ناامیدی از رحمت خدا /

تخمین زمان مطالعه: 10 دقیقه

ناامیدی از رحمت خدا و زندگی چه زمانی پیش میاید؟


ناامیدی ازخدا ممکن است به یکی از دلایل زیرباشد:1- توقعاتی ازخدا داشته ولی انجام نشده واین را به گونه ای مربوط به بی توجهی خدا به خودش تلقی کند که دراین صورت حتی ممکن است کم کم شیطان (که دشمن دیرینه خدا وبندگانش است ) برافکارشخص غلبه کرده واصل وجود خدا را زیر سؤال ببرد !2- درحالی که انتظار دارد دعاهایش مستجاب شود ، دعاهایش مستجاب نشود!3- شیطان اینگونه القا می‌ کند که« احساس کنیم رابطه ‌مان با خدا تیره شده و او نیز از ما خسته است»4- از دست دادن توکل واعتماد به خدا !5- گاهی آنقدر گناهان خود را بزرگ می دانیم که آنها را قابل بخشش نمی دانیم و از رحمت و بخشش الهی ناامید می شویم. در حالی که رحمت الهی بی نهایت است و جای ناامیدی هرگز نیست. برای از بین بردن ناامیدی: اولا باید ظنتان را به خدا درست ومحکم کنید واز اوناامید نشوید وشکستهای ظاهری زندگی را مهم ندانید بلکه آنها را پلی برای پیشرفت وموفقیتهای آینده خود قرار دهید وثانیا از شکست خسته نشوید وتوسلتان را به اهل بیت ادامه دهید وبدانید که اصل پیروزی وموفقیت در دل همین شکستها است!حقیقت این است که شیطان، هنرمند توانایی است. گاهی آنقدر خوب سفسطه می‌بافد و جای فلسفه به ما قالب می‌کند که خیال می‌کنیم بزرگترین فیلسوف عالم است. گاهی آنقدر عاطفی و دلسوز نشان میدهد که گویا تجلی قلب خدا در زمین است. آنقدر ماهرانه همدلی و همدردی می‌کند که انگار بهترین روان شناس دنیاست. آنقدر عارفانه برخورد می‌کند که گاه او را فرشته یا پیامبری می‌بینیم که ما را به سوی خدا می برد. همۀ اینها برای این است که نقابهای او، خیلی شبیه اصل هستند. تمام تلاش خود را می‌کند که در قدمهای اول، رفتار فرد را به حساب خود واریز کند و سلطه بر ذهن و فکر را هدف اصلی خود قرار می‌دهد. روشهای فراوانی برای نیل به این مقصود دارد. گاهی اشتباهی که انجام داده‌ایم را مکرر به یاد ما می‌آورد تا آیینه دق‌مان شود، گاهی خطای کوچکی را آنقدر بزرگ می‌کند که فکر می‌کنیم راهی جز مرگ، این بی‌آبرویی به درگاه خدا را نخواهد شست! گاه در قدمهای بلندتر، شبهه فکری ایجاد می‌کند، فضا را مه‌آلود می‌کند تا درست و غلط را جای هم ببینیم. کار درستی انجام می‌دهیم، آن را گناه و مستوجب عذاب نشان می‌دهد. راه استدلال را می‌بندد تا در مقابل انحراف دیگران، حرفی برای گفتن نداشته باشیم و ... . خوب ما آدمها هم که یک عاشقی دیرینه از روز الست با خدا داریم، وقتی این اتفاقات که برایمان می‌افتد احساس می‌کنیم خلاف وعده‌ای که به خدا دادیم عمل کرده‌ایم (ألم أعهد ألیکم یا بنی آدم ألّا تعبدوا الشیطان و أن أعبدونی؟) از خودمان بدمان می‌آید. - شیطان اینگونه القا می‌ کند که« احساس کنیم رابطه ‌مان با خدا تیره شده و او نیز از ما خسته است» اما تا حال درمحبت یک مادر به فرزند, دقت نموده اید؟ مادری که آغوش پر مهرش همیشه بروی فرزند گشوده است و از هیچ کمکی نسبت به او دریغ ندارد. مادر نگران اوست اما کودک غرق بازیهای کودکانه خویش می شود و خانه و مادر را در لذت کوچک خود فراموش می کند. کودکی که دستش به دستان گرم مادر گره نخورده است بارها و بارها زمین می خورد. لباسهایش خاکی و کثیف شده است. غروب شده است اما او هنوز برنگشته است. مادر می داند کودک از تاریکی می ترسد، از تنهایی. مادر می‌داند شیطانهای کوچک و بزرگی هستند که او را سرگرم می کنند. هرچقدر هم اطراف او همهمه باشد، او نیاز به آغوش پرمحبت مادر دارد. وسوسه‌ها، روی بازگشت به خانه را از او می‌گیرند اما مادر آشفته و نگران بدنبال او می آید. محبت مادر قطره ای از دریای محبت خالق مادر هم نیست. خدای مهربان, از روی حب و عشق، انسانها را خلق کرد و از هیچ کمکی برای هدایت آنها دریغ نورزید, فطرتی داد که خداخواه است, عقلی که چراغ راه است, پیامبران و اولیایی که راهبر و راهنما هستند. او لحظات را قطره قطره می شمارد تا ما بسوی او برگردیم و به او نزدیکتر شویم. ما آدما هر کاری دوست داریم می‌کنیم، با اینکه غرق این نعمت بینهایتم. اما او بیخیال اینهمه خاکی رفتنهای ما، منتظر می ماند. شما که خوبید اما امثال من حتی اگر تا آخرین نفسها هم با شیطان همقدم باشیم او ناامید نخواهد شد. غروب عمر که می رسد، می‌بیند ما هنوز برنگشته ایم. دل مهربانش می‌گیرد. چند قطره باران از چشمهای رحمتش می بارد. آرام زمزمه می کند: صبح شد، ظهر شد، غروب شد... نیامدی.چه لطیف فرموده است: «لو عَلِمَ المُدبرون کیف اشتیاقی بِهم لَماتوا شوقاً» اگر کسانی که به من پشت کرده اند بدانند چقدر مشتاق برگشت آنها هستم از شوق جان می‌دهند. دوست عزیز، آیا می توان لحظه ای از این وجود سراسر محبت، ناامید شد؟ آیا لحظه ای می توان دوری از او را تحمل کرد؟ آیا هیچ بنده‌ای برای او غریبه خواهد شد؟ آیا ... ؟ مراقب باشید شیطان با این توجیهات، از حلقه دوستان خدا بیرونتان نکند.عشق، ز اول سرکش و خونی بود // تا گریزد، هرکه بیرونی بود- هرگز از رحمت بی کران الهی ناامید نگردید و مطمئن باشید که اگر فردی نتواند از نعمات بی شمار خداوند بهره کامل را ببرد، باید مشکل را در وجود خودش و راه و شیوه ای که در پیش گرفته است جستجو نماید. همه انسانها توسط خداوند و فرستادگان او در لحظه لحظه زندگی یاری می شوند و شما نیز اگر کمی به گذشته خود بیاندیشید، حتما خواهید دید که در هر لحظه ای از زندگی کمک و یاری خداند شامل حالتان بوده است و البته انسان بسیار فراموشکار است. هرگز نباید به این فکر رسید که خداوند رحمن نگاه محبتش را از بنده ای باز خواهد گرفت و او را یاری نخواهد کرد، مگر اینکه آن بنده خودش نخواهد. همچنین گاهی اوقات انسانها از خدای خویش خواسته ای دارند( مانند رسیدن به چیزی و یا کسی و یا ...) که نه تنها به نفعشان نیست بلکه گاهی اوقات سبب گمراهی و نابودیشان می گردد. بنابراین شما نیز قبل از اینکه قضاوتی در باره رابطه خودتان با خداوند بکنید بهتر است یک بازنگری در کارها و امور زندگی تان بنمایید ...راجع به امید وتوکل واعتماد به خدا: این دنیا محل کار زار تاریکی و نور است. آدمی هر هنگام که متوجه شد در لشگر تاریکی و شیطنت شمشیر می زند، باید خود را از تحت سربازی شیطان رها، و خود را در دامان گرم الهی بیندازد و خود را تحت سرپرستی خدا قرار دهد« اللَّهُ وَلِیُّ الَّذینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّور؛ خداوند، ولى و سرپرست کسانى است که ایمان آورده اند آنها را از ظلمتها، به سوى نور بیرون مى برد»(بقره/257)در این نبرد و کار زار ممکن است آدمی مدتی را در جبهه ی باطل بر ضرر خود فداکاری کند، اما هر هنگام که از این طغیان خسته شد می تواند به جبهه ی حق در آید. خداوند به پیامبر گرامیش واجب کرده به افرادی که در جبهه ی دشمن مدتی را به ضرر خویش کار کرده اند، اعلام کند برای آنها برای ورود به لشگر حق راه باز است« بگو:«اى بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده اید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را مى آمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است»(زمر/53) پرسشگر گرامی این شما و این اعلام خدای شما به شماست؛ که هر آن چه هستید باز آیید.من غریبم از بیابان آمدم--- بر امید لطف سلطان آمدم بوى لطف او بیابانها گرفت--- ذره هاى ریگ هم جانها گرفت تا بدین جا بهر دینار آمدم--- چون رسیدم مست دیدار آمدم بهر نان شخصى سوى نانوا دوید--- داد جان چون حسن نانوا را بدیدبه راستی می شود خدا از کسی دعوت کند و اعلام کند که از من ناامید نشوید و توبه کنید، اما توبه ی افراد را نپذیرد؟!! برخی از این آیات و روایات که ما را دعوت به توبه کرده و امید را دل انسان روشن می کند را بیان می کنیم:«اى کسانى که ایمان آورده اید بسوى خدا توبه کنید، توبه اى خالص امید است (با این کار) پروردگارتان گناهانتان را ببخشد و شما را در باغهایى از بهشت که نهرها از زیر درختانش جارى است وارد کند»(تحریم/8). در این آیه نه تنها بخشش گناهان مطرح شده، بلکه صحبت از بهشتی شدن و داخل در رحمت خدا شدن درمیان است.در آیه ی دیگر بحث محبت خدا نسبت به گناه کاران است«إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابینَ وَ یُحِبُّ الْمُتَطَهِّرینَ؛ خداوند، توبه کنندگان را دوست دارد، و پاکان را (نیز) دوست دارد»(بقره/222) این روایت مقدار دوست داشتن و شادی خدا را نسبت به بندگان گناه کار به خوبی نشان می دهد. پیامبر خدا - صلی الله علیه و آله و سلم- می فرماید:«هر آینه شادی خداوند از توبه بنده خود بیشتر است تا شادی نازایی که بچّه می آورد وگم کرده ای که گمشده خود را می یابد وتشنه ای که به آب می رسد».( میزان الحکمه/ج 2/ ص120).خداوند به قدری بندگانش را دوست دارد که منتظر بازگشت آنها به سوی خویش است«یَا عِیسَى کَمْ أُجْمِلُ النَّظَرَ وَ أُحْسِنُ الطَّلَبَ وَ الْقَوْمُ فِی غَفْلَةٍ لَا یَرْجِعُون؛ اى عیسى تا چند خوشبین باشم و خوشجو و این مردم در غفلت بسر برند و به سوی من باز نمی گردند»(امالى شیخ صدوق/ ص 517).این حدیث بسیار جان کاه است که خدا حتی منتظر بازگشت بندگان گنه کارش است و به آنها توجه دارد، اما آنها توبه نمی کنند و بر نمی گردند.بنده ی خطا کار می تواند با توبه رحمت الهی راه که نمی توان حد آن را فهم کرد را متوجه ی خود می کند. امام علی - علیه السلام- می فرماید: «توبه، رحمت را فرود می آورد».یا رب این بخشش نه حد کار ماست --- لطف تو لطف خفى را خود سزاست دست گیر از دست ما ما را بخر--- پرده را بردار و پرده ى ما مدرپس کافی است توبه کنید و به بدی ها پشت کنید و به خوبی ها روی آورید آنوقت خواهید دید که خدا چه قدر مهربان و دوست دار بندگانش است«وَ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ إِنَّ رَبِّی رَحیمٌ وَدُودٌ؛ از پروردگار خود، آمرزش بطلبید و به سوى او بازگردید که پروردگارم مهربان و دوستدار (بندگان توبه کار) است!»(هود/90).آیا این آیات و روایان کافی و وافی نیست برای این که نشان دهد خدا شما را می خواهد؟! آیا ذکر این مطالب نشان از نمی دهد اکنون در رحمت و بخشایش خدا غوطه ور هستید؟!! چه توجهی از آن بالاتر که او شما را اکنون دوست دارد و منتظر بازگشت شما بوده است!!یک داستان در اعتماد به خدا :تنها بازمانده ی یک کشتی شکسته به جزیره ی کوچک خالی از سکنه ای افتاد. او با دلی لرزان دعا کرد که خدا نجاتش دهد. اگر چه روزها افق را به دنبال یاری رسانی از نظر می گذراند کسی نمی آمد. سر انجام خسته و از پا افتاده موفق شد از تخته پاره ها کلبه ای بسازد تا خود را از عوامل زیان بار محافظت کند و دارا یی های اندکش را در آن نگه دارد.اما روزی که برای جستجوی غذا بیرون رفته بود’ به هنگام برگشتن دید که کلبه اش در حال سوختن است و دودی از آن به سوی آسمان میرود. متاَسفانه بدترین اتفاق مممکن افتاده و همه چیز از دست رفته بود.از شدت خشم و اندوه در جا خشکش زد.فریاد زد: “خدایا تو چطور راضی شدی با من چنین کاری بکنی؟”صبح روز بعد با بوق کشتی ای که به ساحل نزدیک می شد از خواب پرید. کشتی ای آمده بود تا نجاتش دهد. مرد خسته ‘ از نجات دهندگانش پرسید: “شما ها از کجا فهمیدید من در اینجا هستم؟”آنها جواب دادند: ” ما متوجه علایمی که با دود می دادی شدیم.” !وقتی اوضاع خراب می شود’ نا امید شدن آسان است. ولی ما نباید دلمان را ببازیم ‘ چون حتی در میان درد و رنج ‘ دست خدا در کار زندگی مان است. پس به یاد داشته باش : دفعه ی دیگر اگر کلبه ات سوخت و خاکستر شد ‘ ممکن است دود های برخاسته از آن علایمی باشد که عظمت و بزرگی خدا را به کمک می خواند. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image