آیا پیامبر(ص) دستور به ترور کعب پسر اشرف، عصماء دختر مروان و سلام پسر ابی الحقیقرا داده بودند یا این هم دروغی است از سمت اسلام ستیزان؟ و اصل داستان چه بوده؟ لطفا با ذکر منبع بفرمایید.

در رابطه با کشته شدن این سه تن که نامشان را برده اید باید به اصل جریان آنها که در کتب تاریخی روایت شده رجوع کرد بی شک با توجه به اینکه پیامبر خدا(ص)، پیامبر رحمت برای جهانیان است کار او بیهوده واز روی هوا وهوس نبوده بلکه یا از طرف خداوند و یا به مصلحت اسلام ومسلمین بوده است.برای اینکه علت دستور پیامبر(ص) برای کشته شدن این اشخاص را بدانیم ناگزیریم که اطلاعاتی درباره شخصیتهای آنها داشته باشیم.این سه تن از افرادی بودند که علاوه بر کفرشان عداوت و سرسختی با اسلام داشتند و از هر فرصتی برای ضربه زدن به اسلام و شورش علیه پیامبر استفاده می کردند. وبه اصطلاح کافر حربی بودند. واما داستان کشته شدن این سه تن بوسیله مسلمین به شرح ذیل خدمتتان عرض می گردد.:کشته شدن کعب بن اشرفکعب بن اشرف یکى از بزرگان یهود بنى النضیر که پدرش مردى از قبیله طىّ و مادرش از یهود بنى النضیر بود، هنگامى که خبر شکست قریش و کشته شدن بزرگان آنها در جنگ بدر به مدینه رسید روى دشمنى زیادى که با مسلمانان داشت به حدى متأثر شد که گفت: اگر این خبر راست باشد مرگ براى ما بهتر از زندگى است.و چون جریان مسلّم شد به مکه رفت و به خانه مطلب بن أبى وداعه وارد شد و همسر مطلب عاتکه دختر ابو العیص از او پذیرائى گرمى کرد، و کعب بن اشرف در میان قریش رفته بر کشتگان بدر گریست و با سرودن اشعارى در مصیبت آنان مردم را بر علیه رسول خدا (ص) تحریک کرد و پس از اینکه به مدینه بازگشت در صدد آزار مسلمین برآمده اشعارى عاشقانه سرود و در آنها نام زنان مسلمان را می برد و با آنها اظهار معاشقه و تغزل میکرد، این جریان بر رسول خدا (ص) گران و ناگوار آمد از این رو فرمود: آیا کسى هست که مرا از شرّ کعب بن اشرف آسوده کند؟(زندگانى محمد(ص)/ترجمه سیره ابن هشام،ج 2،ص:79)کشته شدن عصماء دختر مروان زنى از قبیله بنى امیه بن زید (از اهل مدینه) بود که مردى از بنى خطمه او را به زنى گرفته بود و چون جریان قتل ابوعفک را شنید منافق شده و درباره عیبجوئى مسلمانان و دیانت مقدس اسلام اشعارى گفت رسول خدا (ص) که آن اشعار را شنید فرمود: آیا کسى نیست که انتقام مرا از دختر مروان بگیرد؟ مردى از بنى خطمه که نامش عمیر بن عدى بود و در محضر رسول خدا (ص) نشسته بود این سخن را از رسول خدا (ص) شنید و چون شب فرا رسید به خانه آن زن رفت و او را به قتل رساند، و چون صبح شد به نزد آن حضرت آمده عرضه داشت: یا رسول الله من آن زن را کشتم. حضرت فرمود: اى عمیر خدا و رسولش را یارى کردى. عمیر گفت: آیا کشتن او موجب گرفتارى من (بدست افراد بنى خطمه) نخواهد شد؟ حضرت فرمود: کسى درباره او نزاع نخواهد کرد. عمیر که این سخن را شنید به نزد بنى خطمه که اختلاف زیادى درباره خون آن زن کرده بودند باز گشته و با اینکه آن زن پنج پسر بزرگ داشت به آنها گفت: اى بنى خطمه دختر مروان را من کشته ام اکنون هر کارى از دستتان بر می آید نسبت به من انجام دهید! و این حرف سبب شد که اسلام در میان قبیله مزبور رونق بگیرد و افرادى از آن قبیله که مسلمان شده بودند و تا به آنروز اسلام خود را مخفى می داشتند دین خود را آشکار کنند و افراد دیگرى هم از آن قبیله وقتى شوکت اسلام را در آن روز مشاهده کردند مسلمان شدند.(زندگانى محمد(ص)/ترجمه سیره ابن هشام،ج 2،ص:412)کشته شدن سلام بن ابى الحقیق در میان سران یهود چند نفر بودند که عداوت و دشمنى زیادى با رسول خدا (ص) داشتند و به هر وسیله می توانستند دشمنى خود را با آن حضرت و سایر مسلمانان اظهار می کردند، از آن جمله بود: کعب بن اشرف و حیى بن اخطب و سلام بن ابى الحقیق. اما حیى بن اخطب که به همراه بنى قریظه کشته شد.و کعب بن اشرف کسى بود که صرف نظر از توطئه و تحریک دشمنان و اظهار عداوت با رسول خدا (ص) بوسیله اشعارى که می گفت اظهار معاشقه با نوامیس مسلمانان میکرد که این موضوع براى پیغمبر اسلام و مسلمانان بسیار ناگوار بود و بشرحى که قبلا گفتیم به اشاره رسول خدا (ص) به دست جمعى از مسلمانان که از قبیله اوس بودند کشته شد، و مسلمانان از شرش آسوده شدند.سلام بن أبى الحقیق نیز مانند حیى بن اخطب از کسانى بود که در تحریک قریش و احزاب به جنگ با رسول خدا (ص) فعالیت زیادى به خرج داد ولى گرفتار نشد و پس از جنگ خندق به خیبر رفت.قبیله اوس و خزرج همانطور که قبل از اسلام از نظر شرف و بزرگى با هم رقابت داشتند و هیچکدام حاضر نبودند از دیگرى عقب بمانند هنگامى که مسلمان شدند نیز این رقابت بصورت دیگرى در لباس اسلام جلوه گر شد و هر یک مترصد بودند تا ببینند رقیب خود چه عملى بنفع اسلام و مسلمین انجام داده تا آنها نیز نظیر آنرا انجام دهند، و ناگفته پیدا است که این رقابت بنفع پیغمبر اسلام بود و از جمله کارهائى بود که به اراده خداى تعالى انجام شده بود و براى پیشرفت اسلام بسیار مؤثر بود.کشته شدن کعب بن اشرف یکى از دشمنان سرسخت اسلام که بدست اوسیان انجام شد این تعادل را بنفع قبیله اوس بهم زد. و خزرجیان مترصد بودند تا فرصتى بدست آورند و یکى از دشمنان دیگر اسلام و مسلمین را که در عداوت با مسلمانان و سایر جهات مانند کعب بن اشرف باشد از پاى درآورند تا در کسب شرف و فضیلت خود را بقبیله اوس برسانند و در مسابقه خدمت به اسلام از رقباى خود عقب نمانند.قبیله خزرج به دنبال این فکر بیاد سلام بن ابى الحقیق و عداوتهاى دیرینه و تحریکات او بر ضد پیشواى اسلام و مسلمین افتادند و پیش خود گفتند کسى در وضع فعلى عداوتش از او نسبت به رسول خدا (ص)و اسلام بیشتر نیست، و لذا در صدد بر آمدند تا بوسیله ای او را بقتل رسانند، و به همین منظور به نزد رسول خدا (ص)آمده از او اجازه گرفتند و در صدد تهیه مقدمات کار بر آمدند.(براى این کار چند نفر از خود گذشته و فداکار که در ضمن شجاع هم باشند لازم بود تا در کمال خفاء و پنهانى به خیبر- محل سکونت سلام بن ابى الحقیق- بروند و در جائى کمین کرده او را غافلگیر نموده به قتل برسانند. و باید دانست که فاصله مدینه تا خیبر حدود سى فرسخ است) پنج نفر اشخاص زبده و ورزیده بنامهاى: عبد الله بن عتیک، مسعود بن سنان عبد الله بن انیس، حارث بن ربعى، خزاعى بن اسود، داوطلب شدند تا این کار را انجام دهند. هنگامى که خواستند بسوى خیبر حرکت کنند رسول خدا (ص) عبد الله بن عتیک را بر آنان امیر ساخت (و دستور داد تحت فرمان او کار کنند) و به آنها سفارش فرمود که مبادا بچه کوچک یا زنى را بکشید.بدین ترتیب این پنج نفر بسوى خیبر براه افتادند و شبانه خود را به هر وسیله بود بدر خانه سلام بن ابى الحقیق رساندند و در را زدند، همسرش پشت در آمده در را باز کرد و پرسید: کیستید؟ گفتند: چند تن عرب هستیم که براى خرید خوار و بار به اینجا آمده ایم، گفت: داخل شوید، و چون داخل خانه شدند به اتاق سلام بن ابى الحقیق رفتند در را از پشت بستند که همسرش داخل نشود سپس به سراغ او که روى بستر خود افتاده بود رفتند و هر کدام ضربتى بر او زدند، و آخرین کسى که ضربت خود را فرود آورد عبد الله بن انیس بود که شکمش را از هم درید. و پس از اینکه فراغت حاصل کردند فرار کردند، عبد الله بن عتیک که بینائى چشمش مانند دیگران نبود هنگام فرار از یکى از پله هایى که سر راهشان بود افتاد و دستش به سختى کوفته شد که رفقایش او را برداشته و در جوى آبى پنهان شدند.یکى از آن پنج نفر گوید: در اثر سر و صداى همسرش که در حیاط خانه بود یهودیان از اطراف ریختند و آتش روشن کرده به دنبال ما به جستجو پرداختند، و هنگامى که از پیدا کردن ما مأیوس شدند بسوى سلام بن ابى الحقیق برگشتند. (زندگانى محمد(ص)/ترجمه سیره ابن هشام،ج 2،ص:184) .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25

لینک کوتاه