جنسیت در خلافت /

تخمین زمان مطالعه: 7 دقیقه

پرسش شما کلی و ناظر به دو ساحت و بعد مختلف «خلافت» است: الف. بعد عرفانی یعنی خلافت الهی در روی زمین؛ ب. بعد سیاسی یعنی رسیدن به مقام رهبری جامعه اسلامی پس از پیامبراکرم(ص) و یا در حال حاضر. در اینجا هر دو ساحت، مورد بحث و بررسی قرار می گیرد: الف. بعد عرفانی


پرسش شما کلی و ناظر به دو ساحت و بعد مختلف «خلافت» است: الف. بعد عرفانی یعنی خلافت الهی در روی زمین؛ ب. بعد سیاسی یعنی رسیدن به مقام رهبری جامعه اسلامی پس از پیامبراکرم(ص) و یا در حال حاضر. در اینجا هر دو ساحت، مورد بحث و بررسی قرار می گیرد: الف. بعد عرفانی خلافت الهی یعنی مظهر اسماء حق تعالی شدن. یعنی تجلی اسماء الهی در وجود یک موجود که به واسطه آن شخص می تواند در امور مربوط به آن اسم تصرف ولایی و تکوینی داشته باشد. مثلا اگر کسی مظهر اسم محیی شد مثل حضرت عیسی(ع) می تواند مردگان را زنده کند یا به موجود بی جان، جان بدهد. البته به واسطه آن اسم و چون چنین کاری به واسطه اسم خدا انجام می شود. می گویند به اذن خداست. « ... أَنّی أَخْلُقُ لَکُمْ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَةِ الطَّیْرِ فَأَنْفُخُ فیهِ فَیَکُونُ طَیْرًا بِإِذْنِ اللّهِ وَ أُبْرِئُ اْلأَکْمَهَ وَ اْلأَبْرَصَ وَ أُحْیِ الْمَوْتى بِإِذْنِ اللّهِ ...(آل عمران/49) البته مراد اسم خدا، لفظ خدا نیست. اسماء الهی حقایقی هستند مافوق عالم عقل و ملائکه و مظهر اسماء الهی شدن یعنی در مسیر تکامل به مرتبه آن اسم رسیدن و با آن اسم متحد شدن. البته کسی هم که مرتبه ملائک می رسد باز مظهر اسماء حق است لکن در حد ملائک. چرا که اسماء حق دارای مراتبی است و در هر عالمی ظهوری دارد. ولی خلافت واقعی آن است که انسان به مافوق عالم ملائک گام نهد. تا مسجود ملائک شود. مظهریت برای اسماء الهی(خلافت) دو گونه است. تامه و ناقص. مظهریت تامه آن است که کسی مظهر جمیع اسماء حق تعالی شود. یعنی مظهر اسم جامع الله گردد. و مظهریت ناقص آن است که تنها مظهر برخی از اسماء حق تعالی شود و باز هم هر کدام از اینها تشکیکی هستند. یعنی دارای مراتب اند. مثلا حضرت عزرائیل در مرتبه خود مظهر اسم ممیت است. فرشتگان زیر دست او نیز مظهر این اسم هستند؛ ولی مظهریت حضرت عزرائیل قویتر است. البته هر موجودی، مظهر جمیع اسماء حق تعالی است. لکن در هر موجودی یک اسم یا چند اسم غالب است و بقیه اسماء تحت سلطان آن اسم غالب قرار دارند. مثلا در جناب عزرائیل اسم ممیت غالب است و در جناب عزرائیل اسم علیم غالب است. در چهارده معصوم(ع) همه اسماء حق تعالی ظهور تام و تمام دارند. و خلافت کلیه از آن این ذوات مقدسه است. حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) نیز صاحب این مقام است. انبیاء در مراتب بعد قرار دارند. و بین انبیاء نیز در مراتب خلافت تفاوت است. « تِلْکَ الرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ کَلَّمَ اللّهُ وَ رَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجاتٍ ... .»(بقره/253) و بعد از انبیاء(ع) نوبت به دیگر اولیاء الهی می رسد. لذا طی مسیر خلافت برای همه ممکن است. و فرقی بین مرد و زن در این مسأله وجود ندارد. و راه رسیدن به آن، خروج از دایره خودبینی است یعنی انسان به جایی برسد که ذره های خود بینی و غیربینی در او نباشد و همه چیز را آیت حق ببیند و به هیچ چیز نظر استقلالی نداشته باشد. از چیزی نهراسد و به جیزی شاد نگردد و غیرخدا را هالک الذات ببیند. « لا إِلهَ إِلاّ هُوَ کُلُّ شَیْ ءٍ هالِکٌ إِلاّ وَجْهَهُ ... .»(قصص/88) البته این حالت امری درونی است ولی خدا در عین اینکه چنین حالتی در درون خود دارد. در ظاهر مثل یک انسان عادی زندگی می کند تا آنجا که وقتی انبیاء ادعای نبوت می کردند، مردم به آنها می گفتند ما شما را نیز مثل خود بشر می بینیم. « فَقالَ الْمََلأُ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ ما نَراکَ إِلاّ بَشَرًا مِثْلَنا ... .»(هود/27) علی(ع) در وصف خلفای الهی می فرمایند: « ... علم و دانش با حقیقت و بصیرت به آنها روی آورده است و روح یقین را لمس کرده اند و آنچه دنیا پرستان هوسباز مشکل می شمرند بر آنها آسان است. آنها به آنچه جاهلان از آن وحشت دارند،‌ انس گرفته اند. در دنیا با بدنهایی زندگی می کنند که ارواحشان به عالم بالا پیوند دارد. آنها خلفای الهی در زمینند و دعوت کنندگان به دین خدا. آه چقدر مشتاق دیدارشان هستم.»(نهج البلاغه/حکمت147) ب. بعد سیاسی «خلافت» به لحاظ لغوی مصدر «تخلف» و به معنای نیابت و جانشینی از غیر است و معنای اصطلاحی آن در نزد اهل سنت،‌ جانشینی و نیابت از صاحب شرع در حراست از دین و تدبیر امور سیاسی و دنیوی است. وجه تسمیه این منصب به خلافت،‌ از آن رو است که خلیفه، جانشین نبی در امت او است. در شیعه علاوه بر این اصطلاح، از اصطلاح «امام» استفاده می شود که مقامی بسیار والاتر و مهم تر از «خلافت» است. در صدر اسلام، خلیفه را به معنای لغوی آن استعمال می کردند و خلیفه کسی بود هکاز پی و به دنبال رسول(ص) زعامت را برعهده گرفته و خلیفه دوم کسی است که از پی جانشین رسول به زعامت رسیده، یعنی خلیفه خلیفه رسول الله است. اما در گذر زمان، تقدیر و تکریم معنوی این منصب، دست مایه ای برای تثبیت حکومت های قرار گرفت و خلیفه الرسول به منزله بهره مندی از شؤون معنوی رسول الله قلمداد شد. در رابطه با این بحث توجه به چند نکته ضروری است: یکم. حاکمیت حق مخصوص خداوند سبحان است و جز او کسی حق حاکمیت ندارد؛ مگر به اذن و اجازه او. قرآن می فرماید: « ان الحکم الا لله یقص الحق و هو خیر الفاصلین». منظور از خلافت( در معنای امارت و فرمان روایی)؛ همان فرمان روایی از قبل خدای عالم است، یعنی اصل و اساس خود خدا و فرمان موظف به اجرای فرمان های الهی است. اگر جانشینان رسول خدا را و حاکمیت بر آن، این است که خداوند، محور همه اشیاء و موجودات بوده و احکام و قوانین حاکم بر آنها، از ناحیه او جعل شده است و نوع انسان، نقش جانشین و خلیفه را از طرف خدای جهان ایفا می کند لذا در مواردی قرآن کریم، خلافت را به همه انسان ها نسبت داده است. دوم. از نظر شیعه، مقام امامت و خلافت، جایگاه بسیار مهمی در اسلام دارد و به همین جهت خلیفه پس از پیامبر(ص) باید از طرف خدا و توسط پیامبر شخصا تعیین شود. به همین جهت هر کسی نمی تواند عهده دار این منصب مهم و گرانقدر شود بلکه این انتخاب باید از سوی شارع مقدس صورت گیرد و امر آن به دست مردم یا بزرگان سپرده نشده است. بر این اساس خلفای پیامبر(ص) دوازده امام معصوم(ص) هستند که از طرف خود آن حضرت تعیین و معرفی شده اند. سوم. از آنجایی که امامت و خلافت،‌ مقامی بس منیع و رفیع است، دارنده آن نیز باید متصف به شرایط و ویژگی هایی باشد که در دیگران وجود ندارد که با بسیار کم رنگ است؛ مثل عصمت، علم، عدالت، مدیریت و ... در این صورت نیز خلافت پس از پیامبر(ص) تنها منحصر در دوازده معصوم است و کسی دیگر دارای شرایط و اوصاف «خلیفه واقعی» پیامبر نیست. چهارم. جانشینی از دوازده معصوم(ع) نیز یکی از مباحث مهم در اندیشه سیاسی شیعه است. در میان اهل سنت همه کسانی که به حکومت رسیده اند( از زمان ابوبکر خلیفه اول تا انقراض حکومت عباسی)، خلیفه نامیده می شوند؛ ولی در شیعه به جانشینان دوازده معصوم(ع)، «ولی فقیه» گفته می شود. رسیدن به مقام «ولایت فقیه» نیز دارای شرایط خاصی است که یکی از آنها مرد بودن است.(ر.ک جواهر الکلام، ج21، ص112) بر این اساس بانوان نمی توانند به مقام جانشینی از امامان معصوم(ع) است یا بنده از مردان نیز کسانی که دارای مقام بالایی از فقاهت، عدالت، مدیریت، بینش سیاسی و ... هستند، می توانند عهده دار این منصب الهی شوند. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر

آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image