تراشیدن ریش-ریش نوجوان-تراشیدن ریش-حکم ریش تراشی /

تخمین زمان مطالعه: 10 دقیقه

منظور از تراشیدن ریش چیست؟ منظور از تراشیدن ریش با ماشین چیست؟ علت حرمت تراشیدن ریش چیست؟


معنا و حکم ریش تراشی: بنا بر نظر همه مراجع :تراشیدن ریش - خواه با تیغ باشد یا ماشین حرام است منتهی برخی از مراجع مانند ایت الله بهجت وصافی می فرمایند حرام است و برخی دیگر می فرمایند بنا بر احتیاط واجب حرام است که برای مقلد در مقام عمل هیچ فرقی بین دو فتوا نیست یعنی در هر صورت باید از تراشیدن ریش خوداری کنند. امام، استفتاءات، ج 2، مکاسب محرمه، س 79؛ آیت الله نورى، استفتاءات، ج 1، س 492 و 493؛ آیت الله مکارم، استفتاءات، ج 2، س 750 و 753؛ آیت الله تبریزى، استفتاءات، س 1089 و 1096؛ آیت الله فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 957 و 955؛ آیت الله سیستانى، Sistani.org، ریش تراشى، س 1 و 3؛ آیت الله خامنه اى، اجوبة الاستفتاءات، س 1421 و 1416؛ دفتر آیت الله وحید. آیات عظام بهجت و صافى:.آیت الله صافى، جامع الاحکام، ج 2، س 1740 و 1742؛ آیت الله بهجت، توضیح المسائل، متفرقه، م 4. توضیح این که ..ملاک داشتن ریش در صورت، عرف مردم است بنابراین اگر به گونه ای ریش خود را کوتاه کند که مردم بگویند او در صورتش مو ندارد جایز نیست و فرقی ندارد که با چه وسیله و ابزاری کوتاه می کند]آیا تراشیدن ریش با تیغ برای کسی که ریشش کامل در نیامده اشکال شرعی دارد؟همه مراجع: اگر موهاى صورت کم باشد و صدق ریش بر آن نکند، تراشیدن آن مانعى ندارد.امام، استفتاءات، ج 2، مکاسب محرمه، س 80؛ آیت الله مکارم، استفتاءات، ج 2، س 753 و ج 1، س 570؛ آیت الله تبریزى، استفتاءات، س 1096؛ آیت الله فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 956 و 960 و 958؛ آیت الله سیستانى، Sistani.org، ریش تراشى، س 14؛ دفتر آیت الله وحید، آیت الله بهجت، آیت الله نورى و آیت الله صافى.درپاسخ به فلسفه حرمت ریش تراشی توجه به نکات زیر لازم است:الف)شیوه درک فلسفه احکامدر روند درک فلسفه و حکمت احکام دینى یا به تعبیر دیگر دفاع «عقلانى» از دین دو شیوه و متد وجود دارد و طبیعتا هر یک با ویژگى ها و محدودیت هاى خاصى روبه روست: 1) روش اول شیوه عقل کل نگر توحیدى است؛ یعنى، انسان مؤمن و خداشناس بر اساس باور ژرف و عمیقى که به خداوند به عنوان کامل مطلق و حکیم على الاطلاق دارد یقین پیدا مى کند که هر آنچه از ناحیه او دستور داده شده و هر حکمى که از ناحیه وى صادر گردیده - اعم از مسائل حقوقى الزامى و احکام اخلاقى - حتما داراى مصالحى است که به بندگان بازگشت مى نماید؛ هر چند که عقول و اندیشه هاى بشرى از درک حکمت آن ناتوان و قاصر باشد. چنین متدى نقطه قوتى دارد و نقطه ضعفى: قوت آن در این است که تمام سؤالات انسان را یک جا پاسخ مى دهد و دیگر جاى هیچ تردیدى باقى نمى گذارد و روح و روان آدمى را بى هیچ دغدغه اى تسلیم فرمان هاى الهى مى کند. نقطه ضعف آن این است که حکمت هیچ چیز را به طور جزئى و روشن و دقیق مشخص نمى سازد. 2) متد دیگر روش عقل جزءنگر است که در فرآیند تحقیقات علمى تجربى به کار مى رود. بر اساس این روش حساب هر حکمى جداگانه و تک به تک رسیدگى و با عقول و رهیافت هاى علمى بشر سنجیده مى شود. این شیوه نیز محاسنى دارد و معایبى: حسن آن این است که به دقت مى تواند حکمتهاى بسیارى براى یک حکم جزئى ارائه دهد؛ مثلا در رابطه با فلسفه حرمت شراب مى توان از علومى مانند فیزیولوژى، پزشکى، روان شناسى و... بهره جست و نکات بسیار ارزشمندى در این رابطه دریافت داشت. نقص و عیب این روش آن است که: اولاً؛ تدریجى است و ثانیا؛ محدودیت هاى زیادى دارد؛ یعنى بسیارى از سؤالات انسان را بدون پاسخ گذاشته و گاه نیز ره آوردهاى نادرست علمى یا شرایط و جو فکرى و فرهنگ عصرى تأثیرات نامطلوبى را در این راستا به جاى خواهد گذارد. همین مساله باعث شده که در جهان غرب جریانى به نام «فیدیسم» پدید آید که معتقد است به جاى دفاع عقلانى از دین همواره باید درجهت حفظ ایمان توده ها کوشید. اکنون چه باید کرد؟ به نظر ما دفاع عقلانى از دین به خوبى میسور است و اتفاقا دین اسلام همواره در این مسائل سرافراز بیرون آمده است؛ لیکن جز دو ابزار بیان شده و نیز فلسفه ها و حکمت هایى که در خود دین تعیین گردیده راه دیگرى وجود ندارد.بنابراین ما در درجه اول باید بدانیم که ابزارهاى تحقیقمان چیست و تا چه اندازه توانایى استفاده از آن را داریم. بدون شک عقل جزءنگر محدودیت هاى زیادى دارد و افراط در استفاده از آن اندیشه را به ناکامى مى کشاند ولى نباید به طور کلى آن را کنارزد. پس تا آن جا که توانایى علمى ما اجازه مى دهد باید فلسفه احکام را دریابیم و آن جا که ناتوان شدیم دیگر راه چاره اى جز اتکا به عقل کل نگر و قطع کلى به مصالح احکام الهى وجود ندارد و نباید ضعف دانش و بینش خود رابه حساب دین بگزاریم.ب) استواری احکام برمصالح ومفاسدفلسفه همه احکام و جزئیات آنها به طور تفصیلى روشن نیست و آگاهى از آن دانشى فراتر از تنگناهاى معارف عادى بشرى مى طلبد. لیکن به طور اجمال، روشن است که همه احکام الهى تابع مصالح و مفاسد واقعى در متعلق آنهاست. بنابراین در صورتى که فلسفه حکمى را بالخصوص ندانیم، بنا بر قاعده کلى فوق باید از آن پیروى کنیم؛ زیرا در آن یقین به وجود مصلحتى هست، هر چند بر ما ناشناخته باشد. در یافتن فلسفه احکام، نباید همیشه به دنبال علوم تجربى رفت و دلیلى مادى و فیزیولوژیک برایش جست و جو نمود. این فرایند که همواره در پى یافتن مصلحت یا مفسده اى طبى یا ... باشیم، برخاسته از نگرشى مادى گرایانه است؛ در حالى که بسیارى از احکام، مصالحى معنوى دارند که در حوزه هیچ یک از علوم بشرى قابل تحقیق نیست و آنها با متد تجربى خود، قادر به دادن حکمى - نفیا یا اثباتا - پیرامون آن نیستند و اگر نظرى هم بدهند، بسیار سطحى است؛ زیرا چه بسا مسأله حکمتى برتر و بالاتر داشته باشد؛ مثلاً در مورد روزه علوم به خواص بهداشتى آن پرداخته است، ولى قرآن مجید فلسفه اى بالاتر را بیان فرموده و آن «تقوایابى» است. بنابراین درباره فلسفه احکام علاوه بر منافع و ضررهاى مادى و جسمى باید به آثار مثبت و منفى آن بر «روح و معنویت» انسان توجه کرد و گذشته از جنبه فردى باید به تأثیر آن در هنجار یا ناهنجارى اجتماع نیز توجه کرد و از آن جا که ابعاد سه گانه «جسمى و روحى و اجتماعى» آدمى رابطه ارگانیک و به هم پیوسته با یکدیگر دارند و از آنجا که آخرت انسان جدا از دنیاى او نیست، «احکام الهى» با توجه به تمامى این جوانب تشریع شده است. ازاین رو در فلسفه احکام باید با نگاهى گسترده به تمام ابعاد انسان و زاویه هاى آشکار و پنهان آن نظر افکند تا در انتخاب زیبایى ها و راه هاى آرامش و آسایش دچار خطا نگردیم. ج)فلسفه وفواید ریش اما در خصوص ریش تراشى باید گفت: در بین مراجع کسى حکم به جواز نداده و نوعاً یا فتوا به حرمت داده اند یا بنابر احتیاط واجب تراشیدن آن را جایز نمى دانند. گرچه برخى زدن ریش به صورت پرفسورى؛ یعنى، گذاشتن مو در چانه و زدن اطراف را نیز جایز مى شمارند. از اخبار و روایات استفاده مى شود که ریش زینت و زیور مردان و باعث وقار انسان است و به وسیله آن مردان از زنان تمیز داده مى شود. برای حرمت ریش تراشی ادله اقامه شده است که به برخی ازان ها اشاره می گردد:یک) «ولآمرنهم فلیُغیِرُنَّ خلق اللّه ؛ خداوند از قول شیطان مى فرماید که شیطان گفت به فرزندان آدم دستور مى دهم که خلقت الهى را تغییر دهند»، (نساء، آیه 118). و تراشیدن ریش نیز تغییر خلقت الهى است و تغییر خلقت الهى حرام است الا آنجایى که دلیلى بر جواز آن داشته باشیم. دو ) حضرت امیر(ع) با تازیانه در بازار حرکت مى کردند و کسانى را که مارماهى و ماهى هاى بى فلس مى فروختند مى زد و مى فرمود اى فروشندگان مُسوخ بنى اسرائیل و جند بنى مروان؛ شخصى از حضرت سؤال کرد جندبنى مروان کیانند؟ حضرت فرمود: اقوامى بودند که ریش خود را مى تراشیدند و سبیل هاى خود را تاب مى دادند. سه ) امام صادق(ع) مى فرماید: «حفوا الشوارب واعفوا للحى ولا تشبهوا بالمجوس؛ شارب خود را بچینید و ریش خود را بگذارید و شبیه مجوس نشوید، زیرا مجوسیان ریش خود را مى تراشند و سبیل خود را مى گذاردند اما ما شارب خود را مى زنیم و ریش را مى گذاریم که مطابق فطرت است».چهار)رسول خدا(ص) مى فرماید: «ان المجوس جزوا الحاهم و وفروا شواربهم و انا نحن نجز الشوارب و نعفى اللحى و هى الفطرة؛ مجوس ریش خود را مى تراشند و شارب هاى خود را بلند مى گذارند واما ما شوارب را مى زنیم و ریش مى گذاریم که مطابق فطرت است». پنج ) در کتاب سیرة النبویه و الاثار المحمدیه و جلد 6 بحارالانوار آمده است که پیامبر به دو فرستاده خسرو پرویز پادشاه ایران فرمود: واى بر شما چه کسانى شما را امر کرده که ریش ها را بتراشید و سبیل بگذارید. عرض کردند پروردگار ما (کسرى). رسول خدا فرمود: «لکن ربّى امرنى باعناء لحیتى و قص شاربى؛ پروردگار من مرا امر کرده که ریش خود را بگذارم و شاربم را کوتاه کنم» . البته روایات دیگرى نیز هست که در این مختصر نمى گنجد. گفتنى است که حرمت تراشیدن ریش اجماعى است؛ شیخ بهایى در کتاب اعتقادات مى فرماید: «تراشیدن ریش مانند سایر گناهان (قمار، سحر، رشوه) است و احدى از علماى اعلام در حرمت ریش تراشى خدشه نکرده اند. نیز محقق داماد در رساله خود (الشارع النجاة) آورده: «ان حلق اللحیة حرام بالاجماع؛ تراشیدن ریش به اجماع همه علما حرام است». ضمنا سیره قطعیه متدینین از زمان حضرت آدم تا خاتم و حضرات ائمه معصومین(ع) بر این بوده است و در تاریخ نمى یابیم که پیامبران الهى و اوصیاى آنها و پیامبر اسلام و اوصیاى آن حضرت و متدینین به آن حضرات ریش خود را تراشیده باشند.د) فواید ریش ازنظر علمی از نظر دندانپزشکان نیز وجود محاسن در صورت ،براى حفاظت از لثه ها و دندانها مفید است. از نظر متخصصین پوست , وجود محاسن در صورت رعایت نظافت و اصول بهداشتى براى حفاظت از پوست و لطافت آنها مفید است، مگر در مورد کسانى که گرفتار قارچ هاى پوستى و ... باشند که مساله اى استثنایى است. بنا بر این وجود محاسن متناسب با ساختار طبیعى بدن مرد وموجب زیبای او بوده وهست ، و تراشیدن آن تشبه به زنان مى باشد . از این رو،اختصاص دادن احکام وفوایدریش را به ادوار گذشته نطریه غیر کارشناسانه است. ازنظر پزشکان, «پوست انسان به مرور زمان و با پیر تر شدن انسان رفته رفته نازک تر و چروک تر می شود.هر چقدر انسان تیغ بر صورت بکشد .کم کم پوست نازک تر می شود و باعث می شو د مویرگ های خونی براثر تخریب لایه های پوست در صورت نمایان شوند وبه سطح پوست نزدیک تر شوند رفته فته اسیب بیشتری ببینند و از بین رفتگی انان بیشتر می گردد.با این کار(از بین رفتن رگ های خونی) پوست طراوت خود را از دست داده و زودتر چرک می گردد.و رطوبتی که باعث می گردد تا به پوست از طریق این مویرگ ها برسد.نخواهد رسید.یکی از منابع اصلی تخریب پوست نور ماورابنفش خورشید می باشد .که باعث ایجاد لک در صورت و تومورهای سرطانی پوست و چروکیدگی و خشکی پوست می گردد.که انسان باید از ان جلوگیری کند که راه ان ریش گذاشتن است...یکی دیگر از عوامل لطافت پوست رطوبت ان می باشد.با تیغ کشیدن به صورت و تخریب مویرگ ها کار اب رسانی به ان مختل می شود.» ://www.mayoclinic.com/health/skin-care/SN00003 .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image