تعریف تقیه-معنای تقیه-فلسفه تقیه /

تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه

آیا تقیه انسان را بسوی دروغگویی سوق نمی دهد؟ این حکم موجب توجیهی برای برداشت های مختلف و برای به مسلخ بردن صداقت نیست؟ راستگویی اگر هزینه هم داشته باشد، آرامش وجدانی را آیا در بر ندارد؟


تقیه از معتقدات کلامی - فقهی شیعه است که ریشه قرآنی دارد. در قرآن مجید در چند آیه به طور صریح (نحل، آیه 106) یا ضمنی به تقیه اشاره شده است. قرآن درباره مؤمن آل فرعون مى فرماید:«و قال رجل مؤمن من آل فرعون یکتم ایمانه اتقتلون رجلا ان یقول ربى الله و قد جاءکم بالبینات من ربکم،مرد با ایمانى از آل فرعون که ایمان خود را کتمان مى کرد (در مقام دفاع از موسى بر آمد و) گفت:آیا مى خواهید کسى را به قتل برسانید که مى گوید:پروردگار من خداست،در حالى که دلایل روشنى از سوى پروردگارتان براى شما آورده است!» (غافر28:) جمله «یکتم ایمانه »صراحت در مساله تقیه دارد،آیا سزاوار بود مؤمن آل فرعون ایمان خود را آشکار کند و جان خود را از دست بدهد و کارى از پیش نبرد؟ و درباره بعضى از مؤمنان مبارز و مجاهد صدر اسلام که در چنگال مشرکان لجوج گرفتار شدند دستور تقیه مى دهد و مى فرماید:«لا یتخذ المؤمنون الکافرین اولیاء من دون المؤمنین و من یفعل ذلک فلیس من الله فى شى ء الا ان تتقوا منهم تقاة،افراد با ایمان نباید غیر از مؤمنان،کسى را از کافران،دوست و ولى خود قرار دهند،هر کس چنین کند رابطه خود را از خدا بریده است مگر این که (شما در خاطر باشید و) از آنها تقیه کنید». بنابراین «تقیه »یعنى کتمان عقیده، مخصوص جایى است که جان و مال و عرض انسان در برابر دشمنان متعصب و لجوج به خطر مى افتد،بى آن که نتیجه اى داشته باشد،در چنین مواردى نباید بیهوده افراد را به خطر انداخت و نیروها را از دست داد،بلکه باید آن را براى مواقع لزوم حفظ کرد،به همین دلیل در حدیث معروف امام صادق (ع) مى خوانیم:«التقیة ترس المؤمن، تقیه سپر دفاعى مؤمن است ». (وسایل الشیعه،ج11، حدیث 6 ازباب 24( ابواب امر به معروف) تعبیر به «ترس » (سپر) تعبیر لطیفى است که نشان مى دهد تقیه یک وسیله دفاعى در مقابل دشمنان است. داستان تقیه کردن «عمار یاسر»در برابر مشرکان و صحه نهادن بر آن از سوى پیامبر اسلام (ص) معروف است. استتار سربازان و سلاحها در میدانهاى جنگ،مخفى نگهداشتن اسرار جنگى و غیر آن از دشمنان و امثال اینها،همه نوعى تقیه در زندگى انسانها محسوب مى شود،و در مجموع،تقیه یعنى «کتمان »در جایى که اظهار کردن موجب خطر و ضررى است بى آن که فایده اى در بر داشته باشد.این یک حکم عقلى و شرعى است که نه تنها شیعه بلکه همه مسلمین جهان بلکه همه عقلاى عالم،در موارد لزوم به آن عمل مى کنند. با این حال شگفت آور است که بعضى اعتقاد به تقیه را مخصوص شیعه و پیروان مکتب اهل بیت دانسته و آن را به صورت یکى از ایرادهاى عمده بر آنها در آورده اند،در حالى که مساله روشنى است،هم ریشه در قرآن مجید دارد و هم در احادیث اسلامى و سیره یاران پیامبر (ص) و هم برنامه هاى تمام عقلاى جهان. در کجا تقیه حرام استما معتقدیم:دلیل اصلى این سوء تفاهمها عدم آگاهى کافى از عقاید شیعه و یا گرفتن عقاید آنها از دشمنان آنهاست،و تصور مى کنیم با توضیحى که در بالا آمد مساله کاملا روشن شده باشد. البته نمى توان انکار کرد که در بعضى از موارد تقیه کردن حرام است و آن در جایى است که اساس دین و اسلام و قرآن،یا نظامهاى اسلامى به خطر بیفتد،در چنین مواردى باید عقاید را اظهار نمود هر چند انسان قربانى اظهار عقیده اش شود،و معتقدیم قیام امام حسین (ع) در عاشورا و کربلا،درست در راستاى همین هدف بود،چرا که حکام بنى امیه اساس اسلام را به خطر افکنده بودند،و قیام امام حسین (ع) پرده از کار آنها برداشت،و جلو خطر را گرفت. تقیه به معنای کتمان واقع و پوشیده داشتن اعتقاد از مخالفان و ترک مبارزه با آن به خاطر ضرر دینی یا جانی یا دنیوی است. تقیه از جهات گوناگون قابل تقسیم است. معروف ترین این اقسام عبارتند از: 1. اکراهیه: انجام اعمال بر وفق دستورات حاکمی جائر.2. خوفیه: انجام اعمال و احکام براساس فتاوای رهبران دینی مخالف مذهب.3. کتمانیه: پنهان داشتن ایمان خویش برای به انجام رساندن فعالیت پنهانی در جهت پیشبرد هدف های دین (نه کسانی که هیچ گونه فعالیتی ندارند از این تعریف خارجند).4. مداراتی: رعایت قوانین همزیستی با اکثریت اهل سنت (نقش تقیه در استنباط، نعمت الله صفری، دفتر تبلیغات، ص 201). با توجه به موارد فوق، در هر زمان ومکانی، نوعی تقیه جایز است و شرایط خاصی از جمله علم قطعی یا ظن قوی به وجود ضرر و... دارد. حضرت امام خمینی در زمانی که خفقان همه کشور را فرا گرفته بود و عده ای به خاطر ترس از جانشان به خیال خود تقیه را در پیش گرفته بودند، متذکر می شوند که الان جای تقیه نیست: «حضرات آقایان توجه دارید، اصول اسلام در معرض خطر است، قرآن و مذهب در مخاطره است، با این احتمال، تقیه حرام است و اظهار حقایق واجب ولو بلغ ما بلغ» (صحیفه نور، ج 1، ص 178). توضیح این عبارت را در متن دیگری از ایشان می توان دید «گاهی وقت ها تقیه حرام است. آن وقتی که انسان دید که دین خدا در خطر است، نمی تواند تقیه کند، آن وقت باید هر چه بشود برود. تقیه در فروع است، در اصول نیست، تقیه برای حفظ دین است، جایی که دین در خطر بود، جای تقیه نیست، جای سکوت نیست» (همان، ج 8، ص 11). خلاصه سخن آن که تقیه به خاطر مصلحت یک امر دینی یا دنیوی مهم است به همین دلیل هرگاه به خاطر تقیه و کتمان واقع مصلحت های مهمتر از دست برود یا مفسده های بزرگتر به وجود آید به حکم عقل و شرع جای تقیه نیست. اما معنای سخن امام که فرمودند «ولو بلغ ما بلغ» به معنای همیشگی بودن نیست بدین معناست که سکوت یا تقیه حدی دارد ولی هرگاه به خاطر سکوت یا تقیه اسلام در خطر افتد دیگر جای تقیه نیست حتی اگر به خاطر اظهار واقعیت و یاری نمودن اسلام، افشاگری و بسیج مردم برای حمایت از دین، خطرات جانی یا مالی مواجه شویم چون این اصل که «اسلام اگر افتد خطر، جان را نثارش می کنیم» درسی است که امام حسین(ع) با زبان و عمل خود به ما آموخت. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image