آدم، حوا، شیطان /

تخمین زمان مطالعه: 10 دقیقه

آدم، حوا، شیطان


  « فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّیْطانُ لِیُبْدِیَ لَهُما ما وُورِیَ عَنْهُما مِنْ سَوْآتِهِما وَ قالَ ما نَهاکُما رَبُّکُما عَنْ هذِهِ الشَّجَرَةِ إِلاَّ أَنْ تَکُونا مَلَکَیْنِ أَوْ تَکُونا مِنَ الْخالِدِینَ »(1) با اینکه حضرت آدم(ع) پیغمبر بود، آدم خوب و عاقلى بود و از تعلیم اسماى الهى بهره مند بود، چگونه شیطان توانست او را فریب دهد و سر او را کلاه بگذارد؟   پاسخ این پرسش بسیار مهم است و اگر نکته اش مشخص و معلوم شود براى امروز ما مفید است ممکن است 60 سال 70 سال زحمت بکشیم تهذیب نفس و اخلاق داشته باشیم و کسب علم کنیم اما یکدفعه شیطان همان فرمول را به کار ببندد و سرمان را کلاه بگذارد. حتى اگر بحث گناه حضرت آدم(ع) هم نباشد چنان که قول صحیح مفسرین این است که خطاى حضرت آدم(ع) به دلایلى گناه نبود زیرا آنجا عالم تکلیف نبوده است. ولى بالاخره حضرت آدم(ع) زیرک بوده و آنقدر علم و ظرفیت داشته که پیغمبر شود اما باز هم شیطان زورش به او رسیده این نکته مهمى براى امروز ما است که چطور شد سرش کلاه رفت. حالا به عنوان گناه باشد یا ترک اولى؟! و این مسئله اختصاص به مردان یا زنان هم ندارد، چنان که در آیه شریفه مى خوانیم: « فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّیْطانُ ». شیطان وسوسه کرده براى هر دو آنها این که اول آدم را وسوسه کرده باشد بعد زورش به او نرسیده سراغ حوا رفته. انصافاً از قرآن بر نمى آید وسوسه کرد هر دو را پس تک تک در طول هم نبود که تقصیر را به گردن یکى از آنها بیندازیم و بگوئیم شیطان از طریق حوا وارد شد، پاسخ اصلى این است که از آیات قرآن استفاده مى شود که به 4 دلیل، سر آدم و حوا کلاه رفته، سه دلیل را آیه 20 و 21 سوره اعراف گفته و یک دلیل را هم آیه 120 سوره طه بیان فرموده است.     دلیل اول:   حس تکامل آدم و حوا بود که شیطان از همین ویژگى سوء استفاده کرد و گفت: « ما نَهاکُما رَبُّکُما عَنْ هذِهِ الشَّجَرَةِ إِلاَّ أَنْ تَکُونا مَلَکَیْنِ ». نهى خدا از خوردن میوه این درخت به خاطر این است که اگر بخورید ملائکه مى شوید!! اما من شیطان سابقه ام از تو آدم و حوا بیشتر است هر کسى از این درخت خورد، جزء ملائکه شد! خدا خواست آدم خلق کند به شما گفت از این نخورید، اگر بخورید اشکالى ندارد و شما هم مَلَک مى شوید و خدا دوباره آدم دیگرى خلق مى کند!!   سؤال: آیا انصافاً مَلَک شدن بد است؟ آیا مَلَک شدن گناه است؟ جبرئیل و میکائیل و اسرافیل شدن چه گناهى دارد؟! به خصوص این که آدم آن مقام بالاى ملائکه را دید که سراسر نورند و عقل اند و خوشش آمد. لذا قصد سرپیچى از فرامین خدا را نداشت، بلکه حس تکامل یابى داشت. اگرچه حضرت آدم از جهت علمى و مقام خلافت الهى بر فرشتگان برترى داشت اما از جهت یکپارچگى زیبایى و نورانیت، نسبت به فرشتگان براى خودش نقص مى دید و مى خواست از این جهت نیز برترى پیدا کند. و آنچه درباره وسوسه آدم از طریق حوا مطرح شده، مطالب بى اساسى است که از تورات تحریف شده برخاسته است.     دلیل دوم:   حس جاودانگى است؛ بشر دوست دارد که جاودانه باشد در ضمیر ناخودآگاه همه ما اینست که دوست داریم همیشه بمانیم. نوع بشر چنین است اگر مشکل حادّى نباشد دوست ندارد از بین برود حتى اگر زندگى سختى داشته باشد. در جد ما حضرت آدم نیز این خصلت بود و شیطان نیز از همین ویژگى سوء استفاده کرد و گفت: « أَوْ تَکُونا مِنَ الْخالِدِینَ »(2).     دلیل سوم: « وَ قاسَمَهُما إِنِّی لَکُما لَمِنَ النَّاصِحِینَ ؛ قسم خورد براى آدم و حوا که آن دو حرفى که برایتان زدم خیرخواهى بود».(3)   قصد جهنم بردن تان را ندارم غرض من نصحیت است.   تا به حال آدم و حوا قسم دروغ از کسى نشنیده بودند به همین جهت باورشان شد.     دلیل چهارم:   از آیه 120 طه استفاده مى شود « فَوَسْوَسَ إِلَیْهِ الشَّیْطانُ قالَ یا آدَمُ هَلْ أَدُلُّکَ عَلى  شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَ مُلْکٍ لا یَبْلى ».   منظور از « ملک لایبلى » یک ریاستى که تمام شدنى نیست. انسان خواهان ملک است. خواهان دارایى و ریاست است. این هم چیز بدى نیست بلکه گاهى مقدس است. حضرت حجت(عج) انتظار مى کشد تا یک زمانى زمامدار عالم شود. حضرت امیر(ع) فرمودند: «اگر زیر بار خلافت مى روم فقط به این دلیل است که حق مظلومى را بگیرم یا ظالمى را عقاب دهم».   لذا خلقت آدمیزاد طورى است که به این 4 چیز (تکامل خواهى، جاودانگى، خیرخواهى و فرمانروایى) گرایش دارد و لذا از همین جا شیطان وارد شد و هر چهار مورد را براى آدم بکار برد تا بتواند او را فریب دهد. من گمان مى کنم یکى از آنها براى آدم هاى معمولى حتى کسانى که ادعا دارند خودسازى کردند بس است که وسوسه شدند؛ چه رسد به هر چهار مورد!!    سؤال: چرا آدم دوست داشت مَلَک شود در حالى که مقام خود آدم بالاتر از ملائکه است؟  در این باره گفتنى است؛ که میان جنبه جسمى و شخص حضرت آدم(ع) و جنبه خلافت الهى و شخصیت حضرت آدم باید تفاوت قایل باشیم. چنین نیست که شخص حضرت آدم و جنبه جسمى او از جبرئیل و میکائیل بالاتر باشد. زیرا ملائکه عقل محض اند و در روایت آمده « رَکَّب فى الملائکة عقلاً بلا شهوة ؛ خداوند آفرینش فرشتگان با عقل بدون شهوت قرار داده است».(4)   وقتى خدا گفت سجده کنید با عقل شان جور درنیامد دیدند کارى خلاف عقل است. بخاطر این که عقل محض بودند خوب و بد را مى فهمیدند وقتى خدا فرمود سجده کنید همه تعجب کردند با عقل جور در نمى آید که افضل بر فاضل یا فاضل بر مفضول سجده کند. به همین جهت خداوند از ملائکه عصبانى نشد بلکه نظر آنها را با سکوتش امضاء کرد. نگفت دروغ مى گوئید یا اشتباه مى کنید بلکه فرمود « أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ ؛ من یک چیزى مى دانم که شما نمى دانید».  آن چیز این است که هدف خلقت من از آدم است، مقام خلافت الهى است و علت غایى خلقت، ظهور چهارده معصوم است و سجده فرشتگان بر آن مقام خلافت الهى و بر آن مقام نوریّه است که وسائط فیض مى باشند.   در جامعه کبیره مى خوانیم: « خلقکم اللَّه انوارا فجعلکم بعرشه محدقین ».   یعنى در زمانى که نه آدمى بود و نه ملک انوار شما در عرش خدا وجود داشت.   ملائکه آن قدر عاقل بودند که حتى یک نسل از آدم نگذشت که حرف آنها راست درآمد و انسان خون ریزى و فساد کرد - قابیل، هابیل را کشت - پس حق داشتند دلیل سجده را بپرسند.   خداوند هم انصاف و عدالت دارد به خاطر سؤال آنها عصبانى نشد و عذاب شان نکرد بلکه برایشان منطق آورد که اگر فقط شما بودید و شخص آدم و نسل آدم، شما برتر بودید در حالى که سجده شما در برابر آدم به جهت مقام خلافت الهى اوست و به جهت آن است که فقط صلب آدم حامل نور چهارده معصوم است که مقام اینان حتى مقدم و برتر از مقام حضرت آدم و تمامى انبیاى الهى است به طورى که حضرت محمد(ص) گل سرسبد خلقت است و حجةبن الحسن عسگرى جهان را پر از عدل و داد مى کند پس سجده در واقع بر شخص حضرت آدم نبود بلکه بر مقام خلافت الهى و بر کسانى بود که گرد عرش خداوند موجود بودند و بنا بود از صلب آدم به صورت بشر خلق شوند « حتّى منَّ عَلینا بِکُم فَجَعَلکم فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّه أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُه ُ؛ خدا بر ما انسان ها منت گذاشت که شما را در قالب بشر خلق نمود».   بنا برآنچه گفته شد اگر جنبه شخصى و جسمى حضرت آدم ملاحظه شود، لطافت و نورانیت فرشتگان برتر است و براى حضرت آدم ارتقاء به آن لطافت و مقام فرشتگان جالب بود و شیطان از همین حس تکامل جویى آدم از جنبه شخصى و جسمى سوء استفاده کرد و او را وسوسه کرد تا از میوه ممنوعه بخورد. اگرچه از جهت شخصیت علمى و مقام خلافت الهى، حضرت آدم بر فرشتگان برترى داشت و معلم فرشتگان بوده است.   سؤال: خداوند حضرت آدم و حوا را نسبت به خوردن درخت ممنوعه هشدار داده بود و از سختى هاى بعد از آن خبر داده بود پس چرا آدم و حوا رعایت نکردند؟   خداوند در قرآن به آدم مى فرماید: اگر در بهشت باشى « إِنَّ لَکَ أَلاَّ تَجُوعَ فِیها وَ لا تَعْرى  وَ أَنَّکَ لا تَظْمَؤُا فِیها وَ لا تَضْحى ؛ در زندگى بهشتى نه گرسنه مى شوى نه برهنه مى مانى نه تشنه مى گردى و نه آفتاب زده مى شوى».(5)   ولى با این وجود وقتى شیطان او را وسوسه به جاودانه ماندن کرد و رهنمون به شجره خلد توهمى نمود همیشه ماندن را بر آن همه راحتى بهشت ترجیح دارد و یکى از ویژگى هاى ممتاز انسان است که براى جاودانگى و حفظ آینده خود حاضر است بسیارى از سختى ها و مشکلات را تحمل کند. اما چه بسا شیطان و افراد شیطان صفت، از همین ویژگى انسان سوء استفاده کنند و به عنوان تأمین زنگى آینده و بار زندگى بستن و... آدمى را به انحراف بکشانند و او را در ورطه هلاکت قرار دهند.   سؤال: آیا خوردن از درخت ممنوعه توسط حضرت آدم(ع) سرپیچى از فرمان خدا و گناه نبود و با عصمت او ناسازگار نیست؟   در این باره باید دانست که میان «نهى مولوى» و «نهى ارشادى» تفاوت است. نهى مولوى در مورد کارهاى حرام مى باشد که وعده جهنم براى آن داده شده است. مانند ارتکاب قتل و یا ترک عبادت واجب، اما «نهى ارشادى» توصیه و سفارش است به طورى که اگر انجام دهد آسایش و آرامش بیشترى خواهد داشت. مانند توصیه به رعایت مسائل بهداشتى و مصرف دارو که اگر کسى رعایت نکرد، بیمارى خودش طولانى خواهد شد و در دنیا آسایش و آرامش خودش را از دست خواهد داد. با توجه به آنچه گفته شد، خوردن از درخت ممنوعه مورد نهى ارشادى خداوند بود و موجب هبوط حضرت آدم به دنیا و سختى کشیدن او شد. اما کار حرام نبود تا مورد «نهى مولوى» باشد و با عصمت ناسازگار باشد.     پی نوشت ها: 1. اعراف ، آیه 20. 2. اعراف. 3. اعراف، آیه 21. 4. علل الشرایع، ج 1، ص 4. 5. طه، آیات 118 - 119. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image