تخمین زمان مطالعه: 16 دقیقه
مختصات و ابعاد و حدود و ثغور «نظم نوین جهانی» که همواره در سخنرانیهای اخیر رهبر انقلاب مورد تأکید است چیست؟ جنبش عدم تعهد در شکلگیری این نظم نوین چه جایگاهی دارد؟ یادداشت پیش رو در تبیین بیانات رهبر انقلاب در اجلاس عدم تعهد به این پرسشها پاسخ میدهد.
گروه سیاسی برهان/ محمد امینآبادی؛ رهبر معظم انقلاب اسلامی در 2 سال اخیر مکرر در مورد قرار گرفتن جهان در یک پیچ تاریخی بزرگ، قرار گرفتن نظام بینالملل در یک شرایط گذار سخن گفتهاند، ایشان در دیدار شرکتکنندگان در اجلاس جهانی «جوانان و بیدارى اسلامى در دهم اسفند ماه سال گذشته میفرمایند:
«آنچه که من به شما جوانان عزیز و فرزندان خودم عرض میکنم، این است که بدانید امروز تاریخ جهان، تاریخ بشریت، بر سر یک پیچ بزرگ تاریخى است. دوران جدیدى در همهی عالم دارد آغاز میشود. نشانهی بزرگ و واضح این دوران عبارت است از توجه به خداى متعال و استمداد از قدرت لایزال الهى و تکیه به وحى. بشریت از مکاتب و ایدئولوژىهاى مادى عبور کرده است. امروز نه مارکسیسم جاذبه دارد، نه لیبرالدموکراسى غرب جاذبه دارد - مىبینید در مهد لیبرالدموکراسى غرب، در آمریکا، در اروپا چه خبر است؛ اعتراف میکنند به شکست - نه ناسیونالیستهاى سکولار جاذبهاى دارند. امروز در میان امت اسلامى، بیشترین جاذبه متعلق است به اسلام، به قرآن، به مکتب وحى؛ که خداى متعال وعده داده است که مکتب الهى و وحى الهى و اسلام عزیز میتواند بشر را سعادتمند کند. این یک پدیدهی بسیار مبارک و بسیار مهم و پرمعنایی است. این پیچ تاریخىاى که گفتم، عبارت است از تحول از سیطرهى چنین دیکتاتورىاى به آزادى ملتها و حاکمیت ارزشهاى معنوى و الهى؛ این پیش خواهد آمد؛ استبعاد نکنید.»
ایشان در22 مرداد ماه سال جاری نیز در دیدار با اساتید دانشگاهها مجدداً به شرایط گذار در نظام بینالملل اشاره میکنند و میفرمایند:
«وضعیتى که امروز در دنیا هست، وضعیت تحول است. اوضاع جهان در حال تبدیل به یک شکل جدید و هندسهی جدید است. اگر بخواهیم در گذشتههاى نزدیک - مثلاً در حدود یکى دو قرن - نظیرى براى این پیدا کنیم، تقریباً شبیه اوضاعِ بعد از جنگ بینالملل اول، البته در جهت عکس آن است؛ آن روز هم هندسهی سیاسى و اقتصادى دنیا تغییر اساسى و بنیادى کرد. یا قبل از آن، در دورانى که اروپایىها استعمار را شروع کردند؛ یک وضعیت جدیدى در دنیا به وجود آمد، شکل عمومى دنیا عوض شد. تحولاتى که امروز مشاهده میشود، از این جنس است؛ جنس تغییر شکل عمومى دنیا؛ البته در جهت عکس آن دو مثالى که زدم؛ در جهت تبادل قدرت و توانایىهاى عمومى بین شرق و غرب، یا بین بخشى از ملتهاى دنیا با بخش دیگر. پیداست که به سوى تحولات تازهاى داریم پیش میرویم.»
رهبر معظم انقلاب در سخنرانی خود در جمع سران و مقامهای بلند پایهی 120کشور عضو جنبش عدم تعهد در اجلاس تهران با بیانی روشنتر به منظور خود از اینکه چرا جهان در یک پیچ تاریخی قرار گرفته و به عبارت بهتر علت اینکه نظام بینالملل در شرایط گذار قرار دارد و نظم فعلی در حال اضمحللال و نظم جدید نیز هنوز به صورت کامل مستقر نشده چیست؟ می پردازند. ایشان در بخشهایی از سخنرانی خود میفرمایند:
«خوشبختانه چشمانداز تحولات جهانى، نویدبخش یک نظام چند وجهى است که در آن، قطبهاى سنتى قدرت جاى خود را به مجموعهاى از کشورها و فرهنگها و تمدنهاى متنوع و با خاستگاههاى گوناگون اقتصادى و اجتماعى و سیاسى میدهند. اتفاقات شگرفى که در 3 دههى اخیر شاهد آن بودهایم، آشکارا نشان میدهد که برآمدن قدرتهاى جدید با بروز ضعف در قدرتهاى قدیمى همراه بوده است. این جابهجایى تدریجى قدرت، به کشورهاى عدم تعهد فرصت میدهد تا نقش مؤثر و شایستهاى را در عرصهى جهانى بر عهده بگیرند و زمینهى یک مدیریت عادلانه و واقعاً مشارکتى را در پهنهى گیتى فراهم آورند... شرایط گیتى حساس و جهان در حال گذار از یک پیچ تاریخىِ بسیار مهم است. انتظار میرود که نظمى نوین در حال تولد یافتن باشد. مجموعهى غیرمتعهدها حدود دو سوم اعضای جامعهى جهانى را در خود جاى داده است و میتواند در شکلدهى آینده نقشى بزرگ ایفا کند. تشکیل این اجلاس بزرگ در تهران نیز خود حادثهاى پرمعناست که باید در محاسبات به کار آید. ما اعضای این جنبش با همافزایى امکانات و ظرفیتهاى گستردهى خود میتوانیم براى نجات جهان از ناامنى و جنگ و سلطهگرى، نقشى تاریخى و ماندگار بیافرینیم.»
در عرصهی بینالملل بازیگران جدیدی خیز برداشتهاند و جایگاه سیاسی و اقتصادی قدرتهای موجود را به چالش طلبیدهاند، هرم توزیع قدرت و ثروت جهانی در حال چرخش از اروپا و آمریکا به سمت آسیا، خاورمیانه و آمریکای لاتین است. قارهی سبز با شدیدترین بحران از زمان تشکیل اتحادیهی اروپا روبهروست که تا کنون باعث استعفا و سقوط چندید دولت شده است.
ضرورت پرداختن به نظم نوین جهانی
جهان در حال تغییر و تحول است و هنوز شاکلهی اصلی خود را پیدا نکرده است. بسیاری از ارزشهای کنونی که ساختارهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی جهان بر مبنای آنها شکل گرفته و عمل میکنند نا کارآمدی خود را به اثبات رساندهاند به طوری که حتی متولایان آن از مجموع قدرتهای بزرگ خود را متعهد به احترام به این ارزشها نمیدانند، رژیمهای بینالمللی که برمبنای نظم آمریکایی شکل گرفتهاند قادر نیستند خود را با تحولات شتاب آلود هزارهی سوم تطبیق بدهند.
چالشهای جدیدی در حوزههای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بهوجود آمدهاند که راههای مقابله با آنها تعریف نشده، سیستمهای اطلاعاتی، ارتباطاطی و تهدیدهایی که از درون فضای وب و از جانب دشمنان نامرئی، بدون سرزمین و ناشناس متوجه افراد، بازیگران دولتی، نهادها و سازمانهای داخلی منطقهای و جهانی دولتی و غیر دولتی میشود، ناشناخته ماندهاند و نحوهی برخورد با این چالشها در رژیمهای بینالمللی کنونی دیده نشده است.
در عرصهی روابط بینالملل و اقتصاد سیاسی بینالملل بازیگران جدیدی خیز برداشتهاند و جایگاه سیاسی و اقتصادی قدرتهای موجود را به چالش طلبیدهاند، هرم توزیع قدرت و ثروت جهانی در حال چرخش از اروپا و آمریکا به سمت آسیا، خاورمیانه و آمریکای لاتین است. قارهی سبز با شدیدترین بحران از زمان تشکیل اتحادیهی اروپا روبهروست که تا کنون باعث استعفا و سقوط چندید دولت شده است، هماکنون زمزمههای اخراج یونان از اتحادیه شنیده میشود، پایتختهای کشورهای بزرگ اروپا مثل ایتالیا، اسپانیا و فرانسه هر روز شاهد تظاهرات کارگری در اعتراض به ریاضتهای اقتصادی، افزایش تورم و بیکاری هستند.
انگلیس با خطر تجزیه روبهروست و قرار است سال 2014م. مردم اسکاتلند در رفراندوم نه به انگلیس شرکت کنند، زمزمههای مشابهی از استقلالخواهی در 2 اقلیم ولز و ایرلند نیز شنیده میشود. ایالات متحده علاوه بر جنبش 99درصدی و اشغال وال استریت که دامنهی نفوذ آن از 500 شهر این کشور گذشته با بحران شدید اقتصادی، کسری بودجه و بدهی ملی بی سابقهی 13هزارمیلیارد دلاری روبهروست، نظام سیاسی آمریکا دیگر قادر نیست با این همه مشکلات هزینههای حفظ نظم بینالمللی موجود را بیش از این متقبل بشود. شرایطی که ترسیم شد، بخشی از چالشهای موجود نظم بینالمللی کنونی و متولیان آن است.
تمامی شواهد و قرائن نشان میدهد جهان وارد یک دوران گذار و حرکت به سمت یک نظم بینالمللی جدید شده است که این نظم بر روی ویرانههای نظم کنونی بنا خواهد شد، با حقوق، رژیمها، سازمانها، نهادها و متولیان مختص به خود، جمهوری اسلامی ایران که در دنیای کنونی به عنوان چالشگر نظم موجود و متولیان آن شناخته میشود، در صورتی که به دنبال ایفای یک نقش مؤثر و به دست آوردن یک سهم قابل قبول در شأن ملت ایران و نیز پیگیری آرمانهای خود و به حداقل رساندن تهدیدهای شرایط گذار فعلی است، ضروری است که شناخت صحیح و درک همه جانبهای از وضعیت موجود و وضعیت و نظم مطلوب مورد نظر خود داشته باشد.
شاخصههای نظم موجود نظام بینالملل
سیاست بینالملل بر مبنای اصول، هنجارها و حقوق بینالملل مدیریت نمیشود بلکه بر مبنای قدرت و میزان برخورداری از زور اداره میشود. قانون نانوشتهی اصالت زور و قدرت خود یک اصل نظم دهنده در مناسبات بین کشورهاست.
- جدایی اخلاق از سیاست؛
شاید بتوان مهمترین ویژگی نظام موجود جهانی را جدایی اخلاق و معنویت از سیاست و به محاق رفتن اخلاق به نفع سیاست دانست، پایهی نظم فعلی بر جدایی این دو از هم بنا شده که تا کنون نتایج بسار مصیبت باری برای بشریت به همراه داشته است. چراغ راهنمای بازیگران نظم موجود در پهنهی گیتی دستیابی به منافع ملی به هر قیمتی است.
به عبارت دیگر کشورها برای دستیابی به منافع خود را مقید به قیدوبندهای اخلاقی نمیدانند، بسیاری از بزرگان علم سیاست در مغرب زمین نیز حکم به رعایت نکردن اصول اخلاقی در سیاست و حکومتداری دادهاند و اخلاق را به نفع سیاست قربانی کردهاند؛ از «ماکیاولی» در قرن 16م. تا «هابز» در قرن 18 و امثال «کسینجر، کنت والتز، مرشایمیر و...» در قرن حاضر جزو این دسته از فلاسفهی سیاسی مغرب زمین هستند که جواز دست زدن به هر عملی را ولو غیر اخلاقی و حتی ضد اخلاقی برای کسب منفعت سیاسی جایز میدانند.
ایالات متحدهی آمریکا بر مبنای همین پایهی فلسفی از آن جایی که برای خود منافعی با برد جهانی و وسعت جهانی تعریف کرده به خود اجازه داده تمامی اصول اخلاقی و ارزشهای جهان شمول بشری را زیر پا بگذارد، از هیروشیما و ناکازاکی تا جنگ ویتنام و استفاده از اورانیوم غنی شده در جنگ افغانستان و عراق و کشته، مجروح و معلول شدن هزاران هزار انسان از نتایج این شاخصهی نظم آمریکایی بوده است.
- اصالت زور؛
در نظم کنونی جایگاه کشورها را میزان برخورداری آنها از قدرت و زور تعیین میکند. سیاست بینالملل بر مبنای اصول، هنجارها و حقوق بینالملل مدیریت نمیشود بلکه بر مبنای قدرت و میزان برخورداری از زور اداره میشود. قانون نانوشتهی اصالت زور و قدرت خود یک اصل نظم دهنده در مناسبات بین کشورهاست. کشورها و دولتهایی که سهم بیشتری از قدرت نظامی، اقتصادی و رسانهای جهان را برخوردار هستند، به خود اجازه میدهند مناسبات سیاسی و اقتصادی جهان را خود تعیین کنند و از آن جایی که اخلاقیات نیز به حاشیه رفته است، خود معلوم است که چه نتایج مصیبت باری به همراه میآورد.
- یکجانبهگرایی؛
منظور از یکجانبهگرایی یا حداکثر، در خوشبینانهترین حالت یک چندجانبهگرایی این است که در نظم فعلی یک کشور به تنهایی و یا یک کشور به همراه چند کشور دیگر که به لحاظ حجم قدرت در مرتبهی پایینتری از کشور هژمون قرار دارند در عرصهی نظام بینالملل یکه تازی کرده و تمامی منافع سیسم را برای خود قبضه کرده و هزینهها را بین کشورهای ضعیفتر تقسیم کنند. نمونهی بارز این مورد حملهی یک جانبهی آمریکا به عراق و افغانستان با هزینهی کشورهای منطقه بود، ایالات متحده هر جایی که احساس کرده منافعش ایجاب میکند با رضایت یا بدون رضایت سازمان ملل مداخله کرده است.
- به دنبال یک پارچه سازی ارزشی است.
نظم آمریکایی به ویژه پس از پایان جنگ سرد به دنبال یک پارچه سازی ارزشی در 3 حوزهی اقتصاد، سیاست و فرهنگ بوده است. به لحاظ منطق صعود و نزول قدرتهای هژمون از امپراتوری رم گرفته تا امپراتوری عثمانی و بریتانیا، استراتژیستهای آمریکایی به این نتیجه رسیدهاند که از آن جایی که این سرنوشت در انتظار ایالات متحدهی آمریکا نیز هست؛ بنابراین از این لحظهی تک قطبی شدن باید بیشترین استفاده را بکنند و ارزشهای آمریکایی را در سرتاسر جهان گسترش دهند تا در دوران افول قدرت نظامی و اقتصادی آمریکا دولتمردان این کشور بتوانند با تکیه بر این بعد از قدرت نرم خود منافع خود را در سرتاسر جهان پیش ببرند.
از آن جا که خاورمیانه تنها منطقهای بود که با ارزشهای آمریکایی خود را تطبیق نداده بود، ایالات متحده، این نقطه را انتخاب کرد و چون ارزشهای حاکم بر ملتهای خاورمیانه هیچ نوع سنخیتی با اصول و ارزشهای نظام لیبرال دموکراسی آمریکایی نداشت، آمریکا گسترش این ارزشها را با منطق نظامیگری و لشکرکشی خود پیش برد و در این میان هزاران هزار انسان بیگناه در منطقهی خاورمیانه به خاک و خون کشیده شدند. پروژهی خاورمیانهی بزرگ، جنگ 33روزه با حزب الله لبنان و 22روزه با حماس، نیز همگی مبتنی بر همین راهبرد یکسان سازی ارزشی و هضم سایر خرده فرهنگها در فرهنگ غربی قابل بررسی است.
ویژگیهای نظام مطلوب
چنان که گفته شد از شواهد و قرائن اینگونه استنباط میشود که نظم موجود با همهی نهادها، سازمانها و رژیمهای بینالمللی مختص به آن، قادر نیست به چالشهای موجود پاسخ دهد و خود متولیان آن نیز به اصول و هنجارهای نظام خودساخته پایبند و مقید نیستند، بنابراین در این دوران آشوب، جهتگیری کلی جهان به چه سمتوسویی است و چه نوع نظام با چه ویژگیهایی باید جایگزین نظام غربی شود؟ نظامی که به تبع آن، عیوب نظام اومانیستی، سلطهمحور و بیگانه معنویتِ قبلی را نداشته و بتواند به حل و فصل مسالمتآمیز چالشهای موجود بپردازد و قادر باشد از ظلم و تعدی بازیگران بینالمللی علیه همدیگر و نیز به طریق اولی بازیگران قویتر علیه ضعفا جلوگیری کند.
- محوریت اخلاق و معنویت در سیاست؛
بشر امروزی در آمریکا، اروپا، آسیا و آفریقا خسته از مکاتب و جهانبینیهای مادی و الحادی، تشنهی معنویت و توحید منبعث از ادیان توحیدی است؛ این مسئله به وضوح در خیزش مردمان خاورمیانه علیه حاکمان مستبد، سکولار، وابسته و بیگانه از اسلام قابل مشاهده بود. حرکت عمومی منطقهی خاورمیانه به سمت اسلام و قدرتگرفتن اسلامگرایان چیزی نیست که در خاورمیانه قابل انکار باشد.
در اروپا، آفریقا و آمریکا نیز گسترش گرایشات مذهبی در بین مردم، گویای خستگی آنها از نظام ارزش فعلی حاکم بر غرب است. از منطق صرف دینی هم اگر به قضیه نگاه شود، باز این نکته قابل اثبات است که هر مکتب و جهانبینی که منطبق با فطرت خداجوی انسان نباشد بالاخره منسوخ خواهد شد، خداوند نیز سه بار در قرآن کریم وعدهی چیرگی اسلام، که همان دین فطرت پاک و خداجوی انسان است را بر همهی مکاتب غیرالهی و مادی دادهاست .
نظامی که بر ویرانههای این نظام قرار است ساخته شود، باید اولاً، رابطهی بین اخلاق و سیاست را روشنکرده و اینبار سیاست را به نفع اخلاق و ارزشهای اخلاقی و توحیدی به حاشیه ببرد. جدای از این مطلب در بینش توحیدی جدایی بین سیاست و اخلاق اصلاً امکانپذیر نیست، تا یکی را بتوان به نفع دیگری مصادره کرد.
- اصالت حق؛
محوریت اخلاق در سیاست، ما را به یک اصل دیگر رهنمون میسازد؛ در صورتی که بازیگران نظام جدید، اخلاق توحیدی را در سیاستورزی خود اصل قرار دهند. آنگاه، اصالت قدرت و زور نیز، جای خود را به اصالت حق خواهد داد و کشورها و بازیگران ضعیفتر، قربانی سیاستِ قدرتِ قویترها نخواهند شد. در این نظام، تمامی منازعات و چالشها بر مبنای حقوق و ارزشهای مقبول و مورد توافق همه بازیگران حل و فصل خواهد شد. در این نظم دیگر بازیگر قدرتمند نخواهد توانست بر مبانی منافع خود هنجارسازی و رژیمسازی کند و دیگران را مجبور به تبعیت از آنها کند.
همچنین منطق اصالت حق، همه را در برابر رعایت اصول و ارزشهای نظام مسئول دانسته و بازیگران قویتر قادر نخواهند بود با تکیه بر زور و قدرت خود هنجارها را نقض کنند؛ چرا که با واکنش یکپارچهی سایر کشورها روبهرو خواهند شد.
- چند جانبهگرایی.
در نظام مطلوبی که زمزمههای پایهگذاری آن از گوشهوکنار جهان کم شنیده میشود، یکجانبهگرایی جای خود را به چندجانبهگرایی داده و بسیاری از قواعد ظالمانهی فعلی، از جمله حق وتوی قدرتهای بزرگ نیز رخت خواهد بست. در این نظم، دیگر جایی برای یک تازی قدرتی باقی نمیماند؛ چرا که تمامی اصول، هنجارها، رژیمها و سازمانهایی که بر مبنای این ارزشها و قواعد آمده شکلگرفته، دیگر اجازهی یکهتازی و یکجانبهگرایی را به بازیگری نمیدهد. نظام مطلوب نظامی است که در آن، هزینهی چالشها و معضلات به نسبت عادلانه بین همهی بازیگران تقسیم و در نقطهی مقابل نیز همه در حل و فصل معضلات و چالشها سهیم بوده و از منافع سیستم نیز سهم ببرند.
جایگاه جنبش غیرمتعهد در شکلگیری نظم نوین
کشورهای عضو جنبش غیر متعهدها در ابعاد گوناگون سیاسی، اقتصادی و فرهنگی میتوانند سهم شایانی درگذار نظام بینالملل از وضع آشفتهی موجود به یک نظم مطلوب داشته باشند، ولی لازمهی آن، غلبه بر چالشهای موجود درون جنبش است. متأسفانه در یک نگاه موشکافانه، اعضا خود را متعهد به اصول و آرمانهای اولیهی جنبش، مثل عدمتعهد واقعی و منع همپیمانی سیاسی و نظامی با قدرتهای بزرگ نمیدانند، علاوه بر آن درگیریها و اختلافات داخلی مانع اتخاذ وحدت رویه در مناسبات بینالمللی را دارد.
- بعد سیاسی؛
جنبش غیرمتعهد هم اکنون 120 عضو دارد که دو سوم کشورهای موجود و بیش از 60 درصد جمعیت جهانی را شامل میشود؛ در صورتی که این جنبش، تبدیل به یک سازمان با دبیرخانهی ثابت بشود، میتواند با هنجارسازی در کنار سازمان ملل و بزرگترین سازمان بیندولتیِ بعد از سازمانملل، به ایفای نقش بپردازد. اعضای جنبش میتوانند در دراز مدت رژیمها، نهادها و سازمانهای مختص به خود را داشته باشند و در منسوخ شدن نهادها و رویههای سیاسی ظالمانهی فعلی نقش مؤثری ایفا کنند.
علاوه بر آن حفظ وحدت و یکپارچگی حمایت از کشورهای عضو در مقابل قدرتهای بزرگ خود میتواند تبدیل به هنجارسازی کمک شایانی بکند. اعضای این جنبش همچنین میتوانند مکانیزمهایی برای ضمانت اجرای مصوبات و تنبیه کشورهای خاطی و ناقض اصول جنبش در نظر بگیرند. مجموعهی این فعالیتها و اقدامات، در صورت تحقق، کمک قابل توجهی به انتقال سریع قدرت از بلوکهای سنتی اروپا و آمریکا به خاورمیانه و آسیا خواهد کرد.
- بعد اقتصادی؛
27 کشور از مجموع 40 کشور دارندهی سوختهای فسیلی جهان جزء این جنبش هستند و نزدیک به 15درصد اقتصاد جهانی نیز در اختیار اعضای جنبش قرار دارد. علاوه بر آن گلوگاه اقتصادی جهان یعنی خلیجفارس و تنگهی هرمز نیز در اختیار اعضای این جنبش قرار دارد.
این حجم عظیم ظرفیت، چنان توانی را به اعضای جنبش عدم تعهد میدهد که در صورت غلبه بر چالشهای داخلی مثل تعهدات پیدا و پنهان بسیاری از کشورهای عضو به بلوک قدرتهای موجود، میتواند به بازیگری تأثیرگذار و قاعدهساز در شرایط گذار جهان به یک نظم مطلوب و آرمانی تبدیل شود. جنبش عدم تعهد میتواند با برنامهریزی خود را از سیطره و همینهی سنگین غرب و نهادها و رژیمهای سیاسی و پولی و مالی آن درآورده و بهتدریج به نهاد سازی و رژیم سازی بپردازد.
حرکت از موضوعات کمتر چالشبرانگیز از جمله اقتصاد و فرهنگ، به سمت موضوعات سیاسی و امنیتی حساس، در این میان میتواند راهگشا باشد. تأسیس نهادهای پولی و مالی مختص اعضای جنبش و استفاده از یک ارز جایگزین دلار و یورو برای جلوگیری از دستکاری اقتصادی کشورهای عضو توسط بلوک قدرت نیز، در بخش اقتصادی بسیار مفید خواهد بود.
- بعد فرهنگی.
در بعد فرهنگی، کشورهای عضو قادر هستند با تشکیل یک بلوک قدرتمند و همافزایی قدرت و توانمندی یکدیگر از جذب و هضم فرهنگهای بومی و خرده فرهنگها در فرهنگ آنگلوساکسون جلوگیری کرده و با تشکیل یک بلوک رسانهای قدرتمند انحصار رسانهای غرب را که نقش بسیار برجستهای در مشروعیت بخشی به نظم موجود دارد بشکند؛ نقطهی مقابل مشروعیت بخشی مشروعیتزدایی است.
در صورت تشکیل این جبههی رسانهای ،جنبش عدم تعهد میتواند تناقضها رفتاری متولیان نظام موجود و نیز تضادها و ناکارآمدی سیستم فعلی نظام بینالملل را برای حلوفصل چالشهای فعلی افشا کرده و با بسیج افکار عمومی کشورهای عضو، که بیش از دو سوم کشورهای موجود و 60 درصد جمعیت جهانی را شامل میشود، در قاعدهسازی، تعیین دستور کار جهانی و در گذار نظام بینالملل به یک نظم مطلوب مثمر ثمر باشد.(*)
*محمد امینابادی؛ کارشناس مسائل سیاست خارجی/۱۳۹۱/۶/۱۵ .
پرسمان دانشگاهیان
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.