دفتر ۲۱ پرسش ها و پاسخ ها «احکام ازدواج» - قسمت دوم  /

تخمین زمان مطالعه: 111 دقیقه

دفتر ۲۱ پرسش ها و پاسخ ها «احکام ازدواج» - قسمت دوم


پرسش 106 . در شب عروسى آواز زن را بر روى نوار یا سى دى ضبط مى کنند، آیا بر زنان جایز است در روزهاى دیگر نیز آن را گوش کنند. همه مراجع: خیر، جواز استماع آوازخوانى زن مختص به شب عروسى است و گوش دادن به نوار ضبط شده آن در شب  هاى دیگر جایز نیست.[1]   پرسش 107 . آیا جایز است زن در شب عروسى (در مجلس زنان) غنا و آواز بخواند و عده اى به رقص و زدن بر روى میز و صندلى مشغول شوند، حکم چنین مجلسى از نظر شرع چیست؟ (البته از آلات موسیقى استفاده نمى شود) همه مراجع (به جز تبریزى و خامنه اى): در فرض مذکور اشکال دارد.[2] آیه اللّه  تبریزى: اگر مرد یا پسر ممیز در مجلس زنانه حضور نداشته باشند و از موسیقى لهوى نیز استفاده نکنند آواز زن در مجلس زنان و رقص زن براى زنان و زدن بر میز و صندلى و مانند آن که از آلات موسیقى محسوب نمى شود، اشکال ندارد.[3] آیه اللّه  خامنه اى: اگر کیفیت زدن به شیوه متداول در عروسى هاى سنتى باشد و لهو محسوب نشود و نیز رقص زن براى زنان باعث تحریک شهوت و یا مفسده دیگر نگردد، اشکال ندارد.[4]   پرسش 108 . اگر زن در شب عروسى غنا بخواند آیا مردان (محرم و نامحرم) مى توانند به آن گوش فرا دهند؟ همه مراجع (به جز صافى): اگر باعث تهییج شهوت مرد گردد، جایز نیست. (خواه محرم باشد یا نامحرم)[5] آیه اللّه  صافى: خیر، استماع آن بر مرد حرام است. (خواه محرم باشد یا نامحرم)[6]   پرسش 109 . حکم گوش دادن به آواز زن چگونه است؟ آیات عظام صافى، فاضل، بهجت، امام، وحید و مکارم: گوش دادن به آن جایز نیست.[7] آیات عظام تبریزى، سیستانى، خامنه اى و نورى: گوش دادن به آواز زن اگر غناء نباشد و باعث التذاذ جنسى و تهییج شهوت نشود و مفسده اى بر آن مترتب نگردد، اشکال ندارد.[8] تبصره. غناء عبارت است از ترجیع صدا به نحوى که طرب انگیز و مناسب با مجالس لهو و گناه باشد.   مجالس موسیقى پرسش 110 . استفاده از آهنگ هاى مبتذل (موسیقى حرام) در مجالس عروسى زنان چه حکمى دارد؟ همه مراجع: گوش دادن به موسیقى حرام ـ هر چند در مجالس عروسى زنان باشد ـ جایز نیست.[9] تبصره. «موسیقى» و «غنا» دو مقوله هستند. آنچه که در مجالس عروسى زنان جایز شمرده شده غنا و آوازخوانى زن است ولى موسیقى لهوى در هر حال و زمانى حرام است.   پرسش 111 . گوش دادن به موسیقى غیر لهوى که خواننده اش زن است براى بانوان چه حکمى دارد؟ همه مراجع: به طور کلى گوش دادن به غنا و خوانندگى دیگران (خواه مرد باشد یا زن) حرام است هر چند آهنگى که همراه آن نواخته مى شود از نوع غیر لهوى آن باشد.[10]   پرسش 112 . در صورتى که در مجلسى، مجبور باشیم موسیقى مطرب و لهوى را تحمل کنیم، آیا باز هم مرتکب گناه شده ایم؟ همه مراجع: اگر احتمال تأثیر مى دهید ـ با فراهم بودن سایر شرایط ـ باید نهى از منکر کنید. اگر نمى پذیرند ـ چنانچه حضور شما در آنجا باعث استماع موسیقى حرام و یا تأیید گناه گردد ـ مجلس را ترک کنید؛ مگر آنکه باعث فتنه و فساد شود. در این صورت ماندن در آن محل به مقدار ضرورت، اشکال ندارد. البته در صورت امکان باید از گوش دادن به موسیقى حرام، اجتناب ورزید و اگر صداى آن بدون دلخواه به گوش شما رسید، اشکال ندارد.[11]   پرسش 113 . شرکت در مجالسى که موسیقى و ترانه مبتذل پخش مى کنند ـ در حالى که تذکر دادن فایده ندارد ـ چگونه است؟ همه مراجع: شرکت در مجالسى که باعث استماع موسیقى حرام و یا تأیید گناه مى گردد، جایز نیست؛ مگر آنکه بتواند نهى از منکر کند.[12]   دف و دایره پرسش 114 . حکم استفاده از دف و دایره زنگى در عروسى چیست؟ آیات عظام امام، خامنه اى و فاضل: استفاده از آلات موسیقى براى نواختن موسیقى مطرب و لهوى (مناسب مجالس گناه و خوش گذرانى) جایز نیست و بین مجلس عروسى و غیر آن تفاوتى نیست.[13] آیات عظام بهجت و صافى: استفاده از آن جایز نیست و بین مجلس عروسى و غیر آن تفاوتى نیست.[14] آیات عظام تبریزى، مکارم، نورى، سیستانى، وحید: استفاده از آلات موسیقى براى نواختن موسیقى لهوى (مناسب مجالس گناه و خوش گذرانى) جایز نیست و بین مجلس عروسى و غیر آن تفاوتى نیست.[15]   پرسش 115 . آیا جایز است همراه غنا و آوازخوانى زن در مجالس عروسى دف و دایره بزنند؟ همه مراجع (به جز سیستانى و مکارم): آواز خوانى زن در شب عروسى اشکال ندارد ولى باید از دف و دایره زدن اجتناب شود.[16] آیات عظام سیستانى و مکارم: آواز خوانى زن در شب عروسى بنابر احتیاط واجب جایز نیست و دف و دایره زدن حکم سایر آلات موسیقى را دارد.[17] تبصره. باید توجه کرد که دف و دایره زدن در این نوع مجالس غالباً به صورت لهوى مورد استفاده قرار مى گیرد لذا مراجع بزرگوار تقلید آن را حرام مى دانند.   کف زدن پرسش 116 . حکم دست زدن در مراسم عروسى چیست؟ آیات عظام امام، بهجت، خامنه اى، فاضل، صافى و مکارم: اگر به طور متعارف و غیر لهوى باشد، اشکال ندارد.[18] آیات عظام تبریزى و سیستانى: دست زدن فى نفسه (به تنهایى)، اشکال ندارد.[19] آیه اللّه  وحید: احتیاط واجب در ترک آن است.[20] آیه اللّه  نورى: اگر جلف و سبک نباشد، اشکال ندارد.[21]   آلات غیر لهوى پرسش 117 . کوبیدن بر روى ظروف پلاستیکى و حلبى در عروسى ها و غیر آن چه حکمى دارد. همه مراجع (به جز تبریزى و سیستانى): اگر به طور لهوى و مناسب مجالس گناه و خوش گذرانى کوبیده نشود، اشکال ندارد.[22] آیات عظام تبریزى و سیستانى: کوبیدن بر ظروف یاد شده حرام نیست.[23]   رقص زن و شوهر پرسش 118 . آیا رقص زن براى شوهرش یا مرد براى همسرش جایز است؟ آیات عظام امام، وحید، سیستانى، تبریزى و خامنه اى: آرى، رقص زن براى شوهر و بر عکس آن جایز است.[24] آیه اللّه  بهجت: بنابر احتیاط واجب رقص زن و شوهر براى یکدیگر جایز نیست.[25] آیات عظام فاضل، صافى، نورى، مکارم: تنها رقص زن براى شوهر جایز است.[26] تبصره 1. فرض مسئله جایى است که زن و شوهر براى یکدیگر در خلوت برقصند و کس دیگرى نباشد و نیز حرام دیگرى مرتکب نشوند (مانند گوش دادن به موسیقى حرام و مانند آن). تبصره 2. کسانى که فرموده اند رقص مرد براى همسرش جایز است متذکر شده اند که هر چند این کار حرام نیست ولى براى مؤمن سزاوار است از آن اجتناب کند.   رقص داماد پرسش 119 . رقصیدن داماد در مجلس زنان چه حکمى دارد؟ آیات عظام امام، تبریزى، خامنه اى: اگر باعث تحریک شهوت یا ارتکاب حرام یا ترتب مفسده شود، جایز نیست و در غیر این صورت اشکال ندارد ولى براى مؤمن سزاوار آن است که از لهو اجتناب نماید.[27] آیات عظام بهجت، سیستانى، فاضل، وحید، نورى: بنابر احتیاط واجب جایز نیست.[28] آیات عظام صافى، مکارم: حرام است.[29]   رقص زنان پرسش 120 . رقص زن براى زن بدون وجود نامحرم در مجالس عروسى، میهمانى ها و پارتى ها چه حکمى دارد؟ آیات عظام امام، تبریزى، خامنه اى، : اگر باعث تحریک شهوت یا ارتکاب گناه و یا ترتب مفسده نشود، اشکال ندارد (ولى براى مؤمن سزاوار آن است که از لهو اجتناب نماید).[30] آیات عظام بهجت، فاضل، نورى، وحید، سیستانى: بنابر احتیاط واجب جایز نیست.[31] آیات عظام صافى، مکارم: رقص زن براى زن حرام است.[32]   پرسش 121 . حکم رقص زن براى مردان نامحرم چگونه است. همه مراجع: حرام است.[33]   پرسش 122 . رقص زن براى محرم چه صورتى است؟ آیات عظام امام، خامنه اى: اگر باعث تحریک شهوت یا ارتکاب گناه و یا ترتب مفسده شود، حرام است و در غیر این صورت اشکال ندارد.[34] آیات عظام بهجت، فاضل، سیستانى، نورى، وحید: بنابر احتیاط واجب زن نمى تواند براى محارم خود برقصد.[35] آیات عظام تبریزى، صافى، مکارم: رقص زن براى مردان حرام است، خواه محرم باشند یا نامحرم.[36]   رقص مردان پرسش 123 . حکم رقص مرد براى مرد را بیان کنید. آیات عظام امام، تبریزى، خامنه اى: اگر باعث تحریک شهوت یا ارتکاب گناه و یا ترتب مفسده نشود اشکال ندارد (ولى براى مؤمن سزاوار است که از لهو اجتناب نماید)[37] آیات عظام بهجت، فاضل، نورى، وحید، سیستانى: بنابر احتیاط واجب رقص مرد در حضور مردان جایز نیست.[38] آیات عظام صافى، مکارم: رقص مرد در حضور مردان حرام است.[39]   انواع رقص پرسش 124 . آیا در حکم رقص فرقى بین رقص انفرادى و دسته جمعى هست؟ همه مراجع: خیر، تفاوتى بین آنها نیست.[40]   پرسش 125 . رقص محلى و سنتى چه حکمى دارد؟ همه مراجع: تفاوتى میان انواع رقص ها در حکم نیست.[41]   نگاه به رقص پرسش 126 . آیا نگاه به رقص در مجلس عروسى جایز است؟ همه مراجع: اگر باعث تحریک شهوت یا استماع موسیقى حرام یا تأیید گناه و یا مفسده گردد، جایز نیست.[42]   پرسش 127 . آیا نگاه کردن رقص از تلویزیون اشکال دارد؟ همه مراجع: نگاه به رقص از تلویزیون، اگر باعث تحریک شهوت یا استماع موسیقى حرام و یا مفسده گردد، جایز نیست.[43] تبصره. نگاه به رقص از طریق تلویزیون حکم حضور در مجلس گناه را ندارد؛ مگر آن که باعث گناه و مفسده شود.   شعبده بازى پرسش 128 . حکم شعبده بازى و تردستى که در مجالس عروسى و مانند آن رایج است، چیست؟ آیات عظام امام، فاضل و نورى: شعبده بازى و تردستى حرام است.[44] آیه اللّه  صافى: بنابر احتیاط واجب، شعبده بازى و تردستى حرام است.[45] آیه اللّه  خامنه اى: شعبده بازى حرام است؛ ولى بازى هایى که در آن سرعت حرکت و تردستى وجود دارد (و به عنوان نمایش و سرگرمى انجام مى گیرد) و شعبده محسوب نمى شود، اشکال ندارد.[46] آیات عظام تبریزى، سیستانى و وحید: شعبده بازى، اگر عنوان حرامى بر آن مترتب شود، مانند ضرر رساندن به مؤمن، حرام است.[47] آیه اللّه  مکارم: بازى هایى که به عنوان نمایش و سرگرمى و تفریح انجام مى گیرد و هدفى جز تردستى و زرنگى شخص را به دنبال ندارد، جایز است؛ ولى اگر براى اغفال مردم باشد، نوعى از سحر محسوب مى شود و حرام است.[48] آیه اللّه  بهجت: تمام اقسام شعبده بازى حرام است؛ مگر آنکه نفس کار جایز و از لهو خارج و داراى غرض عقلایى و مشروع باشد.[49] تبصره. شعبده عبارت است از، واقعى جلوه دادن آنچه که حقیقت ندارد بر اثر سرعت حرکت و انجام کار غیر عادى.   پرسش 129 . آیا در آمدى که از راه شعبده بازى به دست مى آید، حلال است؟ همه مراجع (به جز تبریزى): درآمدى که از راه شعبده بازى به دست مى آید، حکم بازى آن را دارد.[50] آیه اللّه  تبریزى: خیر، درآمدى که از راه شعبده بازى به دست مى آید، اکل مال به باطل محسوب مى شود (و حرام است).[51]   تماشاى شعبده پرسش 130 . شرکت در مجالس عروسى که در ضمن آن عده اى شعبده بازى مى کنند، چیست؟ آیا مشاهده آن جایز است؟ آیات عظام امام، فاضل و نورى: شرکت در این گونه مجالس (که داراى غرض عقلایى است) حرام نیست و اگر در وسط مجلس شعبده بازى انجام گیرد، اگر مشاهده آن باعث تأیید گناه کار شود، جایز نیست و باید مجلس را ترک کند.[52] آیات عظام تبریزى، سیستانى و وحید: اگر عنوان حرامى بر آن مترتب نشود، مانند ضرر رساندن به مؤمن، مشاهده آن اشکال ندارد.[53] آیات عظام بهجت، خامنه اى و مکارم: شرکت در این گونه مجالس حرام نیست و اگر در وسط مجلس شعبده بازى از نوع حرام آن انجام گیرد، اگر مشاهده آن باعث تأیید گناه کار شود، جایز نیست و باید مجلس را ترک کند.[54] آیه اللّه  صافى: شرکت در این گونه مجالس حرام نیست و اگر در وسط مجلس شعبده بازى انجام گیرد، اگر مشاهده آن باعث تأیید گناه کار شود، جایز نیست و باید مجلس را ترک کند.[55]   شاباش پرسش 131 . امروزه در مجالس عقد و عروسى شاباش مى دهند؛ آیا این پول حرام است؟ همه مراجع: اگر در قبال رقص ندهند، اشکال ندارد.[56] تبصره. اگر پول را در مقابل رقص بدهند، حکم آن تابع حکم رقص است. اگر رقص حرام باشد، این پول نیز حرام است و در غیر این صورت جایز است.   پوشش در عروسى پرسش 132 . آیا پوشاندن پشت و روى پا در مقابل نامحرم واجب است؟ همه مراجع (به جز تبریزى و مکارم): آرى، باید آن را از نامحرم بپوشاند.[57] آیه اللّه  تبریزى: پوشاندن زیر چانه واجب است؛ ولى پوشاندن روى پا تا مچ بنابر احتیاط واجب است.[58] آیه اللّه  مکارم: خیر، واجب نیست؛ ولى بهتر آن است که بپوشاند.[59] تبصره. لازم نیست پشت و روى پا به وسیله جوراب پوشانده شود؛ بلکه اگر به وسیله چادر و مانند آن نیز پوشانده شود، کافى است.   پرسش 133 . آیا به سر کردن چادرهاى بدن نما، در مقابل نامحرم اشکال دارد؟ همه مراجع: آرى، چون این گونه چادرها، نمى تواند بدن و مو را بپوشاند.[60]   پرسش 134 . پوشیدن لباس هاى تنگ و تحریک کننده ـ که برجستگى هاى بدن زن در آن پیدا است ـ چه حکمى دارد؟ همه مراجع: پوشیدن این نوع لباس ها [در فرض مذکور] جایز نیست و باید آنان را با چادر یا مانتوى مناسب و گشاد بپوشاند.[61]   پرسش 135 . پوشیدن جوراب نازک چه حکمى دارد؟ همه مراجع: اگر ظاهر پا در آن پیدا باشد، پوشیدن آن جایز نیست.[62]   پوشش نزد محارم پرسش 136 . آیا دختران مى توانند با لباس آستین حلقه اى، در برابر پدر و یا برادرشان ظاهر شوند؟ همه مراجع: اگر باعث مفسده نشود، اشکال ندارد.[63] تبصره. پدر یا برادر در حکم خصوصیتى ندارند؛ بلکه به طور کلى زن مى تواند در برابر تمامى محارم خود، با لباس آستین حلقه اى ظاهر شود؛ مشروط بر آنکه مفسده اى در بین نباشد.   کلاه گیس پرسش 137 . آیا استفاده از کلاه گیس به جاى روسرى، در مجالس عروسى کفایت مى کند؟ آیات عظام امام، خامنه اى و فاضل: استفاده از آن اشکال ندارد؛ ولى بنابر احتیاط واجب، باید کلاه گیس را از نامحرم پوشاند.[64] آیات عظام سیستانى، صافى، مکارم و نورى: استفاده از آن اشکال ندارد؛ ولى کلاه گیس خود یک نوع زینت است و باید از نامحرم پوشانده شود.[65] آیات عظام بهجت و وحید: استفاده از آن اشکال ندارد؛ ولى در برابر نامحرم اگر باعث مفسده شود، جایز نیست.[66] آیه اللّه  تبریزى: استفاده از آن اشکال ندارد؛ ولى اگر زینت محسوب شود، پوشاندن آن از نامحرم واجب است.[67]   خوشبویى زن پرسش 138 . آیا براى زن جایز است که عطر بزند و از منزل بیرون رود؟ همه مراجع: خیر، جایز نیست.[68]   پرسش 139 . استفاده از مواد نرم کننده که لباس را کمى خوشبو و لطیف مى کند، براى بانوان چه حکمى دارد؟ آیا بیرون مى توانند برونند؟ همه مراجع: اگر باعث جلب مرد نامحرم بشود جایز نیست.[69]   آرایش زن پرسش 140 . آیا زن باید چهره آرایش کرده خود را از نامحرم بپوشاند؟ همه مراجع (به جز مکارم): آرى، باید از نامحرم بپوشاند.[70] آیه اللّه  مکارم: بنابر احتیاط واجب، باید از نامحرم بپوشاند.[71]   پرسش 141 . اصلاح صورت و برداشتن موهاى صورت براى دختران و خانم ها چه حکمى دارد؟ آیات عظام امام، سیستانى، مکارم و نورى: اصلاح صورت و برداشتن موهاى صورت بدون آرایش اشکال ندارد (ولى این کار براى دختران زیبنده نیست).[72] آیات عظام بهجت و صافى:این کار فى نفسه براى آنان اشکال ندارد ولى باید صورت را از نامحرم بپوشانند.[73] آیات عظام تبریزى، خامنه اى، فاضل و وحید: اگر زینت محسوب شود پوشاندن آن از مرد نامحرم واجب است.[74]   زینت زن پرسش 142 . آیا رنگ کردن ابرو زینت بوده و پوشاندن آن از نامحرم واجب است؟ آیات عظام امام، خامنه اى، فاضل و وحید: اگر زینت محسوب شود، پوشاندن آن از نامحرم واجب است.[75] آیات عظام بهجت، تبریزى، صافى: پوشاندن آن از نامحرم واجب است.[76] آیات عظام سیستانى، مکارم، نورى: جزء زینت ممنوع محسوب نمى شود و پوشاندن آن از نامحرم واجب نیست.[77]   پرسش 143 . آیا سرمه چشم از زینت هایى است که باید پوشیده شود؟ آیات عظام امام، خامنه اى، فاضل و وحید: اگر عرفا زینت محسوب شود، پوشاندن آن واجب است.[78] آیات عظام سیستانى، مکارم و نورى: پوشاندن آن واجب نیست.[79] آیات عظام بهجت و صافى: زینت محسوب مى شود و باید پوشانده شود.[80] آیه اللّه  تبریزى: اگر نزد زنان کهنسال و یا نزدیک به آنان متعارف است، پوشاندن آن واجب نیست و در غیر این صورت باید پوشانده شود.[81]   پرسش 144 . گذاشتن لنز آرایشى براى بانوان چه حکمى دارد؟ همه مراجع (به جز مکارم و نورى): اگر عرفا زینت محسوب نشود، اشکال ندارد.[82] آیات عظام مکارم و نورى: اشکال ندارد.[83]   زیورآلات پرسش 145 . اگر زیورآلات زن (مانند گردن بند و النگو) در معرض دید نامحرم باشد، چه حکمى دارد؟ همه مراجع (به جز سیستانى): باید از دید مرد نامحرم، پوشانده شود.[84] آیه اللّه  سیستانى: پوشاندن گردن بند از دید نامحرم واجب است؛ ولى پوشاندن النگو، دستبند، حلقه ازدواج و انگشتر واجب نیست.[85]   پرسش 146 . حکم پوشش انگشتر طلا و حلقه ازدواج بانوان، در صورتى که در معرض دید نامحرم باشد، چگونه است؟ آیات عظام امام، بهجت، صافى و فاضل: باید از نامحرم پوشانده شود.[86] آیات عظام سیستانى، مکارم و نورى: پوشاندن آن لازم نیست.[87] آیه اللّه  تبریزى: پوشاندن انگشترى که پیش زنان بزرگ سال و یا کمى پایین تر متعارف است، واجب نیست.[88] آیه اللّه  وحید: بنابر احتیاط واجب، باید از نامحرم پوشانده شود.[89]   ازدواج مجدد پرسش 147 . آیا مرد متأهل، مى تواند بدون اجازه همسر خود، با زن دیگرى ازدواج موقّت یا دائم کند؟ همه مراجع: آرى، مى تواند و اجازه همسر اول لازم نیست.[90]   پرسش 148 . آیا زن مى تواند در ضمن عقد ازدواج، شرط کند که شوهر او همسر دوم اختیار نکند؟ آیات عظام امام، بهجت، خامنه اى، فاضل، مکارم و نورى: خیر، این شرط صحیح و نافذ نیست؛ ولى اگر شرط کند که زن وکیل شوهر باشد چنانچه شوهر ازدواج مجدد کند، خود را طلاق دهد، صحیح است.[91] آیات عظام تبریزى، سیستانى و صافى: آرى، این شرط صحیح و نافذ است و اگر شوهر بعد از ازدواج به این شرط عمل نکرد و ازدواج مجدد نمود، گناه کرده است.[92] آیه اللّه  وحید: بنابر احتیاط واجب، این شرط صحیح و نافذ نیست؛ ولى اگر شرط کند که زن وکیل شوهر باشد چنانچه شوهر ازدواج مجدد کند، خود را طلاق دهد، صحیح است.[93]   پرسش 149 . آیا زن مى تواند مهریه خود را با شوهرش مصالحه کند که با زن دیگرى ازدواج نکند؟ آیات عظام امام، خامنه اى، فاضل و نورى: اگر شوهر این مصالحه را بپذیرد، احتیاط واجب آن است که با زن دیگرى ازدواج نکند.[94] آیات عظام بهجت، تبریزى، سیستانى، صافى، مکارم و وحید: اگر شوهر این مصالحه را بپذیرد، واجب است با زن دیگرى ازدواج نکند.[95]       تدلیس :   معناى تدلیس پرسش 150 . تدلیس چیست؟ «تدلیس» در لغت به معناى فریب دادن و نشان دادن چیزى برخلاف واقع است. در اصطلاح، عبارت است از توصیف زن یا مرد به طورى که موجب اشتباه و فریب خوردن طرف دیگر در امر ازدواج شود؛ مانند نگفتن عیب هاى او یا ذکر کردن صفاتى که او ندارد و... به عنوان مثال بگوید: او دکتر یا مهندس و... است که اگر این اوصاف گفته نمى شد و یا عیوب او بیان مى گردید، طرف مقابل راضى به ازدواج نمى شد.[96]   پرسش 151 . حکم تدلیس را بیان کنید؟ همه مراجع: اگر تدلیس به پنهان کردن عیب هایى باشد که موجب فسخ عقد مى گردد، طرف مقابل مى تواند عقد را فسخ کند. اما اگر به پنهان کردن عیوب دیگر (مانند نداشتن بکارت و نازایى) و یا ابراز صفات کمال مانند داشتن تخصص، دریافت حقوق بالا و... چنانچه در عقد شرط کرده باشد یا عقد بر این امور مبتنى شده باشد، مى تواند عقد را فسخ کند.[97] تبصره. عیوبى که اگر در زن باشد مرد مى تواند عقد را (بدون طلاق) فسخ کند، عبارت است از: دیوانگى، مرض خوره، مرض برص، کورى، زمین گیر بودن، افضاد (یکى شدن راه بول و حیض یا راه حیض و غایط) بودن گوشت، استخوان و یا غده اى در رحم. عیوبى که اگر در مرد باشد، زن مى تواند عقد را (بدون طلاق) فَسخ کند، عبارت است از: دیوانگى، نداشتن آلت مردى، ناتوانى از نزدیکى جنسى، کشیده شدن بیضه هاى مرد.[98]   فسخ عقد پرسش 152 . اگر بعد از عقد ازدواج معلوم شود که مرد عیبى دارد که زن مى تواند عقد را فسخ کند، آیا در این هنگام حق مطالبه مهر را دارد؟ همه مراجع: اگر بعد از نزدیکى عقد را فسخ کند، مى تواند تمام مهریه خود را از شوهر بگیرد. اما اگر پیش از نزدیکى باشد، حق دریافت چیزى را ندارد؛ مگر اینکه شوهرش «عنین» باشد که در این صورت مى تواند نصف مهریه خود را از او بگیرد.[99] تبصره. «عنین» به مردى گویند که توان آمیزش جنسى را ندارد.   پرسش 153 . اگر بعد ازدواج معلوم شود که زن عیبى دارد که شوهر مى تواند عقد را فسخ کند، آیا زن هنگام فسخ عقد، حق مطالبه مهر را دارد؟ همه مراجع: اگر پیش از نزدیکى عقد را فسخ کند، حق دریافت چیزى را ندارد؛ ولى اگر بعد از نزدیکى باشد، مى تواند تمام مهریه خود را از شوهر بگیرد.[100]   فریب در ازدواج پرسش 154 . مردى در ازدواج با دخترى با فریب و دروغ، خود را دکتر یا مهندس و... معرفى کند؛ به این امید که رضایت دختر را جلب نماید!! پس از ازدواج، دختر از فریب مرد آگاهى پیدا مى کند؛ آیا مى تواند عقد را به هم بزند؟ تکلیف مهریه چه مى شود؟ همه مراجع: اگر این امر در هنگام عقد شرط نشده و یا عقد بر آن مبتنى نشده است، حق فسخ ندارد و اگر چنین بوده، مى تواند عقد را به هم بزند. چنانچه پیش از نزدیکى فسخ کند، دختر حق مهر ندارد و اگر بعد از نزدیکى به هم بزند، حق مهر دارد.[101]   ارتداد همسر پرسش 155 . اگر زن بفهمد که شوهرش مرتد شده است، وظیفه اش چیست؟ همه مراجع: اگر مى داند که شوهر مرتد شده، عقد باطل مى شود و باید از او جدا شود و عده وفات نگه دارد.[102] تبصره 1 . طبق فتواى آیة اللّه  سیستانى اگر ارتداد مرد پیش از نزدیکى باشد نگه داشتن عده براى زن بنابر احتیاط واجب است. تبصره 2 . مرتد عبارت از مسلمانى است که از اسلام برگردد و کافر شود.   پرسش 156 . با مردى ازدواج کردم که ظاهرا مذهبى است؛ ولى بعد از یک سال متوجه تحولات اساسى در اعتقاد او شدم. او هیچ نوع از واجبات خود را انجام نمى دهد و آن را مسخره مى کند! به اسلام و انقلاب و روحانیت و حتى پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله)  اهانت مى کند! تکلیف من چیست؟ همه مراجع: تا ارتداد او احراز نشود، رابطه زوجیت باقى است و صرف ترک واجبات یا ارتکاب محرمات شرعى، موجب ارتداد و خروج از دین نیست.[103]   پرسش 157 . اگر زن انسان از دین اسلام برگردد، تکلیف چیست؟ همه مراجع (به جز تبریزى صافى و وحید): اگر مى داند که زن مرتد شده ـ چنانچه ارتدادش بعد از نزدیکى بوده ـ باید از او جدا شود و عده وفات نگه دارد. پس اگر در بین عده، مسلمان شود، عقد به قوت خود باقى است و اگر تا پایان عده مرتد بماند، عقد باطل است. اما اگر ارتداد پیش از نزدیکى است، عقد باطل مى شود.[104] آیات عظام تبریزى، صافى و وحید: اگر مى داند که زن مرتد شده ـ چنانچه ارتدادش بعد از نزدیکى بوده ـ باید از او جدا شود و عده وفات نگه دارد. پس اگر در بین عده مسلمان شود، بنا بر احتیاط واجب چنانچه بخواهد با او بماند، دوباره عقد نماید و اگر بخواهد جدا شود، طلاق دهد. اما اگر ارتداد پیش از نزدیکى است، عقد باطل مى شود.[105] تبصره. مرتد عبارت از مسلمانى است که از اسلام برگردد و کافر شود.     ازدواج حرام :   ازدواج هاى حرام پرسش 158 . ازدواج هاى حرام و ممنوع کدام است؟ ازدواج با افراد زیر حرام است: 1. محارم، 2. زن شوهردار، 3. خواهرزن، 4. زن عده دار، 5. خواهر و مادر و دختر لواط دهنده، 6. کافر غیرکتابى (مانند کمونیست ها و بهایى ها)، 7. ازدواج در حال احرام، 8. ازدواج دائم با زن پنجم.   خواهر لواط دهنده پرسش 159 . اگر کسى با پسرى لواط کند، چه کسانى بر لواط کننده حرام مى شوند؟ همه مراجع (به جز تبریزى): تنها مادر، دختر و خواهر لواط دهنده، بر لواط کننده حرام مى شود.[106] آیه اللّه  تبریزى: بنا بر احتیاط واجب مادر، دختر و خواهر لواط دهنده، بر لواط کننده حرام مى شود.[107]   پرسش 160 . شخصى با پسرى لواط کرده است؛ ولى شک دارد که در زمان این عمل بالغ بوده یا نه. آیا ازدواج با خواهر آن پسر جایز است؟ آیات عظام امام، بهجت و نورى: خیر، ازدواج با او جایز نیست.[108] آیات عظام تبریزى، فاضل، صافى و مکارم: آرى، ازدواج با او جایز است.[109] آیات عظام سیستانى و وحید: بنا بر احتیاط واجب، ازدواج با او جایز نیست.[110] تبصره. در موردى که شک در بلوغ پیدا مى شود، به فتواى همه مراجع بزرگوار، حکم بلوغ در آن جارى نمى شود و از آنجا که آیات عظام فاضل، تبریزى، مکارم و صافى در حرمت ازدواج با خواهر لواط دهنده، معتقدند که لواط کننده باید بالغ باشد، شک در بلوغ به فتواى آنان تأثیر در حکم دارد و در نتیجه ازدواج با او را جایز مى نماید. اما به فتواى دیگران، بلوغ هیچ تأثیرى در حکم ندارد.   پرسش 161 . اگر لواط کننده و لواط دهنده، هر دو نابالغ باشند، آیا باز ازدواج با خواهر لواط دهنده حرام مى شود؟ آیات عظام امام، بهجت و نورى: آرى، ازدواج با خواهر او حرام مى شود.[111] آیات عظام تبریزى، صافى، فاضل و مکارم: خیر، ازدواج با خواهر او حرام نمى شود.[112] آیات عظام سیستانى و وحید: بنا بر احتیاط واجب، ازدواج با خواهر او حرام نمى شود.[113]   پرسش 162 . اگر کسى شک کند که نسبت به لواط دهنده نزدیکى شده یا نه، آیا ازدواج با خواهر او حرام مى شود؟ همه مراجع: خیر، با فرض شک و یا گمان به نزدیکى، ازدواج با او حرام نمى شود.[114]   پرسش 163 . شخصى پس از بلوغ با پسر بچه اى نابالغ، وطى (لواط) کرده؛ بعد خواهر او را گرفته است. پس از ازدواج متوجه مى شود که ازدواج با او حرام بوده؛ اکنون تکلیف چیست؟ همه مراجع (به جز تبریزى): در فرض یاد شده، آن زن بر مرد حرام است و باید از اوجدا شود و نیاز به طلاق هم ندارد.[115] آیات عظام تبریزى: بنا بر احتیاط واجب، زن بر مرد حرام است و باید از او جدا شود و بنا بر احتیاط طلاق هم بدهد.[116]   خواهر لواط کننده پرسش 164 . آیا لواط دهنده، مى تواند با خواهر لواط کننده ازدواج کند؟ همه مراجع: آرى، ازدواج با خواهر او حرام نیست.[117]   ازدواج با شراب خوار پرسش 165 . آیا ازدواج با شراب خوار جایز است؟ همه مراجع: ازدواج با او جایز است ولى کراهت شدید دارد.[118]   ازدواج با بى نماز پرسش 166 . آیا ازدواج با شخصى که نماز نمى خواند، جایز است؟ همه مراجع: ازدواج با او جایز است؛ ولى کراهت دارد.[119] تبصره. ازدواج با فرد فاسق کراهت دارد و کسى که نماز نمى خواند، مصداق بارز فسق شمرده مى شود.   ازدواج در عده پرسش 167 . آیا ازدواج با زنى که عده اش تمام نشده، باطل است؟ همه مراجع: آرى، عقد باطل است و چنانچه زن و مرد و یا یکى از آن دو، بدانند که عده زن تمام نشده و عقد کردن زن در عده حرام است، آن زن بر او حرام ابدى مى شود.[120]   پرسش 168 . اگر مردى با زنى که در عده است، از روى جهل به مسئله، عقد دائم یا موقّت بخواند؛ آیا این زن بر او حرام ابدى مى شود؟ همه مراجع: اگر هر دو نمى دانستند که ازدواج با زن عدهّ دار حرام است؛ چنانچه مرد (در زمان عده) با او نزدیکى کرده باشد، آن زن بر او حرام ابدى مى شود. اما اگر نزدیکى نکرده باشد، تنها عقد باطل است و مى توانند پس از پایان عده، با یکدیگر ازدواج کنند.[121]   پرسش 169 . ازدواج با زنى که ادعا مى کند عده اش تمام شده، چگونه است؟ آیات عظام امام، بهجت، صافى و نورى: اگر زن مورد اتهام نباشد، سخنش پذیرفته مى شود.[122] آیه اللّه  مکارم: اگر زن مورد اتهام نباشد و بلکه بنا بر احتیاط واجب مورد وثوق باشد، سخنش پذیرفته مى شود.[123] آیات عظام تبریزى، سیستانى و فاضل: بنا بر احتیاط واجب اگر زن مورد اتهام نباشد، سخنش پذیرفته مى شود. آیات عظام خامنه اى و وحید: سخن او پذیرفته مى شود.[124] تبصره. در صورتى گفتار زن پذیرفته است که از طلاق یا مرگ شوهرش، به قدرى گذشته باشد که در آن مدّت، تمام شدن عده ممکن باشد.   مهریه و بطلان عقد پرسش 170 . مردى با زنى که در عده است ازدواج مى کند؛ ولى از حکم مسئله آگاه نبوده است!! تکلیف مهریه چگونه است؟ همه مراجع: اگر زن از حرمت و بطلان ازدواج آگاهى ندارد و با مرد همبستر شده، مستحق مهرالمثل است.[125] تبصره. عقد در حال عده، باطل است و زن و مرد باید از یکدیگر جدا شوند و با توجه به اینکه زن از مسئله آگاهى نداشته و عمل او زنا محسوب نمى شود، مهرالمثل به او تعلق مى گیرد.   ازدواج با اهل سنت پرسش 171 . ازدواج با دختر اهل تسنن، چه حکمى دارد؟ همه مراجع: اشکال ندارد؛ ولى اگر بترسد که بر اثر ازدواج با او به گمراهى بیفتد، جایز نیست.[126] تبصره 1 . ازدواج با برخى از فرقه ها؛ مانند ناصبى ها و خوارج ـ که خود را مسلمان مى پندارند، ولى در حقیقت محکوم به کفر هستند ـ جایز نیست. تبصره 2 . عقد ازدواج شیعه و سنى، در هر صورت صحیح است و مسئله انحراف و گمراهى ربطى به اصل عقد ندارد.   پرسش 172 . حکم ازدواج دختر شیعه با مردى از اهل تسنن چیست؟ همه مراجع (به جز تبریزى و وحید): اگر بترسد که بر اثر ازدواج با او به گمراهى بیفتد، جایز نیست و در غیر این صورت، ازدواج با او کراهت دارد.[127] آیات عظام تبریزى و وحید: اگر بترسد که بر اثر ازدواج با او به گمراهى بیفتد، جایز نیست و در غیر این صورت، بنا بر احتیاط واجب، با او ازدواج نکند.[128] تبصره. ازدواج با برخى از فرقه ها، مانند غالیان، ناصبى ها و خوارج ـ که خود را مسلمان مى پندارند، ولى در حقیقت محکوم به کفر هستند ـ جایز نیست.   پرسش 173 . آیا در ازدواج با دختر اهل تسنن، اجازه پدر او لازم است؟ همه مراجع: اگر در مذهب آنان اجازه پدر در ازدواج شرط نباشد، اجازه لازم نیست.[129] تبصره. اکثر فرق اهل تسنن در ازدواج دختر باکره اذن پدر را لازم مى دانند.[130]     ازدواج با غیرمسلمان :   ازدواج با غیرمسلمان پرسش 174 . آیا یک مرد مسلمان، مى تواند با یک زن غیرمسلمان ازدواج دائم کند؟ آیات عظام امام و سیستانى: اگر آن زن کافر غیر کتابى است، ازدواج دائم با او حرام است. بنابر احتیاط واجب، ازدواج دائم با زن کتابى نیز جایز نیست.[131] آیات عظام بهجت، خامنه اى و فاضل: خیر، مرد مسلمان نمى تواند با زن کافر ازدواج دائم کند؛ خواه کافر غیرکتابى باشد یا کتابى.[132] آیات عظام تبریزى و وحید: ازدواج دائم با زن کافر غیر کتابى حرام است؛ ولى با زن کتابى جایز است؛ هر چند احتیاط مستحب آن است که با آنها هم ازدواج نکند.[133] آیات عظام صافى و نورى: ازدواج دائم با زن کافر غیر کتابى حرام است؛ ولى با زن کتابى ـ در صورتى که ازدواج با زن مسلمان ممکن باشد ـ بنابر احتیاط واجب جایز نیست.[134] آیه اللّه  مکارم: ازدواج دائم با زن کافر، بنابر احتیاط واجب جایز نیست (خواه غیر کتابى باشد یا کتابى).[135]   پرسش 175 . حکم ازدواج زن مسلمان، با مرد غیر مسلمان چیست؟ همه مراجع: زن مسلمان نمى تواند با مرد غیر مسلمان، ازدواج کند؛ خواه آن مرد کافر کتابى باشد یا غیرکتابى و خواه ازدواج دائم باشد یا موقت.[136]   صیغه غیر مسلمان پرسش 176 . آیا ازدواج موقّت با زنان اهل کتاب (یهود و نصارا) جایز است؟ همه مراجع: آرى، ازدواج موقّت با آنان جایز است.[137]   پرسش 177 . آیا نحوه ازدواج موقّت با زن مسلمان و غیر مسلمان متفاوت است؟ همه مراجع: خیر، تفاوتى ندارد و باید در ازدواج موقّت با آنان، صیغه خوانده شود.[138]   پرسش 178 . آیا هم بستر شدن با زن غیر مسلمان ـ خواه کتابى یا غیرکتابى ـ بدون عقد شرعى و قانونى جایز است؟ همه مراجع: خیر، جایز نیست.[139]   اجازه پدر مسیحى پرسش 179 . آیا ازدواج موقّت با دختر مسیحى و یهودى، نیاز به اجازه پدرش دارد؟ همه مراجع: اگر در مذهب آنان اجازه پدر در ازدواج دختر شرط نباشد، لازم نیست با اجازه او باشد.[140] تبصره. در مذهب مسیحیت و یهودیت در مسئله ازدواج دختر باکره، اذن پدر او شرط نیست.   پرسش 180 . آیا براى ازدواج با دختر مسلمانى که پدرش مسیحى است، اجازه پدرش شرط است؟ همه مراجع: خیر، کافر (هر چند پدر باشد)، بر دختر مسلمان ولایت ندارد.[141]   ازدواج در سفر پرسش 181 . آیا مرد متأهل مى تواند در مسافرت، بدون اجازه همسر خود با زنان اهل کتاب ازدواج موقّت کند؟ آیات عظام امام، بهجت، خامنه اى، صافى و مکارم: آرى، مى تواند؛ ولى کراهت دارد.[142] آیه اللّه  سیستانى: خیر، بدون اجازه همسر اول جایز نیست و با اجازه او هم بنابر احتیاط واجب جایز نیست.[143] آیه اللّه  فاضل: اگر بخواهد براى مدت طولانى صیغه نماید ـ به گونه اى که عرفا داراى دو همسر گردد ـ جایز نیست. اگر براى مدت کوتاهى ازدواج کند، بنابر اجتیاط واجب جایز نیست؛ مگر در موارد ضرورت.[144] آیه اللّه  تبریزى: خیر بدون اجازه همسر اول جایز نیست؛ مگر آنکه شخص در غربت باشد و اجازه گرفتن از همسر اول ممکن نباشد و بخواهد او را براى مدت کوتاهى صیغه کند.[145]   ازدواج با بهایى پرسش 182 . آیا ازدواج موقت با دختر بهایى جایز است؟ همه مراجع: خیر، ازدواج دائم و موقّت با آنان جایز نیست.[146] تبصره. فرقه بهائیت محکوم به کفر است و ازدواج کافر ـ خواه دائم و خواه موقت ـ صحیح نیست.     ازدواج موقت :   مشروعیت ازدواج موقت پرسش 183 . آیا در قرآن مجید آیه اى در باره ازدواج موقت آمده است؟ خداوند متعال در سوره نساء به حلیت متعه (عقد موقت) اشاره فرمود: «فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَةً»[147] ؛ «و زنانى را که متعه (ازدواج موقت) مى کنید. واجب است است مهرشان را بپردازید». به گواهى بیشتر مفسران اهل تسنن و همه مفسران شیعه، این آیه مربوط به ازدواج موقّت است. روایات فراوانى از اهل بیت (علیه السلام)  در ذیل آیه وارد شده که آن را به متعه تفسیر و تبیین مى کند واژه «متعه» ـ که «استمتعتم» از آن گرفته شده ـ در لغت به معناى بهره گیرى است، ولى در اصطلاح شرع، به معناى ازدواج موقت است. گذشته از آیه، روایات فراونى از پیامبر (صلی الله علیه وآله)  آمده که ازدواج موقت در آغاز عصر رسالت مشروع و حلال گردیده و اتفاق عموم دانشمندان شیعه و سنى بر جواز آن بوده است و حتى مسلمانان در آغاز اسلام به آن عمل مى کردند. منتها مخالفان مدعى اند: این حکم بعدها نسخ و تحریم شده است. البته بدیهى است که هیچ کس ـ جز پیامبر اسلام ـ حق نسخ احکام را ندارد و تنها او است که مى تواند به فرمان خدا پاره اى از احکام را نسخ کند. جالب اینکه جمله معروف خلیفه دوم[148]، به طور صریح دلالت مى کند که این حکم نسخ نشده و او خود این امر را حرام کرده است؛ به هر حال اصل حکم مسلم بوده و هیچ دلیل قانع  کننده اى بر نسخ آن وجود ندارد.[149]   پرسش 184 . نظر مراجع تقلید درباره ازدواج موقت چیست؟ تمامى مراجع بزرگوار تقلید درباره ازدواج موقت مى گویند: ازدواج موقّت یکى از احکام مسلّم فقهى است که اگر با شرایط و رعایت موازین شرعى انجام شود، حلال و جایز است.[150]   وجوب عقد موقت پرسش 185 . اگر کسى به واسطه نداشتن همسر و نبود شرایط ازدواج دائم، به گناه مى افتد، آیا ازدواج موقت براى او واجب مى شود؟ همه مراجع: اگر امکان داشته باشد، ازدواج بر او واجب مى شود؛ هر چند به طور موقت.[151]   عقد دائم و موقت پرسش 186 . تفاوت عقد موقّت و دائم در چیست؟ ازدواج دائم و موقت، در بسیارى از احکام و مسائل مشترک اند؛ براى مثال در هر دو باید صیغه خوانده شود و تنها راضى بودن زن و مرد کافى نیست و یا صیغه عقد را مى توانند خود زن و مرد بخوانند و یا دیگرى را وکیل کنند که از طرف آنان بخواند. اما در پاره اى از مسائل با یکدیگر تفاوت دارند که برخى از آنها عبارت است از: 1. ذکر نشدن مهر در عقد دائم، عقد را باطل نمى سازد (بر خلاف عقد موقّت). 2. زن و شوهر در عقد دائم، از یکدیگر ارث مى برند (بر خلاف عقد موقّت). 3. جایز نیست زن و شوهر در عقد دائم شرط کنند که نزدیکى انجام نگیرد (بر خلاف عقد موقت). 4. شوهر در عقد دائم باید نفقه زن را بپردازد (برخلاف عقد موقت). 5. زن در عقد دائم بدون اجازه شوهر نمى تواند بیرون برود؛ ولى در عقد موقت مى تواند، مگر آنکه باعث تضییع حق شوهر شود. 6. ذکر مدت در عقد دائم لازم نیست؛ ولى در عقد موقّت باید مدت ذکر شود. 7. در عقد دائم زن حق هم خوابى دارد (در صورتى که متعدد باشند)؛ ولى در عقد موقّت زن حق همخوابى ندارد.   عقد موقت و زنا پرسش 187 . فرق عقد موقت با زنا در چیست؟ بعضى از تفاوت هاى عقد موقت و زنا به شرح ذیل است: 1. صیغه موقّت یک نوع ازدواج است؛ همان طور که ازدواج دائم نوع دیگرى از ازدواج است و هر دو شرایط و احکام خاص خود را دارد که از جمله آن ذکر صیغه عقد، مهریه و مدت است. اما زنا بدون توجه به این شرایط (مثل نخواندن صیغه عقد) کارى صورت مى گیرد. 2. در ازدواج موقّت نسبت به دختر باکره، اجازه پدر و یا جد پدرى او لازم است؛ در نتیجه این کار با اطلاع خانواده و به دور از احساسات و پنهان کارى ها صورت مى پذیرد. 3. در ازدواج موقت، زن باید بعد از تمام شدن مدت عقد، عده نگه دارد؛ ولى در زنا این قانون وجود ندارد. 5. در ازدواج موقت، مرد مسئولیت پذیر است و توابع این ارتباط را از جهت فرزنددار شدن احتمالى مى پذیرد؛ در حالى که در عمل نامشروع این امر وجود ندارد. 6. در ازدواج موقت «روابط» براساس «ضوابط» شکل مى گیرد و ارضاى جنسى به صورتى نظام مند و قانونى، پاسخ داده مى شود، در حالى که در زنا ضابطه اى وجود ندارد و غیرقانونى است.   صیغه عقد موقت پرسش 188 . اگر یک مرد و خانم بیوه اى، بخواهند خودشان صیغه عقد موقت بخوانند، کیفیت آن به چه شکل است؟ همه مراجع: پس از تعیین مهر و مدت، نخست خانم بگوید: «زَوَّجْتُکَ نَفْسى فِى الْمُدَّةِ الْمَعْلُومَةِ عَلَى الْمَهْرِ الْمَعْلومْ»؛ «خود را در مدت معین و با مهر مشخص همسر تو کردم» و پس از آن بدون فاصله (طولانى) مرد بگوید: «قَبِلْتُ التَّزْویجَ»؛ «این ازدواج را قبول کردم».[152]   پرسش 189 . اگر مردى بخواهد خانم بیوه اى را به عقد موقت خود در آورد، چگونه صیغه بخواند؟ همه مراجع: پس از تعیین مهر و زمان عقد، مرد به وکالت از طرف زن بگوید: «اَنْکَحْتُ مُوَکِّلَتى (بعد از آن نام زن ذکر شود) نَفْسى فِى الْمُدَّةِ الْمَعْلُومَةِ عَلَى الْمَهْرِ الْمَعلُومْ». سپس از طرف خودش بگوید: «قَبِلْتُ النِّکاحَ لِنَفْسى».   بطلان عقد موقت پرسش 190 . زن و مردى صیغه موقّت جارى مى کنند و بعد از آمیزش متوجه مى شوند که عقدشان به جهتى باطل بوده است؛ آیا این کار آنان در حکم زنا است و بچه به دنیا آمده نامشروع است؟ همه مراجع: با توجه به اینکه به مسأله آگاه نبوده اند، عملشان زنا نبوده و بچه نیز حلال زاده است و اگر بخواهند به زندگى موقّت ادامه دهند، باید دوباره صیغه عقد را جارى سازند.[153]   ثبت محضرى پرسش 191 . اگر زن و مردى بخواهند ازدواج موقّت کنند، آیا لازم است به محضر بروند تا در آنجا صیغه خوانده شود یا اینکه خود آنان مى توانند شرایط همدیگر را بپذیرند و صیغه را بخوانند؟ همه مراجع: اگر شرایط صحّت عقد را رعایت کنند، مى توانند خودشان عقد را بخوانند و رفتن به محضر لازم نیست.[154]   مهر و عقد موقت پرسش 192 . آیا زن مى تواند پیش از خواندن عقد موقّت، مهریه خویش را ببخشد و خطبه عقد را بدون ذکر مهریه بخوانند؟ همه مراجع: خیر، عقد موقّت بدون ذکر مهر باطل است؛ ولى مى تواند بعد از عقد آن را ببخشد.[155]   پرسش 193 . اگر زن در عقد موقّت تمکین نکند، آیا مى تواند مهریه خود را از شوهر مطالبه کند؟ همه مراجع: به هر مقدارى که در این مدت تعیین شده، تمکین نکند؛ به نسبت از مهریه او کاسته خواهد شد.[156]   عقد معاطاتى پرسش 194 . آیا در عقد دائم یا موقّت باید صیغه خوانده شود و رضایت تنها کافى نیست؟ همه مراجع: خیر، رضایتِ تنها کافى نیست و باید صیغه خوانده شود.[157]   پرسش 195 . آیا عقد و نکاح معاطاتى نیز جایز است؟ به عنوان مثال پسر انگشترى را در دست دختر کند، به قصد اینکه همسر یکدیگر شوند، بى آنکه صیغه عقد بخوانند؟ همه مراجع: ازدواج معاطاتى، درست نیست و باید صیغه بخوانند.[158]   اجازه پدر پرسش 196 . آیا عقد موقّت نیز مانند عقد دائم، احتیاج به اجازه پدر دارد؟ همه مراجع: آرى، تفاوتى بین آن دو نیست.[159]   تفاوت مرجع تقلید پرسش 197 . اگر مرد، مقلّد مرجعى باشد که معتقد است ازدواج موقت دختر باکره بدون اجازه پدرش جایز است؛ ولى دختر مقلّد کسى است که مى گوید اجازه پدر لازم است؛ آیا مرد مى تواند این دختر را بدون اجازه پدرش عقد کند؟ همه مراجع: در این فرض نیز باید با اجازه پدر دختر باشد.[160]   مدت عقد موقت پرسش 198 . حداقل و حداکثر مدت در عقد موقت چه مقدار است؟ آیات عظام امام، صافى، فاضل، نورى: عقد موقت اندازه معیّنى ندارد و مقدار آن با توافق دو طرف انجام مى پذیرد.[161] آیه اللّه  سیستانى: عقد موقت اندازه معینى ندارد و مقدار آن با توافق دو طرف انجام مى پذیرد، ولى باید مدت آن از مقدار عمر زن و شوهر یا یکى از آنها بیشتر نباشد که در این صورت عقد باطل خواهد بود.[162] آیات عظام تبریزى، مکارم و وحید: عقد موقّت اندازه معیّنى ندارد و مقدار آن با توافق دو طرف انجام مى پذیرد؛ ولى بنابر احتیاط واجب باید مدت آن از مقدار عمر زن و شوهر یا یکى از آنها بیشتر نباشد و در غیر این صورت احتیاط واجب آن است که احکام عقد دائم را بر آن جارى سازند.[163] آیه اللّه  بهجت: عقد موقّت اندازه معینى ندارد و مقدار آن با توافق دو طرف انجام مى پذیرد؛ ولى اگر مدت آن از مقدار عمر زن و شوهر یا یکى از آنها بیشتر باشد، باید احکام عقد دائم را بر آن جارى سازند.[164]   پرسش 199 . زن و مردى که ازدواج موقّت کرده اند، اگر بخواهند مدت آن را افزایش دهند؛ آیا صیغه مجدّد لازم است؟ همه مراجع: آرى، باید دوباره عقد را جارى کنند؛ ولى لازم است مدت عقد اول تمام شود و یا مدت باقى مانده را به او ببخشد و پس از آن عقد جدید بخوانند.[165]   پرسش 200 . آیا جایز است پیش از تمام شدن مدت عقد موقّت، زن را به عقد دائم خود در آورد؟ همه مراجع: خیر، جایز نیست؛ ولى مى تواند مدت باقى مانده را به او ببخشد و سپس عقد دائم بخواند.[166]   پرسش 201 . آیا پیش از تمام شدن مدت عقد موقّت، جایز است صیغه ازدواج دائم خوانده شود؟ همه مراجع: خیر، این کار جایز نیست؛ بلکه باید مرد نخست مدت باقى مانده از عقد موقت را به زن ببخشد. سپس صیغه عقد دائم را جارى سازند.[167]   بخشش مدت عقد پرسش 202 . اگر در عقد موقّت، شوهر مدّت را ببخشد، آیا مهرى بر عهده او است؟ همه مراجع: اگر با او نزدیکى کرده است، باید تمام مهر را بدهد و اگر نزدیکى نکرده، نصف آن را باید بپردازد.[168]   نفقه در عقد موقت پرسش 203 . آیا در ازدواج موقّت، نفقه زن بر مرد واجب است؟ همه مراجع: خیر، نفقه او بر شوهر واجب نیست؛ مگر اینکه در ضمن عقد آن را شرط کرده باشند.[169]   ارث و عقد موقت پرسش 204 . آیا در ازدواج موقت زن و شوهر از یکدیگر ارث مى برند؟ همه مراجع: خیر، از یکدیگر ارث نمى برند.[170]   اجازه شوهر پرسش 205 . آیا در ازدواج موقت هم براى بیرون رفتن از منزل، اجازه شوهر لازم است؟ همه مراجع (به جز تبریزى): اگر به واسطه بیرون رفتن، حق شوهر از بین مى رود، باید اجازه بگیرد. در غیر این صورت، گرفتن اجازه لازم نیست (هر چند بهتر است اجازه بگیرد).[171] آیه اللّه  تبریزى: اگر به واسطه بیرون رفتن، حق شوهر از بین مى رود، باید اجازه بگیرد و چنانچه حق او از بین نمى رود، بنابر احتیاط [واجب] بدون اذن او بیرون نرود.[172]   فرزند عقد موقت پرسش 206 . فرزندى که از ازدواج موقت متولد مى شود، مربوط به پدر است یا مادر؟ همه مراجع: به پدر تعلّق دارد.[173]   پرسش 207 . اگر دخترى بدون اجازه پدر ازدواج کند و صاحب فرزند شود، تکلیف فرزند چیست؟ همه مراجع: اگر حکم شرعى را نمى دانسته و یا مقلد کسى بوده که در ازدواج با دختر باکره اجازه را شرط نمى داند، فرزند حکم حلال زاده را دارد.[174]   زنان بدکاره پرسش 208 . صیغه کردن زنان بدکاره، چه حکمى دارد؟ آیات عظام امام، بهجت، خامنه اى و صافى: ازدواج موقت با او کراهت شدید دارد و اگر با او ازدواج کرد، واجب است او را از کار زشتش باز دارد.[175] آیات عظام تبریزى، سیستانى، فاضل، مکارم، نورى و وحید: بنا بر احتیاط واجب پیش از توبه او، جایز نیست.[176]   پرسش 209 . آیا زن زناکار عده دارد؟ همه مراجع: خیر، زن زناکار عده ندارد.[177]   عده زن صیغه اى پرسش 210 . عده زن صیغه اى چقدر است؟ همه مراجع (به جز فاضل): عده ازدواج موقّت ـ بعد از تمام شدن مدت یا بخشش آن از طرف شوهر ـ چنانچه عادت ماهیانه مى بیند، به مقدار دو حیض کامل است و اگر عادت نمى بیند، 45 روز است.[178] آیه اللّه  فاضل: عده ازدواج موقت ـ بعد از تمام شدن مدت یا بخشش آن از طرف شوهر ـ چنانچه عادت ماهیانه مى بیند، بنابر احتیاط واجب باید به مقدار  دو حیض کامل یا به مقدار دو پاکى (هر کدام که بیشتر است) عده نگه دارد و اگر عادت نمى بیند، 45 روز است.[179]   پرسش 211 . زنى که مرتب براى افراد متعدد در عقد نکاح موقت قرار مى گیرد، نیاز به عده دارد؟ همه مراجع: اگر یائسه نباشد و با او نزدیکى شده باشد، عده دارد.[180]   پرسش 212 . شخصى خانمى را براى مدتى، به عقد موقّت خود در مى آورد و با او نزدیکى مى کند. سپس بعد از تمام شدن مدت عقد، دوباره او را صیغه مى کند و این بار با او نزدیکى نمى کند. آیا این خانم باید بعد از تمام شدن عقد دوم، عدّه نگه دارد؟ همه مراجع: آرى، براى ازدواج با شخصى دیگر، باید عدّه نگه دارد.[181]   خواهر زن  پرسش 213 . آیا عقد موقّت با خواهر زن جایز است؟ همه مراجع: خیر، تا وقتى که آن زن در عقد او است، نمى تواند با خواهرش ازدواج کند، خواه عقد دائم باشد یا موقت.[182]   پرسش 214 . اگر مردى همسرش را طلاق بدهد، آیا مى تواند با خواهرش ازدواج کند؟ همه مراجع: اگر طلاق رجعى است، تا هنگامى که همسرش در عده به سر مى برد، نمى تواند با خواهرش ازدواج کند و اگر عده اش تمام شد، اشکال ندارد ولى اگر طلاق باین است بعد از طلاق مى تواند با خواهرش ازدواج کند.[183]   زن شوهردار پرسش 215 . هرگاه با زنى به صورت دائم یا موقت ازدواج کند، آن گاه معلوم شود که شوهر دارد، تکلیف چیست؟ همه مراجع: عقد باطل است و باید از او جدا شود و نیاز به طلاق هم ندارد.[184]   پرسش 216 . آیا زن شوهر کرده را مى توان صیغه کرد؟ همه مراجع: خیر، ازدواج با زن شوهر دار حرام است، خواه ازدواج دائم باشد یا موقت.[185]   عده وفات پرسش 217 . عده زنى که شوهرش از دنیا رفته، چقدر است؟ همه مراجع: باید چهار ماه و ده روز عده نگه دارد؛ خواه ازدواج دائم باشد یا موقت؛ شوهرش با او نزدیکى کرده باشد یا نه. حتى زن یائسه نیز باید عده وفات نگه دارد و اگر باردار است، باید تا هنگام وضع حمل عده نگه دارد. اگر پیش از گذشتن چهار ماه و ده روز، فرزندش به دنیا آید، باید تا چهار ماه و ده روز از مرگ شوهر، عده را ادامه دهد.[186]   پرس و جو از زن پرسش 218 . آیا لازم است در ازدواج موقت، پرس و جو و تحقیق شود که زن شوهر دارد و یا در عده است؟ همه مراجع: خیر، پرس و جو و تحقیق لازم نیست؛ مگر آنکه مورد اتهام باشد.[187]   زنا با زن شوهردار پرسش 219 . اگر مردى با زن شوهردار زنا کند، آیا بعد از طلاق (زن و شوهر) مى تواند با او ازدواج کند؟ آیات عظام امام، بهجت، خامنه اى، صافى، مکارم و نورى: خیر، آن زن بر این مرد زناکار حرام ابدى مى شود و اگر آن زن از شوهرش طلاق بگیرد و یا شوهرش از دنیا برود، این مرد نمى تواند با او ازدواج کند.[188] آیات عظام تبریزى، سیستانى و وحید: بنابر احتیاط واجب آن زن بر این مرد زناکار حرام ابدى مى شود و اگر آن زن از شوهرش طلاق بگیرد و یا شوهرش از دنیا برود، این مرد نمى تواند با او ازدواج کند.[189] آیه اللّه  فاضل: آن زن بر این مرد زناکار حرام ابدى نمى شود.[190]   پرسش 220 . زنى که شوهر دارد، اگر به دیگرى زنا دهد؛ آیا شوهر باید از او جدا شود؟ همه مراجع (به جز صافى، فاضل و مکارم): اگر از این کار توبه نکند و باز به این عمل ناشایست اقدام نماید، بهتر است شوهر او را طلاق دهد؛ ولى باید مهرش را بپردازد.[191] آیات عظام صافى، فاضل و مکارم: اگر از این کار توبه نکند و باز به این عمل ناشایست اقدام نماید، بهتر است شوهر او را طلاق دهد؛ ولى باید مهرش را بپردازد و چنانچه به زنا مشهور شود، احتیاط واجب آن است که او را طلاق دهد.[192]   پرسش 221 . مردى با زنى زنا مى کند، بعد معلوم مى شود که زن شوهر دارد؛ آیا زن بر زناکار حرام ابد مى شود؟ آیات عظام امام، بهجت، خامنه اى، صافى، مکارم و نورى: آرى، حرام ابدى مى شود.[193] آیه اللّه  فاضل: خیر، حرام ابدى نمى شود.[194] آیات عظام تبریزى، سیستانى و وحید: بنا بر احتیاط واجب، حرام ابدى مى شود.[195] تبصره. «حرام ابدى»؛ یعنى اینکه اگر شوهر این زن او را طلاق دهد و یا از دنیا برود، زناکار نمى تواند با او ازدواج کند.   مالکیت جهیزیه پرسش 222 . جهیزیه اى که پدر به دخترش داده؛ آیا مى تواند پس بگیرد؟ همه مراجع: اگر به دخترش تملیک کرده و یا بخشیده است، نمى تواند آن را پس بگیرد.[196]   شیر بها پرسش 223 . در بعضى از محیط ها، مرسوم است که خانواده عروس پولى را به عناوین مختلف (مانند شیربها) از داماد مى گیرند، حکم آن چیست؟ همه مراجع: اگر آن را به عنوان جعاله در مقابل عمل مباحى دریافت کنند ـ مانند اینکه پدر یا برادر دختر براى وساطت، پول مى گیرند تا رضایت او را کسب کنند و یا اینکه خود داماد مبلغى را با رضایت کامل به آنان مى بخشد ـ در این صورت دریافت آن حلال است. اما اگر داماد آن را به عنوان بخشى از مهریه به دختر مى دهد و یا این که با میل و رضایت نمى دهد، بلکه براى این است که خانواده عروس مانع ازدواج آنان نشوند؛ در این صورت دریافت آن حرام است.[197]   پرسش 224 . آیا شیر بهایى که داماد به خانواده عروس داده است، مى تواند بعد از عقد باز پس گیرد؟ همه مراجع: اگر با رضایت تمام بخشیده و عین مال هم هنوز باقى است و یا اینکه اصلا با میل و رضایت نداده، مى تواند از آنان پس بگیرد؛ ولى اگر به عنوان جعاله داده است، نمى تواند.[198]         بخش دوم : طـلاق   کراهت طلاق  پرسش 225 . دیدگاه اسلام درباره طلاق چیست؟ دیدگاه اسلام درباره طلاق بر خلاف ازدواج است. به هر اندازه که از خوبى و زیبایى هاى ازدواج سخن گفته و زن و مرد را به آن ترغیب و تشویق کرده، به همان اندازه نیز از بدى و زشتى هاى طلاق و عواقب شوم آن بیان بلیغى آورده است، پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله)  فرمود: «هیچ چیز نزد خداوند محبوب تر از خانه اى نیست؛ که به واسطه ازدواج آباد مى شود و هیچ چیز مغبوض تر از خانه اى نیست؛ که در اسلام به واسطه طلاق خراب مى شود»[199] و در حدیث دیگرى فرمود: «ازدواج کنید و طلاق ندهید؛ چه اینکه طلاق، عرش خدا را به لرزه در مى آورد»[200]. امام صادق (علیه السلام)  فرمود: «چیزى از امور حلال در پیشگاه خدا مبغوض تر از طلاق نیست»[201]. بنابراین اسلام از طلاق و جدایى بسیار مذمت و سرزنش کرده است ؛ ولى با وجود آن بر خلاف برخى ادیان، آن را حرام و ممنوع نساخته است؛ بلکه حلال مبغوض دانسته است و آن را به عنوان راه چاره در شرایط خاص و بن بست، یاد کرده است. خداوند مى فرماید: «وَ اِنْ یَتَفَرَّقا یُغْنِ اللّهُ کُلاًّ مِنْ سِعَتِهِ» ؛ «اگر (راهى براى اصلاح در میان خود نیابند و) از هم جدا شوند، هر کدام از آنها را با فضل و کرم خود، بى نیاز مى کند»[202].   حق طلاق پرسش 226 . چرا اسلام حق طلاق را در اختیار مرد قرار داده است؟ دلیل اینکه حق طلاق به مرد داده شده، این است که زندگى جمعى نیاز به مدیر دارد. اسلام نیز کسى را که کمتر در مقابل عواطف و احساسات، تحت تأثیر قرار مى گیرد و از نظر مدیریت جمعى قوى تر است، به عنوان مسئول اداره زندگى مشترک معرفى و هزینه اداره این زندگى را بر او واجب کرده است. تصمیم گیرى در مورد انحلال آن را نیز در مرحله نخست به او سپرده است. مسئله طلاق و جدایى به چند صورت قابل تصور است: 1. حق طلاق منحصرا در دست مرد باشد. 2. حق طلاق منحصرا در دست زن باشد. 3. زن و مرد هر یک به طور استقلالى و در عرض یکدیگر، این حق را دارا باشند. 4. این حق به دست هر دو به صورت اشتراکى (با توافق طرفین) باشد. 5. حق طلاقى وجود نداشته باشد. 6. حق طلاق در ابتدا به دست مرد باشد؛ ولى براى زن نیز در موارد لزوم ساز و کارهاى مناسبى مشخص شده باشد. فرض نخست براى زن بن بست آفرین است و در مواردى که نیاز جدى به طلاق دارد، از این مسئله محروم مى شود. فرض دوم با توجه به احساسات شدید و هیجانى خانم ها، علاوه بر اینکه آمار طلاق را در موارد غیرضرورى بالا مى برد (زیرا از نظر آمار غالبا خانم ها تقاضاى طلاق را دارند)، باعث کاهش ازدواج و سستى کانون خانواده مى شود، چرا که موجب سلب اعتماد مرد از زن شده و محبت زن را در دل مرد کاهش مى دهد. فرض سوم، آمار طلاق را بالا خواهد بُرد و این مسئله در بعضى از کشورهاى غربى تجربه شده است. فرض چهارم نیز معقول نیست و منافات با حکمت جعل قانون طلاق دارد؛ زیرا ممکن است یک نفر خواستار طلاق و دیگرى طالب عدم آن باشد و در این صورت سدى در برابر آن ایجاد مى شود. البته طلاق براساس توافق در اسلام پذیرفته شده است، اما آنچه مشکل آفرین است، انحصار تحقق طلاق براساس توافق است. فرض پنجم صحیح نیست؛ چرا که گاهى جدایى و گسستن این رابطه، به صلاح طرفین است. در نتیجه بهترین فرض صورت ششم است؛ زیرا از طرفى جلوى گسترش بى رویه طلاق را مى گیرد و از طرف دیگر مانع ضایع شدن حقوق خانم ها مى گردد. از جمله سازوکارهاى پیش بینى شده در این روش، طلاق وکالتى، طلاق قضایى و طلاق توافقى است. بنابراین چنین نیست که راه به کلى براى زن بسته باشد.[203]   طلاق باین و رجعى پرسش 227 . طلاق باین و رجعى چیست؟ طلاق بر دو قسم است: طلاق بائن و طلاق رجعى. طلاق بائن آن است که مرد در آن حق رجوع به زن را ندارد و نمى تواند او را بدون عقد مجدد به همسرى قبول کند. این نوع طلاق پنج قسم است: 1. طلاق زنى که نه سالش تمام نشده است؛ 2. طلاق زن یائسه؛[204] 3. طلاق زنى که شوهرش بعد از عقد، با او نزدیکى نکرده است؛ 4. طلاق سوم زنى که او را سه دفعه طلاق داده اند؛ 5. طلاق خلع و مبارات. طلاق رجعى غیر موارد یاد شده است و تا وقتى زن بعد از طلاق در عده است، مرد مى تواند (بدون عقد) به او رجوع کند.[205]   طلاق خلع و مبارات پرسش 228 . طلاق خلع و مبارات چیست؟ زنى که مایل نیست با شوهرش زندگى کند و از او بسیار بدش مى آید، مى تواند مهر خود، یا مال دیگرى را به او ببخشد که طلاقش دهد. این طلاق را«طلاق خلع» مى نامند و اگر زن و شوهر یکدیگر را نخواهند و زن مهر خود یا مال دیگرى را به مرد ببخشد که او را طلاق دهد، آن را «طلاق مبارات» مى نامند.[206]   شرایط طلاق پرسش 229 . شرایط صحت طلاق را بیان کنید؟ شرایط صحت طلاق عبارت است از: 1. نیاز به صیغه خاص (لفظى) دارد؛ 2. در صورت توانایى باید به زبان عربى صحیح باشد؛ 3. زن از خون حیض و نفاس پاک باشد( مگر در موارد خاص)؛ 4. در حضور حداقل دو نفر عادل انجام گیرد.[207]   صیغه طلاق پرسش 230 . صیغه طلاق چگونه خوانده مى شود؟ همه مراجع: اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند، باید بگوید: «زَوْجَتى (نام همسرش) طالِقٌ»، و اگر دیگرى را وکیل کند، باید بگوید: «زَوْجَةُ مُوَکِّلى (نام زن) طالِقٌ».[208] تبصره. البته اگر زن معین است ذکر نام او در صیغه لازم نیست.   عده زن باردار پرسش 231 . اگر شوهر، زن باردار را طلاق دهد، عده او چقدر است؟ همه مراجع: عده زن باردار، تا زمان به دنیا آمدن یا سقط شدن حمل او است.[209]   عده و پیشگیرى پرسش 232 . امروزه با استفاده از دارو (خوراکى ـ تزریقى) یا به کار بردن وسایل پیشگیرى پزشکى، به طور قطع مى توان از باردارى زن جلوگیرى کرد؛ با چنین فرضى آیا بر زنانى که از امکانات فوق استفاده مى کنند، لازم است عده نگه دارند؟ همه مراجع: آرى، باید عده نگه دارند.[210] تبصره. علت واقعى عده بر ما مخفى است و آنچه گفته مى شود ـ از قبیل انعقاد نطفه، حریم زوجیت و... ـ از حکمت هاى آن به شمار مى آید. از این رو اگر مرد سال ها نیز جدا از زن خود زندگى کند، یا در مسافرت باشد، باز باید زن عده نگه دارد.   پرسش 233 . آیا زنانى که رحمشان را با جراحى بیرون آورده اند و بچه دار نمى شوند، باید عده نگه دارند؟ همه مراجع: آرى، باید عده نگه دارند. معلوم شدن پدر طفل از حکمت هاى عده است، نه علت آن.[211]   طلاق بدون اطلاع پرسش 234 . آیا مرد مى تواند بدون آنکه همسرش بفهمد، او را طلاق دهد؟ همه مراجع: آرى، اطلاع دادن به زن لازم نیست؛ ولى طلاق باید در زمانى انجام گیرد که همسرش از حیض پاک باشد. از این رو اگر بدون اطلاع طلاق بدهد آنگاه متوجه شود همسرش در ایام عادت ماهانه بوده یا برخى از شرایط صحت طلاق را نداشته، این طلاق باطل خواهد بود.[212]   پرسش 235 . اگر به زن خبر بدهند که شوهرت یک سال است که تو را طلاق داده است و این امر نزد دادگاه ثابت شود، از چه زمانى باید عده نگه بدارد؟ همه مراجع: در فرض یاد شده، بر زن لازم نیست عده نگه بدارد، چه اینکه ابتداى عده بعد از تمام شدن صیغه طلاق است؛ هر چند زن از آن آگاهى نداشته است.[213]   طلاق بدون عادت ماهانه پرسش 236 . حکم طلاق خانمى که بر اثر بستن لوله رحم و عمل جراحى عادت ماهانه ندارد، چیست؟ همه مراجع: باید سه ماه بعد از آخرین نزدیکى، صیغه طلاق را جارى کند.[214]   عده طلاق پرسش 237 . عده طلاق چه مقدار است؟ همه مراجع: اگر عادت ماهیانه مى بیند، بعد از آنکه در پاکى طلاقش داد، باید به مقدارى صبر کند که دو بار حیض ببیند و پاک شود. هنگامى که حیض سوم را دید، عده او تمام است. اگر عادت نمى بیند، ولى در سن زنانى است که عادت مى بینند، باید بعد از طلاق سه ماه عده نگه دارد.[215] تبصره 1. عده طلاق، در صورتى است که فاصله بین دو حیض او کمتر از سه ماه باشد. تبصره 2. آیه اللّه  مکارم در مورد زنانى که عادت مى شوند، احتیاط واجب کرده اند.   طلاق ازدواج موقت پرسش 238 . آیا در ازدواج موقت یک ماهه، که زن مطمئن است که حامله نشده؛ آیا در این صورت نیز باید عده نگه دارد؟ همه مراجع: فرقى بین ازدواج دائم و موقت و بین مدت طولانى و کوتاه نیست؛ در هر حال اگر نزدیکى انجام گرفته و زن نیز به سن یائسگى نرسیده، باید عده نگه دارد.[216]   سقوط عده پرسش 239 . کدام دسته از زنان پس از طلاق عده ندارند؟ همه مراجع: 1. زنى که نه سالش تمام نشده، 2. زن یائسه،[217] 3. زنى که شوهرش با او نزدیکى نکرده است.[218]   طلاق دادگاهى پرسش 240 . دخترى بعد از گذشت چند هفته از ازدواج، به جهت اختلاف فکرى و عقیدتى به هیچ وجه حاضر به زندگى با شوهر نیست و به منزل پدرش رفته است، شوهر نیز از روى عناد حاضر به طلاق نیست، آیا حاکم شرع مى تواند براى نجات زندگى دختر، صیغه طلاق را اجرا کند؟ آیات عظام امام، بهجت، تبریزى و سیستانى: اگر به فرض هم احراز شود که ادامه زندگى با شوهر یاد شده، با عسر و حرج فراوان همراه است، باز براى حاکم شرع ولایت بر طلاق ایجاد نمى کند، بلکه اختیار طلاق با شوهر است.[219] آیات عظام خامنه اى، صافى، فاضل، مکارم، نورى و وحید: اگر احراز شود که ادامه زندگى با شوهر یاد شده، با عسر و حرج فراوان همراه است و او نیز از طلاق زن امتناع مى ورزد (هر چند با اجبار او به طلاق)، حاکم شرع یا نماینده اش مى تواند طلاق بدهد؛ ولى صرف عدم تمایل به زندگى و ناسازگارى با شوهر از موارد عسر و حرج نیست.[220]   امتناع از طلاق پرسش 241 . چنانچه شوهر همسر خود را اذیت کند و نفقه اش را ندهد و از دادن طلاق نیز امتناع ورزد، آیا دادگاه مى تواند طلاق دهد؟ همه مراجع (به جز امام): اگر احراز شود که شوهر نفقه زن را نمى دهد، حاکم شرع یا نماینده اش او را بین پرداخت نفقه یا طلاق مخیر مى کند. چنانچه از هر دو امتناع ورزد (و امکان پرداخت نفقه از مال او نباشد) مى تواند به تقاضاى زن وى را طلاق دهد.[221] امام: اختیار طلاق با شوهر است ولى زن مى تواند با مراجعه به دادگاه او را وادار کند که نفقه اش را بدهد.[222]   طلاق و مهریه پرسش 242 . اگر زن مهریه خود را از شوهر مطالبه کند و شوهر حق او را ندهد؛ آیا مى تواند از دادگاه تقاضاى طلاق کند و دادگاه هم حکم طلاق را صادر کند، در حالى که شوهر نفقه زن را مى پردازد؟ همه مراجع: خیر، پرداخته نشدن مهر از طرف شوهر، باعث ثبوت حق طلاق براى زن نمى شود.[223]   تنفر زن و طلاق پرسش 243 . شوهرى به تمام وظایف و حقوق زناشویى عمل مى کند ولى زن از ادامه زندگى با او نفرت و کراهت دارد و مى خواهد با بذل مهریه تقاضاى طلاق کند؛ آیا با فرض امتناع مرد از طلاق، حاکم شرع مى تواند طلاق بدهد؟ همه مراجع: خیر، در فرض یاد شده، حاکم شرع نمى تواند مرد را وادار به طلاق کند و این طلاق صحیح نیست.[224]   طلاق اجبارى پرسش 244 . اگر مردى از روى اجبار و اکراه حکم طلاق را امضا کند؛ آیا این طلاق صحیح است؟ همه مراجع: طلاقى که از روى اجبار و اکراه باشد صحیح نیست؛ ولى اگر با حکم حاکم شرع یا به وکالت از طرف شوهر انجام گرفته، صحیح مى باشد.[225]   طلاق و عادت ماهانه پرسش 245 . آیا طلاق زن در ایام عادت ماهانه صحیح است؟ همه مراجع: خیر، طلاق زن در ایام عادت صحیح نیست؛ مگر در در موارد ذیل: 1. شوهرش بعد ازدواج با او نزدیکى نکرده باشد؛ 2. زن آبستن باشد؛ 3. مرد به واسطه غایب بودن و مانند آن، نتواند بفهمد که زن از خون حیض پاک است یا نه.[226] تبصره. آیه اللّه  سیستانى در بند سوم مى گوید: بنابر احتیاط واجب باید مرد حداقل یک ماه صبر کند و بعد طلاق بدهد.   فریب زن و طلاق پرسش 246 . اگر مردى زنى را فریب دهد که از شوهر طلاق بگیرد و زن او شود؛ آیا این طلاق و عقد دوم صحیح است؟ همه مراجع: هر چند این زن و مرد گناه بزرگى کرده اند؛ ولى طلاق و عقد صحیح است.[227]   طلاق بعد عقد پرسش 247 . دختر و پسرى که در دوران عقد، تماس بدنى داشته و هنوز عروسى نکرده اند، اگر از یکدیگر جدا شوند، آیا زن مى تواند بلافاصله بعد از طلاق با مرد دیگرى ازدواج کند یا باید عده نگه بدارد؟ همه مراجع: با توجه به اینکه شوهر با زن نزدیکى نکرده، نگه داشتن عده لازم نیست و مى تواند بلافاصله بعد از جدایى با مرد دیگرى ازدواج کند.[228]   عده طلاق پرسش 248 . آیا زن مطلقه مى تواند با خوردن قرص کارى کند که زودتر از موعد همیشگى خون حیض ببیند؟ آیا با دیدن خون حیض سوم، عده تمام مى شود؟ همه مراجع: آرى، اشکال ندارد و در صورت مشاهده خون حیض سوم، عده اش تمام مى شود.[229]   شرایط طلاق رجعى پرسش 249 . وظیفه زنى که طلاق رجعى داده شده، در برابر شوهر چیست؟ آیا اطاعت شوهر در این مدت واجب است؟ همه مراجع: زنى که طلاق رجعى داده شده، باید در این مدت (در زمان نگه داشتن عده) همانند دوران زوجیت، به وظایف شرعى خود در برابر شوهر عمل کند.[230] تبصره. به عنوان مثال در زمان عده اطاعت شوهر واجب است و بدون اجازه او از منزل بیرون نرود.   پرسش 250 . مردى که همسرش را طلاق رجعى داده، آیا در این مدت باید نفقه اش را بدهد؟ همه مراجع: اگر زن در این مدت از حقوق شوهر (مانند بیرون رفتن از منزل بدون اجازه او) سرپیچى نکند، مرد باید نفقه اش را بدهد.[231]   تخلف شرط و طلاق پرسش 251 . اگر شوهر از شرطى که در ضمن عقد نموده، تخلف کند، آیا زن مى تواند به استناد تخلف از شرط تقاضاى طلاق کند؟ همه مراجع: اگر مرد از شرط ضمن عقد تخلف نماید، گناه کرده است؛ ولى زن حق طلاق ندارد، (مگر آنکه مرد در صورت تخلف از شرط، حق وکالت طلاق را به زن داده باشد).[232]   طلاق و اعتیاد پرسش 252 . آیا زن مى تواند هنگام عقد شرط کند که اگر شوهرش معتاد شود یا خرجى او را ندهد و یا مواردى از این قبیل پیش بیاید، اختیار طلاق با او باشد؟ همه مراجع: خیر، چنین شرطى باطل است؛ ولى مى تواند شرط کند که اگر موارد یاد شده براى مرد اتفاق بیفتد، زن از طرف شوهر براى طلاق خود وکیل باشد.[233]   طلاق زن صیغه اى پرسش 253 . زنى که براى مدتى صیغه شده، چنانچه زن یا مرد بخواهد زودتر از موعد از یکدیگر جدا شوند، چگونه عمل کنند؛ آیا مرد مى تواند او را طلاق بدهد؟ همه مراجع: ازدواج موقت طلاق ندارد. هر زمان، مدت عقد تمام شود یا مرد مدت را ببخشد، زن از قید همسرى او رها مى شود.[234]   طلاق زن نازا پرسش 254 . چنانچه زن نازا باشد و مرد او را طلاق بدهد آیا حق دریافت مهر را دارد؟ همه مراجع: نازایى شرعاً عیب محسوب نمى شود و زن حق دریافت تمام مهریه را دارد.[235]   مهریه و طلاق پرسش 255 . اگر مرد زن را طلاق بدهد چه مقدار باید به زن مهریه بدهد؟ همه مراجع: اگر بعد از نزدیکى طلاق بدهد، باید تمام مهریه را به او بپردازد و اگر پیش از آن باشد مهریه نصف مى شود.[236]   پرسش 256 . کسى که از پشت با همسرش نزدیکى کرده است؛ آیا بعد از طلاق باید نصف مهر را بدهد یا تمام آن را؟ همه مراجع: آرى باید تمام مهر را به زن بپردازد.[237]   جهیزیه و طلاق پرسش 257 . جهیزیه اى که دختر با خود به خانه شوهر مى آورد، از آن کیست؟ اگر دختر از شوهرش جدا شود، آیا مى تواند آنها را با خود ببرد؟ همه مراجع: جهیزیه ملک دختر است و مى تواند آن را با خود ببرد.[238]   خرید عروسى و طلاق پرسش 258 . مرد مخارجى را هنگام خرید براى همسرش هزینه مى کند؛ حال اگر عقد به هم بخورد، آیا مى تواند آنها را مطالبه کند؟ همه مراجع: اگر عین آن اموال موجود باشد، مى تواند مطالبه کند.[239]   طلاق پولى پرسش 259 . اگر زن به خاطر اذیت و آزار و ظلم شوهر، مالى به او بدهد تا او را طلاق خلع بدهد؛ آیا گرفتن این مال حلال است؟ همه مراجع: اگر تنفر زن از شوهر به خاطر اذیت و آزار شوهر باشد، گرفتن این پول در قبال طلاق جایز نیست و طلاق خلع صحیح نیست.[240]   پرسش 260 . آیا در طلاق خلع، شوهر مى تواند علاوه بر مهر، مال دیگرى تقاضا کند؟ همه مراجع: اختیار طلاق با شوهر است و مى تواند در مقابل طلاق افزون بر مهر، تقاضاى دریافت مال کند.[241]   طلاق و حجاب  پرسش 261 . اگر شوهر همسرش را مجبور کند که بدون پوشش اسلامى در جلوى میهمانان نامحرم حاضر شود، آیا زن مى تواند از دادگاه تقاضاى طلاق کند؟ امام: اختیار طلاق با شوهر است و حاکم شرع نمى تواند او را طلاق دهد ولى زن مى تواند در این موارد از دستور شوهر سرپیچى کند و اگر ماندن او در خانه شوهر با مشقت فراوان همراه باشد، مى تواند از منزل او بیرون برود و جاى دیگرى زندگى کند.[242] آیات عظام خامنه اى، فاضل، مکارم و نورى: اگر با اجبار بر این کار، همسرش را در تنگناى شدید روحى قرار دهد و عسر و حرج ثابت است، حاکم شرع مى تواند او را طلاق دهد.[243] آیه اللّه  صافى: زن مى تواند به حاکم شرع مراجعه کند تا او را به معاشرت و رفتار نیکو با زن یا طلاق وادار سازد و اگر شوهر از این امر امتناع کند، حاکم شرع مى تواند با در خواست زن، او را طلاق دهد.[244]   طلاق و پدر و مادر پرسش 262 . اگر زن با خانواده شوهر ناسازگار باشد، آیا مرد به صرف احترام پدر و مادرش مى تواند از همسرش جدا شود؟ همه مراجع: حفظ کانون خانواده بسیار امر مهمى است و صرف احترام پدر و مادر باعث نمى شود که مرد دست به طلاق ـ که مبغوض نزد خداوند است ـ بزند.[245]   طلاق و فرزند پرسش 263 . زنى که علاقه شدید به فرزند دارد آیا به جهت اینکه شوهرش قدرت بارورى ندارد، مى تواند از دادگاه تقاضاى طلاق کند؟ آیات عظام امام بهجت، صافى، وحید، تبریزى و سیستانى: خیر، اختیار طلاق با شوهر است و حاکم شرع نمى تواند در این مورد طلاق بدهد.[246] آیات عظام خامنه اى، فاضل، مکارم و نورى: خیر، اختیار طلاق با شوهر است و حاکم شرع نمى تواند در این مورد طلاق بدهد؛ مگر آنکه خطر بیمارى روانى، زن را تهدید و در عسر و حرج قرار دهد.[247]     دانستنى ها:   ربیبه پرسش 264 . «ربیبه» یعنى چه و آیا به انسان محرم است؟ یکى از محارم «ربیبه» است. ربیبه به دختر زن انسان ـ که از شوهر دیگر است ـ گفته مى شود؛ خواه از شوهر قبل باشد و یا از شوهر بعد. (اگر زن انسان طلاق بگیرد و شوهر جدید اختیار کند و از او دختردار شود، آن دختر ربیبه شوهر قبل محسوب مى شود). البته محرمیت ربیبه مشروط بر این است که انسان با مادر او نزدیکى کرده باشد.[248]   نامادرى پرسش 265 . پدرم زن دیگرى گرفته است، آیا مادر و خواهر او به من محرم هستند؟ خیر، خود زن پدر محرم است؛ ولى مادر و خواهر زن پدر، به شما محرم نیستند.[249]   دختر باکره پرسش 266 . معناى باکره چیست؟ باکره، از واژه بکره، گرفته شده است که به معناى اول روز است و در اصطلاح به زنى گفته مى شود که بکارتش با نزدیکى از بین نرفته باشد و مقابل کلمه ثیب است و با توجه به این که این حالت در مرحله اول و پیش از ثیب بودن است، بکر و باکره گفته مى شود.   دختر رشیده پرسش 267 . منظور از دختر بالغ رشیده چیست؟ معمولاً در چه سنى به این حد مى رسد؟ همه مراجع: دختر رشیده، به دخترى مى گویند که منفعت و مصلحت زندگى خویش را به خوبى تشخیص دهد و در امر ازدواج تنها تحت تأثیر غریزه جنسى و عاطفه خود قرار نگیرد. این امر در اشخاص مختلف تفاوت پیدا مى کند و امکان ندارد سن خاصى را براى آنان تعیین کرد.[250]   مهر السنه پرسش 268 . مقدار «مهرالسنه» را بیان کنید؟ همه مراجع: «مهر السنه» مقدار مهرى است که نبى اکرم (صلی الله علیه وآله)  وسلم براى همسران خود و حضرت زهرا (علیهاالسلام)  قرار داده است. مقدار آن پانصد درهم است و هر درهم، معادل 6/12 نخود نقره سکه دار است که در مجموع برابر 6300 نخود (یا 5/262 مثقال) مى شود و قیمت آن در هر زمان، تابع نرخ همان زمان است.[251]   مهر المسمى پرسش 269 . مهر المسمّى چیست؟ «مهر المسمّى» مهریه اى است که مقدار آن هنگام عقد ازدواج معین شده و از آن نام برده شده است.   مهر المثل پرسش 270 . مهر المثل چیست؟ «مهر المثل» عبارت است از: مهریه زنان هم ردیف؛ از نظر حسب، نسب، سن، عقل و ثروت. مهرالمثل در مواردى تحقق مى یابد؛ به عنوان مثال اگر در عقد ازدواج، براى زن مهریه اى معلوم نشود و یا مهریه اى حرام قرار داده شود، پس از زفاف (نزدیکى)  ـ براى او مهرالمثل تعیین مى شود.   اهل کتاب پرسش 271 . اهل کتاب چه کسانى هستند؟ هرکس که به یکى از ادیان آسمانى اعتقاد داشته و خود را از پیروان پیامبران الهى بداند و پیغمبرى حضرت خاتم الانبیا محمد بن عبداللّه  (صلی الله علیه وآله)  را نپذیرد اهل کتاب مى نامند مانند یهود و نصارى .[252]   یائسگى پرسش 272 . زن یائسه به چه کسى گفته مى شود؟ یائسه به زنى گفته مى شود که سنش، به حدى رسیده که دیگر عادت ماهیانه نمى بیند و اگر خونى ببیند، خون حیض محسوب نمى شود. زن به طور حتم پس از تمام شدن شصت سال (قمرى)، یائسه و کمتر از پنجاه سال (قمرى) غیر یائسه است. بین پنجاه تا شصت سال میان مراجع تقلید اختلاف نظر هست. نظر اکثر این است؛ که زن سیده با تمام شدن شصت سال و زن غیر سیده با تمام شدن پنجاه سال قمرى، یائسه مى گردد.[253]   سه طلاقه پرسش 273 . «سه طلاقه» به چه معناست؟ اگر مردى زنى را دوبار طلاق دهد و به او رجوع کند یا دوبار او را طلاق دهد و بعد از هر طلاق عقدش کند، بعد از طلاق سوم، آن زن بر او حرام مى شود و احتیاج به محّلل دارد.[254] تبصره. محلل به مردى مى گویند که زن بعد از طلاق سوم با رعایت شرایط خاص با او ازدواج مى کند تا شوهر اول بتواند با او ازدواج کند.   معناى عده پرسش 274 . عده چیست و زن چند جور عده دارد؟ «عده» عبارت است از مدتى که به دستور شارع مقدس، زن حق ندارد در این مدت شوهر کند و باید صبر نماید تا مدت به سر آید. زن در موارد ذیل باید عده نگه بدارد: 1. بعد از طلاق و جدایى؛ 2. بعد از به هم خوردن عقد (فسخ یا انفساخ عقد)؛ 3. بعد از تمام شدن مدت یا بخشیده شدن آن در عقد موقت؛ 4. بعد از نزدیکى از روى اشتباه و ناآگاهى (وطى به شبهه)؛ 5. بعد از مرگ شوهر.[255] تبصره. لزوم عده نگه دارى براى بند یکم تا سوم در صورت نزدیکى است.         کتابنامه : 1 . قرآن کریم. 2 . امام خمینى، سید روح اللّه ، استفتائات، دفتر انتشارات اسلامى، قم، اول، 1372. 3 . ــــــــــــــــــــــ ، المکاسب المحرمة. 4 . ــــــــــــــــــــــ ، تحریر الوسیله، پیام، تهران، پنجم ، 1365 . 5 . ــــــــــــــــــــــ ، توضیح المسائل، دفتر انتشارات اسلامى، قم، نهم، 1379. 6 . بروجردى، سیدحسین، زبدة المقال، مکتبة الداورى، قم. 7 . بنى هاشمى خمینى، سید محمدحسن، توضیح المسائل مراجع، دفتر انتشارات اسلامى، قم، اول، 1377. 8 . بهجت، محمدتقى، توضیح المسائل، شفق، قم، بیست و چهارم، 1379. 9 . تبریزى، میرزا جواد، استفتائات جدید، سرور، قم، اول، 1378. 10 . ـــــــــــــــــــ ، التعلیقة على منهاج الصالحین، مهر، قم، اول، 1415ق. 11 . ـــــــــــــــــــ ، توضیح المسائل، سرور، قم، هفتم، 1379 . 12 . ـــــــــــــــــــ ، منهاج الصالحین، دارالصدیقة الشهیده، قم، دوم، 1382. 13 . حرعاملى، محمدبن حسن، وسائل الشیعه، مکتبه الاسلامیه، تهران، پنجم، 1401ق. 14 . حسینى خامنه اى، سید على، اجوبة الاستفتائات، الهدى، تهران، اول، 1381. 15 . ــــــــــــــــــــــ ، رساله نگاه و نکاح، آماده چاپ. 16 . حسینى سیستانى، سید على، المسائل المنتخبه، ستاره، قم، 1416 ق . 17 . ــــــــــــــــــــــــــــ ، توضیح المسائل، دفتر آیه اللّه  سیستانى، مشهد، شانزدهم، 1419 ق . 18 . ــــــــــــــــــــــــــــ ، منهاج الصالحین. 19 . حکیم، سید محسن، مستمسک العروة الوثقى، احیاء التراث العربى، بیروت، سوم، 1390 ق . 20 . حلى، اسد، الامام الصادق والمذاهب الاربعه. 21 . خراسانى، محمد کاظم، کفایة الاصول، مؤسسه آل البیت، قم، اول، 1409ق. 22 . خراسانى، وحید،توضیح المسائل، مدرسة الامام باقرالعلوم، قم، چهارم، 1423ق. 23 . ــــــــــــ ، منهاج الصالحین. 24 . خویى، سید ابوالقاسم، التنقیح فى شرح العروة الوثقى. 25 . ــــــــــــــــــ ، صراط النجاة مع تعلیقات التبریزى، دارالاعتصام، قم، 1417ق. 26 . ــــــــــــــــــ ، مستند العروة الوثقى، لطفى، قم، 1364. 27 . ــــــــــــــــــ ، مصباح الفقاهة. 28 . سید على، کمالى، قرآن و مقام زن. 29 . صافى گلپایگانى، لطف اللّه ، استفتائات پزشکى. 30 . ــــــــــــــــــــ ،توضیح المسائل، قم، دوازدهم، 1418 ق. 31 . ـــــــــــــــــــــــــــ ، جامع الاحکام، حضرت معصومه، قم، دوم، 1378. 32 . طباطبایى، سید محمد حسین، تفسیر المیزان فى تفسیر القرآن، ترجمه سید محمد باقر موسوى همدانى، قم: دفتر انتشارات اسلامى، بى چا، بى تا. 33 . طباطبایى یزدى، سیدمحمدکاظم، العروه الوثقى، اسماعیلیان، قم، 1377. 34 . فاضل لنکرانى، محمد، العروة الوثقى مع تعلیقات...، اعتماد، قم، اول، 1422 ق. 35 . ـــــــــــــــــــ ، توضیح المسائل، مهر، هشتاد و یکم، 1381. 36 . ـــــــــــــــــــ ، جامع المسائل، مهر، قم، دوم، 1379. 37 . مجلسى، محمد تقى، بحارالانوار. 38 . مجتهدى تهرانى، احمد، رساله محرم و نامحرم. 39 . مطهرى، مرتضى ، مسأله حجاب. 40 . مکارم شیرازى، ناصر، استفتائات جدید، مدرسه على بن ابیطالب، قم، 1379. 41 . ـــــــــــــــــــــ ، انوار الفقاهه، نسل جوان، قم، اول، 1416 ق. 42 . ـــــــــــــــــــــ ، توضیح المسائل، هاتف، مشهد، هفدهم، 1376. 43 . ـــــــــــــــــــــ ، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، تهران، دوازدهم، 1374. 44 . ـــــــــــــــــــــ ، تعلیقات على العروة الوثقى، مدرسه على بن ابیطالب، قم. 45 . مکى عاملى، محمدجمال الدین، اللمعة الدمشقیه، مکتبة الداورى، قم. 46 . نورى همدانى، حسین، التعلیقات على کتاب العروة الوثقى. 47 . ــــــــــــــــــــــ ، توضیح المسائل، مؤسسه مهدى موعود، پانزدهم، 1378. 48 . ــــــــــــــــــــــ ، علل الشرایع. 49 .  پایگاه اطلاع رسانى دفتر مقام معظم رهبرىhttp://www.leader.ir 50 .  پایگاه اطلاع رسانى دفتر آیت اللّه  سیستانىhttp://www.sistani.org         مطالب مرتبط :   احکام ازدواج - قسمت یکم         پی نوشتها : [1]. تبریزى، صراط النجاة، ج 6، س 1446؛ دفتر: همه مراجع. [2]. مکارم، استفتائات، ج 1، س 535؛ صافى، جامع الاحکام، ج 1، س 1023؛ فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 1736 و 1737؛ دفتر: سیستانى، امام، نورى، وحید، بهجت. [3]. تبریزى، صراط النجاة، ج 6، س 1456 و 1448 و 1444. [4]. خامنه اى، اجوبه، س 1133 و 1134 و 1166. [5]. تبریزى، التعلیقة على منهاج الصالحین، المکاسب المحرمه، م 17؛ دفتر: امام، بهجت، خامنه اى، فاضل و نورى. [6]. صافى، هدایة العباد، ج 1، م 1698. [7]. صافى، جامع الاحکام، ج2، س1671؛ فاضل، جامع المسائل، ج1، س1724؛ مکارم، استفتائات، ج2، س709 و ج1، س526 ؛ دفتر: بهجت، امام و وحید. [8]. تبریزى، استفتائات، س1058 و 1049 و 1075؛ سیستانى، sistani.org، غناء، ش6؛ خامنه اى، اجوبة الاستفتائات، س1145؛ نورى، استفتائات، ج1، س444 و ج2، س542 و 544 و 549. [9]. امام، تحریرالوسیله، ج 1، م 13؛ خامنه اى، اجوبه، س 1134؛ بهجت، توضیح المسائل، متفرقه، م 20 و وسلیه النجاة، ج 1، م 1449؛ فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 997؛ سیستانى، منهاج الصالحین، ج 2، م 20؛ وحید، منهاج الصالحین، ج 3، م 17؛ تبریزى، استفتائات، 1057 و التلیقه على منهاج الصالحین، المکاسب المحرمه، م 17؛ مکارم، استفتائات، ج 1، س 528؛ صافى، هدایة العباد، ج 1، م 1698 و جامع الاحکام، ج 2، س 1585؛ دفتر، نورى. [10]. امام، تحریر الوسیله، ج 1، المکاسب المحرمه، س 13؛ فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 978؛ خامنه اى، اجوبه، س 1132؛ صافى، هدایة العباد، ج 1 م 1697؛ نورى، توضیح المسائل، مسائل مستحدثه؛ بهجت، وسیله النجاة، ج 1، م 1449؛ تبریزى، صراط النجاة، ج 5، س 1151 و 1162؛ مکارم، استفتائات، ج 2، س 701؛ وحید، منهاج الصالحین، ج 3، م 17 و سیستانى، منهاج الصالحین، ج 2، م 20. [11]. دفتر: همه مراجع. [12]. مکارم، استفتائات، ج 2، س 719 و ج 1، س 537؛ صافى، جامع الاحکام، ج 1، س 1011 و 1013 و ج 2 س 1466 و 1477 و 1475؛ تبریزى، استفتائات، س 1045 و 1071 و 1074؛ فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 948 و 946 و 950 و ج 2، س 947؛ خامنه اى، اجوبة الاستفتائات، س 11427 و 1429 و 1154 و دفتر: بهجت، وحید. [13]. خامنه اى، اجوبه، س 1134 و امام، استفتائات، مکاسب محرمه، س 25 و دفتر: فاضل. [14]. صافى، جامع الاحکام، ج 1، س 1006 و 1009 و دفتر: بهجت. [15]. تبریزى، استفتائات، س 1054؛ سیستانى، sistani.org، موسیقى ش 2 و منهاج الصالحین، ج 2 م 20؛ نورى، استفتائات، ج 2 س 571؛ مکارم، استفتائات ج 1، س 525 و 528؛ دفتر: وحید. [16]. صافى، جامع الاحکام، ج 1، س 1015 و هدایة العباد، ج 1، م 1698؛ تبریزى، استفتائات، س 1057؛ فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 1740 و 997؛ خامنه اى، اجوبه، س 1134؛ وحید، منهاج الصالحین، ج 3، م 17. [17]. سیستانى، منهاج الصالحین، ج 2، م 20؛ مکارم، استفتائات، ج 1، س 528 و 523. [18]. مکارم، استفتائات، ج 2، س 538 و 539 و 712 ؛ صافى، جامع الاحکام، ج 2، س 1581؛ فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 1736؛ خامنه اى، اجوبة الاستفتائات، س 1181 و 1180؛ بهجت، توضیح المسائل، متفرقه، م 30؛ دفتر: امام. [19]. تبریزى، استفتائات، س 1051؛ سیستانى، sistani.org، موسیقى ش 5. [20]. دفتر: وحید. [21]. نورى، استفتائات، ج 2، س 584. [22]. فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 1735 و 1736؛ خامنه اى، اجوبه، س 1133؛ مکارم، استفتائات، ج 1، س 533؛ امام، استفتائات، ج 2، مکاسب محرمه س 27 و ج 3، موسیقى، س 107؛ دفتر:صافى، بهجت، وحید. [23]. تبریزى، صراط النجاة، ج 2، س 923 و 930 و ج 6، س 1456 و دفتر: سیستانى. [24]. امام، استفتائات، ج 2، مکاسب محرمه، س 35؛ تبریزى، استفتائات، س 1042 و 1067؛ خامنه اى، اجوبه، س 1171؛ سیستانى، sistani.org، رقص ش 7؛ دفتر: وحید. [25]. دفتر: بهجت. [26]. مکارم، استفتائات، ج 1، س 534 و 535؛ صافى، جامع الاحکام، ج 2، س 1580؛ فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 1736 و 1738؛ نورى، استفتائات، ج 2 س 574. [27]. تبریزى، استفتائات، س 1067 و 1042؛ خامنه اى، اجوبه، س 1168؛ دفتر: امام. [28]. فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 1736؛ نورى، استفتائات، ج 2 س 575 و 573 و 574؛ دفتر: وحید، سیستانى، بهجت. [29]. مکارم، استفتائات، ج 1، س 535 و 537؛ صافى، جامع الاحکام، ج 2، س 1580. [30]. تبریزى، استفتائات، س 1042؛ خامنه اى، اجوبه، س 1168؛ دفتر: امام. [31]. فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 1736؛ سیستانى، sistani.org، رقص ش 3؛ نورى، استفتائات، ج 2 س 574؛ بهجت، توضیح المسائل، م 1. [32]. مکارم، استفتائات، ج 1، س 537؛ صافى، جامع الاحکام، ج 2، س 1580. [33]. تبریزى، استفتائات، س 1067؛ خامنه اى، اجوبه، س 1168؛ دفتر: همه مراجع. [34]. خامنه اى، اجوبه، س 1168؛ دفتر: امام. [35]. فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 1736؛ نورى، استفتائات، ج 2 س 574؛ دفتر: وحید، سیستان، بهجت. [36]. مکارم، استفتائات، ج 2، س 534؛ صافى، جامع الاحکام، ج 2، س 1580؛ تبریزى، استفتائات، س 1067. [37]. تبریزى، استفتائات، س 1042؛ خامنه اى، اجوبه، س 1168؛ دفتر: امام. [38]. فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 1736؛ سیستانى، sistani.org، رقص ش 9؛ نورى، استفتائات، ج 2 س 574؛ بهجت، توضیح المسایل، متفرقه، م 1. [39]. مکارم، استفتائات، ج 1، س 537؛ صافى، جامع الاحکام، ج 2، س 1580. [40]. خامنه اى، اجوبه، س 1169 و دفتر: همه مراجع. [41]. تبریزى، استفتائات، س 1062؛ خامنه اى، استفتائات، س 1166 و 1179 و دفتر: همه مراجع. [42]. مکارم، استفتائات، ج 1، س 821؛ خامنه اى، اجوبه، س 1169؛ دفتر: همه مراجع. [43]. مکارم، استفتائات، ج 1، س 821؛ خامنه اى، اجوبه، س 1169؛ دفتر: همه مراجع. [44]. امام، تحریر الوسیله، ج 1، مکاسب محرمه، م 16؛ نورى، استفتائات، ج 2، س 565 و فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 962. [45]. صافى، هدایة العباد، ج 1، م 1704. [46]. خامنه اى، اجوبه، س 1229. [47]. تبریزى، منهاج الصالحین، ج 2، م 22 و استفتائات، س 1030 و 1031 ؛وحید، منهاج الصالحین، ج 3، م 22؛ سیستانى، منهاج الصالحین، ج 2، م 25. [48]. مکارم، استفتائات، ج 1، س 562. [49]. بهجت، وسیلة النجاة، ج 1، م 1455. [50]. امام، تحریر الوسیله، ج 1، مکاسب محرمه، م 16؛ بهجت، وسیلة النجاة، ج 1، م 1455؛ نورى، استفتائات، ج 2، س 565 و فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 962؛ مکارم، استفتائات، ج 1، س 562؛ صافى، هدایة العباد، ج 1، م 1704؛ خامنه اى، اجوبه، س 1229 و دفتر: استفتاء و دفتر: وحید و سیستانى. [51]. تبریزى، منهاج الصالحین، ج 2، م 22 و استفتائات، س 1030 و 1031. [52]. امام، تحریر الوسیله، ج 1، مکاسب محرمه، م 16؛ نورى، استفتائات، ج 2، س 565 و فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 962. [53]. تبریزى، منهاج الصالحین، ج 2، م 22 و استفتائات، س 1030 و 1031 ؛وحید، منهاج الصالحین، ج 3، م 22؛ سیستانى، منهاج الصالحین، ج 2، م 25. [54]. بهجت، وسیله النجاة، ج 1، م 1455 ؛ خامنه اى، اجوبه، س 1229 ؛ مکارم، استفتائات، ج 1، س562 . [55]. صافى، هدایة العباد، ج 1، م 1704. [56]. دفتر: همه مراجع . [57]. سیستانى، sistani.org، حجاب، س3؛ تبریزى، صراط النجاة، ج1، س878؛ فاضل، جامع المسائل، ج1، س1706؛ صافى، جامع الاحکام،ج2، س1696؛ خامنه اى، اجوبة الاستفتائات، س438؛ دفتر: نورى، وحید، بهجت و امام. [58]. تبریزى، صراط النجاة، ج5، س1275 و استفتائات، س 1614. [59]. دفتر: مکارم. [60]. امام، نورى و سیستانى، التعلیقات على العروة، الستر، م1؛ العروة الوثقى، ج1، الستر، م16؛ صافى، جامع الاحکام، ج2، س1692؛ فاضل، جامع المسائل، ج1، س1712؛ مکارم، استفتائات، ج2، س154؛ دفتر: وحید، بهجت و تبریزى. [61]. مکارم، استفتائات، ج2، س153 و 156؛ صافى، جامع الاحکام، ج2، س1729؛ سیستانى، sistani.org، حجاب، س5؛ امام، استفتائات، ج3، (احکام حجاب)، س27؛ نورى، استفتائات،ج1، س485؛ فاضل، جامع المسائل، ج1، س1708؛ خامنه اى، اجوبة الاستفتائات،س1364 و 1367؛ تبریزى، استفتائات، س1590؛ دفتر: وحید و بهجت. [62]. امام، استفتائات، ج1، لباس نمازگزار، س34؛ تبریزى، صراط النجاة، ج5، س1248؛ مکارم، استفتائات، ج2، س154؛ سیستانى، sistani.org، حجاب، س2؛ فاضل، جامع المسائل، ج1، س1712؛ همه مراجع، العروة الوثقى، ج1، (الستر)، الثانى و 16؛ صافى، جامع الاحکام، ج2، س1692؛ نورى، استفتائات، ج2، س682. [63]. العروة الوثقى، ج 1، الستر. [64]. فاضل و امام، تعلیقات على العروة،الستر، م1 و دفتر: خامنه اى. [65]. نورى، استفتائات، ج2، س670؛ سیستانى، sistani.org، زینت، س14؛ مکارم، استفتائات،ج1، س137؛ تبریزى، صراط النجاة، ج5، س1276 و دفتر: صافى. [66]. دفتر: وحید و بهجت. [67]. دفتر: تبریزى. [68]. مکارم، استفتائات، ج1،س797؛ تبریزى، استفتائات، س1616؛ نورى، استفتائات، ج1، س1033؛ دفتر: وحید، صافى، بهجت، امام، فاضل و خامنه اى. [69]. همان. [70]. نورى، استفتائات، ج1، س490؛ فاضل، جامع المسائل، ج2، س1328؛ صافى، جامع الاحکام، ج2، س1682؛ خامنه اى، اجوبه الاستفتائات، س1220؛ تبریزى، استفتائات، س1590 و 1586؛ سیستانى، sistani.org، زینت، س28؛ امام، استفتائات، ج 3، (احکام حجاب)، س32 و دفتر: بهجت. [71]. استفتائات، ج1، س801. [72]. امام، استفتائات، ج 3، احکام حجاب، س 34 ؛ مکارم، استفتائات، ج 1، س 802 ؛ نورى، استفتائات، ج 1، س 491 و سیستانى، سایت، زینت. [73]. صافى، جامع الاحکام، ج 2، س 1682 و 1683 و دفتر: بهجت. [74]. خامنه اى، استفتاء، س 562 ؛ فاضل، استفتائات، ج 1، س 1708 و دفتر: وحید و تبریزى. [75]. خامنه اى، سایت، نگاه؛ فاضل، جامع المسائل، ج1، س1707؛ دفتر: امام. [76]. صافى، جامع الاحکام، ج2، س1683؛ دفتر: بهجت و تبریزى. [77]. سیستانى، sistani.org، زینت، س1 و 17 و 18؛ مکارم، استفتائات، ج1، س802؛ نورى، استفتائات، ج1، س542 و 491. [78]. فاضل، جامع المسائل، ج1، س1707 و دفتر: امام، وحید و خامنه اى. [79]. نورى، استفتائات، ج1، س542 و 500؛ مکارم، استفتائات، ج1، س802؛ سیستانى، sistani.org، زینت، س18. [80]. دفتر: بهجت و صافى. [81]. تبریزى، صراط النجاة، ج1، س882 و 883. [82]. دفتر: همه مراجع. [83]. دفتر: مکارم و نورى. [84]. تبریزى، صراط النجاة، ج1، س882 و 883 و 884؛ امام، تعلیقات على العروة، الستر، م1 و استفتائات، ج3، (احکام حجاب)، س36؛ فاضل، توضیح المسائل، م796 و جامع المسائل، ج1، 1707؛ مکارم، استفتائات، ج1، س801 و توضیح المسائل، م729؛ خامنه اى، سایت، نگاه؛ نورى، استفتائات،ج2، س669 و ج1، س542 دفتر: صافى، بهجت و وحید. [85]. سیستانى، تعلیقات على العروة، الستر، م1. [86]. امام، استفتائات، ج3، احکام حجاب، س36؛ دفتر: بهجت، فاضل و صافى. [87]. نورى، استفتائات، ج2، س669؛ سیستانى، تعلیقات على العروة، الستر، م1؛ مکارم، استفتائات،ج1، س801. [88]. تبریزى، صراط النجاة، ج1، س882 و 883. [89]. دفتر: وحید. [90]. خامنه اى، استفتاء، س 333 ؛ صافى، جامع الاحکام، ج 2، س 1255 ؛ سیستانى، منهاج الصالحین، ج 2، م 333؛ تبریزى، منهاج الصالحین، ج2، م 1359 ؛ وحید، منهاج الصالحین، ج 3، م 1359 ؛ امام، تحریر الوسیلة، ج 2، الشروط المذکورة فى عقد النکاح، م 2 و استفتائات، ج 3، احکام ازدواج، س 55 ؛ نورى، استفتائات، ج 2، س 637 ؛ مکارم، استفتائات، ج 2، س 905 و 907 و دفتر: فاضل و بهجت. [91]. امام، استفتائات، ج 3، احکام ازدواج، س 55؛ مکارم، استفتائات، ج 2، س 907؛ خامنه اى، استفتاء، س 7 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 1533؛ نورى، استفتائات، ج 2، س 637 و توضیح المسائل، م 2534 ؛ دفتر: بهجت. [92]. سیستانى، منهاج الصالحین، ج 2، م 333؛ تبریزى، منهاج الصالحین، ج 2، م 1395؛ صافى، جامع الاحکام، ج 2، 1255. [93]. وحید، منهاج الصالحین، ج 3، م 1359. [94]. توضیح المسائل مراجع، م 2460 ؛ نورى، توضیح المسائل، م 2456 و دفتر: خامنه اى. [95]. توضیح المسائل مراجع، م 2460 ؛ وحید، توضیح المسائل، م 2524 ؛ مکارم، استفتاآت، ج 2، س 910 و دفتر: بهجت. [96]. تحریرالوسیله، ج 2، التدلیس، م 13 و جامع المسائل، ج 1، س 1499. [97]. امام، تحریرالوسیله، ج 2، التدلیس، م 13 ؛ صافى، هدایة العباد، ج 2، التدلیس، م 13 ؛ سیستانى، منهاج الصالحین، ج 3، م 282 و 279 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 1500 ؛ مکارم، استفتائات، ج 2، س 951 و 954 ؛ خامنه اى، استفتائات، س 442 و دفتر: بهجت، وحید، نورى و تبریزى. [98]. توضیح المسائل مراجع، م 2380 و 2381. [99]. توضیح المسائل مراجع، م 2383؛ نورى، توضیح المسائل، م 2379 ؛ وحید، توضیح المسائل، م 2447 و دفتر: خامنه اى. [100]. توضیح المسائل مراجع، م 2383؛ نورى، توضیح المسائل، م 2379؛ وحید، توضیح المسائل، م 2447 و دفتر: خامنه اى. [101]. فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 1502 ؛ صافى، هدایه العباد، ج 2، العیوب، م 6 ـ 13 ؛ امام، تحریرالوسیله، ج 2، العیوب، م 6 ـ 13 ؛ سیستانى، منهاج الصالحین، ج 3، م 282 و 285 ؛ خامنه اى، استفتاء، س 442 ؛ مکارم، استفتائات، ج 2، س 948 و 954 ؛ دفتر: نورى، بهجت، تبریزى و وحید. [102]. امام، تحریر الوسیله، ج 2 الکفر، م 5 و 6 ؛خامنه اى، استفتاء، س 138 و 135 صافى، هدایة العباد، ج 2، الکفر، م 5 و 6 ؛وحید و تبریزى، منهاج الصالحین، م 1288 و 1289؛ سیستانى، منهاج الصالحین، ج 3، م 213 و دفتر: فاضل، نورى، بهجت و مکارم. [103]. خامنه اى، استفتاء، س 138 و 135 ؛ توضیح المسائل مراجع، م 2448. [104]. خامنه اى، استفتاء، س 138 و 135 ؛ توضیح المسائل مراجع، م 2448. [105]. توضیح المسائل مراجع، م 2448 ؛ وحید، توضیح المسائل، م 2512. [106]. توضیح المسائل مراجع، م 2405 ؛ وحید، توضیح المسائل، م 6924 و نورى، توضیح المسائل، م 2401 و دفتر: خامنه اى. [107]. توضیح المسائل مراجع، م 2405. [108]. امام و بهجت، توضیح المسائل مراجع، م 2405 و نورى، توضیح المسائل، م 2401. [109]. تبریزى، منهاج الصالحین، ج 2، م 1259 ؛ صافى، هدایة العباد، ج 2 المصاهره، م 26 ؛ مکارم، استفتائات، ج س 710 و فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 1455. [110]. سیستانى، توضیح المسائل مراجع، م 2405 ؛ وحید، توضیح المسائل، م 6924. [111]. امام و بهجت، توضیح المسائل مراجع، م 2405؛ نورى، توضیح المسائل، م 2401. [112]. مکارم، تبریزى و صافى، توضیح المسائل مراجع، م 2405؛ فاضل، توضیح المسائل مراجع، م 2405 و جامع المسائل، ج 1 س 1455 و 1456. [113]. سیستانى، توضیح المسائل مراجع، م 2405؛ وحید، توضیح المسائل، م 6924. [114]. توضیح المسائل مراجع، م 2405 ؛ نورى، توضیح المسائل، م 2401 و وحید، توضیح المسائل، م 2469 و خامنه اى، استفتاء، س 120. [115]. امام، نورى و مکارم، تعلیقات على العروة، النکاح، فصل 4، م 21 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 1456 ؛ صافى، جامع الاحکام، ج2، س 1370 و 1388 ؛ دفتر: سیستانى، بهجت، وحید و خامنه اى. [116]. منهاج الصالحین، ج 2، م 1259 و توضیح المسائل، م 2414. [117]. امام، فاضل، نورى و مکارم، تعلیقات على العروة، النکاح، فصل 4، م 21 ؛ سیستانى، توضیح المسائل مراجع، م 2405 ؛ صافى، هدایة العباد، ج 2، المصاهره، م 26 ؛ تبریزى، منهاج الصالحین، ج 2، م 1259؛ وحید، منهاج الصالحین، ج 3، م 1259 و دفتر: بهجت و خامنه اى. [118]. امام، نورى، مکارم و فاضل، العروة الوثقى، ج 2 م 7 ؛ وحید، منهاج الصالحین، ج 3، م 1298 ؛ تبریزى، منهاج الصالحین، ج 2، م 298 ؛ سیستانى، منهاج الصالحین، ج 2، م 2 ؛ صافى، هدایة العباد، ج 2، م 4 و دفتر: بهجت و خامنه اى. [119]. امام، نورى، مکارم و فاضل، العروه الوثقى، ج 2 م 7 ؛ وحید، منهاج الصالحین، ج 3، م 1298 ؛ تبریزى، منهاج الصالحین، ج 2، م 298 ؛ سیستانى، منهاج الصالحین، ج 2، م 2 ؛ خامنه اى، اجوبه الاستفتائات، س20 ؛ صافى، هدایه العباد، ج 2، م 4؛ دفتر: بهجت و خامنه اى. [120]. توضیح المسائل مراجع، م 2400 ؛ وحید، توضیح المسائل، م 2464 ؛ نورى، توضیح المسائل، م 2366 ؛ امام، تحریر الوسیلة، ج 2، النکاح فى العده، م 1 و صافى، هدایة العباد، ج 2 النکاح فى العده، م 1 و دفتر: خامنه اى. [121]. توضیح المسائل مراجع، م 2401 ؛ وحید، توضیح المسائل، م 2465 ؛ نورى، توضیح المسائل، م 2367 ؛ امام، تحریرالوسیلة، ج 2، النکاح فى العده، م 1؛ صافى، هدایة العباد، ج 2 النکاح فى العده، م 1 ؛ خامنه اى، استفتاء، س 122. [122]. توضیح المسائل مراجع، م 2521 ؛ نورى، توضیح المسائل، م 2516. [123]. توضیح المسائل مراجع، م 2521. [124]. وحید، توضیح المسائل، م 2585 ؛ خامنه اى، استفتاء، س 1543. [125]. خامنه اى، استفتاء، س 290 ؛ وحید، منهاج الصالحین، ج 3، م 1355 ؛ تبریزى، منهاج الصالحین، ج 2، م 1355 و دفتر: همه مراجع. [126]. وحید، منهاج الصالحین، ج 3، م 1298 ؛ تبریزى، منهاج الصالحین، ج 2، م 1298 ؛ نورى، استفتائات، ج 1، س 668 ؛ صافى، هدایة العباد، ج 2، القول فى الکفر، م 8 ؛ امام، تحریر الوسیلة، ج 2، القول فى الکفر، م 8 ؛ خامنه اى، استفتاء، س 16 و 143 ؛ مکارم، استفتائات، ج 1، س 708 ؛ سیستانى، منهاج الصالحین، ج 2، م 215 و دفتر فاضل و بهجت. [127]. سیستانى، منهاج الصالحین، ج 2، م 215 ؛ مکارم، استفتائات، ج 1، س 708 ؛ امام، تحریر الوسیلة، ج 2، القول فى الکفر، م 8 ؛ صافى، هدایة العباد، ج 2، القول فى الکفر، م 8؛ نورى، استفتائات، ج 1، 668؛ دفتر: فاضل و بهجت. [128]. وحید، منهاج الصالحین، ج 3، م 1298 ؛ تبریزى، منهاج الصالحین، ج 2، م 1298 [129]. خامنه اى، استفتاء، س 100 و دفتر: همه مراجع. [130]. الفقه على المذاهب الاربعة، ج4، ص 51. [131]. توضیح المسائل مراجع، م 2397. [132]. توضیح المسائل مراجع، م 2397 و خامنه اى، استفتاء، س 145 و 141. [133]. تبریزى، توضیح المسائل مراجع، م 2397 ؛ وحید، توضیح المسائل، م 2461. [134]. صافى، توضیح المسائل مراجع، م 2397 ؛ نورى، توضیح المسائل، م2393. [135]. توضیح المسائل مراجع، م 2397. [136]. توضیح المسائل مراجع، م 2397 ؛ وحید، توضیح المسائل، م 2461؛ نورى، توضیح المسائل، م 2393. [137]. توضیح المسائل مراجع، م 2397 ؛ وحید، توضیح المسائل، م 2461 ؛ نورى، توضیح المسائل، م 2393 و خامنه اى، اجوبه الاستفتائات، س 145. [138]. تبریزى، صراط النجاة، ج 1، س 854؛ دفتر: همه مراجع. [139]. دفتر: همه مراجع. [140]. تبریزى، استفتائات، س 1478 ؛ وحید، توضیح المسائل، قاعده الزام، امام، تحریرالوسیله، ج 2، الکفر، م 2 ؛ صافى، هدایه العباد، ح 2، الکفر، م 2 ؛ خامنه اى، استفتاء، س 100 و دفتر: بهجت، نورى، فاضل، مکارم و سیستانى. [141]. تبریزى، صراط النجاة، ج 1، س 836؛ امام، فاضل، مکارم و نورى، تعلیقات على العروة، اولیاء العقد 16؛ صافى، هدایه العباد، ج 2، اولیاء العقد، م 13 و دفتر: وحید، صافى و بهجت. [142]. مکارم، استفتائات، ج 1، س 756 و دفتر: بهجت و صافى. [143]. سیستانى، منهاج الصالحین، ج2، م 207 [144]. فاضل، جامع المسائل، س 1244. [145]. تبریزى، استفتائات، س 1544 تبریزى، صراط النجاة، ج 1، س 837. [146]. نورى، تبریزى، فاضل، بهجت و سیستانى، توضیح المسائل مراجع، م 2397 ؛ وحید، توضیح المسائل، م 2461 ؛ خامنه اى، استفتاء، س 156 ؛ امام، تحریرالوسیله، ج 2، النکاح المنقطع، م 3 ؛ صافى، هدایه العباد، ج 2، النکاح المنقطع، م 3، مکارم، استفتائات، ج 2، س 33 . [147]. نساء4، آیه 24. [148]. «مُتْعَتانِ کانَتْ عَلى عِهْدِ رَسُولِ اللّه  وَ اَنَا مُحَرِّمُهُما وَ مُعاقِبٌ عَلَیْهِما، مُتْعَةُ النِّساءِ وَ مُتْعَةُ الْحَجِّ»؛ «دو متعه در زمان پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله)  بود که من آنها را حرام کردم و بر آنها مجازات مى کنم متعه زنان و حج تمتع که نوع خاصى از حج است». [149]. ر.ک: تفسیر نمونه، ذیل آیه 24 از نساء. [150]. خامنه اى، استفتاء، س 178 و العروة الوثقى، ج 2، کتاب النکاح، م 2. [151]. خامنه اى، استفتاء، س 824 و العروة الوثقى، ج 2، کتاب النکاح، م 2 و 4 و دفتر: همه مراجع. [152]. توضیح المسائل مراجع، م 2369 ؛ نورى، توضیح المسائل، م 2365 و وحید، توضیح المسائل، م 2433 و دفتر: خامنه اى. [153]. مکارم، استفتائات، ج 2، س 1012؛ نورى، استفتائات، ج 2، س 634؛ وحید، منهاج الصالحین، ج 3، عقد المتعة و م 1375 و 1376؛ سیستانى، منهاج الصالحین، ج 3، م 233 و 92؛ تبریزى، منهاج الصالحین، ج 2، عقد المتعة و م 1375 و 1376؛ امام، تحریر الوسیله، ج 2، النکاح المنقطع، م 5 و النسب، م 2؛ صافى، هدایة العباد، ج 2، النکاح المنقطع، م 5 و النسب، م 2 و دفتر: خامنه اى، بهجت و فاضل.  [154]. دفتر: همه مراجع. [155]. نورى، استفتائات، ج 2، س 634 ؛ تبریزى، منهاج الصالحین، ج 2، عقد المتعه ؛ وحید، منهاج الصالحین، ج 3، عقد المتعه ؛ امام، تحریر الوسیلة، ج 2، النکاح المنقطع، م 5 ؛ صافى، هدایة العباد، ج 2، النکاح المنقطع، م 5 ؛ سیستانى، منهاج الصالحین، ج 3، م 233 و دفتر: بهجت، خامنه اى، مکارم و فاضل. [156]. وحید، منهاج الصالحین، ج 3، 1305؛ تبریزى، منهاج الصالحین، ج 2، م 1305؛ سیستانى، منهاج الصالحین، ج3، م 237؛ امام، تحریر الوسیله، ج2، النکاح المنقطع، م 6؛ صافى، هدایة العباد، ج 2، النکاح المنقطع، م 6 و دفتر: فاضل، نورى، خامنه اى، بهجت و مکارم. [157]. توضیح المسائل مراجع، م 2363 ؛ نورى، توضیح المسائل، م 2359 و وحید، توضیح المسائل، م 2427 و خامنه اى، استفتاء، س 11. [158]. تبریزى، صراط النجاة، ج 1، س 1479 ؛ صافى، جامع الاحکام، ج 2، س 1249 ؛ امام، نورى، فاضل و مکارم، التعلیقات على العروة، باب العقد و احکامه، م 1؛ دفتر: سیستانى، بهجت، وحید و خامنه اى. [159]. امام، تعلیقات على العروة، اولیاء العقد، م 1 و استفتائات، ج 3، اولیاء العقد، س 3 ؛ سیستانى، منهاج الصالحین، ج 2، اولیاء العقد، م 69 ؛ مکارم و فاضل، تعلیقات على العروة، اولیاء العقد، م 1؛ بهجت، توضیح المسائل، م 1891؛ صافى، هدایة العباد، ج 2، اولیاء العقد م 2، تبریزى، استفتائات، س 1511 و منهاج الصالحین، ج 2، م 1237 ؛ وحید، منهاج الصالحین، ج 3، م 1237 ؛ نورى، استفتائات، ج 1، س 627 و توضیح المسائل، م 2372. [160]. امام، استفتائات، ج 3، اولیاء العقد، س 3؛ سیستانى، تعلیقات على العروة، التقلید م 55 و توضیح المسائل مراجع، م 2376 ؛ تبریزى، صراط النجاة، ج 1، س 1467 و منهاج الصالحین، ج 2، م 1237؛ مکارم، استفتائات، ج 1، س 694 و تعلیقات على العروة، التقلید، م 55؛ فاضل، تعلیقات على العروة، التقلید، م 55 و توضیح المسائل مراجع، م 2376؛ بهجت، توضیح المسائل، م 1891 و وسیله النجاة، ج 1، م 35؛ صافى، هدایة العباد، ج 1، التقلید، م 36 و توضیح المسائل مراجع، م 2376؛ دفتر: وحید ؛ نورى، تعلیقات على العروة التقلید، م 55. [161]. امام، صافى و نورى، توضیح المسائل مراجع، احکام نکاح؛ فاضل و جامع المسائل، ج 1، س 1544 و نورى، توضیح المسائل، احکام نکاح و دفتر: خامنه اى. [162]. سیستانى، توضیح المسائل مراجع، احکام نکاح. [163]. مکارم، استفتائات، ج 2، س 1008؛ وحید، منهاج الصالحین، ج 3، عقدالمتعه و تبریزى، منهاج الصالحین، ج 2، عقدالمتعه. [164]. دفتر: بهجت. [165]. وحید، منهاج الصالحین، ج 3، 1311؛ خامنه اى، استفتاء، س 163 ؛ تبریزى، منهاج الصالحین، ج 2، م 1311؛ سیستانى، منهاج الصالحین، ج3، م 249؛ امام، تحریر الوسیله، ج2، النکاح المنقطع، م 11؛ صافى، هدایة العباد، ج 2، النکاح المنقطع، م 11؛ نورى، استفتائات، ج 2، س 694؛ فاضل، جامع المسائل، ج 2، س 1255 و دفتر: بهجت و مکارم. [166]. خامنه اى، استفتاء، س 40 ؛ وحید، منهاج الصالحین، ج 3، 1311؛ تبریزى، منهاج الصالحین، ج 2، م 1311؛ سیستانى، منهاج الصالحین، ج3، م 249؛ امام، تحریر الوسیلة، ج2، النکاح المنقطع، م 11؛ صافى، هدایة العباد، ج 2، النکاح المنقطع، م 11؛ نورى، استفتائات، ج 2، س 694؛ فاضل، جامع المسائل، ج 2، س 1255، دفتر: بهجت و مکارم. [167]. امام، تحریر الوسیلة، ج 2، النکاح المنقطع، م 11 ؛ صافى، هدایة العباد، ج 2، النکاح المنقطع، م 11 تبریزى، منهاج الصالحین، ج 2، م 1311 ؛ دفتر: همه مراجع. [168]. توضیح المسائل مراجع، م 2431 ؛ نورى، توضیح المسائل، م 2427 ؛ وحید، توضیح المسائل، م 2495 و دفتر: خامنه اى. [169]. توضیح المسائل مراجع، م 2424 ؛ سیستانى، منهاج الصالحین، ج 3، م 413 ؛ نورى، توضیح المسائل، م 2420 ؛ وحید، توضیح المسائل، م 2488 ؛ دفتر: خامنه اى. [170]. توضیح المسائل مراجع، م 2425 ؛ وحید، توضیح المسائل، م 2489 ؛ دفتر: بهجت و خامنه اى؛ نورى، توضیح المسائل، م 2421. [171]. توضیح المسائل مراجع، م 2427 ؛ وحید، توضیح المسائل، م 2491 ؛ نورى، توضیح المسائل، م 2423 ؛ دفتر: بهجت. [172]. تبریزى، توضیح المسائل مراجع، م 2427 ؛ دفتر: نورى. [173]. امام، تحریر الوسیله، ج 2، النکاح المنقطع، م 13؛ مکارم، استفتائات، ج 1، س 755؛ سیستانى، منهاج الصالحین، ج 2، م 357؛ وحید، منهاج الصالحین، ج 3، م 1367؛ تبریزى، منهاج الصالحین، ج 3، م 1367؛ صافى، هدایة العباد، النکاح المنقطع م 13 و دفتر: خامنه اى، بهجت، فاضل و نورى. [174]. خامنه اى، استفتاء، س 57 ؛ صافى، هدایه العباد، ج 2، اسباب التحریم، م 3 ؛ امام، تحریرالوسیله، ج 2، اسباب التحریم، م 3 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 1446 و دفتر: همه مراجع. [175]. امام، تحریرالوسیلة، ج 2، النکاح المنقطع، م 18؛ خامنه اى، استفتاء، س 164 ؛ صافى، هدایه العباد، ج 2، النکاح المنقطع، م 18. [176]. نورى و فاضل، تعلیقات على العروة، ج 2، النکاح، فصل 4 م 17 ؛ سیستانى، منهاج الصالحین، ج 2، النکاح، م 261 ؛ وحید، منهاج الصالحین، ج 3، م 1303؛ مکارم، استفتائات، ج 2، س 927 و تبریزى، منهاج الصالحین، ج 2، م 1303. [177]. خامنه اى، استفتاء، س 982 ؛ وحید، منهاج الصالحین، ج 3، م 1471 ؛ تبریزى، منهاج الصالحین، ج 2، م 1471 ؛ امام، نورى، مکارم، فاضل و سیستانى، تعلیقات على العروة، ج 2، الفصل الرابع، م 1 ؛ دفتر: بهجت و صافى. [178]. توضیح المسائل مراجع، م 2515 ؛ وحید، توضیح المسائل، م 2579 و دفتر: خامنه اى. [179]. توضیح المسائل مراجع، م 2515. [180]. صافى، جامع الاحکام، ج 2، س 1438 ؛ امام، فاضل، نورى و سیستانى، تعلیقات على العروة، ج 2، الفصل الرابع، م 1. [181]. وحید، منهاج الصالحین، ج 3، 1311؛ خامنه اى، استفتاء، س 163 ؛ تبریزى، منهاج الصالحین، ج 2، م 1311؛ سیستانى، منهاج الصالحین، ج3، م 249؛ امام، تحریر الوسیله، ج2، النکاح المنقطع، م 11؛ صافى، هدایة العباد، ج 2، النکاح المنقطع، م 11؛ نورى، استفتائات، ج 2، س 694؛ فاضل، جامع المسائل، ج 2، س 1255 و دفتر: بهجت و مکارم. [182]. توضیح المسائل مراجع، م 2390 ؛ وحید، توضیح المسائل، م 2454 و نورى، توضیح المسائل، م 2386 و خامنه اى، استفتاء، س 708. [183].العروه الوثقى، ج 2، المحرمات بالمصاهره، م 48. [184]. العروة الوثقى، ج 2 النکاح، فصل 11، السابعه و الثامنه. [185]. توضیح المسائل مراجع، م 2402 ؛ نورى، توضیح المسائل، م 2398 و وحید، توضیح المسائل، م 2464 و دفتر: خامنه اى. [186]. توضیح المسائل مراجع، م 2517 و وحید، توضیح المسائل، م 2581. [187]. تبریزى، صراط النجاة، ج 1، س 853 و دفتر: همه مراجع. [188]. امام، نورى و مکارم، تعلیقات على العروه، النکاح، فصل 4، م 19 ؛ خامنه اى، استفتاء، س 196 ؛ صافى، هدایة العباد، ج 2، المصاهره، م 24 و دفتر: بهجت. [189]. تبریزى، منهاج الصالحین، ج 2، م 1263 سیستانى، منهاج الصالحین، ج 2، م 180 ؛ وحید، منهاج الصالحین، ج 3، م 1263. [190]. دفتر: فاضل. [191]. توضیح المسائل مراجع، م 2403، وحید، توضیح المسائل، م 2467 ؛ نورى، توضیح المسائل، م 2399 و دفتر: خامنه اى. [192]. توضیح المسائل مراجع، م 2403. [193]. امام، نورى، مکارم، تعلیقات على العروة، کتاب النکاح، الفصل الرابع، م 19 ؛ صافى، هدایة العباد، ج 2، المصاهره، م 24 و دفتر: خامنه اى و بهجت. [194]. فاضل، تعلیقات على العروه، کتاب النکاح، الفصل الرابع، م 19. [195]. تبریزى، منهاج الصالحین، ج 2، م 1263 ؛ وحید، منهاج الصالحین، ج 3، م 1263 ؛ سیستانى، منهاج الصالحین، ج 3، م 180. [196]. فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 1643؛ امام، تحریر الوسیله، ج 2، کتاب الهبه، م 8؛ وحید، منهاج الصالحین، ج 3، م 974 و 975؛ سیستانى، منهاج الصالحین، ج 2، م 1321؛ خامنه اى، اجوبه الاستفتائات، س 1724؛ مکارم، استفتائات، ج 1، س 1064 و نورى، استفتائات، ج 1، س 623؛ تبریزى، منهاج الصالحین، ج 2، م 974 و 975 و صافى، هدایة العباد، ج 2، کتاب الهبه، م 8. [197]. فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 1497؛ امام، تحریرالوسیله، ج 2، فصل فى المهر، م 9؛ صافى، هدایة العباد، ج 2، فصل فى المهر 9 ؛ سیستانى، منهاج الصالحین، ج 3، م 300 و 301؛ نورى، استفتائات، ج 2، س 626 ؛ مکارم، استفتائات، ج 1، س 854 و 855 ؛ تبریزى، استفتائات، س 1628 و دفتر: بهجت، وحید وخامنه اى. [198]. فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 1497؛ امام، تحریرالوسیله، ج 2، فصل فى المهر، م 9؛ صافى، هدایة العباد، ج 2، فصل فى المهر 9؛ سیستانى، منهاج الصالحین، ج 3، م 300 و 301 و دفتر: بهجت، نورى، مکارم، تبریزى، وحید و خامنه اى. [199]. «ما مِنْ شَى ءٍ أَحَبُّ إِلَى اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ بَیْتٍ یُعْمَرُ بِالنِّکاحِ وَ ما مِنْ شَى ءٍ أَبْغَضُ إِلَى اللّهِ مِنْ بَیْتٍ یُخْرَبُ فِى الإسلام بالفُرْقَةِ یَعْنِى الطلاق». وسائل الشیعه، ج 20، باب کراهة طلاق الزوجة ص 7. [200]. «تَزَوَّجوُا وَ لا تَطْلُقوُا فَإِنَّ الطَّلاقَ یَهْتَزُّ مِنْهُ العَرْشُ». وسائل الشیعه، ج 22، باب کراهة طلاق الزوجة، ص 8. [201]. «ما مِنْ شَى ءٍ مِمّا أَحَلَّهُ اللّهُ أَبْغَضُ مِنْ الطَّلاقِ»، همان، ص 9. [202]. نساء/ 130. [203]. ر.ک:پرسش ها و پاسخ ها دفتر هفتم، ص327 و سید على، کمالى، قرآن و مقام زن، ص 174ـ171. [204]. تعریف یائسگى زن در بخش دانستنى ها بیان شده است. [205]. توضیح المسائل مراجع، م 2522. [206]. توضیح المسائل مراجع، م 2531. [207]. توضیح المسائل مراجع، م 2499 و 2508 [208]. توضیح المسائل مراجع، م 2508؛ وحید، توضیح المسائل، م 2572. [209]. توضیح المسائل مراجع، م 2514 و وحید، توضیح المسائل، م 2578. [210]. فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 1618؛ مکارم، استفتائات، ج 2، س 1120 و 1121؛ توضیح المسائل مراجع، م 2511؛ صافى، جامع الاحکام، ج 2، س 1313؛ نورى، توضیح المسائل، م 2506؛ تبریزى، استفتائات، س 1712؛ وحید، توضیح المسائل، م 2520؛ امام، استفتائات، ج 3، عده طلاق، س 64 و دفتر: خامنه اى، بهجت و سیستانى. [211]. مکارم، استفتائات، ج 1، س 910 ؛ تبریزى، استفتائات، س 1712 ؛ امام، استفتائات، ج 3، احکام طلاق، س 62 ؛ صافى، جامع الاحکام، ج 2، س 1434 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 1618 ؛ دفتر: بهجت، نورى، سیستانى، وحید و خامنه اى. [212].امام، تحریر الوسیله، ج 2، شروط الطلاق، م 9؛صافى، هدایة العباد، ج 2، شروط الطلاق، م 9 و جامع الاحکام، ج 2، س 1417؛ سیستانى، منهاج الصالحین، م 509؛ توضیح المسائل مراجع، م 2544 ؛ وحید، توضیح المسائل، م 2608. [213]. توضیح المسائل مراجع، م 2516؛ وحید، توضیح المسائل، م 2584. [214]. توضیح المسائل مراجع، م 2507؛ وحید، توضیح المسائل، م 2571. [215]. توضیح المسائل مراجع، م 2511 و 2512 و وحید، توضیح المسائل، م 2575 و 2576. [216]. فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 1618؛ دفتر: همه مراجع. [217]. تعریف یائسگى زن در بخش دانستنى ها بیان شده است. [218]. توضیح المسائل مراجع، م 2510 و 2511 و وحید، توضیح المسائل، م 2574 و 2575. [219]. تبریزى، استفتائات، س 1704 و صراط النجاه، ج 2، س 1215؛ امام، استفتائات، ج 3، احکام طلاق، س 23 و 43؛ سیستانى، سایت، طلاق و دفتر: بهجت. [220]. فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 1586 ؛ صافى، جامع الاحکام، ج 2، س 1449 و 1450؛ مکارم، استفتائات، ج 1، س 932 ؛ خامنه اى، استفتاء، س 888 ؛ نورى، استفتائات، ج 2، س 695. [221]. تبریزى، استفتائات، س 1672؛ خامنه اى، استفتاء، س 933؛ وحید، منهاج الصالحین، ج 3، م 1406؛ سیستانى، منهاج الصالحین، ج 3، م 356؛ فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 1594 ؛ مکارم، استفتائات، ج 1، س 937 و 939؛ صافى، جامع الاحکام، ج 2، س 1344 ؛ دفتر:بهجت و نورى. [222]. امام، استفتائات، ج 3،احکام طلاق، س 12 و 23. [223]. خامنه اى، استفتاء، س 927 و دفتر: همه مراجع. [224]. خامنه اى، استفتاء، س 913؛ مکارم، استفتائات، ج 2، س 1145 و 1147 و دفتر: همه مراجع. [225].خامنه اى، استفتاء، س 886 و دفتر: همه مراجع. [226]. توضیح المسائل مراجع، م 2500؛ وحید، توضیح المسائل، م 2564. [227]. توضیح المسائل مراجع، م 2538؛ وحید، توضیح المسائل، م 2601. [228]. توضیح المسائل مراجع، م 2511؛ وحید، توضیح المسائل، م 2575. [229]. دفتر: همه مراجع. [230]. سیستانى، منهاج الصالحین، ج 3، م 517؛ تبریزى و وحید، منهاج الصالحین، احکام العده، م 1474و دفتر: همه مراجع. [231]. سیستانى، منهاج الصالحین، ج 3، م 517؛ تبریزى و وحید، منهاج الصالحین، احکام العده، م 1474؛ دفتر: همه مراجع. [232]. تبریزى، استفتائات، س 1484 و 1485 و 1516؛ دفتر: همه مراجع. [233]. توضیح المسائل مراجع، م 2539 و وحید، توضیح المسائل، م 2603 و دفتر: خامنه اى. [234]. توضیح المسائل مراجع، م 2509 و وحید، توضیح المسائل، م 2573 [235]. امام، تحریر الوسیله، ج 2، فصل فى المهر، م 13 ؛ صافى، هدایة العباد، ج 2، فصل فى المهر، م 13 ؛ وحید، منهاج الصالحین، ج 3، م 1350 ؛ تبریزى، منهاج الصالحین، ج 2، م 1350 ؛ سیستانى، منهاج الصالحین، ج 3، م 317 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 1519 و دفتر: خامنه اى، بهجت، نورى، مکارم. [236]. امام، تحریر الوسیله، ج 2، المهر، م 14 و 15 ؛ صافى، هدایة العباد، ج 2، م 14 و 15 ؛ وحید و تبریزى، منهاج الصالحین، م 1350؛ سیستانى، منهاج الصالحین، ج 3، م 308 و دفتر: فاضل، نورى، مکارم، بهجت و خامنه اى. [237]. امام، تحریرالوسیله، ج 2، المهر، م 17؛ صافى، هدایه العباد، ج 2، المهر، م 17 ؛ تبریزى، منهاج الصالحین، ج 2، م 1350 ؛ وحید، منهاج الصالحین، ج 3، م 1350 و دفتر: خامنه اى، مکارم، فاضل، نورى، بهجت و سیستانى. [238]. امام، استفتائات، ج 3، احکام مهریه، س 34 و دفتر: همه مراجع. [239]. مکارم، استفتائات، ج 1، س 850؛ امام، تحریر الوسیله، ج 2، کتاب الهبه، م 8؛ صافى، هدایة العباد، ج 2، کتاب الهبه، م 8؛ تبریزى، منهاج الصالحین، ج 2، م 975؛ وحید، منهاج الصالحین، ج 3، م 975؛ سیستانى، منهاج الصالحین، ج 2، م 1321؛ فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 1213؛ نورى، استفتائات، ج 2، س 496؛ خامنه اى، اجوبه الاستفتائات، س 1724 و دفتر بهجت. [240]. سیستانى، منهاج الصالحین، ج 3، م 616؛ تبریزى و وحید، منهاج الصالحین، کتاب الطلاق، م 1496؛ صافى، هدایه العباد، ج 2، کتاب الخلع، م 16؛ امام، تحریرالوسیله، ج 2، کتاب الخلع، م 14؛ دفتر:فاضل، خامنه اى، نورى، مکارم و بهجت. [241].امام، استفتائات، ج 3، احکام طلاق، س 5؛ صافى، هدایة العباد، ج 2، کتاب الخلع، م 9 ؛ تبریزى و وحید، منهاج الصالحین، کتاب الطلاق، م 1483؛ سیستانى، منهاج الصالحین، ج 3، م 615 و 616 و 617؛ دفتر: بهجت، نورى، خامنه اى، مکارم و فاضل. [242].امام، استفتائات، ج 3، احکام طلاق، س 25. [243].مکارم، استفتائات، ج 2، س 1146؛ دفتر: فاضل، نورى و خامنه اى. [244]. صافى، جامع الاحکام، ج 2، س 1450. [245]. دفتر: همه مراجع. [246]. امام، استفتائات، ج 3، احکام طلاق، س 22 ؛ دفتر: بهجت، صافى، وحید، تبریزى و سیستانى. [247]. مکارم، استفتائات، ج 2، س 1149 ؛ دفتر: فاضل، نورى و خامنه اى. [248]. دفتر: همه مراجع. [249]. دفتر: همه مراجع. [250]. تبریزى، صراط النجاه، ج 5، س 505 و 506 و 502 و دفتر: همه مراجع. [251]. تبریزى، استفتائات، س 1631؛ امام، استفتائات، ج 3، احکام مهریه، س 31؛ مکارم، استفتائات، ج 1، س 732؛ فاضل، جامع المسائل، ج 2، س 1284؛ سیستانى، منهاج الصالحین، ج 2، م 287؛ نورى، استفتائات، ج 2، س 628؛ صافى، هدایة العباد، ج 2، فصل فى المهر، م 1 و دفتر: خامنه اى، بهجت، وحید. [252]. توضیح المسائل مراجع، م 106 ؛ وحید، توضیح المسائل، م 107. [253]. ر.ک: توضیح المسائل مراجع، م 435. [254]. توضیح المسائل مراجع، 2527؛ وحید، توضیح المسائل، م 2591. [255]. توضیح المسائل مراجع، م 2510 و 2511 و 2517؛ تحریر الوسیله، ج 2، عدة وطى ء الشبهه، م2؛ سیستانى، منهاج الصالحین، م 567 و تبریزى و وحید، منهاج الصالحین، العده، م 1470.   .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image