پيامبر اسلام / جنگ بدر / تصاحب چاه آب / حضرت علی / امام حسين /

تخمین زمان مطالعه: 4 دقیقه

با توجه به اعتقاد ما نسبت به عصمت پيامبر اسلام (صلی الله عليه و آله و سلّم) و امامان (علِهم السلام) چرا پيامبر اسلامـ صلّي الله عليه و آله ـ در جنگ بدر وقتي بر چاه‌هاي آب مسلط شدند چاه‌ها را پر كردند و مانع آب شدند در حالي كه حضرت علي ـ عليه السّلام ـ و امام حسين ـ عليه السّلام ـ به دشمنان خود آب دادند؟


در پاسخ به سئوال شما ابتدا مي‌بايست اصل قضيه بررسي شود كه آيا پيامبرـ صلّي الله عليه و آله ـ در جنگ بدر چاه‌هاي بدر را تصاحب كردند يا نه؟! و در صورت دستيابي به آن چاه‌ها آيا آنها را پُر كردند و با اين كار مانع آب خوردن دشمنان خود شدند يا نه؟!با مراجعه به كتب تاريخي درمي‌يابيم كه در بعضي كتب، روايتي نقل شده كه مضمونش اين است:«يكي از اصحاب پيامبرـ صلّي الله عليه و آله ـ به نام «حباب بن منذر» پيشنهاد داد تا پيامبرـ صلّي الله عليه و آله ـ لشكر اسلام را در كنار يكي از چاه‌هاي بدر فرود آورد و بقيه چاه‌ها را پر كند تا به محض رسيدن لشكر كفار قريش چاه آبي براي مصرف آنها نباشد. پيامبرـ صلّي الله عليه و آله ـ هم رأي او را پذيرفت و عملي كرد»[1]پيرامون اين نقل تاريخي، بين مورخين اختلاف نظر است و اين از جمله مطالبي است كه تا حدودي روشن نيست چرا كه در همين كتابي كه نقل اول آمده بود در جاي ديگر پيرامون جنگ بدر مي‌گويد:«كفار قريش خواستند از چاه‌هاي بدر آب بخورند كه مسلمين مانع شدند، در اين هنگام پيامبرـ صلّي الله عليه و آله ـ خطاب به مسلمين كرد كه مانع آب خوردن كفار نشويد و آنها را رها كنيد»[2]در كتاب «المغازي» هر دو نقل آمده است و اين دو با هم سازگاري ندارد چونكه اگر پيامبرـ صلّي الله عليه و آله ـ خود راضي به پُر كردن چاههاي بدر باشد معني ندارد از مسلمين بخواهد كه مانع آب خوردن كفّار قريش نشوند. مگر اينكه بگوئيم (بنابر پذيرش هر دو نقل) از نقل دوم استفاده مي‌كنيم كه آنچه در نقل اول آمده بود از تصاحب كردن چاه‌هاي بدر و پر كردن بقيه چاهها، بدين سبب بوده كه تا چاهها در اختيار مسلمين باشند آنگاه كفار اگر آبي بخواهند، با كسب اجازه مسلمين آب بخورند يعني هدف پيامبر اين بود كه فقط چاهها در اختيار آنها باشد اما معنايش اين نيست كه مانع خوردن آب آنها هم باشند.تا اينجا بنابر پذيرش اصل ماجرا مطلب را بررسي كرديم اما برخي از مورخين عصر ما بر ردّ اصل قضيه سخناني گفته‌اند از جمله جناب علامه سيد جعفر مرتضي عاملي ايشان 4 دليل اقامه مي‌كند بر ردّ اصل ماجرا و در آخر نتيجه‌گيري مي‌كند كه اساساً چاه‌هاي بدر در اختيار مسلمين نبوده است.[3]يكي ديگر از محققان معاصر جناب استاد رسول جعفريان است كه ايشان هم پيرامون مطلب، سخناني بيان كرده. ايشان در كتاب «تاريخ سياسي اسلام» مي‌گويد:«اين قضيه با آيات قرآن منافات دارد چرا كه آيات الهي خبر مي‌دهند از اينكه آبي در دسترس مسلمين نبوده لذا از خداوند طلب آب كردند و خداوند به عنوان امداد غيبي براي آنها باراني فرستاد كه از چند جهت نافع بحال مسلمين بود»[4]جناب امين الاسلام طبرسي و علامه طباطبايي هر دو بزرگوار در ذيل آيه 11/ انفال اتفاق نظر دارند كه چاه‌هاي بدر تحت اختيار مشركان قريش بوده است. در آيه 11/ انفال مي‌خوانيم:«ياد آريد هنگامي را كه خواب راحت شما را فرا گرفت براي اينكه از جانب خدا ايمني يافتيد و از آسمان رحمت خود آبي فرستاد كه شما را به آن پاك گرداند و وسوسه و كيد شيطان را از شما دور سازد و دلهاي شما را به رابطة ايمان با هم متحد گرداند تا در كار دين ثابت قدم و استوار باشيد»اين دو بزرگوار در ذيل همين آيه شريفه مي‌گويند:مشركان قبل از مسلمانان بر آب تسلط پيدا كردند و مسلمانان گرفتار تشنگي شدند و شيطان وسوسه‌شان كرد كه شما خود را از اولياي خدا مي‌دانيد و اما مشركان بر آب مسلط‌اند پس باران كافي آمد و علاوه بر تطهير، زمين رملي زير پايشان نيز مستحكم شد.[5]با توجه به مطالبي كه گفته شد نتيجه مي‌گيريم كه اولاً‌ در اصل قضيه ترديد وجود دارد چون بنابر نقل تاريخي مطلب خيلي واضح نيست و نقل ديگري وجود دارد كه دلالت مي‌كند بر اينكه سيرة نبوي در جنگ بدر بر اين بوده است كه مانع خوردن آب كفار نبوده است. ثانياً بنا به نظر مفسّران كه توجه تامّ آنها به آيات الهي است،‌اين شد كه چاه‌هاي بدر تحت اختيار كفار قريش بوده است و مسلمانان اگر آبي در دست داشته‌اند بواسطه همان باراني بوده كه خداوند براي آنها فرستاده است.پی نوشتها:[1] . ر.ك المغازي، ج1،‌ص 53 – 54 – مؤسسة للاعلمي للمطبوعات، بيروت لبنان، چاپ سوم، 1409. ر.ك. سيرة ابن هشام، ج2، ص 263 – دارالكتاب العربي 1418.[2] . ر.ك. المغازي، ج1،‌ص 61.[3] . ر.ك. الصحيح من سيره النبي الاعظم، سيد جعفر، مرتضي عاملي، ج5، ص 29 – 30، دارالهادي، دارالسيره ، چاپ چهارم، 1415.[4] . ر.ك. تاريخ سياسي اسلام، سيرة رسول خدا، ج1، رسول جعفريان، ص 493 – 494، ناشر انتشارات دليل، چاپ اول، 1380.[5] . ر.ك. مجمع البيان، امين الاسلام طبرسي، ج4، ص 250، دارالاحياء التراث العربي،‌مؤسسه التاريخ العربي، 1412. ر.ك. الميزان علامه طباطبايي، ج9، ص 22، مؤسسه اسماعيليان.منبع: اندیشه قم .

راسخون

مرجع:

ایجاد شده در سه روز پیش



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر

آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image