نظریه داروین /

تخمین زمان مطالعه: 4 دقیقه

نظریه داروین چه جایگاهی به انسان داده است؟


نظریه تکامل (Evolution) دیدگاه هاى گوناگونى را در میان زیست شناسان و عالمان دینى برانگیخته است؛ انگاره هاى موجود در فلسفه علم نیز گمانه هاى متفاوتى را درباره این نظریه رقم مى زند. تکامل باورى (Evolutionism) و به عبارت دقیق تر نظریه تبدل انواع (Transformism) از بدو پیدایش تاکنون، مراحل گوناگونى را پشت سر گذاشته و همواره مورد نقد و اصلاحاتى واقع شده که اهم آنها عبارت است از: 1. داروینیسم، 2. نئوداروینیسم، 3. لامارکیسم، 4. نئولامارکیسم، 5. موتاسیونیسم (Mutationism) داروین بر آن بود که جانوران و گیاهان، تولید مثل بسیار دارند؛ به طورى که پایایى آنها موجب اشغال همه زمین و کمبود غذا و مسکن براى آنها خواهد شد. در نتیجه هر موجودى براى بقاى خود در برابر دیگر رقیبان، باید بکوشد و در این تنازع مستمر، آنکه اصلح و داراى صفت برترى است، باقى خواهد ماند. این صفت برتر - که موجب بقاى یک فرد مى شود - از طریق وراثت به افراد دیگر منتقل شده و به این وسیله نسل موجودات ادامه مى یابد.همچنین براساس نظریه «جهش» )Mutation(، گاهى صفات جدیدى به طور ناگهانى در موجودى پیدا مى شود و جاندار به وسیله آن مى تواند به حیات خود ادامه دهد. تجمع جهش هاى مساعد در طول زمان، موجب دگرگونى انواع جاندار و ادامه حیات به صورت نوع جدید مى شود.اکنون به اختصار از سه منظر یاد شده، به بررسى نظریه مى پردازیم: یک. زیست شناسى از منظر زیست شناختى )Biologic( اشکالات چندى بر نظریه تکامل وارد است؛ از جمله اینکه:1-1. اینکه چگونه عضو جدیدى به وجود مى آید، یا بعضى سازگارى هاى شگفت حاصل مى گردد، یا چگونه گونه هاى بزرگ جانوران و گیاهان تشکیل شده اند و... هنوز بر جهان دانش روشن نیست.1-2. وجود نوع پیچیده، پس از نوع ساده و تشابه بعضى از موجودات با یکدیگر - که قائلان تحول انواع به آن استناد مى کنندبهزاد، محمود، آیا به راستى انسان زاده میمون است؟، (بى نا، چاپ سوم، 1354)، صص 117 - 118. - دلیل بر آن نیست که انواع پسین، از انواع پیشین مشتق شده باشندنگا: نصرى، عبداللَّه، مبانى انسان شناسى در قرآن، (تهران، مؤسسه فرهنگى دانش و اندیشه معاصر، چاپ اول)، ص 68..1-3. داروین از تفاوت هاى عمده و اساسى بین انسان و اجداد حیوانى مورد ادعا (میمون) غافل بوده است! بعضى از این تفاوت ها - که «والاس» )Wallace(به آنها اشاره کرده - عبارت است از:الف. فاصله عمیق میان مغز و قواى دماغى انسان و میمون؛ب. تمایز زبانى آشکار بین انسان و میمون؛ج. استعداد و توانایى آفرینش هنرى در انسان؛د. عدم تفاوت مغزى بین انسان متمدن کنونى و قبایل بدوى که داروین آنها را حلقه فاصل بین انسان متمدن و میمون خوانده است.ایان باربور Barbour()lan، علم و دین، ترجمه بهاءالدین خرمشاهى، (تهران: مرکز نشر دانشگاهى چاپ دوم 1375)، ص 141 - 99.«فیزیکو» )Phisico(طبیعى دان آلمانى و متخصص در تاریخ طبیعى انسان )Antropology(مى گوید: «پیشرفت هاى محسوسى که علم تاریخ طبیعى انسان نموده ، روز به روز خویشاوندى انسان و میمون را دورتر مى سازد»وجدى، فرید، على اطلال المذهب المادى، صص 103 - 108..دو. فلسفه علم از منظر فلسفه علم(Philosophy of Science) - که معرفتى درجه دوم است و راهبردهاى علمى، روش هاى برگزیده از سوى دانشمندان، حاصل کار آنها و عوامل دخیل در نظرپردازى هاى علمى را مورد سنجش و داورى قرار مى دهد - دیدگاه هاى گوناگونى در باب چیستى و منطق دانش تجربى عرضه شده که عبارت است از:الف. پوزیتویسم منطقى )Logical Positivism(،ب. مینوگروى)ldealism( ،ج. واقع گروى خام )Naive Realism(،د. واقع گروى نقدى)Critical Realism( .چهارمین نگرش بر آن است که اساساً تئورى هاى علمى، برآیند مشاهدات صرف و تحویل پذیر به داده هاى حسى نیست؛ بلکه اینها برآیند هم کنشى داده هاى حسّى و ساخته هاى ذهنى دانشمند است. بنابراین نظریات علمى، اکتشافات محض نیست و جنبه اختراعى نیز دارد. از این رو نمى توان این گونه نظریات را کاملاً مطابق با واقعیت و عینیت خارجى دانست.ایان باربور، علم و دین، ترجمه بهاء الدین خرمشاهى، صص 169 - 244 .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image