وهابیت و ضریح /

تخمین زمان مطالعه: 10 دقیقه

آیا ساختن بنا بر روی قبور و مسجد در کنار آن ها عمل به سنت و احکام دین، بدعت و شرک است؟


ابن تیمیه می گوید: مّشاهدی که بر روی قبور پیامبران و صالحان از عامه و اهل بیت بنا شده همه از بدعت های حرامی است که در دین اسلام وارد شده است.[۱]اعضای استفتای دایمی وهابیان نیز می نویسند:بنا ساختن بر قبور بدعت و منکری است که در آن غلوّ در تعظیم صاحب قبر و راهی به سوی شرک است. پس بر ولیّ امر مسلمانان یا نایب اوست که بناهایی را که روی قبور ساخته شده ویران و آن ها را با زمین یکسان سازد. به طور عملی با این بدعت مقابله و راه شرک بسته شود.[۲]یکی از منابع احکام ما قرآن است و قرآن دلالت بر جواز بنای بر قبر دارد زیرا خداوند در قرآن در ماجرای اصحاب کهف می­گوید: وقتی اصحاب کهف پس از بیداری از خواب دوباره مردند حاکمان و علمای عصر با هم اختلاف نمودند. برخی گفتند برای احترام به این افراد صالح روی قبور آنها یک ساختمان بسازیم و برخی گفتند مسجد بسازیم: فَقالُوا ابْنُوا عَلَیْهِمْ بُنْیاناً رَبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قالَ الَّذِینَ غَلَبُوا عَلى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیْهِمْ مَسْجِداً (۲۱ کهف) گروهى مى گفتند بنائى بر آن بسازید پروردگارشان از وضع آنها آگاهتر است (ولى آنها که از رازشان آگاهى یافتند و آن را دلیلى بر رستاخیز دیدند) گفتند ما مسجدى در کنار (مدفن) آنها مى سازیم (تا خاطره آنها فراموش نشود).از این جهت همه اتفاق داشتند که برای احترام به آنها می­بایست روی قبور آنها چیزی بنا شود.آنان متدیّن به دین الهی زمان خودشان بودند و بر طبق دین الهی رفتار می­کردند و ما دلیلی نداریم که این سنت در زمان پیامبر ما (ص) منسوخ شده است و خود قرآن نیز وقتی این ماجرا را نقل می­کند ردش نمی­کند و حال آنکه در موارد مشابه وقتی یکی از اعمال و رفتار زمان جاهلیت و یا مسیحیان و یهودیان را نقل می­کند و یا حتی گاهی رفتار یکی از انبیاء را مطرح می­کند برای آنکه از دستورات الهی محسوب نشود متذکر می­شود. مثلاً در داستان حضرت یوسف وقتی فرزندان یعقوب می­خواهند به مصر برود تا در آن قحط سالی از حاکم مصر گندم بگیرند، حضرت یعقوب برای اینکه چشم زخم نخورید یا به علت دیگر می­گوید از یک در وارد نشوید. خداوند در اینجا بر کلام حضرت یعقوب حاشیه ای زده می­فرماید: و هنگامی که از همان طریق که پدر به آنها دستور داده بود وارد شدند این کار هیچ حادثه حتمی الهی را نمی­توانست از آنها دور سازد جز حاجتی در دل یعقوب (که از این طریق) انجام شد. (یوسف: ۶۸) که این خواسته ی یعقوب را حاجتی از دل یعقوب نامید نه حکم الهی اما در این آیه چنین نگفت.همچنین در آیه ی ۲۷حدید هنگامی که رهبانیت مسیحیان را بیان می کند برای آن که مشروع و از شریعت اسلام به حساب نیاید می فرماید ما چنین چیزی را برای آنان مقرر نکرده بودیم وَ رَهْبانِیَّةً ابْتَدَعُوها ما کَتَبْناها عَلَیْهِمْ إِلاَّ ابْتِغاءَ رِضْوانِ اللَّهِ فَما رَعَوْها حَقَّ رِعایَتِها" و رهبانیتى را که ابداع کرده بودند، و ما بر آنها مقرر نداشته بودیم گرچه هدفشان جلب خشنودى خدا بود ولى حق آن را رعایت نکردند،"اما خداوند در ماجرای اصحاب کهف چنین چیزی را متذکر نمی شود وبه بیان دیگر سکوت نشانه ی امضاء و قبول آن است. به همین جهت سیره مسلمانان از دیر باز بر این بوده است که بر قبور بزرگان دین حرم و بارگاه بسازند و این سیره در تمامی سرزمین های اسلامی همچنان ادامه داشته است و علاوه بر شیعیان که بر قبور اهل بیت پیامبر (ص) بناء می ساختند دیگر فرق اسلامی نیز بر روی قبور بزرگان خود و شهیدان راه خدا گنبد و بارگاه ساخته و به زیارت آن قبور رفته و به آنان احترام می گذاشتند مانند : بارگاه ابوحنیفهو عبدالقادر گیلانی در بغداد و بارگاه محمد بن اسماعیل بخاری مولف صحیح بخاری در سمرقند ومزار حضرت هود و صالح در نجف و قبر هابیل در قریه زبدانی دمشق ومقبره ومسجد بلال در دمشق ومسجد و مزار حضرت ابراهیم و اسحاق و یعقوب و یوسف و ساره در شهر الخلیل ... وده ها مزار و بارگاه در سایر مناطق جهان که همچنان باقی و مورد احترام مسلمانان می باشد و تنها وهابیان هستند که پس از تسلط بر سرزمین حجاز با این سیره مسلمانان به مخالفت برخاسته و در این کشور به نابود سازی گنبد و بارگاه بزرگان دین روی آوردند وقبور آنان را با خاک یکسان نمودند مانند: قبور ائمه بقیع که در سال ۱۳۴۵ هـ. ق ویران گردید، قبر ابراهیم فرزند رسول الله (ص) که در خانه‌ی محمد بن زید بن علی قرار داشت و بنای مسجد روی قبر حمزه (ع) که از اوایل قرن دوم هجری به جای مانده بود وتوسط وهابیان نابود شد. بنای قبر سعد بن معاذ که این قبر در خانه ابن افلح بود و در زمان عمر بن عبدالعزیز بر روی آن گنبد ساخته بودند و توسط وهابیون تخریب شد.دلیل وهابیون: مستند آنان دراین گونه اعمال روایتی است که از مسلم نقل شده است:نهی رَسول الله (ص) أن یجصّص القبر و أن یعقد علیه و أن یبنی علیه.[۳] رسول خدا نهی نمود از اینکه بر قبر ها گچ مالی شده و بر روی آن نشسته شود و یا بر روی آن بنا نهاده شود. در این روایت از بنای روی قبر نهی نموده است. این روایت نیز علاوه بر منافات داشتن با سیرة قطعیه مسلمانان دلالت بر مدعای وهابیت ندارد زیرا هر آنچه پیامبر (ص) از آن نهی نموده دلالت بر حرمت ندارد بلکه برخی از نواهی آن حضرت دلالت بر حرمت و برخی دلالت بر کراهت دارد که نواهی مورد نظر در این روایت نیز از گروه مکروهات می باشد همچنانکه ابن قدامه از فقیهان بر جسته مذهب حنبلی می گوید: گچ مالی و بنای بر قبور و نوشتن بر روی آنها مکروه است[۴].وهمچنین از دیدگاه ابوحنیفهپیشوای مذهب حنفی بنای بر قبور مکروه است[۵]نووی از عالمان مذهب شافعی نیز از این حدیث کراهت را فهمیده می گوید بنای بر قبور کراهت دارد[۶]وبنابر مذهب مالک نیز بنای بر قبور فقط کراهت دارد [۷] بنابراین ادعای وهابیت در این باره مخالف با دیدگاه عالمان مذاهب چهار گانه اهل سنت حتی مذهب خودشان می باشد. علاوه بر همه اینها آنچه از کراهت گذشت برای قبور افراد عادی است وگرنه بنابر سیره مستمر مسلمانان بنا بر روی قبور بزرگان دین از جمله رسول خدا صلی الله علیه وآله دارای چنین کراهتی نیز نیست.دلیل دیگر وهابیان روایت ابی الهیاج است که از یحیی بن یحیی و ابوبکربن ابی شیبه و زهیر بن حرب از وکیع از سفیان از حبیب بن ابی ثابت از ابی وائل از ابی الهیّاج اسدی نقل شده که علی بن ابی طالب (ع) فرمود:تو را به مأموریتی می فرستم که رسول خدا (ص) مرا به آن فرستاد: این که هیچ تمثالی نیابی مگر آن که محو کنی و هیچ قبر مشرفی نیابی مگر آن که مساوی سازی.[۸]اینان می گویند روایت می گوید قبور باید با زمین هم سطح باشد .آن چه در این روایت آمده نیز دلیلی بر حرمت بنای بر قبور نیست زیرا با صرف نظر از ضعف سند آن در دلالت حدیث نیز جای بحث و گفت و گوست زیرا جمله ی «وَ لا قَبراً الا سوّیته» به معنای تخریب بنای روی قبور نیست چون سخنی از بنای بر قبر نشده تا دلیل بر تخریب بنا باشد بلکه به معنای مسطح کردن قبر در مقابل تسنیم است؛ یعنی بلند کردن قبر و بالا آمدن آن همانند کوهان شتر نباشد بلکه با کمی ارتفاع از سطح زمین مسطح باشد همچنان که نووی در شرح این روایت می گوید :"سنت آن است که قبر زیاد از سطح زمین بلندتر نباشد و به صورت کوهان شتر نیز نباشد بلکه به اندازه یک وجب بلند و مسطح باشد"[۹] همان کاری که شیعیان اهل بیت از گذشته ایام می کردند اما برخی از اهل سنت از این کار دوری می کردند وسخن آنها این بود چون شیعه چنین می کند نباید همانند آنان قبر را درست کرد هر چند سنت پیامبر باشد اما قسطلانی از علمای اهل سنت می گوید:السنة فی القبر تسطیحه و انّه لا یجوز ترک هذه السنه لمجرّد انّها صارت شعاراً للروافض و انّه لا منافات بین التسطیح و حدیث ابی هیاج، لانّه لم یُرَد تسویته بالأرض و انّما أراد تسطیحه جمعاً بین الأخبار.[۱۰]"سنت پیامبر اکرم (ص) مسطح کردن قبر است و جایز نیست که این سنت رها شود چون شعار پیروان مذهب شیعه شده است (زیرا شیعیان قبر را مسطح می کنند ) و میان مسطح کردن قبر و روایت أبی الهیاج هیچ منافاتی نیست؛ زیرا منظور روایت صاف کردن قبر و برابر کردن آن با زمین نیست، بلکه مراد مسطح کردن در مقابل تسنیم است و این معنا را از جمع میان روایات به دست می آوریم".ادعای عجیبی که ابن تیمیه می کند این است که می گوید : شیعه مشاهدی را که روی قبور ساخته اند تعظیم می کنند. شبیه مشرکان در آن ها اعتکاف می کنند و برای آن ها حج انجام می دهند همان گونه که حجاج به سوی بیت عتیق حج انجام می دهند.[۱۱]چنین ادعایی نیازمند پاسخ گویی نیست زیرا کسانی که با شیعه آشنایند به خوبی می دانند آنچه ابن تیمیه مدعی است تهمتی بیش نیست و آنان حج واجب و مستحب خود را زیارت قبور اهل بیت قرار نداده و احترام آنان به قبور اهل بیت پیامبر(ص) از باب تعظیم شعایرالله است زیرا خداوند می فرماید:«وَ مَن یُعَظم شَعائِرَ اللهِ فَإنَّها مِن تَقوَی القُلوب (حج: ۳۲) "و هر کس شعائر دین خدا را بزرگ و محترم دارد این صفت دل های با تقواست"شعایر جمع شعیره به معنای دلیل و علامت است. شعایر الله؛ یعنی اموری است که دلیل و نشانه به سوی خداست. صفا و مروه و مشعر هم از نشانه ها به سوی توحید و دین حنیف است. از این رو محترمند. شکی نیست که وجود پیامبران و اولیا نیز از بزرگ ترین نشانه های دین خداوند است. حال که چنین است حفظ آثار و قبورشان نیز ارزشمند است. همچنین قرآن کریم به صراحت به مودّت و محبت اقربای پیامبر اسلام دستور داده است، آن جا که می فرماید:قُل لا أسئَلُکُم عَلَیه أجراً إلا المَوَدَّةَ فی القربی. (شورا: ۲۳)بگو: از شما پاداشی نمی خواهم مگر مودت ذوی القربی را.آشکار است که بنای بر قبور اقربای پیامبر از مصداق های اظهار محبت و مودّت به اهل بیت (ع) است مراجعه شود به کتاب : پاسخ به شبهات وهابیت، نویسنده : علی باقر شیخانی و سید حسین اسحاقی، ص ۴۷. پی نوشت ها:[۱]. منهاج السنه، ج ۲، ص ۴۳۵ -۴۳۷. [۲]. اللجنة الدائمه للبحوث العلمیه و الافتاء، رقم افتوی ۷۲۱۰.[۳] . صحیح مسلم، ص۴۴۰کتاب الجنائز ،باب النهی عن التجصیص،حدیث ۲۱۳۴.[۴]. عبدالله بن قدامه المغنی ج۲ ص۳۸۷.[۵] . علاء الدین سمرقندی،تحفه الفقهاء ج۱ ص ۲۵۶،بیروت،دار الکتب العلمیه ،۱۴۱۴[۶] . یحیی بن شرف الدین نووی، ا لمجموع ،ج۵ ص۲۹۶، بیروت، دارالفکر[۷] . صالح بن عبد السمیع الآبی الازهری ،ا لثمرالدانی ص۲۵۷بیروت، المکتبه الثقافیه.[۸] . مسند احمد ج۱ص۹۶[۹] . یحیی بن شرف الدین نووی،شرح صحیح مسلم،ج۷ص۲۶،بیروت،دارالکتاب العربی،دوم،۱۴۰۷.[۱۰] . قسطلانی،ارشاد الساری، ج ۲، ص ۴۶۸.[۱۱] . منهاج السنه، ج 1، صص ۴۷۴ تا ۴۷۹ .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image