پیامبر اعظم (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم)  /

تخمین زمان مطالعه: 102 دقیقه

پیامبر اعظم (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم)


        پیامبر اعظم (صلّى اللّه  علیه و آله و سلّم) پاسخ ها و پیام ها نهاد نمایندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاه ها معاونت مطالعات راهبردى ـ اداره مشاوره و پاسخ سرشناسه: داداش زاده، محمدرضا، 1344 - عنوان و نام پدیدآور: پاسخ ها و پیام هاى پیامبر اعظم صلى الله علیه و آله / پژوهش محمدرضا داداش زاده؛ تنظیم و نظارت نهاد نمایندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاه ها، معاونت مطالعات راهبردى ـ اداره مشاوره و پاسخ؛ ترجمه و تدوین محمد مهدى رضایى. مشخصات نشر: قم : نهاد نمایندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاه ها، دفتر نشر معارف. مشخصات ظاهرى: 108 ص شابک: 000/12 ریال ؛ 9-069-531-964-978 یادداشت: کتابنامه : ص [105 ] ـ 107 ؛ همچنین به صورت زیرنویس موضوع: محمد صلى الله علیه و آله پیامبر اسلام، 53 قبل از هجرت ـ 11 ق. ـ احادیث. موضوع: محمد صلى الله علیه و آله، پیامبر اسلام، 53 قبل از هجرت ـ 11 ق. کلمات قصار. موضوع: اسلام ـ پرسش ها و پاسخ ها. شناسه افزوده: رضایى، محمد مهدى، 1351 ـ، مترجم رده بندى کنگره: 1385 9پ6ر/5/142 BP رده بندى دیویى: 218 / 297 شماره کتابشناسى ملى: 1769303 تنظیم و نظارت : ··· نهاد نمایندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاه ها معاونت مطالعات راهبردى ـ اداره مشاوره و پاسخ پژوهش : ··· محمدرضا داداش زاده ترجمه و تدوین : ··· محمد مهدى رضایى تایپ و صفحه آرایى : ··· طالب بخشایش انتشارات : ··· دفتر نشر معارف نوبت چاپ : ··· چهارم، بهار 89 تیراژ : ··· 000/10 جلد قیمت : ··· 1200 تومان شابک : ··· 9-069-531ـ964-978 «کلیه حقوق براى ناشر محفوظ است» مراکز پخش: قم: معاونت مطالعات راهبردى نهاد، تلفن 2904440 قم: خیابان شهدا، کوچه 32، پلاک 3، تلفن و نمابر: 7744616 فروشگاه قم: خ شهدا، روبه روى دفتر رهبرى، تلفن 7735451 نمابر 7742757 فروشگاه تهران: خ انقلاب، چهارراه کالج، جنب بانک ملت، پ 715 تلفن 88911212 نشانى اینترنت :www.nashremaaref.ir پست الکترونیک : info@porseman.org     فهرست مطالب مقدمه··· 11 درآمد··· 13 بخش نخست ـ پاسخ هاى پیامبر صلى الله علیه و آله معرفت هاى ربوبى اساس دانش··· 19 تفسیر این کلمات چیست؟··· 19 حق خدا بر بندگان··· 21 بدترین کارها··· 21 پروردگارت کجا است؟··· 21 اسم اعظم خدا چیست؟··· 22 قرآن، سهم چشم ها از عبادت··· 23 درباره پیامبر صلى الله علیه و آله مرا محمد گفته اند چون...··· 25 بر پرتگاه جهنم··· 26 نُه خصلت ویژه··· 27 رفقاى پیامبر صلى الله علیه و آله کیستند؟··· 27 چاره این دورى چیست؟··· 27 اهل بیت نجات و رستگارى بهاى بهشت··· 29 نجات یافتگان کیستند؟··· 30 محبوب ترین نام ها··· 30 ثَقَلین یعنى چه؟··· 31 خویشاوندان من··· 31 برترین خانه ها··· 32 اساس اسلام چیست؟··· 33 آن کلمات شگرف··· 33 دوازده سرپرست الهى از ما، یا از غیر ما؟··· 35 وارث علم نبى صلى الله علیه و آله··· 35 اولوالامر کیانند؟··· 36 صالح مؤمنان کیست؟··· 37 رازدار محمّد صلى الله علیه و آله··· 37 ولایت این مرد··· 38 سبقت گیرندگان··· 39 از سوى تو، یا از سوى خدا؟··· 39 زائران عرشى خدا··· 41 مرگ و معاد یک چشم به هم زدن··· 43 ره توشه قیامت··· 43 مرگ دوست داشتنى··· 44 زیرک ترین، مؤمن··· 44 ویران کننده لذّت ها··· 45 سخت ترین گردنه قیامت··· 45 کار بهشتیان و دوزخیان چیست؟··· 46 فلسفه احکامى چند دور کننده هاى شیطان··· 47 کدام روزه؟··· 48 کدام جهاد؟··· 48 نماز و نیاز نماز چیست؟··· 49 در وصف نماز··· 49 خدا پسندانه ترین اعمال··· 50 پنج شست و شو··· 50 آنکه نماز را سبک بشمارد··· 51 کدام عمل؟··· 52 سلاح رهایى بخش··· 52 اول درود بر محمد و خاندانش علیه السلام··· 53 چرا به اجابت نمى رسند؟··· 53 ایمان و مؤمنان بزرگ ترین مرگ کدام است؟··· 55 محکم ترین دستاویز ایمان··· 55 اگر راست مى گویید...··· 56 اولیاء اللّه  کیستند؟··· 57 مؤمن کیست و...؟··· 57 مؤمن و دروغ!··· 58 جام بلا بیشترش مى دهند··· 58 ویژگى هاى مؤمن··· 59 نشانه مؤمن··· 60 باغ بهشت چیست؟··· 60 اخلاق و زندگى تا عزیزترین باشى··· 61 جهاد اکبر چیست؟··· 61 پاک کننده گناهان··· 62 دردتان چیست و درمانتان کدام؟··· 62 گناهى که به بهشت مى برد··· 62 توبه بى بازگشت··· 63 بزرگترین گناهان··· 63 سفارش هاى نبوى··· 64 آنها را ترک مکن··· 65 قلب سلیم، قلب کیست؟··· 66 برترین اخلاق··· 66 عاقبت اندیش باش··· 66 سه نجات بخش و سه هلاک کننده··· 67 چنین کن تا...··· 67 چه کنم، بهشتى شوم؟··· 68 اخلاق برتر··· 68 زبانت را نگاه دار··· 69 بدترینِ شما··· 69 نیرنگ و ریا··· 70 جهاد، یا پدر و مادر؟··· 70 سه بار فرمود : مادر··· 71 بى نیازى خدا چیست؟··· 72 خشمگین مشو··· 72 دشمنان نعمت هاى خدا کیستند؟··· 73 همسایه آزار، مسلمان نیست··· 73 برترین عمل چیست؟··· 74 محبوب ترین ها··· 74 ... تا دوستت بدارند··· 74 با مردم چنان باش که...··· 74 صدقه، ماندنى است··· 75 شاید راست بگوید··· 75 کدام صدقه؟··· 76 چگونه صدقه بدهم؟··· 76 آیا تو را نیاموزم؟··· 76 کفاره غیبت··· 77 این توکل نیست··· 77 جز پاک را نمى پذیرد··· 77 مردانگى همین است··· 78 از خدا باید ترسید··· 78 زیاد کننده روزى چیست؟··· 79 معناى دوراندیشى··· 79 ضمانت بهشت··· 79 کدام مردگان؟··· 80 همسرت کارگزار خدا است··· 80 ازدواج، چاره نیازمندى··· 80 چگونه مالى را به دست آوریم؟··· 81 از آن بپرهیزید··· 81 پسندیدگى حج به چیست؟··· 81 حق شوهر بر زن··· 82 حق زن بر شوهر··· 82 ذمّه خود را رها کنید··· 83 نشانه هاى نعمت کو؟··· 83 آیا سپاسگزار نباشم؟··· 84 در وصف شکیبایان··· 84 چه کسى بهترین است؟··· 84 منبر نشینان نور··· 85 قوى ترین شما کیست؟··· 86 چه کسانى برگزیده اند؟··· 86 خردمند کیست؟··· 87 شبیه ترین شما به من··· 87 سایه نشینان عرش··· 87 غریبانِ مصلح··· 88 دانش چیست؟··· 88 چگونه دانش را مهار کنیم؟··· 89 دانشمند حقیقى··· 89 مؤمن بى دین··· 90 حق راه و رهگذر··· 90 دنیاى بى ارزش··· 91 شوخى بى جا··· 91 بهترین قارى کیست؟··· 92 کتاب هدایت··· 92 بخش دوم ـ پیام هاى پیامبر صلى الله علیه و آله یکصد و سى پیام از پیامبر صلى الله علیه و آله··· 95 کتابنامه··· 105     مقدمه نسل جوان و فرهیختگان دانش و تلاش، همگى خواهان «خوب»ها و «خوبى»هایند و در پى آنانند که ایمان و پاکى درون را با صفا و صمیمیت برون هم نوا سازند، به طورى که زندگى فردى شان بر پایه آراستگى و وارستگى استوار گردد و زندگى اجتماعى شان براساس درستى و راستى شکل بگیرد . در این میان دانشگاهیان عزیز آینه تمام نماى فرهنگ و دانش جامعه اند و پیشرفت تمدن بشرى بر تارک ایشان مهر زده شده است. از این رو تقویت بنیان هاى اعتقادى و کمک به رشد و بالندگى روحیه معنوى شان از مهمترین وظایف نهادهاى فرهنگى جامعه است . اداره مشاوره و پاسخ نیز محفل انسى فراهم آورده تا استادان حوزه و دانشگاه و صاحبان دانش و قلم، گرد هم آیند و آموزه هاى برگرفته از وحى الهى و تجربه و دانش بزرگان جامعه بشرى را به رشته تحریر در آورند و در اختیار جوانان تشنه علم و معنویت و شیفتگان همّت و خدمت قرار دهد . آنچه پیش رو دارید برگزیده اى از پرسش هایى است که در محضر پیامبر اعظم صلى الله علیه و آله مطرح شده و حضرتش پاسخ داده اند؛ به ضمیمه منتخبى از پیام هاى پیامبر صلى الله علیه و آله تقدیم مى شود. این مجموعه توسط محققان ارجمند، حجج اسلام آقایان محمد باقر پورامینى (مدیریت) و محمدرضا داداش زاده (پژوهش) تهیه گردیده و توسط نویسنده گرامى جناب آقاى محمد مهدى رضایى ترجمه و تدوین شده است . برآنیم با توفیق خداوند، به تدریج، مجموعه هایى از این دست، تقدیم شما خوبان کنیم . پیشنهادها و انتقادهاى سازنده شما، راهنماى ما در ارائه خدمات فرهنگى هرچه شایسته تر و پربارتر خواهد بود . در پایان از تلاش هاى مخلصانه تدوین کنندگان محترم و مجموعه همکاران اداره مشاوره و پاسخ، به خصوص حجه الاسلام والمسلمین جناب آقاى صالح قنادى(زیدعزّه) که در بازخوانى و آماده سازى این اثر تلاش کرده اند، تشکر و قدردانى مى شود و دوام توفیقات این عزیزان را در جهت خدمت بیشتر به مکتب اهل بیت علیهم السلام و ارتقاء فرهنگ دینى جامعه به ویژه دانشگاهیان از خداوند متعال مسألت داریم . واللّه  ولى التوفیق معاون مطالعات راهبردى نهاد محمد اسحاق مسعودى   درآمد رسول خدا صلى الله علیه و آله در زمانه اى به پیامبرى برانگیخته شد که نه تنها سرزمین پهناور عربستان که بیشتر مردم دنیا در کشورها و سرزمین هاى دیگر، به دور از حیات متعالى انسانى، به زندگى اى طبیعى خوگرفته بودند و ظلمتى سهمگین و حیرت زا بر سراپاى بشر آن روز سایه افکنده بود و به تعبیر حضرت امیر علیه السلام : «مردم در حیرت گمراهى غرقه بودند و بر اثر کج روى ها، به بدعت ها و فتنه ها مبتلا شده بودند . هوى و هوس ها بر آنان چیره گشته و بزرگان دنیا آنان را به لغزش کشیده و جهالت عمیق، آنان را گرفتار خفت و سبک مغزى کرده بود . آنان مردمى متحیر و سردرگم و غرق در بلاى نادانى بودند»1 . در چنین اوضاع و شرایط آشفته اى، پیامبر صلى الله علیه و آله به امر خدا، پرچم هدایت و نجات بشریت را به دست گرفت و براى مردمان گرفتار در زنجیرهاى منیت و مادیت و شرک به خدا، پیام آور عدالت و معنویت و یکتا پرستى گردید و چراغ تابنده وجودش، قافله راه گم کرده بشرى در ظلمتکده طبیعت را به ترک تاریکى و در پیش گرفتن راه رهایى و نور دعوت نمود . رسالت الهى رسول اللّه  صلى الله علیه و آله گرچه از مکه آغاز شد و مخاطبان نخستین آن، مردمان آن سرزمین بودند، اما به تصریح قرآن کریم، خداوند او را براى سعادت بخشى تمام بشریت، در همه عصرها و مصرها، برانگیخته بود و رسالتى جهانى را بر عهده تواناى آن حضرت نهاده بود ؛ زیرا ظلمت و گمراهى مردم آن روزگار، ویژه آنان نبود و همه بشریت در همه زمان ها با آن دست به گریبان بوده و هستند . به بیان دیگر، انسان دامن پرورده طبیعت و ماده است و «جهان طبیعت جهان ظلمت است، ظلمت عادات و محیط، ظلمت غرایز و امیال، ظلمت آراء و اهواء و افکار و اغراض و این همه، فروغ فطرت آدمى را مى پوشاند و محجوب مى گرداند و او را از تشخیص حقیقت و گرایش به نور واقع بازمى دارد . پس همچنان که شناخت درست اشیاء و رؤیت صحیح آنها با نور میسر است و بدون آن شدنى نیست، شناخت درست حقایق عالم و نیز رؤیت آنها و تمیز دادن هر یک از آنها، جز با نور حقیقى امکان پذیر نیست»2 یعنى نور انسان کامل و فرستاده از طرف خدا . بنابراین، نه تنها عرب هاى صحرانشین و پرخشونت و بى تمدن و عادت کرده به انواع ستم ها و کج روى ها در عصر بعثت، که پس از آنان، تمام انسان ها چه آنان که آمده اند و رفته اند، چه آنان که هستند و چه کسانى که مى آیند، همه و همه یکسره به تعالیم حقه و هدایتگر محمد صلى الله علیه و آله نیازمند بوده و هستند و هیچ انسانى بدون چنگ زدن به ریسمان راهنمایى هاى آن حضرت، توان بیرون آمدن از چاه ویل طبیعت و ماده را به طور کامل ندارد، و توانایى پرگشودن در آسمان رستگارى و تقرب به بارگاه ربوبى را نخواهد داشت . براى آموختن از پیامبر صلى الله علیه و آله و راه سپردن به آنچه هدف رسالت آن حضرت است ؛ یعنى برآوردن آدمى از حضیض تیره بختى و ضلالت و رساندن او به اوج کمالات انسانى، سیره و سخن ایشان بهترین و مطمئن ترین دستاویز است . به سخن دیگر، آنچه از شیوه رفتار و کردار و بیانات رسول خدا صلى الله علیه و آله برجاى مانده، تا همیشه پاسخ گوى سؤالات گوناگونى تواند بود که از درون انسان درباره خودش و جهات پیرامونش و آغاز و انجام هستى مى جوشد. پیامبر صلى الله علیه و آله ـ و به تبع او دیگر حضرات معصومین علیهم السلام ـ به عنوان یک انسان آگاه و مطلع از اسرار عالم هستى و آشنا به امور گوناگون زندگى بشر در دنیا و آخرت، و برخوردار از رفتار و گفتارى معصومانه و بى خطا، براى همگان مقام مرجعیت علمى و دینى دارد . یعنى چون از روى هوا و هوس و خواهش هاى زودگذر بشرى سخن نمى گوید و سیره و سخنش پشتوانه اى بى بدیل و خلل ناپذیر چون عصمت دارد، لازم است که انسان ها دستورات دینى خود را از آن حضرت اخذ کنند و او را الگوى اعمال و گرفتار خویش قرار دهند : «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کانَ یَرْجُوا اللّهَ وَ الْیَوْمَ الاْخِرَ وَ ذَکَرَ اللّهَ کَثِیراً»3 . بى شک در گفتار و رفتار رسول خدا پیروى نیکویى است براى شما، براى کسانى که امیدوار خدا و روز قیامتند و خدا را فراوان یاد مى کنند. سخنانى که بر زبان پیامبر صلى الله علیه و آله جارى گردیده و به لطف بزرگ پروردگار، به ما رسیده بر سه گونه اند : قرآن، حدیث قدسى (که نه کلام صریح پیامبر است و نه وحى منزل، بلکه حدیثى است که ایشان از خدا نقل کرده)، حدیث، یا سخن صریح پیامبر صلى الله علیه و آله . حدیث رسول خدا صلى الله علیه و آله وحى نیست و در جایگاه حدیث قدسى قرار ندارد، اما دمى از عالم قدس و نورى از ربوبیت الهى در آن موج مى زند و همین ویژگى آن را از کلام انسان هاى عادى که سخنى طبیعى و گاهى مایه گرفته از تاریکى نادانى و امیال و اغراض و غرایز است، متمایز مى سازد . سخن پیامبر صلى الله علیه و آله سخن نور است و محتوایش در ارتباط با عالم بالا و از هرگونه نقص و نقض و خلاف و خطا دور است . پس این، تنها سخنى است که باید از سوى دیگران، بى هیچ اگر و اما، به دیده قبول نگریسته شود، سند و حجت باشد و چونان مشعلى فروزنده و ظلمت شکن، در دل تاریکى ها و جهالت ها مورد استفاده قرار گیرد . آرى تنها در پرتو پاسخ ها و پیام هاى پیامبر صلى الله علیه و آله است که نادانى ها به دانایى، خطاکارى ها به درست کارى و گمراهى ها به هدایت مى رسند و راه قرب الهى که اساس نیک بختى و سعادت این جهانى و آن جهانى بشر است، هموار مى گردد و پیموده مى شود .   بخش نخست پاسخ هاى پیامبر (صلّى اللّه  علیه و آله و سلّم) معرفت هاى ربوبى اساس دانش مردى نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله آمد و گفت : اساس دانش چیست؟ فرمود : شناخت خدا . گفت : معرفت سزاوار خدا کدام است؟ فرمود : آن است که او را به نداشتن مثل و مانند بشناسى و بدانى که او معبود، یگانه، آفریدگار، توانا، نخستین و واپسین، و آشکار و نهان است و هیچ انباز و همانند ندارد . این است شناخت خدا، آنگونه که باید .4 تفسیر این کلمات چیست؟ امام حسین علیه السلام : مردى یهودى خدمت رسول خدا صلى الله علیه و آله رسید و... گفت : من از ده سخن که خداى تعالى در بقعه مبارکه، در مناجات موسى، به او عطا فرمود، از تو مى پرسم که آنها را جز پیامبر مرسل یا ملک مقرب نمى داند . پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود : از هر چه مى خواهى، بپرس . ... گفت : براى من، از تفسیر «سبحان اللّه  والحمدللّه  و لا اله الا اللّه  و اللّه  اکبر» بگو . پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود : خدا مى دانست که آدمیزاد و جن، به خداى تعالى دروغ مى بندند، پس فرمود : «سبحان اللّه » یعنى او از آنچه آنها مى گویند پاک و مبرا است . اما «الحمدللّه » . خدا مى دانست که بندگان نمى توانند سپاس نعمت هایش را به جاى آورند . پس خودش را ستایش نمود، پیش از آنکه خلایق او را حمد کنند . اگر این کلام الهى نبود، خداوند به هیچ کس نعمتى نمى داد . اما «لااله الااللّه » . معنى این سخن، وحدانیت خداوند است . خدا هیچ عملى را جز به وسیله آن نمى پذیرد و جز به واسطه آن کسى وارد بهشت نمى شود . این کلام را، «کلمه تقوى» گفته اند چون در روز قیامت، ترازوى عمل را سنگین مى کند . اما «اللّه  اکبر» . بالاتر و والاتر از آن، سخنى نیست و نزد خدا محبوب ترین است . «اللّه  اکبر» یعنى بزرگتر از خدا چیزى نیست . عظمت این کلمه از آن رو است که به خاطر کرامتى که نزد خدا دارد، آغاز هر نمازى با آن است و نامى است از نام هاى برتر و بزرگ تر خدا .5 حق خدا بر بندگان عباد بن صامت : به رسول خدا صلى الله علیه و آله گفتم : حق خدا بر بندگان چیست؟ فرمود : هیچ گاه به او شرک نورزند و او را عبادت کنند و نماز بر پاى دارند و زکات بپردازند .6 بدترین کارها امام صادق علیه السلام : مردى از قبیله «خثعم» خدمت پیامبر صلى الله علیه و آلهرسید و پرسید : بدترین کارها نزد خداى عزوجل چیست؟ فرمود : «الشِّرْکُ بِاللّهِ ؛ شرک ورزیدن به خدا» . گفت : آنگاه چه؟ فرمود : پیوند بریدن از خویشان . گفت : سپس چه؟ فرمود : امر کردن به بدى ها و ناپسندى ها، و بازداشتن از خوبى ها و کارهاى پسندیده .7 پروردگارت کجا است؟ امام صادق علیه السلام : یهودى اى که به او «سِبَخْتُ» مى گفتند، نزد رسول خدا صلى الله علیه و آلهآمد و گفت : اى رسول خدا، آمده ام درباره پروردگارت، از تو سؤالاتى بپرسم . اگر مرا پاسخ گویى، چه خوب، وگرنه باز مى گردم . فرمود : هر چه مى خواهى، بپرس . گفت : پروردگارت کجا است؟ فرمود : همه جا هست و در هیچ مکان محدودى نیست . گفت : او چگونه است؟ فرمود : چگونه پروردگارم را با «چگونگى» توصیف کنم، در حالى که «چگونگى» خود مخلوق است و خداوند به مخلوقش قابل توصیف نیست؟ گفت : مردم از کجا بدانند که تو پیامبر خدایى؟ در این هنگام تمام سنگ ها و چیزهاى پیرامون او به سخن آمدند و با زبان عربى مبین گفتند : اى سِبَخْتُ، او رسول خدا است . سِبَخْتُ گفت : تا امروز، امرى به این آشکارى و روشنى ندیده بودم ـ سپس گفت : «اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاّ اللّه  وَ اَنّکَ رَسولُ اللّهِ8 ؛ گواهى مى دهم که خدایى جز خداى یکتا نیست و تو رسول و فرستاده خدایى» . اسم اعظم خدا چیست؟ رسول خدا صلى الله علیه و آله ـ در جواب سؤال از اسم اعظم خداوند ـ : همه اسم هاى خداوند اعظم و بزرگ ترند . پس دل خود را از هر چه غیر او خالى گردان و به هر اسم که مى خواهى او را بخوان .9 قرآن، سهم چشم ها از عبادت رسول خدا صلى الله علیه و آله : سهم چشم هاى خود را از عبادت بدهید . گفتند : سهم آنها از عبادت چیست، اى رسول خدا؟ فرمود : «النَّظَرُ فِى الْمُصْحَفِ وَالتّفکُرُ فیه وَالاِعْتبارُ عِنْدَ عجائِبِه10 ؛ نگاه کردن به قرآن و اندیشیدن در آن و عبرت گرفتن، هنگام برخورد با شگفتى هاى آن» . درباره پیامبر صلى الله علیه و آله مرا محمد گفته اند چون... امام حسن علیه السلام : عده اى از یهودیان خدمت رسول خدا صلى الله علیه و آله رسیدند و داناترین آنها سؤالاتى از پیامبر صلى الله علیه و آله پرسید، از جمله : علت چیست که تو را «محمد، احمد، ابوالقاسم، داعى، نذیر و بشیر» گفته اند؟ پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود : «مرا محمد گفته اند، چون در زمین ستوده و مورد ستایشم ؛ و احمد گفته اند، چون در آسمان ستوده و مورد ستایشم ؛ و ابوالقاسم گفته اند، چون خداى عزوجل در قیامت دوزخ و بهشت را تقسیم مى کند و آنگاه تمام کسانى که به من ایمان نیاورده اند، در آتش قرار مى گیرند و تمام کسانى که به من ایمان آورده اند و به پیامبرى ام اقرار کرده اند، در بهشت ؛ و داعى گفته اند چون مردم را به دین پروردگارم فرا مى خوانم ؛ و نذیر گفته اند چون کسى را که نافرمانى ام کند، به آتش مى ترسانم ؛ و بشیر گفته اند چون کسى را که پیروى ام نماید، به بهشت بشارت مى دهم» .11 بر پرتگاه جهنم على بن ابى طالب علیه السلام : فاطمه علیهاالسلام به رسول خدا صلى الله علیه و آله گفت : اى پدر، در روز بزرگ ترین توقفگاه، و در روز وحشت هاى بزرگ و روز بیشترین هراس، شما را کجا ملاقات کنم؟ فرمود : اى فاطمه، مرا نزدیک درب بهشت ملاقات کن، در حالى که پرچم «الحمدللّه » را در دست دارم و از امتم نزد پروردگار شفاعت مى کنم . گفت : اگر آنجا نبودید؟ فرمود : نزدیک حوض کوثر، در حالى که امتم را سیراب مى کنم . گفت : اگر آنجا نبودید؟ فرمود : بر پل صراط، در حالى که ایستاده ام و مى گویم : پروردگارا، امتم را به سلامت دار . گفت : اگر آنجا نبودید؟ فرمود : نزدیک ترازوى سنجش اعمال، در حالى که مى گویم : پروردگارا، امتم را به سلامت دار . گفت : اگر آنجا نبودید؟ فرمود : «اِلْقینى عَلى شَفیر جهنّم، اَمْنع شَرَرها و لَهَبَها عَن اُمّتى ؛ بر پرتگاه جهنم مرا ملاقات کن، در حالى که شعله ها و زبانه هاى آتش را از امتم دور مى کنم» . با این سخن، چهره فاطمه ـ که درود خدا بر او و بر پدر و همسر و فرزندانش باد ـ از هم شکفت و شادمان گشت .12 نُه خصلت ویژه امام حسین علیه السلام : مردى یهودى خدمت رسول خدا صلى الله علیه و آله رسید و... گفت : آن نُه ویژگى که خداوند تنها به تو و امت تو عطا کرده و به پیامبران و امت هاى دیگر نداده، کدامند؟ فرمود : سوره حمد، اذان و اقامه، نماز جماعت در مساجد مسلمین، روز جمعه، بلند خواندن نماز در سه نماز، مرخص بودن امت من [ از انجام واجبات] در هنگام بیمارى و سفر، نماز بر جنازه ها، و شفاعت من در حق آن عده از امتم که گناه کبیره کرده اند .13 رفقاى پیامبر صلى الله علیه و آله کیستند؟ رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود : خداى رحمت کند جانشینان مرا . گفتند : جانشینان شما کیستند؟ فرمود : کسانى که پس از من مى آیند و سنت مرا روایت مى کنند و سخنانم را براى امتم نگاه مى دارند ؛ اینان رفیقان و همراهان من در بهشتند .14 چاره این دورى چیست؟ على بن ابى طالب علیه السلام : مردى از انصار خدمت پیامبر صلى الله علیه و آله رسید و گفت : اى رسول خدا، دورى شما براى من تحمل ناپذیر است . هر گاه وارد خانه ام مى شوم و به یاد شما مى افتم، آنجا را ترک مى کنم و مى آیم تا شما را ببینم، چون دوستتان دارم . گاه مى اندیشم که در روز قیامت، چون وارد بهشت شوم و شما در اعلى علیین باشید، از دورى شما چه کنم، اى پیامبر خدا؟ آنجا بود که این آیه نازل گردید : «وَ مَنْ یُطع اللهَ وَالرّسولَ، فَاولئِکَ مَعَ الَّذینَ اَنْعم اللهُ عَلَیْهم مِنَ النَّبیینَ والصّدیقینَ والشُّهداءَ وَالصّالحینَ و حَسُن اولئک رَفیقاً »15 ؛ «و هر کس، از خدا و رسول اطاعت کند، چنین کسى با کسانى همنشین خواهد شد که خدا نعمت خود را بر آنان تمام گردانیده، یعنى پیامبران و راستگویان و شهیدان و شایستگان . اینان، همنشینان خوبى هستند» . پیامبر صلى الله علیه و آله مرد انصارى را فرا خواند و این آیه را برایش قرائت کرد و بدین وسیله، او را بشارت داد .16 اهل بیت نجات و رستگارى بهاى بهشت راوى : اعرابى اى خدمت رسول خدا صلى الله علیه و آله رسید و گفت : اى پیامبر خدا، آیا بهشت را قیمتى است؟ فرمود : آرى . گفت : قیمت آن چیست؟ فرمود : ذکر «لا اِله الاّ اللّه » که بنده، با خلوص نیت، آن را به زبان آورد . گفت : خلوص نیّت، یعنى چه؟ فرمود : یعنى به آنچه من به خاطر آن مبعوث شده ام، به درستى عمل کند و اهل بیتم را دوست بدارد . گفت : پدر و مادرم به فدایت، آیا دوستى اهل بیت از جمله حقوق «لا اِلهَ اِلاّ اللّه » است؟ فرمود : «اِنّ حُبَّهم لاعْظمُ حقِّها17 ؛ دوستى ایشان، بزرگ ترین و مهم ترین حقوق آن است» . نجات یافتگان کیستند؟ على علیه السلام : رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود : به زودى، امت من، هفتاد و سه گروه خواهند شد ؛ یک فرقه نجات مى یابند و دیگران هلاک مى گردند . نجات یافتگان کسانى هستند که به ولایت شما [ اهل بیت ]تمسک بجویند و دانش و معرفت را از شما بگیرند و به رأى خود عمل نکنند . این عده، هیچ خطرى در کمینشان نیست .18 محبوب ترین نام ها جابر بن عبداللّه  انصارى : به رسول خدا صلى الله علیه و آله عرض کردم : درباره على بن ابى طالب چه مى گویید؟ فرمود : او، جان من است . گفتم : درباره حسن و حسین چه مى گویید؟ فرمود : آن دو، روح و روان منند، و فاطمه مادر ایشان، دختر من است . آنچه او را بیازارد، مایه رنجش من است و آنچه او را خوشحال کند، مرا شاد کرده است . خدا را گواه مى گیرم که من با دشمنان ایشان دشمنم، و با دوستانشان دوست . اى جابر، هر گاه خواستى خدا را بخوانى و دعایت مستجاب گردد، او را به نام هاى ایشان صدا بزن، «فَاِنّها اَحبُ الاَسماءِ اِلى اللّه  عزّوجل19 ؛ که این نام ها نزد خداوند، محبوب ترین نام هایند» . ثَقَلین یعنى چه؟ رسول خدا صلى الله علیه و آله در حجة الوداع، در مسجد خیف، فرمود : من پیشاپیش شما مى روم و شما در کنار حوض نزد من مى آیید ؛ حوضى که پهناى آن به فاصله میان بُصرى [ در شام] و صنعاء [ در یمن ]است و در آن قدح هایى سیمین به شمار ستارگان آسمان گذاشته شده . «الا وَ اِنّى سائِلکم عَنِ الثَقَلَینِ ؛ بدانید که من درباره «ثقلین» از شما خواهم پرسید» . گفتند : ثقلین چیست، اى رسول خدا؟ فرمود : نخست کتاب خدا، که ثقل بزرگ تر است . یک طرف آن به دست خدا، و طرف دیگرش در دست شما است . پس بدان تمسک بجویید تا گمراه نشوید و نلغزید . ثقل دیگر، عترت و اهل بیت من است . خداى لطیف مرا خبر داده که این دو هرگز از هم جدا نشوند، تا در کنار حوض نزد من آیند . کتاب خدا و عترت من مانند این دو انگشتند ـ و دو انگشت سبابه اش را روى هم نهاد ـ و نه مانند این دو انگشت ـ و انگشت سبابه و وسطى را روى هم نهاد ـ تا یکى بر دیگرى بلندى و برترى یابد .20 خویشاوندان من عبداللّه  بن مسعود : در سفرى، با رسول خدا صلى الله علیه و آله همراه بودم . در میانه راه، اعرابى اى با صداى بلند، پیامبر را صدا زد و گفت : اى محمد . پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود : چه مى خواهى؟ گفت : مى شود انسان عده اى را دوست داشته باشد، ولى مانند آنها عمل نکند؟ فرمود : انسان ملازم آن چیزى است که دوست دارد . گفت : اى محمد، اسلام را بر من عرضه کن . فرمود : گواهى ده که خدایى جز خداى یکتا نیست و من رسول خدایم . پس نماز به جاى آور و زکات بپرداز و ماه رمضان را روزه بدار و حج خانه خدا را انجام ده . گفت : اى محمد، آیا بر این کار مزد هم مى خواهى؟ فرمود : جز مودت نسبت به خویشاوندان، چیزى نه . گفت : خویشاوندان من، یا خویشاوندان تو؟ فرمود : خویشاوندان من . گفت : دستت را پیش آر، تا بیعت کنم . «لا خَیْر فى مَن یَودّک و لا یَودُّ قُرباکَ21 ؛ خیرى نیست در کسى که تو را دوست بدارد و خویشانت را دوست ندارد» . برترین خانه ها انس و بُرَیده گویند : رسول خدا صلى الله علیه و آله این آیه را قرائت کرد : «در خانه هایى که خداوند اجازت فرموده که بلندى یابند و نام خدا در آنها برده شود و در هر صبح و شام، در آنها، خدا را تسبیح گویند» .22 مردى برخاست و گفت : این خانه ها کدامند، اى رسول خدا؟ فرمود : خانه هاى پیامبران . ابوبکر بلند شد و در حالى که به خانه على و فاطمه ـ صلوات اللّه  علیهما ـ اشاره مى کرد، گفت : اى رسول خدا، این خانه نیز جزو آن خانه ها است؟ فرمود : «نَعَمْ، مِنْ اَفضَلِها23 ؛ آرى، از برترین آنها است» . اساس اسلام چیست؟ امام باقر علیه السلام، از پدرانش : چون رسول خدا صلى الله علیه و آله مناسک آخرین حج خود را به جاى آورد، بر مرکب سوار شد و گفت : «جز مسلمان، کسى وارد بهشت نمى شود» . ابوذر برخاست و عرض کرد : اى رسول خدا، اسلام چیست؟ فرمود : اسلام [ به خودى خود] برهنه است . پس جامه اش تقوا، زینتش حیا، قِوامش پرهیز از محرمات، کمالش دین، و میوه اش عمل است . هر چیزى اساسى دارد و «اَساسُ الاِسلامِ حُبّنا اهلَ البیتِ24 ؛ و اساس اسلام دوستى ما اهل بیت است» . آن کلمات شگرف از پیامبر صلى الله علیه و آله درباره کلماتى که آدم آنها را از پروردگارش دریافت نمود و توبه اش پذیرفته شد، پرسیدند. فرمود : آدم خدا را به حق محمد و على و فاطمه و حسن و حسین سوگند داد که توبه اش را بپذیرد، و خدا توبه اش را پذیرفت .25 دوازده سرپرست الهى از ما، یا از غیر ما؟ حارث بن نوفل: على علیه السلام از رسول خدا صلى الله علیه و آله پرسید : اى رسول خدا، امامان هدایتگر از مایند، یا از غیر ما؟ فرمود : تا روز قیامت، از بین ما خواهند بود . به واسطه ما است که خداوند مردمان را از گمراهى شرک مى رهاند و از گمراهى فتنه ها نجات مى دهد، و به وسیله ما است که آنها پس از گمراهى، برادر خواهند شد .26 وارث علم نبى صلى الله علیه و آله عمران بن حصین : شنیدم که پیامبر صلى الله علیه و آله به على مى گوید : تو وارث علم منى، تو امام و جانشین پس از منى، و پس از من، مردم را آنچه نمى دانند، مى آموزى . تو پدر دو فرزند زاده من و همسر دختر منى، و عترت، یعنى پیشوایان معصوم، از نسل شمایند . آنجا بود که سلمان از تعداد امامان معصوم علیه السلام سؤال کرد و پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود : به تعداد سرپرستان قوم بنى اسرائیل [ و دوازده نفر] ند .27 اولوالامر کیانند؟ جابر بن عبداللّه  انصارى : از رسول خدا صلى الله علیه و آله درباره آیه «اى مؤمنان، از خدا و رسول و اولى الامر اطاعت کنیم»28 سؤال کردم که ما خدا و رسولش را مى شناسیم، اما «اولوالامر» چه کسانى هستند؟ فرمود : «هُم خُلفائى یا جابِر، و اَئمة الْمُسْلمینَ بَعْدى ؛ آنها جانشینان من، و پس از من، پیشوایان مسلمانانند، اى جابر» . اولینشان على بن ابى طالب است، آنگاه حسن، سپس حسین، پس از او على بن حسین، آنگاه محمد بن على ـ که در تورات به «باقر» معروف است و تو، اى جابر، او را درک مى کنى . پس هر گاه به ملاقاتش نایل شدى، سلام مرا به او برسان ـ آنگاه جعفر بن محمد، پس از او موسى بن جعفر، سپس على بن موسى، پس از او محمد بن على، آنگاه على بن محمد، سپس حسن بن على و پس از او، هم نام و هم کنیه من، حجت خدا در زمین، و ذخیره او در میان بندگان، فرزند حسن بن على است ؛ همو که خداى تعالى به دست او مشرق و مغرب عالم را مى گشاید و او کسى است که از چشم شیعیان و دوستدارانش غایب مى شود، به غیبتى چنان سخت که جز کسانى که خداوند دل هاشان را به ایمان آزموده است، کسى بر اعتقاد به امامت او باقى نمى ماند .29 صالح مؤمنان کیست؟ عمار بن یاسر : شنیدم که على بن ابى طالب علیه السلام فرمود : رسول خدا صلى الله علیه و آله مرا صدا کرد و فرمود : آیا مژده ات ندهم؟ گفتم : چرا، اى رسول خدا، شما همیشه مژده خیر مى دهید . فرمود : خدا درباره تو آیه اى نازل فرموده است . گفتم : آن آیه چیست، اى رسول خدا؟ فرمود : تو با جبرئیل مقارن شده اى ـ سپس خواند : ـ «... وَ جِبْریلُ و صالِحُ المؤمنینَ وَالمَلائِکهُ بَعْدَ ذلک ظَهِیراً30 ؛ نیز جبرئیل و مؤمنان شایسته و فرشتگان ـ پس از آنان ـ پشتیبان اویند». تو و مؤمنانِ از فرزندانت، آن شایستگانید .31 رازدار محمّد صلى الله علیه و آله سلمان فارسى : به رسول خدا صلى الله علیه و آله عرض کردم : هر پیامبرى را جانشینى است، جانشین شما کیست؟ پیامبر صلى الله علیه و آله هیچ نگفت . چند روز بعد، چون مرا دید، فرمود : اى سلمان . به سرعت خود را به ایشان رساندم و گفتم : بفرمایید . فرمود : مى دانى وصى موسى که بود؟ گفتم : یوشع بن نون . فرمود : چرا او؟ گفتم : چون در آن روزگار، از همه داناتر بود . فرمود : پس جانشین و رازدار من و بهترین کسى که من پس از خود بر جاى مى گذارم و او وعده هایم را وفا مى کند و وام هایم را مى پردازد، على بن ابى طالب است .32 ولایت این مرد امام صادق علیه السلام : رسول خدا صلى الله علیه و آله در میان جمعى از اصحاب نشسته بود که اَعرابى اى وارد شد و پیش روى آن حضرت زانو زد و گفت : اى رسول خدا، شنیده ام که خداوند در قرآن فرموده : «همگى به ریسمان الهى چنگ زنید و پراکنده مشوید» .33 منظور از این ریسمان که ما به چنگ زدن به آن مأمور شده ایم، چیست؟ پیامبر صلى الله علیه و آله دست بر شانه على بن ابى طالب علیه السلام زد و فرمود : «وِلایةُ هذا ؛ [ آن ریسمان ]ولایت این مرد است» . در این هنگام، اعرابى برخاست و مشت هایش را گره کرد و گفت : «گواهى مى دهم که خدایى جز خداى یکتا نیست، و گواهى مى دهم که محمد رسول خدا است، و به ریسمان او چنگ مى زنم» و انگشتانش را درهم محکم کرد و فشرد .34 سبقت گیرندگان ابن عباس : از رسول خدا صلى الله علیه و آله پرسیدم که در آیه «وَ السّابِقُونَ السّابِقُونَ . أُولئِکَ الْمُقَرَّبُونَ »35 ؛ «[ گروه دیگر ]سبقت گیرندگانند . سبقت گیرندگان، همان مقربان درگاهند» سبقت گیرندگان چه کسانى هستند؟ فرمود : جبرئیل به من گفت : «ذاک، علىٌّ و شیعتهُ ؛ آن سبقت گیرندگان، على و پیروان اویند» که به سوى بهشت، از یکدیگر پیشى مى گیرند، و به کرامت ویژه الاهى به درگاه خدا تقرب مى یابند .36 از سوى تو، یا از سوى خدا؟ ابوهریره : در روز غدیر خم، جهاز شتران را روى هم قرار دادیم و پیامبر صلى الله علیه و آلهاز آنها بالا رفت و پس از حمد و ثناى پروردگار، بازوى على بن ابى طالب علیه السلام را گرفت و بلند کرد و... فرمود : «هر که من مولاى اویم، این على مولاى او است . خدایا، دوستانش را دوست بدار و دشمنانش را دشمن ؛ یارى کنندگانش را یارى کن و تنها گذارندگانش را تنها گذار» . در این هنگام، از وسط جمعیت، اعرابى اى برخاست و به سوى آن حضرت رفت و گفت : اى رسول خدا، تو ما را دعوت کردى که گواهى دهیم خدایى جز خداى یکتا نیست و اینکه تو رسول خدایى، پذیرفتیم و گواهى دادیم ؛ ما را به نماز فرمان دادى، نماز به جاى آوردیم ؛ به روزه امر کردى، روزه گرفتیم ؛ به جهاد برانگیختى، جهاد کردیم ؛ گفتى زکات بپردازیم، پرداختیم . این همه تو را بس نیست که پیش چشم همگان، دست این جوان را گرفته اى و مى گویى : «خدایا، هر که من مولاى اویم، این على مولاى او است» . این را از طرف خدا مى گویى، یا از خودت؟ فرمود : این از سوى خدا است، نه از من . گفت : یعنى از سوى همان خدایى که جز او خدایى نیست؟ فرمود : آرى، از سوى همان خدایى که جز او خدایى نیست (و این جمله را سه بار، تکرار فرمود ) . اعرابى برخاست و به سرعت به سوى شترش رفت، در حالى که مى گفت : خدایا، اگر آنچه محمد مى گویند، به حق و از سوى تو است، یا از آسمان سنگى بر ما فرو افکن، یا براى ما عذابى دردناک و ناگزیر فرست . هنوز سخن اعرابى به پایان نرسیده بود که آتشى از آسمان فرود آمد و او را سوزاند . در پى این ماجرا، خداوند این آیات را نازل فرمود : «سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ . لِلْکافِرینَ لَیْسَ لَهُ دافِعٌ . مِنَ اللّهِ ذِی الْمَعارِجِ »37 ؛ «سؤال کننده اى از عذابى واقع شدنى سؤال کرد . ویژه کافران، که بازدارنده اى ندارد . و از سوى خداوند داراى مرتبه ها است» .38 زائران عرشى خدا روزى رسول خدا صلى الله علیه و آله در خانه فاطمه علیهاالسلام بود و على و حسن و حسین علیهم السلام نیز نزد آن حضرت بودند و جمعى سراسر شادى و خوشحالى داشتند . در این هنگام جبرئیل امین فرود آمد و گفت : «اى محمد، خداوند سلامت مى رساند و مى گوید آیا از اینکه در دنیا، با اهل بیت خود گرد آمده اى، خوشحالى؟» گفت : آرى، و خدا را بر این اجتماع سپاس مى گزارم . جبرئیل گفت : خداى تعالى مى فرماید اینان کشته مى شوند و قبرهاشان متفرق و پراکنده مى گردد . پیامبر صلى الله علیه و آله گریست و على علیه السلام به آن حضرت گفت : چرا مى گریید، اى رسول خدا؟ فرمود : اى على، این جبرئیل است که از آینده شما به من خبر مى دهد که کشته مى شوید و قبرهاتان پراکنده مى گردد . على علیه السلام گفت : ستایش خداى را به خاطر مصیبت هایى که به ما اختصاص داده است . اى رسول خدا، ثواب کسى که ما را در مدت زندگى یا پس از مرگمان زیارت کند، چیست؟ فرمود : هر که من یا تو، یا فاطمه، یا حسن، یا حسین را در مدت زندگى یا پس از مرگمان زیارت کند، «کانَ کَمَنْ زَارَ اللّه  فِى عَرْشِهِ وَ کَتَبَ اللهُ لَهُ ثَوابَ المُجاهِدینَ فِى سَبیلِ اللّه 39 ؛ همچون کسى است که خدا را در عرش او زیارت کرده و خداوند ثواب جهاد گران در راه خدا را برایش خواهد نوشت» .     مرگ و معاد یک چشم به هم زدن رسول خدا صلى الله علیه و آله ـ در جواب این پرسش که حال انسان در دنیا چگونه است: ـ حال او مانند قافله اى است که مى گذرد . گفتند : چقدر در آن مى ماند؟ فرمود : به اندازه کسى که از قافله اى عقب مانده . گفتند : فاصله بین دنیا و آخرت چقدر است؟ فرمود : «غَمْضَةُ عَیْنٍ ؛ یک چشم بر هم زدن» . خداى تعالى فرمود : «آنان در روزى که وعده شده ها را مى بینند، گمان مى کنند که جز ساعتى از روز را در دنیا درنگ نکرده اند»40 .41 ره توشه قیامت انس بن مالک : مردى، از رسول خدا صلى الله علیه و آله درباره قیامت پرسید . حضرت فرمود : براى آن روز، چه فراهم کرده اى؟ گفت : دوستى خدا و رسولش را . فرمود : «اَنتَ مَعَ مَن اَحْبَبْتَ42 ؛ تو با کسى خواهى بود که دوستش دارى» . مرگ دوست داشتنى مردى از انصار، از رسول خدا صلى الله علیه و آله پرسید : چرا من مرگ را دوست ندارم؟ فرمود : آیا مال و ثروتى دارى؟ گفت : آرى . فرمود : پس آن را پیشاپیش بفرست، چون دل انسان با مال و ثروتش است که اگر آن را پیش بفرستد، دوست دارد به آن ملحق شود، و اگر آن را پشت سر بگذارد، مى خواهد در کنار آن بماند .43 زیرک ترین، مؤمن از رسول خدا صلى الله علیه و آله پرسیدند : زیرک ترینِ مؤمنان کیست؟ فرمود : «اَکْثَرُهُم ذِکراً لِلموتِ و اَشدُّهُم اِستِعداداً لَهُ44 ؛ آن که بیشتر به یاد مرگ باشد و آمادگى اش براى مرگ، از همه شدیدتر و سخت تر باشد» . ویران کننده لذّت ها پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود : ویران کننده لذت ها را یاد کنید . گفتند : آن ویران کننده چیست، اى رسول خدا؟ فرمود : مرگ . هر گاه بنده اى در خوشى و رفاه، مرگ را آنگونه که هست به یاد آورد، دنیا بر او تنگ شود، و چون در سختى و گرفتارى از آن یاد کند، دنیا برایش وسیع و راحت گردد . مرگ، نخستین منزلگاه آخرت، و واپسین منزلگاه دنیا است . پس خوشا کسى که در نخستین منزلگاه آخرت، گرامى داشته شود، و در واپسین منزلگاه دنیا، به نیکى بدرقه اش کنند .45 سخت ترین گردنه قیامت رسول خدا صلى الله علیه و آله : میان بنده و بهشت هفت گردنه است که آسان گذرترین آنها مرگ است . انس گفت : گفتم : پس سخت ترین آنها کدام است، اى رسول خدا؟ فرمود : «الوُقوفُ بَیْن یَدَىِ اللّه  عزّوجلّ اِذا تَعَلَّقَ المُظلمونَ بِالظّالمینَ46 ؛ ایستادن در پیشگاه خداى عز و جل آنگاه که ستمدیدگان دامان ستمگران را مى گیرند» . کار بهشتیان و دوزخیان چیست؟ مردى، خدمت رسول خدا صلى الله علیه و آله رسید و پرسید : اى رسول خدا، کار بهشتیان چیست؟ فرمود : راستگویى . بنده، چون راست بگوید، کار نیک کند، و چون کار نیک کند، امان یا بد، و چون امان یابد، وارد بهشت شود . گفت : اى رسول خدا، کار جهنمیان چیست؟ فرمود : «الکِذبْ . وَ اذا کَذبَ العبْدُ فَجر، وَ اذا فَجَر کفَر، وَ اذا کفَر دَخل النارَ47 ؛ دروغ . هر گاه بنده دروغ بگوید، کار زشت و بد انجام دهد و چون کار زشت انجام دهد، به کفر و بى ایمانى کشیده شود، و سرانجام در آتش افتد» . فلسفه احکامى چند دور کننده هاى شیطان پیامبر صلى الله علیه و آله به اصحابش فرمود : آیا شما را از امورى آگاه نکنم که چون آنها را انجام دهید، شیطان از شما چندان دور مى شود که مشرق از مغرب؟ گفتند : چرا، اى رسول خدا . فرمود : روزه، روى شیطان را سیاه مى کند و صدقه پشت او را مى شکند و دوستى در راه خدا و همکارى در اعمال نیک، او را هلاک مى گرداند و آمرزش خواستن از خدا رگ حیاتش را قطع مى کند . هر چیزى زکاتى دارد و زکات بدن ها، روزه است .48 کدام روزه؟ در حدیث ابوذر است که گفت : به رسول خدا صلى الله علیه و آله عرض کردم ؛ ... کدام روزه پر فضیلت تر است؟ فرمود : «فَرْضٌ مُجْزى49 ؛ روزه واجبِ پاداش یافته» . کدام جهاد؟ در حدیث ابوذر است که گفت : به رسول خدا صلى الله علیه و آله عرض کردم : ... برترین جهاد کدام است؟ فرمود : «مَنْ عُقِر جوادُه و اُهْریق دَمُه»50 ؛ «جهاد کسى که مَرْکبش پِى و خونش ریخته شود» . نماز و نیاز نماز چیست؟ در حدیث ابوذر است که گفت : به رسول خدا صلى الله علیه و آله عرض کردم : نماز چیست؟ فرمود : «شریف ترین اعمال ؛ بسیار گزارده شود یا اندک» .51 در وصف نماز از پیامبر صلى الله علیه و آله درباره نماز و اهمیت آن پرسیدند. فرمود : نماز از احکام و مقررات دین، و در آن مایه هاى خشنودى پروردگار است . نماز، شیوه پیامبران است و جزاى نمازگزار، دوستى فرشتگان و هدایت و ایمان و نور شناخت پروردگار خواهد بود . نماز برکت روزى، راحتى بدن، ناخشنودى شیطان، سلاح در برابر کافر، مایه اجابت دعا و قبولى اعمال، توشه مؤمن در سفر از دنیا به آخرت، شفیع میان بنده و فرشته مرگ، مونس او در قبر، بالش زیر پهلوهایش و پاسخ منکر و نکیر است . نماز بنده، در روز قیامت، تاجى است بر سرش و نورى در صورتش، و لباسى بر تنش، و مانعى میان او و آتش، و دلیلى براى او در پیشگاه پروردگارش، و نجاتى براى بدنش از آتش، و جواز عبورى بر پل صراط، و کلیدى براى بهشت، و مهریه اى براى حورالعین، و بهایى براى بهشت . به وسیله نماز، بنده به بالاترین مرتبه ها عروج مى کند، چرا که نماز، هم «سبحان اللّه » است و هم «لااله الااللّه » و هم «اللّه  اکبر» و هم تمجید و تقدیس خداوندگار و هم سخن و هم دعا .52 خدا پسندانه ترین اعمال عبداللّه  بن مسعود : از رسول خدا صلى الله علیه و آله پرسیدم : محبوب ترین کارها نزد خداى عزوجل کدام است؟ فرمود : «الصّلوةُ لِوَقْتها ؛ به جاى آوردن نماز در وقتش» . گفتم : سپس چه؟ فرمود : خوبى کردن به پدر و مادر . گفتم : آنگاه چه؟ فرمود : جهاد در راه خداى عزوجل . حضرت همین اندازه فرمود و اگر من بیشتر مى پرسیدم، موارد بیشترى ذکر مى فرمود .53 پنج شست و شو راوى : رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود : اگر جلو خانه یکى از شما نهر آبى باشد و او روزى پنج مرتبه خود را در آن شست و شو دهد، آیا چرکى در بدنش باقى مى مانند؟ گفتند : نه . فرمود : نمازهاى پنجگانه مانند آن نهر آب است که خداوند با آنها خطاها و بدکردارى ها را مى شوید و مى زداید .54 آنکه نماز را سبک بشمارد بانوى بانوان، دخت سید رسولان، فاطمه زهرا ـ که درودهاى خدا بر او و پدرش و همسر و فرزندانش باد ـ از پدر بزرگوارش محمد صلى الله علیه و آلهپرسید : اى پدر، جزاى مردان و زنانى که نماز را سبک شمارند، چیست؟ فرمود : هر مرد و زنى نماز را سبک بشمارد، خداوند او را به پانزده خصلت گرفتار مى سازد که شش تا در دنیا و سه تا در هنگام مرگ و سه تا در قبر و سه تا در روز قیامت، وقتى که از قبر بیرون مى آید، خواهد بود . آن خصلت ها که در دنیا دامنگیر او مى شوند عبارتند از : خدا برکت را از عمرش برمى دارد، روزى اش را بى برکت مى سازد، علامت نیکان را از صورتش مى زداید، هیچ عملش را پاداش نمى دهد، دعایش به آسمان بالا نمى رود، و از دعاى صالحان برخوردار نمى گردد . اما آن خصلت ها که در هنگام مرگ به او مى رسند : با خفّت و خوارى جان مى دهد، گرسنه مى میرد، و تشنه از دنیا مى رود، که اگر از همه رودهاى دنیا او را آب دهند، تشنگى اش برطرف نشود . اما آن خصلت ها که در قبر به او مى رسند : خداوند فرشته اى مى گمارد تا او را در قبر شکنجه دهد، قبرش را تنگ مى گرداند، و آن را تاریک مى سازد . اما آن خصلت ها که در روز قیامت، هنگام خروج از قبر به او مى رسد : خدا فرشته اى مى گمارد تا او را با صورت بر زمین بکشد، در حالى که مردمان به او مى نگرند، از او به سختى حساب مى کشد، خداوند او را نمى نگرد و پاکش نمى سازد، و او را عذابى دردناک خواهد بود .55 کدام عمل؟ در حدیث ابوذر است که گفت : به رسول خدا صلى الله علیه و آله عرض کردم : ... کدام [ عمل در] نماز فضیلت بیشتر دارد؟ فرمود : «طُولُ القُنُوتِ56 ؛ طولانى کردن قنوت» . سلاح رهایى بخش امام صادق علیه السلام : پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود : آیا شما را به سلاحى راه ننمایم که از دشمنانتان رهایى بخشد و روزى هایتان را فراوان کند؟ گفتند : چرا، اى رسول خدا . فرمود : شبانه روز، پروردگارتان را بخوانید «فَاِنَّ سِلاحُ المُؤمِنِ الدُعاءُ57 ؛ که سلاح مؤمن دعا است» . اول درود بر محمد و خاندانش علیه السلام امام صادق علیه السلام : مردى نزد رسول خدا آمد و گفت : اى رسول خدا، من یک سوم دعاهاى خود را براى شما قرار مى دهم . فرمود : خوب است . گفت : اى رسول خدا، نیمى از دعاهاى خود را براى شما قرار مى دهم . فرمود : این بهتر است . گفت : اى رسول خدا، من همه دعاهایم را براى شما قرار مى دهم . فرمود : در این صورت، خداى عزوجل تمام کارهاى مهم و دل مشغول کننده دنیا و آخرتت را کفایت مى کند . در این هنگام، مردى از امام صادق علیه السلام پرسید : چگونه دعاهایش را براى پیامبر صلى الله علیه و آله قرار مى دهد، خدایت نیکى دهد؟ فرمود : چیزى از خداى عز و جل درخواست نمى کند مگر اینکه نخست بر محمد و خاندانش درود مى فرستد .58 چرا به اجابت نمى رسند؟ از رسول خدا صلى الله علیه و آله پرسیدند : چرا ما خدا را مى خوانیم، اما دعایمان به اجابت نمى رسد، در حالى که خداوند خود فرموده : «ادْعُونى اَسْتَجبْ لَکُمْ »59 ؛ «بخوانید مرا، تا اجابت کنم شما را»؟ پیامبر صلى الله علیه و آله جواب داد و فرمود : ده چیز، دل هاى شما را میرانده است : 1 . خدا را مى شناسید و اطاعتش را دوست نمى دارید؛ 2 . قرآن مى خوانید و به آن عمل نمى کنید؛ 3 . دوستى رسول خدا را ادعا مى کنید و با فرزندانش دشمنى مى ورزید؛ 4 . مى گویید دشمن شیطانید، اما موافق او کار مى کنید؛ 5 . ادعاى دوستى بهشت را دارید و براى به دست آوردنش عملى انجام نمى دهید؛ 6 . مى گویید از آتش مى ترسید، اما با دست خود، بدن هاتان را در آن مى افکنید؛ 7 . با عیب جویى کردن از مردم، از عیب هاى خود غافل مانده اید؛ 8 . ادعاى دشمنى با دنیا را دارید و یکسر به جمع کردن آن مشغولید؛ 9 . مرگ را پذیرفته اید، اما براى آن آماده نشده اید؛ 10 . مردگان خود را دفن مى کنید و عبرت نمى گیرد. از این رو، دعاهایتان پاسخ داده نمى شود .60 ایمان و مؤمنان بزرگ ترین مرگ کدام است؟ رسول خدا صلى الله علیه و آله در وصیت به حضرت على علیه السلام فرمود: فقر، مرگ بزرگ تر است . کسى گفت : فقر دینار و درهم؟ فرمود : «الفَقْر مِنَ الدّین61 ؛ فقر دین و ایمان» . محکم ترین دستاویز ایمان امام صادق علیه السلام : رسول خدا صلى الله علیه و آله به اصحابش فرمود : کدام دستاویز ایمان محکم تر است؟ گفتند : خدا و رسولش داناترند . بعضى از آنها گفتند : نماز . و بعضى دیگر : زکات . و عده اى : روزه . و برخى : حج و عمره . و بعضى : جهاد . رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود : براى هر یک از آنچه گفتید، فضیلتى است، ولى اینها جواب پرسش من نیست . محکم ترین دستاویز ایمان، دوستى در راه خدا و دشمنى در راه خدا، و پیروى از اولیاى خدا، و بیزارى از دشمنان خدا است .62 اگر راست مى گویید... امام رضا علیه السلام : در یکى از جنگ ها، عده اى را نزد رسول خدا صلى الله علیه و آلهبردند، فرمود : کیستند؟ گفتند : مؤمنانند، اى رسول خدا . فرمود : ایمانتان به چه پایه است؟ گفتند : در مرتبه شکیبایى بر مصیبت و سپاسگزارى هنگام نعمت و خشنودى به قضاى الاهى . رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود : [ این همه، اوصاف] بردباران دانشمندى است که نزدیک است از بسیارى فهم و دانش، جزو پیامبران قرار گیرند . اگر چنین هستید که مى گویید، پس خانه اى را که در آن نمى مانید، مسازید و آنچه را که نمى خورید، گرد میاورید و از خدایى که به سویش باز مى گردید، پروا کنید .63 اولیاء اللّه  کیستند؟ امام صادق علیه السلام : رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود : هر که خدا را شناخت و از او به بزرگى یاد کرد، زبانش را از سخن [ بیهوده]، و شکمش را از خوراک [ زاید] بازداشت و خود را با روزه و نماز، به رنج و سختى افکند . گفتند : پدران و مادرانمان به فداى شما اى رسول خدا، آیا اینان اولیاى خدایند؟ فرمود : اولیاى خدا خاموشى گزینند و خاموشى شان یاد کرد [ خدا] باشد، و نگاه کنند و نگاه کردنشان عبرت باشد، و سخن بگویند و سخن گفتنشان حکمت باشد، و راه روند و راه رفتنشان در میان مردم مایه برکت باشد . اگر مرگ هاى معین و مقررشان نبود، ارواحشان، از بیم عذاب و امید ثواب، در پیکرشان قرار گرفت .64 مؤمن کیست و...؟ امام باقر علیه السلام : رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود : آیا شما را خبر ندهم که مؤمن کیست؟ او کسى است که مؤمنان بر جان ها و اموال خود امینش مى دانند . آیا شما را خبر ندهم که مسلمان کیست؟ او کسى است که مسلمانان از گزند زبان و دستش به سلامت باشند . و مهاجر کسى است که از بدى ها هجرت کند و حرام هاى خدا را ترک نماید . جایز نیست که مؤمنى بر مؤمن دیگر ستم کند و او را [ در مشکلات ]تنها گذارد و بدى اش را بگوید و او را از خود براند .65 مؤمن و دروغ! امام رضا علیه السلام : از رسول خدا صلى الله علیه و آله پرسیدند : آیا مؤمن ترسو مى شود؟ فرمود : آرى . گفتند : بخیل مى شود؟ فرمود : آرى . پرسیدند : دروغگو مى شود؟ فرمود : نه .66 جام بلا بیشترش مى دهند عبدالرحمن بن حجاج : در حضور امام صادق علیه السلام از بلا و آنچه خداوند انسان مؤمن را به آن ویژه ساخته است، سخن به میان آمد، فرمود : از رسول خدا صلى الله علیه و آلهپرسیدند : سخت ترین بلا در دنیا از آنِ کیست؟ فرمود : پیامبران، سپس کسانى که در مرتبه اى فروتر قرار دارند . انسان مؤمن به اندازه ایمان و کارهاى نیکش آزموده مى شود، پس هر که ایمانش درست و کارش نیک باشد، بلایش بیشتر خواهد بود و هر که ایمانش سست و کارش ضعیف باشد، بلایش اندک خواهد بود .67 ویژگى هاى مؤمن امیر مؤمنان علیه السلام بر پیامبر صلى الله علیه و آلهوارد شد و گفت : پدر و مادرم به فدایتان، مرا از ویژگى هاى انسان مؤمن آگاه سازید . رسول خدا صلى الله علیه و آله اندکى سر پایین انداخت و سپس رو به على علیه السلامکرد و فرمود : «مؤمن، بیست ویژگى دارد که هر کس به آنها متصف نشود، ایمانش به کمال نرسد . اى على، از جمله اخلاق مؤمنان این است که در نماز جماعت حاضر مى شوند و به زکات دادن شتاب مى کنند و مساکین را خوراک مى دهند و یتیم را نوازش مى کنند و جامه هاى خود را پاک و طاهر نگاه مى دارند و عورت هاى خود را مى پوشانند . آنها کسانى هستند که چون لب به سخن مى گشایند دروغ نمى گویند و چون وعده مى دهند، وفا مى کنند و چون چیزى به امانت مى گیرند، در آن خیانت روا نمى دارند و چون چیزى مى گویند، راست مى گویند ؛ آنها عبادتگران شب و شیران روزند ؛ روزه داران روز و نمازگزاران شب اند ؛ همسایگان را نمى آزارند و هیچ همسایه اى از آنها آزرده خاطر نیست ؛ بر زمین، فروتنانه قدم برمى دارند و گام هایشان پیوسته به سوى خانه بیوه زنان و در پى جنازه ها در حرکت است . امید است که خدا ما و شما را از پرهیزکاران قرار دهد» .68 نشانه مؤمن عایشه : از رسول خدا صلى الله علیه و آله پرسیدم : مؤمن، به چه شناخته مى شود؟ فرمود : «بِوَقارِهِ و لَیّنِ کَلامِهِ وَ صِدقِ حَدیثِهِ69 ؛ به وقار و نرم سخنى و راستگویى اش» . باغ بهشت چیست؟ رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود : هر گاه باغى از باغ هاى بهشت را دیدید، در آن گردش کنید . گفتند : باغ بهشت چیست، اى رسول خدا؟ فرمود : «مَجالِسُ المُؤْمنینَ70 ؛ محفل مؤمنان» . اخلاق و زندگى تا عزیزترین باشى رسول خدا صلى الله علیه و آله : یک خصلت است که هر کس بر آن مداومت نماید، دنیا و آخرت، او را مطیع و فرمانبردار شوند . گفتند : کدام خصلت، اى رسول خدا؟ فرمود : «التَّقْوى ؛ پرهیزکارى» . هر کس مى خواهد عزیزترین مردم باشد، باید تقواى الاهى پیشه کند . آنگاه این آیه را تلاوت کرد : «مَنْ یتّق اللّه  یَجْعل لَه مَخْرجاً . وَ یَرزُقه مِن حَیْث لا یَحْتسبُ »71 ؛ «هر کس تقواى خدا پیشه کند، [ خداوند] براى او راه گشایشى قرار مى دهد و از جایى که گمان آن ندارد، او را روزى مى رساند» .72 جهاد اکبر چیست؟ امام صادق علیه السلام : رسول خدا صلى الله علیه و آله عده اى را به جنگ فرستاد . چون بازگشتند، فرمود : آفرین بر گروهى که جهاد کوچک تر را به جاى آورند و جهاد بزرگ ترشان باقى مانده است . گفتند : جهاد بزرگ تر کدام است، اى رسول خدا؟ فرمود : «جِهادُ النَّفْسِ73 ؛ جهاد با نفس اماره» . پاک کننده گناهان رسول خدا صلى الله علیه و آله در پاسخ کسى که از او پرسید چه چیزى گناهان مرا پاک مى کند، فرمود : «الدّمُوعُ والخُضُوعُ والامْراضُ74 ؛ اشک ها و فروتنى و بیمارى ها» . دردتان چیست و درمانتان کدام؟ رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود : آیا شما را خبر ندهم که دردتان چیست و درمانتان کدام است؟ درد شما، گناهان و درمانتان، آمرزش خواستن از خدا است .75 گناهى که به بهشت مى برد رسول خدا صلى الله علیه و آله به ابوذر فرمود : اى ابوذر، گاهى بنده گناهى مى کند و با آن گناه وارد بهشت مى شود . [ ابوذر گوید :] گفتم : چگونه چنین چیزى ممکن است، اى رسول خدا؟ فرمود : گناهش را همیشه پیش چشم دارد و از آن توبه مى کند، «فارّاً اِلى اللّه  حَتّى یَدْخل الجَنَّة76 ؛ و به سوى خدا مى گریزد، تا وارد بهشت مى شود» . توبه بى بازگشت ابن عباس : معاذ بن جبل از رسول خدا صلى الله علیه و آله پرسید : توبه نصوح چیست؟ فرمود : اینکه بنده از گناهى که کرده پشیمان شود، و از خداى تعالى پوزش بخواهد و آنگاه، هرگز به آن گناه باز نگردد، همچون شیر که به پستان بر نمى گردد .77 بزرگترین گناهان گویند مردى از صحابه، از رسول خدا صلى الله علیه و آله درباره تعداد گناهان کبیره سؤال کرد. حضرت صلى الله علیه و آله فرمود : آنها نُه گناهند که بزرگ ترینشان شرک ورزیدن به خدا است، آنگاه به ناحق کشتن انسان و فرار از جنگ و سحر و مال یتیم خوردن و رباخوارى و نسبت زنا دادن به زن پاکدامن و به خشم آوردن پدر و مادر مسلمان و حلال کردن حرمت خانه خدا که در زندگى و مرگ قبله شما است... «مَنْ لا یَعْمَلْ هذهِ الکبائرَ و یُقِم الصّلاةَ و یُؤتى الزّکاةَ و یُقیم عَلَى ذلِکَ، اِلاّ رافَقَ مُحَمّداً78 ؛ هر کس این گناهان را مرتکب نشود و نماز به جاى آورد و زکات بپردازد و بر این اعمال مدامت نماید، بى شک با رسول خدا محمد صلى الله علیه و آله رفیق و همراه گردد» . سفارش هاى نبوى در حدیث ابوذر است که گفت : به رسول خدا صلى الله علیه و آله عرض کردم ؛ ... اى پیامبر خدا، مرا سفارش کنید . فرمود : تو را سفارش مى کنم به تقواى خدا که اساس کار تو است . گفتم : بیشتر بفرمایید . فرمود : بر تو باد به تلاوت قرآن و یاد کرد خدا که یاد تو است در آسمان، و نورى براى تو در زمین . گفتم : بیشتر بگویید . فرمود : از خنده بسیار بپرهیز که قلب را مى میراند و نور رخساره را مى بَرد . گفتم : بیشتر بگویید . فرمود : بر تو باد به جهاد کردن که جهاد، رهبانیت و دنیاگریزى امت من است . گفتم : بیشتر بگویید . فرمود : به زیر دست خود نگاه کن و به بالا دست خود منگر که این کار، به اینکه نعمت خدایت را ناسپاسى و تباه نکنى، سزاوارتر است . گفتم : بیشتر بگویید . فرمود : حق را بگو، اگر چه تلخ و ناگوار باشد . گفتم : بیشتر بگویید . فرمود : در راه خدا، از سرزنش سرزنش کنندگان مهراس . گفتم : بیشتر بگویید . فرمود : آن عیب ها که در خود سراغ دارى، باید تو را از عیب جویى مردمان باز دارد، و نباید با آنان به خاطر اعمالى که خود مى پسندى [ و انجام مى دهى] به خشم رفتار کنى . سپس فرمود : «لاعَقْل کالتَّدْبیر، وَ لا حَسَب کَحُسْن الخُلْق79 ؛ هیچ خِردى چون تدبیر و دوراندیشى، و هیچ اعتبار و پشتوانه اى چون خوش اخلاقى نیست» . آنها را ترک مکن امام صادق علیه السلام : مردى نزد پیامبر صلى الله علیه و آله آمدو گفت : اى رسول خدا، خانواده ام بر من شورید و از من بریده اند و من آنها را ترک کرده ام . فرمود : در این صورت، خدا همه شما را رها کرده و به خود واگذاشته است . گفت : مى فرمایید چه کنم؟ فرمود : با آن که از تو بریده، بپیوند و به آن که تو را محروم ساخته، ببخش و از آن که بر تو ستم نموده، درگذر، که اگر چنین کنى از سوى خدا در برابر آنها پشتیبان و کمک کننده خواهى داشت .80 قلب سلیم، قلب کیست؟ از رسول خدا صلى الله علیه و آله درباره قلب سلیم پرسیدند . فرمود : قلب سلیم، قلب کسى است که نه با نماز و روزه بسیار، که به وسیله رحمت خدا و سلامت ضمیر و دلخوشى به سخاوت و بخشش، و مهربانى و دلسوزى نسبت به مسلمانان وارد بهشت مى شود .81 برترین اخلاق از پیامبر صلى الله علیه و آله پرسیدند : برترین اخلاق کدام است؟ فرمود : بخشش و راستگویى . و فرمود : «السَّخاءُ کَمالُ المُؤْمِن82 ؛ سخاوت مایه رشد و کمال مؤمن است» . عاقبت اندیش باش امام باقر علیه السلام : مردى نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله آمد و گفت : مرا چیزى بیاموزید، اى رسول خدا . فرمود : از آنچه در دست مردم است ناامید باش که این، نیازى حاضر و آماده است . گفت : بیشتر بفرمایید، اى رسول خدا . فرمود : از طمع کردن بپرهیز که فقر حاضر و آماده است . گفت : بیشتر بفرمایید، اى رسول خدا . فرمود : هر گاه قصد انجام کارى کردى، به سرانجامش بیندیش، اگر خیر و مایه هدایت بود، دنبالش کن و اگر گمراهى بود، از آن دورى نما .83 سه نجات بخش و سه هلاک کننده امام زین العابدین علیه السلام : رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود : سه چیز نجات بخش و سه چیز هلاک کننده اند . گفتند : سه نجات بخش کدامند؟ فرمود : ترس از خدا در تنهایى، چنانکه گویى او را مى بینى، و اگر تو او را نمى بینى، او تو را مى بیند ؛ عدالت ورزیدن در خشنودى و خشم، و میانه روى در حال بى نیازى و نیازمندى . گفتند : هلاک کننده ها کدامند، اى رسول خدا؟ فرمود : «هَوىً مُتّبع، و شُحّ مُطاع، و اِعجاب المَرْءِ بِنَفْسِهِ84 ؛ هواى نفسى که دنبال شود، حرصى که به آن تن دهند، و عُجب و خودپسندى انسان» . چنین کن تا... امام صادق علیه السلام : رسول خدا صلى الله علیه و آله به مردى که نزد ایشان بود، فرمود : آیا به کارى راهنمایى ات نکنم که خدا به وسیله آن تو را به بهشت برد؟ گفت : چرا، اى رسول خدا . فرمود : «اَنِلْ مِمّا اَنالَکَ اللهُ ؛ از آنچه خدایت عطا کرده، ببخش» . گفت : اگر خود محتاج تر از دیگرى باشم، چه؟ فرمود : ستمدیده را یارى کن . گفت : اگر من ضعیف تر از او باشم، چه؟ فرمود : براى نادان کارى بکن ـ یعنى او را راهنمایى نما ـ . گفت : اگر خود نادان تر از او باشم، چه؟ فرمود : زبانت را جز از سخن خیر، بازدار . آیا خوشحال نمى شوى که یکى از این خصلت ها در تو باشد و تو را به بهشت بکشاند .85 چه کنم، بهشتى شوم؟ اعرابى اى خدمت رسول خدا صلى الله علیه و آله رسید و گفت : مرا به کارى راهنمایى کنید که به وسیله آن وارد بهشت شوم . فرمود : گرسنه را سیر کن و تشنه را سیراب نما و به نیکى ها فرمان ده و از بدى ها بازدار، و اگر نمى توانى، پس زبان خود را جز از سخن نیک، نگاه دار که با این کار بر شیطان چیره مى شوى .86 اخلاق برتر مردى به رسول خدا صلى الله علیه و آله عرض کرد : مرا از نمونه هاى والاى اخلاق خبر دهید . فرمود : ستم کننده بر خود را ببخش و با کسى که با تو پیوند بریده، ارتباط برقرار کن و به کسى که تو را محروم ساخته، عطا و بخشش نما و حرف حق را بگو اگر چه به زیانت باشد .87 زبانت را نگاه دار مردى خدمت رسول خدا صلى الله علیه و آله رسید و گفت : اى پیامبر خدا، مرا سفارشى کن . فرمود : زبانت را نگاه دار . گفت : اى رسول خدا، مرا سفارشى کن . فرمود : زبانت را نگاه دار . گفت : اى رسول خدا، مرا سفارشى کن . فرمود : زبانت را نگاه دار، واى بر تو «هَلْ یَکُبُّ النّاسَ عَلى مَناخِرِهم فِى النّارِ اِلاّ حَصائِدُ السِنَتِهِمْ88 ؛ آیا مردم را جز کِشته هاى زبانشان، به رو در آتش مى اندازد» . بدترینِ شما امام صادق علیه السلام : رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود : آیا نگویم که بدترین شما چه کسى است؟ گفتند : بفرمایید، اى رسول خدا . فرمود : آنان که راه سخن چینى مى پیمایند و میان دوستان جدایى مى افکنند و از مردان پاک دامن عیب جویى مى کنند .89 نیرنگ و ریا امام صادق علیه السلام از پدر بزرگوارش : از رسول خدا صلى الله علیه و آلهپرسیدند : نجات در روز قیامت، به چیست؟ فرمود : به این است که با خدا نیرنگ نبازید، که او نیز با شما نیرنگ کند . بى شک هر کس با خداوند مکر نماید، خداوند با او مکر کند و جامه ایمان را از تنش بر کَند . چنین کسى در حقیقت با خود مکر مى کند، اگر بفهمد . گفتند : نیرنگ زدن به خدا چگونه است؟ فرمود : اینگونه است که بنده به آنچه خداى عزوجل فرمان داده، عمل کند و جز او را در نظر آورد . «فَاتَّقوُا اللّه مِن الرّیاءِ، فَاِنَّهُ شِرکُ بِاللّه ؛ پس خدا را بپایید و ریا مکنید که این کار شرک به خدا است» . ریا کننده، در روز قیامت، به چهار نام خوانده مى شود : اى بى ایمان، اى بد کار، اى خیانت پیشه، اى زیان کار، عملت بى ارزش گردید و پاداشت از میان رفت و امروز، تو را نصیبى نخواهد بود . اینک اجر خود را از کسى بخواه که براى او کار کرده اى .90 جهاد، یا پدر و مادر؟ امام صادق علیه السلام : مردى خدمت رسول خدا صلى الله علیه و آله رسید و گفت : اى رسول خدا، من نسبت به جهاد، علاقه مند و با نشاطم . پیامبر صلى الله علیه و آله به او فرمود : پس در راه خدا جهاد کن که اگر کشته شوى، در واقع زنده اى و نزد خدا روزى مى خورى، و اگر به مرگ طبیعى از دنیا بروى، اجر تو بر عهده خدا است، و اگر به سلامت باز گردى، گویى از گناهانت باز گشته اى و همچون روز تولدت بى گناه خواهى شد . گفت : اى رسول خدا، من پدر و مادرى پیر دارم که به گمان خود به من انس گرفته اند و رفتنم به جهاد را کراهت دارند . فرمود : در این صورت با پدر و مادرت باش، «فَوَالّذى نَفْسى بِیَده لاُنسُهما بِک یَوماً و لَیْلةً خَیْرٌ مِنْ جَهاد سَنةٍ91 ؛ به خدایى که جانم در دست او است، اُنس یک شبانه روز تو با آنها از یک سال جهاد بهتر است» . سه بار فرمود : مادر مردى، نزد پیامبر صلى الله علیه و آله آمد و گفت : اى رسول خدا، به که خوبى کنم؟ فرمود : به مادرت . گفتم : دیگر که؟ فرمود : مادرت . گفتم : دیگر که؟ فرمود : مادرت . گفتم : دیگر که؟ فرمود : پدرت .92 بى نیازى خدا چیست؟ رسول خدا صلى الله علیه و آله به ابوذر فرمود : با بى نیازى خدا بى نیازى بجو، تا خدا بى نیازت گرداند . [ ابوذر گوید :] گفتم : بى نیازى خدا چیست، اى رسول خدا . فرمود : دو وعده غذا، صبحانه و شام . «فَمَنْ قَنَع بِما رزقَهُ اللّه  ـ یا اباذَر ـ فَهُو اَغْنى النّاسِ93 ؛ هر کس به آنچه خدا روزى اش کرده، بسنده کند، او بى نیازترین مردم خواهد بود، اى ابوذر» . خشمگین مشو امام صادق علیه السلام : مردى به پیامبر صلى الله علیه و آله عرض کرد : اى رسول خدا، مرا چیزى بیاموز . فرمود : برو و خشمگین مشو . مرد گفت : همین، مرا بس است . پس به میان قوم خود رفت و دید که آماده نبرد با قبیله اى دیگرند ؛ صفوف جنگ را آراسته اند و لباس رزم بر تن کرده اند . او نیز سلاح بر گرفت و با آنها همراه گردید . در این هنگام، سخن رسول خدا را به یاد آورد که «خشمگین مشو» . پس اسلحه خود را به کنار نهاد و به سوى لشکر دشمن رفت و به آنها گفت : اى جماعت، هر جراحت و قتل و زدن بى نشانه اى که در افراد شما باشد، بر عهده من، و من خون بهاى آنها را به شما مى پردازم . آنها گفتند : هر چه چنین باشد، از آنِ خودتان [ و ما خون بها نمى خواهیم] . ما از شما، به پرداخت این جریمه سزاوارتریم . پس با یکدیگر آشتى کردند و آن کینه و دشمنى از میان برداشته شد .94 دشمنان نعمت هاى خدا کیستند؟ رسول خدا صلى الله علیه و آله : اى مردم، با نعمت هاى خدا دشمنى مکنید . گفتند : چه کسى با نعمت هاى خدا دشمنى مى کند؟ فرمود : «الّذین یَحْسدونَ النّاسَ95 ؛ کسانى که نسبت به مردم حسادت مى ورزند» . همسایه آزار، مسلمان نیست مردى از انصار خدمت رسول خدا صلى الله علیه و آله رسید و گفت : من در فلان قبیله خانه اى خریده ام و نزدیک ترین همسایه من در آن خانه کسى است که به خیرش امید ندارم و از شرّش در امان نیستم . پس رسول خدا صلى الله علیه و آله - به على، سلمان، ابوذر و دیگرى که او را فراموش کرده ام ـ شاید مقداد بود ـ دستور داد که در مسجد با صدایى بلندتر از همیشه فریاد برآورند که : «ایمان ندارد کسى که همسایه اش از گزند و آزار او در امان نیست» . آنها سه بار این جمله را فریاد کردند و رسول خدا9 با دستش اشاره کرد که همسایه شخص، تا چهل خانه است از پیش رو و پشت سر، و از راست و چپ .96 برترین عمل چیست؟ از رسول خدا صلى الله علیه و آله پرسیدند : چه کارى، برترین است؟ فرمود : «اَنْ تُدخِلَ عَلى اَخیک المؤمن سُروراً97 ؛ اینکه برادر مؤمنت را شاد و خوشحال کنى» . محبوب ترین ها از رسول خدا صلى الله علیه و آله پرسیدند : محبوب ترین مردم نزد خدا کیست؟ فرمود : «اَنْفَع النّاس لِلنّاسِ98 ؛ آن که براى مردم، سودمندتر باشد» . ... تا دوستت بدارند امام باقر علیه السلام : اعرابى اى از قبیله «بنى تمیم» نزد پیامبر صلى الله علیه و آله آمد و گفت : «مرا سفارشى کن» . از جمله سفارش هاى رسول خدا صلى الله علیه و آلهبه او این بود که : «تَحَبَّبْ اِلى النّاسِ یُحِبّوکَ99 ؛ با مردم دوستى کن تا تو را دوست بدارند» . با مردم چنان باش که... اعرابى اى نزد پیامبر صلى الله علیه و آله آمد ـ در حالى که آن حضرت به جنگ مى رفت ـ و رکاب شترش را گرفت و گفت : اى رسول خدا، عملى به من بیاموز که با آن به بهشت روم . فرمود : با مردم آنگونه رفتار کن که دوست دارى با تو رفتار کنند، و با آنها رفتارى مکن که آن رفتار را از سوى آنان در حق خود روا نمى دارى .100 صدقه، ماندنى است عایشه : گوسفندى را سر بریدند [ و گوشتش را انفاق کردند]، پس رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود : از آن، چه باقى مانده است؟ عایشه گفت : جز شانه آن، چیزى باقى نمانده . فرمود : «بَقِى کلُّها غیرَ کَتِفَها101 ؛ جز شانه، همه آن باقى مانده است» . شاید راست بگوید امام صادق علیه السلام : مردى خدمت پیامبر صلى الله علیه و آله رسید و گفت : اى رسول خدا، آیا به غیر از زکات، حق دیگرى در مال مسلمان هست؟ فرمود : آرى . مسلمان باید هر گرسنه اى را که از او چیزى مى خواهد سیر کند و هر برهنه نیازمندى را بپوشاند . گفت : انسان مى ترسد که او دروغ بگوید . فرمود : «اَفلا یَخافُ صِدقَهُ102 ؛ آیا احتمال نمى دهد که راست بگوید» . کدام صدقه؟ در حدیث ابوذر است که گفت : به رسول خدا صلى الله علیه و آله عرض کردم : ... کدام صدقه بهتر است؟ فرمود : دسترنج تلاش [ مردى] کم درآمد که پنهانى به فقیرى داده شود .103 چگونه صدقه بدهم؟ مردى خدمت رسول خدا صلى الله علیه و آله رسید و گفت : ... به من بگویید که مالم را چگونه صدقه بدهم؟ فرمود : در حالى صدقه بده که سلامتى و بر مال خود حریص و از فقر مى ترسى و امید بى نیازى دارى . این کار را هرگز ترک مکن تا اینکه نَفَست به اینجا برسد ـ و به گلوى خود اشاره کرد ـ .104 آیا تو را نیاموزم؟ ابن عباس : روزى نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله بودم و ایشان به من فرمود : اى فرزند، آیا کلماتى را به تو نیاموزم که خداوند به وسیله آنها تو را برخوردار گرداند؟ گفتم : چرا . فرمود : پس آنها را نگاه دار، که خدا نگهدارى ات مى کند...و بدان که صبر بر آنچه نمى پسندى، خیر بسیار دارد و پیروزى در پى صبر است و گشایش با گرفتارى، و با هر سختى آسانى است .105 کفاره غیبت امام صادق علیه السلام : از پیامبر صلى الله علیه و آله پرسیدند : کفاره غیبت کردن چیست؟ فرمود : هر گاه شخص غیبت شده را یاد کنى، برایش از خدا آمرزش بخواهى .106 این توکل نیست رسول خدا صلى الله علیه و آله به عده اى که کشاورزى نمى کردند، فرمود : شما چه کاره اید؟ گفتند : ما توکل کنندگانیم . فرمود : نه، شما سر بار دیگرانید .107 جز پاک را نمى پذیرد جابر، از رسول خدا صلى الله علیه و آله روایت کرده است که فرمود : نفرین خدا بر شراب و شراب خوار و شراب ساز و ساقى و فروشنده شراب و کسى که از آن ارتزاق مى کند . در این هنگام اعرابى اى برخاست و گفت : اى رسول خدا، کار من خرید و فروش شراب است و از این راه مالى کسب کرده ام، آیا اگر با این مال، در راه خدا عملى انجام دهم، به من نفعى خواهد رسید یا نه؟ فرمود : اگر همه آن را در راه حج و جهاد خرج کنى، به اندازه بال مگسى ارزش نخواهد داشت، «اِنّ اللّه  لا یَقْبل اِلاّ الطیِّب108 ؛ زیرا خداوند جز پاک و حلال را نمى پذیرد» . مردانگى همین است رسول خدا صلى الله علیه و آله به مردى از قبیله ثقیف فرمود : مردانگى در میان شما چیست؟ گفت : اصلاح دین و معیشت، و سخاوت نفس و اخلاق نیک . فرمود : در میان ما نیز چنین است .109 از خدا باید ترسید رسول خدا صلى الله علیه و آله : هیچ یک از شما نباید خود را کوچک کند . گفتند : چگونه یکى از ما خود را کوچک مى کند؟ فرمود : به این که گاه مى بیند باید مطلبى را بگوید، اما نمى گوید . پس خداى عزوجل در روز قیامت مى فرماید : چه چیز باعث شد که آن مطلب را نگویى؟ مى گوید : ترس از مردم» . خدا مى فرماید : «فَاِیّاىَ کُنْتَ اَحَقَّ اَنْ تَخْشى110 ؛ سزاوارتر آن بود که از من مى ترسیدى» . زیاد کننده روزى چیست؟ کسى به رسول خدا صلى الله علیه و آله عرض کرد : دوست دارم روزى ام زیاد شود . فرمود : پیوسته با طهارت و پاکیزه باش که روزى ات فراوان مى شود .111 معناى دوراندیشى امام باقر علیه السلام : از رسول خدا صلى الله علیه و آله پرسیدند : دوراندیشى چیست؟ فرمود : مشورت کردن با صاحب نظران و پیروى از رأى آنها .112 ضمانت بهشت رسول خدا صلى الله علیه و آله : هر کس پنج چیز را براى من بر عهده گیرد، بهشت را برایش ضمانت مى کنم . گفتند : آن پنج چیز کدامند، اى رسول خدا؟ فرمود : خلوص و بى ریایى با خداى عزوجل، خلوص و بى ریایى با رسول او، خلوص و بى ریایى با کتاب خدا، خلوص و بى ریایى با دین خدا، و خلوص و بى ریایى با مسلمانان .113 کدام مردگان؟ رسول خدا صلى الله علیه و آله : از همنشینى با مردگان بپرهیزید . گفتند : آن مردگان کیستند، اى رسول خدا؟ فرمود : هر توانگرى که توانگرى اش او را گستاخ کرده باشد .114 همسرت کارگزار خدا است مردى نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله آمد و گفت : زنى دارم که چون وارد خانه مى شوم به استقبالم مى آید و چون بیرون مى روم، همراهى ام مى کند و چون مرا غمگین مى بیند، مى گوید اگر غصه رزق و روزى مى خورى که خدا آن را مى رساند و اگر غم و غصه آخرت را دارى، پس خداوند آن را بیفزاید . رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود : خداى عزوجل کارگزارانى دارد که همسر تو از جمله آنها است «وَ لَها نِصْفُ اَجْرِ الشَّهیدِ115 ؛ و نیمى از پاداش شهید براى او است» . ازدواج، چاره نیازمندى اسحاق بن عمار : به امام صادق علیه السلام عرض کردم : آیا درست است که مى گویند مردى خدمت رسول خدا صلى الله علیه و آله رسید و از نیازمندى خود شکوه نمود و آن حضرت او را به ازدواج امر فرمود . و بار دیگر نزد آن حضرت آمد و از ندارى خود گله کرد و حضرت باز او را به ازدواج کردن دستور داد و این کار تا سه بار تکرار شد؟ امام علیه السلام فرمود : آرى، درست است (سپس فرمود : ) روزى انسان، با زن و فرزند مى رسد .116 چگونه مالى را به دست آوریم؟ روایت شده که چون آیه «الّذینَ یَکْنِزونَ الذَّهبَ وَالفِضَّةَ117 ؛ کسانى که طلا و نقره را جمع و ذخیره مى کنند» نازل گردید، پیامبر صلى الله علیه و آله سه بار فرمود : طلا و نقره نابود باد . گفتند : چگونه مالى را به دست آوریم؟ فرمود : زبانى سپاسگزار و دلى شکسته و «زَوْجةً تُعینُ اَحَدکم عَلَى دینِهِ118 ؛ همسرى را که شما را در دینتان یارى کند» . از آن بپرهیزید رسول خدا صلى الله علیه و آله خطاب به مردم، فرمود : از سبزه روییده در زباله ها بپرهیزید . گفتند : سبزه روییده در زباله ها چیست؟ فرمود : «المَراةُ الحَسْناء فى مَنبت السُّو119 ؛ زن زیبایى که در خانواده اى فاسد پرورش یافته است» . پسندیدگى حج به چیست؟ پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود : پاداش حج نیک و پسندیده، فقط بهشت است . گفتند : نیکى و پسندیدگى حج به چیست؟ فرمود : «طیِبُ الْکَلامِ و اِطْعامُ الطّعامِ120 ؛ به سخن زیبا و پاک، و طعام دادن [ به گرسنگان]» . حق شوهر بر زن امام باقر علیه السلام : زنى خدمت رسول خدا صلى الله علیه و آله آمد و گفت : حق مرد بر زن چیست، اى پیامبر خدا؟ فرمود : این است که «تُطیعُه وَ لا تَعصیه ؛ او را پیروى کند و با او مخالفت نورزد» و بى اجازه اش چیزى از مال او را صدقه ندهد و روزه مستحبى نگیرد، «وَ لا تَمْنَعُه نَفسَها وَ اِنْ کانَتْ عَلى ظَهْرِ قَتَبٍ ؛ و مانع لذت بردن او از خود نشود اگر چه بر پشت مَرْکب باشد» و بى اذن او از خانه اش بیرون نرود که اگر چنین کند، تا برمى گردد، فرشتگان آسمان و زمین، و ملائکه غضب و رحمت پیوسته او را لعنت کنند . گفت : چه کسى بیشترین حق را بر زن دارد؟ فرمود : شوهرش .121 حق زن بر شوهر گویند همسر معاذ بن جبل به پیامبر صلى الله علیه و آله عرض کرد : اى رسول خدا، حق زن بر همسرش چیست؟ فرمود : این است که او را نزند و زشت نگوید و از آنچه مى خورد به او نیز خوراک دهد و با آنچه خود را مى پوشاند، او را بپوشاند، «وَ لا یَهْجُرُها122 ؛ و او را تنها نگذارد» . ذمّه خود را رها کنید در حدیث است که روزى جنازه اى آوردند تا پیامبر صلى الله علیه و آلهبر آن نماز بگذارد، فرمود : آیا این مرده، وامى بر عهده ندارد؟ گفتند : چرا، دو درهم مقروض بوده . فرمود : پس خود نمازش را بخوانید . در این هنگام على علیه السلام عرض کرد : اى رسول خدا، شما بر او نماز بگزارید، من آن دو درهم را مى پردازم . پیامبر صلى الله علیه و آله نماز میت را خواند و رو به على علیه السلام کرد و فرمود : خدایت از اسلام جزاى خیر دهد و رهایى ات بخشد، همچنان که عُهده برادر دینى ات را آزاد کردى .123 نشانه هاى نعمت کو؟ در حدیث ابوالاحوص است که گفت : یک روز با سر و وضعى نامرتب و لباس هایى مندرس و پاره، خدمت رسول خدا صلى الله علیه و آله رسیدم، به من فرمود : تو را مال و ثروتى نیست؟ گفتم : چرا، هر چه خواسته ام، خدایم عطا کرده است . فرمود : خداوند که به بنده اش نعمتى مى دهد، «اَحَبَّ اَنْ یَرى عَلَیْه آثارَ نِعْمَتِه124 ؛ دوست دارد آثار آن نعمت را در او مشاهده کند» . آیا سپاسگزار نباشم؟ امام باقر علیه السلام : عایشه گفت : اى رسول خدا، چرا این همه خود را [ در عبادت] به سختى مى افکنید در حالى که خداوند گناهان گذشته و آینده شما را آمرزیده است؟ فرمود : «اَلا اَکُونُ عَبْداً شَکُوراً125 ؛ آیا بنده سپاسگزارى نباشم؟» در وصف شکیبایان مردى از رسول خدا صلى الله علیه و آله پرسید : شکیبایان کیستند؟ فرمود : کسانى که در راه اطاعت خدا و ترک معصیت صبر پیشه مى کنند ؛ کسانى که دست آورد حلال دارند و به اعتدال انفاق مى کنند و زیادى مال را مى بخشند، پس رستگار و کامیاب مى شوند .126 چه کسى بهترین است؟ روایت است که دوستانى در سفر بودند . پس از بازگشت، خدمت پیامبر صلى الله علیه و آله رسیدند و گفتند : ما در این سفر بهتر از فلان کس ندیدیم که روزها روزه بود و چون رحل اقامت مى افکندیم، به نماز مى ایستاد، تا دوباره به راه مى افتادیم . رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود : وسایل سفر او را که آماده مى کرد و چه کسى کارهایش را انجام مى داد؟ گفتند : ما . فرمود : «کُلّکُمْ اَفْضَلُ مِنْهُ127 ؛ همه شما، از او بهتر و ارجمندترید» . منبر نشینان نور رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود : آیا شما را خبر ندهم از کسانى که نه جزو پیامبرانند و نه از شهیدان، با این همه، در روز قیامت، مردم به خاطر مقام و مرتبه نزدیکشان به خداوند بر منبرهایى از نور، به آنها غبطه مى خورند؟ گفتند : آنان کیستند، اى رسول خدا؟ فرمود : کسانى که بندگان خدا را محبوب خدا قرار مى دهند و خدا را محبوب بندگانش مى سازند . گفتند : خدا را محبوب بندگان قرار دادن درست، اما آنها چگونه بندگان را محبوب خدا مى گردانند؟ فرمود : «یَأمُرونَهم بِما یُحبّ اللّهُ، وَ یَنْهونَهم عَمّا یَکرهُ اللّهُ128 ؛ بندگان را به آنچه مورد پسند خدا است، امر مى کنند و از آنچه او نمى پسندد، باز مى دارند» . پس هر گاه بندگان آنان را پیروى کنند، محبوب خدا مى شوند و خدا دوستشان مى دارد . قوى ترین شما کیست؟ رسول خدا صلى الله علیه و آله از کنار عده اى که سنگى را بلند مى کردند، گذشت و به آنان گفت : این چه کارى است؟ گفتند : مى خواهیم بدانیم که قوى تر است . فرمود : مى خواهید بگویم که قوى ترینِ شما کیست؟ گفتند : آرى، اى رسول خدا . فرمود : قوى ترین شما کسى است که چون به خشنودى رسد، خشنودى اش او را به گناه و باطل نیندازد، و چون خشمگین شود، خشمش او را از سخن حق باز ندارد، و چون بر کسى مسلط شود، با او به ناحق رفتار ننماید .129 چه کسانى برگزیده اند؟ امام باقر علیه السلام : از پیامبر صلى الله علیه و آله درباره بندگان برگزیده خدا سؤال کردند . فرمود : عبارتند از کسانى که چون نیکى کنند، خوشحال شوند و چون بدى نمایند، آمرزش بخواهند و چون عطایى یابند، سپاسگزارى کنند و چون گرفتار شوند، صبورى ورزند و چون به خشم آیند، چشم پوشى کنند .130 خردمند کیست؟ امام باقر علیه السلام : پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود : بهترین شما، خردمندانند . گفتند : خردمندان، کیانند؟ فرمود : آنها داراى خوى هاى نیک و اندیشه هاى متین و اهل صله ارحام و نیکى به پدر و مادر و احوال پرسى از فقیران و همسایگان و یتیمانند، و طعام مى دهند و سلام را در جهان آشکار مى کنند و آنگاه که مردم در خوابند، به نماز مى ایستد .131 شبیه ترین شما به من امام صادق علیه السلام : پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود : آیا نگویم که شبیه ترینِ شما به من کیست؟ گفتند : چرا، اى رسول خدا . فرمود : خوش اخلاق ترینِ شما، و نرم خوترین شما، و نیکوکارترین شما به نزدیکان، و کسى که نسبت به برادرانش محبت بیشتر دارد و بر حق شکیباتر است و بیشتر کظم غیظ مى کند و خوش گذشت ترین شما و کسى که در حال خشنودى و خشم، بیشترین انصاف را از خود بروز مى دهد .132 سایه نشینان عرش رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود : سبقت جویندگان به سایه سار عرش، خوشا به سعادتشان . گفتند : آنان کیستند، اى رسول خدا؟ فرمود : کسانى که چون حق را بشنوند، آن را بپذیرند و چون به آن دست پیدا کنند، در اختیار دیگران قرارش دهند [ و بُخل نورزند]، و درباره مردم همان گونه قضاوت کند که درباره خود ؛ اینان سبقت جویندگان به سایه سار عرش خدایند .133 غریبانِ مصلح على علیه السلام : رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود : اسلام در آغاز غریب بود و در آینده نیز، مانند آغازش، غریب خواهد شد . پس خوشا به حال غریبان . گفتند : آنها کیستند، اى رسول خدا؟ فرمود : «الَّذین یُصْلِحون اِذا فَسَدَ النّاسُ ؛ کسانى که چون مردم فاسد شوند، به اصلاح پردازند» .134 دانش چیست؟ مردى خدمت رسول خدا صلى الله علیه و آله رسید و گفت : اى رسول خدا صلى الله علیه و آلهدانش چیست؟ فرمود : خاموش گزیدن براى [ آموختن] آن . گفت : سپس چه؟ فرمود : گوش سپردن بدان . گفت : دیگر چه؟ فرمود : حفظ و نگهدارى آن . گفت : سپس چه؟ فرمود : عمل کردن به آن . گفت : دیگر چه؟ فرمود : نشر [ و آموختن] آن [ به دیگران] .135 چگونه دانش را مهار کنیم؟ عبداللّه  بن عمر : به رسول خدا صلى الله علیه و آله عرض کردم : آیا دانش را مى توان مهار کرد؟ فرمود : آرى . گفتم : وسیله مهار کردنش چیست؟ فرمود : «کِتابَتُهُ136 ؛ نوشتن و یادداشت کردن آن» . دانشمند حقیقى پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود : آیا نگویم که دانشمند کامل و حقیقى کیست؟ گفتند : بفرمایید، اى رسول خدا . فرمود : کسى که نه مردم را از رحمت خدا ناامید سازد و نه آنها را از مکر او مطمئن گرداند و نه از یارى خدا مأیوسشان کند و نه به خاطر پرداختن و میل به امور دیگر، قرآن را واگذارد .137 مؤمن بى دین امام صادق علیه السلام : پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود : خداى عزوجل از مؤمن ناتوانى که دین ندارد متنفر است . گفتند : آن مؤمنى که دین ندارد، کیست؟ فرمود : «الّذى لایَنْهى عَنِ الْمُنْکَرِ138 ؛ کسى که از کارهاى ناپسند نهى نمى کند» . حق راه و رهگذر ابوسعید خدرى : رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود : از نشستن در راه ها و سر گذرها بپرهیزید . گفتند : اى رسول خدا، از نشستن در این مکان ها و سخن گفتن با هم چاره اى نداریم . فرمود : حال که چنین است، پس حق راه را ادا کنید . گفتند : حق راه چیست، اى رسول خدا؟ فرمود : «غَضُّ البَصَرِ وَ کَفُّ الاَْذى، وَ رَدُّ السَّلامِ، وَالاَمْرُ بِالْمَعْروفِ وَالنَّهىُ عَنِ الْمُنْکَرِ139 ؛ نگاه حرام نکردن و آزار نرساندن و پاسخ گفتن سلام و امر به معروف و نهى از منکر نمودن» . دنیاى بى ارزش امام صادق علیه السلام : رسول خدا صلى الله علیه و آله از کنار بزغاله گوش بریده و مرده اى که در زباله دانى افتاده بود، گذشت . پس رو به اصحابش کرد و فرمود : آن بزغاله به چند مى ارزید؟ گفتند : اگر زنده بود، یک درهم نیز نمى ارزید . پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود : به خدایى که جانم در دست او است سوگند که دنیا نزد خداى تعالى از این بزغاله نزد صاحبش، بى ارزش تر است .140 شوخى بى جا ابوالحسن از شرکت کنندگان در پیمان عقبه و جنگ بدر : با رسول خدا صلى الله علیه و آله نشسته بودیم . یکى از ما برخاست و رفت و کفش هایش را فراموش کرد . یک نفر آنها را برداشت و زیر خود گذاشت . مرد برگشت و گفت : کفش هایم؟ گفتند : ما آنها را ندیدیم . کسى که کفش ها را برداشته بود، گفت : کفش هایت اینجا است . رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود : ترساندن مؤمن یعنى چه؟ گفت : مى خواستم با او شوخى کنم، اى رسول خدا . پیامبر صلى الله علیه و آله ـ دو یا سه بار ـ فرمود : «فَکَیْفَ بَروعةِ الْمُؤمِن141 ؛ ترساندن مؤمن چه معنا دارد» . بهترین قارى کیست؟ از رسول خدا صلى الله علیه و آله پرسیدند : بهترین قارى قرآن کیست؟ فرمود : کسى که هرگاه قرآن خواندنش را بشنوى، ببینى که از خدا نیز مى ترسد .142 کتاب هدایت چون به رسول خدا صلى الله علیه و آله گفته شد که امتّت گرفتار فتنه خواهند شد، عده اى پرسیدند : راه خروج از آن فتنه ها چیست؟ فرمود : کتاب شکوهمند خدا که باطل نه از پیش رو و نه از پشت سر به آن راه ندارد ؛ از سوى خداى حکیم و حمید نازل شده و هر کس دانش را در غیر آن بجوید، خدایش گمراه سازد .143     بخش دوم پیام هاى پیامبر144 صلى الله علیه و آله 1 . وقتى دعوت شدید، آن را بپذیرید . 2 . منفورترین مردان نزد خدا، مرد لجبازِ ستیزه جو است . 3 . خدا را بپاى و هیچ کار نیکى را کوچک مشمار اگر چه ریختن آب در طرف تشنه اى باشد، یا اینکه با برادر خویش با روى گشاده دیدار کنى . 4 . از محرمات بپرهیز تا عابدترین مردم باشى، و به آنچه خدا برایت قرار داده خرسند بباش تا بى نیازترین مردم به شمار آیى . 5 . پرهیزکارترین مردم کسى است که حق را در آنچه به نفع یا به ضرر او است، بگوید . 6 . هر جا هستى تقواى خدا را پیشه کن و به دنبال گناه نیکى به جاى آور تا آن را بزداید، و با مردم با خلق نیکو رفتار نما . 7 . در روز قیامت، خداوند به دو کس نمى نگرد : آن که پیوند خویشاوندى را بریده، و همسایه بد . 8 . از شراب بپرهیزید که کلید همه بدى ها است . 9 . دو گناه را خداوند در این جهان کیفر مى دهد : تجاوز به حقوق دیگران و نافرمانى پدر و مادر . 10 . محبوب ترین کارها نزد خداوند، با دوام ترین آنها است اگر چه اندک باشد . 11 . دوستت را در حد معمول دوست بدار، شاید روزى دشمن تو شود، و با دشمنت در حد معمول دشمنى کن، شاید روزى دوست تو گردد . 12 . بهترین خوراک نزد خدا آن است که عده بسیارى از آن بخورند . 13 . براى مردم چیزى را بخواه که براى خود مى خواهى . 14 . دوستى پدرت را نگاه دار و رشته آن را مبُر که [ در غیر این صورت] خدا نور [ زندگى ات] را خاموش مى کند . 15 . بدترین چیزى که از آن بر امت خود مى ترسم شکم پرستى و پرخوابى و تنبلى و سستى یقین است . 16 . دین خود را براى خدا خالص کن تا کار اندک تو را بس باشد . 17 . با کسى که تو را امانت دار دانسته، به امانت رفتار کن و با آن که به تو خیانت کرده، خیانت مکن . 18 . هر گاه خواستى عیوب دیگران را ذکر کنى، نخست عیوب خود را به یاد آر . 19 . وقتى مصیبت زدگان را مى بینید، از خدا عافیت بخواهید . 20 . هر گاه یکى از شما مورد مشورت قرار گیرد، نظر خود را صریح بگوید . 21 . هر گاه بنده از خدا بترسد، خدا همه چیز را از او مى ترساند، ولى اگر از خدا نترسد، خدا او را از هر چیزى مى ترساند . 22 . وقتى در برادر خود سه صفتِ حیا و امانت و راستى را دیدى، به او امیدوار باش، وگرنه امیدوارش مباش . 23 . وقتى یکى از شما کارى انجام مى دهد، باید محکم کارى کند . 24 . وقتى بر دشمن خود دست یافتى، به شکرانه آن، او را ببخش . 25 . وقتى دو نفر آهسته با هم سخن مى گویند، نزدیکشان مرو . 26 . هر گاه یکى از شما براى برادر خود نصیحتى در خاطر دارد، به او یادآورى کند . 27 . وقتى در مجلسى بد کسى را مى گویند و تو در آنجا هستى، آن شخص را یارى کن و مردم را از بدگویى او بازدار و از آن مجلس برخیز . 28 . ذلیل ترین مردم کسى است که به دیگران اهانت کند . 29 . به آنان که در زمینند رحم کن تا آنان که در آسمانند به تو رحم کنند . 30 . از خوشى هاى دنیا چشم بپوش تا خدایت دوست بدارد، و از آنچه در دست مردم است چشم پوشى کن تا مردم دوستت بدارند . 31 . از مردم بى نیازى بجویید، و یک قطعه چوب مسواک هم از آنها مخواهید . 32 . آسان بگیر، تا بر تو آسان بگیرند . 33 . دعایى زودتر به اجابت مى رسد که یکى پشت سر دیگرى کند . 34 . شجاع ترین مردم کسى است که بر هوس خود چیره گردد . 35 . مهربان باشید تا شما را بستایند و پاداش یابید . 36 . مردم را آشتى دهید، اگر چه دروغ بگویید . 37 . سپاسگزارترین مردم [ در برابر خدا] کسى است که بیشتر سپاسگزار مردم باشد . 38 . کار دنیاى خویش را سامان دهید و براى آخرت خود چندان بکوشید که گویى فردا خواهید مرد . 39 . عافیت را براى دیگرى طلب کن تا نصیب خودت شود . 40 . خدا را چنان عبادت کن که گویى او را مى بینى، که اگر تو او را نمى بینى، او تو را مى بیند . 41 . ناتوان ترین مردم کسى است که در کار دنیا ناتوان باشد، و بخیل ترین مردم کسى است که در سلام کردن بخل بورزد . 42 . خطرناک ترین دشمن تو نفس تو است که در اندرون تو جاى دارد . 43 . پر ثواب ترین عبادت ها، نهان ترین آنها است . 44 . مایه آزار و اذیت را از سر راه مسلمانان بردار . 45 . گرانقدرترین مردم در دنیا کسى است که دنیا در نظرش قدر و منزلت ندارد . 46 . عاقل ترین مردم کسى است که با مردم بیشتر مدارا کند . 47 . بهترنى دوستان کسى است که چون [ خدا را] یاد کنى، یارى ات کند و چون از یادش ببرى، او را به یادت آورد . 48 . ارزش کارها، بسته به نیت و سرانجام آنها است . 49 . بهترین نوع ایمان آن است که بدانى هر جا هستى خدا با تو است . 50 . حق را از هر کوچک و بزرگ که شنیدى، بپذیر اگر چه دشمن و بیگانه باشد، و ناحق را از هر کوچک و بزرگ که شنیدى، قبول مکن اگر چه دوست و نزدیک باشد . 51 . مرگ را فراوان یاد کن که یاد کرد آن، تو را از رنج هاى دیگر بى خیال مى گرداند . 52 . دانشمندان را گرامى بدارید که وارثان پیامبرانند، و هر کس آنها را تکریم نماید، خدا و رسولش را گرامى داشته است . 53 . چه بسا که یک ساعت شهوت، اندوهى طولانى بر جاى مى نهد . 54 . کسى که سخن حقى مى داند، ترس از مردم نباید او را از گفتن آن بازدارد . 55 . خدایا، چنان که صورتم را نیکو آفریدى، سیرتم را نیز نیکو نما . 56 . میان افراط و تفریط راهى است، و بهترین کارها معتدل ترین آنها است . 57 . برادرت را، ظالم باشد یا مظلوم، یارى ده ؛ اگر ظالم بود، او را از ستم بازدار، و اگر مظلوم بود، یارى اش کن . 58 . به پایین تر از خود بنگرید و به بالاتر از خود منگرید که اینگونه قدر نعمت خدا را بهتر مى دانید . 59 . حیا و ایمان با همند چون یکى را بگیرند، دیگرى هم برود . 60 . هر یک از شما آیینه برادر خویش است، پس هر گاه عیبى در او دید، باید آن را بزداید . 61 . پشیمان ترین مردم در روز قیامت کسى است که آخرتش را به دنیاى دیگرى فروخته است . 62 . سیرترین مردم در دنیا، در قیامت گرسنگى اش بیشتر و طولانى تر است . 63 . شیطان با انسانِ تنها است، و از دو نفر دورتر است . 64 . بیشترین چیزى که مردمان را بهشتى مى کند، تقواى الهى و خوش اخلاقى است . 65 . خشم از شیطان است و شیطان از آتش، و آتش با آب خاموش مى شود . پس هر گاه یکى از شما خشمگین شود، وضو بگیرد . 66 . خدا غیرتمند است و مرد غیرتمند را دوست دارد . 67 . خداوند سعى و کوشش را بر شما لازم داشته است، پس بکوشید . 68 . خداوند به جوان عابد، بر فرشتگان مباهات مى کند و مى فرماید : بنده ام را بنگرید که به خاطر من از شهوت خود چشم پوشى کرده است . 69 . خداوند از کسى که در مقابل برادران خود عبوس باشد، متنفر است . 70 . خداوند جوان توبه کننده را دوست مى دارد . 71 . خداى تعالى فرماید : من با گمان بنده خویش همراهم، اگر به من گمان نیک بَرد، نیکى بیند و اگر گمان بد برد، بدى بیند . 72 . خداوند زیبا است و زیبایى را دوست دارد . 73 . خداى عزوجل دروغ براى صلح و آشتى را دوست مى دارد و از راست گفتن در جهت فساد بیزار است . 74 . بى شک خداوند شما را از گفت وگوهاى بیهوده نهى کرده است . 75 . مسلمان وقتى به عیادت برادر مسلمان خود مى رود، تا باز مى گردد، پیوسته در باغستان هاى بهشت است . 76 . نخستین پاداشى که مؤمن پس از مرگش دریافت مى کند این است که همه تشییع کنندگانش آمرزیده مى شوند . 77 . اخلاق نیکو گناهان را آب مى کند، همچنان که خورشید یخ را . 78 . رعایت عهد و پیمان، نشانه ایمان است . 79 . بدترین افراد نزد خدا در روز قیامت کسى است که مردم به خاطر بد زبانى اش از او دورى کنند . 80 . کار اندکِ توأم با علم، بسیار است و کار بسیار توأم با نادانى، اندک . 81 . شما با اموالتان نمى توانید دل همه مردم را به دست آورید، پس با اخلاق خود، آنها را خرسند کنید . 82 . از موارد اسراف این است که هر چه مى خواهى، بخورى . 83 . هر که از خدا چیزى نخواهد، خداوند بر او خشم مى گیرد . 84 . این دین محکم و استوار است، پس به آرامى در آن پیش برو و عبادت خدا را منفور خود مساز که رهرو عجول، نه راهى سپرده و نه مرکوب خود را حفظ کرده است . 85 . از امروز فردا کردن و آرزوى دراز بپرهیزید که اسباب هلاک امت ها بوده است . 86 . علاج نادانى، پرسیدن است . 87 . از شراب بپرهیزید که گناهش گناهان در پى مى آورد، همچنان که از درختش درختان مى روید . 88 . از هوى و هوس بپرهیزید که انسان را کور و کر مى کند . 89 . از هر کارى که سرانجامش عذرخواهى است، دورى کن . 90 . از رفیق بد بپرهیز که تو را به او مى شناسند . 91 . هر کس کارى از امور مسلمانان را به دست گیرد و در آن کار مانند کارهاى خود احتیاط و دوراندیشى نکند، بوى بهشت را نشنود . 92 . هر جوانى در آغاز جوانى اش ازدواج کند، شیطانش فریاد برآورد : واى بر او که دینش را از دستبرد من دور گرداند . 93 . امر کننده به کار نیک، مانند انجام دهنده آن است . 94 . ایمان به تقدیر الهى، غم و اندوه را مى بَرد . 95 . چهار چیز را پیش از چهار چیز غنیمت شمار : جوانى ات را پیش از پیرى، سلامتى ات را پیش از بیمارى، بى نیازى ات را پیش از تنگدستى، و زندگى ات را پیش از مرگ . 96 . چه بد مردمى اند کسانى که مهمان به خانه نمى آورند . 97 . با پدران خود نیکى کنید تا فرزندانتان با شما نیکى کنند، و عفت بورزید تا زنانتان عفیف باشند . 98 . فاصله بین بنده و کفر، ترک نماز است . 99 . پرخورى، دل را سخت و بى رحم مى کند . 100 . مداوا کنید که بى شک کسى که درد را فرستاده، دوا را نیز داده است . 101 . زن بگیرید که زنان توانگرى مى آورند . 102 . یکدیگر را ببخشید تا کینه هایتان از میان برود . 103 . دانش بیاموزید و با آن، آرامش و وقار فرا گیرید و در برابر کسى که از او یاد مى گیرید، فروتنى کنید . 104 . هر چه را مى خواهید بیاموزید که خداوند شما را از دانش منتفع نمى سازد مگر اینکه به آنچه آموخته اید، عمل کنید . 105 . کمال خوبى آن است که در نهان همان عمل [ و عبادتى ]را انجام دهى که در میان مردم به جاى مى آورى . 106 . به یکدیگر هدیه بدهید که محبت را مى افزاید و دل آزردگى ها را مى برد . 107 . فروتنى در برابر حق نزدیک تر است به عزت، از عزت طلبیدن به باطل . 108 . سزاوار است که انسان گاه با خود خلوت کند و گناهانش را به یاد آورد و براى آنها از خدا آمرزش بخواهد . 109 . شیرینى دنیا، تلخى آخرت و تلخى دنیا، شیرینى آخرت است . 110 . دو رکعت نماز کسى که ازدواج کرده بهتر است از هفتاد رکعت نماز انسان بى زن . 111 . قبرها را زیارت کنید که آخرت را به یادتان مى آورد . 112 . جوان سخاوتمند خوش اخلاق، نزد خدا از پیرمرد بخیلِ پارساىِ بد اخلاق محبوب تر است . 113 . بدترین غذاها غذاى ولیمه است که آدم هاى سیر را بدان دعوت مى کنند و گرسنگان را از آن باز مى دارند . 114 . صله رحم عمر را طولانى مى کند و مرگ بد را دور مى سازد . 115 . گنهکار امیدوار به رحمت خداى تعالى از عابد ناامید، به رحمت الاهى نزدیکتر است . 116 . چیزى را به قرض دادن، بهتر است از صدقه دادن آن . 117 . زیادىِ خنده، دل را مى میراند . 118 . در دنیا چنان باش که گویى غریب یا رهگذرى، و خود را از مردگان به شمار آر . 119 . به نیکى ها فرمان دهید و از بدى ها باز دارید، یا [ منتظر باشید که ]خداوند بدانتان را بر شما مسلط کند، پس خوبانتان دعا کنند و پاسخ داده نشوند . 120 . هیچ کارى را براى فردا مگذار که هر روزى تکلیف خاص خود را دارد . 121 . مؤمن، طعنه زن و لعنت کن و بد زبان و ناسزاگو نیست . 122 . هیچ کس با مشورت بدبخت نگردید و با خود رأیى به سعادت نرسید . 123 . خداى تعالى به هیچ کارى پر فضیلت تر از دانایىِ در دین، عبادت نشده است . 124 . اندکى که بس باشد بهتر است از بسیارى که سرگرمى و غفلت آورد . 125 . هر که عیب برادر خود را بپوشاند، خداوند در دنیا و آخرت عیوبش را مى پوشاند . 126 . هر کس میان خود و خدایش را نیکو سازد، خداوند رابطه او و مردم را اصلاح کند و هر کس درون خود را درست کند، خداوند ظاهرش را به صلاح آورد . 127 . هر که بار خویش بر دوش مردم افکند، مورد نفرین است . 128 . از جمله بهترین کارها خوشحال کردن مؤمن است به پرداختن وام او، برآوردن حاجتش، و برطرف کردن اندوهش . 129 . مادام که خواندن قرآن تو را از بدى ها باز مى دارد، آن را بخوان و اگر باز نمى دارد، بدان که به حقیقت قرآن نمى خوانى . 130 . از دوستى با احمق بپرهیز که مى خواهد تو را سود دهد، زیان مى رساند .       کتابنامه 1 . قرآن مجید، ترجمه استاد محمد مهدى فولادوند . 2 . حسن طبرسى، اِعلام الورى باعلام الهدى، تهران، العلمیه اسلامیه . 3 . شیخ مفید، الاختصاص، تحقیق على اکبر الغفارى، قم : انتشارات اسلامى . 4 . محمد یعقوب کلینى، الاصول من الکافى، تحقیق على اکبر غفارى، تهران : دارالکتب الاسلامیة، 1367 . 5 . ابى جعفر صدوق، الامالى، قم : انتشارات اسلامى . 6 . عبدالعظیم منزوى، الترغیب والترهیب من حدیث الشریف، بیروت: دارالکتب العلمیه. 7 . ابى جعفر صدوق، التوحید، تصحیح و تعلیق سید هاشم حسینى طهرانى، قم : منشورات جامعة المدرسین فى الحوزة العلمیة . 8 . عبداللّه  بن جعفر حمیرى، الجعفریات، تهران، کوشان پور. 9 . محمد بن مرتضى اخبارى، الدّرر فى البحار المصطفى، بى نا، بى جا، بى تا . 10 . الحسین بن السعید الکوفى الاهوارى، الزهد، التحقیق میرزا غلامرضا عرفانیان، قم : العلمیه . 11 . ابن البطریق الاسدى الحلى، العمده، قم : انتشارات اسلامى . 12 . احمد بن محمد بن خالد البرقى، المحاسن، تهران : دار الکتب الاسلامیه . 13 . محسن فیض کاشانى، المحجة البیضاء، بیروت : اعلمى . 14 . ابن شهرآشوب، المناقب و آل ابى طالب، نجف : مطبعه حیدریه . 15 . محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، تهران : دار الکتب الاسلامیه . 16 . الحلى بصائر الدرجات، بیروت : دارالسرور . 17 . احمد بن ابى یعقوب ابى واضح یعقوبى، تاریخ یعقوبى، بیروت : دارصادر . 18 . النضر محمد بن مسعود بن عیاش السلمى السمرقندى، تفسیر العیاشى، بیروت، النور للمطبوعات . 19 . ابى القاسم فرات بن ابراهیم الکوفى، تفسیر فرات الکوفى، تحقیق محمد الکاظم، تهران : وزارت ارشاد . 20 . ورام، تنبیه الخواطر، بیروت : الاعلمى للمطبوعات . 21 . سبزوارى، جامع الاخبار، بیروت : دار احیاء التراث العربى . 22 . ابى جعفر صدوق، خصال، تحقیق على اکبر غفارى، انتشارات اسلامى . 23 . محمد بن احمد فتال نیشابورى، روضة الواعظین، ترجمه : احمد مجیدى، تهران : دلیل ما . 24 . سید محمد حسین طباطبایى، سنن النبى، ترجمه لطیف راشدى، قم : همگرا . 25 . عبدالحمید ابن ابى الحدید، شرح نهج البلاغه، تحقیق ابوالفضل ابراهیم، دار احیاء الکتب العربیه . 26 . ابو عبداللّه  محمد بن اسماعیل البخارى، صحیح بخارى، بیروت : دار المعرفه . 27 . محمد بن على بن بابویه صدوق، علل الشرائع، ترجمه سید محمد جواد ذهنى تهرانى، قم : مؤمنین . 28 . محسن فیض کاشانى، علم الیقین فى اصول الدین، قم، بیدار. 29 . ابن ابى جمهورى الاحسائى، عوالى اللالى العزیزیه فى الاحادیث الدینیه، التحقیق السید مرعشى، قم، سیدالشهدا . 30 . فروع الکافى، بى نا، بى جا، بى تا . 31 . محمد بن طاووس، فلاح السائل، بى جا، بى تا . 32 . الخزاز القمى الرازى، کفایة الاثر فى النص على الائمة الاثنى عشر، تحقیق عبداللطیف الحسینى، قم: بیدار. 33 . محمدرضا حکیمى، کلام جاودانه، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامى. 34 . علاء الدین على المتقى الهندى، کنز العمال، تحقیق شیخ بکرى حیائى، بیروت : مؤسسه الرساله . 35 . ابن منصور حلى، کنز جامع الفوائد والدافع المنافع، بى نا، بى جا، بى تا . 36 . محمد نبى تویسرکانى، لئالى الاخبار، بى نا، بى جا، بى تا . 37 . حسین نورى، مستدرک الوسایل، بیروت : مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث العربى . 38 . محمدبن ادریس الحلى، مستطرفات السرائر، قم : انتشارات اسلامى . 39 . شهید ثانى، مسکن الفؤاد، ترجمه حسین جناتى شاهرودى، قم : دانش . 40 . الطبرسى، مشکاة الانوار، مؤسسه الاعلمى للمطبوعات . 41 . عباس عزیزى، مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه، انتشارات صلاة . 42 . ابى جعفر صدوق، معانى الاخبار . 43 . حسن بن سلیمان حلى، منتخب البصائر الدرجات، بى نا، بى جا، بى تا . 44 . ابى جعفر صدوق، من لایحضره الفقیه، قم : جامعه مدرسین، 1413 ه . ق . 45 . محمد محمدى رى شهرى، میزان الحکمه، ترجمه حمیدرضا شیخى، قم : دارالحدیث، ویرایش سوم، 1377 . 46 . احمد محمود صبحى، نظریه الامامه عند الاثنى عشریه، قاهره: دارالمعارف. 47 . محمد بن حسن حرّ العاملى، وسائل الشیعه، قم : مؤسسه آل البیت لإحیاء التراث، 1414 .     پی نوشت ها :   1. نهج البلاغه، خطبه 95 . 2. محمدرضا حکیمى، کلام جاودانه، ص 100 . 3. احزاب33، آیه 21 . 4. بحارالانوار، ج 3، ص 14، ح 36 از جامع الاخبار . 5. الاختصاص، شیخ مفید، ص 40 . 6. عوالى اللالى، ج 2، ص 311 . 7. بحارالانوار، ج 72، ص 106، ح 4 از اصول الکافى . 8. اصول الکافى، ج 1، ص 129، ح 9 . 9. میزان الحکمه، ج 4، ص 1659 از بحارالانوار، ج 93، ص 322 . 10. میزان الحکمه، ج 10، ص 4711 از المحجة البیضاء، ج 8، ص 195 . 11. بحارالانوار، ج 16، ص 94، ح 28 از الامالى و علل الشرائع و معانى الاخبار . 12. بحارالانوار، ج 43، ص 21، ح 11 از امالى الصدوق . 13. الاختصاص، شیخ مفید، ص 44 . 14. عوالى اللالى، ج 4، ص 64 . 15. نساء 4 ، آیه 69 . 16. بحارالانوار، ج 8، ص 188، ح 159 . 17. بحارالانوار، ج 27، ص 133، ح 129 از امالى الطوسى . 18. بحارالانوار، ج 36، ص 336، ح 198 . 19. بحارالانوار، ج 37، ص 76، ح 43 از منتخب البصائر . 20. بحارالانوار، ج 23، ص 139 و 130، ح 61 . 21. بحارالانوار، ج 27، ص 102، ح 67 از کنز جامع الفوائد . 22. نور 24 ، آیه 36 . 23. بحارالانوار، ج 23، ص 325، ح 42 از کنز جامع الفوائد . 24. بحارالانوار، ج 27، ص 82، ح 22 از امالى الطوسى؛ اصول الکافى، ج 2، ص 46، ح 2 . 25. بحارالانوار، ج 24، ص 183، ح 20، از العمده ابن بطریق العلى . 26. بحارالانوار، ج 23، ص 42، ح 83 از امالى الطوسى . 27. بحارالانوار، ج 36، ص 330، ح 189 از کفایة الاثر . 28. نساء 4 ، آیه 59 . 29. بحارالانوار، ج 23، ص 289، ح 16 از مناقب آل ابى طالب، و اِعلام الورى . 30. تحریم 66 ، آیه 4 . 31. بحارالانوار، ج 36، ص 29، ح 6 از امالى الصدوق . 32. بحارالانوار، ج 38، ص 12، ح 17 از منابع اهل سنت . 33. آل عمران 3 ، آیه 103 . 34. بحارالانوار، ج 36، ص 19 و 18، ح 11 از تفسیر فرات الکوفى . 35. واقعه 56 ، آیه 11ـ10 . 36. بحارالانوار، ج 24، ص 4، ص 13 . 37. معارج 70 ، آیات 3ـ1 . 38. بحارالانوار، ج 37، ص 173 و 174، ح 60 از تفسیر فرات الکوفى . 39. عوالى اللالى، ج 4، ص 83 . 40. احقاف 46 ، آیه 35 . 41. میزان الحکمه، ج 4، ص 1749 از بحارالانوار، ج 78، ص 18 . 42. بحارالانوار، ج 27، ص 85، ح 29 . 43. روضة الواعظین، ج 2، ص 430 . 44. بحارالانوار، ج 6، ص 126، ح 6 . 45. بحارالانوار، ج 6، ص 133، ح 32 از مصباح الشریعه . 46. میزان الحکمه، ج 7، ص 3365 از کنزالعمال، خ 7639 . 47. لئالى الاخبار، ج 5، ص 253 و 262 . 48. سنن النبى، ج 5، ص 433، ح 2 از وسایل الشیعه، ج 7، ص 289، ح 2 ؛ الکافى، ج 4، ص 62، ح 2 . 49. عوالى اللالى، ج 1، ص 90 . 50. عوالى اللالى، ج 1، ص 90 . 51. عوالى اللالى، ج 1، ص 90 . 52. الخصال، صدوق، ص 298، ح 8 . 53. وسایل الشیعه، ج 3، ص 82، ح 17 . 54. عوالى اللالى، ج 1، ص 109 . 55. سنن النبى، ج 2، ص 307، ح 6 از مستدرک الوسایل، ج 3، ص 23، ح 1 ؛ فلاح السائل، ص 22 . 56. عوالى اللالى، ج 1، ص 90 . 57. اصول الکافى، ج 4، ص 214، ح 3 . 58. اصول الکافى، ج 4، ص 250، ح 12 . 59. غافر 40 ، آیه 60 . 60. الاثنا عشریه، ص 30 . 61. میزان الحکمه، ج 10، ص 4673 از بحارالانوار، ج 77، ص 63 . 62. اصول الکافى، ج 3، ص 190، ح 6 . 63. اصول الکافى، ج 3، ص 81، ح 4 . 64. اصول الکافى، ج 3، ص 331، ح 25 . 65. اصول الکافى، ج 3، ص 331، ح 19 . 66. بحارالانوار، ج 72، ص 262، ح 40 از محاسن البرقى . 67. سنن النبى، ج 2، ص 195، ح 1 از وسایل الشیعه، ج 2، ص 906، ح 1 ؛ الکافى، ج 2، ص 196، ح 2 . 68. بحارالانوار، ج 67، ص 276، ح 4 از اصول الکافى . 69. مستدرک الوسایل، ج 8، ص 455، ح 4 . 70. میزان الحکمه، ج 2، ص 747 از مستطرفات السرائر، ص 143 . 71. طلاق 65 ، آیه 2 و 3 . 72. سنن النبى، ج 7، ص 243، ج 18 از مستدرک الوسایل، ج 11، ص 267، ح 15 ؛ کنز جامع الفوائد، ص 184 . 73. سنن النبى، ج 7، ص 164، ح 1 از وسایل الشیعه، ج 11، ص 22، ح 1 ؛ الکافى، ج 5، ص 12، ح 3 . 74. میزان الحکمه، ج 4، ص 1909 از کنزالعمال، خ 44154 . 75. سنن النبى، ج 7، ص 291، ح 15 از مستدرک الوسایل، ج 11، ص 333، ح 29 . 76. سنن النبى، ج 7، ص 432، ح 3 از مستدرک الوسایل، ج 12، ص 117، ح 1 ؛ الامالى، ج 2، ص 143 . 77. بصائر الدرجات، ص 500، ح 47 . 78. عوالى اللالى، ج 1، ص 188 . 79. عوالى اللالى، ج 1، ص 94 . 80. سنن النبى، ج 9، ص 210، ح 1 از وسایل الشیعه، ج 15، ص 247، ح 1 ؛ الکافى، ج 2، ص 120، ح 2 . 81. سنن النبى، ج 9، ص 216، ح 16 از مستدرک الوسایل، ج 15، ص 260، ح 21 . 82. سنن النبى، ج 9، ص 215، ح 8 از مستدرک الوسایل، ج 15، ص 258، ح 10 . 83. سنن النبى، ج 7، ص 271، ح 5 از وسایل الشیعه، ج 11، ص 224، ح 7 ؛ المحاسن، ص 16، ح 46 . 84. سنن النبى، ج 5، ص 110، ح 9 از وسایل الشیعه، ج 6، ص 24، ح 17 ؛ الزهد، ص 68، ح 180 . 85. اصول الکافى، ج 3، ص 175، ح 5 . 86. تنبیه الخواطر، ص 105ـ106 . 87. مشکاة الانوار، ص 218 . 88. اصول الکافى، ج 3، ص 177، ح 14 . 89. اصول الکافى، ج 4، ص 75، ح 1 . 90. بحارالانوار، ج 72، ص 295، ح 19 از معانى الاخبار . 91. اصول الکافى، ج 3، ص 233، ح 10 . 92. بحارالانوار، ج 74، ص 49، ح 9 از اصول الکافى . 93. سنن النبى، ج 9، ص 196، ح 12 از مستدرک الوسایل، ج 15، ص 227، ح 14 ؛ الامالى، ج 2، ص 149 . 94. بحارالانوار، ج 22، ص 84، ح 35 از اصول الکافى . 95. میزان الحکمه، ج 3، ص 1185 از شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحدید، ج 1، ص 315 . 96. اصول الکافى، ج 4، ص 489، ح 1 . 97. لئالى الاخبار، ج 3، ص 133 و 284 . 98. اصول الکافى، ج 3، ص 239 . 99. اصول الکافى، ج 4، ص 457، ح 1 . 100. اصول الکافى، ج 3، ص 216، ح 10 . 101. میزان الحکمه، ج 13، ص 6449 از کنزالعمال، خ 16150 . 102. میزان الحکمه، ج 5، ص 2339 از جامع الاخبار، ص 378 . 103. عوالى اللالى، ج 1، ص 90 . 104. سنن النبى، ج5، ص215، ح4 از مستدرک الوسایل، ج7، ص189، ح4 ؛ الدّرر، ج1، ص14 . 105. سنن النبى، ج 2، ص 193، ح 16 از مستدرک الوسایل، ج 2، ص 426، ح 26 ؛ مسکن الفؤاد، ص 45 . 106. بحارالانوار، ج 75، ص 241، ح 2، از اصول الکافى . 107. میزان الحکمه، ج 14، ص 7067 از مستدرک الوسایل، ج 11، ص 227 . 108. عوالى اللالى، ج 2، ص 110 . 109. میزان الحکمه، ج 11، ص 5511 از تاریخ الیعقوبى، ج 2، ص 98 . 110. میزان الحکمه، ج 8، ص 3725 از الترغیب والترهیب، ج 3، ص 227 . 111. میزان الحکمه، ج 5، ص 2057 از کنزالعمال، خ 44156 . 112. میزان الحکمه، ج 3، ص 1139 از المحاسن، ج 2، ص 435 . 113. میزان الحکمه، ج 2، ص 805 از الخصال، ص 294 . 114. میزان الحکمه، ج 2، ص 755 از تنبیه الخواطر، ص 2 . 115. عوالى اللالى، ج 3، ص 291 . 116. عوالى اللالى، ج 3، ص 281 . 117. توبه 9 ، آیه 34 . 118. عوالى اللالى، ج 2، ص 67 . 119. میزان الحکمه، ج 5، ص 2261 از بحارالانوار، ج 103، ص 232 . 120. عوالى اللالى، ج 4، ص 33 . 121. عوالى اللالى، ج 2، ص 142 . 122. عوالى اللالى، ج 2، ص 142 . 123. عوالى اللالى، ج 2، ص 114 . 124. عوالى اللالى، ج 1، ص 113 . 125. اصول الکافى، ج 3، ص 149، ح 6 . 126. میزان الحکمه، ج 6، ص 2971 از بحارالانوار، ج 77، ص 93 . 127. عوالى اللالى، ج 1، ص 127 . 128. سنن النبى، ج 7، ص 484، ح 22 از مستدرک الوسایل، ج 12، ص 182، ح 19 ؛ مشکاة الانوار، ص 136 . 129. سنن النبى، ج 7، ص 340، ح 6 از وسایل الشیعه، ج 11، ص 289، ح 14 ؛ من لایحضره الفقیه، ج 4، ص 291، ح 878 . 130. سنن النبى، ج 7، ص 181، ح 15 از وسایل الشیعه، ج 11، ص 148، ح 22 ؛ الکافى، ج 2، ص 188، ح 31 . 131. اصول الکافى، ج 3، ص 337، ح 32 . 132. اصول الکافى، ج 3، ص 338، ح 35 . 133. سنن النبى، ج 7، ص 275، ح 7 از مستدرک الوسایل، ج 11، ص 308، ح 3 ؛ الجعفریات، ص 183 . 134. سنن النبى، ج 7، ص 287، ح 6 از مستدرک الوسایل، ج 11، ص 323، ح 2 ؛ الجعفریات، ص 192 . 135. بحارالانوار، ج 2، ص 28، ح 8، از الخصال، صدوق ؛ اصول کافى، ج 1، ص 48، ح 4 . 136. عوالى اللالى، ج 1، ص 119 . 137. عوالى اللالى، ج 4، ص 60 . 138. فروع الکافى . 139. صحیح البخارى . 140. صحیح البخارى . 141. میزان الحکمه، ج 11، ص 5551 از الترغیب والترهیب، ج 3، ص 484 . 142. میزان الحکمه، ج 10، ص 4831 از کنزالعمال، خ 2777 . 143. میزان الحکمه، ج 10، ص 4804 از تفسیر العیاشى، ج 1، ص 3 . 144. این صد و سى سخن منتخبى است از مجموعه گرانقدر نهج الفصاحه که با همت و ترجمه آقاى ابوالقاسم پاینده پدید آمده است و در زمینه گردآورى و تدوین سخنان پیامبر اعظم صلى الله علیه و آله کارى با ارزش و مرجع به شمار مى آید. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image