تخمین زمان مطالعه: 3 دقیقه
با سلام. مختار از زمان قیام مسلم تا پس از واقعه عاشورا در زندان عبیدالله بن زیاد اسیر بود لذا نتوانست خود را به امام برساند. توضیح بیشتر آنکه:مختار بنابیعُبَیْد ثقفی و شخص دیگری به نام عبدالله بنحارث از کسانی بودند که در روز قیام مسلم بنعقیل قصد ملحق شدن به او را داشتند. مختار پرچم سبز و عبدالله بنحارث پرچم قرمزی را برافراشتند.[1] مختار در آن روز در روستایی به نام خُطَرْنِیَّه بود و هنگام ظهر بود که خبر قیام مسلم به او رسید... او با طرفدارانش [برای یاری مسلم] حرکت کرد و در هنگام غروب به کوفه و منطقهای که بابالفیل خوانده میشد، رسید و این زمانی بود که قیام مسلم شکست خورده و عبیدالله بن زیاد پرچمی را برای عمرو بنحُرَیْث برپا کرده بود تا هر که در کنار آن آید در امان بوده و عبیدالله کاری به او نداشته باشد. مختار نیز با دیدن شکست قیام نزد عمرو بنحُرَیْث رفت و به او سلام کرد و در زیر پرچم او نشست تا اینکه صبح شد... مختار را نزد ابنزیاد بردند. عبیدالله به او گفت: تو با عدّهای راه افتادهای تا مسلم را یاری کنی؟ مختار گفت: من چنین نکردم بلکه آمدم و زیر پرچم عمرو بنحُرَیْث قرار گرفتم. عمرو نیز گفت: او راست میگوید. ابنزیاد چوبدستی خود را برداشت و با آن به صورت مختار زد به گونهای که چشم او را معیوب کرد و گفت: به خدا قسم اگر شهادت عمرو [ به طرفداری تو] نبود گردنت را میزدم سپس دستور داد او را زندانی کردند.[2] او همچنان در زندان بود تا زمانی که امام حسین به شهادت رسید.[3]پی نوشت: -------------------------------[1]. طبری، تاریخالامم و الملوک، ج5، ص381.[2]. ر.ک: طبری، تاریخالامم و الملوک، ج5، ص570 ـ 569. ابنقُتَیْبة دِیْنَوَری و محمّد بنحبیب بغدادی نیز علّت معیوب شدن چشم مختار را برخورد عبیدالله با وی دانستهاند. (المعارف، ص324؛ اَلْمُحَبَّر، ص303 – 302).[3]. طبری، تاریخالامم و الملوک، ج5، ص570 ـ 569؛ بَلاذُری، انسابالاشراف، ج6، ص377. مختار در زندان نامهای برای زائدة بنقدامة نوشت و از او خواست تا به مدینه نزد عبدالله بنعمر برود و از او بخواهد که نامهای به یزید بنویسد تا به ابنزیاد دستور دهد او را آزاد کند. زائدة نزد عبدالله رفت و نامة مختار را به او داد و صفیه خواهر مختار که همسر عبدالله بود از ماجرا باخبر شد و گریه و زاری کرد. عبدالله بنعمر وقتی وضع را چنین دید نامهای به یزید نوشت و از او خواست تا از ابنزیاد بخواهد مختار را آزاد کند و یزید نیز چنین کرد و بدین ترتیب مختار از زندان آزاد شد [و مقدّمات قیام خود را فراهم کرد]. (ر.ک: طبری، تاریخ الامم و الملوک، ص572 ـ 571؛ بَلاذُری، انسابالاشراف، ج6، ص377). .
پرسمان دانشگاهیان
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.