده و به بیانات خود پایان ندهند. و صدایشان به اذان بلند نشود.
بیست و یکم: در حالات حاج شیخ حسنعلی اصفهانی (معروف به نخودکی)
آقای نظام التولیه سَر کشیک آستان قدس رضوی نقل کرد که:
نوبت کشیک من بود. اول شب خادم آستان مبارکه (حضرت رضا) به من مراجعه کردند و گفتند به علّت سردی هوا و بارش برف زائری در حرم نیست، اجازه دهید حرم را ببندیم، من نیز به آنان اجازه دادم. مسئولین، درها را بستند و کلیدها را آوردند. مسئول بام حرم مطّهر آمد و گفت: «حاج شیخ حسنعلی اصفهانی از اول شب تاکنون بالای بام و در پای گنبد مشغول نماز میباشند و مدّتی است که در حال رکوع دیدیم، اگر اجازه دهید به ایشان عرض کنیم که میخواهیم درها را ببندیم».
گفتم: «خیر، ایشان را به حال خود بگذارید، و مقداری هیزم در اطاق پشت بام که مخصوص مستخدمین است بگذارید که هرگاه از نماز فارغ شدند استفاده کنند و در بام را نیز ببندید».
مسئول مربوطه مطابق دستور عمل کرد و همه به منزل رفتیم. آن شب برف بسیاری بارید. هنگام سحر که برای باز کردن درهای حرم مطّهر آمدیم، به خادم بام گفتم برو ببین حاج شیخ در چه حالند. پس از چند دقیقه خادم مزبور بازگشت و گفت: «ایشان همان طور در حال رکوع هستند و پشت ایشان با سطح برف مساوی شده است». معلوم شد که ایشان از اول شب تا سحر در حال رکوع بودهاند و سرمای شدید آن شب سخت زمستانی را هیچ احساس نکردهاند، نماز ایشان هنگام اذان صبح به پایان رسید.
- شیخ صدوق از رجاء ابن ابیضحاک که از طرف مأمون برای بردن امام رضا (ع) از مدینه به مرو ماموریت داشت روایت کرده است که گفت من از مدینه تا مرو همراه امام بودم. به خدا سوگند کسی را در پرهیزکاری و کثرت ذکر خدا و شدت خوف از حق تعالی مانند او ندیدم و جریان عبادت آن جناب در شبانه روز چنان بود که چون صبح میشد، نماز صبح را ادا میکرد و بعد از سلام نماز در مصلای خود مینشست تسبیح و تحمید و تکبیر و تهلیل میگفت و صلوات بر حضرت رسول و اولاد او میفرستاد تا آفتاب طلوع میکرد، پس از آن به سجده میرفت و سجده را چندان طول میداد تا روز بلند میشد سپس سر از سجده برمیداشت و با مردم حدیث میکرد و تا نزدیکی زوال آفتاب آنان را موعظه میفرمود پس از آن تجدید وضو کرده و به مصلای خود برمیگشت و چون زوال میشد، برمیخاست و شش رکعت نافله اظهر به جا میآورد و چون فارغ میشد اذن نماز میگفت. سپس اقامه نماز میگفت و تسبیح و تحمید و تکبیر بسیار میگفت.
حضرت در هر شهری که ده روز اقامت میکرد روزها روزه میگرفت و چون شب میشد. پس از نماز افطار میکرد و نافله نمازهای مغرب و نماز شب و شَفع و وَتر و نماز صبح را در حضر و سفر ترک نمیکرد اما نوافل نمازهای چهار رکعتی را (ظهر و عصر و عشا) در سفر ترک میکرد و بعد از بجا آوردن نمازهای مزبور سی مرتبه تسبیحات اربعه را میخواند و میفرمود این به جهت تمامی نماز است و همیشه در موقع دعا چه در نماز و یا غیر نماز اقتدا میکرد به رسول الله و اولاد او صلوات زیاد فرستادن و قرآن را بسیار تلاوت مینمود و هرگاه به آیهای که در آن ذکر بهشت یا دوزخ شده میرسید گریه میکرد و از خدا سؤال بهشت مینمود و از آتش پناه میجست و هرگاه در قرآن یا ایها الذین آمنوا را قرائت میکرد آهسته میگفت «لبیک اللهم لبیک» و در هیچ شهری وارد نمیشد مگر اینکه مردم قصد خدمتش مینمودند و از معالم دین خود میپرسیدند حضرت آنها را جواب میفرمود و برای آنها احادیث بسیاری از پدرانش و علی (ع) و رسول خدا میگفت ابن ابیضحاک گوید: پس چون آن حضرت را نزد مأمون بردم از من خبر حال او را در بین راه پرسید و من آنچه از آن جناب مشاهده کرده بودم در اوقات شب و روز و حرکت و اقامت به مأمون خبر دادم مأمون گفت بلی یا بن ابی ضحاک، علی بن موسی بهترین اهل زمین و اعلم و اعبد آنهاست ولی این مطلب را به کسی مگو چون نمیخواهم فضل آن جناب ظاهر شود مگر به زبان من و به خدا استعانت میجویم که او را بلند کنم و قدرش را رفیع سازم.
بیست و دوم: در حالات ملاّ محمد اشرفی
در حالات مرحوم ملاّ محمد اشرفی که از شاگردان سیّد العلماست آوردهاند:
«از نیمه شب تا صبح مشغول تضرّع و زاری و مناجات بود، آنقدر بر سر و سینه میزد که هنگامی که صبح میشد در نهایت ضعف و نقاهت بود به طوری که هر که او را میدید گمان میبرد تازه از بستر بیماری برخاسته است».
بیست و سوم: در حالات آقا نورالدّین عراقی
شیخ الفقهاء حضرت آیت الله العظمی اراکی در رابطه با مرحوم آقا نورالدّین عراقی و نماز شبهای ایشان این داستان را نقل میفرمایند:
«آقای نورالدّین مرد عجیبی بود، معروف بود که نماز شب ایشان دیدنی است. شخصی به نام سیّد محمود خوانساری از اهل منبر، طالب شد که او را ببیند، چون صدای اَلْعَفْو اَلْعَفْو ایشان توی کوچه میآمد، و مردم از توی کوچه گوش میگرفتند، این آقا، خواست که خود مجلس نماز شب خواندن آقا نورالدّین را ببیند.
شبهای ماه مبارک رمضان بود و مرحوم آقا نورالدّین از عدّهای از جمله از آقای خوانساری برای افطار دعوت کرد، آقا سیّد محمود خودش گفت، وقتی افطار تمام شد و همه رفتند، من نشستم، دید من بلند نمیشوم، به خدمتکارش گفت: «دو تا رختخواب بیاور» یک رختخواب خودش داشت، یکی را هم برای من آوردند.
من توی رختخواب که رفتم نخوابیدم، میخواستم سحر ایشان را ملاحظه کنم، سحر شد. دیدم که بلند شد، رفت بیرون وضوء گرفت و آمد مشغول نماز شد. وقتی که رسید به «اَلْعَفوْ» دیدم چنان گریه بر او مستولی شد که چندین دفعه بغض گلویش را گرفت، فکر میکرد من در خواب هستم».
بیست و چهارم: خاطرهای از علاّمه طباطبایی
علاّمه سیّد محمد حسین طباطبایی صاحب تفسیر شریف المیزان میفرماید: «چون به نجف اشرف برای تحصیل مشرّف شدم از نقطه نظر قرابت و خویشاوندی، گاهگاهی به محضر مرحوم آیت الله حاج میرزا علی آقا قاضی شرفیاب میشدم، تا اینکه یک روز جلو در مدرسهای ایستاده بودم که مرحوم قاضی از آنجا عبور میکردند، چون به من رسیدند دست خود را روی شانه من گذاردند و گفتند:
«ای فرزند! دنیا میخواهی نماز شب بخوان، آخرت میخواهی نماز شب بخوان! این سخن آنقدر در من اثر کرد که از آن به بعد تا زمانی که به ایران مراجعت کردم، پنج سال تمام در محضر قاضی روز و شب بسر میبردم و آنی از ادارک فیض ایشان دریغ نمیکردم».
عمل نمودن علاّمه به توصیه و سفارش استاد خود مرحوم قاضی و عنایت و توجّه به مسایل عبادی و تهجّد همراه با تفکّر و تعمّق در قرآن، علاّمه را به نقطهای از اعتلای معنوی میرساند که وقتی دست به قلم میبرد، چنان آثاری از خود برجای میگذارد که بدون شکّ در نوع خود بینظیر است، تفسیر المیزان یکی از آن آثار است، که پی بردن به ارزش آن مستلزم داشتن زمینههای علمی و تحقیقی لازم و برخورداری از علوم قرآنی است.
بیست و پنجم: مادر آیت الله میرزا مهدی شیرازی
مرحوم میرزا مهدی شیرازی فرمودند: «موقعی که والده ما برای نماز شب بر میخاست مرا هم که هنوز کودک خردسالی بودم از خواب بیدار مینمود و از پشت بام پایین آورده نزد خود مینشانید و مشغول نماز شب میشد و به من میگفت: «مهدی بیدار بمان».
پدرم فرمود: «در آن موقع از شب چشمان مرا خواب گرفته بود به طوری که میخواستم از پلهها به طرف زمین پرتاب شوم».
بیست و ششم: نماز شب آقا نجفی قوچانی
مرحوم آقا نجفی قوچانی در کتاب سیاحت شرق درباره نماز شب و دقّت در اینکه برای کسی مزاحمت ایجاد نکنند مینویسد:
«در این حجره تازه که حجره هامان وصل به هم بود از میان طاقچه سوراخ نمودیم و ریسمانی در آن کشیدیم که یک سر ریسمان در حجره رفیق بود و یک سر آن در حجره من، وقت خواب، آن سر را رفیق به پا یا دست خود میبست و این سر ریسمان را من به دست خود میبستم، که سحر هر کدام زودتر بیدار شویم دیگری را بدون این که صدایی بزنیم، به توسط همان ریسمان بیدار کنیم که مبادا طلبهای از صدای ما بیدار شود و راضی نباشد».
از ابتدای جوانی خود را باید به عبادتها به خصوص نماز شب عادت بدهیم، و خود را با این کارها مأنوس نماییم و اولیاء باید به این نکته توجّه نمنایند که فرزندانشان را با نماز و فلسفه و آثار آن آشنا نمایند.
بیست و هفدم: نماز شب و نورافشانی خانهها
از استاد الهی و عارف ربّانی مرحوم حاج شیخ جواد انصاری همدانی نقل شده که میفرمود: «فلانی با اینکه شخص عوامی است شبی که برای نماز شب به پا خاسته، مشاهده نموده که در حدود 500 خانه از خانههای همدان نورافشانی میکند و به او الهام شده که در این خانهها نماز شب خوانده میشود و علاوه بر آن، در نقطهای عمودی از نور مشاهده کرده که تا آسمان کشیده شده است و الهام شده است که وجود مقدّس حضرت بقیة الله است که به نماز شب ایستاده است».
بیست و هشتم: شهید قدّوسی و نماز شب
در رابطه با حالات این شهید بزرگوار گفته شده که:
او حتّی به مستحبّات و مکروهات، بسیار اهمیّت میداد. نماز شب را برای روحانی لازم میدانست. یک شب در مسجد گوهرشاد با نگرانی میفرمود: «برایم بسیار ناگوار و غیر منتظره بود که شنیدم، یکی از اساتید مدرسه حقّانی مقیّد به نماز شب نیست. با ایشان صحبت کردم، معلوم شد سبکی معده را در شب رعایت نمیکند».
بار دیگر میفرمود: «ما وقتی در نهاوند بودیم، سالی یک بار به صورت خانوادگی منزل یکی از آشنایان دعوت میشدیم. من پس از تکرار چند نوبت، دیدم همان شبی که ما، در آن مهمانی غذا میخوریم، نماز صبح روز بعد به آخر وقت کشیده میشود و موفّق به نماز شب نمیشویم. متوجّه شدم در اموال آن شخص اشکالی وجود دارد».
بیست و نهم: نماز شب در شب عملیّات
از برادر صحّتی خواهش کردم از حالت بچّهها در شب پیش از عملیّات برایم بگوید. گفت:
«در شب حمله بیشتر بچّهها دعا میخوانند. نماز شب میخوانند. هر کسی هم که معمولاً نماز شب نمیخواند، آن شب میخواند. بچّهها از خداوند و از همدیگر طلب بخشش میکنند. کسانی که وصیّت نامه ننوشتهاند، وصیّت نامهشان را مینویسند، بعضیها زیارت عاشورا میخوانند و خیلیها گریه میکنند.
هر گوشهای را که نگاه کنی، کسی را میبینی که در حال خواندن دعا است و گریه میکند. حالتی روحانی به وجود میآید. بعضیها از برادرانشان قول میگیرند که اگر شهید شدی نزد خدا مرا شفاعت کن، و بعضیها نماز شکر میخوانند ...
رزمندگان از چادرها بیرون آمده بودند و با آب سرد وضو میگرفتند و به سوی چادر نمازخانه گُردان میشتافتند.
به یاد دارم اوّلین روزی که به همراه عدّهای از دوستان به آسایشگاه 17 منتقل شدیم با دیدن آن همه افراد در آن آسایشگاه متعجّب شده بودم و به این فکر فرو رفتم که هنگام خواب چگونه این همه افراد در کنار یکدیگر میتوانند خود را جا دهند.
به خاطر خستگی روحی، شب اوّل زود به خواب رفتم. ناخودآگاه نیمههای شب از خواب بیدار شدم. صدای زمزمهای به گوشم رسید.
از جای خود بلند شدم و به اطراف نگاه کردم با بُهت و ناباوری تمام، مشاهده کردم که حدود سه چهارم آسایشگاه به صورت انفرادی مشغول مناجات و خواندن نماز شب و تلاوت قرآن هستند. نزدیکترین فردی که کنارم نشسته بود پرسید: «حالت بهتر شده؟»
دلم میخواست از خجالت زمین دهان باز کند و مرا در خود فرو ببرد. با شرمندگی جواب دادم که: «بله!»
پرسیدم: «بچّهها هر شب این برنامه را دارند؟» گفت: «بله!»
اکنون جواب سؤالی را که اوّل غروب در مورد تنگی جا برای خواب در ذهنم نقش بسته بود گرفته بودم:
اکثر بچّهها تمام طول شب را در حال مناجات با معبود خود میگذراندند.
سیام: محدّث قمی (شیخ عباس قمی)
محدّث قمی در هنگام تلاوت قرآن وقتی به آیه شریفه «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْاِنْس اِلاّ لِیَعْبُدون» (جن و انس را نیافریدم مگر برای عبادت) میرسید لرزه بر اندامش میافتاد و میفرمود: «و ااَسفا چقدر غافلیم و چه اندازه از خدا دور افتادهایم». در حالیکه عبادت و پرستش او هدف از آفرینش جنّ و انس بوده است.
و چرا ما از آن هدف مبارک دور افتاده باشیم و این ورد زبان ایشان بود و هر جا که منبر میرفت و موعظه میکرد فلسفه آفرینش موجودات و انسان را یادآوری میکرد و میگفت «فراموش نکنید که عبادت خدا هدف خلقت است».
فرزند ایشان مرحوم حجة الاسلام آقای حاج میرزا علی محدّث زاده نقل کرده است: «پدرم شب جمعهای پس از نماز شب، در نجف اشرف مشغول خواندن سوره «یس» میشود وقتی که به آیه شریفه «هذِهِ جَهَنَّمُ الَّتی کُنْتُمْ تُوْعَدُون» میرسد چند بار آن را تکرار کرده و مکرراً میگوید «اعُوذُ بِاللهِ مِنَ النَّار» پناه میبرم به خداوند از آتش جهنّم و چنان منقلب میشود که نمیتوان بقیّه سوره را بخواند و به همان حال باقی میماند تا هنگام اذان صبح که مشغول نماز صبح میشود.
سی و یکم: در نماز شب مؤمنین را دعا کنید
حاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی روزی پس از پایان درس، عازم حجره یکی از طلبهها که در مدرسه دارالشفا بود، به حجره آن طلبه وارد شد و پس از به جای آوردن مراسم احترام و اندکی جلوس برخاست و حجره را ترک گفت. هدف از این دیدار از او پرسیده شده، در پاسخ فرمودند:
«شب گذشته هنگام سحر، فیوضاتی بر من افاضه شد که فهمیدم از ناحیه خودم نیست و چون توجّه کردم دیدم این آقای طلبه به تهجّد برخاسته و در نماز شبش به من دعا میکند و این فیوضات اثر دعای اوست این بود که بخاطر سپاسگزاری از عنایتش به دیدار او رفتم».
سی و دوم: نماز شبهای حضرت امام خمینى (ره)
صدیقه مصطفوى (دختر حضرت امام) اظهارکرده است: یادم می آید از دوران کودکى کم خواب بودم. چندین بار نیمه هاى شب بیدار می شدم و مکرر نماز شب آقا را می دیدم. از خود می پرسیدم: چرا آقا در هنگام شب این قدر مى گرید. خیلى از شبها مهتاب بود و در پرتو روشنایى آن، اشکهای آقا را مشاهده می کردم و این وضع براى من که طفلى بیش نبودم شگفت آور بود. در مدتی هم که به نجف میرفتم و بچه هاى کوچک داشتم و شبها بیدار می شدم، آقا در اتاقشان که رو به روى محل اقامت ما بود در ایوان کوچکى نماز شب می خواندند و من احساس می کردم براى این که صدایشان را نشنویم گریههایشان را با بلند گویى که مناجات پخش می کرد تطبیق مى دادند و من چون بیدار بودم صداى گریه آقا را می شنیدم.
- برخى خویشاوندان که از پانزده سالگى با امام بوده اند گفته اند از دوران نوجوانى که با امام در خمین بودیم، آقا یک چراغ موشى کوچک می گرفتند و می رفتند به یک قسمت دیگر که هیچ کس بیدار نشود و نماز شب مى خواندند.
همسر امام می گویند تا حالا نشده که من از نماز شب ایشان بیدار شوم، چون چراغ را مطلقاً روشن نمیکردند. حتى چراغ دستشویى را روشن نمی کردند تا کسى بیدار نشود.
هنگام وضوى نماز شب یک ابر زیر شیر آب می نهادند که صداى چکه و ریزش آب موجب بیدارشدن کسى نگردد.
- آیة الله سید مصطفى خوانسارى صحنه اى از عبادت امام را این گونه نقل کرده است:
یک سال در قم برف زیادى آمده و سیل، نصف این شهر را خراب کرده بود؛ در همان وضع با آن شدت سرما و یخبندان، امام نیمه هاى شب از مدرسه دارالشفا، به مدرسه فیضیه می آمد و به هر زحمتى بود یخ حوض مدرسه را می شکست، وضو می گرفت و به مدرسه می رفت و در تاریکى مشغول تهجدش می شد. نمی توانم بازگو کنم امام (ره) چه حالى داشت، با یک سرور و شادى معنوى نماز شب را به جاى می آورد و هنگام اذان مى آمد مسجد و پشت سر آیة الله حاج میرزا جواد ملکى به نماز می ایستاد و بعد بر مىگشت و مشغول مباحثاتش می شد.
- بانو فاطمه طباطبایى (همسر مرحوم سید احمد خمینی) گفته است:
در سال 1349 شمسى با حاج احمد آقا ازدواج کردم و در سال 1352 شمسى با همسر و فرزند نه ماهه ام به عراق رفتم. نیمه شب بود که به منزل امام (ره) رسیدیم، خودشان آمدند، در را باز کردند؛ چند دقیقه اى به احوال پرسى گذشت و بعد نماز شب را شروع کردند، این براى من بسیار شگفت آور بود، زیرا نماز شب واجب نبود و میتوانستند قدرى دیرتر بخوانند، اما با وجود این که علاقه زیادى به پسرشان، حاج احمد آقا، داشتند و چند سالى بود که از ایشان دور بودند مشغول نماز شدند. بعدها پیبردم این رفتار امام (ره) به دلیل علاقه وافرشان به نماز بوده است.
- حضرت امام در نخستین شب اقامتشان در پاریس در آپارتمان کوچکى اقامت کردند، هنگام خواب به اتاق خود رفتند، ساعت دو بعد از نیمه شب که به وقت نجف چهار و به وقت تهران چهار و نیم بعد از نیمه شب بود، از اتاق خود بیرون آمدند، وضو گرفتند و برگشتند، هنوز چهار ساعت به اذان صبح مانده بود، یکى از اطرافیان میگوید: تعجب کردیم که چرا ایشان زود از خواب برخاسته اند. صبح معما حل شد، زیرا امام (ره) فرمودند:
این جا چه طور است؟ دیشب هر چه نشستم که صبح شود نماز بخوانم هوا روشن نشد، مشخص گردید که ایشان به عادت هر شب مطابق با افق نجف اشرف دو ساعت به اذان صبح مانده براى نماز شب بلند شده اند، خدمتشان عرض کردیم، افق این جا با عراق دو ساعت اختلاف دارد. فرمودند: بیایید ساعت مرا درست کنید.
حتى در شب پرواز سرنوشت ساز دوازدهم بهمن سال 1357 شمسى این برنامه عبادى امام ترک نشد. یکى از اصحابشان که در هواپیما بوده نقل می کند: به احترام آقا طبقه بالاى هواپیما را اختصاص به امام دادند تا در آن جا استراحت کند و کسى مزاحمشان نباشد، من جسارت کردم و گفتم بروم ببینم امام در چه حالى است، وقتى به طبقه بالا رفتم دیدم امام مشغول نمازند و در حال ریختن اشک هستند.
- یک روز در قم حضرت امام بیمار شدند به دستور پزشکان مى بایست به تهران انتقال یابند؛ هوا بسیار سرد بود و برف می بارید. یخ بندان عجیبى در جادهها وجود داشت. حضرت امام با این که چندین ساعت در آمبولانس بودند به محض آن که به بیمارستان قلب تهران منتقل شدند باز هم نماز شب را به جاى آوردند.
بعد از عمل جراحى هر لحظه که امام مشکل خاصى نداشتند چشمان خود را روى هم می نهادند و میخوابیدند حتى پزشکان به این شک مى افتادند که نکند اثر داروهاى بیهوشى است که ایشان را به این صورت در می آورد. اما زمانى که وقت نماز شب فرا می رسید خودشان بیدار می شدند و می فرمودند وقت نماز است و این در حالى بود که براى به خواب رفتنشان به امام دارو می دادند اما به همان حالت عادى راس ساعت دو بعد از نیمه شب نماز شب را اقامه می کردند و حتى شور و حال افزونترى داشتند.
یکى از نزدیکان امام نقل می کرد وقتى وارد اتاق بیمارستان شدم ایشان را در حالت عجیبى یافتم. آن قدر گریسته بودند که تمامى چهره منورشان خیس شده بود، هنوز هم اشکهاى مبارکشان چون باران جارى بود و چنان با خداى خود راز و نیاز مى کردند که من تحت تاثیر قرار گرفتم، وقتى متوجه من شدند با حوله اى که بر شانه داشتند صورت خود را خشک کردند.
- امام خمینی ظهرها از ساعت یازده و نیم تا یک بعد از ظهر مشغول نماز بودند، یکى از خواهرانى که در بیت ایشان مشغول خدمت بوده، گفته است: از دفتر زیاد به من قند و آب می دادند که ببرم و تبرک کنم، هر چه لاى در را میگوشیم که براى تبرک نمودن یا استخاره کردن نزدشان بروم می دیدم در حال نمازند. ایستاده، نشسته، خوابیده، همه اش نماز نافله میخواندند.
امام خمینى از او آن جوانى که مشغول تحصیل بودند در نماز شب جدیت داشتند، همسر امام گفته است:
از سن بیست و هشت سالگى نماز شب امام ترک نشده، یعنی از ابتداى ازدواج شان به فرمایش آیة الله فاضل لنکرانى امام هفتاد سال نماز شب خود را به صورت متواتر خواندند، نماز شبى که خداوند در قرآن میفرماید: کسى که چنین تهجدى را داشته باشد خداوند او را به مقام شایسته اى میرساند. حجة الاسلام و المسلمین توسلى خاطر نشان نموده است که: به جرات می توانم بگویم که تهجد امام تا آخرین لحظه هاى حیاتشان ترک نشد، نمازشان همش اول وقت بود. چه در دوران جوانى و چه پس از آن، دو ساعت مانده به اذان صبح بیدار میشدند و در این مدت قرائت قرآن میکردند. شبها یکى از برادران پاسدار پشت در اتاق ایشان میخوابید. یک وقت از وى پرسیدم: شما که مدتى شبها مراقب امام بودید خاطره اى از آن بزرگوار دارید؟ گفت: بله شبها معمولاً دو ساعت به اذان صبح بیدار بودند، یک شب متوجه شدم با صداى بلند گریه می کنند من هم متأثر شدم و بناى گریه را گذاشتم امام براى تجدید وضو بیرون آمدند چون متوجه من شدند فرمودند: تا جوان هستى قدر بدان و خدا را عبادت کن، لذّت عبادت در جوانى است، آدمى وقتى پیر میشود، دلش میخواهد عبادت کند. امّا حال و توان برایش نیست.
صداى گریه حاج آقاست. قبل از سال 41 یکى از علماى تهران نقل می کرد؛ شبى مهمان مرحوم حاج آقا مصطفى بودم مقدار زیادى از شب را با ایشان نشستیم و بحث و صحبت علمى کردیم. تازه خوابیده بودیم یک وقت از صداى گریه و ناله اى هراسان بیدار شدم و حاج آقا مصطفى را بیدار کردم و گفتم مثل اینکه در همسایگى شما کسى مرده و برایش گریه میکنند. آقا مصطفى گوش کرده و گفت صداى گریه حاج آقایم است (ایشان امام را حاج آقا میگفت) که مشغول نماز شب و گریه و ناله به درگاه خداست.
قبل از اینکه به نجف مشرف بشوم فردى را در قم دیدم که به نجف رفته بود و امام را ملاقات کرده و نقل می کرد که ما وقتى به نجف رسیدیم به منزل امام زیادتر تردد میکردیم. برنامه همیشگى امام این بود که دو و نیم ساعت پس از مغرب به بیرونی منزل میآمدند تا کسانى که می خواستند ایشان را زیارت کنند یا کارى داشتند خدمتشان برسند و بعد به حرم مشرف می شدند که درست سه ساعت پس از مغرب بود، این امر همیشگى بود. مگر اینکه حادثه اى پیش می آمد. یک شب امام بر اثر کسالت نتوانستند به حرم مشرف شوند. حالشان خوب نبود و تب زیادى داشتند.
هر چه گشتند نتوانستند دکترى را پیدا کنند. تا ساعت دو نیمه شب دکترى پیدا شد و از او خواهش کردند که بیاید امام را معاینه کند.
در این ساعت وارد منزل امام که شدیم. حدس می زدیم به دلیل کسالت در بستر خوابیده باشند ولى وقتى در زدیم و وارد اطاق شدیم مشاهده کردیم که امام با آن تبى که داشتند روى سجاده نشسته اند و نماز شب می خوانند. صبر کردیم تا نماز ایشان تمام شد و دکتر ایشان را معاینه کرد. پس از معاینه معلوم شد میزان حرارت امام در آن تبى که داشتند 42 درجه بود. میزانى که معمولاً انسانهاى قوى و جوان حتى قادر نیستند روى پاى خود بایستند و نماز واجب خود را بخوانند تا چه رسد به اینکه بخواهند نماز مستحبى بخوانند ولى امام در اثر عشق به خدا و آن حالت تعبدی که داشتند برنامه عبادت خود را ترک نمیکردند.
سی و سوم: شیخ جعفر کاشف الغطاء محقق بزرگ
(شیخ در عبادت و صفاى باطن و حالت تضرّع و زارى به درگاه حضرت بارى و تهجّد و سحر خیزى و دعا و مناجات، یکى از اوتاد روزگار بوده و تا سر حدّ قدرت نمىگذاشته عمل مستحبى از او فوت شود).
شهید محراب، ملاّ محمد تقى برغانى قزوینى میگوید:
(روزى مرحوم شیخ جعفر کاشف الغطاء وارد قزوین شد و در منزل یکى از بزرگان رحل اقامت افکند. در آن منزل، باغى نیز وجود داشت. وقت خواب فرا رسید و همه خوابیدند و من هم در گوشه آن باغ خوابیدم.
چون پاسى از شب گذشت، شنیدم شیخ مرا صدا مىزند و مىگوید: برخیز و نماز شب به جاى آور.
عرض کردم؛ بلى بر مىخیزم.
شیخ رد شد و من دوباره خوابیدم. ناگهان صدایى به گوشم خورد، به دنبال آن روانه شدم وقتى به نزدیک جایى که سر و صدا مىآمد رسیدم، دیدم جناب شیخ به تضرّع و گریه و مناجات مشغول است و صداى ایشان چنان در من اثر گذاشت که از آن شب تاکنون که 25 سال مىگذرد، هر شب برمىخیزم و به مناجات مشغول مىشوم).
در (فوائد الرضویه) مىنویسد: در بعضى از مؤلّفات دیدم که سالى شیخ گذرش به یکى از شهرهاى ایران افتاد.
اهل آن جا خواستند نماز را با آن جناب به جماعت گزارند. مساجد شهر کم وسعت و غیر کافى بود، لاجرم در میدانى اجتماع کردند و با شیخ نماز جماعت خواندند.
پس از نماز از آن بزرگوار خواهش نمودند که موعظه بفرمایید، شیخ فرمود: من فارسى را خوب نمىدانم. اصرار کردند، شیخ بر منبر آمد و فرمود:
مردم! شما مىمیرید و شیخ هم مىمیرد، پس فکر روز بازپسین نمائید. ایها النّاس! شهر شما مثل بهشت است، چه، در بهشت قصور است و در این شهر نیز قصور عالیه و بوستانهائى است که داراى نهرهاست ... و در بهشت تکلیف از قبیل نماز و روزه و سایر عبادات، برداشته است.
همچنین است در شهر شما که نماز و روزه و عبادات و دیگر امور برداشته شده است این تعریض بود از شیخ بر اهل آن شهر در مواظبت نداشتن آنها به فرائض الهى و ارتکاب محرمات و مناهى.
پس نگاه فرمود: در پاى منبر یکى از ذاکرین را دید، به او فرمود: برخیز و ذکر مصیبت کن و از منبر فرود آمد.
و چون ائمه جماعت آن شهر نوافل را به جاى نمىآورند، این مطلب به شیخ عرض شد، شیخ فرمود: هر که نماز نافله نکند به او اقتدا نکنید، ائمه جماعت که این سخن را شنیدند همگى بناى نافله گذاشتند.
شیخ حسن فرزند کاشف الغطاء مىگوید: عادت شیخ جعفر آن بود که هر شب وقت سحر بیدار بود و مىآمد دَمِ در اتاقها و عیال و اطفال همه را بیدار مىکرد و مىگفت: برخیزید و نماز شب بخوانید و همه بر مىخاستند.
من در آن زمان کودک بودم و خواب بر من غلبه میکرد. وقتى که شیخ دَمِ در اتاق من مىآمد و صدا مىزد برخیز، من به همان حالت که دراز کشیده بودم مىگفتم: ولا الضّالین، یا، اللّه اکبر؛ یعنى، من مشغول نمازم.
سی و چهارم: استادِ آیت اللّه العظمى بروجردى
استادِ آیت اللّه العظمى بروجردى میگوید که مرحوم آیت اللّه سیّد محمد باقر درچهاى، استاد آیت اللّه بروجردى و میرزاى نائینى و آقا نجفى قوچانى و ... در قنوتِ نماز شب، دعاى ابوحمزه ثمالى را با حالت ایستاده، مىخواندند.
سی و پنجم: سجدهای طولانى مرحوم حاج میرزا جواد آقا ملکى رحمه الله علیه
من استادى داشتم بزرگوار، عارف، عامل و کامل [مراد آخوند ملاّحسینقلى همدانى است] که نظیر او را ندیدهام. از او درباره عملى که مجرب و در اصلاح قلب و تحصیل معارف مؤثّر باشد، سؤ ال کردم.
در پاسخ فرمود: براى این امر، هیچ کارى مانند مداومت بر یک سجده طولانى در هر شبانه روزى یک مرتبه که در آن (لا إِلهَ اِلاّ أَنْتَ سُبْحانکَ إِنَّى کُنْتُ مِنَ الظّالِمینَ) گفته شود، نیست.
انسان این ذکر را بگوید در حالى که خود را در زندانِ طبیعت زندانى و مقیّد به قید و بندهاى این اخلاق رذیله ببیند و اقرار داشته باشد که خدایا، تو مرا گرفتار این پستیها نکردى و در حق من ظلم روا نداشتى، و تنها من به خویشتن ستم کردم.
ملکى رحمه الله علیه ادامه مىدهد:
اصحاب و شاگردان او به این دستور، عمل مىکردند و بعضى از آنها این ذکر را سه هزار مرتبه در سجده مىگفتند و خلاصه این سجده و برکاتش نزد عاملانِ به آن، معروف است ولى به شرط آنکه بر آن مداومت شود. استادم به خواندن صد مرتبه سوره قدر [اِنّا أَنْزَلْنا] در شب و عصر جمعه نیز امر فرمود.
سی و ششم: گفتارى از ملاّ حسینقلى همدانى (ره) عارف بزرگ
این عارف بزرگ در نامهاى مىنویسد: (... خلاصه بعد از سعى در مراقبت، البته طالب قُرب، بیدارى و قیام سحر را لااقل یک دو ساعت به طلوع فجر مانده الى مطلع الشّمس از دست ندهد. و نماز شب را با آداب و حضور قلب به جا بیاورد.
و اگر وقتش زیادتر باشد به ذکر یا فکر یا مناجات مشغول بشود؛ لیکن قدر معیّنى از شب باید مشغولِ ذکر با حضور بشود. در تمام حالاتش خالى از حزن نبوده باشد، اگر ندارد تحصیل نماید به اسبابش. و بعد از فراغ، تسبیح سیده نساء علیه السلام و دوازده مرتبه سوره توحید و ده مرتبه، (لا إِله إِلاّ اللّهُ، وَحْدَهُ لا شَریْکَ لَهْ لَهُ المُلکِ) إ لى آخر و صد مرتبه لا إِلهَ إِلاّ اللّهُ و هفتاد مرتبه استغفار بخواند. و قدرى از قرآن شریف تلاوت نماید. و دعاى معروفِ صبح [که در (مفاتیح ) محدّث قمى، قبل از دعاى کمیل مسطور است] یعنى یا مَنْ دَلَعَ لِسانَ الصّباح إِلى آخر، البته خوانده شود. و دائماً با وضو باشد و اگر بعد از هر وضو دو رکعت نماز بکند بسیار خوب است. ملتفت باشد که به هیچ وجه اذیتش به غیر نرسد و در قضاء حوائج مسلمین لاسیّما عُلَما وَ لا سیّما أَتْقِیائِهِمْ سعى بلیغ نماید ... و در شب جمعه صد مرتبه و در عصر روز جمعه صد مرتبه، سوره قدر بخواند).
سی و هفتم: نامهاى به مرحوم کمپانى حاج میرزا جواد ملکى
نامه اى به مرحوم کمپانى حاج میرزا جواد ملکى، در نامهاى که به عنوان پاسخ نامه علاّمه محمد حسین کمپانى اصفهانى، فیلسوف و اصولى مشهور نگاشته، دستوراتى به نقل از استاد خود، مرحوم ملا حسینقلى همدانى ذکر کرده که قسمتى از آن را انتخاب کرده در اینجا مى آوریم.
(... مرحوم مغفور مىفرمودند: باید انسان یک مقدار زیاده بر معمول تقلیل غذا و استراحت بکند تا جنبه حیوانیّت کمتر و روحانیّت قوّت بگیرد و میزان آن را هم چنین مىفرمودند، که انسان اولاً: روز و شب زیاده از دو مرتبه غذا نخورد حتى تنقّل مابین الغذائین نکند.
ثانیاً: هر وقت غذا مىخورد باید مثلاً یک ساعت بعد از گرسنگى بخورد آنقدر بخورد که تمام سیر نشود این درْ کمّ غذا، و امّا کیفش بعد از آداب معروفه، گوشت زیاد نخورد به این معنى که شب و روز هر دو نخورد و در هر هفته دو سه دفعه هر دو را، یعنى، هم روز و هم شب را ترک کند و یکى هم اگر بتواند للتکیّف [براى کیف کردن و لذّت بردن] نخورد و لامحاله آجیل خور نباشد ... و اگر بتواند روزههاى سه روزه هر ماه را ترک نکند.
و امّا تقلیل خواب، مىفرمود: شبانه روزى شش ساعت بخوابد.
اینها در تقلیل حیوانیّت کفایت مىکند. و امّا در تقویت روحانیّت اولاً: دائماً باید همّ و حُزن قلبى به جهت عدم وصول به مطلوب داشته باشد.
ثانیاً: تا مىتواند ذکر و فکر را ترک نکند، که این دو جناح سیر آسمان معرفت است.
در ذکر عمده سفارش به اذکار صبح و شام، است اَهَمّ آنها که در اخبار وارد شده و اَهَمّ تعقیبات صلوات [نمازها] و عمدهتر ذکر وقت خواب که در اخبار مأثور است لاسیّما متطّهراً در حال ذکر خواب برود، و شب خیزى مىفرمودند: زمستانها سه ساعت، تابستانها یک ساعت و نیم، و مىفرمودند که من در سجده ذکر یونسیّه [لا إِله إِلاّ أ نت سبحانک إِنّى کنت من الظالمین] خیلى اثرها دیدم.
بنده خودم هم تجربه کردهام چند نفر مدّعى تجربهاند، یکى هم قرآن که خوانده مىشود به قصد هدیه به حضرت ختمى مرطبت (صلوات اللّه علیه و آله) خوانده شود).
دستورى از شاهین بلند پرواز آسمان عرفان مرحوم ملاّحسینقلى همدانى در نامهاى چنین مىنگارد: (... البته در اجتناب از معصیت کوتاهى مکن و اگر خداى نخواسته معصیت کردى زود توبه نما و دو رکعت نماز به جا آور و بعد از نماز، هفتاد مرتبه استغفار کن و سر به سجده بگذار و در سجده از حضرتِ پروردگار عفو بخواه، امیدوارم عفو بفرماید.
معاصى [گناهان] کبیره در بعضى از رسالههاى عملیه ثبت شده، یاد بگیر و ترک نما و زنهار پیرامون غیبت و دروغ و اذیّت مگرد. لااقل یک ساعت به صبح مانده بیدار شو و سجده به جا بیاور و آنچه در (منهاج النجاة) مرحوم ملاّمحسن فیض (رضوان اللّه جلّ جلاله علیه) مذکور است کافى و شافى است از براى عمل شب و روز تو به همان نحو عمل نما و سعى کن که عمل و ذکرت، به محض زبان نباشد و با حضور قلب باشد که عمل بىحضور قلب، اصلاح قلب نمىکند، اگر چه ثواب کمى دارد.
البته البته از غذاى حرام فرار کن، مخور مگر حلال.
غذا را کم بخور و زیاد مخور؛ یعنى، زیاده بر حاجت بُنیه مخور، نه چندان بخور که تو را سنگین بکند و از عمل باز دارد و نه چندان کم بخور که ضعف آورد و به سبب ضعف از عبادت مانع شود. و هر قدر بتوانى روزه بگیر، به شرطى که شب جاى روز را پر نکنى. الحاصل: غذا به قدر حاجتِ بدن ممدوح و زیاده و کم هر دو مذموم، و شروع به نماز کن با قلب پاک از حقد و حسد و غلّ و غش مسلمانان، و لباس و فرش و مکان نمازت باید مباح باشد.
اگر چه مکان غیر محل جبهه نجس بودنش به نجاست غیر متعدیّه، نماز را باطل نمىکند ولى نبودنش بهتر است.
و بایست به نماز [به گونه] ایستادن بنده در حضور مولاى جلیل، با گردنِ کج و قلب خاضع و خاشع. وبعد از فریضه صبح هفتاد مرتبه استغفار و صد مرتبه کلمه طیّبه توحید و دعاى صباح مشهور را بخوان. و تسبیح سیده نساء [فاطمه زهرا علیها السلام] را بعد از فریضه ترک مکن. و هر روز هر قدر بتوانى لااقلّ یک جزء قرآن با احترام و وضو و خضوع و خشوع، بخوان و در بین خواندن حرف مزن مگر در مقام ضرورت. و در وقت خواب شهادت را بخوان و آیة الکرسى و یک مرتبه فاتحه و چهار مرتبه سوره توحید و پانزده مرتبه سوره قدر و آیه (شهداللّه ) [را] بخوان و استغفار هم مناسب است.
اگر بعضى از اوقات بتوانى سوره مبارکه توحید را صد مرتبه بخوانى بسیار خوب است و از یاد مرگ غافل مشو. و دست بر گونه راست گذاشته، با یاد خدا بخواب [مثل میّت در قبر]. و از وصیت کردن غافل مشو. و ذکر مبارک (لا اِله إ لاّ أ نت سُبْحانک اِنِّى کُنْتُ مِنَ الظّالِمین) را هر قدر [بتوانى] بخوان و در هر وقت بسیار بگو. شب و عصر جمعه در هر یک صد مرتبه سوره مبارکه قدر را بخوان و دعاى کمیل را در هر شب جمعه ترک مکن. و (مناجات خمس عشرة) را، حالت با هر کدام از آنها مناسب باشد، لاسیّما مناجاتِ شاکین و تابئین و مفتقرین و مریدین و متوسّلین و معتصمین را بسیار بخوان و دعاهاى صحیفه کامله، هر کدام در مقام مناسب بسیار خوب است. و در وقت عصر هفتاد بار استغفار و یک سبحان اللّه العظیم سبحان اللّه و بحمده بخوان و استغفارات خاصه را هم بخوان و سجده طویل را فراموش مکن و قنوت طول دادن بسیار خوب است و همه اینها با ترک معاصى بسیار خوب است.
سی و هشتم: عبادت تا به چه حّد میرسد
در حالات شهید محراب مرحوم ملاّ محمد تقی برغانی آمده است:
«عبادت آن جناب چنان بود که همیشه از نصب شب تا طلوع صبح صادق به مسجد میرفت و به مناجات و ادعیه و تضرّع و زاری و تهجّد اشتغال داشت و مناجات «خمس عشرة» را از حفظ میخواند و بر این روش و شیوه پسندیده استمرار داشت تا همان شب که شربت شهادت نوشید».
مکرّر در فصل زمستان دیده میشد که در پشت بام مسجد خود، در حالی که برف به شدّت میبارید، در نیمه شب پوستینی بر دوش و عمامه بر سر داشت و مشغول تضرّع و مناجات بود و با حالت ایستاده، دستها را به سوی آسمان بلند کرده، تا این که برف، سراسر قامت مبارکش را از سر تا پا سفید پوش میکرد.
جالب توجّه است که این بزرگوار در حال سجده که مناجات خمس عشرة را میخواند به دست فرقه بابیه به شهادت رسید.
سی و نهم: نماز شب در قبر! (شهیدان حسین و ابوالفضل قربانى)
عملیات پیروزمد خیبر در جزیره مجنون در جریان بود، قرار بود پس از شکستن خط، یگان ما که در سه راه فتح مستقر بود به سمت بصره پیشروى کند. دشمن بعثی با آگاهی نسبى از این اخبار، دست به مقاومت شدید زد و علاوه بر جنگ روانی شدید و بمبارانها و حملات شدید شیمیایی، با آنچه داشت شبانه روز آتش بر سر رزمندگان ریخت.
دراین میان دو برادر به نامهاى حسین و ابوالفضل قربانى با حالات معنوى خود کل گردان را متأثر کرده و چون خورشیدى فروزان نورافشانى میکردند. این دو برادر شهید، فارغ ار حوادث و هر آنچه اتفاق میافتاد در هر مکانى که یگان مستقر میشد، قبرى حَفر میکردند و به خصوص در شب، نمار میخواندند. هر کسی که بیدار مىشد، آن دو را در حال مناجات و نماز مىدید. چقدر زیبا بود توجّه به معبودشان.
چهلم: مادر و نماز شب
ما ماجرایى نقل مىکردند که براى بهرهمندى و عبرت آموزى، آن را نقل مىکنم. مادرم زنى پارسا و مقید به نماز شب بود. زمانى که بسیار خردسال بودم هر سحرگاه پیش از نماز شب مرا بیدار مىکرد و مىگفت: «مهدى جان، بلند شو برایت نخود چى آوردهام.
تا اسم نخودچى را مىشنیدم بلند مىشدم و مادرم مرا مقابل سجاده خود مىنشاند و یک مشت نخود چى به من مىداد و مىگفت: اینها را بخور و به من نگاه کن. یک وقت نخوابى. همه را یک دفعه هم نخور، هر دانه را کاملاً بجو، تمام که شد دیگرى را بخور. آن وقت خودش بر مىخاست و به نماز مىایستاد و من نخودچى مىخوردم و در او مىنگریستم».
به این مطلب کارى نداریم که بیدار کردن بچه (که به حد تکلیف نرسیده) اشکال دارد یا از باب وجوب مصلحت بىاشکال است، بلکه همین قدر مىگوییم که آن کودک خردسال سحرگاه به شوق خوردن نخودچى، عبادت شبانه مادر پارساى خود را تماشا مىکرد و بدین ترتیب از همان خردسالى به سحرخیزى و شب بیدارى عادت کرد و مادر، روحِ شب زندهدارى را در خمیر مایه فرزند قرار داد و آن را طبیعت دوّمش ساخت.
تا آن جا که به یاد مىآورم والد ما، آقا میرزا مهدى شیرازى، همیشه نیمه شبها بیدار بودند و مطالعات درس خارج خود را در سحر انجام مىدادند.
در اوآخر حیات شان که کسالت داشتند و از شدت درد یا تنگى نفس خواب شان نمىبرد و شاید یکى دو ساعت مانده به سحر بر اثر فشار خستگى به خواب مىرفتند، نیز هنگام سحر بیدار مىشدند و هر چند نزدیکان شان مىگفتند: قدرى بیشتر بخوابید، میگفتند:
خوابم نمیبرد. طبیعى است که سحر خیزى در خردسالى، شب زنده دارى در بزرگ سالى را به صورت عادت ایشان درآورد.
چهل و یکم: نماز شب در حرم با شمع
نماز شب خیر دنیا و آخرت دارد وقتی میگوییم بخوانید دلیل هم دارد که خیر دارد مثلاً زمانی که ما در مدرسه فیضیه با بقیه رفقا درس میخواندیم روزگار ما خیلی به سختی میگذشت یک سال که شب نیمه شعبان مصادف با ایام زمستان بود و هوا به حدی سرد بود که آب در چند ثانیه یخ میزد در مجلس جشنی که به مناسبت میلاد حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف تشکیل شده بود شرکت کردم و وقتی به مدرسه برگشتم در مدرسه و حرم بسته بود و هوا خیلی سرد و از طرفی ما هم مقید به خواندن نماز شب بودیم. لذا جلو در حرم آمدم و شروع به نماز خواندن کردم نماز که تمام شد یک مرد ترک زبان جلو آمد و پرسید: حرم کی باز میشود؟ گفتم یکی دو ساعت دیگر گفت:
دوستان من منتظر من هستند که باید بروم شما لطف بفرمایید این شمعها را بگیرید و هر شب جاهایی از حرم که تاریک است از طرف من روشن کنید.
من شمعها را گرفتم بعد آن شخص مقداری پول به من داد و رفت که وقتی من توجه کردم دیدم 500 تومان که در آن زمان مبلغ قابل توجهی بود به من داده است که با آن 500 تومان خیلی از مشکلات ما حل شد. بله این نمونه از خیر دنیا و آخرت نماز شب است.
چهل و دوم: زنی صالحه در زمان حضرت عیسى (ع)
زنى صالحه در زمان حضرت عیسى (ع) در زمان عیسى بن مریم (ع)، زنى بود صالحه عابده، چون وقت نماز مىشد، هر کارى که داشت مىگذاشت و به نماز و طاعت مشغول مىشد روزى نان مىپخت، مؤذن بانگ کرد، نان پختن رها کرد و به نماز مشغول گشت چون در نماز ایستاد، شیطان در وى وسوسه کرد: تا تو از نماز فارغ شوى نان همه سوخته شود. زن به دل جواب داد:
اگر همه نان بسوزد بهتر که روز قیامت تنم به آتش دوزخ بسوزد. دیگر بار شیطان وسوسه کرد که: پسرت در تنور افتاد و سوخته شد. زن در دل جواب داد: اگر خداى تعالى قضا کرده است که من نماز کنم و پسر مرا به آتش بسوزاند من به قضاى خداى تعالى راضى گشتم و از نماز دست برندارم که اللّه تعالى فرزند را نگاه دارد از آتش.
شوهرِ زن از درِ خانه درآمد، زن را دید در نماز، نان را در تنور به جاى خویش دید نسوخته و فرزند را دید در آتش بازى مىکند و یک تار موى از او کم نشده و آتش به قدرت خداى عزّوجلّ بر وى بوستان گشته. چون زن از نماز فارغ گشت شوهر دست او را گرفت و نزدیک تنور آورد و در تنور نگریست، فرزند را دید به سلامت و نان به سلامت هیچ بریان نشده، تعجّب کرد و شکر بارى تعالى کرد و زن سجده شکر بجا آورد خداى عزّوجلّ را.
شوهر فرزند را برداشت و به نزدیک عیسى (ع) برد و حال قصه با وى بگفت: عیسى (ع) گفت: برو از این زن بپرس تا چه معاملت کرده است و چه سرّ دارد از خداى؟
اگرچه این کرامت اگر براى مردان بود، او را وحى مىآمد و جبرئیل براى وى وحى مىآورد. شوهر پیش زن آمد و از معالمتِ وى پرسید. زن جواب داد: کار آخرت پیش گرفتم و کار دنیا را باز پس داشتم و دیگر تا من عاقلم هرگز بىطهارت ننشستم الا در حال زنان، و دیگر اگر هزار کار در دست داشتم چون بانگ نماز بشنیدم همه کارها به جاى رها کردم و به نماز مشغول گشتم و دیگر هر که با ما جفا کرد و دشنام داد، کین و عداوت وى در دل نداشتم و او را جواب ندادم و کار خویش با خداى خویش افکندم و به قضاى خداى تعالى راضى شدم و فرمان خداى را تعظیم داشتم و بر خلق وى رحمت کردم و سائل را هرگز باز نگردانیدم اگر اندک و اگر بسیار بودى بدادمى و دیگر نماز شب و نماز چاشت رها نکردمى، عیسى (ع) گفت:
اگر این زن مرد بودى پیامبر گشتى.
عارف ربّانى مرحوم ملاّ حسینقلى همدانى رحمه الله علیه مىفرمود:
کسانى که در مقامات دین به جایى رسیدهاند، همه از شب خیزها بودهاند، از غیر آنها دیده نشده است.
چهل و سوم: نماز شب مرحوم حجة الاسلام سید محمود یزدى
مرحوم حجة الاسلام سید محمود یزدى، که از شاگردان حاج میرزا جواد آقا بوده، در بیرونى منزل استاد می نشست. درباره نماز شبهاى آن عارف وارسته می گوید: شبها که ایشان براى شب زنده دارى و عبادت بر می خاست، مدتى در رختخواب به گریه از خوف خدا و اشک براى عشق به حق مشغول بود. گاهى به سجده می رفت و زمانى لب به دعا می گشود. آنگاه در صحن منزل رو به طرف آسمان میکرد و آیات مخصوص را تلاوت می فرمود:
«ان فى خلق السموات و الارض و اختلاف الیل و النهار... ربنا ما خلقت هذا باطلا...». اثر این آیات الهى آن چنان بود که او را از خود بی خود کرده، سر بر دیوار میگذاشت و لحظاتى گریه می کرد. آنگاه که براى گرفتن وضو آماده می شد، در کنار حوض نشسته، و مدتى گریه می کرد و پس از وضو ساختن چون به مصلایش می رسید و مشغول تهجد می شد، حالش منقلب گشته، اشک بسیار میریخت. بطوریکه از گریه هاى طولانى در نمازها و مخصوصاً قنوت ها، بعضى ایشان را جزء «بکایین » عصر به شمار آورده اند.
چهل و چهارم: کرامات آیت الله بهجت
حجت الاسلام شوشتری میگوید: شخصی خدمت آقای بهجت میرسد و میگوید آقا! من اکثر شبها برای نماز شب خواب میمانم چه کنم؟ دعایی بفرمایید.
آقا میپرسند: چه ساعتی دوست داری بیدار شوی؟ میگوید ساعت 3 نصف شب. آقای بهجت میگوید برو! ان شاء الله بیدار میشوی. و آن شخص به من گفت اینک چندین سال از آن جریان میگذرد از آن به بعد هر شب سر همان ساعت بیدار میشوم، هرچند یک ساعت قبل خوابیده باشم و هیچگاه نماز شبم ترک نشده است و این از کرامات آیت الله بهجت است.
- خاطره دیگر:
شخصى از دوستانم مىگفت: با اهل تهجّدى که کمتر نماز شبش و مناجات سحرش ترک مىشد مأنوس بودم، شبى در خلوت سحر شاهد نماز شب با حال و با ارزشش بودم، در حال و در عبادت او دقت مىکردم، چون در نماز وَتر دست به قنوت برداشت به جاى آمرزش خواستن براى چهل مؤمن براى چهل گنهکار درخواست آمرزش کرد، پس از نماز به او گفتم: مگر نگفتهاند در قنوت نماز وَتر به چهل مؤمن دعا کنید؟ پاسخ داد: همه مؤمنان را مؤمنان دیگر در نماز شب دعا مىکنند ولى گنهکاران از این خلوت پر قیمت و مناجات با ارزش چرا نصیب و سهمى نبرند، آنان هم بنده خدایند و مستحق و گداى آمرزش، شاید خود براى آمرزش خود کارى نکرده باشند، و اکنون در برزخ گرفتار گناهان خویشند، باید براى آنان هم بنا به فرموده پیامبر که آمرزش خواهى براى آنان را بر عهده ما واجب دانستهاند از خدا طلب آمرزش کرد تا از رنج برزخ با دعاى ما درآیند و متقابلاً به ما دعا کنند، که خدا دعاى دل سوختگان اهل برزخ را بىتردید نسبت به ما مستجاب خواهد کرد.
آرى، گناهکاران هم بر عهده ما حق واجب دارند، باید به اداى این حق واجب عاشقانه اقدام کرد.
ما وقتى از خدا براى آنان آمرزش بخواهیم، چه بسا جلوه آمرزش حق در افق وجودشان زمینه ساز تحول و تغییرى بنیادى در زندگى آنان گردد.
انجام کارها و عبادات آسان، از همه کس بر مىآید، ولى عباداتى که دشوارتر است و همّت و اراده و رنج بیشترى لازم دارد، با ارزشتر و به کمال نزدیکتر است. قرآن، از کسانى که در دوران سختى، پیامبر خدا را یارى و پیروى کردند ستایش مىکند. امام مجتبى علیه السلام با آنکه مرکب سوارى داشت، ولى پیاده به سفر حج مىرفت تا پاداش بیشترى داشته باشد. قرآن، از نماز شب خوانانى تمجید مىکند که خود را از بستر نرم و گرم جدا کرده به نیایش و نماز مىپردازند.
چهل و پنجم: نماز شب آیت اللّه سید احمد کربلایى
درباره آیت اللّه سید احمد کربلایى رحمه الله علیه از شاگردان ملاّ حسینقلى همدانى رحمه الله علیه مىخوانیم که عارف بزرگ، آقا على قاضى فرمود: شبى از شبها را به مسجد سهله مىگذراندیم، به نیمه شب یکى در آمد و به مقام ابراهیم علیه السلام مُقام کرد و از پى فریضه صبح در سجده شد تا طلوع خورشید، آنگاه برفتم و دیدم: آقاى سید احمد بکّاء است و از شدّت گریه، خاک سجده گاه را گِل کرده است.
علاّمه آقا بزرگ تهرانى هم درباره مرحوم کربلایى مىفرماید: به هنگام نماز بر وجود خود تسلّطى نداشته و اشکهاى او همانند ابر بهاران فرو مىبارید. او کثیر البکاء بود... من چندین سال همسایه او بودم، در این مدّت کارهاى شگفتى از او دیدم ... در نماز به ویژه به هنگام نوافل لیلیّه، عنان اختیار از کف مىداد و از خود بىخود مىشد.
یکى دیگر از معاصرین ایشان مى گوید: یگانه کسى بود که بصر او به بصیرت تبدیل شده بود و پردههاى ضخیم طبیعت را به واسطه کثرت عبادت و توغّل در ادعیه و اوراد و مواظبت دایمى بر اداى نوافل از جلوى چشم خود برداشته بود و کسى را بدان مقام ندیدم. سیّد السالکین آیت اللّه سیّد احمد کربلایى سرانجام در یک نماز عشق (نماز عصر) به قرب حق نایل شد و به وصال جانان رسید و مشاهد ابدى محبوب خویش گردید.
چهل و ششم: مشعل نورانى در شبهاى ظلمانى
مرحوم شیخ محمد حسین مطهرى مصداق این آیه از قرآن کریم است که مى فرماید:
«یا ایها الذین آمنوا قوا انفسکم و اهلیکم ».
اى کسانیکه ایمان آورده اید خود و خانواده خود را حفظ کنید.
یعنى با برنامه هاى تربیتى و ارشادى که پیاده کرد خانواده خویش را به سوى خیر و صلاح فرا خواند و بذر ایمان را در مزرعه دل و جان فرزندان خویش کاشت و اعمال و رفتارش در خانه به گونه اى بود که عبادات و موازین دین برایش یک حقیقت محترمى بود نماز برایش اصل بود، روى آوردن به مستحبات و نوافل در متن زندگیش جارى بود و همراه با این حالات معنوى در نهایت عطوفت و مودت با کودکان و همسر خویش برخورد مى نمود و آنان را به شوق و شعف وا می داشت و چنین روابطى که حاکى از صمیمیت و ناشى از صداقت بود آنان را نسبت به برنامه هاى شیخ محمد حسین مشتاق می ساخت در واقع شیخ محمد حسین تنها مسؤول تأمین و رفع مشکلات مالى و اقتصادى خانواده نبود، وجود کیفى او اهمیت افزونترى داشت و فرزندان او را به عنوان الگوى رفتارى و فکرى خویش تصور می کردند، محمد حسین با این تفکر و احساس زندگى مى کرد که وجودش براى اهل خانه اهمیت دارد و بچه ها به حمایت او نیاز خواهند داشت، نسبت به تکالیف دینى و امور اخلاقى فرزندان دقت و توجهى خاص نشان می داد اما می کوشید چهره عبادات و موازین دینى را نزد آنان تلخ و خشک نشان ندهد و همراه با یک لذت معنوى و نشاط روحى باشد به سخنان فرزندان خود با دقت گوش می داد و آنها را در بروز استعدادهایشان تشویق می نمود و این تحسین موجب می گردید تا آنان رفتارها و کوششهاى خویش را به نحو احسن انجام دهند.
در ناراحتیها و غمهاى اهل خانه احساس همدردى داشت و در رفع ناگواریها تلاش می کرد و سعى می نمود احساسات دوران کودکى و نوجوانى را قابل توجه تلقى کرده و در ضمن، این تمایلات را به سوى ارزشهاى مذهبى و خلقهاى عالى هدایت کند. شهید مطهرى می گوید: «ما از بچگى این را می دیدیم که از نظر ایشان (پدرمان) آنچه که مربوط به دین و مذهب بود در نهایت احترام بود، نماز یک حقیقت محترم بلکه محترمترین حقیقتها بود. ما حس می کردیم ماه رمضان که می آید واقعاً یک امر قابل احترامى می آید یک امرى می آید که دارد استقبال می شود.
از ماه رجب و شعبان به استقبال می رفتند. یعنى مرتب روزه مستحبى می گرفتند پیشواز می رفتند، پیشواز رفتن (یعنى) مهمانى دارد می آید که ما داریم استقبالش می کنیم، معلوم بود که به سوى یک امر بزرگ و خطیر دارند می روند اگر بچه من یک ذره قابل باشد در او اثر می گذارد، اگر در خانواده اى بچه حس کند که پدر راستى را به دلیل این که راستى است (ترک نمی کند) دروغ اساساً به زبان این پدر نمی آید او راستگو می شود».
از اینجاست که شیخ محمد حسین آیه مورد اشاره در صدر این بخش را بطور عملى در زندگى خود پیاده کرد و خانواده خود را براى پیمودن مسیر درستى و راستى و رسیدن به چشمه پاکى و تقوا تربیت کرد.
البته او اول تمامى رفتارهاى دینى و اخلاقى خویش را کنترل نمود و مهار نفس اماره را در دست گرفت و پس از آن که در چشمه تقوا و ایمان خود را شستشو داد و جرعه هایى از اقیانوس معنویت را نوشید اهل خانه را متوجه حقایق ایمانى و گوهرهاى پارسایى نمود.
چهل و هفتم: علاّمه محمّد حسین کاشف الغطاء
هر شب با صداى استاد از خواب بیدار مىشد. آیت اللّه شیخ آقا بزرگ تهرانى رحمه الله علیه مىگوید:
روزى علاّمه محمّد حسین کاشف الغطاء به استاد بزرگمان علامه نورى گفت: بعضى از شبها احساس سنگینى مىکنم و نماز شب از دست مىرود. علامه نورى با عتاب پدرانهاى فرمود: چرا؟ چرا؟ برخیز! برخیز!.
پس از گذشت سالها علامه نورى وفات کرد. روزى علاّمه کاشف الغطاء به من فرمود: صداى رساى استادم محدّث نورى هر شب ساعتى به سپیده صبح به گوشم مىرسد و مرا بیدار مىکند و به نماز شب بر مىخیزم. صدایى که صلا در مىدهد: محمّد حسین! فرزندم ! چرا؟ چرا خوابیدهاى؟ بیدار شو، برخیز، برخیز!
چهل و هشتم: نجات از شرّ دشمن به وسیله نماز شب
احمد بن محمد بن علی علوی حسینی مصری میگوید:
«حاکم مصر نزد احمد بن طولون، از من سعایت (بدگویی) کرده بود؛ لذا همّ و غم شدیدی مرا در خود گرفت؛ به طوری که بر جان خود میترسیدم. به همین جهت به قصد بیت الله الحرام از مصر خارج شدم و از آن جا به عراق رفته وارد کربلا شدم و به قبر مطهر حضرت سید الشهداء (ع) پناه آوردم و از حضرتش امان طلبیدم و تا پانزده روز در آن مکان شریف بودم و دعا و زاری مینمودم.
تا آنکه یک وقت در میان خواب و بیداری ناگاه مولای خود حضرت صاحب الزمان و ولیّ الرحمن (ع) را زیارت کردم. فرمودند:
امام حسین علیه السلام به تو میفرمایند: فرزند من، آیا از فلان کس ترسیدهای؟
عرض کردم: آری؛ چون قصد کشتن مرا دارد و به همین جهت به مولای خود پناه آوردهام تا از او شکایت کنم.
حضرت فرمودند: چرا خدا را به دعایی که پیامبران در شداید و فشارها خوانده و نجات یافتهاند، نخواندهای؟
عرض کردم: آن دعا کدام است؟
فرمودند: شب جمعه غسل کن و نماز شب بخوان و سجده شکر انجام بده. بعد این دعا را در حالی که بر سر زانو و سر انگشتان پاها نشستهای، بخوان.
و خود حضرت آن دعا را برایم خواندند و پنج شب متوالی این کار را انجام میدادند تا از حفظ شدم. شب ششم شب جمعه بود و دیگر تشریف نیاوردند. من برخاستم و غسل نمودم و تغییر لباس دادم بعد نماز شب را به جای آورده و سجده شکر کردم. سپس بر سر زانو و انگشتان پا نشسته دعا را خواندم.
شب شنبه آن حضرت را در خواب دیدم؛ فرمودند:
دعایت مستجاب شد و دشمنت بعد از آن که دعا را خواندی پیش روی کسی که نزد او سعایت کرده بود (احمد بن طولون) به هلاکت رسید.
احمد بن علوی مصری میگوید: صبح امام حسین (ع) را وداع گفته به سوی مصر روانه شدم. وقتی به اردن رسیدم مردی از همسایگان مصری خود را دیدم، که از اهل ایمان و شیعه بود. او به من خبر داد که احمد بن طولون دشمن تو را دستگیر کرد و دستور داد سرش را از پشت گردن بریدند و بدن او را به نیل انداختند و این جریان در شب جمعه اتفاق افتاد.
بعد از تحقیق، معلوم شد این کار مقارن تمام شدن دعای من بوده است؛ همان گونه که مولایم به من خبرش را داده بودند.
سید بن طاووس (ره) این قضیه را با سند دیگر و اندک اختلافی نقل کرده است که: احمد بن علوی مصری میگوید:
«در بازگشت، به مصر وقتی به یکی از منازل رسیدم ناگاه قاصدی از طرف اولاد خودم را دیدم. آن قاصد به همراه خود نامه ای به این مضمون داشت: آن مردی که از او فرار کردی، عده ای را به میهمانی دعوت کرد و برایشان سفره ای مهیا نمود.
میهمانان بعد از صرف غذا متفرق شدند و او هم شب خوابید در حالی که غلامانش در همان مکان حضور داشتند. صبحگاهان از وی هیچ صدا و اثری احساس نشد. لحاف را از صورتش برداشتند اما با کمال تعجب مشاهده کردند که سرش از قفا بریده و خونش جاری است».
چهل و نهم: اثر تربیت در کودک
سـهـل شـوشترى از بزرگان عرفاست که در سن هشتاد سالگى، به سال 283 ه.ق از دنیا رفت.
او مـىگـویـد: مـن سـه سـاله بودم که نیمههاى شبى دیدم دایىام محمدبن سوار از بستر خواب برخاسته و مشغول نماز شب است.
یک بار به من گفت: پسرم، آیا آن خداوندى که تو را آفریده یاد نمىکنى؟ گفتم: چگونه او را یاد کنم؟ گفت: شب، هنگامیکه براى خواب در بسترت مىآرمى، سه بار از صمیم دل بگو: خدا با من است و مـرا مىنگرد و من در محضر او هستم.
چند شب همین گفتار را از ته دل گفتم.
سپس به من گـفـت: ایـن جـمـلـهها را هر شب هفت بار بگو.
من چنین کردم.
شیرینى این ذکر در دلم جاى گرفت.
پس از یک سال به من گفت: آنچه گفتم در تمام عمر تا آنگاه که تو را در گور نهند از جان و دل بگو، که همین ذکر و معنویتش دست تو را در دو جهان بگیرد و نجات بخشد.
بـه ایـن تـرتـیـب نـور ایـمان به توحید، در دوران کودکى در دلم راه یافت و بر سراسر قلبم چیره شد.
پنجاهم: وصیت حضرت آیت اللّه العظمى مرعشى نجفى رحمه الله علیه به فرزندش
حضرت آیت اللّه العظمى مرعشى نجفى رحمه الله علیه به فرزندش وصیت کرد سجّادهاش را با او دفن کنند.
حضرت آیت اللّه العظمى مرعشى نجفى رحمه الله علیه به فرزندش وصیت کرد:
سجّاده اى که 70 سال بر روى آن نماز شب به جا آوردهام، و تسبیحى از تربت امام حسین علیه السلام که با آن در سحرها به عدد دانههایش استغفار کردهام با من دفن شود.
پنجاه و یکم: نماز شب در اسارت
یکى از برادران آزاده مىگوید:
در یکى از اردوگاهها، پس از آن که عزیزى از میانمان رخت بربست و به شهادت رسید، گروهبان عراقى دربارهاش گفت:
(او اسیرى بود که هر شب در گوشه اتاق شماره 12 نماز شب مىخواند). امام حسین (ع) از رسول خدا (ص) نقل کرد: که آن حضرت فرمود: کسى که عمرش با قیام شب و عبادت خدا خاتمه یابد اهل بهشت است.
پنجاه و دوم: نماز شب نخوانده بود گریه مىکرد.
حجت الاسلام على محدّث زاده درباره پدرش مرحوم حاج شیخ عبّاس قمى (ره) مىگوید:
یک روز صبح پدرم برخاست و شروع به گریه کردن نمود، از او پرسیدم: چرا اشک مىریزید؟
فرمود: براى این که دیشب نماز شب نخواندم! گفتم: پدر جان! نماز شب که مستحب است و واجب نیست، شما که ترک واجب نکردهاید و حرامى به جا نیاوردهاید، چرا این طور نگرانید؟ فرمود: فرزندم! نگرانى من از این است که من چه کردهام که باید توفیق نماز شب خواندن از من سلب شود؟
پنجاه و سوم: توجه تام به حضرت حقّ
در نجف رسم بود که طلاب در ایام زیارتی، دسته دسته و بسیاری از اوقات با پای پیاده برای زیارت عتبات عالیات می رفتند و شب را در بین راه به جهت خواندن نماز شب توقف و هر یک در گوشه ای مشغول نماز شب میشدند.
در یکی از سفرها آقای روحانی پیر مردی که همراه آنها بود بیشتر فاصله گرفت و مشغول نماز شب شد، ناگهان آقایان غرش و نعره شیری را از نزدیک شنیدند و در صدد بر آمدند که چه بکنند. دیدند شیر به سوی آن پیرمرد میرود، گفتند:
«إنا لله و إنا إلیه راجعون» هیچ کاری نمیتوانستند انجام بدهند، شیر رفت و رفت و رفت تا چند قدمی آن آقا ایستاد، آقا هم ظاهراً در رکعت وَتر بود، شیر چند دقیقه کنار آقا ایستاد و آقا را نگاه میکرد، آقا هم مانند مجسمه ایستاده بود و هیچ تکان نمیخورد، بعد از دقایقی شیر حرکت کرد و رفت.
چون قدری دور شد آقایان دوان دوان به خدمت آقا رفتند و بعد از تمام شدن نماز وَتر به او گفتند: آقا! از شیر نترسیدی؟ شگفت اینکه پا به فرار نگذاشتی، أحسنت! عجب دل قوی و با جرئتی داری؟ آقا فرمود: بله من ترسیدم، خیلی هم ترسیدم اما دیدم با فرار کردن از چنگال او نجات نمییابم، لذا به خود گفتم که پس چه بهتر حال که باید طعمه شیر شوم، در حال مناجات و راز و نیاز با قاضی الحاجات باشم. و با این حال خوب از دنیا بروم.
حجة الاسلام و المسلمین آقای تهرانی یکی از شاگردان آقا جریان فوق را به صورت ذیل از آیت الله بهجت نقل میکند:
«حضرت استاد این قضیه را مکرر به این صورت نقل میفرمودند که در نجف معروف شده بود که فلان آقا از شیر نمیترسد و در بیابان شیر را دیده نترسیده است.
از خود آقا در این باره سؤال میکنند میفرماید: نه، من نیز خیلی از شیر میترسم، ولی وقتی در بیابان مشغول نماز بودم ناگهان شیری از بالای کوه به سوی من سرازیر شد، با خود گفتم: بهتر است اینک که قدرت بر رهایی از شیر را ندارم فکر فرار را کنار گذارم و همچنان به نماز مشغول شوم، و چه بهتر که مرا در حال نماز بدرد، لذا از نماز دست بر نداشتم و هیچ عکس العملی از خود نشان ندادم، تا اینکه شیر نزدیک من آمد و دید من کاری نمی کنم، دورادور من گشت و رفت».
پنجاه و چهارم: شهیدی در حالت نماز شب خواندن
صبح روز بعد از والفجر که برای انتقال شهدا و بقیه مجروحان به منطقه رفته بودیم با صحنه عجیب وی رو برو شدم.
در بین شهدا شهیدی بود که دیشب مجروح شده بود. این شهید روی سجادهای نشسته بود. قرآن و مهرش روی سجاده بود و هر دو دستش شدیداً مجروح شده بود او با این حال شهید شده بود. از خودم پرسیدم اینها با این وضع هم نماز شبشان را ترک نکردند. ما کجای راه هستیم؟
پنجاه و پنجم: اندیشهای که بهتر از عبادت یک سال است
آقای قدس می گوید: «روزی آقا میفرمود: یکی از علمای بزرگ نجف اشرف هنگام سحر و وقت نماز شب پسر نوجوانش را که در اطاق آقا خوابیده بود صدا زد و گفت: برخیز و چند رکعت نماز شب بخوان. پسر پاسخ داد: چشم.
آقا مشغول نماز شد و چند رکعت نماز خواند. ولی آقا زاده بر نخاست. مجدداً آقا او را صدا زد که: پسرم، پا شو چند رکعت نماز بخوان.
باز پسر گفت: چشم.
آقا مشغول نماز شد ولی دید فرزندش از رختخواب بر نمیخیزد، برای بار سوم او را صدا زد. پسر گفت: حاج آقا، من دارم فکر میکنم، همان فکری که درباره آن در روایت آمده است که: امام صادق (ع) میفرماید:
«تفکر ساعة خیر من عباده سنه» یک ساعت تفکر بهتر از یک سال عبادت است.
آیت الله العظمی بهجت فرمودند: آقا پرخاش کرد و فرمود: ... و خود آیت الله بهجت کلمه را بر زبان جاری نکرد، ولی ما همه فهمیدیم که آن بزرگ مرد فرموده بود: پدر سوخته، آن فکری از عبادت یک یا شصت سال بهتر است که انسان را به خواندن نماز شب وادارد، نه اینکه انسان وقت نماز شب دراز بکشد و فکر بکند و به این بهانه از خواندن آن شانه خالی کند».
.
پرسمان دانشگاهیان
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.