خانواده در ادیان /

تخمین زمان مطالعه: 36 دقیقه

نقش خانواده از دیدگاه ادیان توحیدی (مسیحیت) چگونه است؟


نقش خانواده از دیدگاه ادیان توحیدی (مسیحیت)کلیسای اولیه درون دنیای یونانی-رومی رشد پیدا کرد. جریان فکری کلیسای اولیه در مورد آمیزش جنسی از این جهت تحت تأثیر ارزش‌ها و ساختارهای دنیای یونانی-رومی قرار گرفت که می‌بایست به دیدگاه‌های رایج آن زمان پاسخ دهد؛ این پاسخ می‌توانست از طریق پذیرش، یا رد کردن ارزش‌ها و نحوه نگاه‌های موجود در آن جامعه باشد. در دنیای یونانی-رومی ساختار طبقاتی اجتماعی شدیدی حاکم بود، و مردها تقریباً قدرت مطلقی بر زنان، فرزندها و برده‌ها داشتند؛ دیدگاه‌های فلسفی و مذهبی آن زمان ذات انسان را به بدن مادی (که شیطانی و معوج فرض می‌شد) و روح جاویدان غیرمادی (که پاک و ایده آل فرض می‌شد) تقسیم می‌کرد. رواقیون بر امتناع از لذات جسمی و امتناع از آمیزش جنسی تأکید داشتند. پدران کلیسای اولیه مانند ژروم، اریگن، ترتولیان و آگوستین ضمن تأیید خوبی ازدواج و تولیدمثل، بشدت از قدرت، شدت و لذت امیال و آمیزش جنسی ابراز نگرانی می‌کردند. آنها معتقد بودند که در هر فعالیت جنسی شهوت و در نتیجه گناه دخیل بوده، و به همین دلیل توصیه می‌کردند که از فعالیت جنسی تا جای ممکن (حتی برای افراد متأهل) اجتناب شود. باکرگی، اجتناب از ازدواج و پاکدامنی پس از ازدواج تشویق می‌شد. رهبران اصلاحات پروتستانی دیدگاه‌ سنتی مسیحیت در مورد «امتناع اجباری کشیش‌ها از ازدواج» را رد کرده، و ازدواج و آمیزش جسنی را هدیه خدا که باید از آن لذت برد تعریف کردند. رهبران اصلاحات همچنین دیدگاه سنتی که لذت آمیزش جنسی را ذاتاً چیز بدی می‌دید را رد کرده اگر چه به خطراتی که این نیرو می‌تواند داشته باشد اذعان داشتند. امروزه اختلاف نظراتی در مورد نحوه تفسیر کتاب مقدس در مورد مسائل جنسی در دنیای مدرن وجود دارد. برخی از مسیحیان معتقدند که گفته‌ها و دستورالعمل‌های کتاب مقدس مطلق و جهانی بوده؛ برخی معتقدند که گفته‌ها و دستورالعمل‌های کتاب مقدس هیچ ربطی به مسائل و فهم مدرن مسائل جنسی ندارد؛ و گروهی دیدگاهی مابین این دو دارند و معتقدند که کتاب مقدس به مسائل سکس در قالب یک فرهنگ خاص پاسخ داده، و پس از فهم مناسب آن فرهنگ و یافتن اصول کلی‌تری که دستورالعمل‌ها در جهت برقراری آن حرکت می‌کردند، می‌توان بشکل انعطاف پذیری آن اصول کلی را به فرهنگ حال حاضر اعمال کرد. شما مشاهده می کنید که در مسیحیت به مسائل جنسی چگونه نگاه می کنند و به تبع آن به خانواده و استحکام آن نیز نگاه هنجاری که در جوامع اسلامی وجود دارد نمی کنند. آمارهای طلاق و رابطه های جنسی و نوع تعامل فرزندان با پدر و مادر و خانواده خود گویای خانواده ای سست و کم بنیان را دارد.یهودیتکتوبا حاوى توافق هاى دیگرى نیز هست: ارث بردن زن از اموال شوهر بعد از فوت او، و تعهد به حمایت از هر دختر متولد از این ازدواج، و تأمین نیازهاى دیگر وى تا زمانى که به سن بلوغ برسد. کتوباهاى امروزى حاوى مقررات و توافق هاى دیگرى است؛ بعضى از آنها لازم نیست نوشته شوند، چون جزء جدا نشدنى زناشویى هستند و شرایطى را تشکیل مى دهند که از سوى حکیمان یهودى براى ازدواج هاى معمولى مقرر شده اند. این شرایط اساسى در زبان کتاب مقدس به شئر، کسوت، و عونا (غذا، پوشاک و حقوق زناشویى) معروفند و دربرگیرنده وظایف شوهر در قبال همسر، از قبیل تأمین غذا و پوشاک و داشتن رابطه جنسى با او در مواقع مورد توافق، هستند. جزئیات این شرایط به اوضاع و احوال و طرفین قرارداد بستگى دارد، اما همیشه حداقل معینى از شرایط لازم وجود دارد. بر اساس یک قاعده کلى، زمانى که مرد همسرى برمى گزیند «آن زن با او صعود مى کند نه سقوط»؛ یعنى اگر مرد همسرى از طبقه پایین اجتماعى یا اقتصادى انتخاب کند، موظف است با زنش با همان آداب و رسوم رایج در طبقه خودش رفتار نماید. بر عکس، اگر زن از طبقه اجتماعى بالاتر باشد، شوهر حق ندارد بدون موافقت صریح او مرتبه زندگى وى را تنزل دهد. درباره شرایط دیگر ازدواج، تلاش شد تا نوعى تعادل میان تعهدات طرفین ایجاد شود. از یک سو، شوهر موظف شد که از همسرش حمایت کند، هنگام بیمارى درمانش نماید، او را از اسارت برهاند و هزینه هاى کفن و دفنش را بپردازد. از سوى دیگر، به شوهر حق داده شد که از حق انتفاع (نیخسه ملوگ) از جهیزیه اى که همسرش از خانه پدرى مى آورد، با آن که از حقوق مالکیت نسبت به آن اموال برخوردار نیست، برخوردار شود. زن موظف است که براى کمک به تأمین معاش خانواده کار کند؛ البته این کار به میزان جهیزیه اى که با خود آورده است بستگى دارد. این جنبه هاى ازدواج عموما به مسئله توافق میان زن و شوهر برمى گردد. هر مردى حق دارد که از حقوقى که شریعت براى او مقرر داشته صرف نظر کند و در بسیارى از قراردادهاى ازدواج، شوهر، خود را از حق اداره دارایى و اموال همسرش محروم مى کند. در موارد دیگر، زن مى تواند اجازه و اختیار اداره و حتى فروش اموالش را به شوهر اعطا کند. این موازنه حقوق و تکالیف، ناتمام است. جواز تعدد زوجات طبق قوانین تلمود قوانین زناشویى تلمود بر این فرض استوار است که مرد حق دارد همسران متعددى اختیار کند، در حالى که زن فقط با یک مرد مى تواند عقد ازدواج ببندد. صحه گذاشتن اخلاقى بر جواز تعدد زوجات، تصدیق حق شوهر در طلاق دادن همسر (اما نه برعکس) را نیز دربرمى گیرد. زیرا مرد در همه حال مى تواند علاوه بر همسر اول، زن دیگرى اختیار کند. ملاحظات زیست شناختى که تأییدى بر تعدد زوجات است نیز ابتکار عمل را در مسئله زناشویى به مرد مى دهد. در قرون میانه، ربنو گرشوم اهل ماینتس معروف به چراغ مناطق آوارگى، براى تعدد زوجات و نیز براى طلاق بدون رضایت زن، حرم (ممنوعیت) قائل شد. این ممنوعیت که مورد استقبال بیشتر یهودیان نیز قرار گرفت، مدرکى شرعى براى وضعیت موجود فراهم آورد؛ چون که حتى در دوره هاى تلمودى، اختیار کردن دو همسر بسیار نامتعارف بود. در میان حکیمان ~میشنا~یى و تلمودى که درباره آنها مطالب زیادى آموخته ایم، تنها یک نفر را مى یابیم که دو همسر اختیار کرده است. اما این مسئله تأثیرى بر اعتبار تعدد زوجات در قوانین ازدواج و طلاق ندارد. ازدواج یهودی با غیر یهودی یهودیان سنتی همواره مخالف سرسخت ازدواج یهودی با غیر یهودی بوده اند. هنگامی که انسان محوریت خانه را در یهودیت مورد توجه قرار می دهد، این امر آن قدرها تعجب آور نخواهد بود؛ اما اغلب این نکته را درست درک نمی کنند. علت آن که یهودیان نمی خواهند فرزندانشان با غیریهودی ازدواج کنند آن نیست که احساس می کنند یک همسر غیریهودی به قدر کافی خوب نیست، بلکه بدان دلیل است که یک همسر غیریهودی، هرچقدر هم که خوب باشد، قادر نیست به یک فرزند یهودی کمک کند تا سرنوشت و نقش اساسی خود را، که گسترش ملت یهود و زنده نگهداشتن میراث یهود است، ایفاء نماید. هرچقدر جامعه تمایل کمتری به گرواندن دیگران داشته باشد، موضوع ازدواج با غیریهود مسأله آفرین تر می شود. یهودیان مترقی، که موضعی نسبتا آزادمنشانه نسبت به گروندگان آینده دارند، دریافته اند که بسیاری از همسران غیریهودی به یهودیت می گروند، و بدین ترتیب، مسأله را، تاحدی که به جامعه یهود مربوط می شود، حل می کنند. در جامعه سنتی، نه تنها گروش به یهودیت دشوارتر است، که در صورت وجود کمترین سوءظن که پول دلیل تمایل به گروش است، گرونده بالقوه حتی پذیرفته هم نخواهد شد. خاخام های سنتی احساس می کنند که گرویدگان درصورتی باید پذیرفته شوند که هیچ انگیزه پنهانی برای گروش وجود نداشته باشد. در گذشته، والدینی که فرزندانشان با غیریهود ازدواج می کرد، لباس عزا به تن می نمودند، و کم نبودند والدینی که دیگرهرگز با فرزندشان صحبت نمی کردند. ممکن است این رویه بسیار خشن تلقی شود، اما احتمالا والدینی که دست به این کار می زنند چنین استدلال می کنند که این فرزندشان بود که از آنها برید و نه بر عکس؛ آنها فقط آن را برملاء کرده اند. اینها همه با خاطرات تاریخی طولانی تلفیق می شود، که در آن یهودیان رنج های بسیار تحمل کرده، و گاهی نیز برای زنده نگهداشتن میراث خود برای نسل های آینده، جان باخته اند. از این نظر، بسیاری از یهودیان پشت کردن به همه این دستاوردها را – در شرایطی که بالاخره روزگار با یهودیان مهربان تر شده- خیانتی خاص تلقی می کنند. مراحل شرعی ازدواج در آیین یهود آیین شرعى ازدواج داراى دو مرحله است. مرحله نخست، مرحله نامزدى است که از تمام اعتبار یک ازدواج برخوردار است، ولى حقوقى [مادى مانند تأمین معاش براى زن یا در بشر بودن شوهر از زن ] را براى طرفین ایجاد نمى کند. در مرحله دوم، در حضور ده انسان مذکر بالغ، شوهر زن را به خانه اش مى برد. براى این منظور، حوپا (سایبان یا حجله) به عنوان خانه اى نمادین برپا مى شود تا برگزارى مراسم را در هر مکان دلخواه، ممکن سازد. از آن پس، زن همسر آن مرد خواهد بود. در زمان اجراى این مراسم، برکت هاى مخصوص مراسم نامزدى و ازدواج قرائت مى شوند. با این حال، ازدواج اساسا عملى ماهیتا قانونى - مدنى است. رویه مرسوم یهودى در دعوت از یک خاخام براى اجراى مراسم ازدواج، به اواخر قرون میانه برمى گردد و تا حدى تقلید از یک رسم مسیحى، و به کلى فاقد اهمیت دینى است. مراسم نامزدى در آیین یهود با فرض جدایى کامل دو جنس در جوامع یهودى سنتى جوانان یهود نمى توانند در روال عادى زندگى اجتماعى خویش همسر آینده خود را ملاقات کنند. معمولا اینها توسط فرد ثالثى به یکدیگر معرفى مى شوند که به سبب اطلاع از دو خانواده مورد نظر مى تواند طرف مورد نظر را پیشنهاد کند. نیز مى توان از شدخان یا کسی که کارش واسطگی در ازدواج است بهره گرفت. شدخان در قرون وسطا از عناصر اصلی زندگی یهودی به شمار می رفت و حتی در تلمود یاد شده است که یکی از حکیمان، مردانی را که بدون تدارک ازدواج زنی را نامزد می گرفتند مجازات می کرده است. ربیان برای آنکه دشواری همسرگزینی درست را خاطرنشان سازند نقل می کنند که چون خدا آفرینش جهان را به پایان برد وقت خویش را صرف ترتیب دادن ازدواج های مختلف می کرد و به نظر او این کار به همان سختی شکافتن دریای سرخ است. قول و قرار ازدواج صرفا گرد هم آمدن دو جوان نیست. این ازدواج از آن دو خانواده است و هر کدام از آنها در مورد مناسب بودن آن وصلت نظر خواهند داد. مرد و زن جوان برای اولین بار در منزل کسی که هر دوی آنها را می شناسد ملاقات می کنند و اگر این ملاقات موفقیت آمیز باشد می توانند قبل از آنکه از ایشان خواسته شود که تصمیمشان را بگیرند دوبار دیگر نیز ملاقات کنند. به طور کلی چنین نامزدی هایی نسبتا کوتاه مدت و مختصرند، زیرا تنها در جایی پیشنهاد این پیوند مطرح می شود که به دلیل وجود سازگاری و همخوانی کافی میان پیشینه و نگرش های طرفین بتوان انتظار موافقت داشت. اگر هر دو موافقت کنند و مخالفتی از جانب خانواده های ایشان وجود نداشته باشد. خصیصه های مطلوب همسر آینده خصیصه هایی که والدین در همسر آینده فرزندشان مطلوب می دانند عبارت اند: 1- اصل و نسب خوب (ییحوس)، چرا که افتخار خانواده ها به داشتن اجدادی معروف است. 2- وضعیت مالی خوب در مواردی که والدین عروس ببینند که خانواده داماد از آنان انتظار خواهند داشت که به زوج جوان از نظر مالی کمک کنند. 3- از همه مهم تر اینکه داماد آینده می باید یهودی درس خوانده و خداترسی باشد. تنظیم تنائیم گام بعدی تنظیم تنائیم است، یعنى مراسم قول و قرار که در آن دو طرف شرایط ازدواج مانند جهیزیه و جریمه به هم زدن قرار را به تصریح قید مى کنند. اگرچه تنائیم داراى اهمیت دینى نیست اما آن را با سور و سرور همراه مى کنند و در آن سند تنائیم را با صداى بلند مى خوانند و بشقابى سفالین را مى شکنند. این عمل اخیر، آن چنان که گفته اند، براى اشاره به این امر است که مطابق مزمور 137، یهودى مى بایست حتى در مواقع شادى بسیار نیز به یاد خرابى اورشلیم باشد. شاید هم این کار روشى براى دور کردن شیاطین بوده است; چرا که مردم مى پندارند شیاطین در مواقع جشن و سرور بسیار فعال اند. یکى از اعتقادات عامیانه یهودى مى گوید هر دختر ازدواج نکرده اى که تکه اى از آن بشقاب را به خانه برد بى تردید در آن سال ازدواج خواهد کرد. اگرچه امکان نقض تنائیم در هر زمان پیش از مراسم واقعى ازدواج وجود دارد و فقط باید غرامت هاى قید شده را پرداخت کرد، اما بخش هایى از جامعه یهود آن را توافقى الزامى تلقى مى کنند. در نتیجه هم پیروان ~نهضت حاسیدى~ و هم پیروان ~الیاى ویلنایى،~که از مخالفان عمده حسیدیزم بود، بهتر مى دانند که تنائیم را همپاى آیین ازدواج و نیز پس از طلاق، تا به آخر رعایت کنند نه آنکه آن را نقض نمایند. در میان یهودیان معاصر، تنائیم جایش را به مراسم غیر دینى میهمانى نامزدى داده است. فقط در محافل سنت گرا به تنائیم عمل مى شود. مراسم عروسى و ازدواج در دین یهود مراسم عروسى یهودى داراى دو قسمت است که زمانى از هم مجزا بوده اند اما سرانجام به یک آیین تبدیل شده اند. نخست ~اروسین~ یا قیدوشین قرار دارد، که پیمانی است مربوط به آغاز ازدواج، و زن و مرد را با عقد ازدواج به هم می پیوندد و برای از بین رفتن آن باید طلاق صورت گیرد، اما زندگی کردن آن دو با هم را به عنوان زن و شوهر مجاز نمی کند. پس از این حوپا یا قبه است که نماد ورود عروس به خانه داماد است و فرآیند ازدواج با آن پایان مى پذیرد. عمل پذیرفته شده اى که امروزه به جاى اروسین انجام مى گیرد جاى گرفتن در زیر سایه بان عروسى است که بلافاصله پیش از مراسم حوپا قرار مى گیرد. وقایع پیش از آیین ازدواج ترتیب وقایعى که پیش از خود آیین ازدواج صورت مى پذیرد از این قرار است: در شنبه قبل از عروسى از داماد در کنیسه دعوت مى شود تا هفطارا یا یکی از بخش های برگزیده از کتب انبیاء و یا قسمتی از پاراشاهای اسفار خمسه را که مخصوص قرائت هفتگی است بخواند. این امر در میان یهودیان اشکنازی نام عوفروف به خود گرفته است. وقتی که داماد خواندن را به پایان برد با فریاد مزال طوو یا «خوشبخت باشى» به او تبریک مى گویند. در برخى جوامع نیز سرودهایى مذهبى مى خوانند که متضمن درخواست برکات خداوندى براى آن زوج است. مطابق رسم موجود در برخى جوامع داماد اجازه ندارد از اینجا به بعد را تنها و بى همراه بیرون رود. شکل دیگرى از این رسم، که در شولحان عاروخ یاد شده است، داماد را براى تمام اولین هفته پس از عروسى از بیرون رفتن تنها منع مى کند. مبناى این رسوم ترس از احتمال حمله شیاطین به داماد است. به هرحال گویا اگر کسى دیگر با داماد همراه باشد حمله اى صورت نخواهد گرفت. تلمود سه نوع از اشخاصى را که مى بایست در مقابل شیاطین محافظت شوند بر شمرده است: بیمار، داماد و عروس. روز عروسى مرسوم است که هم عروس و هم داماد در روز عروسى شان از سحر تا پایان مراسم را روزه بگیرند. درخلال نمازهایى که مى خوانند به گناهانشان اعتراف مى کنند و برخى جملات مخصوص توبه را در نماز به زبان مى آورند. هدفى که در پس این روزه قرار دارد داراى دو جنبه است. از سویى سنت یهودى ازدواج را مرحله کاملا جدیدى در زندگى فرد مى داند: زندگى تازه اى شکل مى گیرد و گناهان بخشیده مى شوند. در نتیجه عروس و داماد از گذشته توبه مى کنند و براى لغزش هایى که ممکن است مرتکب شده باشند آمرزش مى طلبند. دلیل دیگر روزه گرفتن جهتى دنیایى تر دارد: به خاطر آنکه کسى در حال مستى عروسى نکند. آماده کردن سند کتوبا پیش از مراسم ازدواج نوبت آماده کردن سند کتوبا و امضای آن توسط دو شاهد است. کتوبا در واقع عقد ازدواج به معنای واقعی آن نیست، بلکه صرفا قید کردن این نکته است که اگر روزی شوهر زن را طلاق دهد باید نفقه ای بپردازد و نیز خلاصه ای از وظایف شوهر در امر ازدواج را بازگو می کند. زوج ازدواج کرده مجاز نیستند بدون داشتن کتوبا به عنوان زن و شوهر زندگی کنند و اگر کتوبا گم شود باید سند جدیدی تنظیم شود. پس آماده شدن کتوبا داماد به اتاقی که عروس در آن به انتظار نشسته است می رود و پیش از آنکه پدر و پدر زنش او را به قبه عروس ببرند، صورت عروس را با پوشیه ای (بدکن) مى پوشاند. اگر احیانا هر یک از پدر یا پدرزن فوت کرده باشد خویشاوندان دیگر و یا دوستان مى توانند این نقش را، که میصوایى بزرگ به شمار مى آید، بر عهده گیرند. در نوشته هاى ربى ها بیان مى شود که چگونه خدا و فرشتگان کارگزار در روز عروسى آدم و حوا این مسئولیت ها را انجام داده اند. داماد زیر قبه عروسى رو به اورشلیم مى ایستد و حاخام و پیش نماز در مقابل او قرار مى گیرند. یهودیان اشکنازى از قبه اى متشکل از پارچه اى گلدوزى شده که روى چهار تا پایه چوبى انداخته مى شود و در حیاط کنیسه در فضاى باز بر پا مى گردد استفاده مى کنند. یهودیان سفاردى معمولا یک طلیت، یا شال نماز مخصوص، تهیه مى بینند که توسط چهار مرد بالا نگاه داشته مى شود و به جاى قبه یا سایه بان محسوب مى شود; بنا به رسم سفاردى ها آیین مذکور در فضاى باز انجام نمى گیرد. بسیارى از جماعت هاى اشکنازى، بهویژه آنان که در مناطق سردتر زندگى مى کنند، نحوه عمل سفاردى ها را در این باب برگزیده اند اما این امر موافقت عام جامعه حاخامى اشکنازى را به دست نیاورده است. عروس توسط پدرش یا مادر و مادرشوهرش، که گاه شمع هاى روشنى نیز در دست دارند، به قبه عروسى آورده مى شود. ورود عروس با موسیقى و آواز همراه است; و میهمانان براى پیوستن به او پیش مى آیند و او را تا حوپا، در موارد ازدواج هاى سنتى، همراهى مى کنند. در برخى جوامع عروس پیش از آنکه در کنار داماد جاى گیرد هفت بار، و یا مطابق رسمى دیگر سه بار دور داماد مى چرخد. پیش نماز، که رهبرى جماعت را در طول نمازها بر عهده دارد و اغلب به دلیل داشتن صداى خوبش برگزیده مى شود، با طلب برکات خدا، تبریکاتى را خطاب به عروس و داماد به آواز مى خواند; اصل مراسم ازدواج از این لحظه شروع مى شود. جام شرابى ریخته مى شود و حاخام مسئول مراسم دعاى برکت بر آن به آواز مى خواند و پس از آن براخاهاى بخش اروسین مراسم خوانده مى شوند. بعد از آنکه داماد از شراب یادشده مى چشد حلقه طلاى ساده مخصوص ازدواج را برگرفته و در پیش دو شاهدى که پیش تر از آنان یاد شد آن را به انگشت سبابه دست راست عروس مى کند و در همان زمان این جمله را بیان مى دارد: «هان! تو براى من با این حلقه و مطابق شریعت موسى و قانون اسرائیل حلال مى شوى. » قبول حلقه از جانب عروس علامت تمایل او به ورود به پیمان ازدواج با داماد است. در عرف راست کیش ها دادن حلقه هاى متقابل به یکدیگر جایز نیست، زیرا این امر ممکن است موهم این معنا باشد که عروس در واقع حلقه را رد کرده، آن را به داماد پس مى دهد. استفاده از حلقه براى اروسین در تلمود نیامده است; اولین بار در نوشته هاى گائونهاى بابل قرن دهم ذکرى از آن به میان مى آید. رسم رایجى که در آن از نوار طلایى ساده اى براى این منظور استفاده مى شود اولین بار در آثار هلاخائیان اروپایى قرون وسطا یاد شده است. آنها معتقد بودند که وجود جواهرى گران قیمت در حلقه عروسى مى تواند عروس را نسبت به ارزش واقعى آن گمراه کند. براى آنکه مطمئن شوند که به اعتبار عروسى هیچ خدشه اى وارد نیست از داماد مى پرسند که آیا حلقه واقعا از آن خود اوست; نیز دو شاهد مذکور باید به اطمینان برسند که حلقه از حداقل ارزش لازم برخوردار است و اشتباهى در باب قیمت آن مطرح نیست. یهودیت بر خلاف مسیحیت و همانند اسلام، امتناع از آمیزش جنسی را ارزش بحساب نمی‌آورد. قانون خاخامی ازدواج و تولیدمثل را برای تمامی مردان لازم دانسته و حقوق ازدواجی‌ای به زنان می‌دهد. تنخ در جاهای متعددی راجع به تولیدمثل و موضوعات مربوطه به آن صحبت می‌کند. به عنوان مثال در کتاب پیدایش فصل یک، آیات ۲۸-۲۹ اینگونه بیان می‌کند: پس خدا انسان را شبیه خود آفرید. او انسان را زن و مرد خلق کرد و ایشان را برکت داده، فرمود: «بارور و زیاد شوید، زمین را پُر سازید، بر آن تسلط یابید، و بر ماهیان دریا و پرندگان آسمان و همه حیوانات فرمانروایی آنید.»تنخ همچنین مرز بین آمیزش جنسی مشروع و غیرمشروع را مشخص کرده و ازدواج با محارم، زنا، همجنسگرایی مرد، آمیزش با حیوانات و آمیزش با زنی که در عادت ماهانه است را ممنوع می‌کند. محققی بنام دیوید بیال معتقد است که انگیزه برخی از این قوانین جلوگیری در اختلال در تولید مثل و یا از بین بردن خطوط شجره نامه‌ای است. برخی از پیامبران در تنخ بت پرستی را بصورت استعاره‌ای «زنا علیه خدا» در نظر گرفته‌اند (کتاب هوشع ۱-۲، کتاب حزقیال ۱۶). داشتن آمیزش جنسی در روز شنبه ممنوع است.[۲۶] در سنت یهودی ضوابط خاصی برای رابطه جنسی در نظر گرفته شده: به عنوان مثال آمیزش باید با متانت و افتادگی باشد، و در تاریکی انجام شود در حالی که مرد بر روی زن است. اگر زن علاقه به آمیزش ندارد، یا اینکه خیلی مشتاق است نباید رابطه برقرار شود؛ البته در عین حال مرد باید نیاز جنسی زن را در نظر داشته باشد و اجازه محروم کردن زن از آمیزش را ندارد. بر اساس قوانین عهد عتیق تجاوز جنسی به زنی که ازدواج کرده مجازات مرگ دارد، تجاوز جنسی به زنی که مجرد است پرداخت پنجاه «شکل»(واحد پول) (به پدر دختر) و ازدواج دختر با فرد تجاوز کننده. در دوره متأخر دنیای باستان خاخام‌ها محرک‌های جنسی را مشکل ساز دانسته و آن را «سیرت شیطانی» (به عبری: יצר הרע) نامیدند. دیوید بیال معتقد است که ممکن است این مفهوم تحت تأثیر فرهنگ یونانی آن زمان شکل گرفته باشد. البته خاخام‌ها معتقد بودند که در صورتی که این سیرت شیطانی هدایت صحیح بیابد در واقع منشأ ازدواج، ساختن خانه، بدنیا آوردن فرزند و خیرهای زیادی می‌باشد. خاخام‌ها تولیدمثل را برای تمامی مردان (و نه زنان) واجب کردند. دیوید بیال معتقد است ممکن است این دستور فقط برای مردان صادر شده باشد تا به مقابله با امتناع از ازدواج آن گروه از نخبگان خاخام‌ها بپردازد که ترجیح می‌دادند در خانه مانده و تمام وقت خود را به مطالعه بپردازند. در دوران قرون وسطی، فلاسفه یهودی به سمت بی ارزش خواندن دنیای مادی و ارزش «روح» مقابل «جسم» متمایل شده بود و به عنوان مثال موسی بن میمون معتقد بود که آمیزش جنسی فقط باید برای تولیدمثل انجام شود و لذتی که به شخص به هنگام آمیزش می‌رسد را باید به حداقل رساند. استدلال موسی بن میمون این بود که ختنه بدین دلیل وضع شده که تمایل جنسی را هم از نظر جسمی و هم از نظر روحی کاهش دهد. به عقیده دیوید بیال این فلاسفه قرون وسطی تحت تاثیر دیدگاه‌های سیستم‌ فلسفی‌ ارسطو و فلسفه افلاطونی نوین قرار داشته‌اند. متصوفین یهودی قرون وسطی هم مانند فلاسفه حس دوگانه‌ای نسبت به آمیزش جنسی داشتند. اما تفاوت آنها این بود که معتقد بودند نحوه صحیح آمیزش بین زن و مرد باعث می‌شود که تجلیات الاهی‌ای که در این دو قرار داده شده بروز پیدا کرده و باعث وحدت آنها شود. این نحوه صحیح آمیزش تنها در سایه پایبندی کامل به قوانینی که خداوند وضع کرده بدست می‌آید و در هنگام آمیزش تمامی افکار انسان باید به سمت خدا رفته و از لذات بدنی دور شود. به همین دلیل کتاب‌ معروف متصوفین یهودی مانند زوهر و همچنین اسحاق لوریا از تصاویر قوی جنسی استفاده می‌کردند. البته زوهر حتی کوچکترین تخلف جنسی مانند «انزال در حال خواب» را گناهی بزرگی می‌دید. داستان‌هایی از خاخام‌های هسیتیک قرن هجدهم میلادی نقل شده که حتی از آمیزش جنسی درون ازدواج نیز امتناع می‌کردند. غالب یهودیان در قرون وسطی آمیزش جنسی بین شوهر و همسر را اصلی‌ترین راه برای جلوگیری از آمیزش‌های نامشروع و یا تخیلات جنسی می‌دیدند. همچنین در زمان‌هایی در فرهنگ عامه مردم یهودی قرون وسطی آداب جنسی‌ای بوجود آمد که با قانون خاخامی سازگاری نداشته‌است. آیین زناشویی در ایران باستاناشوزرتشت امرازدواج را امری مقدس می شناسد و دختران و پسران را سفارش می کند که با ژرف بینی همسرخویش را برگزینند.یسنا53بند3و5اشوزرتشت راه تحکیم خانواده وسعادتمند شدن همسران را این پیام اهورایی می داندکه کوشش کنند که « درپی نیک منشی و مهرورزی از یکدیگرپیشی جویند. »یسنا53بند5 وآیات بسیاردیگرکه ذکر یکایک آنها از حوصله این مقاله خارج است.سنن یا آیین زرتشتی شامل بخش های دیگراوستا وآداب ورسوم زرتشتیان است که از زمان پیامبری رسیدن اشوزرتشت که 3748 سال پیش می باشد تا زمان ساسانیان توسط انجمن مغان تنظیم ونگارش شده است. این مجموعه که کیش زرتشتی و بن پایه های فرهنگی ایران باستان را می سازد، طریقت و شریعت «زرتشتی زیستن» را آموزش می دهد.بسیاری ازمتون دیگر مانند« اندرز باد مهرآسپند» .« دینکرد».« بندهش » وغیره نیزدردسترس است که هر چند جزیی از اوستابه حساب نمی آیند. ولی دیدگاه موبدان بزرگ زرتشتی را درخود جای داده است و می تواند مورداستناد قرارگیرد.درهمه این متون گرانقدر کهن که سرچشمه باستانی ترین باور ها و فرهنگ ایرانیان است، زرتشتیان رابه مقدس دانستن امر ازدواج و توجه کردن به بهداشت تن و روان ومحیط زیست و کامل شدن دوجنس مخالف زن و مرد با پیوند زناشویی و پای بندی کامل به عهد و پیمان ورسیدن به پایه همسری از راه هم تنی و هم روانی و لزوم پدید آوردن فرزندان بسیار وآموزش دین و دانش و پرورش فرهنگ و فنون به ویژه «فرهنگ پارسایی و پهلوانی» و چگونگی دوری کردن از کژاندیشی و دروغ وناراستی، فرا می خواند. که آوردن همه آنها سخن را به درازا خواهد کشانید.ازآنجاکه کار قانون اینست که اخلاق را برپایه جهان بینی نویسندگان قانون، تعریف و استاندارد و مدون کند. قانون گذاران زرتشتی کیش نیز احوال شخصیه زرتشتیان را براین باورپایه ها که چکیده آن، دربالا به عرض رسید و بن پایه دین وفرهنگ زرتشتی دردرازای تاریخ بوده و می باشد، تنظیم و ویراستاری شده است که حقوق همه اعضای خانواده محفوظ گردد.درکیش وآیین زرتشتی دختر و پسر درسن 15 سالگی تمام به سن بلوغ عقلی می رسندو ازآن پس صغیر شناخته نمی شوند.دختر و پسردرکیش زرتشتی درسن 18 سالگی تمام می توانند ازدواج کرده و پس از مراسم خواستگاری ونامزدی و انجام آزمایش های لازم پیش ازازدواج و مراسم « گواه گیری» و ثبت دردفترازدواج زرتشتیان، تشکیل خانواده دهند.دختران وپسران برای ثبت دردفترازدواج تا پیش از 21 سالگی نیاز به اجازه ولی(پدرو مادر) دارند. ولی پس ازرسیدن به سن 21 سالگی تمام، می توانند بدون اجازه پدر و مادر همسرخود را برگزیند.(خودسرزنه)دوشیزگان و پسران سن 25 سالگی نمی توانند گواه ازدواج کسانی دیگر، باشند.• دردین زرتشتی یک مرد جز در موارد استثنایی که دراحوال شخصیه آمده است نمی تواند بیش ازیک زن داشته باشد. که به نام پیوند زناشویی (عقد) دائمی در دفتر اسنادرسمی زرتشتیان به ثبت می رسد. وامورزندگانی رامشترکا اداره میکنند.• پیوندزناشویی دربین زرتشتیان به پنج نام گوناگون زیرکه سه گونه مستقیم (پادشاه زنه. چاکرزنه وخودسرزنه ، ودوگونه غیرمستقیم(ایوک زن وسترزن) انجام می گیرد:1. پادشاه زنه .ازدواج بین دختریا پسرزرتشتی که بگونه معمول در دفتر ازدواج زرتشتیان به ثبت میرسد را پادشاه زن می گویند . عقیده براین است که پس ازمرگ نیز روان پادشاه زن درکنارشوهرش خواهد بود*.2. چاکرزنه : اگرشوهریا زنی همسرش فوت کند.پس از سیزده ماه، می توانندهمسرجدیدی برگزینند. واگر زنی پس ازپنج سال بچه دار نشود و تدابیر پزشکی نیز موثر واقع نگرددودرآزمایشات معلوم شود که تقصیر با زن است. شوهر می تواند، قانونا زن دوم اختیارکندکه درهردوصورت به این زن دوم به نام عقد دائم چاکرزنه ثبت میشود. به اندازه ای دین زرتشتی به امر ازدواج وتشکیل خانواده ارزش واحترام قائل است که به باور ما زرتشتیان همواره روان زن و شوهر پادشاه زن پس از مرگ نیز با یکدیگر خواهدبود. هرچند که حقوق چاکر زنه ازنظرقانونی وحقوقی همانند پادشاه زن است.3. خودرای (خودسر) زنه: چنانچه دختر و پسری بیش ازسن 21 سال داشته باشند می توانند علی رغم مخالفت پدر و مادر یا یکی ازآنها به عقد دائم یکدیگر در آیند. به اینگونه ازدواج خودسرزنه گفته می شود.• دوگونه ازدواج غیرمستقیم یا صوری نیز دردین زرتشتی به انجام می رسدکه پیمانی قابل احترام است که چون برای باقی ماندن و بزرگداشت نام و انجام مراسم درگذشته به انجام می رسد، دردفتری که درانجمن زرتشتیان محل موجود است به ثبت میرسد و پیمانی رسمی و قانونی است که نوعی صله رحم و فرزند خواندگی است :4. اَیوک زن : چون باقی گذاردن نام نیک از بایسته ها( واجبات) دین زرتشتی شناخته می شود و چون برپایه عرف درهمه فرهنگ ها، نام خانواده را پسرها هستند که ماندگاروابدی میکند . دربین زرتشتیان برای کسانی است که صاحب فرزند پسر نیستند، چنانچه مایل بودند می توانند با جوان خواستگار دخترشان شرط کنندکه نخستین پسری که پس از ازدواج با دخترایشان پیدا کردند را به نام پدربزرگ یعنی پدرعروس به ثبت برسانند. حسن اینکاراینست که ارث پدر بزرگ به این پسر نیز همانندسایرفرزندان دیگر به اومیرسدو اوهم نام وآوازه پدربزرگ خود را حفظ می کند.5. سترزن (پل گذار): اگر یک فرد زرتشتی فوت کرددکه یا ازدواج نکرده و ناکام بود یا فرزند نداشته باشدکه مراسم بایسته دینی درگذشته را انجام دهد و نام درگذشته را زنده نگاه دارد. خانواده درروز چهارم پس ازمرگ که بنا به باور ما زرتشتیان روزدادرسی درسرپل«چینود» می باشد، فردی از افراد فامیل را با رضایت بزرگترهای خانواده به فرزند خواندگی آن در گذشته برمی گزینند یا ارگانی زرتشتی را به عنوان پل گذار تعیین می کند. این کار را مراسم پل گذاری می گویند. که معمولا از نزدیک ترین فرزندان نسبت به درگذشته انتخاب می شود. تا ضمن برخورداری از ارث درگذشته، تمام مراسم مذهبی درگذشته را تا سی سال به انجام رساند و نام وآوازه درگذشته را زنده نگاه دارد.این دو گونه از مراسم غیرمستقیم ازدواج آخری را برخی ازناآگاهان (والبته برخی مغرضان)را به این اشتباه انداخته است که شاید زرتشتیان بامحارم خود ازدواج می کنند!درحالیکه درنوع ازدواج ازگونه ایوک زنه و سترزنه (پل گذار)، پدر یا برادر با دختر یاخواهرخودهرگز ازدواج نکرده است و تنها به گونه صوری وبرای باقی ماندن نام، این نوع فرزند خواندگی به انجام رسیده است. می توان باآوردن مثالی کوتاه، این امررابرای نا آشنایان به دین وفرهنگ زرتشتی دقیقاروشن کرد:فرض کنید که رستم نامی دارای فرزند پسرنیست. با داماد خود شرط میکند که با دخترش شکوفه که ازدواج کرد اولین پسرش که مثلا هرمز نامیده می شود، فرزند پدربزرگ یعنی رستم شود و از او مانندهمسر وسایر فرزندان او ارث ببرد. پس بدون اینکه ازدواجی بین رستم پدر وشکوفه دخترش به انجام رسیده باشد. هرمز قانونا فرزند رستم پدر بزرگ خود شناخته می شود. یا درمورد سترزنی. مثلا فریدونی ناکام یابدون فرزند ازجهان درمی گذرد. دربامدادروز چهارم یکی ازفرزندان نزدیکان مثلا پسر خواهر خودش که بهرام نام دارد را به پل گذاری او درمی آورند و در دفتر انجمن زرتشتیان محل به ثبت میرسانندکه ازاین پس بهرام، فرزند فریدون درگذشته است. بازهم این درگذشته اصولا زنده نبوده است که با خواهرخود ازدواج بکندیا نکند. ویک رسم فرزندی خواندگی است که امیدواریم که با توضیح دقیقی که دادیم افراد ناآگاه ، آگاه گردند و ازاین پس این امررا که به هدف باقی گذاردن ماندن نام نیک خانواده می باشد و هیچ هدف دیگری در پی ندارد و یکی ازتهمت های بزرگ ناروایی است که برخی به آیین نیاکانی ایرانیان و پیشینیان خودشان وارد می کنند، به یاری خدا از بین برده شود .مراسم ازدواج اززمان خواستگاری تا برگزاری عروسی مراسمی ویژه دربین زرتشتیان دارد که دراینجا به بخش هایی ازآن اشاره شدوآرمان آن تشکیل خانواده ای سرشار از شعور و سرور و تربیت فرزندانی اندیشمند و بافرهنگ می باشد، دراین مختصرنمی گنجد. موبد مسئول برگزار کننده مراسم عقد ازدواج درهنگام برگزاری مراسم مذهبی که به « گواه گیری» معروف است. عروس و داماد را به « هم تنی و هم روانی ورسیدن به همسری » فرا می خواند. امید است که همه جوانان دختر و پسرکه پیوند زناشویی می بندند، به همه آرمان های منطقی و سرشار ازراستی وپاکی خود برسند و بتوانند فرزندانی اندیشمند ودانا و پارسا و پهلوان به بارنشانند. هرچند طلاق دردین زرتشتی عملی ناشایست شناخته می شود ولی ممنوع نیست. ازاینرو طلاق اختیاری هم نیست و هم زن و هم شوهر تنها درتحت شرائطی که در احوال شخصیه زرتشتیان آمده است، می توانند تقاضای طلاق کنند. دردین زرتشتی مهریه درهنگام گواه گیری (عقدازدواج) ذکر نمی شود ولی در هنگام صدور حکم طلاق میزان خسارت، بنا به تشخیص کارشناسی «کمیسیون حقوقی انجمن زرتشتیان» برپایه قوانین احوال شخصیه زرتشتیان تعیین می شود. امید است این نشست آغازی باشد بر هم اندیشی بیشتر بین پیروان ادیان توحیدی که راه گشای رفع هرچه بهتر وکارشناسی تر مشکلات اجتماعی و افزودن همبستگی و همازوری بیشتر بین ایرانیان باشد.زناشویی به منظور زندگی خوش و خرم و اتحاد و اتفاق و ازدیاد نفوس و تشکیل خانواده چنان بر پایه صحیح و محکم استوار بوده که خود به خود ضامن بقا و دوام زندگی مشترک بود و مهر ومحبت را بین زن و شوهر برای همیشه برقرار می ساخت. زرتشت در گات ها یسنا پنجاه و سه بند به پسران و دخترانی که می خواهند با هم پیمان ازدواج ببندند اندرز می دهد که ای دختران شوی کننده و ای دامادان، اینک بیاموزم و آگاهتان کنم. با غیرت از برای زندگانی پاک منشی بجوشید. هر یک از شما باید در کردار نیک از دیگری پیشی جوید و از این راه زندگانی خود را خوش و خرم سازد. در کیش زرتشتی از لحاظ نظم به کارهای دنیا و محکم ساختن یگانگی و جلوگیری از فساد اخلاقی، در مورد زناشویی تاکید زیاد گردیده و این کار به خوبی ستوده شده است. چنانکه در فرگرد چهارم بند چهل و هفت وندیداد اهورامزدا می گوید: ”ای اسپیتمان زرتشت هر آینه، من مرد زندار را بر مرد بی زن و مرد حانه دار را بر مرد بی خانمان ترجیح می دهم. ”باز در فقره چهل و چهار می گوید: ”وظیفه هر شخصی است که برادران همکیش خود را در کسب مال و داشتن همسر راهنمایی و مساعدت کند. ”در دین زرتشت کمک کردن برای ازدواج کسانی که به سن بلوغ رسیده و به علت ناداری بی همسر مانده اند، از کارهای خوب و پرثواب شمرده می شود.آیین بوداییمتون مقدس بودایی هنگام بحث در مورد آمیزش جنسی عموماً تمرکز اصلی خود را بر مفاهیم «میل» و «قدرت» قرار می‌دهند. بوداییان امور شهوانی را جزوی از امیال طبقه بندی کرده و معتقدند که امیال (بهمراه تنفر و جهالت) وجود انسان را آلوده کرده و این آلودگی بوسیله روند باززایی (یا تناسخ) ادامه می‌یابد. متون بودایی با این استدلال که جهت کاهش آرزوها، شخص باید امیالی که در حال حاضر وجود دارند را تحت کنترل خود درآورد، بر لزوم پاکدامنی تأکید می‌کنند و این را در خروج از چرخه تولد مجدد موثر می‌دانند. بعلاوه اعتقاد بوداییان هندی بر این بوده یک راهب با اجتناب از آمیزش جنسی قدرتی روحانی بدست می‌آورد؛ در هند این دیدگاه رایج بوده که خروج منی باعث ضعیف شدن مرد می‌شود. بودایی‌ها از دست دادن انرژی هنگام آمیزش را «مرگ کوچک» نامگذاری کرده و رابطه جنسی یک راهب با یک زن را غیراخلاقی و نقض هنجار صومعه می‌دانستند. البته اجتناب از آمیزش از بوداییان معمولی غیر راهب انتظار نمی‌رفت. برخی از راهبه‌ها حتی تا آن حد پیش می‌رفتند که خود را اخته می‌کردند؛ چیزی که واکنش توسط صومعه را در محکوم کردن آن در پی داشت. آمیزش با حیوانات نیز برای راهبان ممنوع بود اگر چه حساسیت روی آن کمتر از حساسیت آمیزش با زن بود. خودارضایی نیز گناه بزرگی محسوب می‌شد که می‌توانست مجازات تبعید موقتی را به همراه داشته باشد. خودارضایی شکست معنوی، اسراف انرژی و نیروی حیاتی به حساب می‌آمد. موضوع دیگری که نگاه بوداییان به آمیزش جنسی را تحت تأثیر قرار می‌داد نگاه آنها به بدن انسان بود. در قرون اولیه، تا پیش از تأثیر تانترا در قرن چهارم میلادی، بوداییان بدن انسان را ناپاک می‌دانستند. خصوصاً بدن زن بدلیل جذبه شدید آن برای راهب‌ها و «آلوده شدن» آن با حیض بیش از بدن مرد مورد نکوهش قرار می‌گرفت. تائوئیسم و کنفوسیانیسمتائوئیسم و کنفوسیانیسم (از مذاهب چینی) همانند بقیه مذاهب طرفدار تربیت و رشد فرزندان بودند. بگفته کنفوسیوس یک مرد نجیب باید از خودش شرم بکند که یک زمین به علت نبود مردان کافی اسراف شود. البته دانشمندان کنفوسیانیسم نسبت به خطر جمعیت زیاد و منابع کم هشدار داده بودند. تائوئیسم طرفدار یک حکومت کوچک با جمعیت کم بود زیرا از دیدگاه آنان جمعیت زیادی می‌تواند نظم جامعه را به هم بزند. به همین دلیل آنها با برنامه‌های تنظیم خانواده و سقط جنین مخالفتی نداشتند. موضوع دیگری که به این امر کمک می‌کرد این دیدگاه بود که آمیزش جنسی اساساً برای باروری نیست و معتقد بودند که لذت جنسی مشروعیت و هدف خودش را دارد. آمیزش جنسی از دیدگاه آنان مشکلی نبود بلکه طبیعی بود. بگفته فیلسوف Kao-tzu در کتاب منسیوس «ما بصورت طبیعی از غذا و آمیزش جنسی لذت می‌بریم».تائوئیسم آمیزش جنسی را مقدس به حساب می‌آورد. این تقدس را می‌توان به عنوان مثال لغاتی که برای رحم استعمال می‌شود (مانند «قصر بچه‌ها»، «اتاق خواب قرمز»، «حصار جواهر») که همچنین به معنی جاهای خاص و ارزشمندی می‌باشد، دید. همچنین گردنه رحم با نام «قلب گل» و «درونی ترین گره» در زبان چینی خوانده می‌شود. هندویسمخانواده و روابط خانوادگی در آیین هندو روابط میان افراد در خانواده هندو باید در چهارچوب خانواده مشترک هندو مورد توجه قرار گیرد؛ خانواده مشترک نهادی است باستانی که هنوز در هند پابرجاست و در جوامع هندو در خارج هند نیز تداوم یافته است. نمونه سنتی خانواده مشترک هندو، که بر پایه خویشاوندی نسبی، ازطریق خط ذکور (برای بیشتر هندوان) استوار است، متضمن اشتراک همه اعضای ذکور – چهار نسل زنده و سه نسل از نیاکان، که به واسطه پیوندهای خونی و آیین های قربانی به زندگان مرتبط اند- در مالکیت اموال خانوادگی اجدادی می باشد. در این الگو، زنان حق استفاده از خوراک و پوشاک و وجوه خانوادگی را دارند. اینکه خانواده مشترک یا گسترده با هم زندگی می کنند، بازتاب این مالکیت مشترک دارایی ها و نیز یک روش اقتصادی استفاده از منابع است. اما درعین حال می تواند موجد مسائل بسیاری باشد: امکان دارد اعضای قوی تر، افراد ضعیف تر خانواده را استثمار کنند؛ به علاوه نظارت مستمر و شرایط زیستی مزدحم ممکن است مانع برقراری شیوه زندگی مورد علاقه برای فردفرد اعضای خانواده گردد. اگر این نظام درست عمل کند، مساعدت و امنیت مدام العمر برای همهء افراد خانواده فراهم می آورد؛ اما خانواده های بسیاری نیز وجود دارد که در آنها روابط مختل شده، و اعضای خانواده علیه هم اقامه دعوا می کنند. خانواده مشترک را یک مدیر اداره می کند، که یک عضو ذکور ارشد است و توانایی آن را دارد که خانواده را به عنوان یک موجودیت قانونی، در جهان خارج مطرح نماید. مراتب ساختاری روابط افراد در خانواده هندو روابط افراد در خانواده ساختاری مراتبی دارد، که قبل از هر چیز بر معیارهای سن و جنسیت استوار است. زبان هندی ابزارهای ظریفی برای بیان این روابط دارد. مثلا" با توجه به اینکه متکلم نسبت به مخاطب خود، بالادست باشد، زیردست باشد، نزدیک باشد یا خیلی نزدیک باشد، می توان کلمهء "شما" را به اشکال گوناگونی بیان کرد. بنابراین، روابط خانوادگی با جزئیات ظریف آن تعریف می شود. به عنوان مثال، برای انواع خویشاوندان، کلمات مختلف بسیاری وجود دارد. دوستان خانوادگی، و حتی بیگانگان را می توان در این نظام ادغام نمود، و بدان ترتیب بلافاصله جایگاه هر کس را مشخص ساخت: اگر مرد جوانی زن جوانی را به عنوان "خواهر" خطاب کند، منظور آن است که او متعهد است که از زنای با محارم اجتناب ورزد! دغدغه جداسازی زن و مرد در همه جا محسوس است. دربسیاری از خانواده ها، زنان برای آنکه نسبت به ذکور خانواده، و نیز بیگانه، متواضع باشند، تحت فشار زیادی قرار دارند. ترس از وقوع زنای با محارم را می توان در متون باستانی راجع به دارما مشاهده نمود. بنابراین، منواسمریتی پس از اعلام خطر، که زنان کمر به اغوای مردان بسته اند، توصیه می کند که "مردان نباید با مادر، خواهر و یا دختر خود تنها در یک محل بنشینند، زیرا احساسات قوی اند و حتی بر مردان عالم نیز سلطه می یابند". اشکال گوناگون حجاب در دین هندو اشکال گوناگونی از حجاب (پوشش صورت و برجستگی های بدن زنان) را زنان هندو و نیز مسلمان رعایت می کنند. گفتگو درباره موضوعات جنسی در اغلب خانواده ها قابل قبول نیست؛ این پنهان کاری موجب مسائلی در ارتباط میان نسل ها می گردد. به علاوه روابط میان زوجهای متأهل در درون خانواده تابع این گونه محدودیت هاست، به طوری که ابراز علنی محبت میان زن و شوهر پسندیده نیست. روابط میان شوهر و زن اگر در خانواده مشترک زن بیشتر وقت خود را با زنان دیگر بگذراند، و شوهر نیز با خویشاوندان و دوستان ذکور خود باشد، احتمالا" رابطه عاطفی بسیار نزدیکی در میان شوهر و زن ایجاد نخواهد شد. از سوی دیگر، در مواردی که ازدواجی گرفتار مشکل باشد، خانواده گسترده می تواند بحرانهای عاطفی را تعدیل نماید، حال آنکه در خانواده هسته ای شوهر و زن اتکایی مستقیم تر بر یکدیگر دارند و برقراری روابطی موفق تر مستلزم تلاشی سخت تر است. تساهل در رفتار با فرزندان در رفتار با فرزندان، به تناسب سنشان، تساهل بسیاری اعمال می شود. یک مثل معروف می گوید: با فرزندتان، در 5 سال اول چون شاه رفتار کنید، در 10 سال بعد چون برده، و در سالهای بعد چون دوست. در عمل این بدان معنی است که با کودکان کم سن با ملایمت رفتار می شود، اما کودک هم فرا می گیرد که خود را در دغدغه های خانواده سهیم بداند، به خصوص هنگامی که کودکان دیگری هم وجود دارند. به نظر می رسد شناسایی فرزند به عنوان بزرگسال در هند و در کشورهای غربی در سنین مختلفی انجام می گیرد. اغلب هندوان ارزش بسیاری برای تحصیلات قائلند. در شرایط سنتی پسران به فراگیری پیشه پدر تمایل دارند، اما در حال حاضر تحرک بسیار بیشتری وجود دارد. شواهد بسیاری حاکی از آن است که مادران هندو پسران خود را لوس می کنند و آنان را بر دختران ترجیح می دهند. این بیشتر بدان دلیل است که جایگاه زن تا حدود زیادی به توانایی او به تولید وراث ذکور لازم بستگی دارد. این توجه به پسران می تواند تأثیرات ناخوشایندی در اواخر زندگی داشته باشد، و آن هنگامی است که مادر شوهر از عروس خود خواستار توجه بیشتر از سوی پسر دلبند اوست، متنفر می شود. حقوق و تکالیف فرد هندو تا حدود زیادی بر پایه ترکیب و جایگاه اجتماعی – اقتصادی خانواده تعیین می شود. ارائهء قواعد کلی غیرممکن است: در موارد اضطراری مردان و زنان بسیار جوان باید نقش سرپرست خانواده را برعهده گیرند، حال آنکه در موارد دیگر حتی در سنین پدربزرگ و مادر بزرگی هم به این مقام نائل نمی شوند. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image