تعدد ادیان-دین واحد /

تخمین زمان مطالعه: 21 دقیقه

دین اسلام چرا از اول به وجود نیامد؟ کتاب قرآن چرا از اول بر پیغمبر وحی نشد و ادیان مختلف و گوناگون بوجود آمد که گفته شده در هند قریب به ۷۰ نوع مذهب وجود دارد و چه احتیاجی به ۱۲۴۰۰۰ پیامبر بود؟


پاسخ اجمالى : مگر خداوند متعال غیر از اسلام دین دیگرى نیز نازل نموده است ؟ ! دین تمام انبیاء یکى آن هم اسلام بوده . دین یکى است و همه ى انبیاء نیز آمده اند براى ابلاغ و حفظ و تبیین همان دین . اگر امروزه صدها دین وجود دارد ، اینها را خدا نازل نکرده بلکه همه را بشر ساخته است . مثلاً هندوها ابداً دین خودشان را دین نازل شده از سوى خدا نمى دانند . چون اساساً به نبوّت اعتقاد ندارد . شاخه هاى گوناگون آیین هندو در حقیقت شاخه هاى گوناگون بت پرستى است . بودیسم نیز دین الهى نیست و خود بودایى ها آن را از جانب خدا نمى دانند چون اینها نیز به نبوّت اعتقادى ندارند . عمده آیینهایى که خود را الهى مى دانند عبارتند از : یهودیّت ، مسیحیّت و آیین زرتشت . اینها نیز بنا به دلائل فروان تاریخى و عقلى و نقلى ، ربطى به دین حضرت موسى و عیسى ( ع ) ندارند و آیینهایى هستند بشر ساخته . کتب مثلاً آسمانى اینها نیز ابداً ربطى به انبیاء ندارند و توسّط قدماى اینها نوشته شده اند . لذا خداوند متعال فرمود : « فَوَیْلٌ لِلَّذینَ یَکْتُبُونَ الْکِتابَ بِأَیْدیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِیَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَلیلاً فَوَیْلٌ لَهُمْ مِمَّا کَتَبَتْ أَیْدیهِمْ وَ وَیْلٌ لَهُمْ مِمَّا یَکْسِبُونَ پس واى بر آنها که نوشته‌اى با دست خود مى‌نویسند ، سپس مى‌گویند : « این ، از طرف خداست . » تا آن را به بهاى کمى بفروشند . پس واى بر آنها از آنچه با دست خود نوشتند و واى بر آنان از آنچه از این راه به دست مى‌آورند » ( البقره : 79 ) . پاسخ تفصیلى : برخى چنین گمان نموده اند که اسلام ، تکامل یافته ى ادیانى مثل مسیحیّت و یهودیّت است . حال آنکه چنین سخنى به جک شبیه تر مى باشد . چگونه اسلام تکامل یافته ى مسیحیّت است در حالى که قرآن کریم به صراحت آیین مسیحیّت امروزى را آیین کفر نامیده است . چگونه اسلام تکامل یافته ى مسیحیّت است در حالى که مسیحیان به سه خدا اعتقاد دارند و مسلمین به یک خدا . برخى نیز گفته اند : دین اسلام تکامل یافته ى دین حقیقى حضرت عیسى ( ع ) است نه مسیحیّت جعلى امروزى . این نیز از توهّمات مشهوره است که متأسفانه برخى علما نیز بدون تحقیق آن را پذیرفته و بر زبان مى آورند . نمى دانم چنین سخنى چه کسى و کى بافته است ولى به هر حال بافته اى است که برخى اذهان را گرفتار خود کرده است . در قرآن کریم و روایات نه تنها چنین مطلبى ذکر نشده بلکه تا دلتان بخواهد مطالبى برخلاف این ادّعا نیز در منابع وحیانى وجود دارد . در قرآن کریم به صراحت ذکر شده که اسلام محمّدى دقیقاً همان اسلام ابراهیمى است نه تکامل یافته ى آن . اگر دین حضرت موسى ( ع ) تکامل یافته ى دین حضرت ابراهیم ، و دین حضرت عیسى ( ع ) نیز تکامل یافته ى دین حضرت موسى ( ع ) است ، پس چرا خداوند متعال اسلام امروزى ما را دین حضرت ابراهیم ( ع ) معرّفى مى کند ؟ ! یعنى اسلام کنونى به جاى پیشروى پسروى نموده است ؟ ! ! خداوند متعال در آیات 125 تا 140 بقره مى فرماید : « و چون خانه ( کعبه ) را براى مردم محل اجتماع و ( جاى ) امنى قرار دادیم ، ( و فرمودیم : ) « در مقام ابراهیم ، نمازگاهى براى خود اختیار کنید » ، و به ابراهیم و اسماعیل فرمان دادیم که : « خانه مرا براى طواف‌کنندگان و معتکفان و رکوع و سجودکنندگان پاکیزه کنید . » ( 125 ) و چون ابراهیم گفت : « پروردگارا ، این ( سرزمین ) را شهرى امن گردان ، و مردمش را - هر کس از آنان که به خدا و روز بازپسین ایمان بیاورد - از فرآورده‌ها روزى بخش » ، فرمود : « ( ولى ) هر کس کفر بورزد ، اندکى برخوردارش مى‌کنم ، سپس او را با خوارى به سوى عذاب آتش ( دوزخ ) مى‌کشانم ، و چه بد سرانجامى است . » ( 126 ) و هنگامى که ابراهیم و اسماعیل پایه‌هاى خانه ( کعبه ) را بالا مى‌بردند ، ( مى‌گفتند : ) « اى پروردگار ما ، از ما بپذیر که در حقیقت ، تو شنواى دانایى . ( 127 ) پروردگارا ، ما را مسلمان ( تسلیم خود ) قرار ده و از نسل ما ، امتى فرمانبردار خود ( پدید آر ) و آداب دینى ما را به ما نشان ده و بر ما ببخشاى ، که تویى توبه‌پذیر مهربان . ( 128 ) پروردگارا ، در میان آنان ، فرستاده‌اى از خودشان برانگیز ، تا آیات تو را بر آنان بخواند ، و کتاب و حکمت به آنان بیاموزد و پاکیزه‌شان کند ، زیرا که تو خود ، شکست‌ناپذیر حکیمى . » ( 129 ) و چه کسى - جز آنکه به سبک مغزى گراید - از دین ابراهیم روى برمى‌تابد ؟ و ما او را در این دنیا برگزیدیم و البته در آخرت ( نیز ) از شایستگان خواهد بود . ( 130 ) هنگامى که پروردگارش به او فرمود : « اسلام آور ( تسلیم شو ) » ، گفت : « به پروردگار جهانیان مشلمان شدم ( تسلیم شدم ) » ( 131 ) و ابراهیم و یعقوب ، پسران خود را به همان ( آیین ) سفارش کردند ( و هر دو در وصیتشان چنین گفتند : ) « اى پسران من ، خداوند براى شما این دین را برگزید پس ، البته نباید جز مسلمان بمیرید . » ( 132 ) آیا وقتى که یعقوب را مرگ فرا رسید ، حاضر بودید ؟ هنگامى که به پسران خود گفت : « پس از من ، چه را خواهید پرستید ؟ » گفتند : « معبود تو ، و معبود پدرانت ، ابراهیم و اسماعیل و اسحاق - معبودى یگانه - را مى‌پرستیم و در برابر او مسلمانیم ( تسلیم هستیم ) . » ( 133 ) آن جماعت را روزگار به سر آمد دستاورد آنان براى آنان و دستاورد شما براى شماست و از آنچه آنان مى‌کرده‌اند ، شما بازخواست نخواهید شد . ( 134 ) و ( اهل کتاب ) گفتند : « یهودى یا مسیحى باشید ، تا هدایت یابید » بگو : « نه ، بلکه بر آیین ابراهیم حق‌گرا ( هستم ) و وى از مشرکان نبود . » ( 135 ) بگویید : « ما به خدا ، و به آنچه بر ما نازل شده ، و به آنچه بر ابراهیم و اسحاق و یعقوب و اسباط نازل شده ، و به آنچه به موسى و عیسى داده شده ، و به آنچه به همه ى پیامبران از سوى پروردگارشان داده شده ، ایمان آورده‌ایم میان هیچ یک از ایشان فرق نمى‌گذاریم و در برابر او مسلمانیم ( تسلیم هستیم ) . » ( 136 ) پس اگر آنان ( هم ) به آنچه شما بدان ایمان آورده‌اید ، ایمان آوردند ، قطعاً هدایت شده‌اند ، ولى اگر روى برتافتند ، جز این نیست که سر ستیز ( و جدایى ) دارند و به زودى خداوند ( شرّ ) آنان را از تو کفایت خواهد کرد ، که او شنواى داناست . ( 137 ) این است نگارگرى الهى و کیست خوش‌نگارتر از خدا ؟ و ما او را پرستندگانیم . ( 138 ) بگو : آیا درباره خدا با ما بحث و گفتگو مى‌کنید ؟ با آنکه او پروردگار ما و پروردگار شماست و کردارهاى ما از آنِ ما ، و کردارهاى شما از آنِ شماست ، و ما براى او اخلاص مى‌ورزیم . ( 139 ) یا مى‌گویید : « ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباطِ ( دوازده‌گانه ) یهودى یا نصرانى بوده‌اند ؟ » بگو : « آیا شما بهتر مى‌دانید یا خدا ؟ » و کیست ستمکارتر از آن کس که شهادتى از خدا را در نزد خویش پوشیده دارد ؟ و خدا از آنچه مى‌کنید غافل نیست . » توضیح : در این آیات به صراحت بیان شد که حضرت ابراهیم ( ع ) کعبه را قبله قرار داد و در دین او رکوع و سجود و اعتکاف و طواف و امثال این امور بوده است . در این آیات به صراحت بیان شد که حضرت ابراهیم و فرزندان او و بنى اسرائیل زمان انبیاء ( ع ) و حضرت موسى و عیسى ( ع ) هیچکدام یهودى و مسیحى نبوده اند بلکه همگى مسلمان و در دین حضرت ابراهیم ( ع ) بوده اند . در این آیات تصریح شده که دین اسلام ، دین تمام انبیاست و سخنى از تکامل ادیان نیست . خداوند متعال مى فرماید : « قُلْ صَدَقَ اللَّهُ فَاتَّبِعُوا مِلَّهَ إِبْراهیمَ حَنیفاً وَ ما کانَ مِنَ الْمُشْرِکینَ بگو : « خدا راست گفته ( و اینها در آیین پاک ابراهیم نبوده ) است . بنا بر این ، از آیین ابراهیم پیروى کنید ، که به حق گرایش داشت ، و از مشرکان نبود » » ( آل‌عمران : 95 ) یعنى اینها که یهود و نصارى از خودشان ساخته اند در دین ابراهیم ( ع ) نبوده و دین حقّ همان دین حضرت ابراهیم ( ع ) مى باشد . یعنى نه تنها مسیحیّت و یهودیّت کنونى تکامل یافته ى دین حضرت ابراهیم نیستند بلکه ادیانى هستند منحرف از مسیر حضرت ابراهیم ( ع ) . خداوند متعال مى فرماید : « وَ مَنْ أَحْسَنُ دیناً مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ وَ اتَّبَعَ مِلَّهَ إِبْراهیمَ حَنیفاً وَ اتَّخَذَ اللَّهُ إِبْراهیمَ خَلیلاً دین و آیین چه کسى بهتر است از آن کس که روى خود را تسلیم خدا کند ، و نیکوکار باشد ، و پیرو آیین خالص و پاکٖ ابراهیم گردد ؟ و خدا ابراهیم را به دوستىِ خود ، انتخاب کرد » ( النساء : 125 ) این آیه به صراحت بیان مى کند که دینى بهتر از دین حضرت ابراهیم ( ع ) وجود ندارد . پس چگونه کسانى مسیحیّت و یهودیّت و اسلام را تکامل یافته ى آن دین مى نامند ؟ ! خداوند متعال مى فرماید : « إِنَّ الَّذینَ فَرَّقُوا دینَهُمْ وَ کانُوا شِیَعاً لَسْتَ مِنْهُمْ فى شَىْءٍ إِنَّما أَمْرُهُمْ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ یُنَبِّئُهُمْ بِما کانُوا یَفْعَلُونَ ( 159 ) مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَهِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها وَ مَنْ جاءَ بِالسَّیِّئَهِ فَلا یُجْزى إِلاَّ مِثْلَها وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ ( 160 ) قُلْ إِنَّنى هَدانى رَبِّى إِلى صِراطٍ مُسْتَقیمٍ دیناً قِیَماً مِلَّهَ إِبْراهیمَ حَنیفاً وَ ما کانَ مِنَ الْمُشْرِکینَ کسانى که دین خود را پراکنده ساختند ، و به دسته‌هاى گوناگون ( و مذاهب مختلف ) تقسیم شدند ، تو هیچ گونه رابطه‌اى با آنها ندارى ! سر و کار آنها تنها با خداست سپس خدا آنها را از آنچه انجام مى‌دادند ، با خبر مى‌کند . ( 159 ) هر کس کار نیکى بجا آورد ، ده برابر آن پاداش دارد ، و هر کس کار بدى انجام دهد ، جز بمانند آن ، کیفر نخواهد دید و ستمى بر آنها نخواهد شد . ( 160 ) بگو : « پروردگارم مرا به راه راست هدایت کرده دینى پابرجا همان آیین ابراهیمِ حق‌گرا ! و او از مشرکان نبود . » » ( الأنعام ) این آیات به صراحت بیان مى کنند که دین یکى بوده و خود مردم ادیان گوناگون را ساخته اند . خداوند متعال مى فرماید : « ثُمَّ أَوْحَیْنا إِلَیْکَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّهَ إِبْراهیمَ حَنیفاً وَ ما کانَ مِنَ الْمُشْرِکینَ سپس به تو وحى فرستادیم که از آیین ابراهیم ، که ایمانى خالص داشت و از مشرکان نبود ، پیروى کن » ( النحل : 123 ) آیه به صراحت بیان مى کند که رسول الله ( ص ) به امر خدا تابع دین حضرت ابراهیم ( ع ) بوده است . لذا اسلام همان دین حضرت ابراهیم ( ع ) است . خداوند متعال مى فرماید : « وَ جاهِدُوا فِى اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ هُوَ اجْتَباکُمْ وَ ما جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِى الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ مِلَّهَ أَبیکُمْ إِبْراهیمَ هُوَ سَمَّاکُمُ الْمُسْلِمینَ مِنْ قَبْلُ وَ فى هذا لِیَکُونَ الرَّسُولُ شَهیداً عَلَیْکُمْ وَ تَکُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ فَأَقیمُوا الصَّلاهَ وَ آتُوا الزَّکاهَ وَ اعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلاکُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلى وَ نِعْمَ النَّصیرُ و در راه خدا جهاد کنید ، و حقّ جهادش را ادا نمایید ! او شما را برگزید ، و در دین کار سنگین و سختى بر شما قرار ندارد از آیین پدرتان ابراهیم پیروى کنید خداوند شما را در کتابهاى پیشین و در این کتاب آسمانى « مسلمان » نامید ، تا پیامبر گواه بر شما باشد ، و شما گواهان بر مردم ! پس نماز را برپا دارید ، و زکات را بدهید ، و به خدا تمسّک جویید ، که او مولا و سرپرست شماست ! چه مولاى خوب ، و چه یاور شایسته‌اى ! » ( الحج : 78 ) این آیه نیز صراحت دارد که دین اسلام همان حضرت ابراهیم ( ع ) مى باشد . خداوند متعال مى فرماید : « قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ تَعالَوْا إِلى کَلِمَهٍ سَواءٍ بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَ لا نُشْرِکَ بِهِ شَیْئاً وَ لا یَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ ( 64 ) یا أَهْلَ الْکِتابِ لِمَ تُحَاجُّونَ فى إِبْراهیمَ وَ ما أُنْزِلَتِ التَّوْراهُ وَ الْإِنْجیلُ إِلاَّ مِنْ بَعْدِهِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ ( 65 ) ها أَنْتُمْ هؤُلاءِ حاجَجْتُمْ فیما لَکُمْ بِهِ عِلْمٌ فَلِمَ تُحَاجُّونَ فیما لَیْسَ لَکُمْ بِهِ عِلْمٌ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ ( 66 ) ما کانَ إِبْراهیمُ یَهُودِیًّا وَ لا نَصْرانِیًّا وَ لکِنْ کانَ حَنیفاً مُسْلِماً وَ ما کانَ مِنَ الْمُشْرِکینَ ( 67 ) إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْراهیمَ لَلَّذینَ اتَّبَعُوهُ وَ هذَا النَّبِىُّ وَ الَّذینَ آمَنُوا وَ اللَّهُ وَلِىُّ الْمُؤْمِنینَ اى اهل کتاب ! چرا درباره ى ابراهیم ، گفتگو و نزاع مى‌کنید ( و هر کدام ، او را پیرو آیین خودتان معرفى مى‌نمایید ) ؟ ! در حالى که تورات و انجیل ، بعد از او نازل شده است ! آیا اندیشه نمى‌کنید ؟ ! ( 65 ) شما کسانى هستید که درباره ى آنچه نسبت به آن آگاه بودید ، گفتگو و ستیز کردید چرا درباره ى آنچه آگاه نیستید ، گفتگو مى‌کنید ؟ ! در حالى که خدا مى‌داند ، و شما نمى‌دانید . ( 66 ) ابراهیم نه یهودى بود و نه نصرانى بلکه موحّدى خالص و مسلمان بود و هرگز از مشرکان نبود . ( 67 ) سزاوارترین مردم به ابراهیم ، آنها هستند که از او پیروى کردند ، و این پیامبر و کسانى که ( به او ) ایمان آورده‌اند ( از همه سزاوارترند ) و خداوند ، ولىّ و سرپرست مؤمنان است » ( آل عمران ) این آیه به صراحت تمام بیان مى کند که اسلام محمّدى همان اسلام ابراهیمى است . او نه یهودى بوده و نه نصرانى . دلیل عقلى بر عدم تکامل دین اگر فرض کنیم که ادیان تکامل مى یابند ، در این صورت لازم مى آید که انبیاى گذشته از انسانهاى بعد از خودشان پایین تر باشند . چون دین برنامه ى انسان سازى است و هر پیامبرى نیز به اندازه ى دین خودش بالا مى رود . پس اگر دین حضرت ابراهیم ناقصتر از دین حضرت عیسى ( ع ) بوده لابد پیروان عیسى ( ع ) با عمل به دین او مى توانستند بالاتر از حضرت ابراهیم ( ع ) نیز صعود کنند . مثلاً حضرت شمعون بن حمون که وصىّ حضرت عیسى ( ع ) بود باید از حضرت ابراهیم ( ع ) افضل باشد . حال آنکه مى دانیم جز ائمه اطهار ( ع ) هیچ انسانى با انبیاى اولوالعزم برابرى نمى کند . مى دانیم که بین حضرت موسى ( ع ) و حضرت عیسى ( ع ) انبیاى فروانى بوده اند که همگى مبلّغ دین حضرت موسى ( ع ) بوده اند . پس یقیناً اینها عامل به تمام دین حضرت موسى ( ع ) بوده اند . چون معصوم محال است چیزى از دین را فروگذار نماید . پس اگر دین حضرت موسى ( ع ) برتر از دین حضرت ابراهیم بوده ، لازم مى آید که این انبیاى تبلیغى افضل از حضرت ابراهیم باشند . حال آنکه چنین چیزى محال است . چون حضرت ابراهیم ( ع ) پیامبر اولوالعزم مى باشد . بلکه به نظر مى رسد که از روایات بتوان افضلیّت حضرت ابراهیم ( ع ) را بر حضرت موسى و عیسى ( ع ) اثبات نمود . نتیجه : با توجّه به آنچه گفته شد ، فرضیّه ى تکامل در دین مردود است مگر به یک معناى خاصّ ، که بحثى است عرفانى لذا وارد آن نمى شویم و ربطى هم به بحث ما ندارد . پس دین از آدم تا خاتم یکى بوده آن هم اسلام است . لذا فرمود : « إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ وَ مَا اخْتَلَفَ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ إِلاَّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیاً بَیْنَهُمْ همانا دین در نزد خدا ، اسلام است . و کسانى که کتاب آسمانى به آنان داده شد ، اختلافى نکردند ، مگر بعد از آگاهى و علم ، آن هم به خاطر ظلم و ستم در میان خود » ( آل‌عمران : 19 ) و فرمود : « وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلامِ دیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِى الْآخِرَهِ مِنَ الْخاسِرینَ و هر کس جز اسلام دینى براى خود انتخاب کند ، از او پذیرفته نخواهد شد و او در آخرت ، از زیانکاران است » ( آل‌عمران : 85 ) . برخى ها چون در پندار باطلشان این بوده که ادیان الهى ، گوناگون هستند ، لذا در تفسیر این آیات گفته اند که مراد از اسلام ، دین اسلام نیست بلکه منظور همان فرمانبردارى و تسلیم خدا شدن است . در نقد اینها مى گوییم : اوّلاً مگر دین الهى غیر از این ، معنایى هم دارد ؟ ! ثانیاً نفرمود : دین در نزد شما اسلام است بلکه فرمود : در نزد خدا اسلام است . مگر در نزد خدا چند تا دین وجود دارد ؟ اساس و حقیقت دین ، توحید است که همه ى انبیاء مبلّغ آن بوده اند . ثالثاً مگر دین چیست ؟ دین نقشه ى وجود انسان کامل است تا دیگر انسانها خود را بر اساس آن بسازند . لذا فرمود : « فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتى فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها لا تَبْدیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُون پس روى خود را خالصانه متوجّه دین کن ! همان فطرتى که خداوند ، انسانها را بر آن سرشته است . دگرگونى در آفرینش الهى نیست این است دین استوار ولى اکثر مردم نمى‌دانند » ( 3 الروم : 30 ) فطرت یعنى همان انسان بالقوّه که باید به فعلیّت درآید . دین نیز چیزى نیست جز دفترچه ى راهنماى انسان که بر اساس آن مى توان انسان حقیقى را ساخت . در آیه نیز تأکید شد که خلقت خدا دگرگونى ندارد . لذا فطرت انسان زمان موسى ( ع ) فرقى با فطرت انسان امروزى ندارد . پس چرا باید نقشه ى وجودى اش فرق بکند ؟ آنگاه تصریح نمود که حقیقت دین همین فطرت واحد انسان است ولى اکثر مردم نمى دانند . مگر در فطرت انسان به مرور زمان تغییر حاصل شده که دینش هم تغییر کند ؟ آنچه تغییر نموده شرائط و امورات بیرون از ذات انسان است نه ذات انسان . ابزارهاى زندگى عوض شده اند نه انسان . جاى اولاغ و قاطر و اسب را ماشین و قطار و هواپیما گرفته است . جاى چراغ پى سوز و نفتى را لامپ برق گرفته است . بچّه ها به جاى قصّه ى مادربزرگ پاى سریالهاى تلوزیونى مى نشینند . اینها ربطى به ذات انسان ندارند هنوز هم نوزاد تازه متولّد شده مثل همان نوزاد هزاران سال قبل ، با ذات خالى از اطّلاعات بیرونى متولّد مى شود . امّا با شرائط و اطّلاعات جدیدترى بزرگ مى شود . شرائط و اطّلاعات بیرونى نیز همواره در تغییر هستند و دیروز و امروز ندارند . لذا دین که مربوط به ذات بشر است ، و مى خواهد ذات بالقوّه ى او را بالفعل نماید همواره ثابت و یکى بوده و هست و خواهد بود . امّا شریعت که مربوط مى شود به شرائط برون ذاتى همواره در طول تاریخ تغییر کرده است . امروز نیز شریعت براى یک فرد عادى با شریعت براى یک فرد مثلاً بیمار یا فلج یکسان نیست . آنکه مثلاً بیمارى دستگاه گوارش دارد ، و گرسنگى براى او مضرّ مى باشد ، روزه بر او حرام است امّا براى افراد عادى واجب مى باشد . آنکه فقیر است یک سرى تکالیف دارد و ثروتمند تکالیفى دیگر . نماز یک فرد عادى با نماز یک فلج یا کهن سال یکسان نیست . فرد عادى باید ایستاده نماز بخواند ولى فرد کهن سال یا فلج که توان برخاستن ندارد یا برخاستن برایش دشوار مى باشد ، باید نشسته نماز بخواند . این فرقها در دین نیست بلکه در شریعت مى باشد یعنى در بخش مربوط به برون ذات انسان . لذا خداوند متعال فرق گذاشت بین دین و شریعت و فرمود : « وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْکِتابِ وَ مُهَیْمِناً عَلَیْهِ فَاحْکُمْ بَیْنَهُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ عَمَّا جاءَکَ مِنَ الْحَقِّ لِکُلٍّ جَعَلْنا مِنْکُمْ شِرْعَهً وَ مِنْهاجاً وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَکُمْ أُمَّهً واحِدَهً وَ لکِنْ لِیَبْلُوَکُمْ فى ما آتاکُمْ فَاسْتَبِقُوا الْخَیْراتِ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُکُمْ جَمیعاً فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ فیهِ تَخْتَلِفُونَ و این کتاب را به حق بر تو نازل کردیم ، در حالى که کتب پیشین را تصدیق مى‌کند ، و حافظ و نگاهبان آنهاست پس بر طبق احکامى که خدا نازل کرده ، در میان آنها حکم کن ! از هوى و هوسهاى آنان پیروى نکن ! و از احکام الهى ، روى مگردان ! ما براى هر کدام از شما ، راه و طریقه ى روشنى قرار دادیم و اگر خدا مى‌خواست ، همه ى شما را امّت واحدى قرار مى‌داد ولى خدا مى‌خواهد شما را در آنچه به شما بخشیده بیازماید . پس در نیکیها بر یکدیگر سبقت جویید ! بازگشت همه ى شما ، به سوى خداست سپس از آنچه در آن اختلاف مى‌کردید به شما خبر خواهد داد » ( المائده : 48 ) در گذشته چون برخى نیازهاى اجتماعى وجود نداشته لذا احکام مربوط به آنها نیز در شرایع قبلى وجود نداشت . لذا آنچه در تغییر بوده همین بخش احکام بوده که همان منهاج و شریعت است . امّا بخش اخلاق و معارف ، از آدم ( ع ) تا روز قیامت یکى بوده و خواهد بود . حتّى اصول شریعت نیز در همه ى ادیان یکى است . همه ى ادیان نماز داشته اند روزه داشته اند قبله داشته اند و . . . امّا شکل این احکام در همه ى ادیان یکى نبوده ، کما اینکه در اسلام نیز نماز فرد مسافر با غیر مسافر یکى نیست . نماز معلول با نماز فرد سالم یکى نیست . البته در شریعت اسلام خصوصیّت ویژه اى است که در شریعت ادیان قبلى نبوده و آن امکان اجتهاد مى باشد . این امکان نیز از آن جهت در اسلام قرار داده شده که عصر اسلام ، عصر تفکّر است . لذا متناسب با ویژگى این عصر ، امکان اجتهاد در آن قرار داده شده است . پس دین که حقیقت و روح برنامه ى انسان سازى و چهارچوب و دیوارهاى آن است از آدم تا خاتم همواره بوده است . آنچه تغییر مى کند ، نما و وسائل جنبى ساختمان دین مى باشد . شریعه به جایى از رودخانه گفته مى شود که شیب ملایم دارد و مى توان از آن قسمت آب برداشت . اینکه خداوند متعال بخش متغیّر دین را شریعت نامید براى آن است که شریعت ، محلّ بهربردارى از دین است نه متن و بطن آن . آب همان آب است چه از این شیب برداشته شود و چه از آن یکى شیب . نماز مسافر شکسته است و نماز غیرمسافر تمام ، امّا چنین نیست که مسافر ثوابش هم نصف شود یا تکامل نصفه داشته باشد . بلکه نماز نماز است چه دو رکعت و چه چهار رکعت . مهمّ آن حالت گوش به فرمان بودن است . اینکه خدا چه مى خواهد . .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image