سیاست /

تخمین زمان مطالعه: 13 دقیقه

انگیزه مقام معظم رهبری از اسلامی سازی علوم اسلامی چیست؟


يکي از مهمترين موضوعاتي که در رابطه با اسلام مطرح است پيوند وثيقي است که ميان اسلام با جريان علم و دانش آموزي وجود دارد تاکيدات فراواني که در قرآن کريم بر روي تفکر، تدبر، تعقل و مفاهيمي از اين دست شده است همگي نشان از اهميت فراوان جريان انديشه و تفکر در اسلام دارد. اين تاکيد در اولين آياتي که بر پيامبر اکرم (ص) نازل شده است نيز متجلي شده است و اولين ارتباط خداوند با پيامبر خود با امر او به خواندن لوح مقدس انجام شد و در ادامه آيات، خداوند متعال خود را اولين آموزگار بشريت که نادانسته ها را به او ياد داد معرفي مي کند. از طرفي در روايات فراواني بر علم و علم آموزي تاکيد شده است تا جايي که به قول شهيد مطهري «در کتب حديث هميشه يک باب مخصوص هست تحت عنوان (باب وجوب طلب العلم) و يا عنواني نظير اين عنوان». از جمله اين روايات روايت مشهوري است از پيامبر اسلام که در آن مي فرمايند: «طلب العلم فريضه علي کل مسلم، الا ان الله يحب بغاه العلم» يعني طلب دانش بر هر مسلماني واجب است براستي که خداوند دانشجويان را دوست دارد. در اين روايت با توجه به اينکه به طور مطلق از واجب بودن علم بر مسلمانان سخن گفته شده است مي توان به دست آورد که علم آموزي در هر رشته علمي براي هر مسلماني اعم از مرد و زن واجب دانسته شده است. همچنين در روايت ديگري از پيامبر اسلام نقل شده است که ايشان فرمودند: «اطلبوا العلم من المهد الي اللحد» يعني از گهواره تا گور دانش بجوييد. و يا در روايت ديگري وارد شده است: «لو علمتم ما في طلب العلم لطلبتموه و لو بسفک المهج و خوض اللجج» يعني اگر مي دانستيد در نتيجه طلب و تحصيل علم به چه سعادت هايي مي رسيد، به دنبال آن مي رفتيد ولو به اينکه خون شما در اين راه ريخته شود و يا مستلزم اين باشد که به درياها وارد شويد و اقيانوس ها بپيمائيد. منبع دريافت علم در اسلام در کنار اهميت علم و علم آموزي در اسلام از ديدگاه اسلام علم را از هر منبعي که مي توان ياد گرفت بايد آموخت ولو اينکه اين منبع دانش در جايي دور دست باشد در اين زمينه از پيامبر اکرم نقل شده است که فرمودند: «اطلبوا العلم و لو بالصين فان طلب العلم فريضه علي کل مسلم ان الملائکه تضع اجنحتها لطالب العلم رضا بما يطلب» يعني دانش را بجوييد اگر چه در چين باشد زيرا طلب دانش بر هر مسلماني واجب است و فرشتگان بال هاي خويش را براي طالب علم پهن مي کنند زيرا از آنچه وي در طلب آنست خشنود هستند. علم آموزي از نظر اسلام به اندازه اي اهميت دارد که پيامبر اکرم (ص) در اين زمينه مي فرمايد: «الحکمة ضاله المؤمن يأخذها اينما وجدها، يا به اين تعبير: کلمة الحکمة ضالة المؤمن فحيث وجدها فهو احق بها يعني حکمت، گمشده مؤمن است» که در اين جا حکمت يعني علم و دانش. بنابراين مشخص شد که از ديدگاه اسلام علم و دانش اولا اهميت فراواني دارد و ثانيا علم و دانش را از هر منبعي حتي در اقصي نقاط باشد مي توان آموخت. ديدگاه مقام معظم رهبري در زمينه علوم انساني مقام معظم رهبري نيز با توجه به اينکه خود از علماي بزرگ اسلام شناس مي باشند دقيقا در زمينه جريان اساسي علم در کشور همين ديدگاه را دارند. ايشان از سويي خود مروج و مشوق علم و دانش در کشور بوده و همواره با پشتيباني هايي که از جريان هاي علمي در کشور نموده اند بزرگترين خدمت را به جريان علم نموده اند و امروزه توفيقات عظيم علمي همچون دانش هسته اي، سلول هاي بنيادين، فناوري هاي نانو و... مرهون توجهات ويژه و تشويق ها و پيگيري هاي ايشان مي باشد. همچنين ايشان در چند سال اخير با طرح کرسي هاي آزادانديشي در دانشگاهها و جنبش نرم افزاري و توليد علم، بزرگترين خدمت را به جريان استقلال علمي کشور نمودند. بنابر اين ايشان خود بزرگترين مروج علم و دانش در نظام جمهوري اسلامي مي باشند. اما در زمينه علوم انساني مي توان گفت علوم انساني کاملا متأثر از ايدئولوژي مي باشد و درنتيجه هر صاحب تفکري با هر ديدگاه و ايدئولوژي که باشد نتيجه نيز تابعي از آن ايدئولوژي خواهد بود. از طرفي با توجه به اينکه اين علوم مبناي ساخت انسان و جامعه نيز مي باشند لذا هر نوع نتيجه ايدئولوژيک از اين علوم نيز باعث خواهد شد تا انسان و جامعه اي که ساخته مي شود نيز به تناسب با جامعه ديگر تفاوت داشته باشد. به عنوان مثال جامعه شناسي مبتني بر ايدئولوژي اومانيستي تحليل هاي اومانيستي از جامعه را نتيجه خواهد داد و در نتيجه جامعه اي نيز که بر اساس اين جامعه شناسي سامان مي يابد يک جامعه انسان محور خواهد بود که با جامعه خدامحور در تعارض خواهد بود و به تبع همين محوريت، با حذف اخلاق از جامعه و محوريت نفسانيت انساني جامعه به سمتي حرکت خواهد کرد که امروزه در غرب شاهد هستيم و حاصل آن انحطاط و تباهي غرب و به تبع آن تباهي جوامعي است که جوامع خويش را بر اساس مباني غربي سامان داده اند. در واقع علوم انساني با توجه به اينکه مبتني بر پيش فرض هاي خاصي بوده و نتيجه نيز تابع اين پيش فرض ها مي باشد داراي دو اشکال مي باشد که به همين جهت نمي توان آن را جهاني دانست و چشم و گوش بسته تلقي به قبول کرد برخلاف علوم طبيعي و علوم دقيقه که مي توان گفت به اين صورت نيست. اشکال اول اين است که اين مباني ممکن است با مباني ايدئولوژيکي که در کشور هدف وجود دارد سازگار نباشد فلذا ممکن است تحليل ها و راه حل ها دچار تعارضات جدي با آن مباني شده و در نتيجه نه تنها راه حلي به شمار نيايند بلکه خود تبديل به معضل و مشکل گردند و در ثاني راه حل هايي که ارائه شده است عمدتاً در جهت رفع مشکلاتي بوده است که در غرب به وجود آمده است فلذا داروي دردي خاص بوده است و جهان شمول کردن اين دارو به لحاظ عقلي و علمي صحيح نمي باشد و جهان شمول دانستن اين دارو در واقع مثل داستان فردي مي شود که چون به سر دردي مواجه شده و دارويي دريافت نموده بود که سردرد را بهبود بخشيده بود بار ديگر در موقعي که به چشم دردي مواجه شد همان دارو را بدون تجويز پزشک استعمال نمود و کور شد. لذا باتوجه به اينکه عمده علوم انساني که ريشه در غرب دارند در صدد رفع بحران ها و مشکلات غرب مي باشند لذا وقتي نسخه هاي تجويزي آنها در کشور ما استعمال مي شود نه تنها ممکن است باعث رفع مشکل نگردد بلکه حتي خود ممکن است باعث ايجاد مشکل گردد چرا که بسياري از مشکلاتي که درجوامع غربي مشکل محسوب مي شود اساسا در جوامع ما مشکل محسوب نمي شود. اين مطلب چيزي نيست که از ديدگاه خود غربي ها نيز مخفي مانده باشد بلکه آنان نيز در آثار خود بدان اشاره کرده اند به عنوان مثال باوجود اينکه دهها سال است که از ديدگاها و آثار مونتسکيو به منظور تنظيم برخي ساختارهاي حقوقي و سياسي کشورهاي مختلف دنيا استفاده مي شود اما واقعيت اينست که خود مونتسکيو ديدگاههاي خود را در کتاب روح القوانين به منظور رفع مشکلاتي که درفرانسه به وجود آمده بود ارائه نموده و حتي تصريح دارد که اين داروي شفابخش صرفا به منظور رفع درد استبداد فرانسوي مي باشد و احتمالا به درد ساير دنيا نخواهد خورد. با توجه به مطالب بالا لازم است به سخنان مقام معظم رهبري مراجعاتي داشته باشيم تا دغدغه هاي ايشان در زمينه علوم انساني مشخص گردد و معلوم گردد که آيا ايشان اساسا به دنبال حذف علوم انساني هستند و يا مطلب به گونه ديگري مي باشد. با بررسي برخي سخنان مقام معظم رهبري در مي يابيم که مقام معظم رهبري درهيچ سخنراني و يا بيانيه اي در زمينه حذف علوم انساني سخن نگفته اند بلکه ديدگاههاي ايشان چيز ديگري را نشان مي دهد که با بررسي متن صحبت ها مي توان آنها را درک نمود. ايشان در ديداري که با جمعي از دانشجويان برگزيده و نمايندگان تشکل هاي دانشجويي داشتند خود از حذف دانشگاهها به عنوان توطئه ياد کرده و بر لزوم مبارزه با اين توطئه تاکيد کردند: « دانشگاه ها را بايد جدي گرفت؛ هم شما دانشجوها، هم اساتيد. بدانيد نقشه هايي وجود دارد براي اين که دانشگاه هاي ما را از کار بيندازند. . کساني تلاش و توطئه مي کنند تا اصلاً درِ کلاسهاي درس و کارگاه هاي تحقيق را ببندند و دانشجو را به علم و فراگيري بي رغبت کنند. با اين توطئه بايد مبارزه کرد. اين مبارزه، هم به عهده دولت و مسؤولان است، هم به عهده شما تشکل هاست، هم به عهده عناصر صاحب نفوذ و صاحب اقتدار است». مقام معظم رهبري همچنين هدف علمي کشور را تبديل شدن به مرجعيت علمي در سطح دنيا دانسته و مي فرمايند: «بنده در يکي از همين ملاقاتها به دانشجوها گفتم شما براي پنجاه سال آينده برنامه ريزي کنيد؛ توقع ما اين است. منظورم در زمينه علم است. هدف را اين قرار بدهيم که پنجاه سال بعد، کشور شما يکي از مراجع عمده و درجه اول علمي دنيا باشد؛ به طوري که اگر کسي خواست با تازه هاي دانش آشنا شود، مجبور بشود زبان ملي شما را ياد بگيرد». ايشان ضمن پذيرش اصل جواز استفاده از تجربيات علمي بشري از نگاه تقليدي به اين علوم انتقاد کرده و خواستار بازسازي اين علوم با توجه به شرايط بومي خود هستند. ايشان در اين زمينه در ديداري که با اساتيد و دانشجويان دانشگاه امام صادق(ع) داشتند مي فرمايند: «شکي نيست که بسياري از علوم انساني، پايه ها و مايه هاي محکمي در اين جا دارد؛ يعني در فرهنگ گذشته خود ما. برخي از علوم انساني هم توليد شده غرب است؛ يعني به عنوان يک علم، وجود نداشته، اما غربي ها که در دنياي علم پيشروي کرده اند، اينها را هم به وجود آورده اند؛ مثل روانشناسي و علوم ديگر. خيلي خوب، ما، هم براي سرجمع کردن، مدوّن کردن، منظم کردن و نظام مند کردن آنچه که خودمان داريم، به يک تفکر و تجربه علمي احتياج داريم، هم براي مواد و پايه هايي که آنها در اين علم جمع آورده اند، به يک نگاه علمي احتياج داريم. منتها گرفتن پايه هاي يک علم از يک مجموعه خارج از محدوده مورد قبول ما، به معناي قبول نتايج آن نيست. مثل اين مي ماند که شما يک کارخانه را وارد مي کنيد، آنها با اين کارخانه يک چيز بد درست مي کرده اند، حالا شما با آن کارخانه، يک چيز خوب درست مي کنيد؛ هيچ اشکالي ندارد. ما تلفيق بين علوم انساني غربي و علوم انساني اسلامي، اگر به معناي مجذوب شدن، دلباخته شدن، مغلوب شدن و جوّ زده شدن در مقابل آن علوم نباشد، قبول داريم و اشکال ندارد. ببينيد در علوم انساني، تفکر ايماني و ميراث عظيم و عميق شما، به شما چه مي گويد. امروز غربي ها يک منطقه ممنوعه اي در زمينه علوم انساني به وجود آورده اند؛ در همه بخش هاي مختلف؛ از اقتصاد و سياست و جامعه شناسي و روانشناسي بگيريد تا تاريخ و ادبيات و هنر و حتي فلسفه و حتي فلسفه دين. يک عده آدم ضعيف النفس هم دلباخته اينها شده اند و نگاه مي کنند به دهن اينها که ببينند چه مي گويند؛ هر چه آنها گفته اند، برايشان مي شود وحي مُنزل؛ اين است که بد و غلط است. مثلاً چند تا فکر داراي اقتدار علمي، در يک نقطه دنيا به يک نتيجه اي رسيده اند، اين معنايش اين نيست که هر آنچه که آنها فهميده اند، درست است! شما به مباني خودتان نگاه کنيد؛ ما تاريخ، فلسفه، فلسفه دين، هنر و ادبيات، و بسياري از علوم انساني ديگري که ديگران حتي آنها را ساخته اند و به صورت يک علم درآورده اند ـ يعني يک بناي علمي به آن داده اند ـ مواد آن در فرهنگ و ميراث علمي، فرهنگي و ديني خود ما وجود دارد. بايد يک بناي اين چنيني و مستقل بسازيم». ايشان همچنين در ديداري که با دانشجويان دانشگاه صنعتي اميرکبير داشتند بر لزوم نو انديشي ديني تاکيد نموده و هم چنين تاکيد مي نمايند: «يکي از وظايف مهم دانشگاهها عبارت است از نوانديشي علمي. مسأله تحجّر، فقط بلاي محيط هاي ديني و افکار ديني نيست؛ در همه محيط ها، تحجّر، ايستايي و پايبند بودن به جزمي گرايي هايي که بر انسان تحميل شده ـ بدون اين که منطق درستي به دنبالش باشد ـ يک بلاست. آنچه که براي يک محيط علمي و دانشگاهي وظيفه آرماني محسوب مي شود، اين است که در زمينه مسائل علمي، نوانديش باشد. معناي واقعي توليد علم اين است. توليد علم، فقط انتقال علم نيست؛ نوآوري علمي در درجه اوّلِ اهميت است... آن چيزي که در فضاي علمي ما مشاهده مي شود ـ که به نظر من يکي از عيوب بزرگ محسوب مي گردد ـ اين است که دهها سال است که ما متون فرنگي و خارجي را تکرار مي کنيم، مي خوانيم، حفظ مي کنيم و بر اساس آنها تعليم و تعلّم مي کنيم؛ اما در خودمان قدرت سؤال و ايجاد خدشه نمي يابيم! بايد متون علمي را خواند و دانش را از هرکسي فرا گرفت؛ اما علم بايد در روند تعالي خود، با روح هاي قوي و استوار و کارآمدي که جرأت پيشبرد علم را داشته باشند، همراه شود تا بتواند پيش برود. انقلاب هاي علمي در دنيا اين گونه به وجود آمده است. عزيزان من! ما امروز در کشورمان به پيشرفت علم نياز داريم. امروز اگر براي علم سرمايه گذاري و مجاهدت و تلاش نکنيم، فرداي ما، فرداي تاريکي خواهد بود. کساني تلاش مي کنند که روند کار علمي را کُند يا متوقّف کنند و يا مورد بي اعتنايي قرار دهند. اين کار، پسنديده نيست. امروز در کشور، يکي از فرايض حتمي براي اين نسل ـ که در درجه اوّل هم اين فريضه بر دوش شما دانشگاهي هاست ـ عبارت از تقويت بنيه علمي کشور است. ما اگر علم نداشته باشيم، اقتصادمان، صنعت مان، حتي مديريّت و مسائل اجتماعيمان عقب خواهد ماند... در زمينه مسائل علمي، بايد فرا گرفت؛ اما نبايد صرفاً مصرف کننده فرآورده هاي علمي ديگران بود». بنابراين با بررسي اجمالي ديدگاه هاي مقام معظم رهبري متوجه مي شويم که اولا ايشان نيز همچون ديدگاه هاي رسمي دين اسلام در زمينه اهتمام به علم آموزي و ترويج علم در جامعه نه تنها معتقد به اشاعه علم و تفکر هستند بلکه حتي خود پرچمدار اصلي جريان علمي حال حاضر کشور و يکي از مهمترين مشوقان نخبگان و دانش پژوهان به شمار مي روند و ثانيا ديدگاه ايشان در زمينه علوم انساني نيز حذف کلي اين علوم نيست بلکه ايشان با توجه به ماهيت و آثار علوم انساني معتقدند اين علوم بايستي با توجه به مباني ديني و فرهنگي کشورمان بومي شده و در نتيجه ما بايستي از مصرف کننده صرف خارج شده و خود توليد کننده و حتي عرضه کننده علم باشيم و اين مساله نه تنها با آيات قرآن در تعارض نيست بلکه آياتي همچون آيه معروف به نفي سبيل که در آن از هر گونه امري که به سلطه کفار بر مسلمانان منجر مي شود نفي مي کند مويد لزوم استقلال علمي کشور ما چه در زمينه علوم انساني و چه در زمينه ساير علوم مي باشد. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image