آیا مسلمان شدن انیشتین و نکاتی که در موررد آخرین رساله او گفته شده صحیح است ؟

آلبرت انیشتین دانشمند بزرگ فیزيک نظری در سال 1879 میلادی در شهر مونیخ آلمان به دنیا آمد. در 16 سالگی به سوئیس رفت و تابعیت سوئیسی گرفت و همانجا به تحصیل خود ادامه داد و سپس سه مقاله منتشر کرد که هر یک پایه شعبه جدیدی در علم فیزیک گردید. اول نظریه کوانتومه که برنده جایزه نوبل سال 1921 میلادی شد. مقاله دوم در باب رابطه جرم و انرژی بود که اساس محاسبه انرژی اتمی گردید و مقاله سوم با عنوان رواق برق اجسام متحرک بود که بر نظریه نسبیت (خاص) مستعمل بود و انیشتین با این نظریه شهرت یافت. بعدها نظریه هایی در باب های نسبیت عمومی، میدان واحد، گرانش ارائه کرد. آخرین نظریه اش نظریه میدان واحد بود که 25 سال آخر عمر خود را صرف آن کرد ولی تا هنگام مرگ تحقیقات خود را در اثبات این نظریه کافی نمی دانست. آلبرت انیشتین«1955ـ 1879م» مطابق با «1334ـ 1258 هجری شمسی» از بزرگترین دانشمندان قرن 20 بود که در زمینه فیزیک نظری شهرت جهانی یافت.مجلّه تایم در آخرین روز سال 1999 یعنی آخرین روز قرن 20 عکس او را بعنوان مرد قرن روی جلد مجلّه چاپ کرد. مقالات و نظریه های او حکایت از نبوغ سرشار او داشت و هر بخشی از تئوری هایش تحوّلی در علم فیزیک ایجاد کرد. او در زندگی شخصی خود آرام و مهربان بود و به آسیب دیدگان و مظلومان سیاسی اجتماعی کمک می کرد. و به لحاظ مذهبی چیز زیادی در مورد او ننوشته اند. او بی بند و بار نبود و از لحاظ مذهبی شدّت و تعصب هم نداشت مذهب برای او کارآیی فردی داشت همانطور که در غرب برای همه چنین است. مهمترین وقایع زندگی او را با درج سال های آن ذکر می کنیم.و با توجه به آنچه در مورد زندگی او پرداخته شده می توان فهمیدکه او واقعاً مسلمان نشده و اصلاً در این زمینه دغدغه نداشته است و این مسئله برایش مطرح نشده است. بعبارت واضح تر او از خود سؤال نکرده که «آیا مسلمان شوم یا نه؟» چه برسد به مسلمان شدن. تولّد: 1879 م مطابق با 24 اسفند 1258 شمسی در شهر اولم «ULM» آلمان. پدرش مهندس برق بود و مادرش خانه دار و گاهی ویولون تدریس می کرد. در 9 سالگی در مونیخ آلمان تحصیل را آغاز کرد. در 15 سالگی به ایتالیا و در 16 سالگی به سوئیس رفت. در 17 سالگی تابعیت آلمانی خود را انکار کرد و تابعیت سوئیسی گرفت و در همانسال ضمن گرفتن دیپلم در رشته ریاضی و فیزیک ثبت نام کرد و پس از 4 سال فارغ التحصیل شد. در 24 سالگی با میلوا ماریک 28 ساله ازدواج کرد که حاصل آن دو فرزند پسر بود هانس و ادوارد. از 26 سالکی مقالات و نظریه های معروف خود را در یکی از مجلّات معتبر علمی آلمان به چاپ رساند. در 30 سالگی دانشیار دانشگاه زوریخ و در 32 سالگی استاد کامل شد. در 36 سالگی همزمان با چاپ مقاله معادلات نسبیت عام خود را از نظامي گری آلمان دور دانست. در 40 سالگی از همسرش جدا شد و در 43 سالگی با دختر خاله اش (الزا) ازدواج کرد. در 41 سالگی مورد غضب عمومی واقع شد زیرا در آن زمان اذهان عمومی بر ضد یهودیان تحریک شده بود و جریان ضد یهودی که هیتلر سردمدار آن بود. بنابراین بر او و نظریه او تاختند. در 42 سالگی برای اولین بار به آمریکا رفت و در43 سالگی برنده جایزه نوبل در فیزیک شد. در 50 سالگی مقاله ای برای اذهان عمومی در رابطه با وحدت نظريه میدان گرانشی چاپ کرد و در 53 سالگی استاد کامل مرکز تحقیقات و مطالعات پیشرفته پرینستون شد. در 57 سالگی همسرش الزا درگذشت. در 60 سالگی نامه ای به رئیس جمهور آمریکا (روزولت) نوشت و او را از احتمال ساخت بمب اتمی آگاه کرد و در 61 سالگی ضمن حفظ تابعیت سوئیسی تابعیت آمریکایی نیز گرفت. پس از ساختن بمب اتمی در 65 سالگی او بود که بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی رخ داد. در 67 سالگی بعنوان سر گروه کمیته فوری دانشمندان اتمی مشغول به خدمت شد. در 73 سالگی (سال 1952م) ریاست جمهوری اسرائیل به او پیشنهاد شد ولی او نپذیرفت. و بالاخره در 30 فروردین 1334 مطابق با 1955 م درسن 76 سالگی در پرینستون درگذشت. با توجه به اطلاعات فوق در می یابیم که او اصلاً مسئله و دغدغه مذهبی نداشته است. او یک یهودی غیر متعصب است که ضمن پایبندی به مذهب خود بر آن پای نمی فشارد و آن را پر رنگ مطرح نمی کند. او حتی در دین خود فردی مذهبی محسوب نمی شود تا دغدغه مذهبی او را به مطالعه اسلام و قبول یا رد آن بکشاند. آخرین مقاله او هم در مورد نسبیت بود با عنوان «تعمیم نسبیت عام» که در 69 سالگی آن را منتشر کرد. همچنین آخرین کار نیمه تمام او در زمینه نظریه میدان واحد بود که 25 سال در این زمینه کار کرد، عمرش تمام شد ولی این نظریه کامل نشد. کاملاً مشخص است که مقالات و نظریات مطرح شده او در رابطه با فیزیک نظری است و او هیچگاه ابراز نکرده که با پرداختن عمیق به مسائل علمی متوجه اسلام شده بلکه آنچه باید به آن برسد قدرت خارق العاده الهی است که آن خداوند واحد مطلق و اعتقاد به خدا در دین او نیز هست. شاید منشأ این توهم داستانهای جالبی است که از کودکی او نقل شده مثلاً نقل شده که وقتی چهار یا پنج ساله بود هنگامی که یک قطب نمای مغناطیسی را دید و مشاهده کرد که یک عقربه هدایت شده با یک نیروی نامرئی همواره جهت شمال را نشان می دهد، به شدت تحت تأثیر او قرار گرفت. قطب نما او را متقاعد کرد که باید چیزی ورای اشیاء باشد چیزی که عمیقاً پنهان شده است. مزیت انیشتین تفکّر و پشتکار او بود امّا یهودی بودن او در شهرت جهانی اش بی تأثیر نیست. او صبور بود و کارهایش را با تمرکز انجام می داد. نتیجه آلبرت انیشتین قطعاً مسلمان نشده و اصلاً در مورد آن چیزی مطرح نکرده است نه خود او و نه کسانی که از او بحث کرده اند. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19

لینک کوتاه