تخمین زمان مطالعه: 4 دقیقه

چرا بر مسلمان واجب است مرجع براي خود تعيين كند، مگر با دانستن و درك قرآن و احاديث و عقل خود نمي‌توانيم خوبي‌ها و بدي‌ها را تشخيص بدهيم؟ چه نيازي به مرجع تقليد داريم؟


انسان مي تواند در مسائل و احكام ديني آگاه شده و بر اساس آگاهي خود و بدون مراجعه به مرجع تقليد(آگاه از احكام دين) احكام و تكاليف الهي را انجام دهد. بر چنين كسي نه تنها تقليد لازم نيست بلكه حرام است مگر آن كه ديگري را آگاه تر از خود بداند. اگر فردي بخواهد اعمالش را بر اساس قرآن و سنّت انجام دهد، بايد قرآن و تفسير آن و علومي را كه وابسته به آن است،‌به طور تخصصّي بداند. همين طور بايد سنّت را كه عبارت است از قول،‌ عمل و تقرير (گفتار و اعمال و رضايت به اعمال ديگران) كاملاً بشناسد؛ يعني با علوم حديث آشنا باشد كه عبارت است از : علم رجال (شرح حال راويان حديث) و سلله سند، درايه (فهم دلالت روايات)، شأن نزول روايات، قرائن حاليه و مقاليه، تقيّه، حقيقت و مجاز، تعارض روايات با روايات يا تعارض روايات با آيات و تزاحم مصالح. وي بايد اين دانش ها را به طور تخصّصي و كارشناسانه بداند. چنين فردي كه به قرآن و سنّت با كيفيت مذكور آگاهي داشته باشد، مي تواند بلكه بايد طبق قرآن و سنت، آن طور كه مي فهمد عمل نمايد. به چينن فردي متخصّص علوم اسلامي يا مجتهد و فقيه مي گويند و تقليد كردن بر او حرام است. امّا اگر كسي از نظر علم و آگاهي به حدّ مذكور نرسيده باشد، عقل حكم مي كند از يك يا چند متخصّص علوم اسلامي بپرسد و طبق آن عمل نمايد. "فاسئلوا اهل الذّكر إن كنتم لا تعلمون". از آگاهان بپرسيد اگر نمي دانيد. تقليد، سؤال از اهل ذكر يا رجوع به مجتهد و متخصّص است، همان طور كه مردم چه مسلمان و چه غير مسلمان در مسائلي كه تخصّص ندارند،‌به متخصّصان مراجعه مي كنند، مثلاً اگر ماشينشان خراب شد به مكانيك مراجعه مي كنند؛ اگر بيمار شدند به پزشك مراجعه مي كنند؛ اگر بخواهند شهر يا خانه بسازند به مهندس و معمار مراجعه مي كنند. حتي كساني كه در يك رشته تخصص دارند،‌در رشته هاي ديگر تقليد مي كنند،‌ مثلاً مراجع تقليد در بيماري به پزشك مراجعه مي كنند؛ مهندسان و معماران هنگامي كه ماشينشان خراب شد به مكانيك مراجعه مي‌كنند. بنابراين همان طور كه عقلاً در اكثر مسائل روزمرّه از متخصّصان پيروي مي كنند، در مسائل ديني نيز اگر متخصّص نيستند، بايد به متخصّص (مرجع تقليد) مراجعه كنند. اين مراجعه را "تقليد" مي گويند. پس تقليد از فقها نه تنها خلاف عقل نيست بلكه از باب رجوع غير متخصص به متخصص مي باشد كه حكم عقلي است. اگر كسي كه بايد تقليد كند، تقليد نكرده واعمالي را انجام دهد مانند بيماري است كه خودسر دارو مصرف كند. چه بسا عوض اين كه بهبودي حاصل شود بيماري اش افزون شود. از امام عسكري(ع) آمده است: "امّا من كان من الفقها صائناً لنفسه حافظاً لدينه مخالفاً علي هواه مطيعاً لامر مولاه فللعو ام أن يقلّدوه؛[2]از بين فقها آنان كه حافظ و نگهبان دين اند و خود را از گناه و آلودگي حفظ مي كنند و با هواهاي نفساني مبارزه مي كنند و مطيع اوامر الهي و جانشينان اويند، بر عوام لازم است كه از آنان تقليد كنند". مراد از عوام يعني كساني كه در علوم اسلامي مجتهد و متخصص نيستند، گرچه در علوم ديگر متخصص باشند، مثلاً اگر استاد دانشگاه يا پزشك در علوم اسلامي مجتهد نباشد بايد تقليد كند، چنان كه مرجع تقليد در مسائل پزشكي و مهندسي از پزشك و مهندس تبعيت و تقليد مي كند بنابر اين در احكام دين، به حكم عقل شخص يا بايد مجتهد باشد كه بتواند احكام را از روي دليل به دست آورد يا از مجتهد تقليد كند، يعني به دستور او رفتار نمايد، يا از راه احتياط طوري به وظيفه خود عمل نمايد كه يقين كند تكليف خود را انجام داده است، مثلاً اگر عده اي از مجتهدان عملي را حرام مي دانند و عده ديگر مي گويند حرام نيست، آن عمل را انجام ندهد و اگر عملي را بعضي واجب و بعضي مستحب مي دانند، آن را به جا آورد، پس كساني كه مجتهد نيستند و نمي توانند به احتياط عمل كنند، واجب است از مجتهد تقليد كنند .www.eporsesh.com .

راسخون

مرجع:

ایجاد شده در سه روز پیش



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image