هدف زندگی  /

تخمین زمان مطالعه: 7 دقیقه

سلام خسته نباشید یه مدتی میخوام راه نمیدونم اسمشو چی بگم عرفان یا (ادم شدن) هرچی برم. وقتی اطراف نگاه میکنم همه چی بی معنی واسم. خنده و گریه مردم و حرف زدناشون. همه چی بی معنی برام. به چیزای الکی و غیبت و مسخره کردن دیگران میخندن. هرکی نگاه میکنم همش داره گناه میکنه همه یجوری حرام میخورن اصلا اهمیتی به حلال وحرام نمیدن. از بقال تا کارگر. یه رفیق نتونستم پیدا کنم باهاش رفاقت اسلامی کنم. همه دوستام نماز نمیخونن کنار. خوردن مشروب و حرام عادی واسشون. احساس غرور نمیکنم که اره فقط من خوبم. اما احساس تنهایی میکنم بعضی وقت ها میخوام بیخیال خوب شدن بشم. اگه ادامه بدم باید بیخیال همه کس بشم. دو سوال دارم. ۱. این حس پوچی و تنهایی بده یا خوب؟ تنها کاری که میکنم سعی میکنم گناه نکنم. نه عرفان میدونم نه فقه و نه فلسفه. شاید بخندید قصد عارف شدن ندارم چون میدونم نمیشم. کاردهرکسی نیست. اما دوست دارم به خدا نزدیک بشم. چشم باز بشه. ۲. ایا میشه با گناه نکردن و کم خوری اما بدون ریاضت پرده ها کنار برن؟ تشکر


دوست گرامی. این حالت شما نوعی یقظه و بیداری است و بسیار خوب است که نسبت به دنیا کم توجه شده ای و نور طلب در شما ایجاد شده است. برای اینکه بهترین بهره را از این بیداری بکنید باید ابتدا هدف نهایی زندگی را پیدا کنید و درباره اش کاملا تحقیق کنید و بعد سعی کنید برای رسیدن به آن تمام زندگی خود را به طرف هدف نهایی زندگی سامان دهی کنید تا به کمال و سعادت واقعی برسید و از افکار آزار دهنده هم راحت شوید. کمی درباره هدف زندگی:هدف نهایی و مقصد عالی زندگی و خلقت انسان، کمال و قرب الهی و آمادگی برای حیات اخروی و لقای الهی و سعادت جاودانی و وصول به مبدأ نور هستی است؛ همان‌گونه که جنین در رحم مادر خود را برای زندگی کردن در دنیا کامل و آماده می‌کند، انسان نیز باید خود را برای زندگی در برزخ و حیات اخروی، کامل و آماده سازد.قرآن کریم در چندین آیه اولاً زندگی انسان را هدف‌دار می‌داند: أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناکُمْ عَبَثاً؛ آیا می‌پندارید که شما را بیهوده آفریده‌ایم؛ و ثانیاً هدف نهایی خلقت انسان را بازگشت به سوی خدا دانسته و فرموده است: وَ أَنَّ إِلى‌ رَبِّکَ الْمُنْتَهى‌؛ انتهای سیر انسان به‌سوی پروردگار است. إِنَّ إِلى‌ رَبِّکَ الرُّجْعى‌؛ برگشت انسان به‌سوی پروردگار است.از آیات دیگر نیز استفاده می‌شود که این هدف، محقق و میسر نمی‌شود مگر با عبودیت و بندگی خالصانه خدای متعال: وَما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِیعْبُدُونِ؛ و جن و انسان را نیافریدم جز آنکه مرا بپرستند، وَما أُمِرُوا إِلَّا لِیعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ؛ مردم هیچ مأموریتی جز اینکه خالصانه خدای را بپرستند و از پرستش هر چه غیر او است پرهیز کنند، ندارند.پس اگر کسی به آخرت و حیات پس از مرگ معتقد شد و فهمید که هدف نهایی زندگی، آمادگی برای سفر آخرت و زندگی در عالم برزخ و سپس محشور شدن در قیامت و رسیدن به پاداش و جزا است و خود را در مسیر بندگی و عبودیت حق‌تعالی قرار دارد، آنگاه تمام زندگی‌اش به‌درستی و در همین راستا سامان می‌یابد و از حیرت و گمراهی و سرگشتگی نجات خواهد یافت و به آرامش واقعی می‌رسد، ولی اگر چنین نشد پایانی برای سرگشتگی و بی‌قراری انسان متصور نیست.این مقصد اعلی حاصل نمی شود، مگر با اخلاص و آزادی از بندگی و بردگی غیر خدا و تمرکز بر بندگی خدای یگانه (توحید). اغلب انسان ها در این دنیا، در قفس هواهای نفسانی و امیال حیوانی و اندیشه ها، باورها، عادت ها و صفات بد خویش اسیر و زندانی هستند و برای پرواز به سوی خدا و معنویت و تعالی روح، چاره ای جز این نیست که خویش را از بندها و اسارت های شرک آلود برهانند.انسان اسیر و دربند مانند هواپیمایی می ماند که در اثر نیروی جاذبه به زمین چسبیده و برای اوج گرفتن در آسمان و سفر کردن و به مقصد رسیدن، به موتورهای روشن و قوی نیاز دارد تا از جاذبه زمین رها شود و پرواز کند. امیال و غرایز، دلبستگی ها و وابستگی های انسان به مواهب و لذت های دنیا و جاذبه های نفسانی همواره مانع پرواز انسان به آسمان معنویت است و تا آدمی از خواب غفلت بیدار نشود و از آگاهی و معرفت و ایمان قدرت نگیرد و اراده و عزم خود را برای خارج شدن از این جاذبه و پرواز به ملکوت آسمان هدایت و معنویت تقویت نکند، نخواهد توانست به سفر و سلوک خود ادامه دهد و به مقامات معنوی و کمالات الهی بار یابد. برخی اخلاص را در یک کلمه تعریف کرده اند که اتفاقا بسیار جامع و کمال است. گفته اند: الاخلاص الخلاص. اخلاص یعنی از هرچه غیر خداست خلاص و رها شوی و تنها خدا را بپرستی و تنها از او کمک بخواهی. ایاک نعبد وایاک نستعین. به همین دلیل تزکیه نفس از هواهای نفسانی و تعلقات دنیوی و وسوسه های شیطانی، ضروری ترین مرحله سلوک عبادی و در عین حال، دشوارترین گام آن است. می توان گفت در راه وصول به معرفت خداوند و معشوق عالم، گردنه ای دشوارتر از رفع موانع و اسارت ها و حجاب ها و کسب اخلاص و آزادی وجود ندارد. جاذبه‌های دنیوی و تحریکات شیطان که دشمن قسم خورده انسان است، از راه نفس به انسان سلطه می یابد و نفوذ می کند، بنابراین پیام اصلی این کتاب این است که ای انسان تو برای رسیدن به موفقیت و کمال معنوی و مقامات الهی، با یک مانع اصلی و دشمن بزرگ روبرو هستی و آن نفس تو است و تا این دشمن قهار را منکوب و سرکوب و دست نشانده و فرمان بر و مطیع خود ننمایی، شاهد موفقیت و وصول به مقصد نخواهی بود. روش سلوک قرآنی که بر اساس توحید و ذکر شریف (لا اله الا الله) بنیان گذاری شده، دو پایه اصلی دارد؛ آزادی و بندگی؛ و سالک راه خدا با (لا اله) و نفی پرستش هر معبودی جز الله، به آزادی و اخلاص – خالص سازی از اسارت های شرک آلود - می رسد و با (الا الله) به الوهیت خداوند و بندگی خود، اعتراف می کند و در مسیر عبودیت قرار می گیرد. در سلوک عملی و عبادی، عمده ترین کاری که سالک انجام می دهد، جهاد اکبر و آزادسازی خود از سلطه بتان درونی و جاذبه نفس اماره، خودپرستی، خودخواهی، افراط و تفریط، امیال و خواسته ها و تعلقات دنیوی و وسوسه های شیطانی است و اصل بندگی با اخلاص و آزادی از شرک و خودپرستی و جاذبه لذت های دینوی اتفاق می افتد. مقصد سیروسلوک چه در بعد نظری و چه عملی، وصول به حقیقت توحید است. سلوک نظری، ناظر به توحید در هستی و نفی غیر خدا است و سلوک عملی، ناظر به توحید عملی - خالص سازی نیت و عمل برای خدا - و از خود گذشتن و عبور کردن از منیت و خواسته های خود و فنای در خواست خداوند و حاکم ساختن اراده او بر زندگی خود است.بسیاری از جوانان مومن سوال می کنند: چطور سیروسلوک داشته باشیم و خود را به خدا نزدیک نماییم. این افراد بر اساس فطرت و انگیزه الهی که در آنان هست، خواستار وصول به مقامات معنوی و تعالی روحی اند و حس کمال خواهی آنان شکوفا شده است باید بدانند برای موفقیت در این راه، یک مشکل اساسی بیشتر وجود ندارد و آن مشکل خودپرستی و هوای نفس و اسارت در خود است و تمام اسارت های دیگر انسان نیز به اسارت در خود باز می گردد. اگر یک انسان خداشناس و خداخواه بتواند از هواهای نفسانی خویش بگذرد و با اخلاص کامل سر بر آستان عشق بر زمین عبودیت نهد، به طور قطع به برترین مقامات معنوی خواهد رسید و چنانچه نتواند از هوای نفس بگذرد و اراده خدا را بر زندگی خود حاکم کند، هرگز موفقیتی حاصل نمی کند. آزادی از نفس و رفع حجاب خودیت و منیت و تحقق اخلاص، شرط اصلی به خدا رسیدن و وصول به حق است. عنصر حقیقی و جوهره اصلی دین اخلاص در نیت و عمل است که از طریق تزکیه نفس از بدی ها و مبارزه با خواسته های افراطی و لذت جویی نفسانی حاصل می شود، مأموریت اصلی انبیای الهی نیز رهایی انسان از اسارت های شرک آمیز و خالص سازی او در عبودیت حق بوده است. امام علی (ع) ضمن اشاره به رابطه اخلاص در توحید و بندگی، با آزادی از اسارت های نفسانی می¬فرماید: لا تَکُن عَبدَ غَیرِکَ و َقَد جَعَلَکَ الله حُرّا؛ بنده دیگرى مباش که خدا تو را آزاد آفرید. حضرت در این کلام زیبا، زیر بنای آزادی را اخلاص در عبودیت خدا می داند؛ چرا که انسان تا خویش را از اسارت نفس و دنیا رها نسازد، قادر به عبویت حق تعالی نخواهد بود. بردگی و بندگی غیر خدا هنگامی شکل می‌گیرد که انسان ندای آزادی‌ خواهانه فطرت خود را بی‌جواب گذاشته و با قبول ولایت اغیار، خود را به وادی مُهلِک شرک وارد کند. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image