تخمین زمان مطالعه: 7 دقیقه

راز عصمت چيست؟ اگر عصمت پيامبران و امامان، موهبتى الهى و ناشى از لطف و علم خدادادى است، چرا ما مشمول اين لطف و عنايت واقع نشديم؛ زيرا در اين صورت اگر خدا به ما هم لطف مى‏نمود و علم خدادادى عنايت مى‏كرد، ما نيز معصوم مى‏شديم؟


معصومين (ع) به جهت علم خدادادى و اراده محكم و قوى به مقام مصونيت كامل از گناه يعنى عصمت رسيده‏اند اما اين موهبت خدادادى، ناشى از قابليت و شايستگى ارادى آنان است، يعنى، خداوند مى‏دانست كه عده‏اى از بندگانش- هر چند با استعداد معمولى و در سطح ساير افراد- به اختيار خود، بيش از ديگران و در بالاترين حدّ ممكن از استعداد خود بهره‏بردارى مى‏كنند. علم خداوند به اين شايستگى و منزلتى كه اين افراد در شرايط عادى، با سير اختيارى خويش بدان مى‏رسيدند، سبب شد كه خداوند از ميان افراد بشر آنان را برگزيند و تفضّلًا اين پاداش و موهبت ويژه را به آنها عطا نمايد، و آنان را از علم و اراده‏اى برخوردار كند كه به واسطه آن به مصونيت كامل و مطلق (عصمت) برسند، تا در پرتو آن، راهنمايانى موثق و مطمئن براى همه افراد بشر گردند. به عبارت ديگر، اعطاى موهبت علم خدادادى معلول شايستگى‏هاى آنان است، نه اين اعطا بدون حساب است و نه معلول استعداد جبرى ايشان. حكمت اعطاى چنين موهبتى، علاوه بر پاداش به خود آنان، فراهم نمودن وسايل هدايت براى ساير انسانهاست. امام صادق (ع) در همين زمينه مى‏فرمايند: «ان الله اختار من ولد آدم اناسا طهّر ميلادهم، و طيّب ابدانهم و حفظهم فى اصلاب الرجال و ارحام النساء، اخرج منهم الانبياء و الرسل، فهم ازكى فروع آدم ففعل ذلك لا لأمر استحقوه من الله عزوجلّ و لكن علم الله منهم حين ذرأهم انّهم يطيعونه و يعبدونه و لا يشركون به شيئا فهولاء بالطاعة نالو من الله الكرامة و المنزلة الرفيعة عنده»(1) «به درستى كه خداوند متعال، انسان‏هايى را از فرزندان آدم انتخاب كرد و تولد آنها را پاك و بدن‏هاى آنان را پاكيزه گردانيد و آن‏ها را در پشت مردان و رحم زنان در حفظ خويش قرار داد، نه به جهت طلبى كه از خداوند داشته باشند بلكه از آنجا كه خداوند، در هنگام خلقت مى‏دانست كه از او فرمانبردارى مى‏كنند و او را عبادت مى‏نمايند و هيچ گونه شركى نسبت به او روا نمى‏دارند. پس اينان به واسطه فرمانبردارى از خداوند به اين كرامت و منزلت والا در نزد خداوند، نايل شده‏اند». حاصل سخن عصمت معصومين نه تفضّلى محض است و نه اكتسابى محض بلكه تركيبى از هر دو عنصر است يعنى، نتيجه تفضّل الهى به آنان، بر اثر شايستگى ارادى آنان است، يعنى، علم خداوند به اينكه اين افراد در شرايط عادى، بالاترين حدّ ممكن استعداد خود را كه در نهاد هر انسان معمولى نهاده شده، در طاعت و بندگى و قرب به خداوند به كار مى‏گيرند، سبب گرديده تا از ميان افراد بشر، آنان را برگزيند و با اعطاى موهبت علم لدنّى ضمن پاداش و اكرام خود آنان، اين افراد را راهنما و پيامبر و امام در جهت هدايت ساير افراد بشر قرار دهد. با مطالب فوق پاسخ هر سه بند سؤال شما روشن مى‏شود: الف. عصمت معصومين، به دليل علم برتر و اراده قوى و محكم آنان است كه خداوند به آنان موهبت كرده است امّا نه بى‏حساب بلكه به خاطر علم خداوند به شايستگى آنان در مقام عمل، حتى در شرايط عادى كه براى هر انسانى حاصل است. ب. روشن شد كه عصمت، نتيجه دو امر است 1. علم خدادادى 2. اراده قوى و محكم. بنابراين صرف علم و شناخت و آگاهى خاص به ضرر و مفسده‏ى گناهان عامل عصمت نيست زيرا علم، تنها واقعيت را آن طور كه هست، نشان مى‏دهد ولى تحقق يا عدم تحقق يك عمل ارادى از رهگذر اراده‏ى انسان انجام مى‏گيرد. انسان با وجود ميل شديدى كه از نظر غرايز به انجام برخى محرمات دارد، گاه داراى اراده‏ى نيرومندى است كه مانع از انجام گناه مى‏گردد، و گاه در نتيجه ضعف اراده، تسليم تمايلات سركش مى‏شود. شاهد بر اين مطلب كه علم، حتى در بالاترين مراتب خود، علت تامه تحقق عمل نيست، داستان بلعم باعوراست كه در قرآن كريم آمده است: «واتل عليهم نبأ الذى ءاتيناه آياتنا فانسلخ منها»(2) «خبر آن كسى را كه آيات خود را به او داده بوديم امّا از آن عارى گشت (مرتكب گناه كبيره شد) براى آنان بخوان». با توجه به آنچه گفته شد براى پاسخ به پرسش شما بايد به سه واقعيت مهم، معرفت پيدا كرد. نخست آنكه پيامبران و امامان (ع) داراى اراده بشرى مى‏باشند و براى تحصيل هر چه بيشتر مقامات معنوى، به سعى و تلاش مى‏پردازند و اهل صبر و جهاد و زهد و تقوا و مى‏باشند. واقعيت نورانى دوم آنكه خداوند متعال به قابليت پيامبران وامامان براى تحصيل مقامات معنوى و شايستگى آنان براى عهده‏دارى مسؤوليت هدايت جامعه علم دارد و در حقيقت همان قابليت و شايستگى آنان است كه موجب برگزيدگى آنان براى امامت شده است. آيات وروايات فراوانى بر اين دو واقعيت گواهى مى‏دهد كه به چند نمونه آن اشاره مى‏شود. «وجعلنا منهم ائمة يهدون بامرنا لمّا صبروا و كانوا بايتنا يوقنون»(3) «و چون شكيبايى كردند و به آيات ما يقين داشتند، برخياز آنان را پيشوايانى قرار داديم كه به فرمان ما [مردم را] هدايت مى‏كردند». «الله اعلم حيث يجعل رسالته»(4) «خداوند بهتر مى‏داند رسالتش را كجا قرار دهد». واقعيت سوم كه بايد به آن توجه كرد آن است كه «سپردن هر مسؤوليتى همراه با دادن امكانات لازم است» و امامت جامعه از اين قاعده مستثنى نيست. ازاين‏رو خداوند آنان را از علم لازم براى عهده‏دارى مسؤوليت امامت بهره‏مند مى‏گرداند. به مجموعه اين سه واقعيت نورانى در اوايل دعاى ندبه اشاره شده است. آنجا كه درباره دليل «برگزيدگى امامان» مى‏خوانيم: «بعد ان شرطت عليهم الزهد فى درجات هذه الدنيا الدنيه و زخرفها و زبرجها فشرطوا لك ذلك و علمت منهم الوفاء به فقبلتهم و قرّبتهم و قدمت لهم الذكر العلى والثناء الجلىّ واهبطت عليهم ملائكتك و كرمتهم بوحيك و رفدتهم بعلمك» «[آنان را برگزيدى‏] بعد از آنكه بر آنها شرط كردى نسبت به دنيا و زينت زيورها زهد بورزند، آنان نيز اين شرط را پذيرفتند و دانستى كه آنان به آن شرط وفا دارند. پس آنها را پذيرفتى و به خود نزديك ساختى و ياد بلندو ستايش ارجمند را براى ايشان پيش فرستادى و فرشتگانت را بر آنان فرو فرستادى و به وحى خود آنان گرامى داشتى و آنان را به بخشش علم خود ميهمان كردى» در پايان بايد به نكته مهم معرفتى ديگر توجه داشت كه اين «علم و عصمت موهبتى» به عنوان پايه و Base ( ( مى‏باشد و معصومان با اراده خويش و با سعى و تلاش و عبادت و دعايى كه به درگاه خداوند دارند به مقامات عالى‏ترى از علم و عصمت دست مى‏يابند. چنان كه درقرآن مجيد از زبان پيامبر (ص) مى‏خوانيم: «و قل رب زدنى علما»(5) «و بگو پروردگارا بردانشم بيفزايى». و همين عبادت‏ها و صبر و جهادهاى بيشتر است كه با اختيار و اراده انجام مى‏شود و موجب برترى برخى از پيامبران بر ديگر پيامبران مى‏شود. «تلك الرسل فضلنا بعضهم على بعض»(6) «برخى از آن پيامبران را بر برخى ديگر برترى بخشيديم». بنا بر آن چه گفته شد علم و عصمت موهبتى امامان، به جهت مسؤوليتى است كه براى هدايت جامعه بر عهده آنان گذاشته شده است و اين يك اصل عمومى و يك سنت الهى است، بدون آنكه تبعيض ناروايى باشد كه رسيدن به مقام امامت همراه با دارا شدن برخى مقامات ويژه معنوى باشد، چنان كه درباره هنگامه به امامت رسيدن امام هادى (ع) مى‏خوانيم: «يكى از ياران ايشان به نام «هارون به فضيل» در كنارشان بود كه ناگاه امام فرمودند: «انا لله و انا اليه راجعون» ابى جعفر [امام جواد (ع)] درگذشت. به حضرت عرض شد: از كجادانستنيد؟ فرمودند: زيرا فروتنى و خضوعى نسبت به خدا در دلم افتاد كه برايم سابقه نداشت».(7) ناگفته نماند، دسترسى به مقام «عصمت» و راه‏يابى به مقامات «علمى و معنوى» اختصاصى به پيامبران و امامان ندارد بلكه براى همگان ميسر است. چنان كه حضرت زينب (س) تا مرز عصمت پيش رفته بود و حضرت عباس (ع) به مقامات عالى معنوى دست يافته بود و بسيارى از علما و اوليا به عنوان «تالى تلو معصوم» [نزديكان به مرز عصمت‏] از آنان ياد مى‏شود. پى‏نوشت‏ (1) مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج 10، ص 170. (2) اعراف (7)، آيه 175. (3) سجده (32)، آيه 24. (4) انعام (6)، آيه 124. (5) طه (20)، آيه 114. (6) بقره (2)، آيه 253. (7) كلينى، اصول كافى، ج 3، ص 218، ح 984. پرسمان .

راسخون

مرجع:

ایجاد شده در سه روز پیش



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image