قصص و اسرائیلیات /

تخمین زمان مطالعه: 7 دقیقه

قصص و اسرائیلیات


در قرآن مجید، قصّه و تاریخ پیغمبران و به ندرت غیر ایشان، فراوان آمده است که باید در همان حدّ یاد شده در قرآن، مورد تفسیر واقع شوند. غالباً به این نکته مهم توجه نمی شود که قرآن تنها موارد عبرت قصص را بیان کرده و تفصیلات غیر مفید را نپرداخته است؛ برای مثال اگر بنا بر قول تفسیری برخی از تفاسیر معتبر از جمله مجمع البیان، این آیه سوره یوسف: «و َقَالَ لِلَّذِی ظَنَّ أَنَّهُ نَاجٍ مِنْهُمَا اذْکُرْنِی عِنْدَ رَبِّکَ فَأَنْسَاهُ الشَّیْطَانُ ذِکْرَ رَبِّهِ فَلَبِثَ فِی السِّجْنِ بِضْعَ سِنِینَ [1] » را چنین ترجمه و تفسیر کنیم که: «یوسف به یکی از آن دو تن (که خواب هایشان را تعبیر کرده بود) و گمان برده بود که از زندان رها می شود، گفت: مرا نزد ارباب خود به یاد آور؛ و شیطان خدای یگانه را از یاد او برد، پس (به کیفر آن برای تربیت تکاملی) چند سال دیگر در زندان بماند»؛ نشان می دهد که بنا بر این تفسیر، مراد از ذکر این داستان در قرآن، وقت گذرانی های معمول قصه ها نیست، بلکه مراد آن است که بدانیم چه بسا از آماده شدگان مناصب پیغمبری (که شاید یوسف در آن وقت چنین بود) هم ترک اَولی هائی متناسب با مقامشان سر می زند؛ و این هشداری است به همه تا از کسی جز خداوند یگانه یاری نخواهیم. فائده این اندازه قصه گویی را نیز قرآن خود بیان کرده است، آنجا که می فرماید: « و َکُلا نَقُصُّ عَلَیْکَ مِنْ أَنْبَاءِ الرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِ فُؤَادَکَ [2] ؛ و در هر مورد برای تو از اخبار پیامبران قصه می گوییم تا دل تو را استوار گردانیم»؛ چرا که در قصه های قرآنی درازگویی شأن قرآن نیست؛ بلکه در این داستان سرایی ها فقط از موارد عبرت، موعظه و آموزش سخن به میان رفته است. متأسفانه در اثر ندانم کاری دوستان نادان، و اغراض دشمنان دانا، دراز گوئی های بنی اسرائیل از تاریخ و وقایع، که معمولاً بازتاب گرفتاری های طولانی این قوم بود، در فرهنگ اسلام رسوب کرد. سرآغاز این جریان به زمان پیغمبر اسلام (ص) می رسد که خود به شدت از آن وضع ناراضی بودند. قبل از هجرت حضرت (ص) به مدینه، یهودیان آنجا از حیث سواد و فرهنگ بر مردم مدینه برتری داشتند؛ لذا در لابه لای بازگویی داستان ها، تاریخ خود را در آن جامعه انتشار می دادند. بعدها که بعضی از ایشان مسلمان شدند، سعی نمودند آن قصص را نیز در منابع فرهنگ اسلام و افکار مسلمانان جای دهند. اگر چه پیغمبر (ص) از این اختلاط ناراضی بودند اما مهار این جریان کار آسانی نبود. قرآن مجید هم نه تنها از دنبال کردن قصص منحرف، بلکه حتی از پی گیری داستان های بی فایده، نیز نهی و انتقاد می کند؛ قوله تعالی: « سَیَقُولُونَ ثَلاثَةٌ رَابِعُهُمْ کَلْبُهُمْ وَیَقُولُونَ خَمْسَةٌ سَادِسُهُمْ کَلْبُهُمْ رَجْمًا بِالْغَیْبِ وَیَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَثَامِنُهُمْ کَلْبُهُمْ قُلْ رَبِّی أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِمْ مَا یَعْلَمُهُمْ إِلا قَلِیلٌ فَلا تُمَارِ فِیهِمْ إِلا مِرَاءً ظَاهِرًا وَلا تَسْتَفْتِ فِیهِمْ مِنْهُمْ أَحَدًا ؛ به زودی خواهند گفت که آنان (اصحاب کهف) سه تن اند و چهارم ایشان سگ ایشان است؛ و می گویند پنج تن اند و ششم ایشان سگ ایشان است؛ همه این اقوال سنگ پرانی در تاریکی است از روی نادانی؛ و می گویند هفت تن اند و هشتمین ایشان سگ ایشان است؛ به ایشان بگو: پروردگار من داناتر است به شمار ایشان، نمی دانند مگر اندکی از ایشان؛ با آنها بحث نکن مگر به طور ظاهر و ملایم و هرگز درباره اصحاب کهف از اینان (نصاری) فتوا مخواه [3] ». این آیه اشاره به داستان ورود نصارای نجران به مدینه برای محاجّه با پیغمبر اکرم (ص) درباره اصحاب کهف است؛ از جمله آنها، فرقه ملکانیه گفتند: اصحاب کهف سه تن بودند و چهارمین ایشان سگشان بود؛ فرقه یعقوبیه گفتند: پنج تن بودند و ششمین ایشان سگشان بود؛ فرقه نسطوریه گفتند: هفت تن بودند و هشتمین ایشان سگشان بود؛ این همه گمانه زنی تیر در تاریکی و بی فایده بو اصل مطلب آن بود که قرآن فرمود: « إِنَّهُمْ فِتْیَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْنَاهُمْ هُدًى ؛ ایشان جوانمردانی بودند که ایمان آوردند به پروردگارشان و ما بر هدایتشان افزودیم [4] ». آیا دانستن شماره دقیق و عدد معین اصحاب کهف، در درس آموزی و عبرت گیری و یا نشر و ابلاغ اهدف اصحاب کهف تأثیری دارد؟ اصل مطلب و عبرت داستان، این است که قرآن خبر می دهد: آنان جوانمردانی بودند که در آن شرایط سخت، به ذات یگانه ربوبی ایمان آورده و خداوند نیز بر هدایت آنها افزود. به هر حال این پی گیری های معمول و بی فایده داستان ها، خود مصداق همان منع خوض در مطالب بیهوده اند که در لسان اخبار، «ترک ما لا یعنی» نام دارد. جماعت عامّه، حدیثی از پیامبر اکرم (ص) نقل می کنند به این مضمون که: «حدثّوا عن بنی اسرائیل و لاحرج ؛ از بنی اسرائیل حدیث کنید که باکی نیست [5] »! اما شرح و بسط این حدیث، چنین است که علی بن اعین می گوید: «به امام صادق (ع) عرض کردم: مردم حدیثی از پیغمبر(ص) نقل می کنند که فرمود: از بنی اسرائیل حدیث کنید که باکی نیست. امام فرمود: آری. گفتم: پس از بنی اسرائیل حدیث گوییم و باکی بر ما نیست؟! امام فرمود: آیا نشنیده ای که برای مرد دروغگو کافی است که هر چه را شنید نقل کند. گفتم: پس چگونه است؟ فرمود: آنچه در قرآ ن از بنی اسرائیل هست، به آنها حدیث کن، که در این امت هم وقوع خواهد یافت و باکی نیز نیست[6] ». پس مشخص شد که امام صادق (ع) حدیث از بنی اسرائیل را به حدود قرآن محدود دانست، نه اینکه هر لاطائلاتی که چهره فرهنگ اسلام را مکدّر می سازد، مانند داستان های بنی اسرائیل از قصه آدم و حوا، را مجاز بشمرند. احمد بن حنبل، ابن ابی شیبه و بزاز از قول جابر بن عبد الله انصاری روایت می کنند که: «عمر بن الخطاب نوشته ای را که از یکی از اهل کتاب به دست آورده بود، نزد پیغمبر(ص) برد و خواند. حضرت(ص) غضبناک شد و فرمود:  ای پسر خطاب آیا بی رویه و نادانسته وارد کاری می شوی؟ سوگند به آنکه جانم در دست اوست، هر آینه من برای شما آوردم سفیدِ روشنِ مصفّی (قرآن) را؛ پس از ایشان (یهود) سؤال نکنید، مبادا به حق جواب دهند و شما ایشان را تکذیب کرده باشید؛ یا به باطل جواب دهند و شما ایشان را تأیید کرده باشید! سوگند به آنکه جانم در دست اوست، اگر موسی زنده می بود، چاره ای جز پیروی از من نداشت![7] ». کوتاه سخن آنکه قصد ما آشنایی علاقمندان به تفسیر قرآن با کلیاتی بود که بیشتر علل وقایع را نشان می دهند. البته برای تفصیل بیشتر، باید به منابع و کتاب های علوم قرآنی مانند: «قانون تفسیر[8] »، «تاریخ تفسیر[9] »، «قرآن ثقل اکبر[10] » و «شناخت قرآن[11] » مراجعه کرد.     [1] . یوسف / 42. [2] . هود /120. [3] . کهف/ 22. [4] . کهف/ 13. [5] . قانون تفسیر، سید علی کمالی دزفولی، بخش قصص و اسرائیلیات، انتشارات کتابخانه صدر، چاپ دوم 1359. [6] . قانون تفسیر، سید علی کمالی دزفولی، بخش قصص و اسرائیلیات، انتشارات کتابخانه صدر، چاپ دوم 1359. [7] . النهایه، ابن اثیر، ج5، ص 282. [8] . نوشته آیت الله سید علی کمالی دزفولی. [9] . نوشته آیت الله سید علی کمالی دزفولی. [10] . نوشته آیت الله سید علی کمالی دزفولی. [11] . نوشته آیت الله سید علی کمالی دزفولی. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر

آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image