آیین سماع /

تخمین زمان مطالعه: 10 دقیقه

(۱). «سماع» - که نوعاً در قالب رقص، موسیقى، شعر و آواز است - در نزد تمامى اهل تصوف و عرفان، مورد تأیید نمی باشد.


(1). «سماع» - که نوعاً در قالب رقص، موسیقى، شعر و آواز است - در نزد تمامى اهل تصوف و عرفان، مورد تأیید نمی باشد. برخى از اهل تصوف، با تمسک به بعضى از آیات قرآن کریم - که مشتقات واژه سمع در آن به کار رفته - به دنبال مستمسکى براى تأیید این موضوع مى باشند.(2) عده اى دیگر این موضوع را به رقص و سماع رسول خداصلى الله علیه وآله مستند ساخته اند:(3) گروهى دیگر از صوفیان، سماع را علاوه بر آواز خوانى، رقص و پایکوبى با ویژگى هاى دیگرى چون رقص در میان زنان نامحرم، خواندن شعر به جاى قرآن در مجالس در سماع، آمیختن سماع با میگسارى، سماع با پسران نوجوان و زیبا و گاهى با بعضى گناهان دیگر مختلط کرده اند!!(4) برخى از اهل تصوف معتقدند: سماع به دلیل آنکه مبتدیان سلوک را از پراکندگى غفلت نجات مى دهد، امرى جایز و رواست!(5) گروهى دیگر نیز برآنند که سماع هیجانات، تمایلات، حسرت ها، آرزوها و ناکامى هاى انسان را آشکار مى سازد و با صرف انرژى هاى روحى و مغزى - که در سماع تجلى مى یابد - کم کم فرو مى نشیند و این آرامش براى سالک ضرورى و حتمى است!(6) پاره اى دیگر از صوفیان منشأ این مسأله را امرى مقدس قلمداد مى کنند و معتقدند: سماع رقص نیست؛ بلکه حالتى است که انسان از هستى خویش مى گذرد و سرو پا گم کرده و بیهوش و محو مى شود!(7) سالک وقتى در سماع دست به هوا مى افشاند، به زبان رمز هر چه را براى او تعلّقات خودى محسوب مى شود، به هواى انداخته،و از خود دور مى سازد و چون پاى به زمین مى کوبد، خودى خود را که از پایبندى به زمین رشته بود و او را به آن پایبند مى داشت - زیر لگد خرد مى کند و هرچه جسم در طى این حرکات بیشتر خسته مى شود، روح بیشتر احساس سبکى و بى وزنى مى کند و بیشتر خود را آماده عروج مى یابد!(8) در واقع اینان «سماع» را وسیله اى براى عروج روح تلقى مى کردند؛ مانند نماز که دریچه اى براى ورود به عوالم الهى است! برخى نیز «سماع راست» را با «نماز راستین» متفاوت نمى دیدند و معتقد بودند: هر کس ذوق و تمیز دارد در مورد مظروف و محتوا هرگز از تفاوت ظروف به اشتباه نمى افتد. آنچه را که غذاى روح و جان اوست - در هر ظرف که باشد - مى شناسد؛ از این رو، در وراى ظاهر سماع و عبادت - که دو ظرف مختلف به نظر مى رسد - آنچه را در هر دو ظرف ذوق روحى به او مى دهد، جز غذاى واحد تلقى نمى کند و از همین رو هیچ اشکالى ندارد که در حال سماع نماز ترک شود!!(9) به اعتقاد ما اصل این مسأله مخدوش است و با هر رویکردى که به سماع نگریسته شود - چه سماعى که با گناه همراه است و چه بدون آن - از دیدگاه تشیع پذیرفتنى نیست؛ زیرا: یکم. برخى از عارفان «سماع» را امرى مردود تلقى کرده و آن را نشانه ناپختگى سالک، سبک عقلى و بى خبرى دانسته اند.(10) شخصیتى همچون ابن عربى، سماع را در هر قالبش پدیده اى ضد عرفان و ناسازگار با مقام و روح آن دانسته است. به اعتقاد وى «سلوک معنوى» وقار و طمأنینه مى آورد؛ نه جست و خیز و پاى بازى و رفتار سبک؛ در نظر گاه او، انفعال و شور حالى که بر اثر شنیدن نغمه ها و آوازها پدید مى آید، ریشه نفسانى دارد. این خود طبیعى و نفسانى است که به ابتهاج و جست و خیز درمى آید؛ نه خود معنوى و الهى. از این رو علاقه و دلبستگى به سماع، نشانه نقص و ناشى از انگیزه هاى غیر الهى و به نوعى وسوسه شیطان است. به گفته ابن عربى حتى اگر فردى به بلوغ عرفانى و مرحله تکمیل و کمال رسیده باشد و به سماع اشتغال ورزد، از مرحله کمال خویش سقوط کرده و به خواسته نفسانى و غیر الهى خود، جواب مثبت داده است.(11) برخى از اهل عرفان این گونه بر سماع تاخته اند: [اینان چون ] نمى توانند که مجلس فسقى بر سازند - که سالوس و ناموس ایشان خراب مى شود - قوّالان خوش گوى، خوش آواز حاضر کنند و هرچه شان دل آرزو کند و هوى خواهد، شنوند و گویند و زنند و این را حلقه ذکر نام کنند و این نابالغان بطال خود را بر فتراک دولت آن رسیدگان محقق مجتهد مى بندند و معصیت را عبادت مى شمرند، و آن را طریق فقر و مشایخ نام مى کنند! این نه صراط مستقیم است. بل بدعتى عظیم است که در میان امت محمدصلى الله علیه وآله افتاده است».(12) دوّم. از آیات وارده در خصوص «سمع» نمى توان هیچ استفاده اى براى مستند سازى «سماع مصطلح» کرد و برخى از اهل تصوف بر بى پایگى احادیثى که موضوع را به اعمال و رفتار رسول اکرم صلى الله علیه وآله نسبت مى دهند، اذعان کرده اند.(13) سوّم.چنان که در بخش هاى دیگر آن مجموعه اشاره کردیم،(14) مسأله «حرام» ریشه در تکوین دارد و نباید محقق شود، از این رو چگونه پدیده اى که براى سلوک معنوى و رسیدن به مقصود نباید عملى شود و حتّى باید کوشید تا انجام نپذیرد؛ مى تواند آدمى را در سلوک مدد رساند؟! آیا مى توان خشنودى خداوند را با اعمالى که خود وى حرام کرده است، به دست آورد؟! قرآن مجید به مؤمنان خاطرنشان مى سازد: مراقب شگردهاى شیطان باشند، چون یکى از شگردهاى او براى گمراه ساختن مردمان این است که اعمال بد و زشت آنان را زینت بخشیده و نیک جلوه مى دهد؛ از این رو در اسلام به ترک شبهات و موارد مشتبه تأکید شده است؛ زیرا آنها سرچشمه فریبکارى هاى شیطان است.(15) اولیاى الهى بنابر مستندات روایى و تاریخى، اگر اندک توجهى به غیر محبوب داشتند و یا پرداختن به لذت هاى حلال مانع از سیر و سلوک آنان مى شده، توبه و استغفار مى کردند؛ چه رسد به افعال و اعمالى که گناه و حرام بودنشان محرز و ثابت است.(16) چهارم. چنان که بارها اشاره شد، میزان و معیار در صحّت و سقم سیروسلوک و روش آن، قرآن کریم و اهل بیت علیهم السلام است و ما در خصوص سماع در قالب هاى گوناگونش، به عنوان ابزارى تأیید شده در سلوک معنوى دلیلى از قرآن و اهل بیت علیهم السلام نیافته ایم. از این رو نمى توان سماع را همچون نماز تلقى کرد و به دلیل همسانى در روح، به ظرف آن روى آورد.باید «شریعت»، در مرحله «طریقت» و نیز «حقیقت» حفظ شود و این شریعت همان بایدها و نبایدهایى است که شارع مقدس براى ما بیان کرده و نمى توان امرى را به دلیل آنکه نتیجه فرضى اش مانند نتیجه نماز (عروج روحى) است، به عنوان امرى شرعى تلقى نمود؛ امرى مشروع است که یا در قرآن و یا در گفتار و رفتار عترت طاهره به ما معرفى شود و در خصوص «سماع» چنین چیزى یافت نشده است. پنجم. این واقعیت را مى پذیریم که احساس و عواطف، بخش جدا نشدنى از ساختار روانى انسان است و این قوا ابزار و وسیله اى براى رشد و تکامل محسوب مى شود؛ چنان که این حقیقت را نیز انکار نمى کنیم که بعضى از عوامل هنرى، مى توانند زمینه ساز امور معنوى و سلوک باشند و انسان را به سوى هدف هاى عرفانى سوق دهند؛ ولى در رابطه با تغییر احساس و عواطف و محرک هاى آن، توجّه به دو نکته بایسته است: 1. هدفى که هنر در راه آن به کار گرفته مى شود. 2. میزان و درجه تحریک احساس و همچنین نوع محرک. بدون تردید هنر جنبه ابزارى دارد؛ از این رو هم مى تواند در راه تعالى هدف هاى انسانى به کار گرفته شود و هم در راه هاى ضد انسانى. پس باید قبل از هر چیز هدف و آرمان هنر شناخته شود. از سوى دیگر تشدید و تهییج عواطف - بدون رعایت اعتدال و ضوابط - نه تنهاسودمند و تکامل آفرین نیست؛ بلکه ممکن است انحراف آور و گمراه کننده نیز باشد! تنها داشتن یک هدف متعالى کافى نیست؛ بلکه باید به دنبال آن از وسائل و ابزار رسیدن به آن هدف نیز درست و با کیفیت و کمیت مناسب، استفاده کرد. پیچیدگى و حساسیت ساختار روانى انسان و رابطه آن با محرکش، ما را به این نقطه رهنمون مى شود که باید با احتیاط قدم برداریم و در ین خصوص به رهنمودهاى رهبران الهى - که به خوبى به این امر واقف بوده اند - توجّه کنیم. اگر محرکى بیش از حد، عواطف و احساسات را تحریک نمود - به شکلى که کارآیى و داورى مدیریت حرکت مختل شود - آدمى را در بکارگیرى درست از عواطف براى سیر تکاملى خویش ناکام خواهد ساخت. «سلوک عرفانى» یک سیر صرفاً احساسى و انگیزشى نیست؛ بلکه طریق مشخص و راه معلوم و معینى دارد که سرعت بیش از حدّ در آن، موجب انحراف در آن مى شود. از این رو در این خصوص باید گوش جان به رهنمودهاى رهبران الهى سپرد و دانست که با چه ابزارى، مى توان احساسات و عواطف را به حد و اندازه و معتدل، در سلوک معنوى به خدمت گرفت. روشن است که سماع در قالب گوناگون آن، محرکى است که اعتدال در عواطف و احساسات و هیجانات را از میان برده و تلقین پذیرى و توهم را - که موجب انحراف در سلوک معنوى مى شود - در پى مى آورد.(17) حسن ختام پاسخ به این پرسش را به گفته صدرالمتألهین در خصوص عارف نمایان زمانش مزیّن مى سازیم: «نُقل مجالس این گروه اشعار است. شعرهایى در توصیف زیبایى معشوقان و دلربایى محبوبان و لذت وصال و درد فراق آنان؛ در صورتى که بیشتر حضار ین مجالس سفلگانى از عوام الناس اند با قلب هاى آکنده از شهوات و درون هایى از لذت گیرى و توجه به صورت هاى زیبا، جدا نشدنى! به همین سبب خواندن اشعارى چنین با آهنگ هاى مخصوص، جز برانگیختن آن شهوت هاى پنهان و بیماریهاى مزمن - که در درون آنها ریشه دوانیده است - کارى نمى کند».(18) 1) در بخشهایى از این پاسخ دهى وام دار زحمات فاضل ارجمند آقاى حسن یوسفیان هستم. «شکر الله مساعیه». 2) مصباح الهدایة و مفتاح الکفایة، ص 189، اسرار التوحید، ص 277. 3) مصباح الهدایة، ص 201. 4) مناقب العارفین، ج 1، ص 419؛ احیاء علوم الدین، ج 2، ص 327 - 325؛ ابعاد عرفانى اسلام، ص 535؛ نفحات الانس، ص 590 - 461. 5) سماع نامه هاى فارسى، ص 83 - 84. 6) عرفان اسلامى، ص 170 - 171. 7) معارف، ص 313؛ الفتوحات المکیة، ج 4؛ ص 88؛ طبقات الصوفیه، ص 375. 8) پله پله تا ملاقات خدا، ص 181. 9) همان، ص 178 و 182 - 183. 10) طبقات الصوفیة، ص 432؛ اوراد الاحباب، ج 2، ص 229. 11) نگا: الفتوحات المکیة، ج 1، ص 210 به بعد و ج 2، ص 366 به بعد و ج 3، ص 562 به بعد و ج 4 ص 270؛ شاهد در مجموعه رسائل. 12) حدیقة الحقیقة، ص 89. 13) عوارف المعارف، ص 205. 14) همین نوشتار مبحث شریعت. 15) نکا: انعام (6)، آیه 43؛ توبه (9)، آیه 37؛ عنکبوت (29)، آیه 38؛ فاطر (35)؛ آیه 8؛ محمد (47)، آیه 14. 16) پژوهشى در عصمت معصومان، ص 330 - 332. 17) عرفان اسلامى، س 167 - 171. 18) عرفان و عارف نمایان، ص 57؛ براى اطلاع بیشتر در خصوص سماع. ر.ک: سید محمد على مدرسى طباطبایى سماع؛ عرفان و مولوى، انتشارات یزدان؛ حسین حیدرخانى، سماع عارفان، انتشارات سنایى؛ هاشم معروف الحسنى، تصوف و تشیع، ص 440 - 456؛ نقد صوفى، ص 259 - 295. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image