سخت‌گیری و رحمت خداوند /

تخمین زمان مطالعه: 17 دقیقه

آیا واقعا خدا ارحم الراحمین است. اگه هست پس چرا اینقدر سخت می گیره چرا این قدر خوب شدن و بزرگ شدن سخته. چرا این دنیا مثل کنکور می مونه که فقط نخبه ها از توش موفق میان بیرون. چرا بیشتر آدما جهنم رو امتحان می کنن. چرا خیلی هدایت نمی شن. چرا خیلیها هدایت می شن ولی با یک اتفاق از جاده هدایت خارج می شن. چرا خدا اصلا اصحاب یزید رو خلق کرد که هم امام حسین(ع) را با این وضع فجیع شهید کنند و هم خودشون به بزرگترین عذابها گرفتار بشن چرا اونا را یک ملک خلق نکرد. من هر کاری می کنم نمی تونم خدا مهربون ببینم. من فکر می کنم فقط با بعضی از خواص خیلی مهربونه.


الف- پاسخ کلامی اگر هم فرض کنیم خدا سخت گیری کرده، همین سختی ها فایده کثیره دارند. به عبارت دیگر بر اثر همین زحمتهایی که در راه خدا کشیده می شود, انسان رشد پیدا می کند و درجات عالی را بدست می آورد.انتظار نداشته باشید که کمالات عالی معنوی و سعادت اخروی و نامحدود را به آسانی و کاملا راحت بدست آورید. به نظر شما آیا عجیب نیست که برخی انسانها در همین دنیا حاضرند انواع سختی ها و محدودیت ها را تحمل کند تا پول؛ مقام و راحتی موقت دنیا را بدست آورند، ولی برای رسیدن به راحتی و آرامش ابدی (که قابل مقایسه با راحتی دنیا نیست) حاضر نیستند سختی ها و محدودیتها را تحمل کنند!!!و سوال دیگر آیا شما کسی را که برای پزشک شدن انواع سختی و محدودیت ها را می کشد سرزنش می کنید؟ مسلما سرزنش نخواهید کرد چون می دانید که این سختی‌ها و محدودیتها باعث رشد و پیشرفت اوست. در مورد عبادات هم همینطور است هر چند هم سخت باشند و هر چه محدودیت آور باشند، باز جای سرزنش ندارد؛ چون باعث رشد وجودی انسان می شوند.این همه سخت گیری بیهوده نیست. پاداش نامحدود و کمالی که بر اثر آنها بدست می‌آید قابل مقایسه با سختی دنیوی نیست. به عبارت دیگر آن سوی سکه را هم باید نگریست که چه خبر است. 2- دلایلی که شما ذکر کرده‌اید، نامهربان بودن خدا را اثبات نمی‌کند. مثلا بیان کردید که خوب شدن سخت است یا خیلی ها هدایت نمی‌شوند یا برخی بعد از هدایت زود گمراه می‌شوند ؛ اینها دلیل بر نامهربانی خدا نمی‌شود. به عبارت دیگر کسی که هدایت نمی‌شود یا بعد از هدایت گمراه می‌شود ، مقصر خودش است نه خدا. خدا به انسان وجود داده، اختیار داده، فطرت پاک داده، عقل داده، این همه پیامبر برای هدایت او فرستاده، کتاب فرستاده، راه خوب و بد را نشان داده ، راه توبه و شفاعت را گذاشته، از هرکس به اندازه وسع و طاقتش تکلیف خواسته، و... همه از جلوه‌های رحمت و هدایت خداوند است. حالا اگر بنده‌ای با وجود این همه شرایط در های رحمت و هدایت را به روی خود ببندد، مقصر خودش است و دلیل بر نامهربانی خدا نمی‌شود. به بیان دیگر مشکل از سوی بنده است نه از سوی خدا. برای تقریب به ذهن به این مثال دقت کنید فرض کنید کسی در خانه نشسته و در و پنجره را به روی خود بسته و میگوید خورشید خسیس است که من را از نور خود محروم نموده است! در چنین شرایطی آیا شما به او حق می دهید؟ یا می‌گویید تقصیر خودت است که در و پنجره را بستی والا خورشید از نور مضایقه نمی کند.3- توجه داشته باشید که سخت‌گیری نیز دلیل بر نامهربانی نیست. حتی برخی در مورد جهنّم نیز گفته اند که ظهوری از رحمت رحمانیه می باشد ، چرا که رحمت رحمانیه ، شامل رحمت رحیمیه (رحمت خاصّ) و غضب خداوند متعال می باشد. وقتی پدری برای تشویق فرزند خود در امر تحصیل دانش ، به او جایزه می دهد ، نوعی رحمت است ؛ آنگاه هم که او را به خاطر فرار از مدرسه تنبیه می کند ، باز از سر رحمت می باشد ، اگر چه ظاهر آن غضب است. وقتی پزشکی به کودک خردسالی آمپول می زند ، از نظر خود کودک ، آن پزشک موجود بدی محسوب می شود ؛ امّا والدین او به خاطر لطفی که پزشک در حقّ فرزندشان کرده از تشکّر می کنند. وقتی کودکی را مار گزیده است ، دوستداران او ، دست و پای او را بسته و جای نیش مار را تیغ می زنند تا زهر وارد خون نشود. این کار از سر رحمت و عطوفت است ، امّا خود کودک متوجّه رحمت بودن آن نمی شود ؛ کما اینکه اگر بیگانه ای هم از ماجرا آگاه نباشد ، خیال می کند که به این کودک ظلم می کنند. بلاها و مصیبتها و بیماری ها نیز به منزله ی آمپول و تیغ خدا هستند که با آنها زهر صفات رذیله را از وجود انسان بیرون می کشد. کما اینکه جهنّم نیز برای پاک ساختن انسانها از ملاکات حیوانی و شیطانی است. انسانهای زشت کردار ، گرفتار اوصاف انواع حیوانات و شیاطین می باشند ؛ لذا در آخرت با صورت همان موجودات محشور می شوند و آنگاه خداوند متعال بنده ی فرمانبرداری از بندگان خود را که جهنّم نام دارد مأمور می کند تا این صورتهای غیر انسانی را از وجود انسانهای زشت کردار پاک نماید ؛ و او به شیوه ی خود یک یک این صورتها را از وجود انسان می زداید ، همانگونه که آتش کوره ، ناخالصی را از چهره ی سنگ طلا زدوده ، آن را تبدیل به طلای درخشان می کند. 4- و نکته مهم دیگه در مورد مساله سخت گیری این است که :عدم آسایش و احساس سختی ناشی از کج روی خود ماست نه خصلت ذاتی دنیا یا لازمه ی کسب کمال. در نظر آنکه عاشق خداست فرقی بین خوشی و ناخوشی نیست. چرا که او اساساً غیر خدا را نمی بیند تا خوشی و ناخوشی را متوجّه شود. بر همین اساس است که حضرت زینب ـ سلام الله علیها و روحی فداها ـ فرمودند: « مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلا ــ جز زیبا هیچ ندیدم » ؛ یعنی من در صحنه ی عاشورا فقط و فقط خدا را با اسم جمیلش شهود می نمودم. احساس ناراحتی از سختی دنیا نیست بلکه از آنجاست که ما به جای آب ، سراب می نوشیم. روشن است که کسی با سراب سیر نخواهد شد. از اینها گذشته ، اکثر ناملایمات زندگی ناشی از عملکرد غلط خود انسان است ؛ « ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ لِیُذیقَهُمْ بَعْضَ الَّذی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُون ــــ فساد در خشکی و دریا ظاهر گشت به سبب دستاورد مردم ؛ تا به آنان بچشانیم بعضی از آنچه را که انجام دادند ؛ شاید که بازگردند» (الروم:41) ؛ پس حاصل غلطکاری های خود را به خدا نسبت ندهیم. اینهمه تلوزیون نشان می دهد که در چهارشنبه سوری چه حوادث تلخی رخ می دهد ؛ امّا باز این انسان لجباز نمی خواهد عبرت بگیرد ؛« صدها چراغ دارد و بیراهه می رود ــ بگذار بیفتد تا که ببیند سزای خویش». خدا ما و جهان را آفرید و دفترچه راهنمای ما و جهان را هم فرستاد تا بر اساس آن از وجود خودمان و عالم خلقت استفاده درست بکنیم ؛ امّا عده ای کتاب خدا را کناری نهاده به میل خود عمل می کنند؛ لذا بر سرمان می آید آنچه که می آید. خداوند متعال می فرماید:« وَ لَوْ أَنَّهُمْ أَقامُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجیلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَکَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ وَ کَثیرٌ مِنْهُمْ ساءَ ما یَعْمَلُونَ ـــــ و اگر آنان، تورات و انجیل و آنچه را از سوى پروردگارشان بر آنها نازل شده ( قرآن ) برپا دارند، از آسمان و زمین، روزى خواهند خورد؛ جمعى از آنها، معتدل و میانه رو هستند، ولى بیشترشان اعمال بدى انجام مى دهند.» (المائدة:66)5- و اما جواب سوال شما در مورد این که چرا خداوند انسانهایی شر مثل یزید و اصحاب او را خلق کرد ؟ باید گفت که آنچه خداوند خلق کرده انسان با فطرت پاک است که با اراده و اختیار می‌تواند به کمال برسد، حال اگر این انسان از امکانات سوء استفاده کرده و شر شود تقصیر بنده است نه خدا که او را با فطرت پاک خلق کرده است.دلیل کلامی برای این مساله :طبق براهین عقلی خداوند متعال دائم الفیض بوده دارای جود مطلق است و هیچگونه بخلی در ذات پاک او راه ندارد ؛ چرا که دائم الفیض نبودن و جود مطلق نداشتن و بخل در اعطاء وجود و کمال وجود ، با کمال مطلق بودن منافات دارد. لذا خدا به حکم آنکه کمال مطلق و خیر مطلق است به هر موجودی که ذاتاً امکان تحقّق داشته باشد وجود می دهد ؛ چون حقیقت وجود خداست و خدا خیر محض می باشد ؛ پس عدم محض که مقابل حقیقت وجود است شرّ محض خواهد بود. بنا بر این ، وجودات مقید نیز به تبع وجود محض ، خیر و عدمهای مقید نیز به تبع عدم محض ، شرّ خواهند بود. پس وجود ، هر چند در مرتبه ی پایین باشد با نظر به ذاتش خیر است ، اگر چه در قیاس با وجود مرتبه ی بالاتر ، به خاطر نداشته هایش ، شرّ نسبی محسوب می شود. برای مثال حشره بودن نسبت به انسان بودن نقص بوده شرّ است ولی هر حشره ای به همان میزان که از وجود بهره دارد خیر می باشد ؛ کما اینکه هر انسانی نیز به اندازه ی بهره ی وجودی اش خیریت دارد ؛ ولی آن انسانی که در رتبه ی انسانی پایینتر از انسان مومن قرار دارد شرّ و بد شمرده می شود . حتّی خود جهنّم نیز از آن جهت که بهره ای از وجود دارد خیر است لکن نسبت به بهشت که مرتبه ی بالای وجود است شرّ تلقّی می شود.پس خدا با اینکه می دانست برخی انسانها به اختیار خود شرّ خواهند شد باز آنها را آفرید چون در حدّ ذاتشان خیریت دارند و اگر آنها را نمی آفرید بخل بر خدا لازم می آمد. خود اهل جهنّم نیز اگرچه در عذابند ولی هیچگاه آرزوی عدم محض شدن نمی کنند ؛ چون عدم محض ، همان گونه که گفته شد در مقابل حقیقت وجود (خدا) بوده شرّ مطلق است. لذا اهل جهنّم ، آرزوی خاک شدن می کنند ولی آرزوی عدم شدن ندارند. « إِنَّا أَنْذَرْناکُمْ عَذاباً قَریباً یَوْمَ یَنْظُرُ الْمَرْءُ ما قَدَّمَتْ یَداهُ وَ یَقُولُ الْکافِرُ یا لَیْتَنی کُنْتُ تُراباً ــــ و ما شما را از عذاب نزدیکى بیم دادیم ؛ این عذاب در روزى خواهد بود که انسان آنچه را از قبل با دستهاى خود فرستاده مى بیند، و کافر مى گوید:اى کاش خاک بودم .» (النبأ:40) . امّا اینکه آرزوی خاک بودن دارند از آن جهت است که خاک امری بالقوّه بوده می تواند دوباره مراحل تکامل را طی نموده به کمال مطلوب برسد.در ضمن توجه داشته باشید که اگر خدا می‌خواست انسان را بصورت ملک بیافریند، دیگر آن انسان نبود، بلکه فرشته می‌شد و در نتیجه انسانی که امکان وجود داشت خلق نمی‌شد. در حالی جود و فیاضیت خدا افتضاء می کند که موجودی به صورت انسان هم بیافریند. در پایان و قبل از ارائه توصیه‌های عملی مقاله زیر را نیز می آوریم که اگر حوصله داشتید آن را مطالعه نمائیدانواع امتحان های الهی یک وقت چیزی را مورد امتحان قرار می دهند برای اینکه مجهولی را تبدیل به معلوم کنند. برای این کار شی» را به عنوان میزان و مقیاس به کار می برند، مثل اینکه متاعی را در ترازو می گذارند تا بفهمند که وزن واقعی آن چقدر است. ترازو فقط وسیله توزین است، اثرش فقط این است که وزن واقعی جسم را معلوم می کند. ترازو خود تاثیری در زیاد کردن یا کم کردن آن جسم ندارد. همچنین است سایر میزان ها و مقیاس ها: میزان الحراره اثرش این است که در جه گرمی هوا یا بدن انسان را معین می کند، متر اثرش این است که کمیت یک طول را معین می کند، علم منطق که علم میزان نامیده می شود اثرش این است که شکل استدلال ها را اندازه گیری می کند و اگر احیانا خللی در شکل استدلال رخ داده باشد، قواعد منطقی آن را معین می کند. امتحان اگر فقط به معنی به کار بردن میزان و مقیاس برای کشف مجهولی باشد البته درباره خداوند صحیح نیست. امتحان معنی دیگری هم دارد و آن از قوه به فعل آوردن و تکمیل است. خداوند که به وسیله بلایا و شداید امتحان می کند به معنی این است که به وسیله اینها هر کسی را به کمالی که لایق آن است می رساند. فلسفه شداید و بلایا فقط سنجش وزن و درجه و کمیت نیست، زیاد کردن وزن و بالا بردن درجه و افزیش دادن به کمیت است. خداوند امتحان نمی کند که وزن واقعی و حد و درجه معنوی و اندازه شخصیت کسی معلوم شود، امتحان می کند یعنی در معرض بلایا و شداید قرار می دهد که بر وزن واقعی و درجه معنوی و حد شخصیت آن بنده افزوده شود. امتحان نمی کند که بهشتی واقعی و جهنمی واقعی معلوم شود، امتحان می کند و مشکلات و شداید به وجود می آورد که آنکه می خواهد به بهشت برود در خلال همین شداید خود را شایسته و لایق بهشت کند و آنکه لایق نیست سرجای خود بماند. در قرآن کریم می خوانیم: «و نبلوکم بالشر و الخیر فتنه و الینا ترجعون»; و ما شما را با خیر و شر می آزماییم و شما به سوی ما باز می گردید (انبیا»35/). آیا این چیزهایی که موجب آزمایش بشر است خیرند یا شر؟ ممکن است چیزی به ظاهر خیر باشد یعنی نعمت باشد و ممکن است چیزی شر باشد یعنی بلا باشد ولی عمده این است که انسان در مقابل آن چیزی که موضوع امتحان اوست چه عکس العملی نشان می دهد. ممکن است عکس العمل انسان درباره نعمت و بلا به گونه ای باشد که هر دو برای او «نعمت» بشود و ممکن است عکس العمل او در برابر نعمت و بلا به گونه ای باشد که هر دو برای او «نقمت» شود. این است که نباید هر چیزی را که مایه امتحان انسان است بد دانست بلکه باید آن را خوب دانست، زیرا امتحان برای سه منظور مختلف صورت می گیرد: گاهی امتحان همان است که به آن اختبار و آزمایش می گوییم که شخص امتحان کننده وقتی می خواهد مجهولی را تبدیل به معلوم کند آزمایش می کند. مثلا مواد غذایی را به آزمایشگاه می برند برای اینکه ببینند سالم است یا نه. این امتحانی است که هدف امتحان کننده از آن این است که می خواهد حقیقتی را کشف کند. در مورد خداوند متعال نسبت به بندگان چنین امتحانی معنی ندارد. نوع دوم امتحانی است که برای اتمام حجت است یعنی برای این است که به خود امتحان شونده (امری را) ثابت کنند. یک معلم که در طول سال با دانش آموز کار می کند، خودش می داند که به کدام دانش آموز باید نمره قبولی بدهد و به کدام نمره رد بدهد، به کدامیک باید بیست بدهد و به کدامیک نوزده به کدامیک چهارده، ولی مسلم است که اگر امتحان نکرده بخواهد این نمره ها را بدهد غیر از آن کسی که بیست گرفته همه اعتراض می کنند. او امتحان می کند تا بر همه روشن شود که نمره هایی که می خواهد بدهد همه درست است. البته ممکن است معلمی واقعا نتیجه امتحان را نداند ولی اگر هم بداند باز امتحان می کند، برای اینکه مطلب برای همه روشن باشد و اتمام حجت شده باشد. امتحان به این معنا در مورد خدای متعال معنی دارد. ممکن است خدای متعال بنده ای را مورد امتحان قرار بدهد برای اینکه حجت بر آن بنده تمام شود. نوع سوم امتحان که مهمتر است به معنای عمل تمرینی برای امتحان شونده است یعنی خداوند متعال که البته در مورد غیرخداوند متعال هم صدق می کند انسان را در بوته ای قرار می دهد برای اینکه در آن بوته آنچه از استعداد در درون او هست به فعلیت برسد. مثل آدمی که خودش یا دیگری را به آب می اندازد برای اینکه شنا یاد بگیرد. این نوع امتحان نوعی عمل و رفتار برای کمال یافتن است در جنگیدن با آب و در تلاش کردن در آب است که انسان شناگر می شود. اگر به کسی بگویند برو در آب شنا کن و او بگوید من شنا بلد نیستم، هر وقت شنا یاد گرفتم داخل آب می روم، چنین شخصی اگر پنجاه سال هم کنار یک رودخانه یا استخر بایستد و شنا کردن دیگران را ببیند یا قواعد شنا کردن را در کتاب بخواند شناگر نمی شود، در داخل آب است که انسان شناگر می شود. البته باید توجه داشت که آزمایش خدا همگانی است. از آنجا که نظام حیات در جهان هستی نظام تکامل و پرورش است و تمامی موجودات زنده مسیر تکامل را می پیمایند، حتی درختان استعداد های نهفته خود را با میوه بروز می دهند همه مردم از انبیا» گرفته تا دیگران طبق این قانون عمومی می بایست آزمایش شوند و استعدادات خود را شکوفا سازند. گرچه امتحانات الهی متفاوت است، بعضی مشکل، بعضی آسان و قهرا نتائج آنها نیز با هم فرق دارد، اما به هر حال آزمایش برای همه هست، قرآن مجید به امتحان عمومی انسان ها اشاره کرده می فرماید: «احسب الناس ان یترکوا ان یقولوا آمنا و هم لایفتنون»; آیا مردم گمان می کنند بدون امتحان رها می شوند، نه هرگز بلکه همگی باید امتحان دهند. (عنکبوت آیه2). قرآن نمونه هایی از امتحانات پیامبران را نیز بازگو کرده است آنجا که می فرماید: «و اذ ابتلی ابراهیم ربه»; خداوند ابراهیم را امتحان کرد (بقره124/). در جای دیگر آمده است: «فلما رآه مستقرا عنده قال هذا من فضل ربی لیبلونی» اشکر ام اکفر»; هنگامی که یکی از پیروان سلیمان تخت بلقیس را در کمتر از یک چشم به هم زدن از راه دور برای او حاضر کرد، سلیمان گفت این لطف خدا است برای اینکه مرا امتحان کند آیا شکرگزاری می کنم یا کفران؟» (نمل40/) (سایت کتابخانه طهور، 1387). سخه شماره 1993 - 1387/10/30 نویسنده : لیلا شرفی اهوازیب- توصیه عملی و روانشناختیشما در سوالتان راجع به سخت بودن امتحان خدا در دنیا و محدود بودن مهربانی او صحبت کردید.ولی توجه داشته باشید که انسان اگر بتواند نوع نگرش خود را نسبت به دنیا و تکالیف الهی که( ظاهرا برایش) مشکل هستند، تغییر دهد، خوب شدن برای او نه تنها سخت و رنج آور نخواهد بود؛ بلکه بسیار لذت آور هم خواهد بود؛ به گونه ای که هر چه با سختی روبرو می‌شود، بیشتر لذات را درک می‌کند. شما به زندگی برخی از علما و عارفان توجه کنید و خاطرات آنها را مطالعه نمائید. وقتی به زندگی آنها دقت می‌کنید، متوجه می‌شوید که آنها هم برای خوب شدن سختی کشیدند، ولی تحمل سختی برای آنها لذات آور و آرامبخش بود نه رنج آور . از طرف دیگر به زندگی برخی از افراد گنهکار که در راه خدا هیچگونه سختی نمی کشند بلکه تا دلشان می خواهند گناه هم می‌کنند توجه کنید چنین افرادی شاید آسایش داشته باشند ولی آرامش به معنای واقعی ندارد.انصافا آن لذت و آرامشی که در روح روان انسان‌های وارسته بود با لذت‌های مادی پادشاهانی که غرق در راحتی بودند قابل مقایسه است؟ شاید برایتان عجیب باشد؛ ولی با قاطعیت تمام می‌گوییم که اگر انسان ذره ای از طعم آرامش و لذتی که اولیاء خدا داشتند، را بچشد نگرش او تغییر خواهد کرد. و در امتحانهای سخت الهی آرامش و لذت روحی را بدست خواهد آورد نه رنج و عذاب روحی.ما در اینجا چند تا توصیه عملی داریم1- مطالعه داستان علما و عارفان بنام 2- شرکت در برنامه دعای کمیل و یا مناجات امیرالمومنین البته همراه با دقت و تامل در معانی مناجات 3- دادن غذا یا پوشاک به فقرا البته به طور مستقیم و با دست خود4- همنشینی با انسان‌های وارسته که یقین به خوب بودن آنها دارید.و... شاید این توصیه ها عجیب به نظر آیند ولی هدف به دست آوردن نوعی احساس جدید است که بتواند در نگرش انسان تاثیر بگذارد. چون خیلی از مشکلات بشر با خدا ، از آن جهت است که زاویه ی نگاه آنها غلط می باشد. در آن مثالها که گفتیم (مثال آمپول و تیغ زدن و ... ) اگر نیک بیندیشید خواهید دید که زاویه نگاه تا چه اندازه در قضاوتهای ما مؤثّرند. لذا ملاحظه می فرمایید که دین اسلام تا چه اندازه به زاویه نگاه درست تأکید دارد ؛ تا آنجا می گوید: اگر کسی را دیدید که از شرابخانه بیرون آمده و مست است ، نگویید شراب خورده است ؛ چون شما با چشمتان ندیدید که او شراب خورده باشد ؛ چه بسا با زور به او شراب خورانده اند. و در یک حکم کلّی ما را نهی نمود از سوء ظنّ و از ما خواست که تنها به یقینهای صد در صدی ترتیب اثر دهیم. پس وقتی با برهان عقلی ثابت گشته که خدا عادل است و حکیم ، از آن پس هر چه در نظام هستی دیدیم که با این امر یقینی منافات دارد باید متوجّه باشیم که زاویه ی نگاه ما غلط است. لذا باید زاویه ی نگاه خود را درست کنیم. و از جمله زاویه های دید غلط به عالم ، زاویه ی نگاه احساسی و عاطفی به جای نگاه عقلی محض است. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image