واقعه کربلا-واقعه عاشورا-علل قیام امام حسین(ع) /

تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه

در مورد واقعه کربلا و عاشورا و امام حسین(ع) توضیح دهید.


پاسخ جامع و کامل به سئوال فوق، در پرتو بررسی عوامل حرکت و قیام امام حسین(ع) روشن می شود. قیام امام حسین(ع) سه عامل دارد، هر چند میزان نقش و درجه اهمیت این عوامل یکسان و به یک اندازه نیست. این عوامل عبارتند از: 1. بیعت خواستن یزید. یزید می خواست به هر قیمتی شده، حتی به قیمت جان امام، از امام(ع بیعت بگیرد و امام نیز به هیچ قیمتی حاضر به بیعت با او نبود. به همین جهت شبانه مدینه را ترک و به مکه رفت. و در مسیر حرکت از مکه به عراق، بارها به اصحاب فرمود اینها با شما کاری ندارند و از من بیعت می خواهند و من هرگز تن به بیعت نخواهم داد. اما این تنها عامل نیست. اگر این عامل هم نبود، باز امام حرکت و قیام می کردند. یعنی حتی اگر از امام بیعت هم نمی خواستند، باز امام قیام می کردند. 2. دعوت مردم کوفه پس از امتناع امام از بیعت و ترک شبانه مدینه به سمت مکه و چند ماه اقامت در مکه حرم امن الهی، مردم کوفه از این جریان مطلع می شوند و به خاطر زمینه مساعدی که در آنان هست، امام را به کوفه دعوت می کنند و اعلام یاری و حمایت و وفاداری می کنند. اما اگر این عامل هم نبود، باز امام حرکت و قیام می کردند. عامل اول پر اهمیت تر است. چون حتی اگر دعوت مردم کوفه هم نبود باز امام حاضر به بیعت با یزید نبودند و به تعبیر و فرموده خودشان حاضر نبودند تن به چنین ذلتی بدهند. «هیهات منا الذله». به همین جهت پیش از آنکه سخن از دعوت مردم کوفه باشد امام حرکت می کند. مردم کوفه مدتها پس از حرکت امام و امتناع از بیعت با یزید، از جریان آگاه می شوند و آنگاه گرد هم آمده و امام را دعوت می کنند. اما اگر این عامل هم نبود، عامل سومی بود، که امام را به قیام و حرکت وا می داشت. بنابراین در میان عوامل، عامل سوم نقش رکنی و اساسی را دارد. لکن اگر بخواهیم میان دو عامل فوق، مقایسه ای بکنیم، عامل اول از اهمیت و ارزش بالاتری برخوردار است. زیرا در شرایط سخت خفقان و خشونت شدیدی که معاویه، به ویژه در ده سال آخر حکومتش به مردم نشان داده بود، و در حالی که یزید روی کار آمده، یزیدی که از معاویه جوان تر، مغرورتر، و قهراً سفاک تر و بی سیاست تر است که حتی ملاحظات سیاسی را هم نمی کند، امام در حالی که هنوز مردمی اعلام یاری و نصرت و وفاداری نکرده اند، در اوج ظلمت و وحشت و خفقان یکه و تنها برمی خیزد و قاطعانه در برابر چنین قدرتی «نه» می گوید. 3.امر به معروف و نهی از منکر عامل اساسی در نهضت و قیام امام حسین(ع)، عنصر امر به معروف و نهی از منکر است. امام حسین(ع) به طور مکرر و با صراحت کامل، این عنصر را به عنوان یک اصل مستقل و عامل اساسی قیام خود معرفی کرده است: «انی لم اخرج اشراً و لا بطراً و لا مفسدا و لا ظالما، و انما خرجت لطلب الاصلاح فی امّه جدی، انی ارید أن آمر بالمعروف و انهی عن المنکر.»،؛ (مقتل خوارزمی، ج 1، ص 188، به نقل از حماسه حسینی، ج 2، ص 133) و یا می فرماید: «الا ترون ان الحق لا یعمل به و ان الباطل لا یتناهی عنه لیرغب المؤمن فی لقاء الله محقّا» ؛ (تحف العقول، شیخ یوسف بحرانی، ص 245) اهمیت و ارزش این عامل، از دو عامل دیگر بیشتر است. زیرا بر اساس عامل اول، حرکت و قیام امام یک حرکت تدافعی است یعنی در صورتی که حکومت یزید از امام بیعت نخواهد دیگر امام هم با او کاری ندارد. بر اساس عامل دوم نیز، نقش امام یک نقش انفعالی است یعنی در صورتی که مردم کوفه اعلام آمادگی و وفاداری و دعوت نمی کردند، امام نیز قیام نمی کرد. اما چون اعلام آمادگی کرده اند امام می بایست به آنان پاسخ مثبت بدهد. اما بر اساس عامل سوم، نقش امام انفعالی و تدافعی نیست بلکه نقش فعلی و هجومی است، امام حسین(ع) یک معترض و منتقد و انقلابی و قیام کننده است. عامل سوم، به تنهایی برای قیام و حرکت او کافی است. اگر دو عامل دیگر هم در کار نبود، این عامل امام را به قیام و حرکت وا می داشت. به همین جهت تأکید خود امام(ع) بر این عامل است. همه جا را فساد گرفته، حلال خدا حرام و حرام خدا را حلال کرده اند، بیت المال مسلمین را تاراج و در غیر راه رضای خدا مصرف می کنند و از همه بدتر اینکه، به نام اسلام و جانشینی پیامبر صورت می گیرد. لذا امام حسین به سخن جد خویش، پیامبر(ص) تمسک می کند: « ایها الناس، من رأی سلطانا جائراً مستحلاً لحرام الله ناکثاً لعهدالله، مستأثراً لفیء الله، معتدیا لحدود الله، فلم یغیّر علیه بقول و لا فعل، کان حقّاً علی الله ان یدخله مدخله»؛ (تاریخ طبری، ج 4، ص 304، به نقل حماسه حسینی، ج 2، ص 134). و بر همین اساس امام حسین(ع) اساس اسلام را در معرض نابودی کامل می بیند و می فرماید: «و علی الاسلام السلام اذبلیت الامه براع مثل یزید»؛ (مقتل مقرم، ص 146 - به نقل از حماسه حسینی، ج 2، ص 85) امر به معروف و نهی از منکر از مهمترین و اساسی ترین وظایف در اسلام است زیرا بقای اسلام در گرو آن است. لذا در آیات و روایات فراوان بر این امر تأکید شده است: «ولتکن منکم امه یدعون الی الخیر و یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و اولئک هم المفلحون». ؛ (آل عمران، 104) «کنتم خیر امه اخرجت للناس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنکر» ؛ (آل عمران . 110) با توجه به اهمیت این اصل اسلامی، گاهی موضوع امر به معروف و نهی از منکر، موضوعی است که اسلام برای آن اهمیتی بالاتر از جان و مال و آبروی انسان قائل است، اساس اسلام و قرآن به خطر افتاده، تعالیم اصیل اسلام کنار رفته و اموری که اسلام به مبارزه به آنها برخواسته، به عنوان اسلام ترویج و عمل می شود. همچنان که امام حسین(ع) در سخنانشان به این مطلب اشاره کرده اند. «و علی الاسلام السلام اذ قد بلیت الامه براع مثل یزید» ، «الا ترون ان الحق لا یعمل به ...» در این صورت کشته شدن و قربانی شدن ارزش دارد در اینجا چیزی محترم تر از اساس اسلام نیست لذا جان و مال و آبرو باید فدا شود. لذا امام حسین(ع) می فرماید «ان کان دین محمد لا یستقیم الا بقتلی فیا سیوف خذینی» و نیز می فرماید: در این شرایط «انی لا اری الموت الا سعاده و لا الحیاه مع الظالمین الا برما» .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image