فلسفه نماز /

تخمین زمان مطالعه: 19 دقیقه

فلسفه نماز چیست؟


هدف دین و انبیا ارتباط و انس انسان با خدا و قرب به او بوده است زیرا تمام سعادت انسان از طریق ارتباط و انس با خداوند تامین می شود و نماز بهترین وسیله برای قرب و انس با خداوند است. باید توجه کنید که معنای انس به خدا در آیه صبغه مطرح شده است. در قرآن کریم می خوانیم صبغه الله و من احسن من الله سبغه. یعنی رنگ خدا و چه نیکو است به رنگ خدا در آمدن. راه به رنگ خدا شدن انس با او است همان گونه که آهن در اثر همنشنی با آتش به رنگ آتش می شود و خصوصیات آتش را به خود می گیرد. اگر لذتی که انسان از طریق انس با خدا و نماز و عبادت و دعا می برد را درک کند آن را با هیچ لذتی مقایسه نخواهد کرد و تمام لذتها پیش او بی رنگ خواهد شد. علت اصلی اینکه انسان نمی تواند نماز بخواند و با خدا انس داشته باشد، انس به دنیا است. کسی که در اثر تماس زیاد با دنیا و امکانات مادی به لذت های دنیوی انس پیدا کرده اگر بخواهد نماز بخواند بسیار سخت خواهد بود. قرآن کریم می فرماید: و انها لکبیره الا علی الخاشعین. نماز خواندن سخت است مگر برای کسانی که در برابر خدا خاشع و فروتن هستند و در مسیر انس و عبودیت حق قرار دارند.نمازهاى پنج گانه در تمامى عمر، همانند چراغ ها و پمپ بنزین هایی است که در مسیرى سخت، طولانى و پرحادثه، به انسان نور و انرژی می دهد تا از راه خود به سوی کمال و قرب الهی و رشد و تعالی باز نماند. بدون نماز، آدمى در مسیر زندگى، گوهر عبودیت خویش را در برابر ذات لایزال احدیت به فراموشى خواهد سپرد و در نتیجه از کمال خویش باز خواهد ماند. از همین رو، تمامى پیامبران الهى و کتاب هاى آسمانى، آدمى را به نماز دعوت کرده اند. کسی که نماز نمی خواند رابطه ای با منبع نور و قدرت هستی ندارد و در نتیجه ضعیف و تاریک خواهد شد و توان زندگی اش کم خواهد گشت. آن چه گفته شد، تنها اشاره اى کوتاه به فلسفه فردى نماز بود و نماز، از جهات مختلف اجتماعى، فرهنگى، سیاسى و... داراى حکمت هاى عمیقى است.نماز، عملاً موجب همبستگى مسلمانان و احساس روح یکرنگى در بین آنان است؛ چرا که همه آنان به یک مشکل و به سمت یک قبله نماز مى گذارند و این موضوع، پیامدهاى ارزنده اى خواهد داشت.البته هیچ کس ادعا نکرده است که انسان نماز خوان از عیب و خطا و آلودگی مبرا است و نماز همه نماز خوان ها را مستجاب الدعوه و از مقربین درگاه خداوند می سازد. تأثیر اعمال و عبادات و به ویژه نماز بستگی کامل و مستقیم به زمینه های روحی و معنوی و و جود بستر مناسب در خود نماز خوان و رفع موانعی که اثر نماز را خنثی می سازد و یا آن اثر را کم رنگ می کنند دارد. پیامبر (صلی الله علیه و آله) و امیر مؤمنان (علیه السلام) و اولاد پاک و معصومش (علیهم السلام) نماز می خواندند و ما هم نماز می خوانیم و به هر دو نیز نماز گفته می شود، ولی چقدر فاصله و تفاوت بین این دو نماز وجود دارد و دلیل این تفاوت چیست؟ آیا نماز امامی که همه عالم را محضر خداوند می بیند و در حال نماز یکسره خود را در محضر حق می یابد و خود و اسم و رسم و افکار و تعلقات خود را در برابر هستی مطلق نیست و نابود می بیند با نماز ما که همراه با افکار مختلف و خیالات پراکنده و باطل است یکسان است؟ پس نماز به تنهائی معجزه نمی کند و این معجزه و دگرگونی و تأثیر عمیق و شگرف را باید فرد نمازگزار خود رقم زند. اوست که باید اعتقادات و باورهایش را درست و مستقیم و استوار سازد و اصول عقایدش را با مطالعه و تفکر از آبشخور صافی و زلال منابع دین یعنی قرآن و سنت پیامبر (ص) و ائمه اهل بیت (ع) بگیرد و آنگاه در انجام اعمال صالح بکوشد و همزمان جویبار وجودش را از ناپاکی و آلودگی و رذایل نفسانی پیراسته سازد و به اندازه ظرفیت وجودی اش مؤمن و معتقد گردد تا نمازش معراج مؤمن و نزدیک کننده انسان با تقوا به خدا گردد. تو جه داشته باشید که انسان برای انجام هر کاری نیاز به انگیزه درونی یا بیرونی و انگیزه مادی یا معنوی دارد و منشأ انگیزه های درونی نیازهای زیستی یا نیازهای معنوی و متعالی است. چرا ما هر روز خوردن صبحانه و نهار و شام را تکرار می کنیم و هیچگاه نمی گوئیم من از خوردن نهار خسته شدم بلکه با فرا رسیدن وقت نهار احساس می کنیم یک عامل درونی ما را به طرف غذا سوق می دهد و اگر چند ساعتی به تأخیر بیفتد اوقات مان تلخ می شود و ممکن است پرخاشگری هم بکنیم. علت این امر نیازهای زیستی و فیزیولوژیکی است یعنی وقتی مواد غذایی، آب و ... در بدن کم می شود عضلات معده شروع به انقباض و فعالیت می کنند به گونه ای که ما را متوجه کنند که بدن نیاز به مواد غذایی دارد و این نیاز تبدیل به یک میل و یک حالت روانی می شود در نتیجه ما با ولع سر سفره غذا می رویم و هر روز نیز این کار را تکرار می کنیم و هیچگاه نیز دلسرد و دلزده نمی شویم. به موازات این نیازهای مادی بعد غیرمادی وجود ما نیز برای ادامه حیات و بقاء نیاز به غذا دارد و باید غذای متناسب با آن تأمین شود خداوند که آفریدگار جسم و جان ماست همه نیازهای ما را تأمین کرده است و جالب اینجاست که ما به ازاء این نیازها چیزهایی است که با طبع ما بسیار سازگار است. خداوند جهان مادی را با انواع و اقسام مواد غذایی رنگارنگ و مطبوع خلق کرده است تا نیازهای مادی ما تأمین شود آموزه های دینی از جمله نماز، روزه و سایر عبادات برای ما به عنوان غذا مقرر فرموده و در قالب دین و از طریق وحی به پیامبران نازل کرده است. اگر ما انسان ها به این حقیقت پی ببریم که برای ادامه حیات معنوی نیازمند به غذاهای معنوی هستیم به استقبال نماز خواهیم رفت. بنابراین اقامه نماز برای همه انسان ها در واقع تأمین یک نیاز است نه صرفا انجام یک تکلیف محض و علت این که خداوند پنچ وعده نماز را در شبانه روز برای ما واجب کرده است در واقع پاسخ به همین نیاز به معنویت است و الا خداوند احتیاجی به نماز ما ندارد.البته گاهی اوقات ما انسان ها برای تأمین نیازهای خود از جایگزین استفاده می کنیم و گاهی اوقات نیز از جایگزین های غیر واقعی استفاده می کنیم و این کار صرفا برای آرام کردن فریاد ضمیر و وجدان و ندای فطرت است اما باید بدانیم که برای همیشه نمی توان به کودک نیازمند به غذا از پستانک مصنوعی استفاده کرد. اگر کودکی فقط دو سه روز از غذا محروم شود و به جای غذا (شیر و سایر غذاها) فقط پستانک مصنوعی را به دهان او بگذارند، بطور قطع این کودک نمی تواند به حیات نباتی و زیستی خودش ادامه دهد و از دنیا خواهد رفت. روح ما نیز نیازمند به غذاهای مناسب است و اگر مدتی از غذاهای بدلی و غیر واقعی مثل، موسیقی و پرداختن به امور شهوانی و مشغول کردن خود به امور معنوی موهوم و غیر منطبق با آموزه های دینی استفاده کنیم قطعا روح ما ابتدا مریض خواهد شد و بتدریج حیات خود را از دست خواهد داد و فقط به حیات مادی و زیستی خود زنده هستیم، از این رو قرآن می فرماید که برخی از انسان ها هستند که چشم دارند ولی نمی بینند گوش دارند ولی سخن حق را نمی شنوند، دل دارند ولی حقایق را درک نمی کنند این انسان ها از حیوان ها بدترند یعنی در واقع حیات معنوی و انسانی ندارند.افزون بر آن در نماز راز و رمز و اهداف چندى نهفته که بعضى از آنها عبارت است از:الف) یاد و ذکر خدا؛ زیرا انسان موجود فراموش کارى است. بنابر این هر چند ساعت یک بار، با خواندن نماز خداى سبحان را یا د کرده و متذکر وجود لایتناهاى او مى شود.ب ) وقتى انسان متذکر خدا بود و خدا را مراقب خویش دید، قهراً از انجام گناه و منکرات شرم و حیا مى کند. بنابر این یکى از اهداف نماز جلوگیرى از فحشا و منکرات است: «ان الصلوة تنهى عن الفحشاء و المنکر».ج ) هدف دیگر نماز عبودیت و خشوع و خضوع در پیشگاه مقام ربوبیت است. به طور مؤدب ایستادن، رکوع کردن، جبین به خاک ساییدن، سجده و نشستن دو زانو و... همه نشانه هاى خضوع است. و این حقى است از خداى سبحان که هر انسانى موظف به اداى آن است. توجه داشته باشید که همین خشوع و خضوع، به تدریج در روح و جان ما اثر گذاشته و انسان را در برابر سایر افراد متواضع مى کند. امام على(ع) مى فرماید: «ومن تعفیر عتاق الوجوه بالتراب تواضعا؛ خداى سبحان نماز را مقرر داشت تا پیشانى از روى تواضع به خاک مالیده شود»(نهج البلاغه). حضرت فاطمه(س) نیز مى فرماید: «جعل اللّه الصلاة تنزیها لکم من الکبر؛ خداوند نماز را مقرّر داشت تا دامن انسان را از کبر و منیّت پاک گرداند».د ) راز دیگرى که در نماز نهفته است تشکیل جماعت هاست. ویل دورانت مى نویسد: بر هیچ انسان منصفى پوشیده نیست که شرکت مسلمان ها در نمازهاى جماعت روزانه چه اثر خوبى در وحدت و تشکّل آنها دارد. با کمى دقت مى توان دریافت که در سایه همین جماعت ها و جمعه هاست که انسجام و اتحادى در اقشار مختلف ایجاد مى شود و در سایه آن برکات و ارزش هایى وجود دارد. از کارهاى عمرانى یک منطقه گرفته تا راه حل سایر مشکلات افراد و جامعه. آنچه ذکر شد بیانگر این حقیقت است که به هر حال یکى از اهداف نماز، پاک و منزه ساختن روح انسان از کبر و منیت است؛ همچنان که نماز بازدارنده انسان از لغزش ها و گناهان است. نماز در ساحت روح انسان، همان نقشى را ایفا مى کند که نرمش و ورزش در ساحت جسم انسان ایفا مى نماید. اگر کسى ورزش رابراى مدت طولانى ترک کند، کم کم بدنش دچار یک نوع سستى و کسالت مى شود و چه بسا سلامت خود را از دست بدهد.بنابر این انسان باید روزانه یا لااقل هفته اى چند ساعت، به راهپیمایى و ورزش بپرازد تا به تدریج جسم را سلامت و شاداب سازد. روح انسان نیز چنین نیازى دارد، باید هر روز این نیایش و سرود مذهبى و اسلامى تکرار گردد تا به تدریج سلامت و شادابى روح انسان در سایه یاد حق احراز گردد.ه ) براى اینکه در نماز و به ویژه در رکوع و سجود، حالت خشوع و خضوع فراموش نشود، شایسته است قبل از نماز با خود تعهد نموده و نوعى شرط و قرارداد ببندیم که به غیر خدا توجه نکنیم و نیز در حین نماز با مراقبت شدید، نگذاریم ذهن ما به انحراف کشیده شود. تمرین بر این نکته به تدریج اثر مثبت و مفیدى به جاى مى گذارد. در بینش اسلام و ادیان توحیدى، انسان و مجموعه هستى، آفریده هاى خداوند و در مسیر حرکت به سوى او و معرفت مبدأ خویشند. در این دیدگاه، هیچ غایتى جز معرفت خداوند براى انسان متصوّر نیست و کمال انسان، تنها در این محدوده رقم مى خورد و تمامى جاذبه هاى دیگر، جملگى براى به حرکت درآوردن آدمى و فراخوان وى به معرفت خداوند هستند.در این مسیر است که «عبادت» جایگاه خود را پیدا مى کند؛ آن هم به صورت عبادتى موزون و حساب شده که باید به صورت خاصى به جاى آورده شود. بدون این عبادت، سرّ حیات بى رنگ خواهد شد و انسان در بیغوله جاذبه هاى دیگر، راه اصلى را به فراموشى خواهد سپرد.عبادت و نیایش و هرگونه کارى که براى رضاى خداوند انجام گیرد، داراى یک سلسله آثار گرانبهاى فردى و اجتماعى است و در حقیقت از عالى ترین مکتبهاى تربیتى و اخلاقى مى باشد زیرا:اولا: پرستش خداو عبادت وحى حس تقدیر و شکرگزارى را در انسان زنده مى کند، قدر دانى از مقامى که نعمتهاى بزرگ و پرارزشى را در اختیار انسان نهاده، نشانه لیاقت و شایستگى او نسبت به الطافى است که در حق او انجام گرفته است.تشکر و سپاسگزارى از مقام خداوند این نتیجه را دارد که فرد سپاسگزار با عرض تشکر و انجام وظیفه، حق شناسى خود را در برابر نعمتهایى که خدا در اختیار او گذاشته است آشکار و هویدا مى سازد.ثانیا: عبادت و پرستش خدا مایه تکامل روحى انسان است؛ چه تکاملى بالاتر از این که روح ما با جهان بیکران کمال مطلق «خدا» مرتبط گردد و در انجام وظایف بندگى و کارهاى زندگى، از قدرت نامتناهى و نیروى نامحدود او استمداد بطلبد و به اندازه اى شایسته و لایق گردد که بتواند با او سخن بگوید.این مزایا که بطور اختصار بیان گردید در تمام عباداتى که بطور صحیح انجام گیرد وجود دارد؛ در عین حال هر یک از عبادات مانند نماز، روزه، حج و اثر و مزیت مخصوص خود را دارند که به عنوان نمونه به برخى از اسرار این عبادات سه گانه از بزرگترین عبادات اسلامى مى باشند بطور اختصار اشاره مى نماییم تا روشن شود که فایده نیایش و عبادات براى ماست و خدا نیازى به آنها نداردنماز و اسرار تربیتى آن1- نماز موجب یاد خداست: یاد خدا بهترین وسیله براى خویشتن دارى و کنترل غرایز سرکش و جلوگیرى از روح طغیان است.«نمازگزار» همواره به یاد خدا مى باشد، خدایى که از تمام کارهاى کوچک و بزرگ ما آگاه است، خدایى که از آنچه در زوایاى روان ما وجود دارد و یا از اندیشه ما مى گذارد، مطلع و باخبر است و کمترین اثر یاد خدا این است که به خودکامگى انسان و هوسهاى وى اعتدال مى بخشد، چنان که غفلت از یاد خدا و بى خبرى از پاداشها و کیفرهاى او، موجب تیرگى عقل و خرد و کم فروغى آن مى شود.انسان غافل از خدا در عاقبت اعمال و کردار خود نمى اندیشد و براى ارضاى تمایلات و غرایز سرکش خود حد و مرزى را نمى شناسد و این نماز است که او را در شبانه روز پنج بار به یاد خدا مى اندازد و تیرگى غفلت را از روح و روانش پاک مى سازد.به راستى، انسان که پایه حکومت غرایز در کانون وجود او مستحکم است، بهترین راه براى کنترل غرایز و خواستهاى مرزنشناس او همان یاد خدا، یاد کیفرهاى خطاکاران و حسابهاى دقیق و اشتباه ناپذیر آن مى باشد. از این نظر قرآن یکى از اسرار نماز را یاد خدا معرفى مى کند: «اقم الصلوة لذکرى؛ نماز را براى یاد من بپادار!» [1]2- دورى از گناه: نمازگزار ناچار است که براى صحت و قبولى نماز خود از بسیارى از گناهان اجتناب ورزد؛ مثلا، یکى از شرایط نماز مشروع بودن و مباح بودن تمام وسایلى است که درآن به کار مى رود، مانند آب وضو و غسل، جامه اى که با آن نماز مى گزارد و مکان نمازگزار، این موضوع سبب مى شود که گرد حرام نرود و در کار و کسب خود از هر نوع حرام اجتناب نماید؛ زیرا بسیار مشکل است که یک فرد تنها در امور مربوط به نماز به حلال بودن آنها مقید شود و در موارد دیگر بى پروا باشد.گویا آیه زیر به همین نکته اشاره مى کند و مى فرماید: «ان الصلوة تنهى عن الفحشاء و المنکر؛ که نماز (انسان را) از زشتیها و گناه باز مى دارد.» [2]بالاخص اگر نمازگزار متوجه باشد که شرط قبولى نماز در پیشگاه خداوند این است که نمازگزار زکات و حقوق مستمندان را بپردازد؛ غیبت نکند؛ از تکبر و حسد بپرهیزد؛ از مشروبات الکلى اجتناب نماید و با حضور قلب و توجه و نیت پاک به درگاه خدا رو آورد و به این ترتیب نمازگزار حقیقى ناگزیر است تمام این امور را رعایت کند. روى همین جهات، پیامبر گرامى ما(ص) مى فرماید: نماز چون نهر آب صافى است که انسان خود را در آن شست و شو دهد، هرگز بدن او آلوده و کثیف نمى شود. همچنین کسى که در شبانه روز پنج مرتبه نماز بخواندو قلب خود را در این چشمه صاف معنوى شست و شو دهد، هرگز آلودگى گناه بر دل و جان او نمى نشیند.3- نظافت و بهداشت: از آنجا که نمازگزار در برخى از مواقع همه بدن را باید به عنوان «غسل» بشوید و معمولا در شبانه روز چند بار وضو بگیرد و پیش از غسل و وضو تمام بدن خود را از هر نوع کثافت و آلودگى پاک سازد؛ ناچار یک فرد تمیز و نظیف خواهد بود. از این نظر نماز به بهداشت و موضوع نظافت که یک امر حیاتى است کمک مى کند.4- انضباط و وقت شناسى: نمازهاى اسلامى هر کدام براى خود وقت مخصوص و معینى دارد و فرد نمازگزار باید نمازهاى خود را در آن اوقات بخواند، لذا این عبادت اسلامى به انضباط و وقت شناسى کمک مؤثرى مى کند.بالاخص که نمازگزار باید براى اداى فریضه صبح پیش از طلوع آفتاب از خواب برخیزد، طبعا یک چنین فردى گذشته از این که از هواى پاک و نسیم صبحگاهان استفاده مى نماید، به موقع فعالیتهاى مثبت زندگى را آغاز مى کند.آثار فردى و تربیتى نماز به آنچه که گفته شد منحصر نیست؛ ولى این نمونه مى تواند نشانه اسرار بزرگ این عبادت بزرگ اسلامى باشد.اسرار اجتماعى نمازنماز در اوقات معین نمودارى از وحدت و یگانگى ملت بزرگ اسلام است؛ زیرا همه مسلمانها در وقتهاى مخصوصى رو به قبله ایستاده و با آداب خاصى خداوند جهان را مى پرستند، این خود نمونه بزرگى از اتحاد و یگانگى ملتى است که اسلام همه را به وسیله آن عبادت متحد و متشکل نموده است.هرگاه این نمازها به صورت جماعت برگزار گردد، روح وحدت و اتحاد و مساوات و برابرى، از صفهاى منظم و فشرده نمازگزاران نمایان خواهد بود و اهمیت این اتحاد و یگانگى معنوى نیازى به توضیح ندارد.گرچه اسرار و فواید اجتماعى و تربیتى نماز منحصر به اینها نیست، ولى همین قدر روشنگر عظمت و اسرار خطیر این فریضه الهى مى باشد. هرکدام از اجزای نمازدارای اسراری استفلسفه رکوع رکوع آن است که پس از پایان سوره، به نیّت تعظیم و فروتنى در برابر فرمان و عظمت پروردگار، تا حدى خم شویم که دست ها به زانوها برسد، کمر صاف باشد، گردن کشیده باشد، گویا نمازگزار حاضر است که در راه خدا گردنش زده شود. رکوع که از ارکان نماز است و کم یا زاد شدن آن، چه به عمد یا سهو، نماز را باطل مى کند، از بهترین نوع اظهار بندگى است. رکوع ادب است و سجود قرب، و کسانى به خدا نزدیک مى شوند که در اظهار ادب کوتاهى نکرده باشند و این مضمون کلام امام صادق(ع) است»، (همان، ص 172 و 173).فلسفه سجده:سجده، نشان تذلّل و خاکسارى در برابر خداوند و عالى ترین درجه عبودیت است. انسان با سجده، خود را همرنگ با هستى مى کند « و للّه یسجد ما فى السموات و الارض»، (نحل، 49) . سجده بهترین حالتی است که انسان به خدا نزدیک می شود. سجده , رمز دوران های چهارگانه زندگی انسان است . علی (ع ) می فرماید: سجده اول , یعنی این که از خاکم , سر برداشتن رمز زندگی دنیایی است . سجده دوم , رمز مردن و به خاک خفتن است , سربرداشتن , رمز محشور شدن است , (بحار, ج 82, ص 139). و این مضمون این آیه است که : شما را از خاک آفریدیم و به خاک بر می گردانیم و بار دیگر از خاک , بیرونتان می آوریم , (طه , 55). سجده نشان عبودیت است «, (همان , ص 174 و 175).فلسفه تشهدتشهد باز گو کردن همان شهادت وشعاری است که در آغاز نماز،در اذان و اقامه گفته شد واین برای یاد اوری ان خط صحیحی ااست که نماز گذار در ابتدا گفته است(مضمون حدیثی از امام رضا علیه السلام،بحار،ج،82،ص284) در تشهد گواهی به یگانگی خدا و رسالت پیامبر(ص)،در کنار هم امده و پیوند نبوت و رهبر ی را با توحید و عبودیت می رساند.در واقع تشهد حضور و شهود بنده است در محضر پروردگار،بدین معنا که نماز گذار در نمازش تمام توجه به خداوند داشته و از تکبیر ه الاحرام تا سلام نماز در حضور حق است.برای آگاهی بیشتر ر.ک: محسن قرایتی،پرتوی از اسرار نماز.فلسفه سلام در آخر نماز:[یکی از عرفای بزرگ اسلام سخنی دارد که در کتاب «سرّ الصلاة» امام خمینی (ره) هم آمده است. وی میگوید کسی که در نماز حواسش پیش غیر خدا و متوجه زندگی است، چگونه به خود اجازه میدهد در پایان نماز بگوید: }«السلام علیکم و رحمة الله»{چون پیغمبر اکرم(ص) فرمود: }«المُصلی یُناجی رَبّه{} (بحار 68/215) نمازگزار، مشغول مناجات با خداست». پس با مردم و در جمع دیگران نیست. وقتی نمازش تمام شد و مناجاتش با خدای سبحان به پایان رسید، از حضور خدا بر می گردد و در بین مردم قرار می گیرد و چون وارد جمع دیگران می شود می گوید: «اسلام علیکم...». افرادی که در مجمع و مجلس در کنار یکدیگر نشسته اند، هیچ کدام به یکدیگر سلام نمی کنند؛ زیرا در حضور یکدیگرند. کسی که در آن جمع نیست و از جای دیگر وارد می شود سلام می کند. سلام آخر نماز نه دعاست و نه ذکر، بلکه تحیّت است. لذا اگر در وسط نماز کسی عمداً بگوید «السلام علیکم»، نمازش باطل است. و اگر اشتباهاً گفت، دو سجده سهو دارد. سلام آخر نماز، به عنوان تحیّت و درود است؛ چون نمازگزار با خدایش مناجات می کند و در بین مردم نیست، وقتی که نمازش تمام شد و از مناجات با خدا برگشت و زمینی شد و به جمع مردم پیوست، به مردم سلام می کند. فقها نیز گفته اند، در نماز جماعت هنگام گفتن «السلام علیکم» امام به کدام قسمت نگاه کند، مأموین به کدام قسمت رو کنند. آن بزرگ عارف می گوید: من در تعجبم کسی که حواسش پیش زندگی است و اصلاً با خدا مناجات نکرده و از مردم جدا نشده، چگونه به خود اجازه میدهد که بگوید «السلام علیکم و ...»؟!؛(سر الصلوة، امام خمینی/108) آیة الله جوادی آملی، حکمت عباداتپى نوشت ها[1]. سوره طه، آیه 14.[2]. سوره عنکبوت، آیه 45.http://www.balagh.net/persian/feqh/falsafeh_ahkam/004.htmبراى مطالعه بیشتر در این زمینه ر . ک :1- اسرار نماز شهید ثانى ترجمه مهدى پور2- اسرار الصلاة میرزا جواد ملکى تبریزى3- آداب نماز امام خمینى4- پرتوى از اسرار نماز محسن قرائتى5- 114 نکته درباره نماز، محسن قرائتی6- 1000 نکته درباره نماز، حسین دیلمی7- حکمت عبادات، آیت الله جوادی آملی .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر

آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image