امام خمینی / دستاوردهای نهضت امام خمینی /

تخمین زمان مطالعه: 27 دقیقه

رهبری نهضت امام خمینی چه دستاوردهايی داشته است ؟


دستاوردها و محورهاي نهضت امام خميني (ره)انـقلاب اسـلامي بـي شك يكي از بزرگترين انقلابهاي تاريخ و يكي از درخـشان ترين صـفحات تـاريخ اسلام است كه بعد از ظهور اسلام و مـوج آغـازين آن، كمتر نظير دارد.روح الله خميني، نامي است كه معادلات سياسي جهان را دست خوش تحولاتي ژرف، و انديشه ديني عصر را به اقيانوسي مواج و پائيز غم گرفته سرنوشت امت اسلامي را به فصلي شكوفنده و بالنده مبدل ساخت.در اين نوشتار، به دنبال يافتن راز و رمز موفقيتها و پيروزيهاي اين موج آفرين قرن، به مطالعه ابعاد خصلتها و منشها و عملكرد وي در راستاي رهبري و هدايت نهضت عظيم انقلاب اسلامي نه در ايران بلكه در جهان اسلام خواهيم پرداخت.در اينجا بايد اعتراف كنيم كه در اين مجال نمي توان سخني جامع و مانع ارائه داد بلكه اين خطر، نگاهي است كه بايد آن را آغاز كرد تا انديشه ها و نگاه ها بدان، بيش از پيش، معطوف شود و اين راه تا نيل به سر منزلي مقبول ادامه يابد.آري نام امام خميني (ره) در سرتاسر جهان، با انقلاب اسلامي و اسلام انقلابي شناخته شده است و به تعبير مقام معظم رهبري: اين انقلاب بدون نام خميني در هيچ كجاي جهان شناخته شده نيست.امام خميني (ره) را در دنيا به عنوان يك رهبر انقلابي كه عليه يك رژيم ديكتاتوري شاهنشاهي قيام كرد و طي يك انقلاب ديني و با استفاده از نيروي عظيم توده‎هاي مسلمان، بر خلاف تمام معادلات عناصر داخلي و خارجي، توانست شجره خبيثه كهنسال سلطنت جباران را در ايران ريشه كن كرده و به جاي آن نهال طيبه حكومت اسلامي مبتني بر محبت و اراده مردم را پايه نهد.عظمت اين سالك الي الله را به آساني نمي توان دريافت ولي پيچيدگي انساني چون امام خميني(ره) و وسعت و عظمت او و ترسيم سيماي جامعي از چنين وجودي الهي، كاري است بس دشوار، زيرا تفكر در آثار، احوال و ويژگي هاي چند جانبه او همچون شنا در درياي مواجي است كه انديشه ها، پياپي موج ايجاد مي كنند و بيان و قلمي كه بتواند به وصف او بپردازد نادر است و قالب از معناي مقصود لبريز مي گردد. اما اين مشكلات، هيچگاه نخواهد توانست وقفه اي در شناخت ابعادي از سيره عملي و نظري امام پديد آورد و ما را از انوار درخشان، جرعه هاي حيات بخش او محروم كند. البته بايد در هر زاويه اي از زندگيش با دقت و ديدي جامع نگريست تا بتوان او را چنان كه بوده، بشناسيم و به ديگران معرفي كنيم.امام خميني(ره) به پيروي از سالار شهيدان، بر دشمنان، پيروز شد و فكر و راهش بعد از ارتحالش، تضمين گرديد و آن چه كه دشمنان مي خواستند، بر زبانش جاري نگرديد و اين برنامه، نشان از استقامت حسيني وار او دارد و به همين علت، خصم را از تهديد و فشار، مايوس نمود. خردمندان عالم، اگر با نگرش منطقي و واقعي بر افكار و كردار امام بنگرند و تحليلي دقيق در اين زمينه داشته باشند، متوجه خواهند شد كه راه صحيح، همان طريقي بود كه او پيمود و از اين حركت مقدس، با فتح و ظفر و سربلند بيرون آمد.دستاوردها و عناصر محوري نهضت امام خميني(ره) در طول حيات گهربار سياسي و اجتماعي ايشان و در دوره‎اي كه به رهبري ملت و نهضت اسلامي پرداخت، به انقلاب اسلامي ايران محدود نمي‎شود بلكه بايد با رويكرد جهاني به تبيين و بررسي اين پديده قرن بپردازيم.در اين نوشتار، به بيان برخي از دستاوردها و عناصر اصلي انقلاب در نهضت بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران حضرت امام خميني(ره) به اختصار مي پردازيم:1- هدف والا و الهي امام خميني(ره)امام راحل(رضوان الله تعالي عليه)، در از بين رفتن جاهليت طاغوت و كشف نقاب از چهره ملكوتي اسلام ناب محمدي‏(صلي الله عليه و آله)، اهتمام منحصر به فردي داشتند. هدف ايشان جز رضاي خدا و احياي كلمه علياي الهي چيز ديگري نبود و چهره هستي خويش را متوجه جلب رضاي الهي كرد و خشنودي غير او را معيار قيام خود قرار نداد و اين بينش توحيدي، در تمامي مراحل اقدام خالصانه ايشان مشهود بود.2- احياي اسلام ناب محمدي«اولين كار بزرگ حضرت امام(ره) احياي اسلام بود. به حقيقت مي‎توان گفت كه امام راحل(ره) احيا كننده اسلام ناب محمدي (صلّي الله عليه و آله) و متمايز كننده آن از اسلام جمود و تحجر يافته از يك سو و اسلام آمريكايي از سوي ديگر بود. امام راحل (ره) توانست فعاليت هاي گسترده دستگاه هاي استعماري و استبدادي براي محو دين و يا تحريف آن در انديشه مسلمانان و حذف آن از اجتماع مسلمين را خنثي كند و يكبار ديگر اسلام ناب محمدي (صلّي الله عليه و آله) و اسلام سازش ناپذير و جهادگر في سبيل الله را در قالب يك انقلاب اسلامي عظيم و همه گير و يك حكومت اسلامي برخاسته از دين مبين اسلام و تعاليم نجات بخش آن به جهانيان عرضه كرد.»[1]3- مبارزات مقتدرانه در برپائي حكومت اسلاميايجاد يك حكومت ديني مبتني بر انديشه‎ها و احكام اسلامي، در حالي از سوي حضرت امام (ره) صورت گرفت كه بسياري از متفكران علوم اجتماعي، حرف از حذف هميشگي دين از زندگي اجتماعي انسان‎ مي‎زدند و آماده بودند تا پايان عصر دين‎داري بشر را به خيال واهي و تفكر كوتاه خود اعلام دارند.فعاليت و مبارزه سياسي حضرت امام(ره)، مسبوق به سابقه عضويت و فعاليت وي در هيچ حزب سياسي نبود. خود ايشان نيز مبارزه سياسي را در قالب يك حزب سياسي سازماندهي نكرد و در انقلاب خود به شيوه معمول انقلابيون دنيا، نظير تشكيل سازمان زيرزميني و انتخاب مشي چريكي و مبارزه مسلحانه و ترور دشمنان متوسل نشد. وي هيچ قشر و طبقه خاصي از قبيل طبقه كارگر يا كشاورز يا تحصيل كرده و يا زنان و جوانان را نيز مخاطب ويژه خود قرار نداد و انقلاب را بر پايه نيروي گروه معيني بنا نكرد و حتي در طول مدت نهضت و انقلاب خود، واژگان و ادبيات مرسوم در متون و محاورات سياسي متعارف را به كار نگرفت.ايشان هم در برپائي نهضت و بسيج مردم براي انقلاب، روشي يگانه و منحصر به فرد داشت و هم در ايجاد حكومت، صاحب نظريه اي بديع وبي سابقه بود. در بسيج توده هاي مردم براي پيروزي در انقلاب، روي سخن او به فطرت انسانها بود و همگان را از آن جهت كه انسان داراي فطرتي خداجو و حقيقت طلب و عدالت خواه و اخلاقي هستند به مبارزه با شيطان صفتان و دروغگويان و ستمگران و فاسدان دعوت مي كرد. مردم نيز سخن او را فهميده و به دعوت او پاسخ مي دادند. او به جاي آنكه در مبارزه با دشمن به قشر خاصي تكيه كند، اقيانوس انسانها را به تلاطم اصلاح طلبانه در مي آورد.در مرحله تاسيس حكومت نيز فلسفه سياسي وي شباهتي به فلسفه هاي مرسوم و متداول نداشت. او در پي ايجاد حكومت ديني و بازگرداندن دين به صحنه سياست و حكومت بود و حال آنكه چندين قرن بود كه از جهت فكري و عملي در جهان تبليغ مي شد كه دوران حكومت ديني به پايان رسيده و حكومت ديني يك انديشه قرون وسطائي است. اما او كه مثل ديگران نبود، بلكه خواهان «جمهوري اسلامي » بود، نه يك كلمه كم، و نه يك كلمه زياد.4- اقتداي واقعي و عملي به سيره معصومان(عليهم السلام)مقتداي واقعي حضرت امام(ره)، اهل بيت عصمت و طهارت(عليهم‏السلام) و به ويژه سالار شهيدان، حضرت اباعبدالله الحسين (عليه السلام) بودند. امام راحل نه هدفي غير از رضاي خداوند متعال داشت و نه از اهتمام به امور مسلمين تعلل مي‏ورزيد و نه از همت گماردن به حل دشواري‏هاي جامعه انساني، اعم از مسلمان و غيرمسلمان، سهل‏انگاري را روا مي‏داشت و نه در برابر حاكم طاغي تسليم مي‏شد. و اين شور و شعور ديني نبود مگر در پرتو الگو قرار دادن معصومين(ع) و عمل واقعي به شعار محوري و زيباي سرور آزادگان جهان حضرت سيدالشهداء(عليه‏السلام): «هيهات منا الذله‏»[2] و در نداي دل‏انگيز ايشان درباره عزت و حفظ استقلال، به آن حضرت اقتدا نمود و تمامي تدابير خويش را بر اساس سيره عملي و سبك حكومت داري معصومان(عليهم السلام) بنا كرد.5- تثبيت عملي عدم جدائي دين از سياستهر چند امام در واقع، يك شخصيت مذهبي بود، ولي با اعتقاد به اين كه دين و مذهب از سياست جدا نيست، اصلاح جامعه خود را در اين باور كه از لحاظ ديني و سياسي با هم متحول شود شرع نمود و تا پايان عمر شريفش، بر اين اساس عمل كرد. فعاليت هاي امام قريب پانزده سال در زمينه كارهاي مقدماتي طول كشيد كه اين منجر به يك تحول بنيادين در كشور شد تا همه ابعاد اجتماعي و سياسي و مذهبي را در بر گيرد. به همين دليل، انقلاب اسلامي ايران تنها يك انقلاب سياسي نبود، بلكه بيش از هر چيز، يك انقلاب فرهنگي ديني بود.6- از بين بردن رژيمي پليد و وابستهاز ميان بردن يكي از مرتجع ترين، پليدترين و وابسته‎ترين رژيم‎هاي منطقه و جهان، از بزرگ ترين برنامه هاي امام بود.سرنگون كردن اين رژيم طاغوتي، آن هم در شرايطي كه ابرقدرت‎هاي جهان و در رأس آنها آمريكاي جنايتكار با تمام توان در صدد حمايت و حفظ پايه‎هاي پوسيده آن بود، كار بزرگ و اعجاب انگيزي بود كه در منظر تحليل گران كوتاه بين و مادي نگر آن روز، غير ممكن دانسته مي‎شد.7- قاطعيت و جامع نگري در افكار و انديشه هاعظمت حضرت امام(ره) در انديشه هاي اخلاقي، عرفاني، سياسي، فقهي، فلسفي و ... را فرصتي بسيار و بصيرتي عميق و انديشمنداني صاحب نظر و دقيق نياز است كه بتوان گستردگي وعمق اين انديشه ها را دريافت چرا كه اين شخصيت بي بديل، مظهر نوآوري علمي و تبحّر در فقه و اصول و عينيت بخشيدن به اخلاق و عرفان و خلاقيت در تمامي عرصه هاي علمي و ديني بود و گزاف نيست اگر كه ادعا كنيم ساليان سال بايد در آن افكار و نظريات بديع غور نمود تا هر چه بيشتر به ابعاد جديدتري دست يافت.ژرف نگري و افق انديشه هاي بي بديل اين شخصيت ملكوتي را از بيان مباشران و شاگردان آن حضرت به اختصار بيان مي نماييم:- حضرت آيه الله معرفت، در فرازي از اظهارات خود در خصوص ويژگي هاي آن روح قدسي مي فرمايد:«امام رايي (فكري) را كه انتخاب مي كرد، جوانبش را بررسي مي نمود و با اين سابقه اين تفكر برايش چون كوه صلابت داشت و بر همين اساس براي مخاطبين قاطعيت مي آورد، چون با تعمق و انديشه به آن راي دست يافته از آن برنمي گشت، براي ساختن انسان ها مهارت فوق العاده اي داشت و جامعه را براي پذيرش حرف هاي خودش مهيا مي كرد. در بحث ها سكوت مي كردند و گوش مي دادند و وارد بحث نمي شدند مگر اين كه بگوئيم آقا چه مي فرماييد آن وقت به طور جدي وارد مي شدند نه اين كه بخواهد ما را اقناع كند يا مثلا از بحث در برود، اين روش هايي كه ايشان داشت برايمان كاملا افتخارآميز، حيات بخش و آموزنده بود.[3]ـ حضرت آيه الله جوادي آملي، كه از پرورش يافتگان مكتب امام خميني(ره) است، به تشريح سيره عملي و نظري استاد خويش پرداخته، در اظهارات خويش مي گويد: حضرت امام خميني ( قدس سره) نوآوري هاي فرهنگي و فكري فراواني داشت كه در سايه آنها رهبري را تصاحب نموده و قافله دلها را تسخير كرد. امام راحل از فكري بلند برخوردار بود كه احيانا در لابه لاي كتب و آثار علمي سلف صالح به چشم مي خورد اما آنها آن توان را نداشتند كه اين انديشه را از علم به عين آورند، اما او اين انديشه هاي بلند را كاملا ترسيم كرده، عملا پياده نموده و به همگان فهمانيد كه مي توان آن را عينيت بخشيد . . . امام راحل (قدس سره) در نهان و نهاد خود، دو كار را انجام داد؛ يعني همه خواسته ها را بر قرآن دروني عرضه كرد آن گاه عاقل شد و از نظر كارهاي بيروني نيز سعي كرد كه فرشته خوي شود.[4]8- احياي تفكر ديني و مبارزه با انحرافاتاز مهمترين ويژگي هاي نهضت بزرگ احياگري امام خميني(ره) تشخيص موانع و تحريفات عارض بر دين و جامعه ديني و ارائه راهكارهاي جدي و اهتمام در اجراي آنها بود. بازسازي تفكر ديني از ناحيه ايشان در دو حوزه نظري و عملي صورت پذيرفت. بعضي از مؤلفه هاي اين بازسازي در عرصه نظري احياي قلمرو دين از حيث جامعيت آن نسبت به تمامي شؤونات دنيوي و اخروي انسان و مبارزه با سكولاريزم است. تشكيل حكومت اسلامي، احياي حج ابراهيمي و نماز جمعه نمونه هايي از اين بازسازي در حوزه عملي است.با يك نگاه تاريخ گرايانه به گذشته درمي يابيم كه تاريخ، معرّف افراد بزرگي است كه در برهه هاي مختلف به احياي تفكر ديني پرداخته اند. و به گواهي تاريخ، بدون ترديد موفقترين احياگر مسلمان دوره معاصر، بنيانگذار جمهوري اسلامي، حضرت امام خميني(ره) است.چنان كه از سلوك و عملكرد امام خميني(ره) مشهود است، شيوه ايشان در احياي انديشه اسلامي، شيوه پيامبر مكرم اسلام (صلي الله عليه و آله) بوده است؛ يعني انعكاس همان شيوه رفتاري پيامبر (صلي الله عليه و آله) در صدر اسلام و نيز ادامه طريق و روش اهل بيت (عليهم السلام)، يعني صيانت واقعي از دين و دينداري در جوامع ديني.مهمترين ويژگي نهضت احياگري امام خميني(ره) در تشخيص موانع و تحريفات و انحرافات عارض بر دين و جامعه ديني و سپس ارائه راهكارهاي جدي و اهتمام در اجراي آنها بود، چرا كه احياي حقايق ديني بر شناخت دقيق موانع و آسيب هاي موجود در راه احياي فرهنگ ديني متوقف است كه چنين امري با توجه به جامعيت حضرت ايشان، به شكل بايسته و شايسته اي به وقوع پيوست.اكنون به بعضي از اين موانع اشاره مي شود:یک- عدم احساس استقلال ملتها و خودباختگي آنها در برابر بيگانگانايشان در اين زمينه مي فرمايند: «آن خودباختگي هايي را كه دولت سابق و دولتهاي سابق داشتند و چشم گو بودند... . آنها ديگر نبايد باشد.»[5]و در پيام خود به زائران بيت الله الحرام فرمودند: «... به خود آييد و شخصيت اسلامي خود را بيابيد; زير بار ظلم نرويد و هشيارانه نقشه هاي شوم جهانخواران بين المللي را كه در راس آنها آمريكا است، افشا كنيد.»[6]دو- وجود اختلاف در جوامع مسلمين توسط قدرت هاي بيگانهقدرت عظيم مسلمانان كه حاصل گسترش فراگير اسلام در جهان خصوصا مغرب زمين بود و نيز ناسازگاري اين پديده مبارك با مذاق قدرتهاي بيگانه و استعمارگر، آنان را بر آن داشت تا در راستاي تضعيف و انحلال اين قدرت بزرگ و نيز به منظور جلوگيري از توسعه روزافزون اسلام، به ايجاد تفرفه، اختلاف و بر هم ريختن وفاق و وحدت كلمه در جوامع مسلمين بپردازند. حضرت امام خميني(ره) با تشخيص اين توطئه در جاي جاي پيامها و سخنراني هاي خود، نسبت به اين امر هشدار داده است. كه به يك نمونه از آن اشاره مي شود: «آمريكا و شوروي براي تضعيف اسلام و دولتهاي اسلامي، مشغول فعاليت از قبيل تفرقه افكني و ايجاد تشنجات داخلي به دست عمال مزدور يا فريب خورده و برافروختن جنگ بين كشورهاي اسلامي و مستضعف جهان هستند.»[7]سه - تحجرگرايي و مقدس مآبي و عدم درك مقتضيات زمان و مكانيكي از معضلات عمده در باب احياي دين و انديشه اسلامي، وجود تحجرگرايان و مقدس نماهاي وابسته است. امام خميني (ره) در گوشزد كردن خطر اين افراد براي دين و نظام چنين مي فرمايند: «امروز عده اي با ژست مقدس مآبي چنان تيشه به ريشه دين و انقلاب و نظام مي زنند كه گويي وظيفه اي غير از اين ندارند. خطر تحجرگرايان و مقدس نمايان احمق در حوزه هاي علميه كم نيست. طلاب عزيز، لحظه اي از فكر اين مارهاي خوش خط و خال كوتاهي نكنند. اينها مروج اسلام آمريكايي اند و دشمن رسول الله.»[8]چهار- برداشتهاي انحرافي از بعضي رواياتيكي ديگر از موانع احياي تفكر ديني، وجود برخي روايات و يا استنباط ها و برداشت هاي نادرست از رواياتي است كه در منابع اسلامي آمده است؛ از جمله، رواياتي كه پرچمداران قيامها را، طاغوت معرفي كرده و يا قيام هاي قبل از ظهور حجت را شكست خورده تلقي مي كند، در حالي كه تمسك به چنين اخباري صحيح نيست چرا كه برخي از آنها جعلي و برخي هم به موضوع و حادثه شخصي مربوط بوده و بعضي از روي تقيه صادر شده و قسمتي هم از برداشتهاي غلط ناشي بوده است. علاوه بر اين، تمسك به چنين رواياتي با ادله قطعي عقلي و نقلي سازگاري ندارد. ايشان در اين خصوص مي فرمايند: «ممكن است فراوان، روايت را نشان بدهند كه (بوسيله) عمال ظلمه و آخوندهاي درباري در تعريف و تمجيد سلاطين جعل شده است. به طوري كه ملاحظه مي كنيد با دو روايت ضعيف چه بساطي راه انداخته اند و آن را در مقابل قرآن قرار داده اند. قرآني كه جديت دارد (كه) بر ضد سلاطين قيام كنيد و موسي را به قيام عليه سلاطين وا مي دارد.»[9]پنج- استظهار ناقص از حكومت حقه اسلاميبرخي عقيده دارند تشكيل حكومت اسلامي تنها وظيفه امام معصوم (عليه السلام) است و هر حكومتي جز حكومت معصوم (عليه السلام) ناحق است. يكي از طرفداران اين نظريه مي گويد: «شما آن مصداق حاكم اسلامي را نشان بدهيد، آني كه معصوم از گناه باشد. آني كه از هوا و هوس و حب رياست و... به هيچ وجه در او اثر نكند، نشان بدهيد، او بيايد ميدان، جلو بيفتد، ملت مي افتد به پايش.» حضرت امام راحل(ره) در پاسخ به اين نوع تفكر، مي فرمايند: «اعتقاد به چنين مطالبي يا اظهار آنها، بدتر از اعتقاد و اظهار منسوخ شدن اسلام است... هر كه اظهار كند كه تشكيل حكومت اسلامي ضرورت ندارد، منكر ضرورت اجراي احكام شده و جامعيت احكام و جاودانگي دين مبين اسلام را انكار كرده است.»[10]شش- جدايي دين از سياستيكي ديگر از عوامل انحراف و سقوط مسلمين از قدرت، تلقي جدا بودن دين از سياست و نيز ترويج آن است. در حالي كه اسلام چنين رويكردي را نپذيرفته و براي تمام شؤونات فردي و اجتماعي دنيوي و اخروي انسان برنامه ارائه كرده است.امام خميني(ره) به مبارزه با اين تفكر برآمد و بارها و بارها بر عدم جدايي دين از سياست و نيز منحرف بودن كساني كه به اين قضيه دامن مي زنند، تصريح مي فرمودند.(قبلا اشاره شد)هفت - تجدد خواهي روشنفكران متاثر از فرهنگ غرب و شرقتاثيرپذيري شتابزده از فرهنگ بيگانه و باور اين نكته كه سعادت و رشد ما در گرو پذيرش بي چون وچراي فرهنگ و عملكرد بيگانه است، اثر هجوم افكار بيگانگان غربي و شرقي در كشورهاي اسلامي بود. اين عامل نيز يكي از مشكلات مهم در استقرار فرهنگ و حكومت ديني و استقلال عزت اسلامي به شمار مي رفت.آنچه گذشت اشاره اي مختصر به بعضي از موانع و مشكلات موجود در راه احياي تفكر ديني در نهضت احياگري امام خميني(ره) بود.9- توجه به امور مسلمين جهان و ايجاد نهضت جهاني اسلامايجاد نهضت اسلامي در عالم و ظهور يك انقلاب عظيم اسلامي و تشكيل حكومتي ديني به رهبري روحانيت، منجر به ايجاد يك نهضت اسلامي و گرايش مجدد به اسلام در همة ‌سرزمين‎هاي اسلامي گرديد.مسلمانان كه پيش از آن، با خودباختگي هر چه تمام‎تر،‌ راهي براي تمسك به دين در دنياي جديد نمي‎ديدند، اكنون با الگوگيري از آن امام فرزانه و دلگرم شدن به امكان نجات بخشي اسلام، به نهضت اسلامي روي آوردند.نگراني و دلسوزي امام نسبت به مسلمين جهان اعم از ايران و غيرايران و نيز اهتمام به امور جامعه انساني، مهم‏ترين دغدغه فكري آن حضرت بود و با توجه به فرمايش گهربار پيامبر گرامي اسلام(‏صلي الله عليه و آله): «من اصبح و لا يهتم بامور المسلمين فليس بمسلم‏»،[11] مسير تضعيف و سقوط مسلمين را به سمت نجات و تكامل هدايت نمود.«اگر بررسي كنيم كه حركت امام چه تاثيرات عظيمي در مسلمانان ساير فرق در سراسر دنيا داشته، به نتايج شگفت آوري خواهيم رسيد. مهم ترين مواردي را كه در اين زمينه مي توان به آن توجه كرد اين است كه پس از حركت امام و نهضت ايشان، همه مسلمانان جهان به هويت اسلامي خود پي بردند و آن را مايه افتخارشان دانستند.»[12]10- حفظ استقلال و عزت اسلاميحضرت امام(ره) همواره به دنبال كسب و حفظ عزت ديني و فرار از ذلت در برابر هجمه طغيانگران و حاكمان جبار بوده و بر مبناي آن عمل مي كردند. «لا والله لا اعطيكم بيدي اعطاء الذليل و لا افر فرار العبيد» .[13]11- احياي فقه شيعهحضرت امام(ره) علاوه بر احياي فقه اصيل جعفري، نگرشي جديد در فقه شيعه ايجاد نمود به گونه اي كه. فقاهت شيعه كه مي رفت به سوي اضمحلال و گوشه نشيني در كنج عبادتگاهها، به گونه اي در جامعه اسلامي مطرح شد كه به عنوان قوي‎ترين و مستحكم‎ترين انديشه‎ها و مكاتب فكري و بر مبناي اجتهاد مستمر و فقه پويا، در تمامي عرصه هاي بشري متجلي گشت.بحث آثار و انديشه‎هاي فقهي امام و تحولي كه در جهت هر چه كارآمدتر نمودن فقه شيعه ايجاد نمود به جايگاهي مستقل براي بررسي نيازمند است، آنچه در اين مجال اندك مي‎توان بيان داشت، گستردگي دامنه فقه و گستره وسيع آن در منظر امام خميني(ره) است. امام راحل فقه مستحكم شيعه را با نگرشي جهاني و حكومتي مورد توجه قرار داد و ابعادي از فقه را روشن كرد كه قبل از آن براي ما روشن نبود.12- احياي روح شجاعت و شهامت در جامعهشجاعت امام به حدي است که آن روز كه همگان از بردن نام شاه، بدون آوردن پيشوند اعلاحضرت همايوني وحشت داشتند، او قيام كرد و با شديدترين لحن ممكن، نيرومندترين عنصر مستكبر جامعه خويش را مخاطب ساخت و گفت : «تو مگر بهائي هستي كه من بگويم كافراست بيرونت كنند... »و آن روز كه برخي مدعيان در خانه هايشان بر خود مي لرزيدند و در آرزوي تفاهم و عدم ستيز با دشمن بودند، او فرياد بر آورد: «خميني را اگر دار بزنند، تفاهم نخواهد كرد»و آن روز كه وحشيانه ترين هجوم ها به مركز روحانيت صورت گرفت، قوي ترين فرياد از حلقومش بلند شد:«شاه دوستي، يعني غارتگري، هتك اسلام، تجاوز به حقوق مسلمين، تجاوز به مراكز علم و دانش»و قهرمانانه اعلام داشت : «من اكنون قلب خود را براي سرنيزه هاي مامورين شما حاضر كرده ام، ولي براي قبول زورگويي ها و خضوع در مقابل جباري هاي شما حاضر نخواهم كرد»و اينگونه بود كه توانست روح شهامت، شجاعت، سلحشوري و مقاومت در برابر زورگويان و دشمنان دين را در دل مردم و حتي ساير مسلمين جهان ايجاد نموده و به اوج صلابت برساند.13- ايجاد ارتباط تنگاتنگ بين علم، عمل و معنويتعينيت بخشيدن به اندوخته هاي علمي و عجين كردن علم و تقوي، از رموز عظمت و ماندگاري حضرت امام(ره) بود.حضرت آيه الله مظاهري مي فرمايد: «درس ايشان (امام) فقط تعليم و تعلم نبود بلكه مقيد بودند در ضمن تعلم، تهذيب هم باشد، آنچه براي ما اعجاب انگيز و از الطاف بزرگ ايشان بود. تهذيب عملي بود، آنچه من فراموش نمي كنم ابهتي بود كه از معظم له در مجالس حكمفرما مي شد و محبتي بود كه در دل همگي رسوخ داشت ».[14]امام خميني(ره) همواره از تعليم و تربيت بر مبناي اسلام سخن به ميان مي آورد و مي فرمود: انسان موجودي است كه با تعليم و تربيت رشد مي كند ... ترديدي نيست كه تعليم، منهاي تربيت بي نتيجه و گاهي مضر است، چنانكه تربيت بدون تعليم نيز سودمند نخواهد بود.[15]مساله اساسي در باب تربيت، مساله روح و قلب آدمي است زيرا اگر قلب الهي شود، همه كردار، رفتار و نيات او نيز الهي خواهد شد وبه طور كلي، سعادت انسان به روح يعني قلب او بستگي دارد.[16]ايشان در اهميت تهذيب نفس مي فرمايند: تمام فسادهايي كه در عالم واقع مي شود، چه فساد از افراد، چه فسادها از حكومت ها و چه در اجتماع، تمام فسادها زير سر اين ميراث شيطاني است و تمام مفسده هايي كه در عالم پيدا مي شود از بيماري «خود بيني» است ... دردها دوا نمي شود الا به اينكه اين خصيصه شيطاني را از بين ببرد، بايد رياضت بكشد و خودش را بزرگ حساب نكند، نگويد من عالمم، من مقدس هستم، چنانكه ملائكه مي گفتند. نگويد من ثروتمندم ... من زاهدم ... من موحدم. در هر يك از اينها و در اين علم اعلايي كه فلسفه يا عرفان است، اگر اين خصيصه شيطاني باشد حجاب است (العلم حجاب الاكبر). با علم نمي توان تهذيب نفس كرد و اگر كسي بخواهد خود را معالجه كند بايد به اين خصيصه توجه بكند و بسيار مشكل است معارضه با اين خصيصه. اگر بخواهد كسي تهذيب شود، با علم تنها تهذيب نمي شود علم انسان را تهذيب نمي كند ...[17]14- توجه به نظرات همگان و تدابير هوشمندانهحضرت امام بانفوذترين رهبر سياسي بود، و شيوه اش در استماع سخنان گروه ها و افراد سياسي بر اين بود كه به گفته و سخن فردي در مساله اي خاص، اكتفا نمي نمود، هر چند كه به آن فرد اطمينان داشت و چون به اظهارات او گوش مي داد نظرات مخالفش را هم مي شنيد و در اين زمينه، سخنان ديگران را نيز گوش مي كرد و از مجموع شنيده ها، با استنباط عالي و ذكاوت فوق العاده اي كه داشت به نتيجه مي رسيد. و اين كه برخي ادعا مي كنند، امام بر حسب برخي اوضاع و احوال و آگاهي هاي افراد، تصميماتي اتخاذ مي نمود، صحت ندارد. و دورانديشي، ژرف نگري و شناخت دقيق امام در مورد افراد و تصميم هاي حكيمانه ايشان، امروزه بخوبي براي طالبان حق و مشتاقان معرفت، روشن است.15- احياي روحيه خودباوريامام خميني(ره) به ملت ايران آموخت كه استعدادهاي سرشار و روحيه‎هاي قوي مي‎تواند نه تنها ايران اسلامي بلكه جهان اسلام را زير و رو كند. درس بزرگ امام به ملت ايران اين بود كه «ما مي‎توانيم». او با عمل خود و دلگرمي‎ خاصي كه به ملت در سخت‎ترين شرايط سياسي، نظامي و اجتماعي مي‎داد، نشان داد كه مي‎توان آنچه را ديگران با تحليل‎هاي مادي خود ناممكن و محال مي‎دانند، با اتكاي به خداي متعال با موفقيت انجام داد. او روحيه جبن و ضعف و نااميدي و ناتواني را با عملي كردن اصل نه شرقي، ‌نه غربي از ملت زدود و به جاي آن با روح الهي خود، روح شجاعت و قدرت و اميد و توانايي را در مردم دميد.ايشان مي فرمايند: «هيچ ملتي نمي تواند استقلال پيدا بكند الا اينكه خودش، خودش را بفهمد و تا زماني كه ملتها خودشان را گم كرده اند و ديگران را به جاي خودشان نشانده اند، نمي توانند استقلال پيدا كنند ... شرق، فرهنگ اصيل خود را گم كرده است و شما كه مي خواهيد مستقل و آزاد باشيد بايد مقاومت كنيد ... جوانان ما، دانشمندان ما، اساتيد دانشگاههاي ما ازغرب نترسند، اراده كنند در مقابل غرب قيام كنند و نترسند».[18]16- دوري امام خميني(ره) از دنياگراييانگيزه نهضت امام راحل(ره) كه مطيع و تابع امامان معصوم(عليهم السلام) بود، همان است كه در سخنان گهربار اميرالمؤمنين(عليه‏السلام) و بيانات سودمند سيدالشهداء(عليه‏السلام) در تبيين قيام آن ذوات نوراني بيان شده است: «اللهم انك تعلم انه لم يكن ما كان منا تنافسا في سلطان و لا التماسا من فضول الحطام ولكن لنري المعالم من دينك و نظهر الاصلاح في بلادك و يامن المظلمون من عبادك و يعمل بفرائضك و سننك و احكامك‏».[19] پروردگارا! تو مي‏داني كه قيام و اقدام مجاهدانه ما، براي رغبت در سلطنت مادي و بهره‏برداري از متاع زائد و پوسيده و پژمرده دنيا نبود، بلكه براي ديدن و نشان دادن و برگرداندن علامت‏هاي دين تو و براي اصلاح در شهرهاي تو بود و براي آنكه بندگان ستمديده‏ات در امان باشند و به فرائض و سنن و احكام تو عمل شود.براي آشنايان با عملكرد مبارزاتي امام خميني(ره) از ابتداي نهضت تا پيروزي و پس از آن، از آغاز مهاجرت تا پايان مراجعت، در خلوت و جلوت، در خوف و رجاء و ... شاهد بودند كه ايشان هر گونه علاقه در جاه و مقام را عملا مطرود مي‏دانست و هر گونه اسراف و رفاه‏طلبي را محكوم مي‏كرد و از تعطيل ماندن احكام و حدود الهي رنج مي‏برد و با بي اعتنايي به دنيا و خوشي هاي آن، همواره به دنبال اجراي آنها بوده و از هيچ مساعدتي دريغ نمي‏كرد. و براي خود و خانواده و اطرافيانش حقي طلبكارانه از حكومت و مردم قائل نبود.آن بزرگوار براي خود، زخارف دنيوي و ذخيره و افزون طلبي نداشت و نخواست، بلكه به عكس؛ هداياي فراواني كه براي امام مي آوردند، آن هدايا را در راه خدا مي داد و بخشي از دارائي خود را كه داشت و متعلق به خود او بود و مربوط به بيت المال نبود، براي بيت المال مصرف مي كرد.امام خميني(ره) با وجود همه عظمت، ابهت و مكارمي كه داشت، درباره خويشتن مي فرمود: «اگر به من خدمتگزار بگويند بهتر است كه رهبر بگويند.»[20]17- حمايت خاص از محرومان و مستضعفانحضرت امام(ره) نسبت به محرومان خصوصا رنج‏ديدگان عصر جاهليت پهلوي و مجاهدان نستوه زمان قبل و بعد از انقلاب و دفاع مقدس، عنايت ويژه اي داشته و آنها را ولي‏نعمتان انقلاب اسلامي مي‏دانست.ايشان در بخشي از سخنان و دستوراتشان به مسئولين چنين مي فرمايند: «اسلام از اول براي همين امر قيام كرده كه به اين مستمندان عالم در مقابل مستكبران خدمت كند و اين ستمگران را به جاي خود بنشانند و شما اشخاصي هستيد كه پيرو يك همچو اسلام عزيز هستيد و به اين پيروي بايد ادامه بدهيد.»[21]«اين پايين شهري ها و اين پابرهنه ها ـ به اصطلاح شما ـ اين ها ولي نعمت ما هستند، اگر اين ها نبودند ما يا در تبعيد بوديم، يا در حبس بوديم يا در انزوا، اين ها بودند كه همه ما را از اين مسائل نجات دادند… اگر تا آخر عمرمان به اين ها خدمت كنيم نمي توانيم از عهده خدمت اين ها برآييم...».[22]18- خلوص نهضت و ياوران امام خميني(ره)امام راحل(ره) ضمن اينكه در نهان خود هدفي جز احيا و اجراي حدود معطل دين و احكام راكد و ساكن اسلام نداشت، كساني را كه به ياري مي‏طلبيد يا پيشنهاد مساعدت آنان را مي‏پذيرفت كه همچون خود، مقصدي جز جذب جمال الهي نداشتند و اجازه نمي‏داد قيام خالصانه مسلمين، با حضور برخي افراد كه انحراف فكري يا عقيدتي يا فساد اخلاقي داشتند آلوده گردد.19- مردمي بودن نهضت امام خميني(ره)اگر چه پيروزي انقلاب، بدون رهبري امام عادل و مصمّم ميسر نيست، ولي حضور امتي با عزم راسخ و ملتي آگاه نيز شرط ضروري آن مي‏باشد و حق‏شناسي از آنان نيز لازم است. خداي سبحان درباره مؤمنين راستين چنين مي‏فرمايد: «انما المؤمنون الذين امنوا بالله ورسوله و اذا كانوا معه علي امر جامع لم يذهبوا حتي يستاذنوه‏»[23]: مردان با ايمان و مؤمنان راستين كساني‏اند كه از حيث اعتقاد، به خدا و پيامبر او ايمان آورده باشند و از حيث عمل، هرگاه مطلب مهم اجتماعي و حكم جامع امت اسلامي فرا رسيد، هرگز صحنه را ترك ننموده و حتي اگر معذور هم باشند، بدون تحصيل اذن رهبر مسلمين، از صحنه اجتماع خارج نمي‏شوند.امت اسلامي ايران، با عمل به اين آيه كريمه، هرگز صحنه مبارزه را ترك نكرد و با بذل نفس و مال خود، از اسلام ناب محمدي‏(صلي الله عليه و آله) حمايت خالصانه كردند و بنيانگذار كبير جمهوري اسلامي ايران، نيز مكرر از مردم فداكار ايران تقدير مي‏فرمودند.حضرت امام خميني(ره)، همه اين حمايت‏ها و هدايت‏ها و حراست‏ها را مرهون لطف ويژه خداوند سبحان مي‏دانست و تقدير از زحمات تمامي مردم خصوصا شهيدان شاهد، جانبازان مخلص، آزادگان سرافراز و توجه ويژه در راستاي خدمت به مردم را در سرلوحه عملكرد و برنامه هاي نظام اسلامي قرار داده بود.مجال ما در بررسي ابعاد شخصيت حضرت امام و دستاوردهاي اين نهضت عظيم، به پايان رسيد در حالي كه هنوز جرعه اي از آن آبشار نور، ننوشيده ايم و سخنها و رازهاي ناگفته بسياري مانده است. اميد آنكه اين نگاه گذرا، سر آغاز نگرشي جامع و بايسته در شيوه هاي رهبري و عملكرد حضرت امام باشد و اهل تحقيق با اين هدف، به شناخت راه و شيوه آن رهبر موفّق تاريخ و آن شخصيت بي بديل عظيم الشان همّت گمارند، چرا كه باور كرده ايم كه: عشق به خميني عشق به همه خوبيهاست. پی نوشتها:[1] . بيانات مقام معظم رهبري- 24/4/68[2] . تحف‏العقول، ص 241[3] . مجله حوزه سال ششم، شماره 32[4] . بنيان مرصوص امام خميني در بيان و بنان حضرت آيه الله جوادي آملي، ص 37 و ص 107[5] . صحيفه نور، ج7، ص85[6] . صحيفه نور، ج9، ص265[7] . صحيفه نور، ج 18، ص 120[8] . صحيفه نور، ج 21، ص 91[9] . امام خميني، ولايت فقيه، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، ص 135[10] . مجله حوزه، شماره 70 ،ص217[11] . بحارالانوار، ج 71، ص 337، ح 116[12] . آيت الله مصباح يزدي، مجله معرفت، ش 31[13] . بحارالانوار، ج 44، ص 191، ح 4[14] . سرگذشت‏هاي ويژه امام خميني، ج 5، ص 169[15] . صحيفه نور، ج 8، ص 61 و 65[16] . صحيفه نور، ج 6 ص 167[17] . چهل حديث، امام خميني، حديث اول، ص 8[18] . صحيفه نور، ج11، ص 186[19] . تحف‏العقول ، ص 239.اين جملات با تفاوت مختصري در خطبه‏131 نهج‏البلاغه نيز آمده است[20] . خورشيد بي‏غروب، محمد سپهري، مقدمه[21] . صحيفه نور, ج71, ص752[22] . صحيفه نور, ج61, ص33[23] . سوره نور، آيه 62منبع: اندیشه قم .

راسخون

مرجع:

ایجاد شده در سه روز پیش



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image