سخن گفتن به موقع /

تخمین زمان مطالعه: 13 دقیقه

از اهمیت دادن شما به این مسئله معلوم می‌شود به فکر اصلاح آن هستید این خود نعمت خداست که شما می‌خواهید این مطلب را رعایت کنید؛ خداوند را از بابت این نعمت شکر کنید؛ چه بسیار افرادی که مبتلا به عیوب بزرگ


از اهمیت دادن شما به این مسئله معلوم می‌شود به فکر اصلاح آن هستید این خود نعمت خداست که شما می‌خواهید این مطلب را رعایت کنید؛ خداوند را از بابت این نعمت شکر کنید؛ چه بسیار افرادی که مبتلا به عیوب بزرگ هستند ولی توجهی به آنها ندارند و به فکر اصلاح آنها نیستند. شما اولین قدم را برداشته‌اید؛ حرکت در مسیر شناخت خصوصیات فردی و احیانا اصلاح نقاط ضعف. این بسیار مهم است که انسان واقعا بخواهد خود را اصلاح کند. همچنین به خود بگویید که من توان این را دارم که بر خود غلبه کنم و نفس خود را اصلاح نمایم و هرگز ناامید نباشید. البته این را بدانید که یکی از خصوصیات دوره جوانی این است که می‌خواهند به اطرافیان، خود را ثابت کنند تا آنها را دست کم نگیرند لذا برخی اوقات در سخن گفتن بی‌پروایی می‌کنند. این خصوصیت بعدا فروکش می‌کند اما خدا را شکر شما متوجه آن شده‌اید و این مهم است و جای تحسین دارد. راه‌کارهایی در این موضوع وجود دارد که برایتان می‌گویم: الف- آگاهی از مضرات و آفات زبان و توجّه جدّی به آنها: در برخی روایات زبان را به حیوان درنده‌ای تشبیه کرده‌است که اگر مراقب آن نباشتم دیگران را می‌درد. لذا گفته شده درب زندان زبان را (منظور دهان است) با مراقبت باز کنید تا آسیبی به دیگران نزند. محقّق بزرگوار مرحوم «فیض کاشانی» در کتاب «المحجّة البیضاء»، و «غزالی» در «احیاء العلوم» بحث بسیار مشروحی تحت عنوان گناهان زبان ذکر کرده اند، از جمله غزالی بیست نوع انحراف و آفت برای زبان شمرده; به این ترتیب: 1 ـ گفتگو کردن در اموری که به انسان مربوط نیست (و در سرنوشت او اثر مادّی و معنوی ندارد). 2 ـ بیهوده گویی و پرحرفی 3 ـ گفتگو در امور گناه آلود مانند وصف مجالس شراب و قمار و زنان آلوده 4 ـ جدال و مراء(منظور از «جدال» جرّو بحث هایی است که برای تحقیر دیگران انجام می شود، و «مراء» به معنی بحثهایی است که به عنوان اظهار فضل و برتری جویی است.) 5 ـ خصومت و نزاع و لجاج در کلام 6 ـ تکلّف در سخن گفتن و تصنّع در سجع و قافیه پردازی و مانند آن 7 ـ بد زبانی و دشنام 8 ـ لعن کسی که مستحقّ لعن نیست 9 ـ غنا و اشعار (منظور اشعاری است که محتوای باطل دارد یا با آهنگ لهوی خوانده می شود.) 10 ـ مزاح و شوخی های رکیک و زشت 11 ـ سخریّه و استهزای دیگران 12 ـ فاش کردن اسرار مردم 13 ـ وعده های دروغین 14 ـ دروغ و خبرهای خلاف گفتن 15 ـ غیبت کردن 16 ـ سخن چینی (حرف این را برای آن بردن و میان دو نفر یا دو گروه نفاق و آشوب بپا کردن.) 17 ـ نفاق در سخن (که در تعبیرات عربی به چنین کسان ذوللِّسانین گفته می شود; مثلاً، در پیش رو چیزی بگوید و در پشت سر چیز دیگر.) 18 ـ مدح نا به جا و ستایش از کسانی که شایسته ستایش نیستند 19 ـ نسنجیده و بی مطالعه سخن گفتن که غالباً توأم با خطاها و خلافها است 20 ـ سؤال از مسائل پیچیده ای که درک آن خارج از توان فکری سؤال کننده است. دقت و بررسی نشان می دهد که آفات زبان منحصر به آنچه در بالا آمده نیست هر چند بخش مهمّی از آن را تشکیل می دهد; و شاید نظر مرحوم فیض کاشانی و غزالی نیز احصاء تمام گناهان زبان نبوده است; به همین دلیل، موارد دیگری را می یابیم که می توان بر آن بیست مورد افزود، مانند موارد دهگانه زیر: 1 ـ تهمت زدن 2 ـ شهادت به باطل 3 ـ خودستایی 4 ـ نشر شایعات بی اساس و اکاذیب، و اشاعه فحشاء، هرچند به عنوان ذکر احتمال بـاشد. 5 ـ خشونت در سخن و بی ادبی در کلام 6 ـ اصرار بی جا (مانند اصرار بنی اسرائیل در مورد گاوی که مأمور به ذبح آن بودند.) 7 ـ ایذاء دیگران با گفتار، و به اصطلاح نیش زبان زدن 8 ـ مذمّت کسی که سزاوار مذمّت نیست 9 ـ کفران و ناسپاسی با زبان 10 ـ تبلیغ باطل و تشویق بر گناه و امر به منکر و نهی از معروف. شاید نیاز به توضیح نباشد که آنچه در بالا آمد نیز تمام گناهان زبان را تشکیل نمی دهد بلکه موارد سی گانه فوق، قسمت عمده آن است. برای پرهیز از خطرات هر موجود خطرناک قبل از هر چیز توجّه کامل به خطرات آن لازم است، هر روز که انسان از خواب بیدار می شود باید به خودش توصیه کند که باید مراقب خطرات زبانش باشد زیرا این عضو می تواند تو را به اوج سعادت برساند و یا بر خاک ذلّت و شقاوت بنشاند; اگر غافل شوی همچون حیوان درّنده غافلگیری، تو را می درد. این معنی به طرز زیبائی در روایات اسلامی وارد شده است. در حدیثی از «سعید بن جبیر» از رسول خدا(صلی الله علیه وآله) نقل شده است که فرمود: هنگامی که فرزندان آدم صبح می کنند تمام اعضای بدن به زبان هشدار می دهند و می گویند تقوای الهی را در مورد ما مراعات کن، چرا که اگر تو به راه راست بروی ما نیز به راه راست می رویم و اگر تو به راه کج بروی ما نیز به راه کج می رویم!»( محجّة البیضاء، جلد 5، صفحه 193. 2) در حدیث دیگری از امام علی ابن الحسین(علیهما السلام) آمده است: زبان انسان هر روز صبح به تمام اعضاء بدن نظر می افکند و می گوید: صبح شما چگونه است؟ می گویند خوب است اگر تو ما را به حال خود واگذاری! (سپس اضافه می کنند) خدا را، خدا را، رعایت حال ما را بکن، و به او قسم می دهند و می گویند ما به واسطه تو مشمول ثواب یا عقاب واقع می شویم!»( کافی، جلد 2، صفحه 115، حدیث 13) ب- آگاهی از فواید سکوت و خطرات سخن نابجا: سکوت همواره امر مطلوبى نیست؛ چنانچه سخن گفتن نیز این طور است. پس بایستى سخنان را طبقه بندى کرد و در موارد لزوم سخن گفت. در موارد غیرضرورى نیز از سخن باز ایستاد؛ مثلاً اگر سخن گفتن براى هدایت کسى یا براى ابراز محبت به پدر و مادر باشد، بسیار نیکو است. هم چنین احوال پرسى از دیگران و...؛ ولى اگر سخن لغو و بیهوده و یا خداى ناکرده مشتمل بر گناه باشد، در این صورت بایستى از آن پرهیز کرد. در رابطه با پرحرفى چند نکته را مى توان مطرح کرد:الف) پرحرفى خصلت نکوهیده اى است و حتى الامکان تا ضرورتى پیش نیاید، نباید به سخن گفتن مبادرت ورزید؛ اما گاهى افراد در زمینه کم حرفى و سکوت، زیاده روى مى کنند. کم حرفى و سکوت بیش از حد نیز به تدریج از انسان یک موجود عبوس و منزوى مى سازد همان طورى که پرحرفى مذموم است سکوت بى مورد نیز مذموم مى باشد. گفتنى است که برخى با عنوان کم حرفى و سکوت، از ارتباط با دیگران احتراز مى کنند و کم کم به انزوا کشیده مى شوند؛ در حالى که لازمه همکارى و تعاون، برخورد گرم و صمیمى با دیگران است.ب) در مقابل اهانت دیگران گاهى باید سکوت کرد و گاهى نیز باید از خود دفاع نمود. ج) در محافل و برخوردها آن سکوتى ممدوح است که برخاسته از تسلط بر نفس و براى پرهیز از اتلاف وقت دیگران و پرحرفى باشد به عبارت دیگر دو سکوت داریم: سکوت از روى قدرت و سکوت از روى عجز و آن سکوتى ممدوح است که از روى قدرت باشد نه از روى عجز و ناتوانى. در حدیثی از حضرت على(ع) آمده است: «لا خیر فى الصمت عن الحکم کما انه لاخیر فى القول بالجهل؛ آنجا که باید سخن درست گفت، در خاموشی خیری نیست، چنان که در سخن ناآگاهانه نیز خیری نخواهد بود»(نهج البلاغه، کلمات قصار 183) حضرت امیر در جایى دیگر با صراحت فرموده اند: «تکلّموا تعرفوا؛ حرف بزنید تا شناخته شوید [زیرا مرد زیر زبانش پنهان است]» (همان، 148 و 392). د ) گاهی پرحرفی نوعی مکانیزم روانی ناخودآگاه است که فرد برای مقابله با کم رویی و نداشتن اعتماد به نفس کافی از آن سود می جوید تا نقیصه خود را به این طریق جبران کند. برای عادت کردن به سکوت مفید باید: اولا، ارزش و آثار سکوت را دانست و در این باره روایات بسیاری داریم ر.ک: (میزان الحکمه، ج 5، ص 435): 1. سکوت طولانی را رعایت کن چون شیطان را از تو می راند و در امر دین یاور و مددکار توست. 2. سکوت دری از درهای حکمت است؛ سکوت محبت می آورد و راهنما به هر کار خیر است. 3. انسان ساکت هیبتش زیاد است. 4. اگر سخن گفتن نشانه سخنوری است در سکوت سلامت و ایمنی از لغزش است. 5. هیچ نگهبانی چون سکوت نیست. ثانیا، باید با تمرین و تکرار و مراقبه و محاسبه می توان از پرگویی زبان و آفات آن جلوگیری کرد. اگر انسان متوجه و بیدار باشد و مراقب اعمال و گفتار خود باشد و کلام خود را سبک و سنگین نماید و عواقب و آثار آن را بسنجد و قبلا درباره آن اندیشه کند و سپس آن را بر زبان آورد و اگر از روی غفلت و سهل انگاری گناه و خطایی از زبانش سر زد با محاسبه اعمال، در هنگام خواب و طلب مغفرت و توبه آن را جبران نماید و کم کم عملا زمینه تکرار آن گناهان را از بین ببرد. پ- توصیه ها و دستورالعمل هاى زیر مى تواند به شما کمک کند: 1- هر روز صبح با خود شرط کنید که زبان خود را به کنترل خود درآورید و کمتر سخن بگویید در طول روز نیز در موقعیت هایى که احتمال خروج از حد معمول حرف زدن است این مشارطه را به یاد خود آورده در پایان روز نیز به محاسبه عملکرد روزانه خود بپردازید تا به تدریج تسلط کافى و کاملى بر سخن گفتن خود پیدا کنید. 2- دوستان متین و کم حرف را به عنوان رفقاى صمیمى خود انتخاب کرده و با آنها بیشتر رفت و آمد کنید. 3- با اساتید، بزرگان و افراد باتجربه اى که قابل اعتماد و احترام شما هستند بیشتر رفت و آمد کنید و از آنها الگو بگیرید. 4- ارزش و اهمیت سکوت و کم حرف زدن را در لابه لاى کتب علمى، اخلاقى و روایات ائمه معصومین(علیهم السلام) مطالعه کنید و درباره آنها بیاندیشید. 5- هرگاه احساس کردید خارج از محدوده و میزان خودتان حرف زده اید، خود را جریمه کنید. باید توجّه داشت که مراد از سکوت، سکوت مطلق نیست ـ زیرا بسیاری از مسائل مهمّ زندگی اعم از معنوی و مادّی و اطاعات و عبادات و نشر علوم و فضائل و اصلاح در میان مردم، از طریق سخن گفتن است ـ بلکه منظور از قِلّةُ الکلام (کم سخن گفتن) یا به تعبیر دیگر،خاموشی،در برابر سخنان فساد انگیز یا مشکوک و بی محتوا و مانند آن است. به همین دلیل، در حدیثی از امیرمؤمنان علی(علیه السلام) می خوانیم: مَنْ کَثُرَ کَلامُهُ کَثُرَ خَطَؤُهُ، وَ مَنْ کَثُر خَطَؤُهُ قَلَّ حَیاؤُهُ، وَ مَنْ قَلَّ حَیاؤُهُ قَلَّ وَرَعُهُ، وَ مَنْ قَلَّ وَرَعُهُ ماتَ قَلْبُهُ، وَ مَنْ ماتَ قَلْبُهُ دَخَلَ النّارَ; کسی که سخن بسیار بگوید خطا و لغزش او فراوان می شود; و کسی که خطا و لغزشش فراوان گردد، حیاء او کم می شود; و کسی که حیائش کم شود، پرهیزگاری اش کم می شود; و کسی که ورعش کم شود، قلبش می میرد; و کسی که قلبش بمیرد، داخل آتش دوزخ می شود!»( نهج البلاغه، کلمات قصار، کلمه 349) همین مضمون با تعبیر فشرده تری از پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) نیز نقل شده است(غرر الحکم، شماره 2182). در حدیث دیگری از همان امام بزرگوار می خوانیم: «اَلْکَلامُ کَالدَّواءِ قَلیلُهُ یَنْفَعُ وَ کَثِیرُهُ قاتِلٌ; سخن مانند دارو است، اندکش مفید و کثیرش قاتل است!»(محجّة البیضاء، جلد 5، صفحه 196) ت ـ حفظ زبان: (نخست اندیشه کردن سپس گفتار) اگر انسان پیش از آن که شروع به سخن گفتن کند در محتوا و انگیزه و نتیجه سخنان خود کمی بیندیشد، بسیاری از لغزشهای زبان و گناهان، از او دور می شود. آری! بی مطالعه سخن گفتن است که انسان را در انواع گناهان که از این عضو مخصوص سرچشمه می گیرد، غوطه ور می‌سازد! در حدیث معروفی از پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) آمده است: «اِنَّ لِسانَ الْمُؤْمِنِ وَراءَ قَلْبِهِ، فَاِذا اَرادَ اَنْ یَتَکَلَّمَ بِشَیء تَدَبَّرَهُ بِقَلْبِهِ، ثُمَّ اَمْضاهُ بِلسانِهِ، وَاِنَّ لِسانَ الْمُنافِقِ اَمامَ قَلْبِهِ، فَاِذا هَمَّ بِشَیء اَمْضاهُ بِلِسانِهِ وَ لَمْ یَتَدَبَّرْهُ بِقَلْبِهِ; زبان انسان با ایمان در پشت قلب او قرار دارد، هنگامی که اراده سخن گفتن کند، نخست در آن می اندیشد، سپس با زبانش آن را امضا می کند; ولی زبان منافق در جلو قلب اوست، هنگامی که تصمیم به گفتن چیزی بگیرد نحست آن را با زبانش امضا می کند و در آن نمی اندیشد!»( مجموعه ورام، ج : 1 ص:106) در تعبیری از امام حسن عسکری(علیه السلام) چنین می خوانیم: قَـلْبُ الاَْحْـمَقِ فی فَمِهِ وَ فَمُ الْحَکِیمِ فی قَلْبِهِ; قلب نادان در دهان اوست، و دهان دانا در دل او!»( بحارالانوار، جلد 75، صفحه 374) بدیهی است مراد از قلب در این جا همان عقل و فکر است، و بودن زبان در جلو قلب، یا در عقب آن، کنایه از تفکّر و اندیشه درباره محتوای سخن یا عدم آن است. راستی چه می شد اگر همیشه ما پیش از آن که سخن را آغاز کنیم فکر خود را به کار می گرفتیم و درباره انگیزه ها و نتیجه ها و محتوای سخنان خود می اندیشیدیم که آیا این سخن بیهوده است یا زیانبار یا هتک حرمت مؤمن یا حمایت از ظالم و مانند آن، یا این که سخنی است برای خدا، و در طریق امر به معروف و نهی از منکر و حمایت از مظلوم و مبارزه با ظالم، و مورد رضای حق و سبب خوشنودی بندگان خدا! این سخن را با حدیثی از امیرمؤمنان علی(علیه السلام) که جامع همه مباحث بالا است و بر دل انسان نور و صفا می پاشد پایان می دهیم، فرمود: «اِنْ اَحْبَبْتَ سَلامَةَ نَفْسِکَ وَسَتْرَ مَعایِبِکَ فَاقْلِلْ کَلامَکَ وَاکْثِرْ صَمْتَکَ، یَتَوَفَّرْ فِکْرُکَ و یَسْتَنِرْ قَلْبُکَ; اگر دوست داری از سلامت نفس برخوردار شوی و عیوب و کاستیهایت پوشیده بماند، کمتر سخن بگوی و بیشتر خاموش باش تا فکرت قوی، و قلبت نورانی گردد!»( تصنیف غرر الحکم، صفحه 216، شماره 4252) ج- مطالعه سیره معصومین علیهم السلام و علمای بزرگ: بهترین الگو برای ما معصومین و پیروان واقعی آنها هستند. خواندن زندگی‌نامه آنها و شرح تحملشان در ناملایمات کمک خوبی به در زندگی می‌کند و راه روشنی جلوی پای ما ترسیم می‌کند. کتب زیر هم برای مطالعه بیشتر خدمت شما معرفی می‌شود: اخلاق در قران، آیت الله مکارم شیرازی، ج 1، ص 298، بحث سکوت و اصلاح زبان. کتاب اخلاق در قرآن آیت الله مصباح یزدی جلد 1 معراج السعاده مرحوم نراقی چهل حدیث امام خمینی ره اخلاق الاهی اقامجتبی تهرانی و کتاب میزان الحکمه که روایات در موضوعات مختلف را آورده و دسته بندی کرده است. در این کتاب روایات شیرین و زیبایی هست که حتما آنها را بخوانید. در قران کریم در مورد تفکر ، گناهان زبان ، روش برخورد مومنین در سخن گفتن و سیره پامبران در برخوردهای خود با مردم آیات فراوانی وجود دارد که شما می توانید در مورد هر کدام از آنها به فرهنگ های موضوعی قران کریم مراجعه نمایید. برای نمونه سوره حجرات برخی گناهان زبان را برمی‌شمرد. همچنین در سوره هود علاوه بر برخی گناهان زبان می توانید سیره برخی پیامبران را با قومشان مطالعه کنید. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image