تخمین زمان مطالعه: 8 دقیقه

آيا در سيره پيامبر شناسايي سپاه دشمن قبل از آغاز عمليات نظامي مرسوم بوده است؟


«از روزگاران گذشته تا كنون كسب اطلاعات از دشمن چه در زمان صلح و چه در زمان جنگ مرسوم و متداول بوده و اطلاعات نقش بزرگ و مؤثري در امور نظامي دارد. ارتشي كه اطلاعات سودمند از دشمن و روحيه و آئين جنگي او نداشته باشد، مانند كوري است كه حتّي پيش پاي خود را نمي بيند و در هر لحظه ممكن است با خطرهاي بزرگ روبرو شود. فراهم ساختن وسائل مادي و ايجاد عوامل روحي كه بتواند در تقويت بنيه ارتش مؤثر واقع شود وقتي و مفيد است كه با اطلاعات دقيق و صحيح همراه باشد يعني ابزار نظامي و تجيزات با توجه به اطلاعات كسب شده از دشمن و متناسب با آنها بنابراين 80% پيروزي به آمادگي قبلي و اطلاعات اكتسابي از وضع دشمني مربوط است.»[1] با اين كه اصول نظامي و تاكتيك هاي جنگي امروز با گذشته تفاوت زيادي كرده است، ولي ارزش كسب اطلاعات از اوضاع دشمن و آگاهي از اسرار نظامي و فنون جنگي آن ها و استعداد نيروهايي كه به ميدان نبرد مي روند، هنوز به قوت خود باقي است. اكنون نيز اين مسئله اساس نبردها و پايه پيروزي ها است. البته اين موضوع امروز جنبه آموزش به خود گرفته است و كلاس ها و آموزشگاه هايي براي تدريس اصول جاسوسي و ضد جاسوسي پديد آمده است. امروز سران كشورهاي بزرگ، قسمت مهمي از موفقيت خود را در گسترش سازمان هاي جاسوسي خود مي دانند كه بتوانند پيش از نبرد، از نقشه هاي جنگي و طرح ها و برنامه هاي نظامي دشمن آگاه باشند و طبق اطلاعات به دست آمده به تجهيز امكانات و نيروهاي نظامي خودشان بپردازند.[2] در تمام نبردها كسب اطلاعات، نخستين گام پيروزي بود، تا فرمانده لشگر از استعداد دشمن و نقطه تمركز و روحيه جنگجويان آگاه نباشد، چه بسا ممكن است در نخستين برخورد شكست بخورد. يكي از روشهاي پيامبر(ص) در تمام نبردها كسب اطلاعات از پايه آمادگي دشمن و محل او بود. پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلّم ـ نيز به فنون نظامي تسلط كامل داشت، لذا درباره شناسايي موقعيت و وضع نظامي دشمن اقداماتي قبل از رويا رويي مستقيم با دشمن انجام مي داد و سپس سپاه خود را براساس همين شناسايي آرايش نظامي مي داد. براي نمونه، رسول خدا «عدي» و «طلحه بن عبيد الله» و «سعيد بن زيد» را براي كسب اطلاعات از مسير كاروان قريش و تعداد محافظان كاروان و نوع كالايشان اعزام نمود: اطلاعات رسيده به قرار زير بود: 1. كاروان بزرگي است كه تمام اهل مكّه در آن شركت دارند؛ 2. سرپرست كاروان «ابوسفيان» و در حدود چهل نفر پاسباني آن را بر عهده دارند؛ 3. هزار شتر، مال التجاره را حمل مي كنند، و ارزش كالا حدود پنجاه هزار دينار است.[3] در كسب اطلاعات نيز پيامبر بسيار دور انديش و آگاه بوده است. پس از آن دستور داد زنگ هاي شتران را باز كنند و اقدامات احتياطي به منظور جلوگيري از كشف حركت ستون و رعايت مقررات استتار انجام گيرد و از هرگونه فعاليت و حركتي كه ممكن است مأمورين احتمالي دشمن را آگاه نمايد، خودداري گردد. فرماندهي نيروي «عقب دار» (پشتيباني) را به «قيس مازني» واگذار كرد و خود فرماندهي «جلودار» را بر عهده گرفت و فرمان پيشروي داد. پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلّم ـ به خاطر اهميت امور نظامي توجه به اصول نظامي داشت، در امر اطلاعات دقيق و كوشا بود، معمولاً جلوي سپاهيان حركت مي كرد و اغلب مسافتي جلو مي افتاد و به كاوش مي پرداخت.[4] از اين رو ستون رزمي اسلام در نقطه اي كه كاملاً با «اصول استتاري» موافق بود، موضع مي گرفت و از هرگونه تظاهر كه باعث كشف اسرار گردد جلوگيري مي نمود و دسته هايي مختلف را به كسب اطلاعات از قريش و كاروان مي كرد در يكي از جنگها خود پيامبر با يك سرباز دلاور مسافتي راه رفتند، بر رئيس قبيله اي وارد شده و به او گفتند از قريش و محمد و ياران او چه اطلاعي داري؟ وي چنين گفت: به من گزارش داده‌اند كه محمد و ياران او چنين روزي از مدينه حركت كرده اند، اگر گزارش دهنده راستگو باشد، اكنون او و يارانش درچنين نقطه اي هستند، (و نقطه‌اي را كه ستون اسلام در آن جا موضع گرفته بودند نشان داد) و نيز به من خبر داده اند كه قريش در چنين روزي از مكه حركت كرده اند، اگر گزارش دهنده راستگو باشد، ناچار اكنون در فلان نقطه هستند، (نقطه‌اي را معين كرد كه قريش درست در آن جا تمركز داشتند.) 1. يك گروه گشتي كه در ميان آنها، زبير عوام و سعد أبي وقاص بود، به فرماندهي علي ـ عليه السلام ـ، كنار آب بدر رفتند تا اطلاعات بيشتري به دست آورند، دو غلام اسير كردند كه اين دو اسير اطلاعات لازم را به پيامبر دادند. 2. دو نفر مأموريت پيدا كردند كه وارد دهكده «بدر» شوند و اطلاعاتي از كاروان به عمل آورند، آن ها در كنار تلّي نزديك به آب پياده شدند، وانمود كردند كه تشنه هستند و آمده اند آب بخورند، اتفاقاً در كنار چاه دو زن با يكديگر سخن مي گفتند: يكي به ديگري مي گفت: كه چرا قرض خود را نمي دهي، مي داني من نيازمندم، ديگري در پاسخ وي مي گفت: كه فردا يا پس فردا كاروان مي رسد و من براي كاروان كار مي كنم، و سپس بدهي خود را ادا مي نمايم. «مجدي بن عمرو» كه در نزديكي اين دو زن بود، گفتار بدهكار را تصديق كرد و آن دو زن را از هم جدا نمود، هر دو سوار از شنيدن اين خبر خوشحال شدند، با رعايت قاعده «استتار» خود را به فرماندهي كلّ قواي اسلام رساندند، و پيامبر را از آنچه شنيده بودند آگاه ساختند، اكنون پيامبر گرامي ـ صلي الله عليه و آله و سلّم ـ با كسب اين اطلاعات از ورود كاروان و موقعيت قريش كاملاً آگاه شده است؛ لازم است به مقدمات كار بپردازند.[5] مواردي از فعاليت دستگاه اطلاعاتي پيامبر در جنگ احد: عباس عموي پيامبر كه يك مسلمان واقعي غير متظاهر به اسلام بود، پيامبر را از نقشه جنگي قريش آگاه ساخت، عباس نامه اي به خط و امضا و مهر خودش نوشت و آن را به شخصي از قبيله «بني غفار» سپرده تعهد گرفت كه آن را ظرف سه روز به پيامبر برساند. قاصد هنگامي نامه را رساند كه پيامبر در باغ هاي خارج شهر به سر مي برد وي پس از عرض ادب نامه سربسته را به دست حضرت داد. پيامبر نامه را خواند، ولي مضمون آن را به ياران نگفت. ناگفته پيداست كه رسول خدا، هرچه زودتر بايد ياران خود را، از نقشه دشمن آگاه سازد، از اين رو پس از مراجعت به شهر، نامه را براي همه خواند.[6] ساختار نيروهاي مختلف سپاه پيامبر: گشتي ها: دسته هايي هستند كه وظيفه گردآوري اخبار مربوط به نيروها و تجهيزات دشمن و نيز اخبار مربوط به زمين را بر عهده دارند و بر دو نوعند: الف. گشتي هاي شناسايي: دسته هاي كوچك و سريع كه وظيفه گردآوري اخبار بر عهده آن ها است، و حق درگيري ندارند. ب. گشتي هاي رزمي: دسته هايي كه اخبار را از طريق جنگ به دست مي آوردند و از اين رو در شمار و تجهيزات از گشتي‌هاي شناسايي نيرومندترند. ضرورت اعزام گشتي: مسلمانان با اين گشتي ها مي خواستند كه در برابر مشركان، يهود و منافقان قدرت نمايي نموده تا براي نشر دين آزادنه تبليغ نمايند.[7] نتيجه: با ذكر نمونه هايي از عمليات نظامي پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلّم ـ و ارسال مأمورين شناسايي قبل از آغاز عمليات كه تقريباً در تمام جنگ ها مستقيماً توسط خودش يا افراد مورد اطمينان انجام مي گرفت، نتيجه مي گيريم كه پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلّم ـ از آن جهت كه پيروزي هاي نظامي در پيش برد اهداف عالي اسلام و رسالت آن حضرت نقش به سزايي داشت، لذا به اين كار اهميت فوق العاده قائل بوده است. معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر: 1. فرازهايي از تاريخ پيامبر اسلام، آيت الله سبحاني؛ 2. نبردهاي محمد ـ صلي الله عليه و آله و سلّم ـ، دكتر نصرت الله بختورتاش؛ 3. شيوه‌ هاي فرماندهي پيامبر، محمود شيث خطاب، ترجمه عبدالحسين بينش.--------------------------------------------------------------------------------[1] . بختورتاش، نصرت الله، نبردهاي محمد، ناشر مؤسسه مطبوعاتي عطائي، ص86. [2] . سبحاني، جعفر، فرازهايي از تاريخ پيامبر اسلام، نشر مشعر، چاپ و صحافي سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، چاپ 4، زمستان 74، ص328. [3] . سبحاني، جعفر، پيشين، ص221، به نقل از بحار الانوار مجلسي. [4] . بختورتاش، نصرت الله، پيشين، ص86. [5] . سبحاني، جعفر، پيشين، ص228. [6] . همان، پيشين، ص228. [7] . شيث خطاب، محمود، شيوه فرماندهي پيامبر، مترجم: عبدالحسين بينش، تهيه كننده: مركز تحقيقات اسلامي نمايندگي ولي فقيه، چاپ اول، زمستان1378، ص97. .

راسخون

مرجع:

ایجاد شده در سه روز پیش



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image