تخمین زمان مطالعه: 7 دقیقه
در جامعه اسلامي به جهت داشتن ارزشها و الگوي خاص فرهنگي، حدود معيني را براي رفتار فردي و اجتماعي تعيين ميكند تمرّد و تخلف فرد از ارزشها و هنجارهاي شرعي (فردي و اجتماعي) در مفهوم «نابهنجاري» ارزشي يا گناه بحث ميشود.معناي گناهگناه به معناي «خلاف» است. و در اسلام هر گونه كاري كه بر خلاف فرمان خداوند باشد، گناه است، گناه هرچند كوچك باشد، چون نافرماني خداست، بزرگ است.[1]واژههاي بيانگر گناه در قرآن و روايات:در زبان قرآن و روايات، با واژههاي مختلفي، از گناه ياد شده است كه هر كدام از بخشي از آثار شوم گناه پرده برميدارد و بيانگر گوناگون بودن گناه است. بعضي واژهها عبارتند از: ذنبْ، معصيت، إثم، سيئة، جرم، فسق، فساد، فجور، فاحشه، و... .[2]زمينهها و عوامل پيدايش گناهيكي از موضوعات بسيار مهم، در بحث گناهشناسي، شناخت «زمينههاي گناه» است.كسي كه ميخواهد گناه نكند، حتماً بايد به زمينههاي گناه توجه كند. وقتي آنها را شناخت به پيشگيري و درمان آن بپردازد.كمبود ويتامينهاي مختلف در بدن، انسان را آمادة پذيرش ميكروبها ميكند و به استقبال بيماريها ميبرد و بيماريها را در وجود خود، پرورش و گسترش ميدهد. قطعاً براي پيشگيري يا درمان بيماريها، بايد كمبود ويتامينها جبران گردد که زمينه پذيرش و پرورش بيماريها از بين برود؛ بنابراين، در اين راستا، بايد «زمينهشناس و زمينهزدا» باشيم. مثلا اگر در منزل چاه فاضلابي باشد كه، زمينهساز انواع پشهها است و سمپاشي نيز بيهوده است، بايد چاه را پر كرد.[3]در بررسي زمينههاي گناه، ميتوان به زمينههاي فرهنگي و تربيتي، خانوادگي، اقتصادي، اجتماعي رواني و سياسي اشاره كرد كه هر كدام با كميت و كيفيت خاصي، زمينه گناه را مي سازند.1. جهل و حماقتجهل و حماقت انگيزه گناه را در انسان بوجود آورده و او را به سوي گناه ميكشاند، جهل نسبت به خدا، ندانستن هدف آفرينش، جهل نسبت به نواميس خلقت، به آثار گناه و به مصرف كردن انرژي در راه صحيح آن. مثلاً در برنامه دانش پزشكي، يك فرد جاهل و بيسواد، غذاي آلوده به ميكروب را بر اثر آگاه نبودن به آن، به آساني ميخورد؛ ولي يك دكتر ميكروبشناس، هرگز آن را نميخورد. در دوران جاهليت كه گناهان گوناگون سراسر زندگي مردم را فرا گرفته بود، بيشتر بر اثر جهل و حماقت بود. همين جهل و ناآگاهي است كه متأسفانه امروزه، سبب شده تا دشمن شبيخون فرهنگي بيرحمانهاي به عقايد و افكار ما بزند و بيشتر از همه، افكار جوانان را مورد هدف قرار دهد و ذهن آنان را از هويت ديني و ملي خويش تهي سازد.[4]2. حرام خوارييكي ديگر از عوامل مهم در وقوع جرم و گناه، لقمه حرام است، وقتي به بزهكاران اطراف خود مينگريم، ميبينيم كه بعضي از آنها تحصيل كردهاند و داراي شناختهاي علمي و ديني هم هستند؛ اما با وجود اين، گناهان عجيب و غريبي از آنان سر ميزند؛ حتي از يك جاهل نيز گناهكارترند. اينان كه با چراغ علم به سراغ كردارهاي خلاف عقل و شرع ميآيند كالاهاي خود را گزينشتر ميبرند: چو دزدي با چراغ آيد گزيدهتر برد كالااز نظر علم و دين، همان گونه كه غذا در جسم انسان، اثر دارد و موجب حفظ جسم و تقويت آن ميگردد، در روح انسان نيز اثر ميگذارد.[5]3. خانوادهيكي از پايگاههاي قوي در تربيت انسان و تحويل دادن مردان بزرگ، همچنين يكي از عوامل فساد و تباهي فرزندان و يكي از عمدهترين عوامل ناهنجاري در جامعه، خانواده است. خانواده، كانون هنجار و ناهنجاريهاي فردي و اجتماعي است. از همين مركز حياتي و سرنوشتساز است كه بدي يا نيكي در سطح جامعه منتشر ميشود. بنابراين زمينههاي بد خانوادگي، نقش بهسزائي براي سوق دادن انسان به سوي گناه دارد؛ چنانكه زمينههاي نيك خانوادگي، اثر بسيار خوبي در اجتناب از گناه خواهد داشت.[6]4. فقدان تربيتيكي از عوامل ناهنجاري انسان در جامعه، رشد مادي و فيزيكي به دور از رشد تربيتي است. توسعه نامتوازن در هر مجموعهاي، زشت و ملال انگيز است. مثلاً اگر در بدن انسان دستها، بيش از پا يا انگشتان يك دست، بيش از انگشتان دست ديگر رشد كند، توازن و هماهنگي بدن را به هم ميريزد و چهرهاي نازيبا به نمايش ميگذارد. فقدان تربيت در آدمي نيز چنين وضعيتي را جلوهگر ميكند؛ يعني رشد بدني او كامل شده؛ اما عناصر تربيتي را در خود نگرفته است. چنين موجودي وقتي وارد اجتماع ميشود، ناهمگون با جامعه است؛ لذا دست به اقداماتي ميزند كه از نظر اجتماعي بزهكار و نابهنجار و از لحاظ ديني معصيت کار و گناه کار محسوب ميشود.5. آلودگي محيط زندگيتمام عوامل خارجي كه در اطراف موجود زنده، از آغاز انعقاد نطفه وجود دارد و بر رشد بدني و روحي او تأثير ميگذارند محيط ناميده ميشود. بدون ترديد يكي از زمينههاي گناه، محيط فاسد و ناپاك است. محيط از نظر كيفي و كمي داراي اقسامي است؛ مانند محيط مدرسه، خانه، اداره، روستا، شهر، دانشگاه، و... كه هر كدام به نحوي بر انسان تأثير ميگذارند؛ بنابراين محيط زندگي در انسان و فرزندان او اثر شگرفي دارد. اين مسئله مسئوليتي بزرگ بر دوش پدران و مادران و حتي مربيان مي گذارد که با انتخاب محيطي خوب و سالم، با ناهنجاريها مبارزه كنند.[7]6. دوستان ناباب:دوستي، از مسايل ضروري زندگي انسان است كه بر سرنوشت دنيا و آخرت او تأثير ميگذارد و نيك و بد كردارهاي آدمي را رقم زده و جهت ميدهد. گاهي ديده ميشود كه همه عوامل تربيتي براي يك فرد فراهم بوده اما دوستان ناباب، او را منحرف كرده و از هدايت و رشد بازداشتهاند. از طرف ديگر نيز به تجربه ثابت شده كه دوستان عاقل و كاردان، بزهكاراني را از ورطههاي سقوط و هلاكت نجات داده و به ساحل درياي سعادت رساندهاند.اساساً استعدادها و تواناييهاي آدمي در ارتباط صميمي، صادقانه و دوستانه با ديگر افراد شكوفا ميشود. ضرورت دوست داشتن و معاشرت از يك سو و پرهيز از دوستان ناباب ما را بر آن ميدارد که در «آيين دوستيابي» دقت كنيم.[8]7. فقدان بينش سياسي ـ اجتماعيمنظوز از فقدان بينش سياسي ـ اجتماعي، آن است كه انسان، زمان خود و افراد آن را نشناسد و با چشم و گوش بسته به حيات طبيعي خويش ادامه دهد. چنين شخصي احتمال فريب خوردنش توسط افراد حيلهباز و شيّاد، بسيار است. چه بسا از همين راه خسارتهاي جبران ناپذيري بر وي و نيز اجتماع وارد آيد.[9]8. تقليد كوركورانهتقليد؛ يعني پيروي از افكار و انديشهها و يا كردارهاي شخصي و اجتماعي فردي يا گروهي. اين تقليد، گاهي آگاهانه و از سر بينش است و گاهي هم كوركورانه. آنچه باعث ناهنجاري ميشود، دنباله روي و پيروي كوركورانه و بيقيد و شرط است. ما در جامعه افرادي را ميبينيم كه پوشش و گفتار و رفتارشان، متناسب با يك جامعه و فرهنگ اسلامي نيست بلكه الگوبرداري از فرهنگ غربي است؛ اين چنين افرادي به اين صورت تمردّهايي را عليه ارزشهاي حاكم بر روابط اجتماعي در جامعه اسلامي روا ميدارند.بنابراين تقليد به معناي عدم استقلال، وابستگي ذلتبار به ديگران، و به دنبال آن، مُد پرستي و هرزهگرايي و زندگي پوچ و طفيلي، يكي از موضوعات زمينهساز گناه است.[10]9. غفلتزدگييكي از عوامل ناهنجاري و سرانجام، بزهكاري از ديدگاه قرآن و روايات اهل بيت ـ عليهالسلام ـ غفلت است. اين بيماري يكي از امراض مهم قلب و روان انسان است كه سبب بيماريهاي ديگر ميشود؛ چون هر نوع نابهنجاري و بزهكاري كه از انسان سر ميزند از اعضا و جوارح اوست؛ مثلاً گناه و نابهنجاري گاهي به وسيله دست بروز ميكند و گاهي به سبب پا و يا زبان و يا چشم و گوش، در هر صورت همة اين اعضا و جوارح به فرمان قلب اقدام به انجام كار خلاف ميكنند كه در ديدگاه دين، معصيت و نافرماني خدا و از نظر جامعهشناسي ناهنجاري و بزهكاري است.قلبي كه از خدا بريده و به معاد نرسيده و از راهنمايي و روشنايي نور وحي استفاده نكرده باشد قلب غافل نام دارد، چون در مقام فرماندهي اعضا و جوارح قرار دارد و منشأ انواع و اقسام ضد ارزشها ميگردد كه از ديدگاه دين، معصيت و نافرماني خدا و در جامعه به عنوان ناهنجاري و بزهكاري شناخته ميشود.[11]10. پيروي از هوي و هوسدر درون انسان اميال و كششهايي وجود دارد كه آدمي را به تحريك وا ميدارد و مبناي حركتهاي فردي و اجتماعي را رقم ميزند. برخي از اين اميال، الهياند و ريشة كردارهاي نيكاند و بعضي هم شيطاني و از سر هوا و هوس و ريشه كردارهاي زشت. آنچه كه در جايگاه عامل ناهنجاري گناه قرار ميگيرد «نفس اماره» است. هرگاه از هوا پرستي، سخني به ميان ميآيد منظور همين نفس است.هوا پرستي در واقع ثمرة تلخ غفلتزدگي و درست در مقابل خداپرستي است؛ به عبارت ديگر هواپرستي پذيرش نابخردانه حكومت نفس اماره و شيطان درون است.[12] .
سامانه پاسخگویی به سوالات و شبهات
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.