صدقه انگشتردر نماز /

تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه

بخشیدن انگشتر توسط علی (ع) در حال نماز صحت دارد؟


یکى از دروغهاى تاریخى، انگشتر دادن امام على (ع) در حال نماز است؛ زیرا اولًا ایشان فقیر بوده؛ ثانیاً نیت نماز با زکات، قابل جمع نیست و ثالثاً رکوع، به معناى خوارى و ذلت است نه رکوع نماز.پاسخ:1. نقل شأن نزول آیه ولایت، تنها منحصر به شیعه نیست بلکه علماى بزرگ و مفسران برجسته اهل سنت نیز، آن را نقل کرده اند. حال، آیا آنها نیز، دروغ گفته و تهمت زده اند.[1]2. در اینجا از بین ده ها سندى که وجود دارد، به نقل یک حدیث از الدرالمنثور تألیف سیوطى، از معروفترین تفاسیر روایى اهل سنت، بسنده مى کنیم:اخرج الخطیب فى المتفق عن ابن عباس قَالَ تَصَدَّقَ عَلى (ع) بِخَاتَمِهِ وَهُوَ راکِعٌ فَقالَ النَّبى (ص) لِلسَّائِل مَنْ أَعْطاک هَذَا الْخَاتَم قَالَ ذَاکَ الرَّاکِع فَأَنْزَلَ اللهُ إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللهُ وَرَسُولُهُ.[2]خطیب در کتاب المتفق از ابن عباس نقل کرده است که: على (ع)، انگشترش را در حال رکوع صدقه داد. پیامبر (ص) از سائل پرسید: «این انگشتر را چه کسى به تو بخشیده است؟» گفت: «آن شخصى که در حال رکوع است». آن گاه خداوند، این آیه را نازل کرد: (إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ ...). (مائده: 55)البته سیوطى این حدیث را از چند طریق دیگر نقل کرده است.3. عبارت «حضرت على از لحاظ اقتصادى بسیار فقیر بوده ...» نیز، صحیح نیست؛ زیرا:الف) سوره مائده، در سال نهم و دهم نازل شده و در این هنگام امیرمؤمنان (ع) نیز، همانند سایر مسلمانان از نظر اقتصادى، وضع نسبتاً مناسبى داشته است.ب) براى انفاق کردن، لازم نیست که انسان حتماً ثروتمند باشد، بلکه برعکس، افراد فقیر بیشتر از ثروتمندان، اهل صدقه و انفاق هستند.ج) او به نص آیه قرآن، انگشتر خود را بخشید و این امر، مستلزم داشتن ثروت زیاد نیست. ممکن است انگشتر، به عنوان غنیمت، در یکى از جنگ ها به دست حضرت رسیده باشد و آن گاه ایشان خواسته است آن را در راه خدا، انفاق کند.د) در اینجا، زکات به معناى صدقه و انفاق مالى است نه زکات مصطلح؛ زیرا زکات مصطلح اولًا تنها به نُه چیز تعلق مى گیرد. ثانیاً هر یک، نصاب خاصى دارد و ثالثاً لازم نیست در حال رکوع پرداخت شود. در قرآن، زکات به این معنى، زیاد به کار برده شده است. چنان که در بسیارى از آیه هاى مکى، در کنار اقامه نماز، دادن زکات آمده است. درحالى که در مکه، زکات واجب نبوده و در سال دوم هجرى در مدینه، واجب شده است. به هرحال، در قرآن در بیشتر موارد، زکات به هر نوع انفاق مالى اعم از واجب و مستحب اطلاق مى شود.ه) این سخن نیز، که یهودیان براى على (ع) نفقه، مى آوردند، سخنى بى اساس و دروغ است؛ زیرا همه مسلمانان با یهود مدینه، داد و ستد داشتند و گاهى ممکن بود چیزى ازآنها به عاریه، یا قرض و ...، مى گرفتند و سپس پس مى دادند.4. ادعاى اینکه: «نیت نماز با نیت زکات قابل جمع نیست» نیز، صحیح نیست؛ زیرا:الف) آنها خیال کرده اند که به هنگام نیت، باید نیت به زبان گفته شود. به همین دلیل مى گویندکه حضرت، چگونه در نماز توانسته است بگوید که انگشتر خود را در راه خدا انفاق مى کنم ...»؟!حقیقت امر چنین نیست و تنها همین قدر که انسان توجه دارد که کارى را براى خدا و نزدیک شدن به او انجام مى دهد، همین نیت است. نیت در عبادات، همچون نیت در کارهاى معمولى مانند، آب خوردن، نشستن و برخاستن است. حتى لازم نیست از قلب بگذرانیم، تا چه رسد که بخواهیم به زبان بگوییم.ب) در حقیقت، اشکال گوینده این سخن، به خداوند متعال است. چون خدا کسى را که در حال رکوع، زکات مى دهد، مدح و ستایش کرده است. حال، این درست است که بگویند: یا این عمل (انفاق در حال رکوع) اتفاق نیفتاده است و یا خداوند متعال نعوذ بالله اشتباه مى کند؟!ج) آیا تداخل بین عبادت ها، امکان پذیر نیست؟ به عنوان مثال: آیا در حال نگاه کردن به کعبه (که عبادت است)،نمى توان سبحان الله و یا ذکر دیگرى گفت؟! بنابراین، چه اشکالى دارد که امیرمؤمنان (ع) دو عبادت را در یک زمان انجام داده و خداوند نیز، آن را تأیید و ستایش کرده باشد.د) برخى از اولیاى خدا، به مقام جمع الجمعى مى رسند که مى توانند در آن واحد، کارهاى متعدد و غیر قابل جمعى داشته باشند. آنها مظهر این اسم ذات بارى مى شوند: «یا مَنْ لا یَشْغَلُه سَمْعٌ عَنْ سَمْعٍ ...».5. عبارت «معناى رکوع در قرآن اشاره به اوج ذلت است» نیز، صحیح نیست؛ زیرا:الف) عدول از ظاهر لفظ، دلیل مى خواهد و اینجا هیچ دلیل لفظى وجود ندارد.ب) از ده ها روایت شأن نزول، برمى آید که در واقع، موضوع قضیه در خارج اتفاق افتاده است و امیرمؤمنان (ع) در حال نماز و در رکوع صدقه داده است. بنابراین، قرینه قطعى برخلاف ادعاى اینان وجود دارد. مراجعه شود: پندارها و پاسخها (پاسخ به آنچه وهابیون در بقیع میگویند) ؛ ؛ ص114. [3] پی نوشت ها:[1] ( 1). جلال الدین سیوطى، الدر المنثور، بیروت، دارالمعرفة، اول، 1365، ج 2، ص 293؛ طبرى، جامع البیان، ج 6، ص 389؛ زمخشرى، تفسیر کشاف، ج 1، ص 649؛ تفسیر بیضاوى، بیروت، دارالفکر، ج 1، ص 272؛ جصاص رازى، احکام القرآن، بیروت، دارالکتب العلمیه، اول، 1415، ج 2، ص 557؛ تفسیر ثعالبى،( الجواهر الحسان)، بیروت، دار احیاءالتراث العربى، اول، 1418، ج 2، ص 396.[2] ( 1). الدرالمنثور، ج 2، ص 293.[3] رضا محمدى، پندارها و پاسخها (پاسخ به آنچه وهابیون در بقیع میگویند)، 1جلد، نشر مشعر - تهران، چاپ: 1، زمستان 1388. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image