تخمین زمان مطالعه: 12 دقیقه
در این بخش از مقاله، رویکرد این دولت در سیاست خارجی در خصوص جنگ ایران و عراق به بحث گذاشته میشود.
سیاست خارجی جنگ
بخش مهمی از اقدامات و عملکرد دولت رجایی در رابطه با جنگ، مربوط به سیاست خارجی جنگ بود.
در این رابطه میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
الف) سفر به سازمان ملل متحد و سخنرانی در جلسهی شورای امنیت؛
به دنبال صدور قطعنامهی 479 شورای امنیت سازمان ملل متحد در مورد جنگ ایران و عراق و عدم پذیرش آن از سوی ایران، دبیرکل سازمان ملل خواستار اعزام هیئتی از ایران به آن شورا شد. ایران نیز رسماً خواستار جلسهی شورای امنیت شد و به دنبال آن، رجایی تصمیم گرفت شخصاً به نیویورک سفر کند و در جلسهی شورای امنیت سخنرانی نماید و طی آن دیدگاه ها و نقطهنظرهای ایران را بیان کند.
روز 25 مهر 1359، شهید رجایی عازم نیویورک شد و در روز 26 مهر سخنرانی تاریخی خود را انجام داد. او قبل از سخنرانی با دبیرکل وقت سازمان ملل، کورت والدهایم، دیدار و گفتوگو کرد. والدهایم سفر رجایی را قدم مثبتی برای گشودن درهای مذاکره بین 2 کشور ایران و عراق ارزیابی کرد. وی گفت:
«حضور محمدعلی رجایی، نخست وزیر ایران، در جلسهی شورای امنیت به این معنی نیست که ایران و عراق آمادهی مذاکره هستند. تمایل ایران به حضور در سازمان ملل گام مثبتی است که ممکن است درها را برای مذاکره دربارهی مسائل دیگر، مانند مسئلهی گروگان های آمریکایی بگشاید.»[1]
اما رجایی اعلام کرد که سفر وی به سازمان ملل ربطی به گروگان ها ندارد و در مورد گروگان ها، ملت ایران و مجلس شورای اسلامی تصمیم می گیرد.[2]
در همین زمان، مقامات رسمی ایران در سازمان ملل با تأکید بر اینکه شورای امنیت بر اساس منشور ملل متحد موظف است تجاوز از قبل طراحی شدهی عراق را محکوم کند، خروج متجاوزین عراقی را خواستار گردد، غرامت خرابی و کشتار مردم ایران را از متجاوزین بخواهد و بالاتر از همه، مقامات رژیم عراق را به عنوان جنایتکار جنگی محکوم کند، طرح سهمادهای را برای پایان دادن به جنگ از راه مذاکره ارائه دادند. این طرح شامل فراخوانده شدن همهی نیروهای عراق از خاک ایران، اعلام آتشبس و اقدامات میانجی گرانه و حضور ناظران سازمان ملل در مرزهای 2 کشور بود.[3]
به هر حال، رجایی در روز 26 مهر 1359، ساعت یک و 45 دقیقه به وقت ایران (6 و 15 دقیقه به وقت نیویورک) در جلسهی شورای امنیت سخنرانی مبسوطی ایراد کرد. او در بخش هایی از آن سخنرانی گفت:
«ما در شرایطی به اینجا آمده ایم که کشورمان در میان آتش جنگ برافروخته از سوی دولت بعث و نامردمی عراق می سوزد... ارتش صدام حسین به بهانه های واهی، که بهتر است حتی گفته شود بدون بهانه، به خاک ما تجاوز کرده، مراکز تولیدی و اقتصادی و به خصوص مناطق مسکونی از جمله بیمارستان ها و مرکز آموزشی را منهدم می نماید و مردم بی گناه ما را به قتل می رساند... منازل را غارت و حتی در بعضی نقاط بیشرمانه به زنان ما تجاوز کرده اند. افراد غیرنظامی را که سنشان از 18 سال بالاتر است به عنوان اسرای جنگی با خود میبرند و آنان را به همراه دیگر اسیران جنگ شکنجه داده و به قتل می رسانند... ما متأسفیم کسانی که خود را پایبند انسانیت می دانند چگونه در برابر این اعمال وحشیانه و ضدبشری، این تجاوز آشکار سکوت کرده و یا ادعای بی طرفی می نمایند... من صریحاً اعلام می کنم که ملت ما مصمم است حتی با دنبال کردن یک جنگ طولانی و مردمی، نه تنها متجاوزین را سر جای خود بنشانند، بلکه با این عمل خود ملت برادر و مسلمان عراق را نیز به ماهیت رژیم ضدمردمی و وابستهی صدام هرچه بیشتر آشنا سازد و نیز جوابی دندان شکن به آمریکا بدهد که مستقیم و غیرمستقیم به دولت بعث عراق کمک می نماید...»[4]
رجایی در مورد انگیزهی شرکتش در جلسهی شورای امنیت گفت: «حضور ما در این شورا صرفاً به دلیل رساندن ندای مظلومیت ملت مسلمان و به پاخاستهی ایران به گوش مردم سراسر جهان و هشدار به آنها از جانب خطر سرکوب انقلاب و بازتاب آن بر مبارزات کلیهی خلق های دربند می باشد...»
رجایی در مورد انگیزهی شرکتش در جلسهی شورای امنیت نیز گفت:
«شرکت ما در این شورا به منظور دادخواهی و یا انتظار دفع تجاوز نیست. رجاء واثق داریم که اولاً شورای امنیت با پذیرش حق وتو برای زورمندان و دارا بودن مشکلات دیگر عملاً قادر به خدمت جدی به ملل محروم و مستضعف جهان نیست و ثانیاً تاریخ گذشتهی این شورا مبیّن این واقعیت است که در مواردی نیز که این شورا قادر به اتخاذ تصمیمات اصولی تحت فشار افکار عمومی جهان گردیده است، باز هم در اثر مخالفت یک یا چند ابرقدرت ضمانت اجرایی برای تصمیمات مزبور وجود نداشته است... لذا حضور ما در این شورا صرفاً به دلیل رساندن ندای مظلومیت ملت مسلمان و به پاخاستهی ایران به گوش مردم سراسر جهان و هشدار به آنها از جانب خطر سرکوب انقلاب و بازتاب آن بر مبارزات کلیهی خلق های دربند می باشد...»
او در مدت حضور در نیویورک چندین بار با اصحاب رسانه و مطبوعات مصاحبه کرد و به سؤالات گوناگون آنها در مورد موضوعات گوناگون، از جمله جنگ تحمیلی، پاسخ گفت. سخنان رجایی در سازمان ملل به صورت زنده از برخی شبکه های تلویزیونی آمریکا پخش شد و بازتاب های گسترده ای در محافل آمریکایی به دنبال داشت.[5]
ب) برقراری رابطه با کشورها و سازمان های بین المللی بر اساس مواضع آنها در مورد جنگ عراق با ایران؛
موضع گیری و سیاست دولت رجایی در مورد هر کدام از کشورهای جهان، خاص و متناسب با مواضع آن کشور در قبال نظام جمهوری اسلامی ایران و جنگ تحمیلی بود. این نوع برخورد صریح و جدی حتی در مورد کشورهای اسلامی نیز صدق می کرد. مثلاً چون کشورهای سوریه و لیبی تجاوز عراق به قلمروی جمهوری اسلامی ایران را محکوم کردند، این موضع گیری موجب توسعهی رابطه با آن کشورها گردید.
همچنین شهید رجایی، پس از سفر به الجزایر، زمانی که متوجه شد مقامات آن کشور به صراحت تجاوز عراق به خاک ایران را محکوم نمی کنند و به او توصیه می کنند که آتشبس را بپذیرد، صراحتاً به آنها گفت: «انتظار داریم از حق دفاع کنید.» او همچنین زمانی که با موضع گیری خصمانهی کشورهای اردن و مراکش علیه ایران مواجه شد، بدون تعلل مسئله را در هیئت دولت مطرح کرد و هیئت دولت نیز به اتفاق آرا، قطع رابطهی سیاسی با آن کشورها را تصویب کرد.[6]
پ) واکنش دولت رجایی به تلاش های بین المللی برای آتش بس و مذاکرات صلح؛
پس از آغاز و تداوم جنگ میان ایران و عراق، تلاش هایی برای پایان دادن به آن در قالب هیئت های حسن نیت برای صلح انجام شد. عراق با مشاهدهی مقاومت غیرمنتظرهی ایران در جبهه های جنگ و بیشتر برای بهره برداری سیاسی و تبلیغاتی، در پنجم مهر 1359 اعلام کرد که از هر نوع پیشنهاد و میانجیگری برای تحقق آن استقبال می کند، اما نکتهی مهم این بود که 2 کشور ایران و عراق برای پذیرش صلح در شرایط یکسانی نبودند. عراق تجاوزگر بود و بخش هایی از قلمروی ایران را اشغال کرده بود و در درون خاک ایران بود و بدون باگشت به مرزهای قبل از جنگ، خواستار صلح یا آتش بس بود. بنابراین حداقل شرط ایران برای پذیرش صلح یا آتش بس بازگشت به مرزهای بین المللی بود.
نخستین اقدام برای اعزام هیئت صلح و حسن نیت از سوی سازمان کنفرانس اسلامی صورت گرفت. در 7 مهر 1359 حبیب شطی، دبیرکل سازمان کنفرانس اسلامی، همراه هیئتی به سرپرستی محمد ضیاءالحق، رئیسجمهور پاکستان، و عضویت یاسر عرفات، رئیس سازمان آزادیبخش فلسطین، به تهران و بغداد سفر کرد. این هیئت در تهران ابتدا با رئیسجمهور دیدار کردند و بنی صدر به آنها گفت ایران با 2 شرط آمادهی پذیرش آتشبس است: عقب نشینی نیروهای عراق از خاک ایران و تعهد عراق به عدم دخالت مستقیم یا غیرمستقیم در امور ایران.[7]
این هیئت سپس با رجایی دیدار و گفتوگو کردند. رجایی به اعضای هیئت گفت:
«ما میانجیگری را نخواهیم پذیرفت. این جنگ، جنگ کشور با کشور نیست؛ جنگ عقیده با عقیده است. ما به هیچ وجه بحث سیاسی و مذاکره و حسن نیت را به معنای کسی که بخواهد ما را تشویق به مذاکره کند نمی پذیریم.»[8]
بنابراین این هیئت بدون نتیجه ایران را ترک کردند، اما بار دیگر در 29 مهر 1359 بازگشتند و این بار با امام خمینی (رحمت الله علیه) نیز دیدار نمودند.[9] این بار نیز سفر هیئت بی نتیجه بود. رجایی به حبیب شطی گفت:
«هیچ گونه مذاکره و عملی قبل از خروج مزدوران عراقی از ایران انجام نخواهد گرفت.»[10]
کلیّت دولت 9ماههی شهید رجایی، به ویژه بودجهی آن، تحت تأثیر کامل جنگ تحمیلی قرار گرفت، اما دولت مردمی شهید رجایی به تأسی از امام خمینی، جنگ و نیازها و مسائل آن را در اولویت امور کشور قرار داد و همهی توان خود را معطوف تأمین تدارکات جبهه های جنگ، ساماندهی کمک های مردمی، تأمین رفاه نسبی مردم جنگزده و غیرجنگزده در پشت جبهه و سراسر کشور کرد.
در طول دولت شهید رجایی رفتوآمد هیئت ها همچنان ادامه یافت. هیئت دیگری از سوی سازمان کنفرانس اسلامی و هیئت هایی از سوی کشورهای غیرمتعهد و سازمان ملل متحد بارها به ایران سفر کردند. در این میان، رجایی امید بیشتری به فعالیت های کشورهای غیرمتعهد داشت.
او حتی قدرت اجرایی جنبش عدم تعهد را، به دلیل اتکا به خود، بیشتر از سازمان ملل متحد می دانست، اما سکوت طولانی و بی طرفی اعضای آن در برابر تجاوزهای عراق به تمامیت ارضی ایران و اقدامات ضدبشری صدام باعث شد تا دیدگاه دولتمردان ایرانی به ویژه رجایی نسبت به کشورهای غیرمتعهد نیز تغییر یابد. رجایی در این زمینه گفت:
«پیوستن ما به کشورهای غیرمتعهد با یک امیدواری بود که فکر میکردیم کشورهای غیرمتعهد از یک موضع انقلابی با مسائل برخورد کنند، اما در حال حاضر که با هم هستیم اکثر آنها را بی طرف در جنگ دیدیم و این برای ما غیرقابل قبول است.»[11]
وی در ملاقات با نمایندهی ویژهی نخست وزیر هند ـبه عنوان یک کشور معروف غیرمتعهدـ گفت:
«کشور هند به عنوان یک کشور مبارز باید تجاوز عراق به ایران را محکوم کند، زیرا بی طرف ماندن در مقابل تجاوزگر در حقیقت پذیرفتن تجاوز است.»[12]
در مجموع، تلاش ها و سفرهای متعدد هیئت های صلح به ایران و عراق نتیجهی قابل ملاحظه ای به دنبال نداشت، زیرا اکثر آنها نتوانستند اصل بی طرفی را رعایت کنند و از تجاوز آشکار عراق صحبتی نمایند. افزون بر این، اصرار 2 طرف درگیر بر مواضع و دیدگاه های خود، از دیگر عوامل بی نتیجه ماندن تلاش های یادشده بود.[13]
دولت رجایی و بازسازی مناطق جنگزده
قبل از جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، کمتر جنگی در تاریخ رخ داده است که قبل از پایان جنگ، بازسازی خرابی های ناشی از آن شروع شود، اما جنگ و دفاع مقدس 8 سالهی مردم ایران ویژگی هایی استثنایی دارد و در قالب چارچوب های جنگ های کلاسیک و مدرن قابل تحلیل نیست و بازسازی همزمان با جنگ نیز بر اساس این قاعده قابل بررسی است. تجاوزات مرزی عراق مدت ها قبل از شهریور 1359 شروع شده بود و ویرانی های زیادی در روستاهای مناطق مرزی به بار آورده بود و بنیاد مسکن انقلاب اسلامی و جهاد سازندگی وارد بازسازی بخشی از ویرانی ها شده بودند. البته بخشی دیگر از ویرانی ها در دورهی قبل از آغاز رسمی جنگ نیز مربوط به آسیب های ضدانقلاب در مناطق غربی و شمال غربی کشور بود.
بازسازی و نوسازی مناطق جنگزدهی کشور از سال 1360 به مرحلهی جدید و جدّی خود وارد شد که به ابتکار شهید رجایی شورای عالی «بازسازی و نوسازی مناطق جنگزدهی کشور» تأسیس گردید و وظیفهی بازسازی شهرها به وزارت مسکن و شهرسازی و بازسازی روستاها به جهاد سازندگی واگذار گردید. بازسازی روستا به دلیل ابعاد وسیع تخریب و ویرانی ها زودتر از شهرها شروع شد.
نتیجه گیری
چنان که در این مختصر گفته شد، دولت شهید رجایی همزمان با آغاز رسمی جنگ عراق با ایران تشکیل شد، اما برنامه های آن برای دولتی در زمان صلح ارائه شده و به تصویب نمایندگان مجلس شورای اسلامی رسیده بود. لذا از این لحاظ کلیّت دولت 9 ماههی شهید رجایی، به ویژه بودجهی آن، تحت تأثیر کامل جنگ تحمیلی قرار گرفت، اما دولت مردمی شهید رجایی به تأسی از امام خمینی (رحمت الله علیه)، جنگ و نیازها و مسائل آن را اولویت امور کشور قرار داد و همهی توان خود را معطوف تأمین تدارکات جبهه های جنگ، ساماندهی کمک های مردمی، تأمین رفاه نسبی مردم جنگزده و غیرجنگزده در پشت جبهه و سراسر کشور کرد.
او حتی از بازسازی مناطق جنگزده در زمان جنگ نیز غافل نشد و در عرصهی سیاست خارجی نیز روابط خارجی کشور را به مواضع دولت ها و سازمان های بین المللی پیوند زد. دست آخر اینکه در مورد پایان دادن به جنگ نیز او هر گونه مذاکره و گفتوگو با عراق را قبل از بازگشت به مرزهای بین المللی و اخراج متجاوز مردود میدانست. (*)
پینوشتها:
[1]تقویم تاریخ دفاع مقدس (غرش توپ ها)، جلد 2، ص 583.
[2]شهید رجایی اسوهی صبر و استقامت، جلد 1، به کوشش هیئت تحریریهی واحد فرهنگی بنیاد شهید انقلاب اسلامی، تهران، واحد فرهنگی بنیاد شهید انقلاب اسلامی، 1362، صص 246 و 247.
[3]اکبر هاشمی رفسنجانی، انقلاب در بحران، کارنامه و خاطرات سال 1359، به کوشش عباس بشیری، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، 1383، ص 259.
[4]شهید رجایی اسوهی صبر و استقامت، جلد 1، همان، صص 256 تا 275.
[5]همان، صص 266 تا 275.
[6]سجاد راعی گلوجه، «سیاست خارجی اعلامی و اعمالی دولت شهید رجایی»، فصلنامهی نامهی دولت اسلامی، ش 1 (زمستان 1386)، ص 142.
[7]علی اکبر ولایتی، تاریخ سیاسی جنگ تحمیلی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، 1374، ص 80.
[8]جمهوری اسلامی، ش 382، ص 10.
[9]صحیفهی امام، مجموعهی آثار امام خمینی، ج 13، تهران، مؤسسهی تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1378، صص 282 تا 285.
[10]کیهان، ش 11124، ص 16.
[11]شهید رجایی اسوهی صبر و استقامت، جلد 1، همان، ص 214.
[12]کیهان، ش 11132، ص 11.
[13]برای آگاهی بیشتر ر. ک. به: سجاد راعی گلوجه، «دولت رجایی و جنگ ایران و عراق»، همان، صص 65 تا 80.
*سجاد راعی گلوجه؛ کارشناس اسناد و دانشجوی دورهی دکترای دانشگاه تهران/برهان/۱۳۹۱/۷/۳ .
پرسمان دانشگاهیان
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.