خمس در قرآن و روایات /

تخمین زمان مطالعه: 8 دقیقه

لطفا استنادات قرآنی خمس را بیان فرمایید؟


پرسشگر گرامی! به اطلاع شریف می رسد. بحث «خمس» در قرآن مجید در آیه 41 سوره مبارکه انفال بیان شده و نشانه ایمان دانسته شده است. آیه می فرماید:«وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَىْ ءٍ فَأنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِى الْقُرْبى وَ الْیَتامى وَ الْمَساکِینِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَ ما أَنْزَلْنا عَلى عَبْدِنا یَوْمَ الْفُرْقانِ یَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ وَ اللَّهُ عَلى کُلِّ شَیْ ءٍ قَدیرٌ؛ بدانید که هر چه غنیمت گرفتید، یک پنجم آن براى خدا و رسول و از آن خویشاوندان او و یتیمان و بینوایان و در راه ماندگان است؛ اگر به خدا و آنچه بر بنده خود در روز جدایى دو گروه نازل کردیم، ایمان آورده اید و خدا بر هر چیزى تواناست». در رهیابی به فهم آیه توجه به امور زیر لازم است : الف. وجوب خمس : یکى از واجبات مهم مالى در اسلام «خمس» است که از فروع دین و جزء عبادات شمرده مى شود. از این رو باید با قصد قربت انجام گیرد. تمام مذاهب اسلامى (شیعه و سنى) در اصل وجوب خمس، اتفاق نظر دارند. تنها اختلاف میان آنان، موارد و مصارف آن است. لذا بیشتر اهل سنت بر این باورند که تنها به غنایم جنگى و گنج خمس تعلق مى گیرد. (ر.ک: مغنیه، محمدجواد، الفقه على المذاهب الخمسة، ص 186 ؛ خویى، سیدابوالقاسم، مستند العروة الوثقى، کتاب الخمس، ص 197.) امّا فقیهان شیعى معتقدند:خمس در هفت چیز واجب است: 1. غنایم جنگى، 2. غواصى (اشیایى که با فرو رفتن در آب دریاها به دست مى آید)، 3. گنج، 4. معدن، 5. سود تجارت، 6. مال حلال مخلوط به حرام، 7. زمینى که کافر ذمى از مسلمان بخرد. پنج قسم اول مورد اتفاق شیعه و دو قسم اخیر نظر مشهور آنان مى باشد. آنچه که اکنون مورد بحث و پژوهش است، خمس سود و درآمد کسب مى باشد. خداوند متعال مى فرماید: «و اعلموا انما غنمتم من شى ء فان لله خمسه و للرسول و ...» بدانید هرگونه غنیمتى به دست آورید خمس آن براى خدا و براى پیامبر و براى ذوالقربى «نزدیکان» و یتیمان و مسکینان و در راه ماندگان (از آنها) است».(انفال،41) این آیه - که به آیه خمس معروف است - به نظر فقیهان شیعى نه تنها بر وجوب خمس غنایم جنگى دلالت مى کند؛ بلکه شامل هر گونه درآمد کسب نیز مى باشد. واژه «غنیمت» از نظر لغت معناى گسترده اى دارد و به هرگونه درآمد و فایده اى که به انسان مى رسد، گفته مى شود.(ر.ک: مجمع البحرین؛ لسان العرب؛ تاج العروس، ماده «غنم».) ب. موارد مصرف خمس : موارد مصرف خمس در آیه 41 سوره انفال آمده است. «واعلموا انما غنمتم من شى ء فان لله خمسه و للرسول و لذى القربى و الیتامى والمساکین و ابن السبیل...؛ در این آیه شریفه خمس به شش قسمت تقسیم شده سهمى براى خداوند و سهمى براى پیامبر و سهمى براى ذوالقربى و نزدیکان پیامبر که مراد ائمه طاهرین هستند و سهمى براى یتیمان از سادات و سهمى براى مسکینان از سادات و سهمى براى در راه ماندگان از سادات. سه سهم اول سهم امام نامیده مى شود چرا که سهم خداوند و پیامبر به امام داده مى شود و سه سهم دوم که مخصوص سادات است سهم سادات نامیده مى شود. پس مى شود گفت خمس به دو قسمت تقسیم مى شود سهم امام و سهم سادات. همچنین در روایات فراوانى موارد مصرف خمس آمده است، اکثر این روایات در تفسیر همین آیه شریفه است و بیان کننده این است که سهم خدا و پیامبر مال امام است و سهم یتیمان و مسکینان و در راه ماندگان مال این سه گروه از سادات مى باشد ، (وسائل الشیعه، ج 9، )بنا براین توجه داشته باشیم که مصرف خمس فقط فقراى سادات هستند نه تمام آنها و اگر خمس اموالى که به آنـهـا خـمس تعلق گرفته از احتیاجات سادات زیادتر باشد , مازاد آن را- طبق دستورى که به ما رسیده است - باید به بیت المال مسلمانان ریخت که در راه مصالح عمومى مصرف گردد . همچنان که اگر احتیاجات فقراى سادات از میزان خمس زیادتر باشد باید از بیت المال کمبود آن را تأمین نمود. از طرفى سادات بطورکلى از گرفتن زکات که حق سایر فقرا و محتاجان مى باشد محرومند (مگر این که زکات از مال ثروتمندان سادات باشد). ج. فلسفه و وجوب حکمت خمس: بودجه اداره جامعه اسلامى از چند راه تأمین مى گردد: یکى از آنها زکات است که داراى مصارف مشخصى از قبیل کمک به فقرا، مساکین، در راه ماندگان و... است و طریق دیگر خمس است که به دو سهم تقسیم مى گردد (سهم امام معصوم(ع) و سهم سادات فقیر). از آن جا که خداوند احترام فراوانى براى معصومین(ع) و اولاد آنها قائل شده، پرداخت زکات غیر سادات را به سادات فقیر ممنوع دانسته است؛ زیرا زکات صدقه مى باشد و ممکن است پرداخت صدقه غیر سادات به سادات، نوعى تفوّق غیر سادات بر آنان یا کم احترامى به آنان تلقى گردد. از این رو جهت جبران این مسأله نیمى از خمس جهت اداره امور سادات تعیین شده است و نیم دیگر نیز مربوط به امام معصوم(ع) است و این اموال ملک شخص امام(ع) نیست بلکه مربوط به خدمات دینى به جامعه اسلامى است. در زمان غیبت کبرى این سهم در اختیار نواب عام آن حضرت - که مراجع تقلید و فقهاى عظام هستند - قرار مى گیرد تا در مصارف اسلام و مسلمین خرج شود.   به نظر عده اى از مفسران حکم وجوب زکات در مکه نازل گردید و مسلمانان به پرداخت این فریضه الهى موظف شدند؛ ولى هنگامى که پیامبر اسلام به مدینه پا نهاد و حکومت اسلامى را پایه گذارى کرد، از طرف خدا مأمور به دریافت زکات از مردم شد تا با آن، دست مستمندان و محرومان جامعه را بگیرد؛ ولى بنى هاشم (سادات) حق نداشتند چیزى از این بودجه دریافت کنند ، (ر .ک: تفسیر نمونه، ج 8، ذیل آیه 60، سوره توبه، ج 14، فضیلت سوره مؤمنون)، و این امر شاید به دو جهت بود: 1. بهانه اى به دست مخالفان نیفتد که پیامبر (صلى الله علیه وآله و سلم) خویشان خود را بر اموال عمومى (زکات) مسلط ساخته است. این امر باعث گردید که بنى هاشم از دستیابى به زکات دور نگه داشته شوند. 2. استفاده بنى هاشم از زکات یک نوع تفوق و برترى جویى براى غیر بنى هاشم محسوب شده و ذلت و خوارى را براى سادات به همراه داشت. خداوند متعال جهت حفظ کرامت و مقامشان زکات را بر آنان حرام ساخت. البته سادات به خودشان مى توانند زکات بدهند؛ چرا که حس برترى جویى در این داد و ستد به چشم نمى خورد ، ( ر.ک: وسائل الشیعه، ج 6،ابواب قسمة الخمس، باب 1، ح 8). حضرت على (علیه السلام) در روایتى فرموده: «لم یجعل لنا سهماً فى الصدقه اکرم (الله) نبیه و اکرمنا ان یطعمنا او ساخ ما فى ایدى الناس»؛ «خداوند متعال سهمى براى ما در زکات قرار نداده، بلکه پیامبرصلى الله علیه وآله و ما اهل بیت علیهم السلام را از خوردن چرک هاى اموال مردم (زکات) گرامى داشته است»: همان، ابواب قسمة الخمس، باب 1، ح 4. این دو امر سبب شد این قشر از زکات محروم بمانند و از سوى دیگر مى دانیم که در میان سادات افراد از کار افتاده، در راه مانده، یتیم و... وجود دارند که باید به طریقى تأمین شوند. خداوند متعال جهت پر کردن این خلأ و اکرام و احترام آنان، آیه خمس را پس از جنگ بدر نازل فرمود و محل ارتزاق مستمندان از این خاندان را، خمس قرار داد. در حقیقت در اسلام دو صندوق وجود دارد: صندوق خمس و صندوق زکات و این جداسازى نه براى این است که سادات سهم بیشترى پیدا کنند ویامزد رسالت دریافت کنند؛ بلکه تنها به جهت احترام و اکرام این خاندان در جامعه مى باشد. بـنـابـر ایـن   در حـقیقت خمس به جاى همان زکاتى است که به سایر مستمندان داده مى شودو شـرایط پرداخت آن هم به سادات تقریبا مشابه شرایط پرداخت زکات به سایر فقراست ,منتها براى حفظ حیثیت فرزندان پیغبر صلى اللّه علیه و آله و سلم که در واقع حفظ حیثیت خود پیغمبر صلى اللّه علیه و آلـه و سلم و رعایت مقام شامخ اوست، به صورت دیگرو به عنوان دیگرى پرداخت مى شود و این یک نوع ادب و احترام در برابر شخصیت والاى پیغمبر گرامى اسلام است و به هیچ وجه جنبه مزد و پـاداش نـدارد و بـدیهى است که احترام و ادب و حفظ حیثیت مردان بزرگ با مزد و پاداش فرق بسیار دارد. (پاسخ به پرسشهاى مذهبى، مکارم شیرازى - ناصر و جعفر سبحانى به نقل از سایت تبیان) افزون بر آنکه بناى اسلام بر آن است که سلسله نسب سادات به طور مشخص باقى بماند و به شکلى گم نشود و یاد پیامبر و امامان علیهم السلام در خاطره ها زنده بماند و احترام سادات را به عنوان تکریم جدشان پیامبر اسلام بدانند. (ر. ک: مطهرى، مرتضى، آشنایى با قرآن، ج 3، ص 83؛ آیه الله خویی، مستند عروه الوثقی، کتاب خمس، ص196؛ آیه الله هاشمی شاهرودی، کتا ب الخمس، ج2، ص45). .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image