آشنایی با عرفان /

تخمین زمان مطالعه: 12 دقیقه

بنده به مبحث عرفان علاقه دارم و می خواهم بدانم آیا شما استادی یا کتابی سراغ دارید که بتواند مرا در این راه کمک کند؟


می دانید که هدف دین بیان روش و هدایت انسان در مسیر قرب الهی است و این موضوع به گستره تمامی آموزه های دینی است . برای آشنایی با جزئیات راه باید در طی مطالعات فراوان و توسط اساتید اخلاق و عرفان بیابید.وصول به خداوند به دو صورت نظری و عملی میسر است که در قالب سیر و سلوک الی الله عرضه و معرفی می شود، سیر و سلوک انسان به سوی خداوند، مهمترین و اساسی ترین وظیفه یک مسلمان است که با عزم و اراده ای استوار و کوششی پی گیر انجام پذیر است.نقش استاد در تهذیب نفس و سیر و سلوک، بسیار تعیین کننده است و عارفان تأکید فراوانى؛ آن کرده اند. بدون داشتن استاد، قدم نهادن در مسیر سلوک، مى تواند آفت هایى براى انسان داشته باشد که گاهى جبران ناپذیر است. مانند وارد آوردن فشار بیش از حد بر خود و خروج از تعادل روحى و روانى بر اثر ریاضت هاى شدید و غلبه اوهام بر ذهن انسان یا گرفتار شدن در دام کبر و عجب و یا عدم تشخیص القائات شیطانى از الهامات غیبى و آفات و مفاسد دیگر که هر یک از آنها، براى سقوط معنوى انسان کافى است.البته در سیر و سلوک، کار اصلى را خود سالک انجام مى دهد؛ اما استاد، نقش یک راهنماى با تجربه اى است را دارد که از این راه آگاهى دارد و از خطرات و خصوصیات آن مطلع است و وسیله حرکت را به خوبى مى شناسد و آن را در اختیار سالک قرار مى دهد. گاهى انسان سالک، نیازمند ذکر خاصى است تا حالت ومقام معنوى خاصى در او ایجاد شود که استاد آن را تشخیص مى دهد. همچنین مراقبت هایى که سالک باید انجام دهد - که داراى مراتب مختلف است - تشخیص آن با استاد است. اگر مراقبه سالک بیش از توان روحى و معنوى او باشد، نمى تواند دوام بیاورد و از ادامه راه منصرف خواهد شد. فواید وجود استاد، فراوان است و به همین اندازه اکتفا مى شود.البته این بدین معنا نیست که انسان بدون استاد، نمى تواند به سعادت برسد؛ بلکه عمل به دستوراتى که به صورت کلى و عمومى در قرآن کریم و روایات آمده است و عمل خالصانه، تقوا داشتن، پاک بودن وظیفه خود را به نحو شایسته انجام دادن، احترام به والدین و... همگى زمینه ساز سعادت انسان مى باشند و کم نبوده اند بندگانى که از این راه ها به قرب الهى رسیده و شایسته لطف ویژه خداوند گشته اند.دسترسى به استاد سیر و سلوک از طریق کسانى میسّر است که در این راه گام برداشته اند و اساتید این راه را مى شناسند. اما نکته مهم در این رابطه، این است که کسانى که به اسم ارشاد و هدایت و داشتن منصب استادى در راه معنویت، جوانان را فریب داده و آنان را از مسیر حق منحرف کرده اند؛ در طول تاریخ اندک نبوده اند. کسانى که خود بویى از حقیقت و بندگى خداوند نبرده اند و قدمى در این راه برنداشته اند و با کتاب و سنت آشنایى ندارند و تنها به قصد منافع دنیوى و کسب شهرت و دکان باز کردن خود را استاد راه معرفى کرده و دل هاى پاک و با صفا و خداجوى جوانانى را که به دنبال نداى فطرت خدایى در جست و جوى حقیقت مى باشند، منحرف نموده اند. بنابراین نمى توان به سادگى و بدون تحقیق کافى و اطمینان به کسى سرسپرد و او را به عنوان استاد انتخاب نمود.پس در سیر و سلوک، ملازمت به دستورات شرع مقدس، اساس کار مى باشد و نیاز به استاد را جبران مى کند. از آیه شریفه سوره «عنکبوت» استفاده مى شود که: هر کس در راه رسیدن به رضایت و خشنودى الهى تلاش کند، خداوند او را به راه هاى خود هدایت مى نماید: (والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا ان الله لمع المحسنین)؛ «و کسانى که در راه ما مجاهده کنند، ما به سوى راه هاى خود هدایتشان مى کنیم و خدا همواره با نیکوکاران است».اینکه مى فرماید بعد از مجاهده و تلاش، مؤمن مشمول هدایت الهى مى شود، اشاره به این است که خداوند اسباب و وسایل هدایت و به عبارتى سیر در طریق صراط مستقیم را برایش فراهم مى سازد.وقتى از آیت الله بهجت پرسیده شد؛ استادى به ما معرفى کنید؛ فرمودند: «به هر آنچه مى دانید صحیح است عمل کنید، اگر دیدید در سیرتان وقفه اى رخ داده است، بدانید از دانسته هاى خود عدول نموده اید».بنابراین شکى نیست در هر علم و رشته اى که انسان بخواهد با دقّت و ظرافت و تحقیق از خصوصیات و لطایف آن آگاهى یابد؛ ضرورى است که از استاد متخصص آن فن استفاده کند. این مطلب در خصوص رشته هایى که تجربیات استاد، در آن مدخلیت داشته باشد و یا مربوط به عوالم ماوراى طبیعت باشد، ضرورت مضاعف و بیشترى دارد.فردى که مى خواهد در صراط حقیقت و به سوى کمال انسانیّت و روحانیّت سلوک کند، باید از برنامه این مسیر آگاه باشد و با تمام دقت، منازل این راه را طى کند و در این خصوص باید همه شرایط و موانع و خصوصیات و جزئیات سلوک را رعایت کند. مى توان نیازمندى به استاد را در سلوک معنوى از جهت هاى ذیل بررسى نمود:1. استاد بهترین فرد از مصادیق رفیق است و براى کسى که سیر و سفر مى کند، داشتن رفیق از آداب سفر است «الرفیق ثم الطریق».2. استاد از لحاظ مقامات روحانى، رفیقى مورد اعتماد و اطمینان است و احتمال خیانت و تعدى و نفاق در او نیست.3. او رفیقى است که در این مسیر، سوابق طولانى و تجربیات زیادى داشته و وجود او نافع و مورد استفاده خواهد بود.4. او خود را موظّف و ملزم به راهنمایى و هدایت افراد نیازمند و مطالبان حق مى داند.5. او از موانعى که در این سیر وجود دارد و از قطاع طریق و راهزنانى که در نقطه مخصوصى از این راه هستند، آگاه است.6. از حوادث و جریان هایى که پیش مى آید و از واردات غیبى و مکاشفه هایى که مى شود، بااطلاع است.7. از شرایط و خصوصیات و علائم هر منزلى از منازل این سلوک روحانى، آگاه است.8. این استاد به لحاظ مقام نورانى و عبودیت حقیقى اش، هیچ گونه تشخّص، برترى و امتیازى ندارد و براى خود مرتبتى نمى بیند؛ از این لحاظ براى مقام رفاقت بهترین فرد خواهد بود.9. این رفیق به لحاظ مقام روحانى و معنوى اش، داراى نورانیت نافذ و اراده مؤثر و روح پاک و قلب مهذب بوده و وجودش براى سالک نشان خیر و برکت است؛ حتى مواجهه و ملاقات و مجالست او در نورانیّت طالب سلوک معنوى مؤثر خواهد بود.10. استاد به استعدادهاى مختلف افراد، صفات ذاتى باطنى آنان، اخلاق و صفات اکتسابى سالکان و اعمال و عادات اشخاص، توجه دارد و به مقتضا و تناسب این امور، دستورهاى لازم و برنامه هاى مؤثر براى تخلیه و تهذیب و سیر و پیشرفت آنان معین مى کند؛ مانند پزشک متخصصى که به تناسب مزاج و به مقتضاى مرض، دارویى تجویز مى نماید.نگا: رسالة فى السیر و السلوک، ص 91 - 92 و نیز نگا: روح مجرد، ص 49 - 67.عارف واصل مرحوم شعرانى در این خصوص کلامى نغزدارد:«حق آن است که سالک احتیاج به استاد عارف دارد؛ چرا که مبتدى هنگامى که قصد تهذیب نفس از رذایل را داشته باشد، نمى داند چطور شروع در سلوک کند و چه چیزى شایسته است تا انجام دهد و از آنچه باید بپرهیزد، چگونه عمل کند و چه بسا براى او صفت رذیله عجب، حاصل شود و خود بدان ملتفت نباشد تا از آن بپرهیزد، و لذا محتاج معلمى است تا به او تنبه دهد و او را به راه تخلص از آن ارشاد کند. پس همان طور که در صنایع و مهارت ها به استاد احتیاج است در تحصیل ملکه تهذیب نفس نیز به استاد احتیاج مى باشد؛ بلکه احتیاج در این راه شدیدتر است».اندیشه و حیات شعرانى، (کیهان اندیشه)، شماره 45.هر هنر که استاد بدان معروف شدجان شاگردان بدان موصوف شدپیش استادى که او نحوى بودجان شاگردش ازو نحوى شودباز استادى که او محو ره است جان شاگردش ازو محو شه است مثنوى معنوى،دفتر 1، ابیات 2829 و 2832 - 2833.البته آنچه در این مورد مهم است، یافتن چنین فرد کاملى است که داراى ویژگى هاى ده گانه بوده و به حقیقت چنین مقام روحانى را حائز باشد؛ نه آنکه مدعى بوده و از حقیقت خالى باشد که در این صورت، خود گمراه بوده و گمراه کننده دیگران نیز خواهد بود. از این رو براى به دست آوردن چنین استادى باید کوشش نمود و دقت خاص به عمل آورد.اگر چنین استادى یافت نشد - هر چند که جوینده یابنده بود - نباید ناامید بود و سلوک را به کنارى گذاشت؛ به خصوص در عصر حاضر که کشف اطلاعات و جمع آورى آنها، کار چندان دشوارى نیست. در این صورت سالک معنوى چند وظیفه و راهکار در پیش رو دارد:یکم. همه آنچه را که از جانب خداى متعال ابلاغ گردیده و به همان نحو که بیان شده است، یاد بگیرد و به آن علم و اطلاع کامل داشته باشد. بدون هیچ سهل انگارى و سستى، مجاهدت علمى را پیشه خویش سازد تا طریق الى الله را به خوبى و به شکل صحیح و جامع و به همان صورت که از جانب خداى متعال ارائه شده است، بشناسد؛ چنان که امام صادق«علیه السلام» مى فرماید: «العامل على غیر بصیرة کالسائر على غیر الطریق لا یزیده سرعة السیر الا بعداً»؛اصول کافى، ج 1، باب «من عمل بغیر علم»، ج 1.«کسى که بدون بصیرت عمل مى کند، مانند کسى است که در غیر طریق افتاده و بیراهه مى رود و سرعت حرکت وى تنها دور شدن از هدف و مقصد رابیشتر مى کند».دوم. به آنچه که آموخته به دقت عمل کند و در این خصوص نیز هیچ تسامح و سستى نداشته باشد. بدون شک شرایط و مقدمات و کم و کیف هر عمل مطرح شده در آیات و روایات، در اثر گذارى آن بر نفس انسانى و کمک به ارتقاى او به مراتب بالاتر مؤثر است. از این رو ظرافت در عمل به آموخته ها و آموزه هاى وارد شده، امرى ضرورى و بایسته است.سوم. در مقام تحصیل علم بایسته سلوک معنوى و نیز در مقام عمل به آنها، با قدم حق و صدق پیش بیاید و هیچ تعصّب و تقلید نا به جا و سلیقه شخصى را در آنها دخالت ندهد.شکّى نیست سالک معنوى با سه شرط یاد شده، مشمول عنایات خاص الهى مى گردد و از انحراف و لغزش ها محفوظ مى ماند و در سلوک به سوى خدا از ارشاد و راهنمایى هاى ولایت و از انوار و توجهات باطنى آنان برخوردار مى شود. چنین سالکى در مکتب اهل بیت«علیهم السلام» بوده و از آنان جدا نخواهد بود و در طریقى که ایشان قدم برداشته اند، قرار خواهد گرفت، این طریق همان «صراط مستقیم» است و انحراف از آن، نتیجه اى جز خسران نخواهد داشت.نگا: مقالات، ج 1، ص 83 - 87.همچو آهن زآهنى بى رنگ شودر ریاضت آینه بى رنگ شوخویش را صافى کن از اوصاف خودتا ببینى ذات پاک صاف خودبینى اندر دل علوم انبیابى کتاب و بى معید و اوستا مثنوى معنوى، دفتر1.منابع مطالعاتی در عرفان:عرفان نظرى (تبیین، تحلیل و نقد): 1. فلسفه عرفان، سید یحیى یثربى، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى. 2. عرفان نظرى، سید یحیى یثربى، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى. 3. عرفان اسلامى چیست، مارتین لینگز، ترجمه فروزان راسخى. دفتر پژوهش و نشر سهروردى. 4. نقد صوفى، محمد کاظم یوسف پور، روزنه. 5. تاریخ تصوف در اسلام، قاسم غنى، زوار. 6. «عرفان» عارفان مسلمان، اسدالله آزاد، دانشگاه فردوسى مشهد. 7. سرچشمه تصوف در ایران، سعید نفیسى، انتشارات فروغى. 8. عارف و صوفى چه مى گویند، آیةالله جواد تهرانى، بنیاد بعثت. 9. نسبت دین و عرفان، سید یحیى یثربى، مؤسسه فرهنگى دانش و اندیشه معاصر. 10. عرفان دینى و دین عرفانى، على شیروانى، دارالفکر. 11. آموزه هاى صوفیان، سید حسین نصر، قصیده سرا. 12. دنباله جستجو در تصوف ایران، عبدالحسین زرین کوب، امیرکبیر. 13. مبانى عرفان و تصوف، محمد حسین بیات، دانشگاه علامه طباطبایى. 14. عرفان و عارف نمایان، صدرالدین شیرازى، ترجمه محسن بیدارفر. الزهراء. 15. معرفت شناسى در عرفان، سید حسین براهیمیان، دفتر تبلیغات اسلامى. 16. ابعاد عرفانى اسلام، آن مارى شیمل، ترجمه دکتر عبدالرحیم گواهى، دفتر نشر فرهنگ اسلامى. 17. همبستگى میان تصوف و تشیع، کامل مصطفى شیبى، ترجمه دکتر على اکبر شهابى، دانشگاه تهران. 18. تصوف و تشیع، هاشم معروف الحسنى، ترجمه سید محمد صادق عارف، آستان قدس رضوى. 19. درآمدى بر سیر و سلوک، مجتبى تهرانى، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامى عرفان و سلوک عملى: 1. چهل حدیث، امام خمینى«رحمه الله»، انتشارات رجاء. 2. بحرالمعارف، مولى عبدالصمد همدانى، حکمت. 3. برنامه سلوک، به کوشش على شیروانى، دارالفکر. 4. شرح منازل السائرین، عبدالرازق کاشانى، نگارش على شیروانى، الزهراء. 5. رساله سیر و سلوک منسوب به بحرالعلوم، حسینى طهرانى، انتشارات علامه طباطبایى. 6. سلوک عرفانى، شیخ حسین بحرانى، ترجمه على شیروانى، وثوق. 7. اخلاق ناصرى، خواجه نصیر الدین طوسى، شرکت سهامى انتشارات خوارزمى. 8. تهذیب الاخلاق، یحیى بن عدى بن حمید بن زکریا، ترجمه سید محمد دامادى، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى. 9. گنجینه عرفان، انتشارات مؤمنین. 10. علم اخلاق اسلامى (ترجمه جامع السعادت مولى مهدى نراقى)، ترجمه دکتر سید جلال الدین مجتبوى، حکمت. 11. ادب حضور (ترجمه فلاح السائل سید بن طاوس)، مترجم. م. ر.، مؤسسه فرهنگى انتشاراتى انصارى. 12. المراقبات، میرزا جواد آقا ملکى تبریزى، مترجم ابراهیم محدّث، انتشارات اخلاق. 13. عرفان اسلامى، حسین انصاریان، انتشارات حجت. 14. راهیان کوى دوست، محمد تقى مصباح یزدى، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى«رحمه الله». 15. مقالات، استاد محمد شجاعى، سروش. 16. کیش پارسایان، مجتبى تهرانى، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامى. 17. مراحل اخلاق در قرآن (ج 1، تفسیر موضوعى قرآن مجید)، عبدالله جوادى آملى، نشر اسراء. 18. اخلاق عارفان، مهین پناهى، روزنه.منابع اصلی اخلاق اسلامی:-راه روشن, ترجمه مهجه البیضاء فیض کاشانی- اخلاق اسلامی, ترجمه جامع السعادات ملا مهدی نراقی- معراج السعاده، ملا احمد نراقی- نقطه های آغاز در اخلاق عملی آیت الله مهدوی کنی - اخلاق در قرآن (3 جلد) مصباح یزدی- اخلاق در قرآن، آیت الله جوادی آملیمنابع بیشتر:- خودشناسی برای خودسازی، مصباح یزدی- تهذیب نفس، ابراهیم امینی- مقالات استاد محمد شجاعی- خودسازى، شهید باهنر- خودسازى، محمد یزدى- جهاد با نفس، ج 3، حسین مظاهرى .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image