وهابیت و مسجد النبی /

تخمین زمان مطالعه: 18 دقیقه

در بعضى از سایت‌هاى وهابى دیدم که از کتاب بحار الأنوار نقل کرده بود: روى المجلسی: (إن القائم یهدم المسجد الحرام حتى یرده إلى أساسه، والمسجد النبوی إلى أساسه). بحار الأنوار ۵۲/۳۳۸، الغیبة للطوسی ۲۸۲. آیا این مطلب صحت دارد؟ آیا واقعا حضرت مهدى علیه السلام خانه کعبه و مسجد النبى را خراب خواهند کرد؟


جالب توجه است که بدانیم وهابیون که تصمیم دارند با تخریب گنبد، محل دفن رسول خدا (ص) را از مسجد خارج کنند و نیز تغییرات فراوان در ساختار مسجد الحرام داده‌اند، چنین اشکالى به شیعیان می‌گیرند!البانی می گوید: واجب است مسجد رسول خدا (ص) را خراب کرده به حالت سابق برگرداند!البانی، از مشهورترین علماى وهابى در کتاب « تحذیر الساجد من اتخاذ القبور مساجد» می‌نویسد:قلت : ومما یؤسف له أن هذا البناء قد بنی علیه منذ قرون إن لم یکن قد أزیل تلک القبة الخضراء العالیة.وأحیط القبر الشریف بالنوافذ النحاسیة والزخارف والسجف وغیر ذلک مما لا یرضاه صاحب القبر نفسه صلى الله علیه و سلم؛ بل قد رأیت حین زرت المسجد النبوی الکریم وتشرفت بالسلام على رسول الله صلى الله علیه و سلم سنة 1368 ه رأیت فی أسفل حائط القبر الشمالی محرابا صغیرا ووراءه سدة مرتفعة عن أرض المسجد قلیلا إشارة إلى أن هذا المکان خاص للصلاة وراء القبر فعجبت حینئذ کیف ضلت هذه الظاهرة الوثنیة قائمة فی عهد دولة التوحید.أقول هذا مع الاعتراف بأننی لم أر أحدا یأتی ذلک المکان للصلاة فیه لشدة المراقبة من قبل الحرس الموکلین على منع الناس من یأتوا بما یخالف الشرع عند القبر الشریف فهذا مما تشکر علیه الدولة السعودیة ولکن هذا لا یکفی ولا یشفی وقد کنت قلت منذ ثلاث سنوات فی کتابی " أحکام الجنائز وبدعها " ( 208 من أصلی ) :فالواجب الرجوع بالمسجد النبوی إلى عهده السابق وذلک بالفصل بینه وبین القبر النبوی بحائط یمتد من الشمال إلى الجنوب بحیث أن الداخل إلى المسجد لا یرى فیه أی محالفة لا ترضى مؤسسه صلى الله علیه و سلم.اعتقد أن هذا من الواجب على الدولة السعودیة إذا کانت ترید أن تکون حامیة التوحید حقا وقد سمعنا أنها أمرت بتوسیع المسجد مجددا فلعلها تتبنى اقتراحنا هذا وتجعل الزیادة من الجهة الغربیة وغیرها وتسد بذلک النقص الذی سیصیبه سعة المسجد إذا نفذ الاقتراح أرجو أن یحقق الله ذلک على یدها ومن أولى بذلک منها ؟» ولکن المسجد وسع منذ سنتین تقریبا دون إرجاعه إلى ما کان علیه فی عهد الصحابة والله المستعان.ترجمه: از چیزهایى که باید براى آن تأسف خورد این است که این بنا در قرن‌هاى گذشته ساخته شده است، و اگر این نبود، باید این گنبد سبز و بلند خراب می‌شد.و اطراف قبر شریف با پنجره‌هاى از جنس مس، نقاشى شده و داراى پرده‌ و... احاطه شده است که صاحب قبر از آن‌ها راضى نیست.بلکه در زمان زیارت مسجد نبوی، هنگامى در سال 1368هـ براى عرض سلام به رسول خدا رفته بودم، در پایین دیوار شمالى قبر، محراب کوچکى را دیدم که در پشت آن سکویى که کمى از سطح مسجد بلند بود وجود داشت و اشاره داشت به این مطلب که این جا مکان مخصوص نماز در پشت قبر شریف است؛ پس در این هنگام شگفت زده شدم که چگونه این نماد بت‌پرستى در زمان دولت توحید باقى مانده است!اعتراف می‌کنم که هیچ فردى را ندیدم که براى نماز خواندن در این مکان بیاید؛ چرا که به شدت از سوى نگهبانانى که مردم را از انجام کارهاى خلاف شرع در کنار قبر شریف منع می‌کردند‌، حراست می‌شد و باید به خاطر این کار از دولت سعودى تشکر کرد؛ اما این تنها کفایت نمی‌کند و دواى درد نیست. من سه سال پیش در کتابم «احکام الجنائز و بدعها» گفتم:پس واجب است مسجد نبوى به همان شکل سابق خود برگردد و بین مسجد و قبر پیامبر از طرف شمال تا جنوب دیوارى کشیده و فاصله شود؛ به طورى که در داخل مسجد هیچ چیز خلافى که مؤسس مسجد از آن راضى نیست، دیده نشود.اعتقاد دارم که این مسأله بر دولت سعودى واجب است؛ اگر آن‌ها می‌خواهند پشتیبان واقعى توحید باشند.شنیدم که دولت سعودى دستور توسعه مجدد مسجد را داده است؛ پس شاید آن‌ها به این پشنهاد من اعتنا کنند، و مسجد را از طرف غرب و دیگر جاها توسعه دهند و جلوى این نقصى را که با گسترش مسجد اتفاق می‌افتد، بگیرند. اگر پشنهاد پذیرفته شده، امیددارم که خداوند آن را به دست دولت سعوى تحقق بخشد و چه کسى سزاواتر از آن‌ها به این کار!»ولى نزدیک به دوسال پیش، مسجد را گسترش دادند بدون این که آن را به همان صورتى برگرداند که در زمان صحابه بوده است.(الألبانی، محمد ناصر الدین (متوفای1420هـ)، تحذیر الساجد من اتخاذ القبور مساجد، ج1، ص68، ناشر : المکتب الإسلامی – بیروت، الطبعة : الرابعة.)شیخ مقبل بن هادی الوادعی میگوید : واجب است که مسجد رسول خدا (ص) را به حالت مسجد در زمان آن حضرت در آورد!او که از مفتیان مشهور وهابى یمن است، در دو کتاب خویش، فتوا به وجوب تخریب گنبد رسول خدا و برگرداندن مسجد به حالت سابق خویش دارد؛ او در کتاب «ریاض الجنة فى الرد على أعداء السنة» می‌نویسد :وبعد هذا لا إخالک تتردد فی أنه یجب على المسلمین إعادة المسجد النبوی کما کان فی عصر النبوة من الجهة الشرقیة حتى لا یکون القبر داخل المسجد!وأنه یجب علیهم إزالة تلک القبة!بعد از این سخنان، گمان ندارم که یقین کرده باشى که بر مسلمانان واجب است که مسجد رسول خدا (ص) را به همان صورتى که در زمان پیامبر، در جهت شرقى آن بوده است بازگردانند، تا قبر داخل مسجد نباشد و بر مسلمانان واجب است که گنبد را برچینند!(مقبل بن هادی الوادعی، ریاض الجنة فی الرد على أعداء‌ السنة ص 275)همچنین در کتاب دیگرش «تحفة المجیب على أسئلة الحاضر والغریب» می‌نویسد‌:نحن نقول وتلکم قبة الهادی بجوارنا نتمنى نتمنى أن قد رأینا المساحی فی ظهرها إلى أن تصل إلى الأرضما می‌گوییم - درحالیکه گنبد پیامبر در کنار ما است- آرزو داریم، آرزو داریم که ببینیم کلنگ‌ها به جان آن افتاده است، تا آن را با خاک یکسان کند!(مقبل بن هادی الوادعی، تحفة المجیب على أسئلة الحاضر والغریب، ص 406 چاپ دار الآثار صنعاء)حال با این فتواى صریح وهابیون در وجوب تغییر مسجد رسول خدا (ص) و تغییر عملى در مسجد الحرام و از بین بردن محل آبخورى از چاه زمزم و... چگونه ادعا می‌کنند این عمل امام زمان (عجل الله تعالى فرجه الشریف) حرام است!بررسی روایات :حال بعد از ذکر این مقدمات می‌گوییم در روایتى که شما از علامه مجلسى و شیخ طوسى نقل کرده‌اید، فقط تخریب مسجد الحرام در آن ذکر شده و سخنى از مسجد النبى نیست. این روایت در بسیارى از کتاب‌ها نقل شده است که اصل آن به این صورت است :وَرَوَى أَبُو بَصِیرٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام إِذَا قَامَ الْقَائِمُ علیه السلام هَدَمَ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ حَتَّى یَرُدَّهُ إِلَى أَسَاسِهِ وَحَوَّلَ الْمَقَامَ إِلَى الْمَوْضِعِ الَّذِی کَانَ فِیهِ وَقَطَعَ أَیْدِیَ بَنِی شَیْبَةَ وَعَلَّقَهَا بِالْکَعْبَةِ وَکَتَبَ عَلَیْهَا هَؤُلَاءِ سُرَّاقُ الْکَعْبَة.ابو بصیر گوید: امام صادق علیه السّلام فرمود: آنگاه که حضرت قائم علیه السّلام قیام کند مسجد الحرام را خراب کند تا به اساس و پایه هاى (اصلى) آن بازگرداند، و مقام (ابراهیم علیه السّلام) را به جاى اولى خود که در آن بوده بازگرداند، و دست‌هاى قبیله بنى شیبه را (که کلیدهاى کعبه نزد آنان هست) ببرد و به کعبه می‌آویزد، و به آن دست‌ها می‌نویسد: اینهایند دزدان کعبه.(الشیخ المفید، محمد بن محمد بن النعمان ابن المعلم أبی عبد الله العکبری البغدادی (متوفای413 هـ)، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج2، ص 383، تحقیق: مؤسسة آل البیت علیهم السلام لتحقیق التراث، ناشر: دار المفید للطباعة والنشر والتوزیع - بیروت - لبنان، الطبعة: الثانیة، 1414هـ - 1993م؛ النیسابوری، ابو علی محمد بن الفتال (الشهید 508هـ)، روضة الواعظین، ص 265، تحقیق: السید محمد مهدى السید حسن الخرسان، ناشر: منشورات الرضی ـ قم؛الطبرسی، أبی علی الفضل بن الحسن (متوفای548هـ)، إعلام الورى بأعلام الهدى، ج2، ص 289، تحقیق و نشر: تحقیق مؤسسة آل البیت علیهم السلام لإحیاء التراث ـ قم، الطبعة : الأولى، 1417هـ؛الإربلی، أبی الحسن علی بن عیسی بن أبی الفتح (متوفاى693هـ)، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج3، ص 264، ناشر: دار الأضواء ـ بیروت، الطبعة الثانیة، 1405هـ ـ 1985م؛العاملی النباطی، الشیخ زین الدین أبی محمد علی بن یونس (متوفای877هـ) الصراط المستقیم إلى مستحقی التقدیم، ج2، ص 254، تحقیق: محمد الباقر البهبودی، ناشر : المکتبة المرتضویة لإحیاء الآثار الجعفریة، الطبعة الأولى، 1384هـ؛المجلسی، محمد باقر (متوفای 1111هـ)، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج52، ص 338، تحقیق: محمد الباقر البهبودی، ناشر: مؤسسة الوفاء - بیروت - لبنان، الطبعة: الثانیة المصححة، 1403 - 1983 م.)البته همین روایت در برخى از کتاب‌هاى شیعه به صورت مرسل این گونه نقل شده است:أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ وُهَیْبِ بْنِ حَفْصٍ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ إِنَّ الْقَائِمَ علیه السلام إِذَا قَامَ رَدَّ الْبَیْتَ الْحَرَامَ إِلَى أَسَاسِهِ وَمَسْجِدَ الرَّسُولِ صلی الله علیه وآله إِلَى أَسَاسِهِ وَمَسْجِدَ الْکُوفَةِ إِلَى أَسَاسِهِ وَقَالَ أَبُو بَصِیرٍ إِلَى مَوْضِعِ التَّمَّارِینَ مِنَ الْمَسْجِد.ابو بصیر گوید: امام صادق علیه السّلام فرمود: آنگاه که حضرت قائم علیه السّلام قیام کند، بیت الحرام، مسجد النبى و مسجد کوفه را به اساس و پایه‌هاى اصلى آن برمی‌گرداند. ابوبصیر گفته: مسجد کوفه را به منطقه خرما فروشان مسجد، برمی‌گرداند.(الکلینی الرازی، أبو جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (متوفای328 هـ)، الأصول من الکافی، ج4، ص 543، ناشر: اسلامیه ، تهران ، الطبعة الثانیة،1362 هـ.ش؛الطوسی، الشیخ ابوجعفر، محمد بن الحسن بن علی بن الحسن (متوفای460هـ)، تهذیب الأحکام، ج5 ص 452، تحقیق : السید حسن الموسوی الخرسان، ناشر : دار الکتب الإسلامیة ـ طهران، الطبعة الرابعة،‌1365ش؛المجلسی، محمد باقر (متوفای 1111هـ)، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج97 ص 459، تحقیق: محمد الباقر البهبودی، ناشر: مؤسسة الوفاء - بیروت - لبنان، الطبعة: الثانیة المصححة، 1403 - 1983 م).و شیخ طوسى همین روایت را با این سند نقل کرده است:عنه (الفضل بن شاذان) عن عبد الرحمان، عن ابن أبی حمزة، عن أبی بصیر، عن أبی عبد الله علیه السلام قال : القائم یهدم المسجد الحرام حتى یرده إلى أساسه، ومسجد الرسول صلى الله علیه وآله إلى أساسه، ویرد البیت إلى موضعه، وأقامه على أساسه، وقطع أیدی بنی شیبة السراق وعلقها على الکعبة.ابو بصیر گوید: امام صادق علیه السّلام فرمود: آنگاه که حضرت قائم علیه السّلام قیام کند، مسجد الحرام و مسجد النبى را خراب می‌کند تا آن را بر اساس و اصلش بسازد، خانه کعبه را جاى اصلى خود برگردانده و دستان دزدان بنى شیبه را قطع و آن‌ها را بر خانه کعبه آویزان می‌کند.(الطوسی، الشیخ ابوجعفر، محمد بن الحسن بن علی بن الحسن (متوفای460هـ)، کتاب الغیبة، ص472، ح492، تحقیق الشیخ عباد الله الطهرانی/ الشیخ على احمد ناصح، ناشر: مؤسسة المعارف الاسلامیة، الطبعة : الأولى، 1411هـ).بررسی سند روایات:روایت اولى که از شیخ مفید و دیگران نقل شد، همگى به صورت مرسل نقل و سند روایت را ذکر نکرده‌اند و روایت مرسل نیز ارزش استناد ندارد.روایت دوم نیز که مرحوم کلینى و دیگران نقل کرده‌اند، همان‌طور از سند آن پیدا است، مرسل است؛ چرا که در سند روایت «عمن حدثه» دارد و مشخص نیست که این فرد چه کسى است تا بررسى شود؛ پس این روایت نیز ارزش استناد ندارد.اما روایت سوم که شیخ طوسى در کتاب الغیبة با سند متصل نقل کرده است، بازهم از نظر سندى مشکل دارد؛ چرا که در سند آن على بن أبى حمزه بطائنى وجود دارد. او نخستین کسى است که فرقه واقفه را به خاطر طمع در مال و اموالى که از امام کاظم علیه السلام در نزد او بود، بنیان نهاد.حضرت آیت الله العظمى خوئى در شرح حال او روایات فراوانى نقل کرده که ما به دو روایت اشاره می‌کنیم:وقال الکشی (256) علی بن أبی حمزة البطائنی : حدثنی محمد بن مسعود، قال : حدثنی علی بن الحسن (أبو الحسن)، قال : حدثنی أبو داود المسترق، عن علی بن أبی حمزة، قال : قال أبو الحسن موسى علیه السلام : یا علی أنت وأصحابک شبه الحمیر. أقول : تأتی هذه الروایة بهذا السند وبسند آخر، صحیح أیضا، عن عیینة بیاع القصب مرتین، قال ابن مسعود : قال أبو الحسن علی بن فضال : علی بن أبی حمزة کذاب متهم، روى أصحابنا أن أبا الحسن الرضا علیه السلام، قال بعد موت ابن أبی حمزة : إنه أقعد فی قبره فسئل عن الأئمة علیهم السلام فأخبر بأسمائهم حتى انتهى إلی فسئل فوقف، فضرب على رأسه ضربة امتلأ قبره نارا.امام موسى کاظم علیه السلام خطاب به على بن أبى حمزه فرمودند: اى علی! تو و یارانت همسان حمار هستید.من (خوئی) می‌گویم: این روایت با همین سند و با سند دیگر که او نیز صحیح است، از عیینه فروشنده نی، دو بار نقل شده است. ابن مسعود از ابوالحسن على بن فضال نقل کرده که : على بن أبی‌حمزه دروغگو و مورد اتهام (به دنیا طلبى و خروج از مذهب حق) است، اصحاب ما از امام رضا علیه السلام نقل کرده‌اند که آن حضرت فرمود: بعد از مردنش او را برقبرش نشانده و از امامانش سؤال کردند، نام همه را گفت تا این که به نام من رسید، از او سؤال کردند، جوابى نداشت؛ پس ضربتى به سر او زدند که قبرش از آتش پر شد.(الموسوی الخوئی، السید أبو القاسم (متوفای1411هـ)، معجم رجال الحدیث وتفصیل طبقات الرواة، ج12، ص 235، الطبعة الخامسة، 1413هـ ـ 1992م)در نتیجه تمامى این روایات از نظر سندى مشکل دارد و قابل احتجاج نیست.بررسی دلالی روایات:گذشته از بحث در سند روایات، روشن است که که خراب کردن کامل مسجد الحرام و مسجد النبى از نظر دین مبین اسلام حرام است و امام مهدى عجل الله تعالى فرجه الشریف که بیش از همه مردم به حلال و حرام الهى آگاه است، هرگز کارى بر خلاف شریعت اسلامى انجام نخواهد داد. (البته در صورت غصب، تخریب کردن مواردى که به صورت غصبى از مردم گرفته شده و جزو اضافات مسجد به حساب می‌آید اشکالى ندارد و بلکه واجب است! و اصلا آن قسمت‌ها حقیقتا جزو مسجد به حساب نمی‌آید، همچنین تخریب سایر مساجد نیز تنها در موارد خاص جایز است (مانند تخریب مسجد ضرار)اما اگر واقعا هم چنین کارى را انجام دهد؛ از آن جائى که تمام مسلمانان بر امامت و خلافت آن حضرت و این که دنیا را پر از عدل داد خواهد نمود، اتفاق نظر دارند، تردید نخواهیم کرد که این کار آن حضرت بر مدار رضایت خداوند است و گرنه چگونه امکان دارد که او را مجرى عدالت و از بین برنده ظلم و جور بدانیم.البته احتمال دارد که دلیل آن حضرت براى تخریب مساجد نامبرده شده ـ بر فرض صحت‌ـ خراب کردن آثار سلاطین جور باشد که در طول تاریخ از روى ریا و خودنمائى و یا با مال حرام این بناها را ساخته باشند و از آن جائى که امام وظیفه دارد عالم را از آثار وجودى ظالمان و فاجران پاک سازد، یکى از مصادیق آن تخریب همین آثار باشد و قطعا بعد از آن دوباره مسجد را با مال حلال و آن طور که خداوند راضى هست، بنا خواهد کرد.و یا مواردى را که در تاریخ آمده است که غصب شده و به مساجد اضافه شد (از جمله بعضى از خانه‌هاى مکه) نیز در صورت عدم رضایت مالکین آنها، غصب به حساب آمده و باید تخریب شده و به ورثه مالکین باز گردد.خلفا در توسعه مسجد، از غصب نیز فروگذار نبودند!یکى از این بیوت، خانه عباس عموى رسول خدا (ص) ‌است که اهل سنت از یک سو ادعا می‌کنند عمر خواست به هر نحو ممکن خانه را از او بگیرد، اما او نپذیرفت؛ ولى خود او خانه را وقف مسجد کرد و عمر نیز خانه را ضمیمه مسجد کرد. از سوى دیگر می‌گویند در زمان عثمان یا زمان ولید، خانه را وارد مسجد کردند!(الزهری، محمد بن سعد بن منیع ابوعبدالله البصری (متوفای230هـ)، الطبقات الکبرى، ج4، ص21، ناشر: دار صادر – بیروت).بنا بر این استبعادى ندارد که گروهى به خاطر دورى از سنت رسول خدا (ص) به اشتباه، خانه مردم را در مقابل دادن وجه آن، به زور از آنان گرفته و مسجد الحرام یا مسجد النبى را گسترش داده باشند و امام زمان، این اضافات را ویران کند!پیامبر خدا (ص) نیز می‌خواست خانه کعبه را ویران کند:از همه این‌ها گذشته، اهل سنت در صحیح‌ترین کتاب‌هاى خود نقل کرده‌اند که رسول خدا صلى الله علیه وآله می‌خواست خانه کعبه فعلى را ویران نموده و آن را به محلى که خود حضرت ابراهیم علیه السلام ساخته بوده، برگرداند؛ چرا که مشرکان در طول تاریخ بارها خانه کعبه را تعمیر و بر اثر نادانى و جهل و... تغییراتى در آن به وجود آورده بودند که رسول خدا صلى الله علیه وآله می‌خواست آن را خراب و به محل اصلی‌اش برگرداند؛ اما از آن جائى که قریشیان تازه مسلمان شده بودند و هرگز زیر بار چنین چیزى نمی‌رفتند، رسول خدا از این کار صرف نظر نمود.(البخاری الجعفی، أبو عبدالله محمد بن إسماعیل (متوفای256هـ)، صحیح البخاری، ج2، ص 573 ح 1506 و ج3، ص 1232، ح 3188 و ج4، ص1630، ح4214، ( ج2 ص 156 و ج4، ص 118 طبق برنامه مکتبه اهل البیت علیهم السلام) تحقیق د. مصطفى دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامة - بیروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.) و در روایت دیگر می‌نویسد:از عائشه روایت شده است که رسول خدا (ص) به او فرمود: اگر قوم تو تازه از کفر جدا نشده بودند دستور می‌دادم که کعبه را خراب کنند و آن مقدار از کعبه را که از آن بیرون مانده است، وارد آن می‌کردم و کف آن را با زمین هم سطح و برای آن دو در از شرق و غرب قرار می‌دادم و آن را مانند زمان حضرت ابراهیم درست می‌کردم. (البخاری الجعفی، أبو عبدالله محمد بن إسماعیل (متوفای256هـ)، صحیح البخاری، ج2، ص 574، ح1509 (ج 2 ص 156 طبق مکتبه اهل البیت علیهم السلام)، تحقیق د. مصطفى دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامة - بیروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - )1987.طبق روایت دیگرى که مسلم نقل کرده است، عبد الله بن زبیر قصد داشت که آن را طبق گفته رسول خدا صلى الله علیه وآله بسازد؛ اما حجاج بن یوسف به دستور عبد الملک بن مروان آن را دو باره ویران کرد و به همان صورتى که در زمان جاهلیت بود برگرداند:زمانى که خانه کعبه در زمان یزید بن معاویه و در جنگ با اهل شام آتش گرفت و آن اتفاقات افتاد، ابن زبیر آن را به همان حالت رها کرد؛ تا این که مردم به مراسم حج آمدند، قصد او این بود که مردم را امتحان کند (که آیا سخنان او را براى جنگ با اهل شام، قبول می‌کنند؟)!وقتى که از مردم پیش افتاد گفت : اى مردم، نظر شما در مورد کعبه چیست! آنرا خراب کنم و سپس آن را دوباره آباد کرده و خرابی‌هاى آن را تعمیر کنم!ابن عباس گفت : من نظر دیگرى دارم! مقدار خراب آن را تعمیر کن و باقى آن را رها کن! و خانه‌ را به همان حالتى که در اول اسلام بود باقى بگذار!ابن زبیر گفت : اگر یکى از شما خانه‌اش بسوزد، تا آن را دوباره از نو نسازد، دست از کار نمی‌کشد! چه رسد به خانه پروردگار شما!من سه بار استخاره می‌کنم و سپس کار خویش را انجام می‌دهم! وقتى سه بار استخاره کرد، مردم او را ترساندند که اولین کسى که از کعبه بالا برود، عذابى بر او نازل می‌شود! اما شخصى بالا رفته و سنگى از خانه کعبه کند، ولى عذابى نازل نشد! سپس گروه گروه بالا رفته و خانه کعبه را خراب کردند و آن را به زمین رساندند، سپس ابن زبیر ستون‌هایى را نصب کرده و بر آن پرده‌هایى زد و آنها را بالا آورد؛ سپس گفت : من از عائشه شنیدم که می‌گفت پیامبر (ص) فرمودند : اگر مردم تازه از کفر دست نکشیده بودند – و من نیز بودجه ندارم که براى ساخت کعبه مصرف کنم – این پنج ذرع سنگ بیرون کعبه را داخل کعبه می‌کردم، و یک در براى ورود به کعبه و یک در براى خروج از آن قرار می‌دادم!اما من امروز چنین پولى دارم! و از مردم نیز نمی‌ترسم! پس کعبه را کمى بزرگ‌تر درست کرد؛ارتفاع کعبه نیز 18 ذراع بود که او ان را کم دانست و ده ذراع بر آن افزود! و براى آن دو در قرار داد!اما وقتى عبد الله بن زبیر کشته شد، حجاج به عبد الملک نامه نوشت و خبر داد که عبد الله بن زبیر اساس کعبه را طبق نظر سرکشان مکه تغییر داده است!عبد الملک به او نوشت که ما دست خود را در آنچه عبد الله بن زبیر به آن خود را آلود، وارد نمی‌کنیم! آنچه بر ارتفاع کعبه افزوده است، بر جاى خویش بگذار، اما انچه از حجر وارد کعبه کرده است، از آن بیرون بیاور و آن را به حال سابق بازگردان و درب دیگر را نیز ببند و کعبه را بازسازى کن!(النیسابوری القشیری، ابوالحسین مسلم بن الحجاج (متوفای261هـ)، صحیح مسلم، ج2، ص970، ح1333، کِتَاب الْحَجِّ، بَاب نَقْضِ الْکَعْبَةِ وَبِنَائِهَا، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ناشر: دار إحیاء التراث العربی ـ بیروت.)طبق این روایات مشرکان قریش و پس از آن سلاطین جور تصرفات زیادى در خانه کعبه انجام داده‌اند.حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشریف بر طبق وظیفه‌اى که دارند باید خانه کعبه را به همان صورتى که خود حضرت ابراهیم علیه السلام بنا کرده است، برگرداند و قطعا این کار را انجام خواهد داد. و عجیب است که بزرگان و دانشمندان اهل سنت این روایات را که در صحیح‌ترین کتاب‌هاى آن‌ها آمده نمی‌بینند؛ ولى روایات ضعیفى را که در برخى از کتاب‌هاى شیعه نقل شده است، با آب و تاب فراوان نقل و بر شیعیان خرده می‌گیرند. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image