ترس از مرگ /

تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه

علت ترس از مرگ چیست؟


بسیارى از اندیشمندان - چه مسلمان و چه غیرمسلمان کوشیده اند تا پاسخى معقول و موجّه، به این پرسش اساسى بدهند که فرصت طرح و بررسى آنها در اینجا نیست . ما تنها به نظر ابن سینا در این خصوص اشاره کرده، به تحلیل آیات و روایات در پاسخ به این سؤال مى پردازیم .در دیدگاه ابن سینا موجبات ترس از مرگ یکى از امور زیر است:1 . با مرگ، حقیقت و زندگى (-( ظاهرى دنیایى )-) آدمى برچیده مى شود ؛2 . نمى دانیم چه وقت مى میریم ؛3 . مرگ پدیده اى ناشناخته است و از آن تجربه اى نداریم و برایمان امرى مبهم است ؛4 . تجربه مرگ انفرادى و فردى است، نه جمعى ؛5 . مرگ موجب جدایى انسان از متعلّقات، دوستان و خویشاوندان مى شود ؛6 . با رسیدن مرگ، همه آرزوها و آمال بشرى بر باد مى رود ابو على سینا، رسائل، (رسالةالشفاء من خوف الموت )، صص 340 - 346 . .ترس از مرگ در فرهنگ قرآنى و روایى، به اعتبار تفاوت انسان ها، علت هاى گوناگونى دارد . در یک منظر کلى، مى توان انسان ها را از این جهت به سه گروه - ناقصان، متوسطان و کاملان تقسیم کرد . اما دلیل وحشت از مرگ در انسان هاى ناقص، این نکته ظریف است که انسان به حکم فطرت خود، حبّ به بقا و میل به جاودانگى دارد و از فنا، زوال و نیستى متنفر است .از این رو به عالمى که عالم حیات تلقى مى شود، عشق ورزیده و از عالمى که به پندار خود عالم نیستى است، تنفّر دارد . بنابراین چنین افرادى به دلیل اینکه ایمان به عالم آخرت ندارند و قلوبشان به حیات ازلى وبقاى سرمدى، اطمینان نیافته است، به این دنیا علاقه مند و به حسب آن، از مرگ هراسان و گریزان اند . خداوند متعال، عقیده این گروه از انسان ها را چنین بیان مى کند: «إِنْ هِیَ إِلاَّ حَیاتُنَا الدُّنْیا نَمُوتُ وَ نَحْیا وَ ما نَحْنُ بِمَبْعُوثِینَ »؛ مؤمنون (23 )، آیه 37 . ؛ «جز این زندگانى دنیاى ما چیزى نیست، مى میریم و زندگى مى کنیم و دیگر برانگیخته نخواهید شد» .بر این اساس، کافران که ایمان به حیات و عالم آخرت ندارند، از مرگ مى ترسند بقره (2 )، آیه 19 . .عامل ترس از مرگ در انسان هاى متوسط، چیز دیگرى است . متوسّطان - که ایمانشان به عالم آخرت و حیات قیامت کامل نیست به دلیل غفلت از آخرت و عالم برتر و بالاتر و توجّه به امور دنیایى و تلاش در آبادانى آنها، از مرگ مى ترسند .امام صادق علیه السلام مى فرماید: «(-( روزى )-) مردى به سوى ابوذر آمده و پرسید: چرا ما از مرگ کراهت داریم؟ (-( ابوذر در پاسخ )-)فرمود: به دلیل آنکه شما دنیا را آباد کرده اید و آخرت را خراب . پس کراهت (-( و ترس )-)دارید که از آبادانى به سوى خرابى انتقال یابید»؛ «مالنا نکره الموت قال: لانکم عمرتم الدنیا و خربتم الاخرة فتکرهون ان تنتعلوا»، بحارالانوار، ج 6، ص 137، ح 42 . .ریشه این غفلت، آرزوهاى دراز و یا متابعت از خواسته هاى نفسانى و مخالفت با حضرت حق است . امام على علیه السلام مى فرماید: «... آیا کسى نیست که از گناه توبه کند، پیش از آنکه مرگش فرا رسد؟... بدانید که شما در روزهایى به سر مى برید که فرصت ساختن برگ است و از پس این، روزهاى مرگ است... شما را فرموده اند که بار بربندید و توشه برگیرید . من بر شما از دو چیز بیشتر مى ترسم: دنبال هواى نفس رفتن، و آرزوى دراز در سر پختن»؛ نهج البلاغه، خطبه 28، ص 29 . .به فرموده قرآن «یَعْلَمُونَ ظاهِراً مِنَ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ هُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غافِلُونَ »؛ روم (30 )، آیه 7 . ؛ «این گروه، از زندگى دنیا، ظاهرى مى شناسند و حال آنکه از آخرت غافل اند» .استن این عالم اى جان غفلت است هوشیارى این جهان را آفت است هوشیارى زان جهان است و چو آن غالب آید پست گردد این جهان مثنوى معنوى، دفتر اول، ابیات 2066 و 2067 .این متوسطان و غافلان، به گونه اى از مرگ غافل اند که به تعبیر حضرت على علیه السلام: «گویا مرگ را در دنیا به جز ما نوشته اند و گویا حق را در آن بر عهده جز ما هشته اند و گویى آنچه از مردگان مى بینیم، مسافرانند که به زودى نزد ما باز مى آیند، و آنان را در گورهایشان جاى مى دهیم و میراثشان را مى خوریم، مى پندارى ما پس از آنان جاودان به سر مى بریم»؛ نهج البلاغه، کلمات قصار 122، ص 382 . .اما گروه سوم (انسان هاى کامل و مؤمنان مطمئن )، از مرگ کراهت ندارند ؛ ولى از آن ترس و خوف دارند . البته ترس آنان، مثبت و ارزشى است ؛ چرا که خوف آنها از عظمت خداوند متعال است ؛ نه مثل وحشت وابستگان به دنیاى مادى و دلدادگان به تعلّقات آن .حضرت حق در قلب اولیاى الهى، تجلّى کرده، از یک سو موجب هیبت و از سوى دیگر موجب شوق مى شود . دل عاشقان خداوند متعال در هنگام ملاقات با حضرت حق - که با مرگ سرفصلى از آن آغاز مى شود مى تپد ؛ ولى این خوف غیر از ترس هاى معمولى است براى اطلاع تفصیلى از این موضوع ر .ک: خمینى، روح اللَّه، چهل حدیث، صص 303 - 307 . . ترس انسان هاى آن سویى از طول سفر، توشه کم و بزرگى و عظمت مقصد است نهج البلاغه، کلمات قصار 77، ص 372 . . اینان مرگ را چون زندگى، امتحان بزرگ الهى مى دانند اشاره به آیه «همان که مرگ و زندگى را پدید آورد تا شما را بیازماید که کدامتان نیکوکارترید» ؛ ملک (67 )،آیه 2 . و مى ترسند که از این آزمون، سربلند بیرون نیایند .هیچ مرده نیست پر حسرت زمرگ حسرتش آن است کِش کم بود برگ ورنه از چاهى به صحرا اوفتاددر میان دولت و عیش و گشادزین مقام ماتم و ننگین مُناخ نقل افتادش به صحراى فراخ مقعد صدق و جلیسش حق شده رسته زین آب و گل آتشکده ور نکردى زندگانیى منیریک دو دم ماندست مردانه بمیرمثنوى معنوى، دفتر پنجم، ابیات 176 - 177 .با این توضیحات اجمالى و مختصر، مشخص شد که اولا هر ترس و وحشتى از مرگ، بد و منفى نیست . اگر ترس از مرگ بر اثر غفلت و محدودیت نظر واندیشه به دنیاى مادى باشد، وحشتى منفى و نابخردانه است . اما اگر وحشت از مرگ، براساس خوف از عظمت حق تعالى و ترس از چگونگى رویارویى با خدا باشد، ترسى مثبت و از سر شوق و عشق است . ثانیاً با تفاوت انسان ها و نوع نگرش ها، عوامل ترس از مرگ متفاوت و گوناگون خواهد بود . .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image