مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف بهار دلها و جانها /

تخمین زمان مطالعه: 13 دقیقه

مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف بهار دلها و جانهارحیم کارگرزندگی، شیرین است و با عمری پربرکت و طولانی و با عافیت و سلامتی، شیرین تر؛ «طبیعت»، زیباست و با بهاری خرّمی بخش، روح­افزا و مهر گستر زیباتر؛ «جامعه» شکوهمند است و با حاکمیت عدالت، مساوات، صلح و حق­طلبی شکوهمندتر. «حیات بشری» ، دوست داشتنی است و با آرایه­های اخلاق انسانی ، خردورزی و دین داری ، دوست داشتنی­تر و ... اما افسوس که مرگ و نابودی همواره در کمین اینها است!!


مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف بهار دلها و جانهارحیم کارگرزندگی، شیرین است و با عمری پربرکت و طولانی و با عافیت و سلامتی، شیرین تر؛ «طبیعت»، زیباست و با بهاری خرّمی بخش، روح­افزا و مهر گستر زیباتر؛ «جامعه» شکوهمند است و با حاکمیت عدالت، مساوات، صلح و حق­طلبی شکوهمندتر. «حیات بشری» ، دوست داشتنی است و با آرایه­های اخلاق انسانی ، خردورزی و دین داری ، دوست داشتنی­تر و ... اما افسوس که مرگ و نابودی همواره در کمین اینها است!!زندگی دنیوی با «قطع روح» از بدن به پایان می­رسد؛ طبیعت در آغوش «پاییز و زمستان» سرد و بی­روح می­شود، جامعه به فساد و انحطاط دچار می­گردد و حیات بشری، حالت حیوانی به خود گرفته و در مصیبت دل مردگی و قساوت، ظلمانی و سیه پوش می­شود!! پس مرگ و میرایی، سراغ همه می­آید و هشداری تلخ برای همگان است!!مرگ قلب و جامعه ها«مرگ» در لغت به معنای از دست رفتن قدرت و توان چیزی است. بدین جهت عرب در موارد خاموشی آتش و از کار افتادن زمین از قابلیت کشت و زرع، و حتی در مورد خواب انسان، کلمه «موت» (مرگ) را به کار می­برد. چون در همه اینها یک قدر مشترکی وجود دارد و آن اینکه قابلیت­ها و توان ها از میان می­رود.1در قرآن علاوه بر قبض روح انسان­ها ، برای بت­های فاقد حرکت و جنبش و یا زمین بایر و فاقد سبزه و درخت نیز از این لفظ (موت) استفاده شده است.2 پس جهان طبیعت با فرا رسیدن پاییز و زمستان دچار مرگ موّقت می­شود و در بهار زنده می­گردد. غالباً مرگ را به جسم و تن نسبت می­دهند (زمانی که رابطه روح از آن گسسته می­شود)؛ ولی از نظر قرآن، آن انسانی که از نظر تفکر و تعقّل در درجة بسیار پایین باشد ، زنده نما است: «تو ای پیامبر! مردگان و کران را نمی­توانی بشنوانی، آن گاه که بر تو پشت کنند ]و از پذیرش حق سرباز زنند[3».قلب انسان نیز اگر دارای قساوت و ظلمت باشد، مرده­ای بیش نیست و این زمانی است که پی در پی مرتکب گناهان شده و نه تنها از آن‌ها احساس ندامت نمی­کند؛ بلکه آن را پیروزی می­داند و خشنود می­شود! شیطان قلب آنان را اشغال کرده و فرشتگان مقرب الهی را از آنجا خارج کرده است! قرآن می­فرماید: «وای بر کسانی که قلوبشان از یاد خدا قساوت یافته است! چنین افرادی در ضلالت آشکار هستند»4.«قلوب آن‌ها قساوت یافته و شیطان کردار زشت را در نظرشان زیبا نموده است».5 این مرگ اخلاقی انسان است که او را از درون تهی نموده و به صورت حیوانی درمی­آودند برای جوامع نیز مانند انسان­ها برگ و حیات قابل تصور است؛ یعنی ، همان طور که یک فرد به دلیل اینکه حرکت و پویایی دارد، پس زنده است و سپس می­میرد؛ جامعه و امت نیز واحدی است زنده که گرفتار مرگ و نابودی می­شود . یعنی مانند انسان رشد می­کند؛ سپس فرتوت شده و می­میرد. قرآن می­فرماید: «برای عمر هر امتی پایانی است ؛ هر گاه پایان عمرشان فرا رسد، نه لحظه ای تأخیر می­کنند و نه لحظه ای زودتر فانی می­گردند».6قرآن ستمگری و سرکشی و خروج از خط عدالت و دادگری را مایة هلاکت و نابودی امت­ها می­داند؛ بر عکس صلاح و تقوا و درستکاری را مایه بقای دولت و ملت می­اندیشد. ظلم و تعدی در میان ملل از نقطه کوچکی شروع می­شود و به مرور زمان به پایه­ای می­رسد که انفجار به دنبال می­آورد: 7 «هرگز پروردگار تو، نابود کننده ملت­ها از طریق ظلم نیست، در حالی که آن ملت­ها در راه صلاح و پاکی گام بر می­دارند».8اما اگر جوامع و ملت­ها در طریق پاکی و درستی قرار نگیرند، نابودی و مرگشان حتمی است: «آن جوامع را چون ستم کردند، نابودشان کردیم و برای نابودی آنها موعودی مقرّر داشتیم»9البته جامعه­ای که آکنده از فساد، ستمگری ، هرج و مرج، الحاد و بی­دینی، شهوت­رانی و ضلالت باشد، مرده متحرکی بیش نیست و تنها راه نجات آن یا نابودی است، یا اصلاح کامل.سوگواره دل­ها و جامعه­هابر اساس روایات در عصر پیش از ظهور، هنگامة مرگ بسیاری از دل­ها، جان­ها و جامعه­ها است و تنها یک احیاگر بزرگ و طبیب الهی می­تواند آنها را از مرگ برهاند و چشم روشنی مصلحان و منتظران واقعی گردد.. بعضی از ویژگی­ها میرایی10 در این دوران (آخرالزمان) به شرح زیر است:1 .مرگ قلوب« هنگامی که مردم بر روی دل­های درنده خوی خود جامة میش بپوشند، دل­های آن‌ها از مردار گندیده­تر و از خار، تلخ­تر است» و« دل مردار قساوت می­گیرد و همانند بدنش می­میرد». «دل­ها را قساوت می­گیرد، دیده­ها خشک می­شود و تلاوت قرآن بر زبان­ها سخت می­گردد».2 . مرگ حق و عدالت«حق، مرده و اهل حق رخت بر بسته است... جور و ستم همه شهرها را فرا گرفته است» (رَأَیْتَ الْحَقَّ قَدْ مَاتَ وَ ذَهَبَ أَهْلُهُ وَ رَأَیْتَ الْجَوْرَ قَدْ شَمِلَ الْبِلَاد)11 و « دل­ها را قساوت می­گیرد و زمین پر از ستم می­شود». «ستم و تباهی فراوان و منکر آشکار می شود» (کَثُرَ الْجَوْرُ وَ الْفَسَادُ وَ ظَهَرَ الْمُنْکَر)12 و« زمین با جور و ستم پیشوایان ظالم و گمراه می­میرد» (بعد موتها بجور أئمة الضلال )13.3 . مرگ جوامع«زمین با کفر اهل آن می­میرد» (بعد موتها بکفر اهلها) و« کافران ... از مشاهدة فساد و تباهی جهان در پوست نمی­گنجند» (َ رَأَیْتَ الْکَافِرَ فَرِحاً لِمَا یَرَى فِی الْمُؤْمِنِ مَرِحاً لِمَا یَرَى فِی الْأَرْضِ مِنَ الْفَسَاد)14 «فاسق ترین مردمان بر آنان حکومت می­کند و پست­ترین مردم، پیشوایان می­شود . اشرار از ترس شرارت مورد احترام می­باشند و غنا و موسیقی علنی می­گردد. هر ملتی، ملت­های پیش را لعن می­کنند .4. مرگ انسانیت«شیطان در نسوج بدنشان شرکت جسته ، با خونشان آمیخته و همراه خون، در شریان­هایشان حرکت می­کند. همواره انسان ها را به تهمت و افترا تشویق می­کند تا فتنه­ها افق شهر­ها را فرا گیرد... » و «اهل آن زمان گرگ شده و پادشاهان آن‌ها درنده و مردم متوسط آنها خورنده و بینوایان آنها چون مردگان افسرده باشند» (وَ کَانَ أَهْلُ ذَلِکَ الزَّمَانِ ذِئَاباً ، وَ سَلَاطِینُهُ سِبَاعاً، وَ أَوْسَاطُهُ أُکَّالًا، وَ فُقَرَاؤُهُ أَمْوَاتا)15.«زمانی بر امت من می­آید که در آن زمان درون آنها پلید می­شود؛ ولی ظواهر آن‌ها به طمع دنیا آراسته می­گردد».5. مرگ ایمان و دین­داری«دل­ها از ایمان تهی می­گردد و مؤمن در میان آنان به هر گونه ذلت و خواری دچار می­شود» (قُلُوبُهُمْ خَالِیَةٌ مِنَ الْإِیمَان )16 و مردم از دین خدا دسته دسته بیرون می­روند آن چنان­که دسته دسته به آن داخل شده­اند» (سَیُخْرِجُونَ أَقْوَاماً مِنْ دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجا).17 «اهل زمانه دگرگون می­شوند ... دل­ها را شک و تردید فرا می­گیرد . رشته دین از گردن آن‌ها خارج می­شود و پیوند آن‌ها با دین قطع می­گردد»..6 . مرگ اخلاق«نمازها تباه می شود (و انسان ها) به دنبال شهوت ها رفته و از هوای نفس پیروی می­کنند »( إِضَاعَةَ الصَّلَاةِ وَ اتِّبَاعَ الشَّهَوَاتِ)18 و خودپرستی در اعماق دل ها، نفوذ کرده آن سان که سمومات در بدن ها نفوذ می­کند [و باعث مرگ می­شود] (دَبَّ الْکِبْرُ فِی الْقُلُوبَ کَدَبِیبِ السَّمِّ فِی الْأَبْدَان )19 «راستی و درستی ، کمیاب و نادر می­شود و دروغ همه جا را فرا می­گیرد» و... .7 . مرگ جاهلی (مرگ عقلی و دانایی)«ضلالت و گمراهی فراوان می­شود و هدایت کمیاب می­گردد» و «زمانی ظاهر می­شود که علم [واقعی] رخت بر می­بندد و نادانی ظاهر می­شود» (یَکُونُ ذَلِکَ إِذَا رُفِعَ الْعِلْمُ وَ ظَهَرَ الْجَهْل).20 « پا بر جا می­شود و جهالت بر سریر قدرت می­نشیند و زنگ باطل پس از یک دوره سکوت به صدا در می­آید. مردم برای کارهای ناشایست دست برادری به یکدیگر می­دهند» (أَخَذَ الْبَاطِلُ مَآخِذَهُ وَ رَکِبَ الْجَهْلُ مَرَاکِبَه )21 و ... .بشارت بهاربا آمدن «بهار»، طبیعت بی­جان و مرده، حیات دوباره می­یابد و روح طراوت و خرمی بر آن دمیده می­شود. با آمدن بهار ، اشک شوق از چشمه­ها و رودها جاری می­شود و دشت و صحرا با صدها رنگ زینت می­یابد. موج سبز حیات از هر روزن خاک دریایی می­شود و سرود خوش آهنگ هستی ،در دشت و چمن به گوش می­رسد. خواب از چشمان خمار درخت­ها و گیاهان زدوده می­شود و با عطر شکوفه و شوق نسیم، خاطره سرما و خزان فراموش می­گردد. قلب دردمند پرندگان با رویش جوانه­ها تسکین می­یابد و آزردگی خاطر پروانه­های مهجور و محبوس ، با طنازی گل و بر طرف می­شود.گل خنده، بر سیمای ابرها و بادها، نشانده می­شود و با ترانه­های باران و قطرات شبنم، هر وجودی به شعف در می­آید. حریر سبز طبیعت، پرده بر منظره غم بار دل مردگی­ها می­کشد و شکوه دوباره زندگی، رویش ، شکوفایی، اعتدال و سرزنده بودن را به نمایش در می­آورد.امام مهدی نیز بهار« انسان­ها و جامعه­ها» ،« دل­ها و دین­ها» و« اندیشه­ها و خردها» است. وجود بشر و اجتماع، از او حیات دوباره می­گیرد و رونقی بسزا در جهان می­افتد. با آمدن او حتی طبیعت نیز نه یک بهار؛ بلکه هزاران بهار را در یک آن می­بیند. دگرگونی شگفت­آوری در زمین و زمان مشاهده می­شود: «نور» سراسر گیتی را فرا می­گیرد ؛ «عدل» بر سریر عزت و عظمت می­نشیند؛ «عقل» شکوفاتر از گل­ها می­شود؛ «دین» ، احیا شده و رونق می­گیرد؛ «جامعه» اصلاح و پاکسازی می­گردد؛ «انسان» لباس کرامت و معنویت می­پوشد؛ «حق» بر کرسی حکومت و سیاست باز می­گردد؛ «کمال» در سر منزل مقصود بشر قرار می­گیرد؛ «هدایت» چو خورشید فروزان بر جان­ها می­تابد؛«بصیرت» هنر فرزانگی و برازندگی می­شود؛ «صلح» آرامش خاطر هر جنبنده­ای را فراهم می­سازد ؛«ایمان» انسان­ها را محبوب خالق می­کند؛«اخلاق» برکات آسمان و زمین را جلب می­کند و... .احیاگر بزرگامام مهدی علیه السلام اندوخته خداوند برای احیاگری و حیات بخشی، هدایت­گری و نورافشانی، رشد و بالندگی و تکامل و تعالی است. کار او کیمیاگری است ؛ چون انسان­ها را از صورت حیوانی خارج می­کند و به سیرت انسانی و الهی باز می­گرداند. او فطرت­های خاموش را با نور بصیرت و هدایت روش می­سازد و دل­های قسی و مرده را با روح اخلاق و تربیت ، احیا می­کند. او کار نیمه تمام همه پیامبران و صالحان را در تکمیل مکارم اخلاقی، برپا داشت قسط و عدالت، گسترش ایمان و معنویت و نجات انسان از مرگ جاهلی به پایان می­رساند و کاری می­کند کارستان...او همه را زنده و احیا می­کند و نور طراوت ، سرزندگی و حیات معنوی و اخلاقی را به جهان می­افشاند ، زندگی واقعی و انسانی ، فقط در سایه وجود امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف قابل دسترسی است.احیای جامعه مرده«خداوند [زمین] را به دست قائم زنده و احیا می­گرداند؛ بعد از آنکه زمین با کفر ساکنانش مرده باشد» (فَیُحْیِیهَا اللَّهُ بِالْقَائِم )22و «خداوند [به وسیله او] تمامی چیزهایی که پیش تر فاسد شده­اند، اصلاح می­کند».احیای دل و عقل«چون قائم قیام کند، دستش را بر سر بندگان می­گذارد و عقول آنها را متمرکز ساخته و اخلاقشان را به کمال می­رساند»23و «شیوه پیامبر خدا را در پیش می­گیرد و شما را از کوری ، کری و گنگی [باطنی] نجات می­دهد»24 «قلعه­های گمراهی و دل­های قفل شده و بسته را باز می­کند». (یَفْتَحُ حُصُونَ الضَّلَالَةِ وَ قُلُوباً غُفْلا)253 . احیای مکارم اخلاقی«او این امت را پس از آنکه فاسد (تباه) شده­اند، اصلاح می­کند» (یُصْلِحَ أُمَّةً بَعْدَ فَسَادِهَا)26 و «شر از بین می­رود و خیر باقی می­ماند».«زنا و شراب­خواری و ربا ریشه کن می­شود . مردم به عبادت و دستورات شرع روی می­آورند . عمرها دراز و امانت­ها برگردانده می­شوند».27.احیای آموز­های دینی «مهدی بر طبق شیوه رسول خدا رفتار می­کند و آنچه از نشانه­های گذشته باشد، از میان می­برد، همان گونه که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نشانه­های جاهلیت را از بین برد. پس از ریشه کن ساختن بدعت­ها، اسلام را از نو پیاده می­کند» (یَهْدِمُ مَا کَانَ قَبْلَهُ کَمَا هَدَمَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم أَمْرَ الْجَاهِلِیَّةِ وَ یَسْتَأْنِفُ الْإِسْلَامَ جَدِیداً)28 « امر خداوند را برتری می­دهد و دین الهی را ظاهر می­سازد» (فَیُعْلِی أَمْرَ اللَّهِ وَ یُظْهِرُ دِیْنَ اللَّه )29.احیای کتاب و سنت«هنگامی که قائم خروج کند، امر تازه، کتاب تازه، رویش تازه و داوری تازه به خود آورد... »30.«به خدا سوگند!؛ گویی او را در میان رکن و مقام با چشم خود می­بینم که از مردم برای امری تازه ، و حکومت آسمانی تازه بیعت می­گیرد.316 . احیای جهان ظلمانی«چون قائم قیام کند، زمین به نور پروردگارش روشن می­گردد و مردم همگی بی­نیاز می­شوند»32 و«زمین را از عدل ، قسط، نور و برهان آکنده می­سازد»33«خداوند به دست او، [انسان ها را] از نابودی و تباهی نجات می­دهد و به وسیله او از ضلالت و گمراهی [به راه راست] هدایت می­کند»34.7 . احیای بندگی و عبودیت... «دل­های بندگان را پر از عبادت می­کند و عدلش فراگیر می­شود»35و ...« هنگامی که قائم ما قیام کند، جز خدای تبارک و تعالی پرستیده نمی­شود».368. احیای طریق طهارت«دنیا و مردم آن در دوران حکومت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف پاک و پاکیزه می­شوند» (تطیب الدنیا و اهلها فی ایام دولته )37 و «پستی­ها را بر روی زمین باقی نمی­گذارد» (لَا یَتْرُکُ فِی الْأَرْضِ الْأَدْنَیْن )38 .« زمین را از هر فریب کاری و پلیدی­ پاک می­سازد و به عدالت رفتار می­کند (لَیُطَهِّرَنَّ الْأَرْضَ مِنْ کُلِّ غَاشٍّ وَ لَیَعْمَلَنَّ بِالْعَدْلِ)399 . احیای خیرات و برکات«فتنه­ها و ناامنی از بین می­رود و [به جهت وجود او] نیکی­ها و برکات فزونی می­یابد» (یکثر الخیر والبرکات)40 و «زمین پر برکت می­شود و امت من در عصر او، چنان زندگی [خوبی] دارند که در هیچ زمانی چنین نبوده است (تخرج الارض برکتها ...)41.10 . احیای آیین دادگری«خداوند زمین را به دست قائم زنده می­کند؛ پس او در آن عدالت می­ورزد. پس زمین زنده می­شود و مردم آن حیاتی نوین می­یابند، بعد از مرگشان» (فَیُحْیِیهَا اللَّهُ بِالْقَائِمِ فَیَعْدِلُ فِیهَا فَتَحْیَا الْأَرْضُ وَ یَحْیَا أَهْلُهَا بَعْدَ مَوْتِهِمْ)42 .«زمین را آکنده از عدل و داد می­کند؛ همان گونه که از جور و ستم پر شده بود»43 و «به شما نشان خواهد داد که سیرت عدل [و حکومت عادلانه] چگونه است» (یُرِیکُمْ کَیْفَ عَدْلُ السِّیرَة)44.و این زندگی زیبا دیگر با بدی­ها نابود نخواهد شد و قساوت و پلیدی بر او سایه نخواهد گستدانید.پی‌نوشت1.مقائیس اللغه، ح5، ص283.2. تفسیر منشور جاوید، ج9، ص210.3.سورة نمل، آیه 80.4. سورةزمر، آیه22.5. سورة، انعام، آیه43.6. اعراف ، آیه 3و 4.7. منشور جاوید، ج1، ص356.8. هود، آیه117.9. سورةکهف، آیه.10. بحارالانوار، ج52، ص256 ـ 260.11. الکافی، ج8 ، ص36.12 . بحارالأنوار، ج51،ص70.13. الغیبةللنعمانی، ج25،ص17.14 . الکافی، ج8، ص38.15 . بحارالأنوار، ج34، ص239.16 . بحارالأنوار، ج52، ص262.17 . بحارالأنوار، ج24، ص219.18 . بحارالأنوار، ج6، ص305.19. همان، ج52، ص262.20 . همان،ج51، ص70.21. همان، 34، ص239.22. تأویل الآیات الظاهره، ص638.23. بحارالانوار، خ51 ، ص336 ـ 714.24. کافی، ج8، ص66.25. ینابیع الموده، ج2، ص581 و 523.26. کشف الغمه، ج2 ، 473.27. منتخب الاثر ، ص59 ، ح4.28 . الغیبه نعمانی، ص230 ، ح13.29 . بحار‌الانوار‌، ج52، ص379.30. اثبات الهداه ، ج7، ص83.31. بحارالانوار، تح52 ، ص95.32. ارشاد مفید، ج2 ، ص381.33. احتجاج طبرسی، ج2، ص291.34. کمال الدین، ج1 ، ص251، ح1.35. کتاب الغیبه طوسی، ص179.36. منتخب الاثر، ص587.37. کشف الغمه، ج2، ص493.38. منتخب الاثر، ص578.39. بحارالانوار، ج51، ص120.40. منتخب الاثر، ص578.41. کنزالعمال، ج14، ح38701.42. بحارالانوار، ج24، ص325 ح39.43. الغیبه نعمانی، ص189 ، ح64.44. نهج البلاغه، خطبه 138. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image