تخمین زمان مطالعه: 9 دقیقه
در بررسی موضوع فوق به صورت مختصر گفتنی است :یکم . ویژگی های اقتصاد اسلامی اسلام به عنوان یک دین جامع و فراگیر توجه ویژه ای به مقوله اقتصاد دارد , اقتصاد اسلامی به عنوان اقتصادی دانش مدار و پویا بر سه اصل مهم استوار است و به کمک همین اصول از اقتصاد سرمایه داری و سوسیالیستی متمایز می گردد: الف. اعتقاد به مالکیت خصوصی و عمومی: بر خلاف نظام اقتصادی سرمایه داری و سوسیالیستی در اسلام انواع مختلف مالکیت همزمان و با هم قابل قبول است . زیرا از دیدگاه اسلام مالکیت خصوصی ، عمومی و دولتی قابل پذیرش و معتبر است. نظریه اقتصادی اسلام از زیربنای فکری و عقیدتی این مکتب سرچشمه می گیرد که بخت و بررسی این موارد از حد این نگاشته خارج است. ب . آزادی اقتصادی در محدوده ای مشخص: آزادی اقتصادی از نظر اسلام در چهارچوب ارزشهای اخلاقی و معنوی محترم است لذا اسلام مانند نظام اشتراکی آزادی را نفی نمی کند و مانند نظام سرمایه داری آن را نامحدود نمی داند. بلکه به مردم اجازه می دهد تا در راستای آرمان های بلند الهی از آزادی اقتصادی به عنوان وسیله ای برای پیشرفت و تکامل استفاده کنند. ج . عدالت اجتماعی : عدالت اجتماعی از نظر اقتصاد اسلامی با تامین زندگی متوسط اجتماعی برای فقرا و جلوگیری از انباشته شدن بیش از حد ثروت در دست اغنیاء تحقق می یابد. نظام توزیع ثروت در اسلام به نحوی پی ریزی شده است که قادر است عدالت اجتماعی را در جامعه پیاده نماید. در یک نگاه جامع تر می توان اقتصاد اسلامی را اقتصادی واقع گرا، اخلاق گرا و دانش مدار دانست.( منبع : اقتصاد اسلامی، بر مبنای دانش ، محمد روحانی مقدم و مریم آقایی )دوم . اسلام و عدالت اقتصادیجهت تفسیر عدالت اقتصادی از نظر اسلام، تبیین سه نکتة اساسی ذیل ضرورت دارد:الف . رابطة حقّ و عدالت ؛ رعایت حقوق متقابل بین حاکمیت و مردم، زمینهساز عدالت بین آنها است. حاکمیت میباید ملت را، و ملت متقابلاً میباید حقوق حاکمیت را در ساحت روابط اجتماعی عملی سازند تا عدالت اجتماعی شکل گیرد. امام علی(ع) در اینباره میفرماید: «فاذا أدت الرعیة إلی الوالی حقه وادی الوالی الیها حقها، عز الحق بینهم و قامت مناهج الدین و اعتدلت معالِمُ العدل (سید رضی، نهج البلاغه، قم، مؤسسة النشر الاسلامی ، ص216). پس چون رعیت، حق والی را بگزارد و والی حق رعیت را به جای آرد، حق میان آنان بزرگ مقدار بشود، و راههای دین پدیدار و نشانههای عدالت برجا قرار گیرد. تعلیم و تربیت مردم، تامین امنیت ملی، زمینه سازی توسعه اقتصادی - اجتماعی مبارزه با فقر و تأمین حداقل معیشت برای قشرهای آسیبپذیر، بخشی از حقوق ملت در جامعة اسلامی به شمار میرود؛ چنانکه درآمدهای مالیاتی قانونپذیری و تبعیت از سیاستهای گوناگون حاکمیت، مشارکت مردم در زمینههای گوناگون فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، نظامی از حقوق حاکمیت است.ب. شناخت تحلیلی حق ؛ مبنای عدالت از نظر اسلام حقوق متقابل حاکمیت و ملت است. این حقوق را میتوان به عام و خاص تقسیم کرد : منظور از حقّ عام این است که افراد جامعه در برابر حقّ عام مساویاند. همگان حق دارند جهت ادامة حیات و افزایش رفاه به عمران و آبادانی بپردازند. هرکس میتواند وارد میدان کار مفید بر روی منابع طبیعی شود و در نتیجة، مالکیت خصوصی برای حاصل تلاش خود کسب کند؛ چنانکه هرکس حق دارد استعداد خود را در جهت تأمین نیازمندیهای گوناگون جامعة انسانی بهکار گیرد و سرانجام ثمرة زحمت و کوشش خود را به مالکیت خود درآورد. و منظور از حقّ خاص این است که پیدایی مالکیت خصوصی بر ثروتهای طبیعی براساس کار مفید اقتصادی از قبیل احیا، حیازت و بر دستمزد بر اساس کار جهت تولید کالا یا خدمات برای دیگران انجام میپذیرد ؛ چنانکه نیاز برای افرادی که نه توان کار کردن دارند و نه مال اندوختهای جهت رفع نیاز خود میتواند منشأ پیدایی این نوع مالکیت از بیتالمال شود. نکتة اساسی در تحلیل حقّ عام و خاص این است که هیچ حقّی بدون مسؤولیت و تکلیف نیست. بر همین اساس، امام علی (ع) فرمود: « لایجری لاحد الاجری علیه و لا یجری علیه الاجری له » (سید رضی،همان، خ 216).یعنی ؛ حقّی برای کسی نیست، مگر آنکه بهعهدهاش هم حقّی هست و بهعهدة کسی حقی نیست، مگر آنکه برای او ذینفع هم هست . بنابراین، مسؤولیت و حق از یکدیگر جدا نیستند. در مورد حقوق همگانی، مثلاً حقّ بهرهبرداری از منابع طبیعی برای هر یک از افراد جامعه ثابت است؛ ولی این حق همراه با مسؤولیت و وارد نکردن خسارت به حق عام دیگران است . دربارة حق خاص نیز مالکیت خصوصی همراه با مسؤولیت و تکلیف است. پیدایی و استمرار این نوع مالکیت در چارچوب محدویتهای ذیل شکل میگیرد: 1. هرکس مالکیت خصوصی مالی را دارد که از طریق حلال بهدست آمده باشد، کسب ثروت از طریق هر شغل و کسبی جایز نیست. غصب مال دیگران، رشوه، کلاهبرداری، ربا، قمار، اختلاس بیتالمال، و دیگر مکاسب محرّمه، ممنوع شده است. 2. در ثروت کسب شده از طریق حلال، حقّ معلومی برای دیگران وجود دارد؛ مانند خمس و زکات و دیگر مالیاتهای ثابت اسلامی، براساس این اصل، محیط اجتماعی به حوزة آزادی فردی وارد میشود و در نتیجه، قلمرو آزادی فردی و اجتماعی، و منفعت خصوصی و عمومی نه تنها از تناقض فاصله میگیرد، بلکه به انسجام منطقی نیز میرسد. 3. حاکمیت اسلامی، حق مصلحتاندیشیهای عام و جمعی را دارد و در نتیجه کسب و تلاش افراد، خارج از این مصلحت اندیشیها انجام نمیگیرد. براساس این اصل، عنصر کارآیی، وارد حوزة تصمیمگیری نظام اسلامی میشود و در نتیجه، کارآمدی آن را ضمانت میکند. ج. حقوق اقتصادی متقابل بین حاکمیت و ملّت ؛حاکمیت اسلامی میباید حقوق اقتصادی ذیل را به صورت وظایف اساسی خود در ساحت اقتصاد جامعه مورد توجه قرار دهد : 1. حفظ محیط زیست ؛ استفاده از منابع طبیعی در جریان تولید کالا و خدمات به وسیلة بخش خصوصی، به رعایت حفظ محیط زیست مشروط است. حاکمیت اسلامی مسؤولیت سلامت زیست محیطی و شرایط استمرار آن را برای نسلهای آینده بهعهده دارد؛ بنابراین صیانت محیط زیست و استفادة بهینه از منابع طبیعی تجدیدناپذیر بر اساس قاعدة نفی ضرر و اضرار به حق عام صورت میپذیرد. 2. تولید کالاهای عمومی ؛ این نوع کالاها دو ویژگی دارد: یکی عدم رقابت در مصرف و دیگری عدم امکان حذف کردن عدهای از مصرف آنها. امنیت ملّی، خدمات قضایی، دفاع از حقوق ملّی، تعلیم و تربیت همگانی و خدماتی از این قبیل، بخشی از وظایف حاکمیت به شمار میآید. این نوع کالاها و خدمات رقابتپذیر نیستند؛ یعنی استفادة یک نفر، مانع استفادة دیگران نمیشود؛ چنانکه نمیتوان مصرف آنها را محدود به تعدادی محدود، و دیگران را حذف کرد. 3. تأمین زیر ساختهای توسعه ؛ فرایند توسعة جامعه در سایة تامین زیر ساختهای آن شکل میگیرد. تأسیس مراکز علمی، فرهنگی، تحقیقاتی برای تربیت نیروی انسانی مناسب، راههای مواصلاتی و مخابرات، احداث صنایع سنگین که از توان بخش خصوصی خارج است، بهداشت و درمان فراگیر، تأمین اجتماعی همگانی، گسترش منابع اطلاع رسانی برای فرصتهای سرمایهگذاری و آیندة سوددهی آنها و خارج کردن اطلاع از این فرصتهای درآمدزا از وضعیت انحصاری بستر اجتماعی – اقتصادی توسعه را فراهم میسازد. مسؤولیت حاکمیت بر توسعه میطلبد که زیر ساختهای آن را تأمین کند. بر همین اساس، امام علی (ع) در منشور حکومت خود میفرماید: »حبابة خراجها و جهاد عدوّها، و استصلاحِ اهلها و عمارة بلادها (نهج البلاغه ، ن 53). تولید کالاهای عمومی از قبیل ایجاد امنیت و خدمات دفاعی به صورت جهاد با دشمنان، فراهم سازی زیر ساختهای توسعه همانند تربیت نیروی انسانی مناسب به صورت «استصلاح» مردم، راهاندازی صنایع سنگین، مواصلات، مخابرات، بر اساس اصل «عمارة بلاد» مورد توجه قرار گرفته است؛ چنانکه تأمین درآمدهای دولت جهت انجام وظایف و مسؤولیتهای گوناگونی که دارد، مشمول اصل جمعآوری «خراج» میشود. 4. توازن درآمد جامعه ؛ بیشک فاصلة چشمگیر قشرهای جامعه سبب دوری آنان از یکدیگر و احساس نکردن دردها و مشکلات مردم محروم به وسیلة طبقة برخوردار است. این فاصله، عقدهها و کینهها را میافزاید و وحدت جامعه را از بین میبرد. از این گذشته، تمرکز ثروت منشأ بروز مفاسد اخلاقی و مشکلات اجتماعی است. اگر ثروت در دست عدهای انباشته شود، در مقابل، عدهای دیگر به محرومیت دچار خواهند شد و فاصله میان اقشار جامعه از طرفی زمینة دزدی، رشوهخواری، خودفروشی و طمع، فخرفروشی و خود بزرگبینی و غفلت از خود را برای طبقة ثروتمند فراهم میآورد. البتّه باید توجه داشت که توازن درآمد از نظر اسلام، مشابه اقتصاد سوسیالیزم نیست که همة افراد جامعه را به کارگران و کارمندان دولت تبدیل ، و آزادی اقتصادی را از آنان سلب کند و در نتیجه، عموم افراد جامعه را به طبقة فقیر و کارگر مبدّل سازد. اثر اینگونه تعدیل ثروت برای انسانها از نظام طبقاتی سنگینتر است؛ زیرا انگیزة فعالیت را از آنان سلب میکند و به جای توسعة رفاه و غنا، فقر را تعمیم میدهد؛ بنابراین، انجام وظیفة دولت به صورت عدالت اجتماعی و جهتگیری سیاستهای اقتصادی به سوی این هدف سیاسی بدین معنا نیست که دولت فقر را در جامعه عادلانه تقسیم کند. بهطور کلّی نه میتوان عدالت را در جهت توسعه و رشد ناپاپدار و غیر متوازن قربانی کرد و نه میتوان توسعه و رشد را به صورت تأمین عدالت و توزیع منصفانه فقر عمومی، نادیده انگاشت؛ بلکه اعتدال و توازن ایجاب میکند سیاستهای اقتصادی عدالت اجتماعی - اقتصادی را هماهنگ با توسعة پایدار بجوید. نکتهای در اینجا میباید بر آن توجه داشت، این است: چنانکه ملّت حقوقی بر حاکمیت اسلامی دارد، حاکمیت اسلامی هم بر ملّت حقوقی دارد که بدون اجرای آنها عدالت شکل نمیگیرد. پرداخت مالیات، پذیرش سیاستهای مالی - اقتصادی حاکمیت، مشارکت و همکاری با حاکمیت در حوزة سیاست، اقتصاد، فرهنگ و... بخشی از حقوق حاکمیت بر ملت است که در جای مناسب خود میباید به طور گسترده بررسی شود؛ بنابراین از نظر اسلام، تطبیق و اجرای حقوق اقتصادی متقابل بین حاکمیت و ملت (بخش عمومی و خصوصی) عدالت اقتصادی را بهدنبال دارد.(ر.ک : عدالت اقتصادی از نظر افلاطون، ارسطو و اسلام ، حسن آقا نظری ، پایگاه اقتصاد اسلامی)جهت آشنائی بیشتر با منابع و دیدگاهها پیرامون اقتصاد اسلامی توصیه می نمائیم به سایت «انجمن اقتصاد اسلامی ایران» http://www.ieai.ir/MembersAlways.htm و www.eghtesad-e-eslami.org مراجعه نمائید . همچنین برخی از منابع مفید در این زمینه عبارتند از :- نظام اقتصادی اسلام، محسن سبحانی، تهران: مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی.- نظام اقتصادی اسلام، بی آزار شیرازی، مقالات سیمنار بین المللی اقتصادی اسلامی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی- اسلام و توسعه، محمدجمال خلیلیان، قم: مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه- نظری به نظام اقتصادی اسلام، مرتضی مطهری، تهران، تهران: انتشارات صدرا- خطوط اصلی در نظام اقتصادی اسلام، علی غفوری، تهران، انتشارات فجر .
پرسمان دانشگاهیان
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.