حدیث /

تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه

حديثي در موردلزوم تحقیق و تفکر در اصول دین،و عدم جواز تقليد درآن داریم؟ اصول دين را معرفي فرماييد.


اُصول دين (در مقابل فروع دين)، اصطلاحي است کلامي و در نظر بسياري از دانشمندان ديني مسلمان به مجموعه باورهايي گفته مي شود که اساس دين اسلام را تشکيل مي دهد و مسلماني بدون آنها ميسر نيست و انکار هر يک از آنها موجب کفر و استحقاق عذاب است. واضعان اين اصطلاح از اين رو اين اعتقادات را اصول دين ناميده اند که به نظر ايشان علوم ديني مثل حديث، فقه و تفسير مبتني بر آنهاست. امّا تقليد در اصول دين؛ به لحاظ اينکه در اصول دين، يقين و اعتقاد و باور، معتبر است و عمل در اين امور دخالتی ندارد (جواز تقليد، در مسائل عمليه است نه اعتقادات) لذا تقليد در اصول دين جايز نيست. براي بررسي پرسش فوق بايد دو جنبه را توجه کنيم: 1. ديدگاه عقل با توجه به تعريف تقليد (پيروي از ديگران بدون مطالبه دليل) عقل به نحو قطعي حکم مي کند که تقليد در اصول دين از هيچ کس جايز نيست چون تقليد علم آور نيست و احتمال خطا و ضرر وجود دارد. و عقل هر عاقلي حاکم به وجوب دفع ضرر محتمل است، لذا عقل حکم مي کند که پذيرش يا انکار اصل دين يا نوع آن که همه حرکت هاي فردي و اجتماعي و سعادت و شقاوت انسان منوط به آن است نمي تواند مبتني بر تقليد باشد. همه فلاسفه و متکلمان، تقليد در اصول دين را مردود مي دانند، مرحوم مظفر از علماء بزرگ شيعه مي فرمايد: شناسايي اصول عقايد از راه تفکر و تدبر پيش از آن که از راه شرع واجب باشد از راه عقل واجب است. 2. ديدگاه شرع از نظر آيات و روايات هر کس با قرآن کريم و متون اسلامي آشنا باشد مي داند که اسلام به طور صريح و روشن تقليد در اصول عقايد را تحريم کرده است و با اصرار تمام از مردم مي خواهد که بدون تحقيق و برهان عقل از هيچ عقيده اي پيروي نکنند. الف) قرآن کريم: آيات فراواني وجود دارد که مردم را در امور اعتقادي و ايماني از تقليد نهي کرده و آنها را دعوت به تحقيق و تفکر در اين امور کرده است. و هيچ پيامبري هم به مردم نگفته است در اصول عقايد از ايشان تقليد کنند و انبياء حتي از مخالفين خود هم طلب برهان مي کردند و به آنها مي گفتند: هَاتُواْ بُرْهَانَکم و قرآن کريم درآيات متعددي از جمله در سوره زخرف آيه 23، بقره آيه 170، مائده آيه 104. مقلدين در اصول دين را مذمت نموده است. قرآن کريم کساني را که از پدران و گذشتگان خود تقليد مي کنند چنين سرزنش مي کند: إِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُواْ مَا أَنزَلَ اللَّهُ قَالُواْ بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ ءَابَاءَنَا أَ وَ لَوْ کاَنَ ءَابَاؤُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ شَيًْا وَ لَا يَهْتَدُون«و هنگامیکه بدانها گفته شود:((از آنچه خدانازل کرده است پیروی کنید.))می گویند:((نه،ما از آنچه پدران خودرا برآن یافتیم،پیروی می نماییم.))آیا اگر پدران آنهاچیزی نمی فهمیدندوهدایت نمی یافتند(باز هم بایداز آنها پیروی کنند؟) در قرآن کريم از تفکر و تعقل و استدلال و برهان براي اثبات برخي از مسائل الهي استفاده شده است از قبيل: لَوْ کاَنَ فِيهِمَا ءَالهَِةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا مَا اتخََّذَ اللَّهُ مِن وَلَدٍ وَ مَا کانَ مَعَهُ مِنْ إِلَاهٍ إِذًا لَّذَهَبَ کلُ إِلَهٍ بِمَا خَلَقَ. شهيد مطهري در اين زمينه مي گويد: ((قرآن کريم ايمان را بر پايه تفکر و تعقل گذاشته است قرآن همواره مي خواهد که مردم از انديشه به ايمان برسند. قرآن در آنچه بايد به آن مؤمن و معتقد بود و آن را شناخت، تعبد را کافي نمي داند عليهذا در اصول دين بايد منطقاً تحقيق کرد، مثلاً اين که خداوند وجود دارد و يکي است مسئله اي است که منطقاً بايد به آن پي برد و همچنين اين که حضرت محمد ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ پيامبر خدا است.)) ب) روايات: در روايات تصريح شده که تقليد در عقايد جايز نيست و روايات زيادي انسان ها را ترغيب به تفکر در عالم هستي مي کنند تا از اين راه به حقيقت دست يابند. از جمله: امام رضا ـ عليه السلام ـ مي فرمايند: «از خدا بپرهيزيد مواظب خود باشيد تقليد را رها کنيد و از پي مطالب نادرست نرويد بخدا قسم خداوند نمي پذيرد از بنده مگر چيزي را که درک کند و قدم بجايي بگذارد که مي داند صحيح است اما ترديد، شک است و ادامه شک کفر بخداست و کسي که در شک بماند اهل آتش است». امام کاظم ـ عليه السلام ـ مي فرماید:((در دين خدا تفقه و پژوهش کنيد، که فقه کليد بصيرت و متمّم عبادت و سبب رسيدن به پايگاه هاي بلند و مقامات عالي در دين و دنيا است. و برتري فقيه بر عابد همچون برتري خورشيد بر ستارگان است. و هر که در دين خود تفقه نکند، خدا از عمل او خرسند نمي شود.)) مقصود از «فقه» که در احاديث رسيده است، فقه به معناي اصطلاحي کنوني نيست، بلکه مقصود «شناخت مجموعه دين» است در حال ارتباط و پيوستگي. فقه کنوني شناخت بخشي از قرآن و اسلام است، يعني آيات احکام و احاديث مربوط به آن. بنابراين «فقيه» در اصطلاح اخبار، به همان معناي دين شناس است، همراه با عمل به احکام اسلام و تخلّق به اخلاق آن. در کلمات اميرمؤمنان علي ـ عليه السلام ـ وقتي که مي نگريم بطور گسترده و عميقي مباحث عقلي و فوق کلام بشر و دون کلام الله را مي يابيم در کتاب شريف «نهج البلاغه» بيش از چهل مورد درباره مسائلي از قبيل صفات خداوند، وحي الهي، مبدأ، معاد، قدرت و اراده، جبر، اختيار، تفويض و... سخن به ميان آمده است و تمثيل هاي بسيار زيبا در عين حال عميق براي معرفت خداوند که در دنياي آن روز عرب بي سابقه بوده است بعنوان طريق معرفت حق بيان کرده است و ياران حضرتش در اين اموراز وي سوالاتي نموده و پاسخ هاي عميق و حکيمانه شنيده اند. آن حضرت مي فرمايند: «رحم اللَّه امرأ تفکر فاعتبر، و اعتبر فأبصر؛ خدا رحمت کند انساني را که درست فکر کند و عبرت گيرد... عبرت گيرد و آگاه شود». و نيز فرموده اند: «لا علم کالتفکر» هيچ دانشي مانند تفکر نيست. و نيز فرموده اند: «و الفکر مراة صافية» تفکر همانند آينه صافي است. ائمه بعد از آن حضرت نيز يارانشان را به مناظره و مباحثيه پيرامون مسائل عقيدتي و کلامي با مخالفين تشويق کرده و درباره مسائل گوناگون به بحث و تفسير و بالا بردن آگاهي ديني پرداخته اند برخلاف سيره (اهل حديث) که از بحث و مناظره پيرامون مسائلي همچون عرش و کرسي ابا داشته و از آن روگردان بوده اند ائمه ـ عليهم السلام ـ در اين باره به تفصيل سخن گفته اند و مجهولات بي شماري را به روشني تبديل کرده اند. حتي موردي را نمي يابيم که در پاسخ به سوال از اينگونه مسائل سکوت اختيارکرده و يا آنان را از طرح و تحقيق و تعمق دراين گونه مباحث منع کرده و آنان را به تعبد و تسليم محض دعوت نموده باشند. پس انسان بايد اصل دين و اصول اعتقادي خود را از راه تحقيق و تفکر به دست بياورد و به آنها يقين و قطع پيدا کند. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image