تخمین زمان مطالعه: 8 دقیقه
خانواده یکی از مهمترین نهادهای اجتماعی است؛ مکانی که در آن زن و شوهر در کنار یکدیگر به آرامش رسیده و کانونی گرم برای تربیت نسل آینده فراهم میکنند: «و از نشانه هاى او اینکه همسرانى از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنها آرامش یابید، و در میانتان مودت و رحمت قرار داد.»(1)
به راستى وجود همسران با این ویژگیها براى انسانها که مایهی آرامش زندگى آنهاست، یکى از مواهب بزرگ الهى محسوب میشود. این آرامش از اینجا ناشى میشود که این دو جنس، مکمل و مایهی شکوفایى، نشاط و پرورش یکدیگرند؛ بهطوری که هر یک بدون دیگرى ناقص است و طبیعى است که میان یک موجود و مکمل وجود او چنین جاذبهی نیرومندى وجود داشته باشد؛ از اینجا مى توان نتیجه گرفت، آنها که پشت پا به این سنت الهى مى زنند، وجود ناقصى دارند؛ چرا که یک مرحلهی تکاملى آنها متوقف شده (مگر آنکه به راستى شرایط خاص و ضرورتى، تجرّد را ایجاب کند). به هر حال این آرامش و سکون هم از نظر جسمى است و هم از نظر روحى، هم از جنبهی فردى و هم اجتماعى.
اوشو در یک نگاه
یکی از جنبشهای نوپدید دینیِ برخاسته از هند، جریانی است که به عرفان اوشو (Osho) معروف است. دربارهی او چنین میگویند:
در ۱۱ دسامبر سال ۱۹۳۱میلادی، در خانوادهی «موهان»، در روستایی کوچک به نام «کوچ وادا»، از استان «ماهیا پرادشِ» هند، فرزندی به دنیا آمد. این آموزگار هندی به نامهای «راجنیش چاندرا جاین» و «باگوان شری راجنیش» معروف بود. این شخص امروز به نام اوشو (Osho) در جهان شناخته شده است. بنا به گفتهی راجنیش، او این نام را به پیشنهاد یکی از شاگردانش از واژهی اُشنیک (Oceanic)، به معنای: پیوسته به آب دریا و یکیشده با آن، برگرفته که برای نخستین بار در آثار «ویلیام جیمز» بهکار رفته است. از آنجا که واژهی اُشنیک (دریاگون)، تنها به توصیف و تجربه میپردازد و شامل شخص تجربهکننده نمیشود، راجنیش واژهی (اوشو)، را برای خود پسندیده و برگزید.
او بعدها پی برد که این واژه از قدیم در میان ساکنان خاور دور رواج داشته و به معنای: شخص مقدسی که آسمان بر او گل میافشاند، به کار میرفته است. اوشو در تاریخ ۱۹ ژانویهی ۱۹۹۰ میلادی در پونا (هند) درگذشت.
سخنرانیهای اوشو که بیش از هفتهزار سخنرانی روی نوار کاست و 1700 سخنرانی روی نوار ویدئو ضبط شده است، در بیش از هفتصد جلد کتاب و مجله منتشر و تاکنون به بیش از پنجاه زبان دنیا ترجمه شده است.
این روی سخنش نیک است که در سخنرانیهایش اذعان میکرد، انسان در عصر حاضر نیاز به معنویت دارد، اما معنویتی که وی از آن دم میزد، جدای از آموزههای دینی- عرفانی گذشته و فاقد هر نوع روحانیتی بود. مسلک اوشو دارای آداب و رسومی است و اساس تعالیم عملی او را در بر دارد که مهمترین آنها عبارتاند از: «انواع مراقبه، رقص، سماع، سکس، سکوت، عشقورزی، سُرور، یوگی، ذن و...»
اما از جملهی اعتقادات و تفکرات اوشو، نگاه او به خانواده و جامعه است که اصلاً احترامی برای آنها قایل نیست و بر این نظر است که باید از بین بروند. او میگوید: «آنچه انسان را اسیر کرده خانواده است، که از تشکیل آن جامعه و بعد ملتها درست میشوند و باید همهی اینها از بین بروند.»
اوشو میگوید: مادر پدیدهای طبیعی است؛ اما پدر چنین نیست. پدر یک نهاد اجتماعی است. در میان حیوانات، «پدر» وجود ندارد. این انسان است که پدر را یک نهاد ساخته است. در تمامی زبانها، واژهی «دایی»uncle ، از «پدر» قدیمیتر است؛ چون ازدواج هنوز پا نگرفته بود، مشخص نبود که چه کسی پدر است. در طول هزاران سال، زنان و مردان، آزاد بودند. بنابراین تمام مردانی که سنشان اقتضا میکرد که پدر باشند، «دایی» خوانده میشدند. یکی از آن داییها باید پدر میبود، ولی راهی برای دانستن آن وجود نداشت.(2)
اوشو معتقد است که باید به گذشته بازگشت و زندگی قبیلهای و بدون مرز زن و شوهری را زنده کرد.
آنچه از سخنان اوشو به دست میآید، این است که باید همانند حیوانات، که هماکنون نیز در مجموعههای چند نفری در یک مکان خاص زندگی میکنند و هیچ یک به دیگری تعلق ندارد، زندگی کرد و مرزی میان پدر و مادر بودن مطرح نباشد.
اوشو و ازدواج
ازدواج از امور مقدس در هر آیین به شمار میرود، که در ادیان و ملل مختلف با رسومات خاصی انجام میگیرد، اعلام میشود، خانواده را شکل میدهد و مرزی میان روابط جنسی سالم (اخلاقی) و ناسالم (بیبندوباری) است.
ازدواج در هر جامعهای که صورت گیرد، همیشه به دنبال خود تعهداتی را نیز داشته که طرفین باید قبل و بعد از ازدواج به آن تعهدات عمل کنند.
هدف از ازدواج تشکیل خانواده و بقای نسل انسانیت است، و یکی از اموری که در سیر ازدواج دیده میشود، اعمال زناشویی و ارضای شهوت جنسی طرفین است که در سایهی یک ازدواج رسمی، این مهم نیز حاصل میشود؛ اما اوشو نظر دیگری دارد و ازدواج را اسارت زن معرفی میکند. آن هم اسارتی به طول تاریخ و در مقام مبارزه با مردان متعصب تاریخ. میگوید که میخواهد زنان را از اسارت مردان نجات دهد، البته منظور اوشو از اسارت این نیست که مردان به زنان ظلم میکنند، بلکه منظورش این است که با انجام ازدواج، مردان زنان را مجبور میکنند که فقط با یک مرد عمل زناشویی انجام دهند و این یعنی اسارت زن در دست مرد: «ازدواج مصنوعی است و ساختهی انسان.(3)»
ما معتقدیم که تعهد و ازدواج با یکدیگر انس گرفتهاند و حتی افرادی را که حاضر نیستند در یک جامعه تن به ازدواج بدهند، انسانهای بیتعهد قلمداد میکنیم؛ اما به اعتقاد اوشو: «تعهد را نمیتوان تحمیل کرد؛ این یکی از مشکلات ریشهای در روابط انسانهاست. مردها بیشتر به آزادی و زنها بیشتر به عشق نیاز دارند، تا آزادی. این مشکلات در روابط تمامی زوجها در سراسر دنیا وجود دارد.(4)»
برای اوشو عشق مهمترین مسئله است و باید همه چیز برای عشق فدا شود. او میگوید ازدواج عشق را از بین میبرد: «ازدواج وسیلهای است برای فرار از ترس تغییرات. ازدواج وسیلهای است تا پیوند را تثبیت کنی؛ اما عشق چنان پدیدهای است که به محض تلاش برای تثبیت آن، خواهد مرد. ایستایی در عشق همان و نابودی عشق همان.(5)»
در واقع اوشو، طرفدار یک نوع زندگی آزاد و بدون تعهد است و این را دلیل شهامت میداند: «رابطه داشتن و در عین حال مستقل بودن؛ این همان شهامت است.(6)»
او معتقد است که در باب مسائل زناشویی همهی انسانها باید مانند حیوانات زندگی کنند و محدودیتی در باب روابط جنسی نداشته باشند.
اما سؤالی که مطرح است این است که: آیا سکس در بین حیوانات آزاد است؟ به بیان دیگر، هر حیوانی میتواند آزادانه با همنوع خود روابط جنسی داشته باشد یا این آزادی مطلقی که اوشو از آن صحبت میکند، حتی در میان حیوانات هم وجود ندارد؟ تصور میشود با این حرف، اوشو میخواهد انسانها را به مقامی پستتر از حیوانات بکشاند. آن هم انسانی که بالاترین مخلوق خداوند است و خداوند او را به واسطهی فکر و فهمی که به او ارزانی داشته بر تمام حیوانات برتری داده.
برای مثال: خروسی که ده مرغ داشته باشد، آیا اجازه میدهد که خروسی دیگر به مرغهایش نزدیک شود و آزادانه با مرغ او اعمال جنسی داشته باشد یا تا سر حد مرگ با او مبارزه میکند و مانع او میشود. حتی در جنگل و در بین حیواناتی که دستهجمعی زندگی میکنند، ما شاهد این مطلب (آزادی جنسی)، نیستیم. در بین پرندگان نیز، پیدا کردن جفت مناسب، ساختن لانه، کمک در نگهداری از تخمها برای به دنیا آمدن جوجهها، در واقع تشکیل یک خانوادهی کوچک و پایبندی به تعهدات و مسئولیتهایی که بر عهدهی هر یک از پرندهی نر و ماده است، دلیل محکمی در آزاد نبودن روابط جنسی در بین حیوانات است.
اینها تماماً شاهد بر این مطلباند که در بین حیواناتی که اوشو میگوید باید مانند آنها ازدواجی در کار نباشد، آزادی مسائل جنسی وجود نداشته و وقتی دو موجود با هم جفت شوند به تعهداتشان نسبت به این جفت شدن، عمل میکنند. در حالی که اوشو، روابط سالم و قانونی را که در ازدواج برقرار میشود، نمیپسندد و از آن اظهار ناخشنودی میکند: «من سراپا طرفدار عشقم؛ چون عشق شکست میخورد. من از ازدواج دل خوشی ندارم؛ چون ازدواج موفق میشود و به تو ثبات و آرامشی دائمی میبخشد و خطر همین جاست، تو به یک اسباببازی راضی میشوی.»(7)
مرکز پونا
او در سال 1974 میلادی، کمون خویش را به نام «پونا» تأسیس کرد، تا در آنجا به گسترش عقاید خود بپردازد.
معبد اوشو «پونا» در شمال شرقی شهر پونا در محلهی کرگانپارک (Koregaon Park) قرار گرفته است.
طرفداران اوشو، «سانیاسین» نامیده میشوند و برای انجام مراقبات و اعمال دیگری که اوشو سفارش کرده در محلی به نام اوشو پارک جمع میشوند و در آنجا پیمان میبندند که هرگز ازدواج نکرده و با هم یک زندگی مشترک و گروهی داشته باشند.
در واقع، در این «اوشو پارک»ها که سانیاسینها تشکیل میدهند، این مسئله دیده میشود که افرادی که وارد آنجا میشوند، اعتقادی به ازدواج نداشته، با هم روابط جنسی آزاد دارند و این در واقع یکی از دلایل اصلی جذب و گرایش جوانان به این فرقه است.
این در حالی است که منشی خصوصی اوشو (شیلا)- که سالها در کنار او بوده- قبل از اخراج اوشو از آمریکا با یکی از طرفداران سوییسی اوشو ازدواج و برای از دست ندادن همسر خود و داشتن زندگی آرام، به آلمان فرار میکند.
پینوشتها:
1. سورهی روم، آیهی 21.
2. انتقال چراغ، فصل 13، اول ژوئن 1986.
3. اوشو، راز، ج1، ص 78.
4. اوشو، در هوای اشراق، ص364.
5. اوشو، پیوند، ص72.
6. اوشو، آفتاب در سایه، ص140.
7. اوشو، الماسها، ص230. .
پرسمان دانشگاهیان
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.