تاریخ /

تخمین زمان مطالعه: 8 دقیقه

علت ازدواج پیامبرصلی الله علیه و آله با عایشه ،امام حسن علیه السلام با دختر اشعث وامام جواد علیه السلام با دخترمامون چه بوده است؟


نگاهي اجمالي به ازدواج هاي پيامبر پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ تا سن 53 سالگي بيش از يک همسر نداشتند که طبق قول مشهور پانزده سال سن او از پيامبر زيادتر بود و پيامبر تا خديجه سلام الله علیها زنده بود همسر ديگري اختيار نکرد در حالي که در آن زمان اختيار همسران متعدّد براي يک مرد هيچ قبحي نداشت، بلکه از خوبي هاي مرد به شمار مي آمد. هر يک از ازدواج هاي پيامبر داراي هدف خاصي بوده است. قبل از ورود به بحث ، لازم است به دلایل انتخاب همسران متعدد از سوی پیامبر بپردازیم. الف) هرگاه كسي از زنان مهاجران كه در مدينه و دور از خاندان خود زندگي مي كردند ،همسر خود را در جهادِ راه خدا و در ركاب پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ از دست مي داد و در مدينه تنها و بي سرپرست مي شد چاره ای نداشت كه يا به مكه برگردد و آزارهاي خاندان مشرك خود را پذيرا باشد و يا آن كه رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ خود مسئوليت سرپرستي او را بر عهده گيرد .بدين ترتيب آن حضرت ضمن ازدواج با او مسئوليتشرا بر عهده مي گرفت ،مانند ازدواج با امّ سلمه. ب) پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ با قبول اين وصلت هاي خانوادگي، قصد داشت از طريق وصلت با كسي يا كساني كه در تبليغ دين الهي با او همكاري مي كردند پيوند خانوادگي برقرار كند و كمبود جنبه عاطفي آنان را كه به جهت مسلمان شدن از خانواده قطع رابطه كرده بودند جبران كند مانند ازدواج با دختر ابوسفيان كه او از پدرش ابوسفيان ،كه دشمن سرسخت پيامبر بوده، بريده و مسلمان شده بود. او همراه شوهرش به حبشه هجرت كرد و ،پيامبر براي جبران اين كمبود عاطفي در همان موقع كه وی در حبشه بود به او پيشنهاد ازدواج داد و نجاشي پادشاه حبشه مراسم عقد آن حضرت را برگزار كرد. ازدواج با حفصه دختر عمر از باب عنايت به خانواده ها و همسران شهداء بود، به خاطر اين كه شوهرش در جنگ به شهادت رسيده بود. پ) حضرت قصد داشت از حقوق زنان حمايت کند و شخصيت آنان را احيا کند، زنان را از بردگي و اسارت نجات دهد بي آن كه به زيبايي او نظر داشته باشد، مانند ازدواج با صفيه دختر حي بن اخطب. ج) يا قصد بيان حكمي ديني و بيان عملي و اجراي آن را داشت تا در مبارزه با آيين ها و سنت هاي جاهلي كه مردم بدان خو گرفته بودند الگويي براي آنان باشد مانند ازدواج با زينب بنت جحش كه زيد بن حارثه پسرخوانده پيامبر او را طلاق داده بود و عرف عرب جاهلي ازدواج با همسر پسرخوانده را مثل همسر پسر واقعي ممنوع مي دانست. د) يا قصد او اين بود كه ترس و ناآشنايي ديگران با خود را از ميان ببرد و خاندانش را با خود انس و آشنايي دهد و دوستي آنان را بدست آورد. ر) يا قصد آن داشت كه با قبايل عرب پيوند برقرار كند و افراد آن قبيله را از اين طريق مبلغاني براي اسلام كند مانند ازدواج با جويريه رئيس قبيله بني المصطلق. اينها عواملي بودند كه نشان دهنده آن است كه ازدواج هاي پيامبر هرگز ناشي از انگيزه هاي شهواني و تمايلات نفساني نبوده بلكه يك تكليف و باري ديگر بر بارهاي سنگين او بود كه بر دوش مي كشيد. ازدواج با عايشه هم از اين قاعده مستثني نيست ابوبكر يكي از مردان قريش به شمار مي رفت كه به خاطر مسلمان شدن از خانواده خود بريده بود حتي پدرش ابوقحافه و فرزندش عبدالرحمن با او قطع رابطه كرده بودند در اين هنگام به پيامبر پيشنهاد ازدواج با دختر خود عايشه را مي دهد كه پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ به جهت تأمين جنبه عاطفي خانواده ابوبكر و حمايت از آنان اين پيشنهاد را مي پذيرد و عايشه دو سال در خانه پدر ماند و بعد از هجرت، به خانه پيامبر رفت . زندگي فردي و اجتماعي عايشه پر از حوادث و داستان هاي گوناگون است ،او يكي از خبرسازترين بانوان تاريخ است كه صدها وقايع و حوادث را بپا ساخته است آنچه مؤيد هدف ماست اين است كه دختري در چنين سن و سالي (7 يا 9) بعيد است كه مورد توجّه فوق العاده قرار بگيرد و مسلم است در خواستگاري او عامل و انگيزه اي در كار بوده است يكي از نويسندگان نامدار مصري در كتاب خود مي نويسد: «ازدواج با عايشه و هم چنين حفصه دختر عمر از روي انگيزه اجتماعي بود كه پيامبر از اين طريق مي خواست رشته خويشاوندي و ارتباط را با قبايل دو شخص نيرومند و قوي محكم سازد. ز) درباره تبري از دشمنان دين نيز بايد به اين مسئله توجه داشت که وقتي پيامبر با دختر ابوبکر ازدواج کرد، او هرگز دشمن پيامبر نبود بلکه ظاهر اين است که او از بزرگان صحابه و دوستان بود که پيشنهاد تزويج دخترش را به پيامبر داد، از نظر دين اسلام درست نيست که قبل از ابراز دشمني با کسي برخورد و يا تلافي و تقاص کرد و پيامبر موظف نبود با وجود علمش به آينده با آنان برخورد کند، اين مسائل داراي حکمت هاي فراواني است از جمله امتحان الهي که در محل خود قابل بحث است. نويسنده مصري تفسير المنار علت اصلي ازدواج پيامبر با عايشه را اين طور نقل مي كند ازدواج با عايشه كه مدتي پس از ازدواج با سوده هست به خاطر دلنوازي و احترام به ابوبكر صورت گرفت که از خانواده طرد شده بود و پيامبر مي خواست آن را بدين وسيله سرفراز و مفتخر سازد و دل قبيله و طايفه او را به اسلام متمايل نمايد، و اين مقصود و هدف نيز حاصل مي گرديد. چنانچه علي ـ عليه السّلام ـ را به دامادي خود مفتخر گردانيد. علامه سيد مرتضي عسكري در كتاب نقش عايشه در تاريخ اسلام علت اصلي ازدواج پيامبر با عايشه را اصرار و پافشاري ابوبكر نسبت به پيامبر مي داند. تمام كارهاي پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ از روي مصالح عاليه اسلام و با پشتوانه وحي و به اذن خداوند انجام مي گرفت و بدون استثنا مورد حمايت خداوند بود. اگر ازدواج با عايشه ايراد شرعي داشت نه تنها پيامبر اقدام نمي کرد بلکه خداوند نهي مي فرمود و اگر از نظر عرف و اجتماع عرب ناپسند بود و چنين مسئله اي عادي نبود، مردم سرزنش مي کردند و ابوبکر نيز دختر خود را به درخواست خود به ازدواج در نمي آورد. بنابراين نه ايراد شرعي و نه ايراد عرفي و اجتماعي و هيچ مانعي و قبحي بر اين مسئله وجود نداشت اگرچه امروز براي برخي قابل فهم نِيست که کار پاکان را قياس از ديگران نگيرند. پيامبر براي هميشه الگوي کامل است. امام حسن و امام جواد ـ عليهما السلام ـ در هر دو مورد ازدواج آنها با اين زنان تحت شرايط خاصي انجام گرفته ،امام حسن ـ عليه السلام ـ به درخواست و خواهش اشعث با دختر او ازدواج كرد، و اين در حالي بود كه جعده و پدرش به ظاهر عشق و علاقه به خاندان پيامبر داشتند و امام بر اساس خوي كرامت پس از درخواست اشعث براي ازدواج با دخترش نخواست خواهش او را برگرداند، چنانكه جدش رسول الله ـ صلي الله عليه و آله ـ به خواهش ابوبكر و عمر با دختران آنها ازدواج كرد. علاوه بر اين ،امام حسن عليه السلام زنان صالحه اي ديگري داشت كه از آنها داراي فرزنداني شايسته و لايق شده كه سادات حسني از نسل آن حضرت از اين مادران متولد شده اند. درباره امام جواد علیه السلام نيز كه با دختر مامون ازدواج كرد شرايط خاص و اجبار در كار بود كه امام ناگزير از قبول پيشنهاد مامون بود، و آن حضرت از دختر مامون داراي فرزندي نشد كه هدف مامون از تزويج دخترش به امام علاوه بر زير نظر گرفتن فعاليتهاي امام و انتقال نسل امامت به خاندان عباسي بود كه به اين هدف نايل نشد. امام غير از دختر مامون زنان صالحه اي ديگري داشت كه با وفا و ديندار بوده و داراي اولاد صالحي بودند كه نسل امامت از آنها استمرار يافت. بنابراين توصيه آنها درباره ازدواج، براي ما جهت ارشاد و تشخيص بوده ،و براي ائمه يك وظيفه الهي بوده است كه از هر لحاظ به هدايت و راهنمايي انسان ها بپردازند، چنانكه خودشان نيز در انتخاب همسر از زنان پاك دامن برخوردار بودند اما بر اساس برخي از شرايط عده اي با تحميل شرايط ،به همسري آنها درآمده و دشمني نمودند ،چنانكه اين مسئله براي تمام انسانها ممكن است. آنها نيز بر اساس اينكه انسان بودند با برخي از گرفتاري ها و تلخي ها مواجه مي شدند تا برخورد آنها براي ما الگو باشد، آنها در زندگي مادي از علوم الهي خويش براي بهبود زندگي مادي سود نجسته اند تا زيباترين زنان را در اختيار داشته باشند بلكه آنها نيز با ناملايمات زندگي در مقابل خداوند امتحانات سختي را پشت سر گذاشته اند، لذا الگوي كامل براي انسانها هستند. در پايان لازم به ذکر است که پيامبر و ائمه از اسرار و باطن ديگران آگاه بودند و مقداری که خداوند به آنها اجازه داده بود از آن استفاده می کردند. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image