تفاوت سهم الارث دختر و پسر /

تخمین زمان مطالعه: 10 دقیقه

چرا ارث فرزند پسر دو برابر فرزند دختر است؟


جواب اجمالی: اسلام با اصلاح ناهمواری ها در مورد ارث زن بزرگترین خدمت را به احقاق حقوق زنان نموده است.در لحاظ سهم الارث بین زن ومرد عوامل حکمتهای متعددی دخالت دارد.تکالیف مرد نسبت به تامین نفقه ، مهریه و تامین اقتصادی زنان و نقش مدیریتی مرد نسبت به اقتصاد خانواده و جامعه همچنین جبران تکالیف اجتماعی و قضایی ویژه مردان از مهمترین حکمت های تفاوت سهم ارث است.علاوه بر این نقش حمایتی فرزندان پسر نسبت به پدر و مادر از دیگر حکمت های این حکم الهی است.جواب تفصیلی:اصل برخوردارى زن از ارث از مسلمات قوانین اسلام است و اسلام در زمانى این اصل را اعلام نمودکه نه تنها در محیط عرب جاهلى، بلکه حتى در جوامع متمدن آن روزگار نیز نه تنها زنان از ارث محروم بودند، بلکه خودشان شى ء و مال محسوب شده و به عنوان بخشى از میراث، به وراث منتقل مى شدند. همان طور که گوستاو لوبون اعتراف مى کند: «اسلام اولین نظام حقوقى جهان است که حق ارث بردن زنان را به رسمیت شناخت. در اصل بهره مندى از ارث، اسلام، زنان را همچون مردان قرار داده و حتى در مقام تعیین سهام ارث سهم او را پایه قرار داده و فرموده است «للذکر مثل حظ الانثیین» و با بیان این قاعده غالبى - و نه عمومى - سهم مرد را دوبرابر سهم زن به عنوان سهم پایه قرار داده است . این اختلاف در سهم على رغم آن اشتراک در اصل خود پرسش برانگیز است.که در ادامه به تبیین آن می پردازیم.1. در اسلام سهم الارث زن همواره نصف مرد نیست. در برخی موارد سهم الارث زن و مرد با هم مساوی (مانند پدر و مادر که هر کدام یک ششم ارث می برند)یا حتی ممکن است سهم الارث زن بیشتر از مرد باشد.(مثل اینکه شوهر و یک دختر از متوفی وجود داشته باشد که سهم دختر سه برابر سهم پدرش می شود) یا اگر ورثه متوفی پدر و یک دختر باشد سهم زن(دخترمتوفی) پنج برابر سهم مرد(پدر متوفی) می شود.با این وجود سهم الارث خواهر نصف برادر و سهم الارث شوهر دو برابر زوجه است که به مهمترین حکمتهای این امر اشاره می کنیم.الف)جبران بار مالی مهریه ،نفقه و جهیزیه:یکی از مهمترین دلایل این مطلب که سهم الارث زن در برخی موارد نصف مرد است وضع خاص زن در مورد حق نفقه و مهریه در برابر مرد است.همانگونه که شهید مطهری می فرماید: «اسلام چون مهر و نفقه را لازم میداند و باین سبب قهرا از مخارج زندگى زن کاسته شده است و تحمیلى از این نظر بر مرد شده است , اسلام میخواهد این تحمیل از طریق ارث جبران بشود , لهذا براى مرد دو برابر زن سهم الارث قرار داده است . پس مهر و نفقه است که سهم الارث زن را تنزل داده است.»ممکن است اشکال شود که چرا اسلام سهم الارث زنان را کم می کند تا با مهریه و نفقه آن را جبران کند؟ چرا از همان مانند قوانین غربی سهم ارث برابر به انها نمی دهد و تکلیف مهریه و نفقه را از گردن مرد بر نمی دارد؟شهید مطهری در جواب این شبهه می گوید:« اولا این دایگان مهربانتر از مادر , علت را بجاى معلول , و معلول را بجاى علت گرفته اند . اینها خیال کرده اند مهر و نفقه معلول وضع خاص ارثى زن است , غافل از اینکه وضع خاص ارثى زن معلول مهر و نفقه است. ثانیا گمان کرده اند آنچه در اینجا وجود دارد صرفا جنبه مالى و اقتصادى است. بدیهى است اگر تنها جنبه مالى و اقتصادى مطرح بود دلیلى نداشت که مهر و نفقه اى در کار باشد و یا سهم الارث زن و مرد تفاوت داشته باشد.درمورد لزوم نفقه و مهریه ،اسلام جهات زیادى را که بعضى طبیعى و بعضى روانى است در نظر گرفته است. از یکطرف احتیاجات و گرفتارى هاى زیاد زن از لحاظ تولید نسل در صورتیکه مرد طبعا از همه آنها آزاد است . از طرف دیگر قدرت کمتر او از مرد در تولید و تحصیل ثروت , و از جانب سوم استهلاک ثروت بیشتر او از مرد , بعلاوه ملاحظات روانى و روحى خاص زن و مرد و بعبارت دیگر روانشناسى زن و مرد و اینکه مرد همواره باید بصورت خرج کننده براى زن باشد و بالاخره ملاحظات دقیق روانى و اجتماعى که سبب استحکام علقه خانوادگى میشود , اسلام همه اینها را در نظر گرفته و مهر و نفقه را از این جهات لازم دانسته است. این امور ضرورى و لازم بطور غیرمستقیم سبب شده که بر بودجه مرد تحمیل وارد شود , از اینرو اسلام دستور داده که بخاطر جبران تحمیلى که بر مرد شده است مرد دو برابر زن سهم الارث ببرد . پس تنها جنبه مالى و اقتصادى در میان نیست که گفته شود چه لزومى دارد در یک جا سهم زن کسر شود و در جاى دیگر جبران گردد .»[1]ب.جبران برخی تکالیف اجتماعی و جزایی:در مورد مرد یکسری وظایف اجتماعی وخانوادگی(غیر از مهریه و نفقه) وجود دارد که به طور مستقیم یا غیر مستقیم سبب تحمیل بار اقتصادی و مادی می گردد در حالی که از نتایج این تکالیف اجتماعی زنان نیز بهره مند می شوند. دوبرابر بودن سهم ارث مرد نسبت به زن در بعضی مصادیق جبران کننده این تحمیل مالی علیه مردان است.به عنوان مثال وظیفه جهاد و مبارزه با دشمن همواره از وظایف مردان بوده است که در ضمن ان مرد از کارهای اقتصادی و مالی و تامین معاش بازمانده و حتی متحمل مخارج زیادی نیز می گردد(مانند هزینه های جراحت یا ازدست دادن اعضا و درمان و ...) در حالی که زنان از امنیت اجتماعی برخوردار می گردند و هزینه ای هم پرداخت نمی کنند.حتی در زمان حاضر نیز مردان موظف هستند 2 سال از بهترین موقعیت زندگی خود را که می تواند فرصت مغتنمی برای کسب درآمد و شکل گیری آینده شغلی ومالی انها باشد را برای خدمت سربازی سپری کنند در حالی که زنان می توانند با فراق بال و خاطر به کسب درامد یا تشکیل خانواده بپردازند از این رو دوبرابر شدن سهم ارث مرد می تواند جبران کننده این خلا اقتصادی گردد. از طرف دیگر دربرخی از قوانین جزایی مانند دیه در جنایت خطایی که بر عهده عاقله است فقط خویشاوندان نسبی مرد موظف به پرداخت ان هستند در حالی که زنان از این وظیفه مالی و اقتصادی مبرا هستند.یعنی اگر دختر یک خانواده مرتکب جنایت خطایی شد این وظیفه برادران و یا دیگر بستگان مرد است که دیه این جنایت را بدهند ولی زنان هرگز چنین وظیفه ای ندارند.از این رو «امام صادق علیه السلام در جواب یکی از زنادقه که در مورد نصف بودن دیه زن نسبت به مرد اشکال کرده بود فرمودند: این برای آن است که اسلام سربازی را از عهده زن برداشته و بعلاوه مهر و نفقه را به نفع او بر مرد لازم شمرده است و در بعضی جنایات خطایی که خویشاوندان جانی باید دیه بپردازند زن از پرداخت دیه و شرکت با دیگران معاف است».[2]ج.جبران زحمات اقتصادی و حمایتی فرزندان ذکور:به طور معمول پسران از آغاز تا پایان عمر یک خانواده در چارچوب نظام اقتصادی خانواده قرار گرفته و در پیشبرد تکالیف اقتصادی پابه پای مدیر خانواده دخالت موثر دارند. همچنین تکالیف نگهداری و حضانت عاطفی و مالی دیگر اعضای خانواده خصوصا پدر و مادر در زمان پیری و درماندگی عملا بر عهده فرزندان پسر خانواده قرار دارد این در حالی است که دختران خانواده نه تنها چنین نقشی در شکل گیری اقتصاد خانواده ندارند بلکه بعد از تحمیل بارمالی جهیزیه و عروسی ،تحت مدیریت اقتصادی مرد دیگری خارج از چارچوب خانواده قرار گرفته و امکان حضانت و نگهداری پدر و مادر یا دیگر اعضا خانواده را کمتر پیدا می کنند چرا که عموما این وظایف با تکالیف همسری او منافات دارد.دوبرابر شدن سهم ارث فرزندان ذکور در حقیقت مشوق و جبرانی برای همکاری موثرتر فرزندان ذکور و همچنین مشوق روانی و مادی برای حضانت و نگهداری پدر و مادر خواهد بود.د:تاثیر نحوه توارث بر تقویت نظام خانواده[3]علاوه بر نتایح قبلی که هرکدام تاکیدی بر ساختار الگوی نظام خانواده است نحوه توارث به این شکل در مبانی نظام خانواده تاثیر به سزایی دارد.همان طور که در بحث قوامیت مرد در مدیریت اقتصادی و مدیریت خارجی منزل گفته شد یکی از نکات مترقی و مثبت نظام خانواده تاکید بر نقش مدیریتی مرد است. پشتوانه اقتصادی مرد یکی از مهمترین مولفه ها برای عملی کردن این نقش است به گونه ای که آیه34 سوره نساء مدیریت مرد را بر این مولفه اساسی منوط کرده است. «الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِم؛مردان، سرپرست و نگهبان زنانند، بخاطر برتریهایى که خداوند (از نظر نظام اجتماع) براى بعضى نسبت به بعضى دیگر قرار داده است، و بخاطر انفاقهایى که از اموالشان (در مورد زنان) مى کنند»بی شک تفضیل اقتصادی مرد نسبت به زن در مورد ارث زمینه ساز مدیریت اقتصادی مرد و محقق کننده مصلحت تک تک افراد خانواده و جامعه است. 2.اشاره به چند نکته پایانی در مورد ارث زن و مرد:الف) اختلاف در سهم الارث، هرگز جنبه ارزشى نداشته و دوبرابر بودن سهم الارث مرد نسبت به زن هرگز به معناى ارزش مضاعف مردان نیست.همانطور که بیشتر بودن سهم الارث دختر نسبت به پدر نشانه ارزش بیشتر دختر نسبت به پدر یا بالعکس نیست.ب) : مبناى تقسیم و تسهیم در ارث، لزوم رعایت تناسب و تعادل حقوق هر کس با وظایف او است. توجه به این نکته توهم ظالمانه و تبعیض آمیز بودن این تسهیم را از بین مى برد. اگر مسائله ارث به عنوان بخشى از حقوق خانواده و مرتبط با نظام اجتماعی مدنظر قرار گیرد و مجموعه نظام حقوق خانواده به عنوان جزئى از نظام حقوقى اسلام که در بردارنده مصالح مادی و معنوی است مورد مطالعه و دقت واقع شود و حقوق و تکالیف مختلف زنان و مردان در صحنه خانواده و اجتماع به خصوص از بعد اقتصادى با هم مقایسه شود به خوبى روشن مى شود که در این تسهیم نه تنها به زن ظلم نشده است بلکه مصلحت های فردی،روانی، و اجتماعی او به بهترین شکل مدنظر قرار گرفته است.ج) هر چند ظاهر این تسهیم،در برخی موارد برخوردارى مضاعف مرد از ارث و مزایاى اقتصادى است ولى واقعیت چنین نیست، زیرا اگر چه نتیجه این تقسیم آن است که در مرحله «تملک» مرد دو برابر بیش از زن مالک مى شود ولى در مرحله «مصرف و اختصاص» تقریباً زن بیش از مرد بهره مى برد زیرا زن سهم و دارایى خود را براى خود نگه مى دارد و هیچ الزامى براى خرج کردن آن ندارد. اما سهم مرد عملاً و غالباً در جریان انفاق و تأمین هزینه به خانواده اش که به طور تقریبى نیمى از آن را زنان تشکیل مى دهند باز مى گردد.د) غالباً و نوعاً مرد بیش از زن مى تواند از سرمایه خویش در گردش اقتصادى جامعه استفاده کند و به این وسیله از رکود اقتصادى جامعه پیش گیرى و زمینه تعالی و تکامل اقتصاد جامعه را به وجود می آورد.[4] پی نوشت ها:[1] . مطهری. مرتضی. حقوق زن در اسلام. ص 285[2] .همان . ص287[3] .مطهری. مرتضی. نظری به نظام اقتصادی اسلام. ص 170[4] . برای آگاهی بیشتر مراجعه کنید به :تفسیر نمونه .ج3.ص290 ذیل ایه 11 سوره نساء. دارالکتب الاسلامیه. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image