واکاوی تحولات آتی انقلاب یمن  /

تخمین زمان مطالعه: 9 دقیقه

یمن از نظر ساختار اجتماعی، بر محور قبیله استوار است و قبائل نقش اساسی در ساختار سیاسی این کشور دارند. تعدد و تنوع قبائل، گرایش¬های فرهنگی و سیاسی و دینی آن ها و سوابق کشمکش بین آن ها به کشمکش بین نخبگان موجود نیز دامن می¬زند. اگرچه در طول انقلاب شواهد کمی مبنی بر احتمال درگیری قبیله¬ای مشاهده¬شد، اما علی عبدالله صالح و طرفدارانش سعی دارند با تبدیل انقلاب مردم یمن به جنگ داخلی، این شائبه را ایجاد کنند که هر گونه خلاء قدرت در یمن به منزله ایجاد آشوبهای قبیله¬ای خواهد بود که امنیت را از مردم این کشور سلب خواهد کرد.


یمن از نظر ساختار اجتماعی، بر محور قبیله استوار است و قبائل نقش اساسی در ساختار سیاسی این کشور دارند. تعدد و تنوع قبائل، گرایش¬های فرهنگی و سیاسی و دینی آن ها و سوابق کشمکش بین آن ها به کشمکش بین نخبگان موجود نیز دامن می¬زند. اگرچه در طول انقلاب شواهد کمی مبنی بر احتمال درگیری قبیله¬ای مشاهده¬شد، اما علی عبدالله صالح و طرفدارانش سعی دارند با تبدیل انقلاب مردم یمن به جنگ داخلی، این شائبه را ایجاد کنند که هر گونه خلاء قدرت در یمن به منزله ایجاد آشوبهای قبیله¬ای خواهد بود که امنیت را از مردم این کشور سلب خواهد کرد. در دسامبر 1989 بین دو کشور کوچک «یمن شمالی» موسوم به «جمهوری عربی یمن» و «یمن جنوبی» موسوم به «جمهوری دموکراتیک خلق یمن» توافقی درباره اتحاد بین دو جمهوری شکل¬گرفت. این توافق در22 ماه مه 1990 جامعه عمل پوشید و از آن پس «صنعا» به عنوان پایتخت سیاسی و «عدن» به عنوان مرکز اقتصادی و تجاری جمهوری یمن برگزیده شد و «علی عبدالله صالح» رییس جمهور یمن واحد شد. علی عبدالله صالح فردی دارای پیشینه نظامی و فرمانده نظامی منطقه «تعز» در سال 1978، توسط اکثریت قریب به اتفاق مجلس به عنوان رئیس جمهور یمن شمالی برگزیده شد و تا1990 این پست را در اختیار داشت. در سال 1990، همزمان با اتحاد یمن شمالی و جنوبی، او رئیس جمهور یمن متحد شد و از آن زمان تاکنون در این پست باقی مانده است. تلاشهای صالح بر ابقای در قدرت و ریاست مادام¬العمر، با تصویب قانونی در مجلس که طبق آن دوران ریاست جمهوری در این کشور نامحدود بوده و او می توانست تا ابد کاندیدا و انتخاب شود، به موروثی کردن قدرت در این کشور همانند سایر کشورهای عربی صبغه قانونی داد، اگرچه حکومت وی نام و شکل جمهوری را یدک می¬کشید، ولی انتخابات به صورت فرمایشی، و صالح رقیب بلامنازع انتخابات بود. با اوج گرفتن اعتراضات مردمی در یمن متعاقب انقلابهای مردمی تونس و مصر، صالح با پیش¬گشیدن سیاست «امتیازات گام به گام» اعلام کرد،که سال 2013، از قدرت کنار خواهد رفت. انقلاب یمن، اگرچه همانند انقلاب مصر و تونس، با پیروزی¬ سریع همراه نبود، اما معترضان یمنی در طی چهار ماه که از ادامه اعتراضات سپری شده است، نشان داده¬اند که علیرغم فرسایشی شدن اعتراضات، آنها هرگز از خواسته¬های خودکوتاه نیامده و خواستار برچیده¬شدن بساط حکومت صالح در یمن هستند. با ادامه اعتراضات و در جریان حمله‌ای که روز ۳ ژوئن ۲۰۱۱ میلادی، در کاخ ریاست جمهوری روی داد، صالح زخمی و برای مداوا به بیمارستانی در عربستان سعودی منتقل شد. در این انفجار هفت نفر کشته و شماری از مقام¬های بلندپایه یمنی زخمی شدند. خروج صالح از یمن گمانه¬زنی¬های مختلفی را درباره علل و عوامل ترور صالح در پی داشت؛ رسانه های داخلی یمن اعلام کردند که آمریکا در ترور علی عبدالله صالح نقش داشته است. احمد صوفی دبیر اطلاع رسانی ریاست جمهوری یمن اظهار داشت، مقامات آمریکا در ترور علی عبدالله صالح و حمله خمپاره¬ای به کاخ ریاست جمهوری، دست داشته است. شواهدی مختلفی بر میزان صحت این گمانه می¬افزاید؛ نخست اینکه اگرچه قبیله حاشد در مظان اتهام قرار گرفته، اما به نظر نمی¬رسد، حمله دقیق به کاخ محافظت شده با استفاده از موشک‌ توسط افراد معمولی از یک قبیله صورت گرفته باشد. دوم اینکه آمریکایی¬ها قصد دارند تلاش خود را صرف مدیریت و جهت-دهی به انقلاب و نفوذ در شورای انتقالی یمن کنند. این سیاست توسط عربستان سعودی و در قالب طرح شورای همکاری خلیج فارس دنبال می¬شد.کما اینکه هیلاری کلینتون در یک کنفرانس خبری مشترک با «آلن ژوپه» همتای فرانسوی خود در پاسخ به این پرسش که آیا به نظر وی عبدالله صالح باید در خارج از کشورش بماند، اظهار داشت : به نظر ما انتقال قدرت فوری منافع مردم یمن را هرچه بیشتر تامین می ‌کند. خروج صالح از کشور و تداوم اعتراضات مردمی و پافشاری مردم بر تحقق خواسته¬های خویش، اظهارنظر¬های متفاوتی را درباره آینده انقلاب یمن در پی داشته است. گروهی بر این باورند که با توجه به بافت قبیله¬ای و فرقه¬ای یمن، این کشور درگیر اختلافات گروهی و داخلی خواهد شد و همین مساله منجر به عقیم ماندن انقلاب یمن خواهد شد. از نظر گروهی دیگر با توجه به حضور القاعده در این کشور و تصرف شهر زنگبار توسط نیروهای القاعده، یمن صحنه رویارویی نیروهای القاعده با مردم خواهد شد. از نظر برخی دیگر آمریکا و عربستان با مدیریت و جهت¬دهی به انقلاب یمن، حکومت مورد نظر خود را سر کار خواهند آورد و از نظر برخی دیگر، با توجه به عدم وجود درگیری¬های قبیله¬ای تا این مرحله از انقلاب و مشخص بودن خواسته¬های انقلابیون، انقلاب یمن مطابق خواسته¬های مردم این کشور پیش خواهد رفت. به نظر می¬رسد پیش¬بینی دقیق حوادث آتی یمن در گرو توجه به مولفه¬های زیر می¬باشد؛ نقش قبائل: یمن از نظر ساختار اجتماعی، بر محور قبیله استوار است و قبائل نقش اساسی در ساختار سیاسی این کشور دارند. تعدد و تنوع قبائل، گرایش¬های فرهنگی و سیاسی و دینی آن ها و سوابق کشمکش بین آن ها به کشمکش بین نخبگان موجود نیز دامن می¬زند. اگرچه در طول انقلاب شواهد کمی مبنی بر احتمال درگیری قبیله¬ای مشاهده¬شد، اما علی عبدالله صالح و طرفدارانش سعی دارند با تبدیل انقلاب مردم یمن به جنگ داخلی، این شائبه را ایجاد کنند که هر گونه خلاء قدرت در یمن به منزله ایجاد آشوبهای قبیله¬ای خواهد بود که امنیت را از مردم این کشور سلب خواهد کرد. حضور پررنگ القاعده: یمن با میزان جمعیت 24 میلیون نفر یکی از فقیر‌ترین کشورهای خاورمیانه محسوب می‌شود، علاوه بر این کمبود امکانات آموزشی و بی¬سوادی نیمی از مردم، زمینه¬های حضور گروههای تندرو وهابی و القاعده را در یمن فراهم کرده است. حضور یمنی¬ها در جنگ افغانستان با شوروی و همچنین در قالب گروههای شبه-نظامی در عراق که با حمایت مالی عربستان به عملیات تروریستی در عراق دست می¬زدند، شاهدی بر این مدعاست. یکی از شاخه¬های القاعده موسوم به «القاعده در شبه جزیره عرب » در سال 2008 در این کشور تشکیل شده است. علی الاحمد، مدیر موسسه امور خلیج فارس در واشنگتن معتقد است که یمن هم اکنون تبدیل به سومین پناهگاه امن بزرگ برای القاعده شده است و این گروه در یمن در مقایسه با بخش های دیگر القاعده در عراق و جنوب آسیا از ثبات بیشتری برخوردار است. درگیری در شهر زنگبار یمن بین نیروهای القاعده و نیروهای امنیتی، حکایت از تاثیرگذاری القاعده در تحولات آتی یمن دارد. سیاستهای آمریکا: تجارب قبلی سیاستهای آمریکا در منطقه و سایر نقاط جهان بیانگر این مساله است که این کشور در راستای حفظ منافع خود در منطقه، به دنبال تضمین تامین انرژی غرب می¬باشد و این مساله در گرو حفظ ثباتی است که در کشورهای متحد این کشور در منطقه وجود دارد و به نظر می¬رسد این سیاست علاوه بر یمن، در ارتباط با بحرین، عربستان، کویت و امارات متحده عربی نیز صادق باشد. یمن در همسایگی بزرگترین تولیدکننده و صادرکننده نفت در منطقه خارورمیانه یعنی عربستان بوده و همچنین موقعیت سوق¬الجیشی مهمی در منطقه دارد و همین امر ایالات متحده را در حفظ رژیم صالح و یا مدیریت و جهت¬دهی به آینده انقلاب یمن مصمم می¬کند. گذشته از این همانطور که پیشتر اشاره شد، صالح همکاری خوبی در مقابله با تروریسم القاعده با آمریکا داشت و هواپیماهای بدون سرنشین این کشور بارها پایگاههای القاعده را در این کشور بمباران کرده¬اند. نقش عربستان: عربستان سعودی با توجه به هم¬جواری جغرافیایی و استراتژیک، بیش از هر بازیگر دیگری در شکل دادن به تحولات یمن نقش دارد و به عنوان یک هم¬پیمان منطقه¬ای نقش مهمی در کمک به حکومت صالح داشته است. عربستان در سالهای گذشته نشان داده است که برای برقرای ثبات در یمن از هیچ¬کاری دریغ نمی¬کند. عربستان با خشونت، قیام شیعیان الحوثی را که نسبت به سیاستهای تبعیض¬آمیز حکومت مرکزی معترض بودند، سرکوب کرد. همچنین یمن به لحاظ سوق¬الجیشی کشور مهمی برای عربستان محسوب می¬شود و نهایتا آنچه که عربستان را وادار به واکنش علیه قیام مردم یمن می¬کند، هراسی شدیدی است که از گسترش نفوذ ایده¬ها و آرمانهای انقلاب اسلامی ایران در یمن به ویژه در بین شیعیان دارد و همه این عوامل عربستان را به مهمترین پایگاه محافظه¬کاری منطقه و حامی اصلی دولتهای محافظه¬کار تبدیل کرده است. اهمیت ژئوپولتیکی یمن: بخش جنوبی یمن در شمال¬غربی و شمال¬شرقی «باب¬المندب» قرار گرفته و این تنگه بین دریای سرخ و اقیانوس هند واقع شده و نزدیکترین آبراه بین شرق و غرب می¬باشد. یمن با تسلط بر باب المندب قادر به کنترل دریای سرخ بوده و حتی می¬تواند آنجا را با دارا بودن جزیره مهم و استراتژیکی «بریم» ببندد. یمن دارای جزایر زیادی با ویژگیهای سوق¬الجیشی در دریای سرخ است که تعداد آنها به 380 جزیره می رسد و بیشتر آنها در جنوب دریای سرخ و در طول سواحل این کشور قرار دارند و از آنها می¬تواند در مقاصد نظامی و کنترل عبور و مرور کشتی¬ها استفاده نماید. موقعیت ژئوپولتیکی این کشور باعث شده تا این کشور همیشه در کانون توجه قدرت-های منطقه¬ای و فرامنطقه¬ای قرار بگیرد. آینده یمن: واقعیت این است که در حوادث یمن دو گروه در مقابل هم قرار گرفته¬اند. از یک طرف مردم یمن قرار دارند که خواهان به دست¬گرفتن سرنوشت خویش هستند و در سایه بیداری اسلامی در منطقه جوانان یمن به عنوان موتور اصلی این انقلاب خواهان برچیده شدن رژیم دیکتاتوری هستند. در سوی دیگر دولت علی¬عبدالله صالح و طرفداران وی، عربستان و آمریکا قرار دارند، شعارهای مردمی در یمن هر سه را- یعنی صالح، عربستان و آمریکا- هدف قرار گرفته، عربستان به طور سنتی در مرکز محافظه¬کاری منطقه و مأمن دیکتاتورها بوده و همین امر علت اصلی حمایت و دخالت عربستان در یمن و بحرین هست، آمریکا به دنبال تامین منافع خویش در منطقه هست و چه بسا تحولات منطقه و رشد بیداری در میان ملل مسلمان عزم آنها را برای حضور بیشتر در منطقه و حمایت از دول مرتجع مصمم¬تر کند، چنانچه صالح رفتنی باشد، آمریکایی¬ها تمرکز خود را بر مدیریت آینده انقلاب یمن و جهت¬دهی به آن صرف خواهند کرد. گذشته از این همانطور که پیشتر اشاره شد، وجود بافت قبیله¬ای، مسلح بودن اکثریت مردم و حضور القاعده در این کشور ، دخالت کشورهایی چون عربستان، و وجود جنگ قدرت بین خانواده صالح و معاون وی پیش¬بینی تحولات آتی یمن را با مشکل روبه¬رو ساخته است. (واکاوی تحولات آتی انقلاب یمن ، غلامعلی سلیمانی http://www.irdc.ir/fa/content/15005/default.aspx) .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر

آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image